(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 28 بهمن 1388- شماره 19584
 

جنگ فرهنگي و رواني كاري ترين ابزار غرب 21
نگارش مقالات سفارشي با هدايت ساواك ادامه خاطره يازدهم؛ شيخ احمد احسايي و باقي قضايا، ...- 19
روزهاي گمشده- خاطرات احمد اللهياري

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




جنگ فرهنگي و رواني كاري ترين ابزار غرب 21

انصراف دانشجويان از پيمودن راه اعتلاي كشور مورد توجه سرويس هاي اطلاعاتي است 9/12/1379
بايد مغزهاي متفكر استاد و دانشجوي ما بسياري از مفاهيم حقوقي، اجتماعي و سياسي را كه شكل و قالب غربي آنها در نظر بعضي مثل وحي منزل است و نمي شود درباره اش اندك تشكيكي كرد، در كارگاه هاي تحقيقاتي عظيم علوم مختلف حلاجي كنند؛ روي آنها سؤال بگذارند؛ اين جزميتها را بشكنند و راههاي تازه اي پيدا كنند؛ هم خودشان استفاده كنند، هم به بشريت پيشنهاد كنند؛ امروز كشور ما محتاج اين است؛ امروز انتظار كشور ما از دانشگاه اين است. دانشگاه بايد بتواند يك جنبش نرم افزاري همه جانبه و عميق در اختيار اين كشور و اين ملت بگذارد تا آن كساني كه اهل كار و تلاش هستند، با پيشنهادها و با قالبها و نوآوري هاي علمي خودي بتوانند بناي حقيقي يك جامعه آباد و عادلانه مبتني بر تفكرات و ارزشهاي اسلامي را بالا ببرند؛ امروز كشور ما از دانشگاه اين را مي خواهد. دانشگاه را مشغول چه كاري بكنند كه دانشجو و استاد را از اين راه باز بدارند؟ يقين بدانيد يكي از چيزهايي كه امروز مورد توجه سرويس هاي اطلاعاتي است، اين نكته است؛ ببينند چگونه مي توانند دانشجوي بيدار و دانشگاه آگاه ايراني را از آن راهي كه مي تواند به اعتلاي كشور بينجامد، منصرف كنند و مانعش بشوند.
با راهها و شيوه هاي مختلف سعي مي كنند ملت به گونه اي بينديشد كه آنها ميخواهند 9/12/1379
من البته درباره تفكر و فرهنگ وارداتي غرب بارها صحبت كرده ام؛ بعضي ممكن است اين را حمل بر نوعي تعصب و لجبازي كنند؛ نه، اين تعصب و لجبازي نيست. براي به زنجير كشيدن يك ملت، هيچ چيزي ممكن تر و سهل تر از اين نيست كه قدرتمندان عالم بتوانند باورهاي آن ملت و آن كشور را بر طبق نيازهاي خودشان شكل بدهند. هر باوري كه يك ملت را به اتكاي به خود، اعتماد به نفس، حركت به جلو و تلاش براي استقلال و آزادي وادار كند، دشمن خوني آن، كساني هستند كه مي خواهند با قدرت متمركز همه دنيا را در اختيار بگيرند و به نفع خودشان همه بشريت را استثمار كنند؛ لذا با آن فكر مبارزه مي كنند. در نقطه مقابلش، سعي مي كنند با راهها و شيوه هاي مختلف، افكار و باورها و جهتگيري هايي را در ميان آن ملت ترويج كنند كه به گونه يي بينديشد كه آنها مي خواهند؛ وقتي آن طور انديشيد، آن گونه هم عمل و حركت خواهد كرد؛ اين يك ابزار خيلي رايج است؛ تئوري سازي استعماري. اين كار را از اول انقلاب در ايران كرده اند و الان هم دارند مي كنند؛ در جاهاي ديگر دنيا هم انجام داده اند؛ مخصوص اين دوران هم نيست.
اهداف دشمن از ترويج شهوات و طعمه هاي مالي 19/11/1379
اين استعداد ايراني، اين زمينه هاي فراوان كار، اين امكاناتي كه امروز در كشور و پاي كار وجود دارد، آينده خوبي را نويد مي دهد. دشمن چگونه مي تواند از پديد آمدن آن آينده جلوگيري كند؟ راه اولش اين است كه اين احساس تعهد را در هر انسان كاري و فعال بميراند و از بين ببرد؛ احساس تكليف را به لااباليگري، بي مبالاتي، ولنگاري و وادادگي تبديل كند. از راههاي مختلف هم وارد مي شوند؛ از راه ترويج شهوات و از راه طعمه هاي مالي و ساير راهها وارد مي شوند و انسانهاي متعهد را به يك انسان بي تعهد و بي فايده و خنثي و ازدست رفته تبديل مي كنند.
تبليغات دشمن و آلودگي فرهنگي براي نشناختن واقعيت است
19/11/1379
خيلي از اين جنجال هاي سياسي و تبليغات كه عمدتاً به وسيله بوقهاي اجنبي در داخل كشور ما فضا را آلوده مي كنند و آلودگي فرهنگي و آلودگي صوتي معنوي به وجود مي آورند، براي اين است كه موقعيتها شناخته نشود، يعني افراد ندانند كه در چه موقعيتي قرار دارند. مي بينيد كه گاهي اوقات جنجالهاي سياسي موسمي به وسيله گروهها و عناصر مختلف و بعضي از دستجات و جناحهاي گوناگون سياسي در كشور راه مي افتد؛ اينها بلندگو هستند. گوينده ها غالباً مربوط به دشمنان آن سوي مرزها هستند كه مسأله اي را وسط ذهنيت مردم پرتاب مي كنند تا ذهن آنها را مشغول كنند و به دنبال آن، موقع شناسي از بين برود و جايگاه زمانه، نياز زمانه، موقعيت فعاليت و عمل - اين كه امروز كشور به چه كاري احتياج دارد - به دست فراموشي سپرده شود. بسياري از نقشهاي فرهنگي دشمن در اين زمينه است.
تاكتيكهاي جنگ رواني دشمن 12/12/1379
دشمن مستكبر كه بيداري امت اسلامي، تهديد كننده مطامع و منافع نامشروع اوست، مهمترين سلاحي كه در برابر اين موج فزاينده در دست دارد، سلاح رواني است: نوميدسازي، تحقير هويت، به رخ كشيدن قدرت و تمكّن مادي خويش. امروز و در آينده هزاران ابزار تبليغي به كار افتاده و خواهد افتاد كه مسلمانان را از آينده درخشان نوميد و يا به آينده اي كه منطبق با نيّات پليد خود آنان است ترغيب كنند. اين جنگ فرهنگي و رواني از آغاز دوران استعمار تاكنون، كاري ترين ابزار غرب در سلطه گري اش بر كشورهاي اسلامي بوده است.
اهميت نقش وجود رسول الله (ص)، علت تهاجم فرهنگي
عليه شخصيت ايشان 31/3/1379
امروز در دنياي اسلام يكي از دردهاي بزرگ، درد تفرقه و جدايي است. محور وحدت عالم اسلام، مي تواند وجود مقدس پيغمبر - نقطه اعتقاد همه، نقطه تمركز عواطف همه انسانها - باشد. ما مسلمانها هيچ نقطه يي را به اين روشني و به اين جامعيت - مثل وجود مقدس پيغمبر - نداريم؛ كه هم مسلمانها به او معتقدند، هم علاوه بر اعتقاد، يك پيوند عاطفي و معنوي، دلها و احساسات مسلمانان را به آن وجود مقدس، متصل كرده است. اين بهترين مركز وحدت است.
تصادفي نيست كه ما مشاهده مي كنيم در اين سالهاي اخير، مثل دوران قرون وسطي و دوران تحليلهاي مغرضانه مستشرقين كه در آن دوران، به شخصيت پيغمبر اكرم اهانت مي كردند - كشيشان مسيحي در دوران قرون وسطي در نوشته ها و گفتارها و در كارهاي هنريشان و در دوراني هم كه تاريخ نويسي مستشرقين باب شد - در اين قرن گذشته هم باز ديديم كه مستشرقين غير مسلمان - مستشرقين غربي - يكي از نقاطي را كه مورد تشكيك و در مواردي مورد اهانت قرار دادند، شخصيت مقدس و مبارك نبي اكرم بود!
مدتها فاصله شده بود؛ ولي اخيراً باز شروع كردند. در چند سال اخير انسان، يك تهاجم مطبوعاتي و فرهنگي پليد و شومي را در اكناف عالم نسبت به شخصيت نبي اكرم (صلّي اللّه عليه واله وسلّم) مشاهده مي كند؛ اين مي تواند حساب شده باشد؛ چون به اين نقطه، توجه شده است كه مسلمانان مي توانند برگرد محور وجود مقدس نبي اكرم و اعتقاد و محبت و عشق به او گرد بيايند، لذا آن مركز را مورد مناقشه قرار مي دهند.
اختلاف، يكي از راه هاي تهاجم دشمن 1/1/1380
امام در وصيت نامه و در تعليمات دوران حيات بابركت خود تكرار مي كرد كه از غريبه ها و نامحرم ها و نفوذي ها برحذر باشيد؛ مراقب باشيد تا آن كساني كه با اين انقلاب و اين نظام و اين اسلام و با منافع مردم هيچ ميانه خوبي ندارند، در اركان تصميم گيري كشور نفوذ نكنند. مسأله غريبه ها و نااهل ها و نامحرم ها را اول امام مطرح كرد. اينها ]مزدوران داخلي[ در مقابل آن جهت و آن خط روشن، مي گويند از دوستان و از خودي ها برحذر باشيد و پرهيز كنيد؛ اينها را با نامهاي گوناگون و چپ و راست مطرح مي كنند. اگر شما هر كدام از اين راديوهاي بيگانه را باز كنيد، در هر يك از برنامه هاشان، حداقل چند بار اسم جناح محافظه كار و نوگرا را مطرح مي كنند؛ تعبيراتي كه ملت ايران و علاقه مندان به انقلاب و مؤمنان و وفاداران به مصالح عمومي اين ملت و اين كشور را به جبهه هاي مختلفي تقسيم مي كند. امام مي گفت ايران يكپارچه، ملت متحد و همزبان؛ اما عده اي سعي مي كنند طبق خواست و ميل و صلاحديد دشمنان اين ملت، جهات غيرعمومي را - قوميتها و مذاهب و دسته دسته كردن مردم و بازي با الفاظي از قبيل حزب و امثال آن را - در ميان مردم رايج كنند و يكپارچگي مردم و آن وحدتي را كه مي تواند ايران اسلامي را از لابلاي طوفانها عبور دهد، به هر شكلي دچار انشقاق و پراكندگي كنند.
مي خواهند نسل جوان ما به يك نسل بي خاصيت تبديل شود 12/2/1380
دستگاه هاي تبليغاتي فوق مدرن غربي
طرح عملياتي تهيه مي كنند 12/2/1380
امروز دستگاه هاي تبليغاتي فوق مدرن غربي - بخصوص امريكايي و صهيونيستي - دارند براي ذهنها و فعاليتها و احساسات و اراده شما طرح عملياتي تهيه مي كنند؛ خيال نكنيد آنها غافل نشسته اند و اين سي ميليون جوان را در كشور ما نمي بينند؛ آنها اين سي ميليون جوان را مي بينند؛ آنها براي كار و هدف خودشان مشغول برنامه ريزي هستند؛ آنها براي اخلاق و فكر و عقيده و ايمان جوان ما دارند برنامه ريزي مي كنند. خيلي از حرف هايي كه گاهي در فضاي مطبوعاتي يا فرهنگي كشورمان زده مي شود، تفسيرش اين است و با اين ديد قابل تحليل است. آنها مي خواهند نسلي كه الگوي جوانان فداكار برجسته دنيا شد، به يك نسل بي خاصيت تبديل شود.
جوانان ايراني را تحقير ميكنند 12/2/1380
امروز رسانه هاي غربي با برنامه ريزي هاي ميلياردي، در تبليغات رسانه اي خود - چه در تلويزيونشان، چه در راديوشان، چه در مصاحبه هايي كه دايماً مي كنند و متأسفانه بعضي از عناصر داخلي هم فريب آنها را مي خورند و اسير و نوكر آنها مي شوند؛ حرفهايي كه آنها مايلند، اينها بر زبان جاري مي كنند - مي كوشند تا به شما جوانان ايراني تفهيم كنند كه يك ظرف خالي هستيد و مظروف نداريد؛ مظروف شما را ما بايد بدهيم؛ ما بايد اين ظرف را پر كنيم؛ شما امروز اين مايه را نداريد، ديروز هم نداشتيد، طبعاً فردا هم نخواهيد داشت! تاريخ شما را هم منكر مي شوند؛ مي خواهند گذشته شما را هم زير پا لگد كنند؛ نه فقط تاريخ قديم چند صدساله را، بلكه تاريخ بيست ساله اخير را هم مي خواهند زير پا لگد كنند و آن را انكار نمايند. آنها مي خواهند فرهنگ سازي و الگوسازي كنند؛ آنها مي خواهند جوان ايراني و نسل نوي ايراني، يك نسل تحقيرشده توسري خور باشد تا بتوانند روي او سوار شوند و به او ديكته كنند و آن كاري را كه آنها مي خواهند، انجام دهد. براي اين كه كسي را به زير مهميز بكشند، بهترين راه اين است كه بگويند تو چيزي نيستي، تو كسي نيستي و گذشته اي نداري. مفاخر يك ملت را انكار مي كنند، براي اين كه او احساس كند چيزي نيست.




 



نگارش مقالات سفارشي با هدايت ساواك ادامه خاطره يازدهم؛ شيخ احمد احسايي و باقي قضايا، ...- 19
روزهاي گمشده- خاطرات احمد اللهياري

اما موضوعاتي كه بايد درباره آنها مطلب يا مقاله نوشته مي شد و در اطراف آنها تبليغات به عمل مي آمد، از طريق مديركل مطبوعات در اختيار فردي به نام يعقوب ميرزالو
- كه رياست اداره خدمات مطبوعاتي را برعهده داشت - قرار مي گرفت و ميرزالو اين سوژه ها را با توجه به توان و تخصص نويسندگاني كه با اين اداره قرارداد همكاري داشتند، توزيع مي كرد و آنها وظيفه داشتند تا در اولين فرصت درباره سوژه و موضوع موردنظر مطلبي تهيه كنند.
اداره خدمات مطبوعاتي همواره با تعدادي از نويسندگان قرارداد همكاري داشت و به آنان در ازاي نگارش مقالات و مطالب دلخواه ساواك و رژيم پهلوي، حقوق و مزاياي قابل توجهي پرداخت مي كرد. اين دسته از نويسندگان عمدتاً از اعضاي سابق حزب توده بودند و يا مشي و ديدگاه چپ گرايانه داشتند.
حميد حميد - كه اين خواننده محترم مقاله كوتاهي از وي را به عنوان سند حقانيت شيخ احسايي ضميمه نامه خود ساخته اند، -در زمره اين دسته از نويسندگان همكار اداره خدمات مطبوعاتي و حقوق بگير وزارت اطلاعات بود. او از دوران جواني به عضويت حزب توده ايران درآمده بود و براساس آموزه هاي اين حزب و ماركسيسم لنينيسم، دين را افيون توده ها مي دانست.
حميد حميد پس از شكست نهضت ملي كردن صنعت نفت و پيروزي كودتاي 28 مرداد توسط سربازان فرمانداري نظامي بازداشت شد ولي چون تاب و توان مقاومت در برابر سختي هاي زندان را نداشت، خيلي زود دست از اعتقادات خود كشيد و با نوشتن و امضاي ندامت نامه از شاه درخواست عفو كرد. اين درخواست مورد پذيرش قرار گرفت و حميد حميد پس از رهايي از زندان به صف همكاران رژيم پهلوي پيوست. وي ابتدا به صف گردانندگان نشريه عبرت كه از سوي بريدگان سياسي در زندان ها منتشر مي شد، پيوست و پس از آن به سفارش ساواك به نگارش مقالات فرمايشي براي نشريات روشنفكري و جرايدي كه در بين دانشجويان نفوذ داشتند، پرداخت و كوشيد تا فعاليت مبارزاتي با رژيم پهلوي را امري عبث جلوه دهد.
حميد حميد تا سال 1340 كه دكتر علي اميني - نخست وزير وقت - وظيفه نظارت بر مطبوعات را از ساواك جدا كرد و به وزارت اطلاعات سپرد، دستمزد و حق التحرير و دستورات خود را از اين سازمان مي گرفت و پس از آن در شمار نويسندگان مرتبط با اداره كل مطبوعات قلمداد شد. از اين زمان به بعد در مطالب خود به سفارش مديركل مطبوعات و از اوايل زمامداري هويدا كه اداره خدمات مطبوعاتي به وجود آمد، همكاري خود را با اين تشكيلات آغاز نمود.
حميد حميد فردي الكلي و معتاد به مواد مخدر بود و پول هاي كلاني كه بابت نگارش مقالات سفارشي از دولت مي گرفت، از او موجودي رفاه طلب و عافيت جو ساخته بود.
من يقين دارم كه آقاي مهندس هجراني از گذشته حميد حميد بي اطلاع بوده اند والا نوشته او را به عنوان سند حقانيت شيخ احسايي ضميمه نامه خود نمي ساختند و حتماً از خود مي پرسيدند به چه دليل شخصيت لامذهب و بي مسئوليت و نويسنده قلم بمزدي چون حميد حميد به دفاع از شيخ احمد احسايي پرداخته است و او را شيخ اعظم مي نامد و مي نويسد كه:
«هنوز بسيار زود است كه. . . درباره جامعيت شيخ اعظم احمد احسايي قضاوت كرد. »(1)
حتماً از خود مي پرسيدند كه رژيم پهلوي با چه هدف و به دنبال چه خواسته و مأموريتي موجودي چون حميد حميد را كه هيچ گونه اعتقادي به هيچ دين و آئيني نداشت مأمور تجليل و بزرگداشت شيخ احسايي كرده بود.
به هر صورت آنچه در سطور فوق آمد، تنها گوشه اي از واقعيت است كه براي روشن شدن اذهان عمومي، بويژه در پاسخ به نامه خواننده عزيز آقاي هجراني نوشته شده. باشد تا در فرصت هاي ديگر گوشه هاي ديگري از شخصيت اين نويسنده قلم بمزد و ساز شكار كه زمين و زمان را براي اثبات حقانيت انقلاب سفيد و محمدرضا پهلوي به هم مي دوخت به رشته تحرير درآورم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- روزنامه كيهان، 17/7/.1354

 

(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14