(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 5 دی 1389- شماره 19823

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
جوابيه حسينيه ارشاد به يك مقاله و پاسخ تفصيلي كيهان
ايثار در نثار ثار
وزير اطلاعات : ايميل ها بهترين ابزار مورد استفاده دشمن در فتنه 88 بود
آقا تهراني : وحدت و همدلي مردم در اجراي طرح هدفمندي يارانه ها ضروري است
مراسم توديع و معارفه معاون امور مطبوعاتي ارشاد برگزار شد
صفارهرندي: آزادي يعني اينكه يك فراري مديرمسئول يك روزنامه را به دادگاه مي كشاند
اساتيد در نامه به رهبر معظم انقلاب: انتصاب مديران غيرمتخصص آفت ميراث فرهنگي كشور شده است
حجت الاسلام رهبر: طرح قطع رابطه با انگليس به زودي در صحن علني مجلس بررسي مي شود



جوابيه حسينيه ارشاد به يك مقاله و پاسخ تفصيلي كيهان

اشاره: متاسفانه مسئولين حسينيه ارشاد بنا بر رويه جوابيه قبلي در عدم پذيرش حقيقت و تبليغ نوعي روايت رسمي از نحوه تاسيس، حيات و دوام فعاليت اين حسينيه در نوشتاري اعتراض آميز تحت عنوان «پاسخگويي به توضيحات كيهان در ذيل مندرجات چاپ شده در متن جوابيه حسينيه ارشاد» كه در صفحه دوازدهم شماره 19473 مورخ 27/6/89 چاپ شد، با اتخاذ مواضع غيرواقعي و تهمت هاي بي پايه و اساس، قصد انكار حقايق مطرح شده در توضيحات جوابيه قبلي را كرده است. نظر به تظاهرات مظلوم نمايانه و غيرواقعي مسئولين فعلي اين حسينيه و بي احترامي هاي صورت گرفته در جهت زير سؤال بردن حرمت و شخصيت والاي شهيد مطهري(ره)، بر آن شديم تا با چاپ كامل متن جوابيه دوم و در ادامه توضيحات ضروري و لازم موسسه كيهان به تنوير افكار عمومي پرداخته و از اتهامات بي بنيان موسسه حسينيه ارشاد تبري جوئيم.
طبيعي است موسسه كيهان اين حق را براي تمامي موسسات و نهادهاي ذينفع كه به نوعي در متن جوابيه و توضيحات بعدي به آنان اشاره شده قائل است تا نسبت به انعكاس توضيحات و احيانا دفاعيات آن نهادها اقدام كند.
متن جوابيه حسينيه ارشاد به اين شرح است:
مديرمسئول روزنامه كيهان
موضوع: پاسخگويي به توضيحات ناموجه و غيرقانوني كيهان در ذيل مندرجات چاپ شده در متن جوابيه حسينيه ارشاد به شرح صفحه دوازدهم شماره 19473 مورخ 27/6/89 روزنامه كيهان كه برخلاف عرف و رويه روزنامه نگاري و مغاير با قانون مطبوعات، بجاي مدعي اصلي «مؤسسه ناشناخته نشر و تحقيقات (ذكر)، وظيفه پاسخگويي آن مؤسسه را خود بعهده گرفته و درنتيجه مطالب خلاف واقعي را به چاپ رسانده است كه اگر اعمال چنين حقي را به خود مؤسسه «ذكر» واگذار مي كرد، احتمالا از ذكر نود و نه درصد مطالب غيرقانوني القاءشده «كيهان» - به بهانه اداي «توضيح»، بميان نمي آمد و شايد تمامي مطالب مندرج در جوابيه حسينيه ارشاد ازطرف آن مؤسسه مورد تاييد و تصديق قرارمي گرفت و ديگر نيازمند پاسخگويي نمي بود؛
توقيراً با اعلام تشكر از همين مقدار گذشتي كه روزنامه كيهان در چاپ و نشر جوابيه حسينيه ارشاد اعمال نموده است، اكنون ضروري مي داند- ناخرسندي «حسينيه» را نسبت به توضيحات خلاف واقع و زائد بر اصل جوابيه، متذكر گرديده و بشرح زير پاسخ موارد پنج گانه تحريف شده، در يكايك جملات مندرج در توضيحات كيهان را مورد استيضاح قرار داده و مراتب كذب آنها را نيز به اثبات برساند:
1- ادعاي غيرموجه «اكتفانمودن» حسينيه ارشاد- تنها به يك سند درباب مؤسسين ارشاد كاملا غيرواقع و مردود و محكوم به بطلان است، حسينيه ارشاد در جوف لايحه جوابيه شماره 3961 مورخ
3/5/89 ارسالي به دبيرخانه روزنامه در همين تاريخ، اولا مدارك و اسناد مثبته قانوني و رسمي حسينيه ارشاد در باب مؤسسين سه نفري را در شش برگ بانضمام يك جلد تاريخچه حسينيه ارشاد- جهت ملاحظه كيهان پيوست نموده و در ثاني مداركي كه عبارت بوده است از: تصديق ثبت مؤسسات غيرتجارتي تحت شماره 933- 26/10/46 «تاريخ حسينيه در تصديق»، شماره دفترثبت اظهارنامه 6668 مورخ 20/4/46، روزنامه رسمي 11/11/46 صفحه4، صورتجلسه انتخاب اعضاء و علي البدل هيئت مديره، كه دقيقا بر پذيرش سمت عضويت هيئت مديره، آنهم بدون حق امضاء از ناحيه استاد مطهري به مدت چهارسال دلالت داشته و به امضاي ايشان رسيده است كه تماما در بايگاني حسينيه ارشاد و در پرونده ثبت933 به نام حسينيه ارشاد- مضبوط و انعكاس يافته است، مهمتر اينكه اگر اسنادي به ادعاي «خاطره ذهني» و به گفته كيهان مورد اشاره قرار مي گرفت، قطعا استاد معظم ذيل صورتجلسه پذيرشي عضويت چهارساله هيئت مديره را امضاء نمي كرد و بر ادعايي كه از ناحيه سه نفر مؤسسين حسينيه ارشاد پذيرفتني نبود، همچنان باقي مي ماند.
طبيعي است صرف همراه بودن درمعيت آقاي همايون جهت انتخاب محل درخيابان آمل و سيد خندان، ايجاد سمت مؤسس را تداعي نمي كند، خصوصاً آنكه محل مناسب كه همين مكان موجود درچاله هرز برگزيده شده است و با سرمايه دو نفر از مؤسسين، «همايون و ميناچي»، با بهاي گران خريداري و به ثبت رسيده و سند مالكيت آن در دست است، ديگر ادعاي بازديد دو فقره زمين ياد شده در معيت آقاي همايون، شرعاً و قانوناً حقي براي استاد در گفتگوهاي بعدي باقي نگذارده و به امري مع الفارغ مبدل گرديده است.
ادعاي تقاضاي تأسيس موسسه خيريه تعليماتي و تحقيقات علمي و ديني ارشاد ازشهرباني توسط سه نفر به اسامي شيخ مرتضي مطهري به اتفاق ناصر ميناچي و محمد همايون، بهيچوجه محمل قانوني نداشته است و هيچ مرجعي دركشور چنين تقاضائي را به عنوان ثبت مؤسسه غيرتجاري يا غير انتفاعي قبول نداشته و محل و منبع رجوع براي ثبت مؤسسه- تنها بخش غير تجاري و غير انتفاعي در اداره ثبت شركت هاي داخلي مي باشد. بنابراين طبق مقررات حاكم، راهنمايي اداره ثبت شركت ها الزامي بوده است-تا قبل از اقدام به ثبت مؤسسه، گواهي عدم سوء پيشينه هريك از مؤسسين را به تنهائي از مرجع شهرباني اخذ و از لحاظ سابقه، به «سازمان امنيت كشور درآن زمان و وزارت اطلاعات فعلي» مراجعه و گواهي عدم سوء پيشينه «امنيتي» نيز اخذ و به مرجع اداره ثبت شركت ها ارائه و تسليم نمايد تا بتواند - اجازه ثبت در دفاتر رسمي و قانوني ثبت مؤسسات غيرتجاري و غيرانتفاعي را اخذ و سند رسمي صادره را امضاء نمايند؛ بنابراين جاي تأسف است كه بارها چنين مطلب ساده اي درنامه ها و مصاحبه هاي آن چناني عليه حسينيه ارشاد - عنوان گرديده و هيچكدام حاضر نبودند بخاطر كشف واقع وحقيقت امر، تأئيديه ثبتي حسينيه ارشاد را از مرجع ذيصلاح، يعني اداره ثبت شركت ها سؤال يا رونوشتي اخذ نمايند!! خداوند درايتي به آنان عطا فرمايد-تا ديگر چنان سوء تفاهمي پديدار نشود، انشاء الله.
2- مسئولان زمان گذشته و فعلي حسينيه ارشاد، هيچوقت مديريت داخلي حسينيه را به استاد مطهري محول نكرده اند تا احياناً مقدمه اختلافي فيمابين استاد و ميناچي باشد، و از طرفي،اقدام به تأسيس حسينيه ارشاد از ناحيه يك بازرگان و ديگري وكيل دادگستري، ذنب لايغفر نبوده- خاصه آنكه به گفته كيهان، عناصر معمم در بين مؤسسين وجود نداشته و به غير از آقاي دكتر عبدالحسين علي آبادي شخص ديگري در زمره مؤسسين نبوده است، تا ايراد حذف معمم ادعائي -عنوان گردد، چنانكه بنابه سوابق موجود درجامعه ما - اداره امور حسينيه ها و مساجد توسط افراد مكلا بهيچوجه منع شرعي و قانوني نداشته، كما اينكه تاكنون ديده نشده است يك روحاني معمم - مسجد يا حسينيه اي را بنا كند؛ مهم آنكه در آغاز فعاليت حسينيه ارشاد، چه درمحل موقت واقع درخيابان قبا و چه پس از انتقال به محل جديد، از وجود حضرات آيات، استاد مطهري و علامه تقي جعفري و حجه الاسلام سيد علي شاه چراغي، بعنوان واعظ و امام جماعت استفاده مي شده و با توجه به اينكه درچهل و پنج سال قبل هيچ كدام از آنان شهرت ممتاز فعلي را نداشته، كما اينكه استاد مطهري مدتها درراديو سخنراني مي كرد و در برنامه پرسش و پاسخ راديوئي شركت مي كرد و آن را غير مباح نمي دانست. بنابراين تمسك كيهان به وضع موجود و شهرت فعلي آنان نمي تواند ملاك ارجحيت هريك بر ديگري باشد. كه البته خود آنان چنين سمت هائي را پذيرفته بودند و در تقسيم امور حسينيه ارشاد- از ابتدا امر انتخاب و دعوت وعاظ بعهده استاد مطهري محول شده بود كه شخص ايشان و ساير مدعوين روحاني جهت ايراد خطابه و موعظه به تناوب امور منبر و محراب حسينيه را اداره مي كردند، و بقيه امور اداري- ساختماني و مالي بعهده ميناچي در سمت مؤسس، خزانه دار و صاحب امضاء اصلي و مورد وثوق هيئت سه نفري مؤسسين طبق دفاتر پلمبه و رسمي حسينيه ارشاد، حق الزحمه وعاظ و حتي هزينه چاپ دو جلد نشريه محمد«ص» خاتم پيامبران و حق تأليف مقالات رسيده را در بالاترين قيمت در آن تاريخ، «1347»، حتي تا مبلغ پنجاه ميليون ريال بموقع پرداخت و دقيقا در دفاتر رسمي و پلمپه حسينيه ارشاد ثبت و ضبط مي شد و ترازنامه و اظهارنامه آن نيز به اداره دارائي تسليم مي گرديده؛ بنابراين موجبي براي بروز اختلاف بزعم كيهان وجود نداشته تا باعث استعفاي استاد مطهري گردد؛ استعفاي استاد مطهري پس از تنظيم و تصويب مصوبه ضوابط صورت پذيرفته كه به علت ارتباط يك باره آن در برخورد با دكتر شريعتي با استفاده از ماده (عدم تجاهر سخنران به «فسخ»)، موجب اخراج دكتر شريعتي مي گرديد، لذا پيش بيني اعمال چنان تصميمي درباره وي- مخالفت همايون و ميناچي را برانگيخت و به جمع حاضرين اعلام كردند، با تمامي مواد مصوبه ضوابط پيشنهادي استاد مطهري كه به تصويب جمع حاضرين رسيده است موافقت حاصل است، مشروط بر اينكه دكتر شريعتي از اين ضوابط سالم درآمده و بتواند به فعاليتش در حسينيه ارشاد- ادامه دهد؛ در اين موقع بود كه داد و فرياد سايرين به آسمان رسيد و با نسبت دادن امر ديكتاتوري به ميناچي، استاد مطهري با عصبانيت از جلسه خارج و با قهر از حسينيه ارشاد، به مسجدالجواد نقل مكان نمودند، مشروح اين موضوع در صفحات 119 الي 125 «غوغاي ضوابط»، به ويژه صفحات 120و 121، «تاريخچه حسينيه ارشاد»- تقرير يافته است.
2.حضرت استاد مطهري يقينا اطلاع نداشتند كه حسينيه ارشاد بصورت شركت سهامي تأسيس نشده است كه در خاطرات خود ذكر كرده اند، سهم ايشان از سهم آقاي همايون و از سهم ميناچي تا چه رسد به دكتر علي آبادي بيشتر است، «سيري در زندگي استاد مطهري، ص109» و تعجب بيشتر از اين بابت است كه در نامه كيهان هم با دارا بودن مركز حقوقي قوي متوجه نشده اند كه اولا مطلبي مبني بر طفره رفتن از قيد نام استاد در سند رسمي «ثبت احوال» كه مبادا بعدها مديريت كامل حسينيه به دست استاد مطهري بيفتد كاملا اشتباه و غيرقانوني و غيرعقلائي عنوان شده است، زيرا سازمان ثبت احوال براي هيچ حسينيه يا مسجدي مرجع ثبت نمي باشد و در ثاني حسينيه ارشاد در ثبت غيرانتفاعي و بر مبناي اساسنامه مصوبه اش، هيچكس را مالك و سهامدار نمي شناسد- يك متر از حسينيه ارشاد متعلق به شخص نيست، بلكه مؤسسين فقط خادمين امام حسين«ع» هستند كه به نيابت از مقام والاي آن بزرگوار و به قول دكتر شريعتي آموزگار بزرگ شهادت، انجام وظيفه مي نمايند. بنابراين تقسيم بندي استاد شهيد بر مبناي سهام ادعاي «مالكيت» وجهه شرعي و قانوني نداشته است، بخصوص درباره ارسال نامه از سوي استاد مطهري براي اطلاع آقاي همايون كه از طريق آقاي هاشمي رفسنجاني خواستار تعويض اعضاي هيئت مؤسس و به طور خاص- نام ميناچي به ميان آمده بود كه با نهايت تأسف يادآور مي گردد، در اين مورد نيز اشتباهي براي استاد رخ داده بود كه به آن توجه نداشتند، شخص آقاي همايون طبق قانون واساسنامه حسينيه حق نداشته هيئت مؤسس را تعويض يا اخراجشان نمايد، ولو بطور خاص ميناچي را كه صاحب امضاء اصلي مؤسسه و مورد وثوق بوده است؛ اصولا تعويض هر مؤسسي در مؤسسات ثبت شده غيرانتفاعي منوط به تصميم و موافقت كليه اعضاء و باتفاق آراء مي باشد.
اميد آنكه روح پرفتوح آن شهيد بزرگوار در عالم برزخ- ناراحت نشده باشد، در موقعيتي كه براي ما مؤسسين اصلي و جانشينان، به هيچوجه ثمري جز زحمت و تحمل رنج هاي بسيار در زمينه اداره چنين مؤسسه عظيمي، بخصوص در مرحله ساخت توسعه كتابخانه دوازده هزار متري جديد حتي از يك ارزن هم كمتر ارزش مادي دارد و فقط يوم الفصل در انتظار قبولي خداوند ارحم الراحمين هستيم و به قول ظريفي كه مي گفت «زندگي زنگ تفريحي كوتاه است- يادمان باشد زنگ بعد حساب داريم»؛
متأسفانه روزنامه كيهان كه هميشه به شيوه مطايبه مسائل سياسي و اجتماعي و حتي اخلاقي را تحليل مي كند و در روزنامه هم انعكاس مي دهد، در اين توضيحات هم، همينطور تحليل كرده، و در خصوص دستگيري مديران حسينيه ارشاد همزمان با تعطيل كردن آن توسط ساواك- توضيح نويس كيهان با بهره گيري از شيوه مطايبه معمول خود دفاعيات ميناچي را كه در چنگال ساواك و محبس كميته مشترك ضدخرابكاري اسير گرديده و توانسته بود با بهره گيري از اطلاعات حقوقي كه داشته و خوشبختانه هنوز هم از آن اطلاعات بي بهره نمانده است و مانند آقاي همايون و استاد شهيد مطهري به راحتي استعفانامه خود را به دست دشمن و دژخيمان ساواك نسپرده و با بكارگيري تاكتيك حقوقي و قانوني، خود و دكتر عبدالحسين علي آبادي را از سپردن تعهدنامه و استعفانامه مبري نگهداشته بود، متأسفانه يكايك مؤسسين حسينيه ارشاد را به سخره گرفته و در حالي كه حسينيه ارشاد علي الرغم تسخير مساجد هدايت و نارمك و مسجدالجواد توسط ساواك- در عين تعطيلي هشت ساله اش همچنان مستقل و سرافراز و استوار مانده و امروز حسينيه ارشادي را كه مورد لطف و محبت صاحب البيت حسين ابن علي عليه السلام مي باشد- پايدار و مقاوم و خوشنام و خدمتگذار مردم انديشمند براي هميشه برقرار و باقي و تا ظهور امام عصر«عج» اهداف مصوب مؤسسه را ادامه خواهد داد، انشاءالله- كه بقول حافظ شيراز، «شكر خداي كه هر چه طلب كرديم از خدا- در منتهاي همت خود كامران شديم».
3. درباره نامه دكتر علي شريعتي به مهندس عبدالعلي بازرگان كه توضيح نويس به آن استناد نموده- دائر بر اينكه، علت پذيرفتن دعوت حسينيه امتثال امر استاد مطهري است كه به ايشان سخت معتقدم، «مجموعه آثار شماره 43، ص 04»، لازم به يادآوري است كه اولا دكتر شريعتي با توجه به نامه ده صفحه اي مرقومه به آقاي مهندس عبدالعلي بازرگان، «پيوست يك» چنين مطلبي را عنوان نكرده و استناد توضيح نويس كيهان مبتني بر اشتباه بوده است و بالعكس آن متن عمدتا حكايت از گله مندي شديد از استاد مطهري داشته است!! در ثاني دكتر شريعتي به نامه هاي متعدد ديگري كه براي شخص ميناچي مرقوم داشته خلاف مطلب معنونه توضيح نويس كيهان را باثبات مي رساند و در نامه مرقومه صفحه 124 و 125 بعنوان برادرم جناب آقاي ميناچي عزيز از سطر ششم به بعد تصريح كرده اند، «... من نمي دانم چگونه به رفقا و مسئولان و ياران ارشاد بباورانم كه اگر واقعا مصلحت ارشاد چه بطور دائم و چه موقت ايجاب مي كند كه من در كنار باشم آن را با تمام روح و ايمانم مي پذيرم و فكر مي كنم لااقل در راه عقيده ام و بخصوص در يك مصلحت اجتماعي آنقدر اهل فداكاري باشم كه بتوانم در اين حد از خود بگذرم و...» و در ادامه، «اما همين را نمي دانم كه آيا واقعاً مصلحت ارشاد است كه من نباشم يا مصلحت فقط دشمنان ارشاد...» و در ادامه مي نويسد «كاشكي رفقاي صميمي ارشاد كه مرا به همكاري دعوت كردند به خود من قبل از هر چيزي مي گفتند كه واقعاً مصلحت ارشاد است و فعلا كنار باش تا وضع بهتر شود و ارشاد سلامت بماند...»، جهت استحضار توضيح نويس كيهان، تصوير آن را پيوست مي نمايد تا ملاحظه فرمايند چه كسي بيش از همه به دكتر شريعتي علاقمند بوده و با جان و دل از او حمايت و نگهداري كرده است؛
نمونه ديگري از اعمال خصومت و دشمني آشكار و اثبات تناقض گوئي توضيح دهنده كيهان- جريان پس از شهادت دكتر شريعتي بود كه آن زنده ياد در قفس تنگ تابوت هوا كشيده- شاهد تقديم نامه اي از طرف استاد شهيد مطهري به خدمت امام راحل در نجف اشرف بوده دائر بر اينكه، «اگر يمكرون يمكرالله و الله خيرالماكرين نبود» و او زنده مي ماند- چه بلائي به سر روحانيت و اسلام مي آورد و چه خوب شد كه «مرد»، لطفاً نويسنده توضيح نويس درباره اين تعارض- نظري بدهند كه مرضي خدا و رسول«ص» باشد!!!
4-علي رغم توضيحات مرقومه از ناحيه توضيح نويس كيهان كه در فراز چهارم آن مرقوم داشته است، «مديران حسينيه ارشاد خواسته يا ناخواسته درصددند تا از ماجراي اختلاف استاد مطهري با شريعتي بهره گيرند، در حالي كه واقعيت اين است كه ارتباط استاد مطهري با دكتر شريعتي به دو دوره قابل تفكيك است كه دوره اول علاقمندي طرفيني برقرار بوده است، اما در مقطع دوم كه با استعفاي استاد مطهري از حسينيه ارشاد همراه است، شريعتي دچار لغزش و انحراف نظري اساسي در حوزه تفسير خود در دين مي شود كه به تقديم نامه ياد شده به خدمت امام راحل در نجف اشرف منجر گرديده است. چقدر مناسب و بجا بود كه استاد مطهري در طول سه دوره پنج ساله آخر حيات دكتر شريعتي، لااقل يك مورد از مطلب عنوان شده از ناحيه توضيح نويس را مبني بر دچار لغزش شدن وي و انحراف نظري اساسي در حوزه تفسير خود در دين را با خود دكتر شريعتي در ميان مي گذاشتند يا به حضور امام راحل عرضه مي داشتند- تا همان يك مورد را به تمام افكار و نوشته هاي مندرج در مجلدات پنجاه گانه دكتر شريعتي- تسري داده و فرد زنده حاضر و ناظر «استاد محمدرضا حكيمي» را كه وصي منصوص دكتر شريعتي درباره سرنوشت افكار و نوشته هاي وي مي باشند، و طبق وصيت نامه كتبي بسط يد دارد، در چنان موقعيتي مورد بازخواست قرار مي دادند- نه آنكه در آن باره آنهم بعد از شهادتش، از امام راحل اجازه بگيرند كه به قول توضيح نويس كيهان، لغزش ها و انحراف نظري اساسي در حوزه تفسير دكتر شريعتي از دين را برملا سازند- كه البته يك مورد آنهم به رشته تحرير يا اداي سخن در بالاي منبر در نيامد، و دكتر شريعتي را همچنان مظلوم وار در خانه ابدي در داخل تابوت هوا كشيده به طور اماني نگهداشته اند.
در خاتمه به استحضار نويسنده توضيحات مي رساند، مديران حسينيه ارشاد، چه در دوره چهار ساله عضويت استاد مطهري در هيئت مديره و چه پس از تسليم استعفاي مجدد در طول مدت 42 ساعته محبس كميته مشترك ضدخرابكاري، همواره يار و مددكار استاد محترم بوده و نامه هاي محبت آميز استاد بهترين شاهد و گواه اين ادعا است كه در صفحات 310-321 (تاريخچه حسينيه ارشاد» درج گرديده است كه نكاتي چند، ضمن پيوست نمودن تصوير آن بطور خلاصه به شرح زير استخراج و ارائه مي گردد:
«به تاريخ يازدهم ارديبهشت/05 مطابق پنجم ربيع الاول/ 19- بسم الله الرحمن الرحيم؛ حضور محترم دوستان گرامي، برادران عزيز، آقايان هيئت مشورتي «حسينيه ارشاد» ادام الله عزهم و وفقهم لما يحب و يرضي.
نسخه اي رونويس شده از صورت جلسه اي كه در تاريخ شنبه 4/2/05 به تصويب و امضاي آن هيئت محترم و جناب آقاي «ميناچي» عضو محترم هيئت مؤسس و هيئت مديره رسيده بود، توسط برادر عزيزم جناب آقاي علاءالديني براي اظهارنظر به اينجانب ابلاغ شد. الحق گام مفيد و مؤثري در اصلاح و پيشبرد هدف هاي اصلي اين مؤسسه به شمار مي رود و از حسن نيت همه امضاكنندگان محترم حكايت مي كند. شكرالله مساعيكم الجميله، خدا يار و مددكار و راهنماي همه تان باد. پيشرفت و حسن نيتي كه در اين مصوبه مشاهده مي كنم مرا تشويق مي كند كه نظريات خود را هرچه صريح تر و جامع تر به اطلاع دوستان برسانم و بديهي است كه دوستان، اين نظريات را به اطلاع همه آقايان هيئت مؤسس و فقهم الله خواهند رسانيد...»؛
و مهمتر آنكه تا آخرين لحظه حيات پربار استاد معظم- رابطه دوستي وي با ميناچي همچنان برقرار بوده و شاهد آن- معرفي ميناچي به شخص امام بوده كه در مرحله دوم به معرفي آيت الله سيدمحمود طالقاني مفتخر گرديده است؛
انتظار داريم مسئولين كيهان مانند گذشته همان رشادت را به خرج دهند و اين پاسخنامه را در اولين شماره كيهان چاپ و منتشر سازند.
با احترام
مديران مؤسسه حسينيه ارشاد
مهدي هادوي- ناصر ميناچي
توضيح كيهان:
1-موسسه حسينيه ارشاد از همان ابتداي شرح موضوع در صدر جوابيه با اتخاذ مواضعي شتاب زده، ضمن محكوميت ناآگاهانه منش روزنامه كيهان در چاپ توضيحات ذيل جوابيه مدعي مي شود «روزنامه كيهان برخلاف عرف و رويه روزنامه نگاري و...، بجاي مدعي اصلي «موسسه ناشناخته نشر و تحقيقات ذكر» وظيفه پاسخگويي آن موسسه را خود به عهده گرفته و... غافل از آنكه نگارنده، در همين فراز و سطر پنجم بجاي موسسه به زعم خودش ناشناخته ذكر عنوان مي كند «اگر اعمال چنين حقي را به خود موسسه ذكر واگذار مي كرد، احتمالا از نودونه درصد مطالب غيرقانوني(!) القا شده «كيهان» به بهانه اداي توضيح،به ميان نمي آمد و شايد تمامي مطالب مندرج در جوابيه حسينيه ارشاد از طرف آن موسسه مورد تأييد و تصديق قرار مي گرفت(!؟) و ديگر نيازمند پاسخگويي نمي بود.»
2- در مورد اول اين اعتراض مسئولين فعلي حسينيه ارشاد به سياق جوابيه قبلي همان دعاوي مالكانه ماسبق را تكرار كرده و به جاي صحه گذاشتن بر باقي اسناد كه مقداري از آن در توضيحات قبلي آمده بود تماما مشي ناموجه انكار را اتخاذ كرده است. و جالب آنكه با عذري بدتر از گناه مدعي مي شود «اگر اسنادي به ادعاي «خاطره ذهني» و به گفته كيهان مورد اشاره قرار مي گرفت، قطعا استاد معظم ذيل صورتجلسه پذيرش عضويت چهارساله هيئت مديره را امضا نمي كرد و بر ادعايي كه از ناحيه سه نفر موسسين حسينيه ارشاد پذيرفتني نبود، همچنان باقي مي ماند.»
اينكه شهيد مطهري (ره) ذيل صورتجلسه پذيرش عضويت چهارساله هيئت مديره را امضا كرده نه به معناي محق دانستن اعضاي هيئت مؤسس در ادعاي عدم مدخليت استاد در تأسيس حسينيه، بلكه از بابت احساس خطري بود كه جريان صحيح و هدايتگر حسينيه را منحرف مي كرد. استاد شهيد كه خاطره، توطئه جايگزيني دكتر علي آبادي به جاي خويش در اعضاي هيئت مؤسس را در ذهن داشت و با توجه به اينكه مي ديد چنانچه نام وي از هيئت مؤسس حذف نمي شد موجبات درگيري و دخالت با ساواك فراهم مي شد، به ناچار و با اين احساس خطر و مسئوليت به عضويت در هيئت مديره تن داد. اما هم چنان مديريت علمي و فكري و جهت دهي به امورات حسينيه را خود به عهده داشت. توضيح اينكه در جريان استعلام سوءپيشينه ساواك بر درخواست تأسيس حسينيه از سوي شهيد مطهري، اين سازمان، اطلاعاتي از بازداشت و دستگيري شهيد مطهري(ره) حاصل كرده بود هر چند در همين استعلام تأسيس مؤسسه حسينيه ارشاد از سوي معظم له بلامانع اعلام شد، اما به هر ترتيب در صورت وجود نام استاد در اعضاي هيئت مؤسس حساسيت ساواك به جريان نوظهور اين حسينيه معطوف مي شد و شايد سال ها زودتر از آنكه در اثر سوء مديريت و خودسري هاي ميناچي، ساواك تمامي فعاليت هاي حسينيه را ملغي اعلام كند، در آن را مي بست. اما اين نكته توجيه حذف نام استاد شهيد از اعضاي هيئت مؤسس توسط مسئولين رسمي آن زمان نمي شود، چرا اينكه اساساً آقاي ميناچي هيچ نقشي براي استاد در جريان تأسيس و راه اندازي عملي مؤسسه قبل از صدور سند و ثبت قائل نيست و حتي با بي انصافي تمام سال هاي حضور استاد در حسينيه را به بعد از تأسيس و در جريان دعوت محمد تقي شريعتي از وي موكول مي كند. دروغي كه هم به گواه اسناد و هم به روايت ياران و فعالين هم عصر نقض شده است. به هر ترتيب هر چند در ابتدا از قضا عدو سبب خيرشد وحسينيه داير، منتهي در ادامه توطئه پيش گفته مقدمات حذف و كناره گيري استاد مطهري(ره) را فراهم كرد. در اين زمينه آقاي سيدهادي خسروشاهي از قول پرويز خرسند، از دوستان نزديك دكتر شريعتي كه شاهد ماجراي اختلاف شهيد مطهري(ره) و ميناچي بوده است، نقل مي كند: «او (ميناچي) با كمال وقاحت به استاد مطهري مي گويد كه تصميم گرفته شده كه شما ديگر به حسينيه ارشاد نيائيد» (كتاب ماه يادآور، شماره 6 و 7 و 8، مصاحبه با خسروشاهي صفحه26) حال اين تصميم را چه كسي و يا چه نهادي (ساواك) گرفته است، بماند.
نكته بعدي اينكه اگر صرف همراه بودن استاد مطهري(ره) در معيت آقاي همايون جهت انتخاب محل در خيابان آمل و سيدخندان جهت تاسيس حسينيه، ايجاد سمت موسس را تداعي نمي كند، بايد به صدق سخنان آقاي ميناچي در كتاب تاريخچه حسينيه ارشاد مبني بر حضور شهيد مطهري بعدها و پس از تاسيس اين موسسه شك كرد. ميناچي در صفحات ابتدايي كتابش و در مواضعي مغرضانه آنچنان از ماجراي اختلافات مديريتي اين موسسه عصباني است كه اسناد بارز و واضح سازمان امنيت كشور مبني بر موافقت با درخواست تاسيس حسينيه ارشاد شهيدمطهري(ره) را غيرقابل استناد و رجوع مي داند. ما از مسئولين فعلي حسينيه ارشاد مي پرسيم كه اگر گواهي عدم سوء پيشينه امنيتي براي صدور مجوز ثبت موسسه در دفاتر رسمي و قانوني ثبت موسسات غيرتجاري و غيرانتفاعي لازم است، چرا در هيچ يك از اسناد به جاي مانده از سازمان امنيت و اطلاعات كشور نامي از دكتر عبدالحسين علي آبادي براي احراز گواهي عدم سوءپيشينه مشاهده نمي شود و به جاي آن تماما درخواست تاسيس اين حسينيه با پيشقدمي و نام استاد شهيد همراه است؟ از اين جهت دعوي كيهان مبني بر حذف عناصر معمم در ابتداي تأسيس و جايگزيني فردي مكلا به شكل عامدانه و با تردستي عضو حقوقدان اين موسسين رسمي قوت بيشتر مي گيرد. ما هم از درگاه خداوند خواستاريم درايتي به مسئولين فعلي اين موسسه عطا فرمايد تا در جهت حفظ سابقه نيكوي خودساخته خويش به كتمان حقيقت نپردازند. ان شاءالله.
3- اگر مديريت داخلي حسينيه محدود به امور جاري و صرفا صندوقداري آن شود ما هم به سياق نگارنده جوابيه معتقديم شهيد مطهري(ره) در اين موارد دخالتي نداشته است چه اينكه انتقاد اصلي ما به مسئولين حسينيه ارشاد مبني بر بروز اختلاف ميان استاد و ميناچي و حذف تدريجي شهيد مطهري در بحث مديريت داخلي معطوف به دخالت هاي بي جاي ميناچي در تصميمات كلان و سياست گذاري هاي معظم له بوده است، خصوصا اينكه نگارنده جوابيه اول معتقد است امر انتخاب و دعوت وعاظ به عهده شهيدمطهري(ره) محول شده بود.
و شايد روند فكري و جريان صحيح و نو باليده حسينيه به مذاق مسئولين و مؤسسين رسمي خوش نيامده باشد و احياناً در تاكتيك دخالت و اختلاف افكني از همان نهادهاي پيش گفته دستور گرفته باشند. حتي در همين امور مالي و صندوقداري اقدامات سؤال برانگيزي از سوي ميناچي صورت گرفته بود. سيدهادي خسروشاهي نقل مي كند: «مدتي پس از شكوفايي جلسات حسينيه ارشاد، آقاي ناصر ميناچي مقدم، براي تحكيم سلطه خود و براي قبضه همه امور حسينيه ارشاد و به نوشته شهيد مطهري حتي دريافت وجوهات شرعيه از مردم بدون اطلاع و اذن عملاً بين شهيد مطهري و دكتر شريعتي شكاف انداخت.» (همان، ص 26)
از طرفي ادعاي كيهان به حذف عناصر معمم از مؤسسين حسينيه ارشاد مربوط به قبل از تشكيل هيئت مؤسس رسمي و اسمي بوده نه اينكه به زعم نگارنده جوابيه بعد از تشكيل اين هيئت كه متشكل از سه نفر حقوقدان، بازرگان و استاد دانشگاه هست، عنصري معمم بين آنها موجود بوده باشد تا بخواهند وي را حذف كنند. بهتر است نگارنده جوابيه به جاي تمسك به مغالطه در اين مورد، ادعاي بي اساس و ناشيانه «اينكه تاكنون ديده نشده يك روحاني معمم- مسجد يا حسينيه اي را بنا كند» را به هواي تبليغ روايت رسمي و مورد ترديد موسسين رسمي و مسئولين فعلي آن زير سؤال برده و با فلسفه توجيه وسيله جهت نيل به مقصود و هدف منظور به هر دري نزند.
اگر مسئله استعفاي شهيد مطهري(ره) به لحاظ زماني بعد از ماجراي- به زعم ميناچي- «غوغاي ضوابط» رخ داده است كدام دليل محكمه پسند را مي توان دال بر استعفاي استاد شهيد(ره) از ادامه فعاليت در حسينيه دانست. واقعيت همان دخالت هاي بيجاي ميناچي است كه هم در خاطرات مقام معظم رهبري و هم در شكايات متعدد استاد از وي انعكاس يافته است. شكايتي كه در آن استاد مطهري(ره) حضور مجددش در حسينيه را منوط به عزل و جايگزيني ميناچي از هيئت مؤسس و مديره كرده بود.
4- مسئولين حسينيه ارشاد در عصبانيت ناشي از مواجه شدن با حقيقت در تهمتي آشكار به شهيد مطهري(ره) و در يك مغالطه لفظي، نقل قول استاد كه در آن مي گفت: «قرار بود من جزو هيئت مؤسس باشم، يا اينكه عملاً و واقعا من موسس بودم. سهم من هم از سهم آقاي «همايون» بيشتر است، هم از سهم آقاي ميناچي تا چه رسد به دكتر علي آبادي.» را اينگونه مورد طنز و ريشخند قرار مي دهد: «حضرت استاد مطهري يقينا اطلاع نداشتند كه حسينيه ارشاد بصورت شركت سهامي تاسيس شده است...» و اين اصرار مغرضانه بر اشتباه كه با اتخاذ موضعي حق به جانب و مظلوم نمايي ناشي از خدمت و انجام وظيفه توأم است نهايتا مسئولين فعلي حسينيه را به اين نتيجه مي رساند كه «تقسيم بندي استاد شهيد بر مبناي سهام و ادعاي «مالكيت»(!) وجهه شرعي و قانوني نداشته است.» نگارنده جوابيه كه از تيزي و تندي اتهامات غلط و جاهلانه اش شرمنده شده است در پايان آرزو مي كند «اميد آنكه روح پرفتوح آن شهيد بزرگوار در عالم برزخ- ناراحت نشده باشد...» و به قول ظريفي كه مي گفت «زندگي زنگ تفريحي كوتاه است- يادمان باشد زنگ بعد حساب داريم.»
5- جوابيه نويس موسسه حسينيه ارشاد در بخش انتهايي مورد دوم از اعتراضيه با صدور و اتخاذ يك حكم كلي كيهان را متهم مي كند كه «هميشه به شيوه مطايبه مسائل سياسي و اجتماعي و حتي اخلاقي را تحليل مي كند و در روزنامه هم انعكاس مي دهد» و همين حكم و موضع گيري را در توضيحات توضيح نويس كيهان پي جويي مي كند كه متاسفانه اين توضيح نويس از دفاعيات ميناچي در چنگال ساواك براي رهايي خويش و عدم تسليم استعفانامه اش، به عنوان وسيله اي جهت تمسخر يكايك موسسين اين حسينيه استفاده كرده است. غافل از آنكه هدف توضيح نويس نه در تمسخر موسسين اسمي و رسمي اين حسينيه بلكه در اثبات رابطه نه چندان دشمنانه ميناچي با ساواك و تبليغات بي اساس عليه شهيد مطهري(ره) بوده است. خصوصا اگر به جلد دوم كتاب شريعتي به روايت اسناد ساواك صفحه 193مراجعه كنيم كه در آن مخبرين اين سازمان از قول احمد هاشمي و در جريان يك ديد و بازديد خانوادگي از اين رابطه نه چندان دشمنانه چنين پرده برمي دارد: «... دكتر ميناچي مقدم وكيل دادگستري و گرداننده حسينيه (در سالهاي عدم حضور استاد) ارشاد به آنها گفته است كه ساواك علاقمند است حسينيه ارشاد مجددا برنامه هايش را تعقيب كند منتهي دكترعلي شريعتي در آن جا نقشي نداشته باشد. دكتر ميناچي نيز از اينكه دكترشريعتي نقشي نداشته باشد مخالف است، زيرا نمي خواهد حسينيه ارشاد مثل ساير حسينيه ها به مجالس روضه خواني تبديل شود.»
6- اشتباه فاحش ديگر نگارنده جوابيه و احيانا مسئولين حسينيه ارشاد در فراز سوم اعتراضيه ملاحظه مي شود كه در آن وي معتقد است توضيح نويس كيهان استنادي مبتني بر اشتباه داشته است و هيچ وقت دكترشريعتي در نامه اش به عبدالعلي بازرگان عبارت «علت پذيرفتن دعوت حسينيه امتثال امر استاد مطهري است كه به ايشان سخت معتقدم» را به كار نبرده است.
متاسفانه يا خوشبختانه جوابيه نويس در تنظيم اين اعتراض بسيار شتاب زده عمل كرده و حتي زحمت خواندن كامل نامه دكترشريعتي را به خود نداده و به همان سياق مطايبه ادعايي تنها به بخشي از متن اشاره كرده تا از اين طريق بتواند به سوء استفاده خويش جامه عمل بپوشاند. اصرار بي حد و حصر نگارنده كتاب تاريخچه حسينيه ارشاد و مسئول فعلي اين حسينيه بر اثبات تعميق كينه و اختلاف بين شهيد مطهري(ره) و دكترشريعتي همان هدف مذبوحانه منظور است كه به دعوي كيهان مبني بر اختلاف افكني ميناچي بين استاد شهيد و دكترشريعتي دامن مي زند.
القصه عبارت ياد شده در جملات ابتدايي نامه ارائه شده و به همان آدرس در «مجموعه آثار، شماره 43، ص03 الي04» بسيار واضح و غيرقابل انكار آمده است. نگارنده جوابيه و مسئولين حسينيه ارشاد را به توجه مجدد و خوانش دوباره نامه محل بحث دعوت مي كنيم.
7- براي اطلاع مسئولين حسينيه ارشاد كه در فراز پاياني از توضيح نويس كيهان خواسته اند از قول شهيد مطهري(ره) «لااقل يك مورد از مطلب عنوان شده... مبني بر دچار لغزش شدن (دكترشريعتي) و انحراف نظري اساسي در حوزه تفسير خود در دين را» مورد اشاره قرار دهد، اعلام مي كنيم:
اولا نامه شهيد مطهري(ره) به حضرت امام خميني(ره) در خصوص دكترشريعتي كه مبتني بر انتقادات تند و صريح بوده در ايام حيات وي نگارش يافته است. ثانيا خود دكترشريعتي در ايام حضور استاد مطهري(ره) در حسينيه آثار خويش را به محك نظرات و ايده هاي استاد مي زده است. چه اينكه در سالهاي حضور استاد مطهري نظارت بر چاپ و نشر آثار حسينيه بسيار سختگيرانه و منضبط بوده است. ثالثا شهيد مطهري(ره) در كتاب «سيري در زندگاني استاد مطهري» صفحه 127 مي گويد: «خلاصه نظر من درباره «دكترشريعتي» از خودش به نيكي ياد كردن و اشتباهاتش را تذكر دادن».

 



ايثار در نثار ثار

حسين قدياني
درباره «ولايت پذيري» نكته هاست اما آن دغدغه آن درد كه باعث شده در اين باب بنويسم بيم از خطري است كه هم اكنون مشاهده اش مي كنم. آن خطر اين است؛ «تلقي غلط داشتن از ولايت پذيري» و اينكه اين مهم را طوري در ذهن من و تو جا بياندازند كه دست مان را براي نوشتن، پاي مان را براي حركت، حنجره مان را براي فرياد و از همه مهم تر انگيزه مان را براي كار عاشقانه ببندد و كور كند. بخشكاند و مي بيني كه دشمن جاني و دوست جاهل و هر كدام با نيتي متفاوت اما نتيجه اي يكسان قصدشان همين است. يعني «بستن دست ما به بهانه ولايت پذيري» در شرايطي كه ولايت فقيه و ايضاً ولايت پذيري كه منظور پذيرش ولايت فقيه است، قرار است عامل شور و شعور و حركت ما باشد، همه هستي ما همه عشق ما باشد اما ارائه قرائتي تفريطي از ولايت پذيري همان قدر خطرناك است كه برداري و افراط كني در اين باب. بگذار نكته به نكته شرح دهم اين مسئله را. اينگونه راحت ترم.
1- اينكه «بايد پشت سر رهبر حركت كرد» حرف كاملا درستي است اما همان دشمن جاني و دوست جاهل ناخواسته دست به دست هم داده اند تا از اين سخن حق، اراده باطل كنند. اين 2 گروه در تعريف «حركت پشت سر رهبري جامعه اسلامي» تفسيري ارائه مي دهند كه بايد هر چه انجام مي دهي و هر كار كه مي كني و هر چه كه مي نويسي، بي اذن ولي امر نباشد. يكي مثل من و يعني «ما» كه جملگي برخاسته از يك نسل و يك فصل، فصل زيباي 9 دي هستيم نه فقط از فرط عشق و شور كه يكي هم از نهايت عقل و شعور، اعتقاد راسخ ديني و شرعي و فقهي مان است كه بي اذن امام زمان و در دوران غيبت خورشيد، بي اذن نائب ايشان، نفس كشيدن مان هم حرام است. ديگران اگر براي سكوت و فريادشان براي سكون و حركت شان خود را ملزم به اذن رهبر مي دانند ما اما قلب مان به عشق خامنه اي مي تپد. اين اذن و اين عشق نباشد ما همان مردگانيم. بسيجي اين دنيا و آن آخرت را بي خامنه اي نمي خواهد. بهشت ما لبخند خامنه اي است. اين از اين.
2- در اين باب تلقي غلط از ولايت پذيري، نه در مسائل نظري كه در عرصه عمل، اين است؛ «تو براي هر كاري بايد از ولي امر اجازه داشته باشي الا تندتر از رهبر حركت كرده اي». فرضاً يكي هم صنف من بخواهد اسير اين مغلطه شود و براي آنكه ثابت كند از دايره ولايت پذيران خارج نشده، نوشته هاي خود را تنظيم كند. در آن صورت لابد بايد براي هر كلمه اي كه مي نويسم، زنگ بزنم «بيت رهبري» و نظر مبارك «آقا» را استعلام كنم درباره آن كلمه و ايضاً جمله پيش رو و نيز كل مقاله! لحظه اي فكر كنيد؛ اگر هر كسي براي اثبات ولايت پذيري خود بخواهد چنين كند، آيا عقلاني است؟ و اصلاً چنين چيزي ممكن است؟ و آيا وقت شريف رهبر عزيز براي كل امت اسلامي است يا تك تك كارهايي كه شماي خواننده انجام مي دهي و يك به يك كلماتي كه يكي چون من مي نويسد؟
3- اينجا اذن گرفتن از رهبر را بايد درست تعريف كرد كه ما اجازه نخواهيم داد ولايت پذيري را براي مان بد تعريف كنند. اگر هم دشمن جاني و دوست جاهل چنين كنند، قطعاً ما را اعتنايي نيست. ما را اگر در اين باب شبهه اي هم پيش آيد مراجعه مان به مرجع اهل فن است كه شايستگي هاي لازم را براي چنين كار مهمي داشته باشد. از علماي حكيم كه الحمدلله زيادند، انديشمندي چون علامه مصباح يزدي و در مراجع بزرگوار كه باز هم شكر خدا زيادند و خداوند بيافزايد بر عمر عاشورايي شان، عالم دهري چون آيت الله نوري همداني كه گفته اند بي «پير» نرو تو در خرابات، نه بي منتقد و مقاله نويس و دشمن جاني و دوست جاهل. امثال من نازنينيم در حد خودمان و قطعاً ملاك نيستيم.
4- رهبر عزيز بارها گفته اند؛ حرف پنهاني ندارند. من نوعي اگر بخواهم به اذن رهبر بنويسم و در اين زمينه ولايت پذير باشم، به جاي پذيرش قرائت هاي غلط از ولايت پذيري، نگاه مي كنم به سخنان «آقا». في المثل رهبر بارها گفته اند راضي به اختلاف افكني ميان قواي 3گانه نيستند. نه حالا كه اصولگرايان حاكم اند، در عصر دولتمردي دوم خردادي ها هم همين بود سياست«آقا». قبل از شرح اين موضوع، نكته بعدي را «داخل پرانتز» و با توجه بخوانيد.
5- 2 تن از همانان كه ما سران فتنه مي خوانيم شان، روزگاري هم زمان در اين ملك روساي قواي مجريه و مقننه بودند. به عبارتي مملكت دست كساني بود كه امروز اصحاب فتنه هستند اما به عبارتي دقيق تر من اشتباه گفتم. به هر عبارتي كه مي گويي، مملكت دست جانباز خامنه اي است كه نسلش برمي گردد به كف العباس. ديگران مي آيند و مي روند اما دست خدا بر سر ماست، خامنه اي رهبر ماست. يك دوره آموزش جامع و كامل رهبري جامعه اسلامي در شرايط سخت و بحراني است، آن 8 سال عصر اصلاحات كه خامنه اي حكم به حكمت داد و همچنان همين گونه است. يادتان هست آن روزها را. مجلس نمي گذاشت دولت كار كند و دولت هم اتفاقاً دنبال همين مي گشت كه طولاني ترين جلسه هيئت دولت آن زمان به آزادي يك مجرم از زندان برمي گشت! هر آن كس كه مي خواهد جامعه اي، اعم از مملكتي بزرگ تا خانواده اي كوچك را اداره كند، لاجرم بايد مطالعه كند و درس بگيرد از زمامداري حكيمانه خامنه اي، به خصوص در دوره دوم خرداد، و بالاخص در فتنه 88 كه خامنه اي اين دست خدا بر سر ما نشان داد شيطان بزرگ پيش ما كوچك است. پولي كه صرف سوزاندن چندسطل زباله در كشور ما شد، آمريكاي احمق مي توانست با آن 2 تا قاره را سرنگون كند؛ نه، لااقل مي توانست مشكلات مردم زجرديده آمريكا را مرتفع كند. پس اگر عشق را هم بگذاريم كنار، عقل حكم مي كند كه قدر دست خدا بر سر خود را بدانيم. سجده كنيم در آستان حضرت دوست كه به ما رهبري داده از تبار حيدر كرار از تيره فاطمه. رجز مي خواهم بخوانم: تا امام مان خامنه اي است، اي فتنه هاي پيچيده! ما را دريابيد... اين را همين جا اضافه كنم: قبل از من بودند كساني كه چنين بنويسند و بعد از من هم خواهند آمد. روزي اگر از اين اعتقاد پا پس كشيدم، بي لياقتي خودم را نشان داده ام. آن روز هم دريا، درياست و آسمان، آسمان است. بدا به حال قطره اي كه دور كند خود را از دريا و اف بر ذره اي كه غير از آسمان، خانه براي خود دست و پا كند. خامنه اي شجره طوبا و طيبه اي است و چون من برگي هستم با اين دعا و ادعا كه هيچ پائيزي نمي تواند مرا از اين ريشه مبارك جدا كند. بياييم آرزوهاي قشنگ داشته باشيم. ان شاءالله همه ما سربازان مهدي فاطمه باشيم در روزگاري كه سردار سپاه بقيه الله است «حضرت ماه».
6- وقتي قواي 3گانه به جاي همدلي مشغول دعواي با هم باشند، خواه كشور دست اصلاح طلب باشد و خواه دست اصولگرا، سنگ روي سنگ بند نمي شود. از همين رو بود كه جلوي سوءاستفاده جريان انحرافي از نامه خود را گرفتم و به وسع كوچك خود تلاش كردم براي همدلي قوا. آن متن «عشق است اباالفضل» را بي هيچ مصالحه اي نوشتم. بگذريم كه براي شاد كردن دل «آقا» حاضرم با هر كه و هر كجا باشد، با افتخار مصالحه كنم. با اين همه باز هم از خواص، بي بصيرتي ببينم بر سياق همان «نه ده» خواهم نوشت و هنوز هم داغ دارم و مثل شماي خواننده خوب مي دانم كه رهبر به چه كساني «خواص بي بصيرت» گفتند و از دست چه كساني گفتند «اين عمار» اما اتفاقاً اگر بصيرت داشته باشيم و عمار باشيم، بايد بدانيم كه امور كشور بايد در آرامش، وحدت، همدلي و همت مضاعف ما مردم و حضرات مسئولين پيش برود؛ اين خواست مولاي ماست. قواي 3گانه بايد متحد باشند، اين خواست رهبر است. جهت گيري كلي ما بايد زدن دشمن اصلي باشد، اين خواست «آقا» از همه ماست. خشم عاشورايي ما در نوشته هايي كه مي نويسيم، بايد دشمن اصلي را سران كفر و سران فتنه را نشانه بگيرد، اين خواست خامنه اي است. به احدي نبايد بيش از آنچه استحقاق دارد، ظلم كنيم، اين را رهبر علوي تبارمان از ما خواسته. مطالبات عدالت طلبانه خود را شور جواني خود را بايد در مسير درست خرج كنيم، اين سخن رهبر با ماست. چه اشكالي دارد؟ اگر خشم عاشورايي ما با لطائف الحيل دشمن جاني و دوست جاهل دارد به تفرقه ميان خودي ها منجر مي شود، چون «مالك»، مالك نفس خويش مي شويم و برمي گرديم و حفظ وحدت مي كنيم با همان مختصات و مشخصاتي كه «آقا» گفتند. و اين همه را رهبر عمومي گفته اند. پنهاني نگفته اند. سخن رهبر ملاك ماست. براساس اين ملاك مي گوييم و رفتار مي كنيم و مي نويسيم.
7- از اين همه كه گفتم معلوم آمد ولايت فقيه و پذيرش اين ولايت يعني «ولايت پذيري» نقطه قوت ماست. ولايت پذيري يعني ولايت فقيه پذيري. ولايت فقيه را نپذيري، حرف مفت است كه از ولايت امام زمان دم بزني. دقيقاً حرف مفت است. «مسلم» سفير حسين را اگر در كوفه تنها نمي گذاشتند، راس الحسين را در كربلا و شام روي نيزه نمي ديدند. خامنه اي آخرين سفير يوسف زهراست و چون اينجا كوفه نيست، به دوست و دشمن مي گويم؛ امر «سيدعلي» براي ما همان امر «علي» است. ما از فرط عشق به مهدي فاطمه است كه خامنه اي را بي نهايت عاشقيم. خامنه اي براي ما سفير رسالت همه انبياست و ولايتش استمرار ولايت 12 امام معصوم ماست. دشمن اما مي خواهد اين مهمترين و اساسي ترين نقطه قوت ما را اين ولايت پذيري ما را تبديل به نقطه ضعف ما كند. تبديل فرصت به تهديد اصولا شگرد دشمن در جنگ نرم است ولي دشمن چطور اين فرصت را به تهديد تبديل مي كند؟ دشمن خائن با كمك دوست نادان قرائت هاي من درآوردي از ولايت پذيري ارائه مي دهد و يقين ما را مرتب بدل به شك مي كند؛ آيا اين كه نوشتي «آقا» راضي هست؟ اصلاً اجازه گرفتي؟ نكند رهبر از تو راضي نباشد؟ و از اين قبيل. اين شكيات البته في نفسه بد نيست، اصلاً لازم هم هست اما دشمن وقتي اين دغدغه ها را مثل خوره در ذهن من و شما فرو مي كند، قصه فرق مي كند. دشمن با اين شكيات مي خواهد ما را به انفعال بكشاند. به سكوت. به سكون. دشمن مي خواهد خودش فعال باشد و ما منفعل. اين شكيات وقتي از سوي دشمن به مغز ما هدايت مي شود، نتيجه اش اين است كه ما سرخورده شويم و لب فرو بستن و نخفتن را به گفتن و كمر همت بستن، ترجيح دهيم. نتيجه سكوت ما اما به هيچ چيز منجر نمي شود الا به تنهايي علي. به اينكه روزگاري آموزگار عدالت سر در چاه غربت فرو كند و از نبود ذوالشهادتين ناله سر دهد كه كجايي عمار؟ كجايي مقداد؟ كجايي مالك؟... كجايي خرازي؟ كجايي زين الدين؟ كجايي چمران؟ كجايي حاج احمد؟ كجايي شهيد روستايي؟ كجايي شهيد گمنام؟... و اينچنين است كه ولايت پذيري ما از فرصت بدل به تهديد مي شود و از نقطه قوت تبديل به نقطه ضعف مي شود. يك بار خامنه اي گفت «اين عمار»، ديگر تكرار نمي شود. مدت هاست كه براي ما هر روز 9 دي است و چه جالب كه دي ماه 89 هم با «چهارشنبه» شروع شد؛ 9دي سال هشتاد و اشك را به ياد آوريد كه «چهارشنبه» بود و به ياد آوريد؛ «چهارشنبه اتوبوسي كه ما را آورد راهپيمايي، همان اتوبوسي بود كه پدرم را برد جبهه». ما همان بسيجيان خميني هستيم و اين اتوبوس همان اتوبوس است.

 



نشست بررسي دستاوردهاي همايش ايرانيان خارج از كشور
وزير اطلاعات : ايميل ها بهترين ابزار مورد استفاده دشمن در فتنه 88 بود

وزير اطلاعات گفت:ايميل ها بهترين ابزاري بود كه در فتنه 88 مورد استفاده استكبار قرار گرفت اما تسلط دستگاه اطلاعاتي كشور با رمزگشايي ايميل ها شكست سنگيني به دشمن وارد كرد.
حجت الاسلام «حيدر مصلحي» ديروز در نشست بررسي دستاوردهاي همايش ايرانيان خارج از كشور اظهار داشت: ايرانيان خارج از كشور را بايد به عنوان يك نيروي بالقوه كه در صورت جذب مي تواند عمق استراتژيك و ضريب امنيتي نظام را بالا ببرد نگاه كرد.
وي فقدان برنامه ريزي هدفمند براي ايرانيان خارج از كشور را نكته اي دانست كه بايد به آن توجه كرد و افزود: اين موضوع آنان را به كانون سرمايه گذاري بيگانگان مبدل مي كند تا با آزادي كامل از آن ها عضوگيري و انواع سوءاستفاده هاي سياسي، فرهنگي و ابزاري را از آن ها داشته باشند. البته بايد گفت اين موضوع ميان همه آن ها فراگير نيست و بخش قابل توجهي در مقابل اين بهره برداري هوشيارند و مقاومت مي كنند.
وزير اطلاعات در ادامه گفت: اعتمادسازي متقابل گامي است كه بايد در مورد ايرانيان خارج از كشور در دستور كار قرار گيرد. مي توان از طرق مختلف اعتمادسازي كرد كه يكي از مهم ترين زمينه ها براي اعتمادسازي ارتباط است هرچه ارتباطات موثرتر، هدفمندتر و مداوم تر باشد، امكان اعتمادسازي افزايش مي يابد.
وي تصريح كرد: بايد در نظر داشت با توجه به اين كه بخش عمده اي از ايرانيان مقيم خارج از كشور در كشورهايي هستند كه داراي سرويس هاي اطلاعاتي قوي و با سابقه اي هستند كه نسبت به انقلاب اسلامي عناد دارند، بايد در آن كارگروه ها تمهيد امنيتي را مورد توجه قرار دهيم تا بتوانيم استفاده لازم را كه مي خواهيم از حضور ايرانيان و ارتباط با آن داشته باشيم به دست آوريم و مورد تعرض سرويس هاي امنيتي و اطلاعاتي بيگانه قرار نگيريم.
مصلحي خاطرنشان كرد: امروز سرويس هاي اطلاعاتي و امنيتي برنامه ريزي هايي كرده اند و موارد مستندي داريم كه برنامه ريزي هاي 10ساله اي در اين رابطه انجام شده است تا به اهداف شان برسند و استفاده از روش ايجاد هسته هاي علمي و مركزها و پژوهشكده هاي علمي روشي است كه از آن استفاده مي كنند. موارد متعددي داريم كه با پوشش مجموعه هاي پژوهشي و علمي با ايرانيان ارتباط برقرار كرده اند و ابتدا با پوشش علمي فرد را سازماندهي كرده اند و پس از چند سال به عنوان نيروي جاسوس كه مي توانند براي استفاده در اهداف شان از آن فرد استفاده كنند او را مورد توجه قرار داده اند. بنابراين يكي از وظايف جدي ما مراقبت از اين مجموعه است، مجموعه اي كه به عنوان فعاليت علمي در كشورهاي مختلف وارد مي شود اما سرويس هاي اطلاعاتي و امنيتي براي او برنامه ريزي كرده اند. ما تكليف مراقبت از آن ها را داريم.
وزير اطلاعات تاكيد كرد: مجموعه 3 تا 4 ميليون ايراني مقيم خارج از كشور تماماً اپوزيسيون نيستند و بدنه ايرانيان مقيم خارج از كشور نسبت به كشورشان احساس مسئوليت مي كنند. ضروري است در اين زمينه رويكرد فرصت محورانه داشته باشيم زيرا رويكرد تهديد محور نسبت به آنان مستلزم هزينه هاي امنيتي براي نظام است و رويكرد فرصتي متضمن ثبات در برنامه ريزي و هدايت و بهره برداري امكانات بالقوه و بالفعل ايرانيان است.
مصلحي ادامه داد: اپوزيسيون جمعيت محدودي است گرچه صداي اين اقليت پژواك بسيار بالايي دارد. اپوزيسيون ظرفيت محدودي است و سرويس ها امكانات سنگين و قابل توجهي در اختيار آنان قرار مي دهند و بر اين اساس پژواك صداي آن ها وسيع است.
وي با بيان اينكه امروز در فضاي مجازي سرمايه گذاري هاي زيادي مي شود تا در اختيار اپوزيسيون قرار گيرد، خاطرنشان كرد: در فتنه سال 88 نكته قابل توجه اين بود كه اوباما در گزارشش به كنگره سنا اعلام كرد كه شبكه مجازي را به عنوان بهترين ابزار و وسيله براي ايجاد شبكه هاي اجتماعي براي مقابله با نظام ايران طراحي كرديم و اين طراحي نيز بسيار حساب شده و دقيق بود اما به دليل قوت سرويس اطلاعاتي ايران نتوانستيم كاري در ايران انجام دهيم. اين را به عنوان افتخار بزرگ براي بخش ملي كشور اعلام مي كنم زيرا مقابله اي كه در فتنه 88 به خصوص در شبكه مجازي با فتنه گران و به ويژه طراحي استكبارگران و آمريكايي ها بود، استفاده از اين شبكه بود و انديشمندان ما در وزارت اطلاعات به خوبي توانستند با آن مقابله كنند.
وزير اطلاعات اضافه كرد: ايميل ها بهترين ابزاري بود كه در شبكه مجازي مورد استفاده استكبار قرار مي گيرد. تسلط دستگاه اطلاعاتي در ايميل ها بسياري از برنامه هاي استكبار را با مشكل مواجه كرد.
يكي از عزيزان در مصاحبه اش يا با برنامه ريزي شده و يا از روي غفلت اعلام كرده كه ما بر ايميل هايي كه از طريق اپوزيسيون براي فتنه در داخل كشور برنامه ريزي مي شود كاملاً تسلط داريم. پس از آن ظرف 24 ساعت تمام ايميل هايي كه با داخل كشور ارتباط داشت همه بسته شد اما به خواست خدا انديشمندان علمي ما در دستگاه اطلاعاتي ظرف 48 ساعت تمام مسيرها را باز كردند. اين شكست سنگيني براي مجموعه اي است كه اين سيستم را به وجود آورده بود تا از آن استفاده كند.
استفاده از ظرفيت
ايرانيان خارج از كشور
سرپرست وزارت امور خارجه كشورمان نيز در اين همايش با بيان اين كه مي توان به فرار مغزها كه همواره به صورت امري منفي در نظر گرفته مي شد به گونه اي ديگر نگاه كرد، اظهار كرد: مي توان شرايطي فراهم كرد كه از ايرانيان مقيم خارج حداكثر بهره برداري را داشته باشيم و به آنها به عنوان اندوخته هاي خود نگاه كنيم.
«علي اكبر صالحي» با تأكيد بر اينكه ايرانيان مقيم خارج از كشور به عنوان اندوخته هاي كشور هستند، گفت: اين نوع نگاه بدون شك مي تواند براي كشور امري موثر واقع شود.
وي در ادامه به حضور اساتيد خارج از كشور اشاره كرد و تصريح كرد: زماني كه يك استاد به داخل كشور برگردد، در حالي كه شرايط ارتقاء علمي فراهم نيست، بنابراين بهتر است در همان جا بماند تا با تحولات زماني و پيشرفت علم همراه باشد و از سويي ديگر مي تواند آن را در اختيار كشور قرار دهد. هر چند كه بايد اين حقايق را بپذيريم كه شرايط تحقيقاتي در كشور ما خوشبختانه روز به روز در حال بهبود يافتن است.
97درصد مشكل تردد
به داخل كشور ندارند
وزير دادگستري نيز در ادامه اين همايش اعلام كرد، كمتر از 3درصد ايرانياني كه در خارج از كشور حضور دارند، مشكلات پرونده اي دارند و بيش از 97درصد مايه افتخار هستند و هيچ مشكلي براي تردد به داخل كشور ندارند. از همان 3درصد نيز كه مشكل پرونده اي دارند بسياري مي توانند مشمول رحمت و لطف نظام جمهوري اسلامي ايران قرار گيرند.
«سيد مرتضي بختياري» با اشاره به بيانات مقام معظم رهبري در مورد رسيدگي به وضعيت ايرانيان خارج از كشور و توجه به حقوق آنها گفت: بين 30 تا 40درصد سؤالات و مسائلي كه از سوي ايرانيان خارج از كشور مطرح مي شود مسائل مربوط به حقوق است و آنها مي خواهند از حقوق خود به عنوان ايراني مطلع باشند.
وي ادامه داد: اميدواريم در آينده بانك اطلاعات جامعي در وزارت امور خارجه از ايرانيان خارج از كشور توسط آقاي صالحي راه اندازي شود و آمار كاملي از ايرانيان در خارج از كشور داشته باشيم.

 



آقا تهراني : وحدت و همدلي مردم در اجراي طرح هدفمندي يارانه ها ضروري است

عضو فراكسيون انقلاب مجلس شوراي اسلامي وحدت و همدلي مردم در اجراي هدفمندي يارانه ها را ضروري دانست.
حجت الاسلام «مرتضي آقاتهراني» در گفت وگو با ايسنا اظهار داشت: اگر بنا باشد كه مردم كمك نكنند يا به صحنه نيايند حتماً در حل بسياري از مسائل مشكل پيدا مي كنيم.
وي اجراي هدفمند كردن يارانه ها را كار آساني ندانست و با بيان اين كه شايد مي بايست اين كار 30 سال پيش انجام مي شد، تأكيد كرد: اجراي اين قانون كمك و ياري همگان را مي طلبد.
نماينده تهران با بيان اين كه نسبت به حضور و حمايت مردم در اين عرصه بسيار خوشبين هستم، اظهار داشت: اگر مردم احساس كنند كه مسئولان به فكرشان هستند و مي خواهند برايشان كار انجام دهند خيلي زود براي ياري به عرصه مي آيند و در تسهيل آن كار همه همدل مي شوند و اين موضوع از افتخارات نظام ماست.
آقا تهراني در ادامه اين گفت وگو درباره همراهي عاقلانه مجلس با دولت، اظهار داشت: وقتي مي خواهيم كاري انجام دهيم بايد بر مبناي تدبير و تفكر باشد. موضوعاتي كه در مجلس بررسي مي شود در كميسيون هاي تخصصي و سپس در صحن مجلس مورد رسيدگي قرار مي گيرد.
وي با اشاره به بررسي برنامه پنجم در كميسيون هاي تخصصي مجلس، كميسيون تلفيق و صحن علني، اظهار داشت: در اين بررسي ها واقعاً تضارب افكار صورت مي گيرد و نمايندگان موضوعات را ماده به ماده مورد رسيدگي قرار مي دهند و دقت مي كنند كه اين موضوعات چقدر با مصالح نظام و مردم همخواني دارد. البته نمي خواهم بگويم همه ما الهي فكر مي كنيم. ممكن است بعضي ها تحت تأثير نفسانيات رأي مثبت و منفي بدهند ولي نهايتاً در جمع يك گرايش عقلاني وجود دارد كه كار را پيش مي برد.
وي درباره اين كه در عرصه سياست چه موضوعاتي بايد مورد امر به معروف و نهي از منكر قرار بگيرد، اظهار داشت: گاهي اوقات ممكن است در اصل سياست ما انحرافاتي وجود داشته باشد يعني سياسي كاري صورت گيرد كه اين امر پسنديده نيست.
آقا تهراني افزود: سياسي كاري مملو از دروغ، تهمت و كم و زياد كردن هاي بجا و نابجا هست و اين امر مطلوب نيست. اين كه مي گوييم سياست ما عين ديانت ماست يعني دقيقاً بر مبناي ديانت عمل مي كنيم. در اين صورت بايد خيلي مواظبت كنيم و اگر كسي غير از اين عمل مي كند او را نهي كنيم.
نماينده مردم تهران در خانه ملت، در خصوص نحوه انجام اين فريضه، گفت: وقتي عيبي را در كسي مي يابيم نبايد آن را علني مطرح كنيم، چرا كه در نظر گرفتن آبروي فرد مهم است. در عرصه سياست نيز مي توان جلساتي برگزار كرد و با همه كساني كه دوست دارند خدمت كنند و به عنوان خدمتگزار در نظام كار مي كنند اعم از نمايندگان، وزرا، رئيس جمهور و رئيس مجلس موضوعات را مطرح كرد.
وي تأكيد كرد كه وقتي مي خواهيم منكري را برطرف كنيم نبايد خود مرتكب منكري ديگر شويم.

 



مراسم توديع و معارفه معاون امور مطبوعاتي ارشاد برگزار شد

مراسم توديع و معارفه معاون امور مطبوعاتي و اطلاع رساني وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي و هم چنين معاون حقوقي و امور مجلس اين وزارتخانه عصر ديروز در محل اين وزارتخانه برگزار شد.
در اين مراسم محمدجعفر محمدزاده به عنوان معاون مطبوعاتي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي معرفي و از تلاش هاي محمدعلي رامين در دوران مسئوليتش قدرداني شد.
هم چنين ضمن قدرداني از زحمات و تلاش هاي محمد عظيمي، سيداكبر مسعودپور نيز به عنوان معاون حقوقي و امور مجلس وزارتخانه معرفي شد.
محمدعلي رامين در اين مراسم اظهار كرد: در امر مطبوعات، صداقت هدف ما بوده و هست و از همه شما اصحاب رسانه و مطبوعات خواستارم كه بعد از بنده با معاونت جديد به گونه اي رفتار كنيد كه تلاش هاي او در راستاي پيشرفت اين حوزه ميسر شود.
وي با اشاره به اين كه اهل استعفا نيستم ابراز كرد: بنده براساس يك مصلحت آمدم و براساس يك مصلحت ديگر كه بزرگ ترها مي دانند، مي روم و در اين وسط هيچ اتفاقي نمي افتد و تنها بنده با برخي رسانه ها مشكل داشتم كه اميدوارم خودشان را اصلاح كنند تا مشكل من نيز با آن ها رفع شود.
محمدجعفر محمدزاده نيز در مراسم توديع و معارفه معاونت مطبوعاتي و اطلاع رساني وزارت ارشاد، خدمت در دولت نهم و دهم را از افتخارات خود دانست و اظهار كرد: اميدوارم از اخلاق و رفتار وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي كه شيريني اش هر فردي را به خود جذب مي كند، استفاده كرده و به بهترين نحو در اين حوزه ايفاي نقش كنم.
او با قدرداني از زحمات دكتر محمدعلي رامين در اين معاونت تصريح كرد: بخش تدوين نظام جامع رسانه اي با همكاري ايشان ادامه خواهد داشت تا در نهايت به سرانجام برسد.
به گفته او رسانه، ركن وثيق حيات اجتماعي، فرهنگي و تمدني ملت هاست. قريب يك صد سال است قدرت ملت ها در رسانه هايشان تجلي پيدا كرده و رابطه معناداري بين جايگاه هر كشور در جهان و قدرت رسانه اي آن كشور به وجود آمده است؛ به طوري كه هرچه رسانه هاي يك ملت، تاثيرگذارتر و موج آفرين تر باشد، آن ملت نيرومندتر به شمار مي رود.

 



صفارهرندي: آزادي يعني اينكه يك فراري مديرمسئول يك روزنامه را به دادگاه مي كشاند

محمدحسين صفارهرندي گفت: آزادي در جمهوري اسلامي يعني اينكه مهدي هاشمي فراري مي تواند مديرمسئول يك روزنامه را به دادگاه بكشد.
به گزارش ايسنا، وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي در جمع دانشجويان دانشگاه آزاد مشهد در پاسخ به سؤالي درباره آزادي گفت: هنگامي كه بحث آزادي مي شود بايد ابتدا اين سؤال را پرسيد كه آيا معتقد به آزادي مطلق و بدون حد هستيم يا آزادي با چارچوب مشخص كه به نظر ما اين چارچوب تنها قانون است و اگر خارج از قانون باشد مورد قبول نيست. سؤالم اين است كه اگر حزبي فراتر از قانون اقدام كرد، آيا نبايد با او برخورد كرد، قانون در خصوص احزاب و روزنامه ها مي گويد آن ها آزاد هستند مگر اين كه مخل امنيت ملي شوند و يا اين كه به شخصي، حتي افرادي معمولي و نه اشخاص مهم و مسئولان توهين كنند و اين هم از زيبايي هاي قانون ماست كه افراد در قانون تفاوتي با يكديگر ندارند و حتي مي بينيم مهدي هاشمي رفسنجاني كه اكنون از كشور فراري است، مي تواند مديرمسئول يك روزنامه را به دادگاه بكشد، در حالي كه خودش جرات آمدن به ايران را به دليل ليست بلند بالاي جرايمش ندارد.
وي ادامه داد: بخشي از توقيف روزنامه ها در حوزه اختيارات من كه عضوي از هيئت نظارت بر مطبوعات بودم، نبود و بعضي از اين توقيفات ارتباط با امنيت ملي داشت و توسط دستگاه قضايي مستقيماً اقدام شد، اما سؤالم اين است كه اگر كسي آزادي را پاس نداشت و عليه كشورش قيام كرد آيا نبايد برايش محدوديت ايجاد كرد؟ به ياد دارم كه دو سال قبل يكي از مطبوعات اصلاح طلب مقاله اي چاپ كرده بود كه موضوع آن مصاحبه تلويزيوني شب گذشته رئيس جمهور بود، در حالي كه شب قبل از چاپ اين مطلب اصلاً مصاحبه اي انجام نشده بود. آيا اين كار مسخره كردن آزادي نيست؟
احتمال مي دادم كه محمد هاشمي در مناظره شركت نكند
صفارهرندي در پاسخ به سؤالي درباره حضور نيافتن محمد هاشمي براي مناظره با وي تصريح كرد: باور اين كه محمد هاشمي رفسنجاني در مناظره اي شركت كند براي من هم سخت بود و احتمال مي دادم كه وي در اين مناظره شركت نكند.
وي افزود: هنگامي كه براي اين جلسه با من صحبت شده بود اعلام كرده بودند كه قرار است مناظره برگزار شود، اما درباره حضور محمد هاشمي رفسنجاني من نيز ترديد داشتم، اما سپس مسئولان برگزاركننده اين نشست اعلام كردند كه هاشمي درخواست تغيير موضوع مناظره را داده است كه اين امر براي من جالب توجه بود؛ زيرا مي دانستم او هيچ گاه مناظره انجام نمي دهد، اما درباره عدم حضور وي در اين جلسه بايد توضيحاتش را از زبان خودش بشنويم و نمي توانيم براساس اخبار موجود قضاوت كنيم كه اين كار خارج از انصاف است.
برخي از تحريمهاي فعلي مي توانست دولت هاي بسياري را سرنگون كند
وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي با اشاره به تحريم هاي ايران در طول دوران پس از انقلاب اسلامي خاطرنشان كرد: اصل تهديدآميز و خطرناك بودن تحريم ها را نمي توان ناديده گرفت. چنين تحريم هايي در كشورهاي ديگر دولت هاي بسياري را سرنگون كرده است اما ما همواره در مقابل اين تحريم ها ايستاده ايم و اجازه نداده ايم بر ما اثر كنند. بعضي ها خيال مي كنند كه اين تهديدها و فشارها محصول عملكرد مسئولان است، در حالي كه هيچ ربطي به عملكرد مسئولان ندارد، بلكه اين ماهيت انقلاب اسلامي بوده است كه دشمنان ما را به چالش كشيده است، اما هنگامي كه شرايط را با 6 سال قبل مقايسه مي كنيم، در همين مسئله هسته اي نتيجه چه شده بود، ما به دليل ضعف نفس مسئولان مان پذيرفتيم كه تمام تأسيسات هسته اي خود را مهر و موم كنيم و دانشمندان خود را بيكار كرديم و در آن شرايط عملاً دانش هسته اي ما عقيم شده بود، در آن زمان هم تهديدها و چالش ها بود و حتي ما را به حمله نظامي تهديد كردند ولي عين همان تهديدها در سال هاي اخير نيز بود و با ناديده گرفتن آن ها، اكنون توانسته ايم پروژه هسته اي را دنبال كرده و دشمن را وادار كرديم كه آن را به رسميت بشناسد.
شركت هاي آمريكايي راه دور زدن تحريمها را نشان مي دهند
وي خطاب به دانشجويان گفت: چه كسي گفته كه ما مشكل نداريم، براي مقابله با تحريم ها مشكلاتي وجود دارد كه بر اثر ايستادگي به وجود آمده است و اگر اكنون در كنار من محمد هاشمي نشسته بود و مي گفت كه بر اثر ايستادگي دچار مشكل شده ايم با او همراهي مي كردم، اما در نتيجه گيري شايد نظرات ما دو نفر متفاوت بود. ما نمي توانيم صرف اين كه ممكن است مشكل پيش بيايد، آرامش قبرستاني پيشه كنيم و به اين فكر بيافتيم كه مبادا بزرگان عصباني شوند. ما با ايستادگي خردمندانه و نه هيجان زده راه درست را انتخاب كرده ايم و اكنون راه دور زدن قدرت هاي بزرگ را يافته ايم. شرايط امروز به گونه اي شده است كه حتي شركت هاي آمريكايي به ما پيشنهاد مي دهند كه ما حاضريم به شما كالا بدهيم و راه دور زدن دولت خود را نيز به ما مي گويند و اين كار آن ها، تحقير دولت خود است.

 



اساتيد در نامه به رهبر معظم انقلاب: انتصاب مديران غيرمتخصص آفت ميراث فرهنگي كشور شده است

جمعي از اساتيد دانشگاهي كشور در نامه اي به مقام معظم رهبري، چند پاره شدن سازمان ميراث فرهنگي و انتصاب مديران غيرمتخصص را آفت ميراث فرهنگي كشور دانسته و انتقاد خود را از وضعيت نابسامان اين تشكيلات اعلام كردند.
جمعي از استادان باستان شناسي، فلسفه، تاريخ و صاحب نظران دانشگاهي كشور در نامه اي به مقام معظم رهبري خواستار آن شدند كه مسئولان و مديران ميراث فرهنگي با عنايت به نظرات مقام معظم رهبري در خصوص حساس بودن مسايل فرهنگي، از فروپاشي سازمان ميراث فرهنگي و وضعيت چندپاره آن جلوگيري به عمل آورده و نسبت به سنگر تاريخ و فرهنگ تمدن ايراني-اسلامي با مسئوليت و حساسيت برخورد كنند.
تخريب هايي پي درپي در حوزه ميراث فرهنگي و وضعيت نابسامان ميراث تاريخي - فرهنگي كشور مورد انتقاد اين صاحب نظران است. همچنين چند پاره شدن سازمان ميراث فرهنگي كه هم اكنون منجر به جدا شدن شماري از نيروهاي باسابقه از بدنه آن شده و به تدريج بيشتر مي شود نيز از ديگر موارد مطرح شده در اين نامه است.
همچنين در ماه هاي گذشته اساتيد دانشگاهي و باستان شناسان، انتقادهاي بسياري درباره كارنامه تشكيلات ميراث فرهنگي به خصوص در عرصه باستان شناسي وارد كرده بودند. مسئله پاسخگو نبودن اين سازمان و لزوم وزارتخانه شدن آن نيز يكي ديگر از دغدغه هاست.
همچنين مسئله ادغام ميراث فرهنگي با گردشگري و صنايع دستي كه ماهيتي متفاوت دارند از ديگر مسايل مورد نظر كارشناسان است كه منجر به آسيب ديدن حوزه ميراث فرهنگي شده است.
در بخشي از اين نامه تاكيد شده است، انتظار مي رفت كشوري با چنين موقعيت و اعتبار تاريخي - فرهنگي در صيانت از سنگرهاي تاريخ و فرهنگ و مواريث مدني و معنوي خود شهره آفاق مي بود، اما متاسفانه مشاهده مي كنيم كه عملا گام به راهي نهاده ايم كه اينك در بي توجهي به مواريث فرهنگي و صيانت از آثار و محوطه هاي باستاني و ابنيه تاريخي شهره شده ايم.
اين تصميم ناموجه و ناكارشناسانه نه تنها دست متجاوزان و سوداگران را در غارت مواريث فرهنگي، تخريب محوطه هاي باستاني و فروختن يوسف ميراث كشور در بازار مكاره سود و سودا گشوده تر مي كند بلكه نهايتا ميهن ما را در مواجهه با چالش هاي تاريخي، به شدت شكننده و آسيب پذير خواهد كرد.
اين اساتيد و كارشناسان ميراث فرهنگي در بخش ديگري از نامه خود تصريح كرده اند، انتظار مي رفت كه سازمان ميراث فرهنگي كشور نه فقط در زمينه صيانت و پاسداري و شناخت ميراث ايراني - اسلامي ما در درون مرزهاي كنوني كشور گام هاي بلندي بردارد بلكه در شناخت و پاسداري ميراث سترگ جهان ايراني و سرزمين هاي اسلامي نيز مشاركت فعال و پويا داشته باشد.
اما اكنون نه تنها اين سازمان در راستاي تحقق اين اهداف گام برنمي دارد بلكه با تصميم ها و اقداماتي كه در پيش گرفته زمينه هاي تخريب و آسيب پذيري مواريث سترگ فرهنگ ملي و اسلامي و بشري نيز فراهم شده است. چند پاره كردن اين سازمان و انتصاب مديران غيرمتخصص از جمله آفت هايي است كه خصوصا طي سال هاي اخير گريبانگير مديريت ميراث فرهنگي كشور شده و آسيب هايي را بدان وارد آورده است كه ابعاد و زواياي خسارت بار آن در شرايط كنوني قابل ارزيابي نيست.
در اين نامه تاكيد شده است، تسامح و تساهل در تصحيح اين امر خطير نه تنها تخريب و زايل شدن ميراث هزاران ساله كشور را به دنبال خواهد آورد و اقتدار و اتفاق ملي و مدني ما را در سطح جامعه جهاني خدشه دار و ناموجه جلوه مي دهد بلكه سبب از دست رفتن سرمايه هايي خواهد شد كه در آينده نزديك با پايان گرفتن منابع و ذخاير زيرزميني، مي بايست جايگزين آنها شود.
اينك تصميمات جديدي بر مبناي استدلال هاي ناصواب در عرصه ميراث فرهنگي ايران به مرحله اجرا گذاشته شده كه تبعات آن نه تنها رسيدگي به وضعيت مواريث مدني و معنوي و محوطه هاي باستاني و يادمان هاي تاريخي ما را در كوتاه مدت بيش از اين تضعيف يا مختل خواهد نمود، بلكه در دراز مدت چه بسا تماميت ارضي و هويت ملي كشور را در معرض تهديد قرار خواهد داد.
در پايان اين نامه خطاب به رهبر انقلاب خاطرنشان شده است: «وظيفه خود دانسته ايم در برابر اين حركت ناآگاهانه و تصميم ويرانگر كه تاسف و تاثر عميق و نگراني شديد ما را برانگيخته سكوت نكنيم و ناخرسندي خود را به استحضار مقام معظم رهبري برسانيم تا به مسئولان و متوليان امر دستور دهند در راستاي مصالح و منافع كشور از فروپاشي سازمان ميراث فرهنگي جلوگيري نمايند.»

 



حجت الاسلام رهبر: طرح قطع رابطه با انگليس به زودي در صحن علني مجلس بررسي مي شود

عضو كميسيون قضايي مجلس شوراي اسلامي از طرح نمايندگان ملت براي قطع روابط با انگليس در آينده نزديك در صحن علني مجلس خبر داد.
حجت الاسلام والمسلمين محمدتقي رهبر ديروز در گفت وگو با فارس در اصفهان اظهار داشت: يكي از برنامه هايي كه در دستور كار كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس قرار دارد، قطع رابطه ايران با كشور انگليس است كه طي روزهاي آينده به صحن علني مجلس مي آيد تا نمايندگان خانه ملت به آن راي دهند و اميدوارم نمايندگان راي موافق دهند تا با اين كشور دشمن براي هميشه قطع رابطه كنيم.
نماينده مردم اصفهان در مجلس شوراي اسلامي تصريح كرد: در دوراني كه تمام كشورهاي دنيا با يكديگر ارتباط دارند، ما خواهان قطع رابطه با هيچ كشوري نيستيم اما سياست هاي ناجوانمردانه كشور انگليس در قبال ايران سبب شد كه دست به قطع رابطه بزنيم.
حجت الاسلام رهبر با تأكيد بر اينكه انگليس به پايگاه و پناهگاه سران ضد نظام تبديل شده است، بيان داشت: امروز انگليس پايگاه سران فتنه و خائنيني چون مهاجراني، سازگارا، گنجي و كديورها شده است كه از تريبون بي بي سي يا شبكه فتنه به خيانت و نفاق خود مي پردازند.
وي افزود: سران فتنه اي كه امروز در كشور هستند اگر به راه ولايت و انقلاب برنگردند، به حرف هاي كشور اربابشان انگليس گوش دهند و به فعاليت هاي نفاق گرايانه خود بپردازند و حمايت مردم با بصيرت و ولايت مدار انقلاب اسلامي را از دست بدهند و همچنان به شيطنت هاي خود ادامه دهند، مانند ديگر يارانشان به دامن اربابشان انگليس پناهنده مي شوند.

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14