(صفحه(6(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 2 مرداد 1390- شماره 19981

ورود واژگان بيگانه و راهكارهاي مقابله با آن در فرهنگ و ادب فارسي - بخش نخست
وصله ناجور كلمات وارداتي در ادبيات فارسي



ورود واژگان بيگانه و راهكارهاي مقابله با آن در فرهنگ و ادب فارسي - بخش نخست
وصله ناجور كلمات وارداتي در ادبيات فارسي

گاليا توانگر
- تلفناً خدمتشان توضيح دادم.
- من به خاطر آشنايتي! كه با اين موضوع دارم، عرض كردم.
- كتابي كه خواندم را به دوستم دادم.
- OK، مرسي!
روزانه از بيشمار كلمه و جمله فارسي براي مكالمات و مكاتبات خود استفاده مي كنيم كه گاه بي آن كه بدانيم با واژگان بيگانه تركيبشان مي كنيم و گاه كلمه فارسي را نادرست ادا كرده و به كار مي بريم.
شايد در نگاه اول با اين همه دغدغه هاي روزمره اي كه گرفتارش هستيم، مسئله فارسي را پاس بداريم، در حاشيه به نظر برسد، اما وقتي به اين واقعيت مي انديشيم كه فرهنگ هر ملتي به زبانش زنده است، اين مسئله به يكي از اساسي ترين و مهم ترين مسائل هر كشوري تبديل مي شود.
از اين روست كه شاعر مي گويد: من زبان پارسي را پاسداري مي كنم/ و بيان خويش را فرهنگ داري مي كنم/ خون دل خوردم مدام و با سرشك ديده ام/ گلشن باغ ادب را آبياري مي كنم.
فارسي زباني است كه در آن توانمندي، استواري و جاودانگي تجلي يافته است.
از اين رو در گذر زمان با وجود هجوم اقوام مختلف مقدوني، ترك، عرب و... از پاي در نيامد.
زبان معرف فرهنگ ماست و اين بزرگترين پشتوانه اي است كه زبان فارسي را از گزند آفت هاي مختلف در امان نگه داشته و آن را جاودانه ساخته است. يك زماني اتحاد جماهير شوروي سابق براي ريشه كن كردن زبان فارسي در تاجيكستان شهرهاي بزرگي چون سمرقند و بخارا را از حوزه زبان فارسي جدا كرد و در تصميم گيري هاي سياسي، فرهنگي و اقتصادي ازبك ها را بر تاجيكستان مسلط قرارداد و كهنه سواداني را كه به خط و زبان فارسي آشنايي داشتند، مورد تعقيب قرار داده و مي كشتند. سرانجام كار به جايي رسيد كه نام زبان فارسي را زبان تاجيكي گذاشتند، اما هيچ يك از اين اقدامات باعث نشد كه زبان فارسي نابود شود، اتفاقاً برعكس همه اين محدوديت ها سبب شد به سرعت زبان و خط فارسي در بين تاجيك ها گسترش پيدا كند.
ايران داراي ادبيات بسيار غني و آثار ادبي بديعي است. اين گونه مترجمين در سراسر دنيا بر خود لازم مي دانند كه زبان فارسي را بياموزند و آثار زيباي ادبي را ترجمه كنند، يكي ديگر از رموز جاودانگي ادبيات فارسي آثار گرانمايه ادبي آن است.
ادا و اصول روشنفكري
در به كارگيري كلمات بيگانه
اگر امروز نام آوران ادب فارسي در قيد حيات بودند، بدون شك از اين همه سهل انگاري در استفاده درست زبان ملي مان دل آزرده و غمگين گوشه عزلت را در پيش مي گرفتند و يا موجي از مبارزه براي اصلاح آن چه كه امروز هست، به راه مي انداختند.
- دوباره سه نكن!
- ما كه پايه ايم!
- اند مرامي!
- بيا جلو، بزن قدش!
- خيلي كرتيم!!
- دمت گرم! دمت قيژ!!
اين ها نمونه كلمات و جملاتي است كه هر روز در كوچه و بازار مي شنويم و بي آن كه حساسيتي به خرج دهيم، حتي خودمان هم كپي برداري مي كنيم. فرق هم ندارد كه از چه قشري و با چه ميزان سوادي هستيم؟!
دمت گرم! را امروز همه اقشار حتي دكترها و مدعيان علم و ادب هم به كار مي برند. هيچ گاه سيلي پدر خدا بيامرزم را در سرسفره فراموش نمي كنم كه با به كار بردن دمت گرم آنچنان برآشفت كه اولين و آخرين سيلي عمرم را دريافت كردم.
حرفش اين بود كه درست بايد صحبت كرد.
به راستي اين كلمات از كجا مي آيند و چطور مثل قارچ سبز مي شوند؟
از آن سو عده اي به اصطلاح روشنفكرمآب كه بيشتر تفكراتشان به تحصيل كرده هاي عهد قجري در خارج كشور مي ماند، اصرار دارند كه در مكالماتشان به وفور از كلمات و اصطلاحات انگليسي استفاده كنند و اين را براي خود تفاخر به حساب مي آورند. همين ها بوده اند كه كلماتي چون مرسي را آنچنان با فارسي درآميختند كه امروزه در دورترين نقاط كشور و در روستاهاي اقوام مختلف ايراني به جاي كلمات زيباي تشكر و سپاس ناگهان در ناباوري مي شنويم كه براي تشكر از مرسي استفاده مي شود.
تكنولوژي هم عرصه را براي ورود هر روزه بيشمار واژه بيگانه باز كرده و هر فناوري جديد كه ورود پيدا مي كند، تعداد زيادي اصطلاحات بيگانه وارد زبان ما مي شود. آقايان مسئول هم با خيال راحت مي گذارند اصطلاحاتي چون موبايل بين مردم فراگير شود، بعد مي بينند بايد جلسه گذاشت، نهايتاً تلفن همراه را پيشنهاد مي دهند كه باز هم جزو اول تركيب (تلفن) بيگانه است.
در مرحله بعدي اصطلاح تازه كشف شده! به سازمان ها بخشنامه مي شود. هر فصل كه مي گذرد يك كتاب جديد از اصطلاحات جديد بيرون مي دهند كه هيچ گاه ضامن اجرايي نداشته و هرگز اين واژگان پيشنهاد و معادل سازي شده مورد استفاده قرار نمي گيرند، بلكه در قفسه هاي كتابخانه ها خاك مي خورند.
غافل از اين كه سلطه گران با اين جنگ نرمي كه به راه انداخته اند، ستون اصلي حركتشان اين است كه به هر بهانه اي حتي به بهانه ورود تكنولوژي، زبان ملت هاي مورد هجوم را از هويت و معنا تهي كنند.
حالا باز جلسه بگذاريم كه بعد از نيم قرن به جاي هلي كوپتر چه بگوييم بهتر است؟! چرخ بال، بالگرد و يا ملخك!!
معادل سازي
براي مقابله با واژگان بيگانه
مصطفي فيض، استاد ادبيات دانشكده ادبيات و زبان هاي خارجه دانشگاه آزاد تهران واحد جنوب مي گويد: «امروز با نوعي هجوم به زبان فارسي روبه رو هستيم و كلمات نامأنوس آنچنان حركت مي كنند كه لحظه به لحظه زبان را تهي كنند. اما خوشبختانه زبان ما، زبان امكان داري است و خاصيت تركيب شدن دارد.
بايد متوجه بود كه برخي كلمات از خيلي پيشتر وارد زبان ما شده اند و جا افتاده اند، نظير تلفن. اين واژگان بيگانه كه ورود پيدا كرده اند، ماحصل تفكرات روشنفكران غرب زده اي چون تقي زاده هستند. آن زمان هم اساساً كسي نبوده كه با ورود چنين واژگاني مقابله كند و در ذهن قصه معادل سازي را داشته باشد. واژه پليس يكي ديگر از اين واژگان است، هيچ كس از واژه محتسب در زمان خودش استفاده نكرده، به همين دليل واژه بيگانه وارد زبان فارسي شده و جاافتاده است. در مورد اين كلمات نه مي توان كاري كرد چون جا افتاده اند و نه بايد كاري كرد. مسئله امروز ما اين است كه سعي كنيم با خيل عظيم واژه هاي بيگانه كه هر روز وارد زبان فارسي مي شوند، در حد تعادل مقابله كرده و معادل سازي به موقع انجام دهيم.»
اين استاد ادبيات راه ديگري براي ورود واژگان بيگانه را تكنولوژي و فناوري عنوان كرده و مي گويد: «فناوري جديد كه وارد مي شود به همراه قطعات و لوازم جانبي اش يك قطار از واژگان بيگانه را مي آورد. وظيفه نهادهاي مسئول است كه به موقع براي اين فناوري ها واژه سازي كنند، نه اين كه يك دهه بگذرد، بعد به فكر بيفتند. الآن اسم مغازه كامپيوترفروشي است، تازه به اين فكر افتاده ايم كه عنوان رايانه را فراگير كنيم!»
بايد بين ورود واژگان و معادل سازي تعادل برقرار كنيم
آيا مقابله با ورود واژگان بيگانه به معناي اين است كه صددرصد روبه روي واژگان ورودي ديوار بتوني بكشيم و يا اين كه بايد در يك حركت متعادل روند معادل سازي به موقع را درپيش بگيريم؟
هوشنگ مرادي كرماني در جمع اعضاي انجمن هاي ادبي شهرهاي لار، گراش، خنج و اوز لارستان در دانشگاه آزاد اسلامي شهر اوز مي گويد: «اگر زبان فارسي ضعيف شود به تبع آن فرهنگ هم ضعيف خواهد شد.»
اين عضو پيوسته فرهنگستان زبان فارسي ادامه مي دهد: «پاس داشتن و تقويت زبان فارسي به معناي طرد و نفي ساير زبان ها نيست، ليكن بايد هوشيار باشيم، زيرا روزانه حدود 100 واژه خارجي وارد زبان فارسي مي شود و اين خود زنگ خطري براي زبان ماست. در فرهنگستان جايگزين كردن واژه هاي فارسي به جاي واژه هاي خارجي همچنان ادامه خواهد داشت و سعي ما بر اين است كه از اين طريق از هجوم واژه هاي خارجي به زبان شيرين فارسي جلوگيري كنيم.»
اما اغلب كارشناسان زبان فارسي و اهل فن معتقدند دو نهاد آموزش و پرورش و صدا و سيما بيشترين نقش را در آموزش صحيح زبان فارسي و جا انداختن كلمات فارسي در بين اقشار مختلف مردم دارا هستند.
در نشست اخير مديران صدا و سيما با اهالي فرهنگستان نيز بسياري از مسائل پيرامون پاسداري از ميراث گرانبهاي زبان فارسي مطرح شد.
دكتر محمد مقدم، معاون علمي و پژوهشي صدا و سيما مي گويد: «دو حوزه آموزش و پرورش و صدا و سيما در حفظ زبان فارسي و كمك به ارتقاي آن نقش موثري دارند.
فرهنگستان با همكاري وزارت آموزش و پرورش براي درج واژه هاي مصوب و كاربرد دستور خط مصوب در كتاب هاي درسي برنامه ريزي كرده است.
هدف مهم فرهنگستان در برنامه هاي صدا و سيما، توجه به كاربرد درست زبان فارسي است. نه توليد برنامه هاي متعدد درباره زبان فارسي.
تلاش فرهنگستان معطوف به اين است كه چگونه مي توان زبان فارسي را منقح تر كرد؟ يكي از فعاليت هاي پيشنهادي دكتر حداد عادل اين است كه برنامه ها پيرامون كاربرد صحيح زبان فارسي رصد شوند و نتايج در اختيار فرهنگستان قرار گيرد.»
موسي اسوار، رئيس شوراي عالي ويرايش صدا و سيما نيز به كمبود ويراستار مجرب اشاره كرده و مي گويد: «ما نيازمند مدرسان مطلعي هستيم كه درست نويسي را به كاركنان سازمان آموزش دهند. براي تحقق چنين هدفي لازم است بين صدا و سيما و فرهنگستان اتاق فكر مشترك ايجاد شود و از سوي ديگر همچنان برنامه سازي پيرامون زبان فارسي در صدا و سيما از ضروريات است.»
نهادهاي آموزشي و تبليغي
در قبال زبان فارسي موظفند
فيض، استاد ادبيات نيز سازمان هايي چون آموزش و پرورش، صدا و سيما، شهرداري و به طور كلي نهادهاي آموزش و تبليغ را در به كارگيري درست زبان فارسي صددرصد دخيل مي داند و مي گويد: «همين امروز صبح در هنگام پارك كردن خودرويم متوجه شدم روي لباس يكي از مأموران نوشته شده: پارك بان!
پارك يك واژه كاملا بيگانه و انگليسي را با پسوند فارسي «بان» به معناي نگهبان تركيب كرده اند و واژه تركيبي و نامتجانس پارك بان ايجاد شده است.
در فراگيري چنين تركيباتي چه كسي مقصر است؟ مقصر نهادهايي هستند كه چنين واژگاني را فراگير مي كنند.»
وي ادامه مي دهد: «در مثال ديگري واژه تلفنا اشتباه در اشتباه است. هيچ وقت نمي توان تنوين عربي را بر سر واژه لاتين و يا حتي فارسي قرار داد. ولي در سريال هاي تلويزيوني بارها و بارها چنين واژه هايي را مي شنويم و حتي مجري اخبارگو هم متن اش ويراستاري نشده و اشتباه مي گويد.
ويراستاري بايد صورت گيرد. ويراستاري دو نوع است. يكي ويراستاري نشانه ها و علائم و ديگري ويراستاري ادبي. بنده معتقدم ويراستاري محتوايي و فرهنگي هم بايد اضافه شود و ضرورت دارد در برنامه هاي صدا و سيما سه نوع ويراستاري اعمال شوند.»
گزارش روز

 

(صفحه(6(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14