(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 18 بهمن 1388- شماره 19579
 

چشم بصيرت
حسن خلق
حالات نفس
در گفتگوي اختصاصي كيهان با نماينده ولي فقيه و سرپرست سازمان اوقاف و امور خيريه مطرح شد
ترويج فرهنگ وقف در سايه مديريت راهبردي
مهريه حق واجب زنان
تپش قلم



چشم بصيرت

قال النبي(ص): اذا ارادالله بعبد خيراً... جعل اذنه سميعه، و عينه بصيره .
پيامبر اعظم(ع) فرمود: هرگاه خداوند، خير بنده اي را بخواهد، گوشش را شنوا و چشمش را بينا مي گرداند. 1
1-كنزالعمال، ج 11، ص 69

 



حسن خلق

امام سجاد(ع) با جمعي از دوستان گردهم نشسته بودند. مردي از بستگان آن حضرت آمد در كنار جمعيت ايستاد و با صداي بلند، زبان به شتم و بدگويي امام گشود و سپس از مجلس خارج شد.
زين العابدين(ع) حضورا به او حرفي نزد و پس از آنكه رفت، به حضار مجلس فرمود: شما سخنان اين مرد را شنيديد، ميل دارم با من بياييد و پاسخ مرا نيز بشنويد. همه موافقت كردند، اما گفتند دوست داشتيم كه في المجلس به او جواب مي داديد و ما هم با شما هم صدا مي شديم. آنگاه از جا برخاستند و راه منزل آن مرد جسور را درپيش گرفتند. بين راه متوجه شدند كه حضرت سجاد(ع) آيه (والكاظمين الغيظ و العافين عن الناس و الله يحب المحسنين) را مي خواند، از فرونشاندن آتش خشم سخن مي گويد و از عفو و اغماض نام مي برد. دانستند كه آن حضرت در فكر مجازات وي نيست و كلام تندي نخواهد گفت. چون به درخانه اش رسيد، امام به صداي بلند او را خواند و به همراهان خويش فرمود:بگوييد اينكه تو را مي خواهد علي بن الحسين است. مرد از خانه بيرون آمد و خود را براي مواجهه با شر و بدي آماده كرده بود. زيرا با سابقه امر و مشاهده اوضاع و احوال، ترديد نداشت كه امام سجاد(ع) براي كيفر او آمده است. ولي برخلاف انتظارش به وي فرمود: برادر، تو رو درروي من ايستادي و بدون مقدمه سخنان ناروايي را آغاز نمودي و پي درپي گفتي و گفتي. اگر آنچه كه به من نسبت دادي در من هست از پيشگاه الهي براي خويش طلب آمرزش مي كنم و اگر نيست از خدا مي خواهم كه تو را بيامرزد1.

1- ارشاد مفيد، ص 240

 



حالات نفس

پرسش:
آيا نفس انسان داراي حقيقتي واحد با شئون و مراتب مختلف است يا اينكه متكثر و داراي انواع و اقسام متعددي مي باشد؟
پاسخ:
قبل از پاسخ، به اين سؤال بايد جواب داده شود كه كدام نفس است كه معرفت آن مقدمه تهذيب و تزكيه و وسيله شناخت پروردگار متعال است؟
آيا همان نفخه الهيه است كه ملاك برتري انسان بر فرشتگان است و از آن تعبير به «روح الله» مي شود؟
آيا نفس ملهمه است كه خدا به آن سوگند ياد فرموده و فجور و تقوا را به آن الهام كرده است؟
و نفس و ماسويها فالهمها فجورها و تقويها (شمس - 7 و 8)
آيا نفس اماره بالسوء است كه همواره انسان را به بدي مي خواند؟ (و ما ابري نفسي ان النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربي ان ربي غفور رحيم (يوسف - 35)
آيا نفس لوامه است كه انسان را از فساد و تباهي باز مي دارد و انسان بزهكار را همواره سرزنش مي كند؟ و لا اقسم بالنفس اللوامه (قيامت - 1و 2)
آيا نفس مطمئنه است كه به نداي «ارجعي الي ربك راضيه مرضيه» مفتخر مي شود؟
يا ايتهاالنفس المطئنه ارجعي الي ربك راضيه مرضيه فادخلي في عبادي و ادخلي جنتي (فجر - 72 تا03)
آيا نفس فانيه است كه سرانجام طعم مرگ را مي چشد؟ كل نفس ذائقه الموت (آل عمران - 581)
آيا فطره الله است كه خداوند انسان را بر آن سرشته است. (فطره الله التي فطر الناس عليها... (روم - 03)
خلاصه اين كدام نفس است كه شناخت آن شناخت خداست؟
در پاسخ بايد گفت كه مقصود همه آنهاست، يعني آن مجموعه اي كه شخصيت انسان را مي سازد و او را جامع نشاتين (ملكوت و ناسوت) و حاوي عالمين (غيب و شهود) مي كند. آري نفس انسان از بعد ملكوتي اش نفخه الهيه است كه در سير صعود، به مقام نفس مطمئنه و راضيه مرضيه مي رسد و تا آنجا بالا مي رود كه به مرتبه «قاب قوسين اوادني» مشرف مي شود چنانكه قرآن مي فرمايد: ثم دني فتدلي فكان قاب قوسين اوادني. پس نزديك شد و بسيار نزديك شد (تا در مقام تمثيل) فاصله او به اندازه دو كمان يا كمتر بود (نجم - 8 و 9) و از بعد ناسوتي اش تا آنجا سقوط مي كند كه مي فرمايد اولئك كالانعام بل هم اضل. (اعراف - 971) آنها همچون
چهار پايانند بلكه گمراه تر و آنقدر پست مي گردد كه مي فرمايد: ثم رددناه اسفل السافلين (تين - 5) پس او را به پايين ترين مرحله باز گردانديم. (اخلاق عملي، آيه ا... مهدوي كني، ص 05)
بنابر اين معرفت نفس و آگاهي از شئون و مراتب مختلف آن، در پيمودن راه معرفت به خدا، نقش اساسي و كليدي دارد.
با ذكر اين مقدمه و اينكه ضرورت شناخت نفس با همه آن اوصافي كه در بالا گفته شد، امري حياتي و سرنوشت ساز است به مقوله نفس و مراتب و شئون آن مي پردازيم.
ادامه دارد

 



در گفتگوي اختصاصي كيهان با نماينده ولي فقيه و سرپرست سازمان اوقاف و امور خيريه مطرح شد
ترويج فرهنگ وقف در سايه مديريت راهبردي

عباسعلي كامرانيان
وقف صدقه جاريه اي است كه از انسان به جا مي ماند و الي الابد به واقف، خير مي رساند. انسانهاي هوشيار و زرنگ ضمن اينكه بخشي از دارايي خود را براي فرزندان باقي مي گذارند، از بهره خويش از اموال خود نيز غافل نمي مانند و بخشي از آن را صرف سعادت ابدي و ذخيره اخروي خود مي كنند. در هفته وقف بر آن شديم كه با حجت الاسلام والمسلمين علي محمدي نماينده ولي فقيه و سرپرست سازمان اوقاف و امور خيريه گفتگويي صميمانه داشته باشيم كه ماحصل آن را اينك با هم از نظر مي گذرانيم:
¤با تشكر از حضورتان در اين گفت وگو، به نظر مي رسد پيرامون توسعه و گسترش فرهنگ وقف با وجود كارهاي فراوان، كارهاي زمين مانده و انجام نشده زياد باشد و جا دارد در اين زمينه راهكارها و رويكردهاي تازه اي در پيش گرفت تا اين فرهنگ و سنت نبوي و علوي در ميان مردم ترويج شود. در اين باره چه برنامه ها و اقداماتي را در پيش خواهيد گرفت؟
-من هم از توجه روزنامه كيهان به اين موضوع مهم تشكر مي كنم. متأسفانه آنطوري كه در شأن و منزلت وقف است كار فرهنگي و تبليغي صورت نگرفته است. ضمن تقدير و تشكر از زحمات مسئولان قبلي در طول سه دهه گذشته، به نظر مي رسد بيش از اينها ترويج و توسعه اين فرهنگ و توجه به آن ضروري است. مهمترين كار و لازم ترين كار اين است كه علما، مراجع و بزرگان دين به اين موضوع اهتمام بيش از اين داشته و به آن توجه كنند.
علماي دين، مبلغان احكام الهي و اسلامي هستند و وقف نيز خود يكي از احكام اسلامي است. بنابراين شايسته است كه به آن توجه كنند چرا كه در دوره ستمشاهي به وقف و موقوفات به طور مضاعف ظلم شده است. همچنين در عرصه رسانه ها به ويژه در صدا و سيما، خبرگزاري ها و مطبوعات لازم است اصل وقف، بركات و آثار دنيوي و اخروي آن را در رسانه ها مطرح كنيم. چرا كه رسانه ها نقش مهمي در تغيير افكار عمومي دارند.
¤به نظر شما در آموزش هاي عمومي و تكليفي جايگاه وقف كجاست، دانش آموزان، نوجوانان، دانشجويان در مراكز علمي و آموزشي كشور چقدر وقف را مي شناسند و با آثار وقف آشنا مي شوند.؟
-شما مي دانيد كه يكي از آثار و بركات وقف اداره بخشي از مراكز علمي و آموزشي است. هم اكنون بخشي از مراكز علمي ما از بركات وقف بهره مندند و دانشجويان و دانش آموزان مستعد بي بضاعت از ثمرات وقف استفاده مي كنند. همچنين حوزه هاي علميه و مراكز آموزشي و ديني ما از بركات وقف بهره برده و موقوفات خاصي نيز در اين زمينه داريم، لذا در متون آموزشي هم بايد نسبت به اين موضوع توجه كرد و يا در مجالس مذهبي ما چقدر احكام وقف مطرح و تبيين مي شود. يكي از راهكارهاي ترويج اين سنت حسنه، بيان احكام و مسائل وقف در مساجد و حسينيه ها و مجالس عزاداري امام حسين(ع) است چرا كه بخشي از موقوفات ما مربوط به عزاداري امام حسين(ع) است.
¤توجه خاص به واقفين و كساني كه نيكوكاري و خيررساني را پيشه كرده اند نيز مي تواند به گسترش فرهنگ وقف كمك نمايد.
-بله ما بايد از واقفين و نيكوكاران خيرانديش تجليل كنيم و آنها را به جامعه معرفي نمائيم. آنهايي را كه از دنيا رفته اند ياد كنيم. تشويق و احترام به واقفين سبب توجه به اين فرهنگ انساني و اسلامي مي شود. علاوه بر اين، سؤال اين است كه در نشريات، در مجلات و كتب عمومي و انتشارات چقدر به وقف كه حقش هست پرداخته شده است. همچنين توجه نويسندگان و پژوهشگران به اين موضوع چقدر بوده است؟ تجليل از كساني كه نسبت به ترويج فرهنگ وقف فعاليت داشته اند اقدام ديگري است كه بايد به آن توجه شود. البته براي موفقيت در اين زمينه لازم است همه مسئولين و نهادها و سازمانها، براي گسترش اين سنت نيكو همكاري كنند.
¤اگر مردم با آثار فردي و اجتماعي وقف در زندگي، بيشتر آشنا شوند، فرهنگ وقف بهتر در بين مردم رايج مي شود. در خصوص اين آثار بفرماييد.
وقف بركات زيادي در عرصه هاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي به دنبال داشته و دارد و نياز است صاحب نظران، دانشمندان و علما و انديشمندان در زمينه آثار، دستاوردها و ثمرات آن قلم بزنند و سخن برانند. قطعاً هر انساني دوست دارد از او به نيكي ياد شود و ذكر خير او بشود. به نظر من بهترين راه يا يكي از بهترين راه هايي كه مي تواند براي انسان باقيات الصالحات باشد وقف است. چرا كه افرادي كه از مواهب وقف و موقوفه بهره مند مي شوند در حق واقف دعاي خير مي كنند.
¤وقف آثار اخروي فراواني هم دارد، كمي در اين باره توضيح دهيد.
-بله كسي كه از دنيا مي رود پرونده او براي هميشه بسته مي شود اما كساني كه باقيات صالحاتي از خود بر جاي گذاشته اند يا فرزند خوبي تربيت كرده اند يا آثار علمي و تأليفي برجاي نهاده اند پرونده شان بسته نخواهد شد و تا دنيا باقي است و آن موقوفه پابرجاست در پرونده او اعمال خير ثبت مي شود او در اين دنيا نيست و دستش از دنيا و انجام اعمال خير كوتاه است، اما موقوفه او باقي است چرا كه يك صدقه جاريه است و تا قيامت اين وقف باقي است و پرونده آن مختومه نمي شود و به صاحبش خير و نيكي مي رساند.
با اين توصيف چرا انسان كاري نكند كه همواره از او به نيكي ياد كنند.
¤ به نظر مي رسد كه يكي از سرمايه هاي بزرگ كشور در خدمت اوقاف باشد آيا آمار دقيقي از موقوفات منقول و غيرمنقول گردآوري و تدوين شده است؟
-در زمان رضاخان ملعون و پسرش يكي از خيانت هايي كه در حق وقف و موقوفات شد اين بود كه آمدند موقوفات را به طور عدواني تصرف كردند. در واقع يكي از برنامه هاي استعمارگران اين بود كه اوقاف را از مسير شرعي و ديني خودش خارج كنند. چون اوقاف درگذشته در اختيار علما و بزرگان دين بود و يك پشتوانه مهم براي فعاليت هاي فرهنگي، ديني، اسلامي و قرآني به شمار مي رفت. استعمارگران آمدند برنامه ريزي كردند تا اين سرمايه، اين امكان و فرصت عظيم را از دست علماي دين خارج كنند، به رضاخان هم ديكته شده بود تا به اين شكل عمل كند او واقعاً در حق وقف خيانت كرد. بخشي را خودش تصرف كرد، بخشي را ديگران و بخشي را هم به افراد فروختند. در زمان پسرش هم اصلاحات ارضي موجب تقسيم بعضي از موقوفات شد در حاليكه اينها همه اسناد دارد. اما پس از پيروزي انقلاب اسلامي يكي از كارهاي مهم و اساسي امام راحل براي اسلام، قرآن و اهل بيت(ع) كه زياد هم به آن توجه نشده اين بود كه اسناد موقوفات فروخته شده در گذشته را ابطال كردند، اين كار قانوني هم شد و در سال 63 در مجلس به عنوان قانون ابطال اسناد موقوفه فروخته شده به تصويب رسيد. بعد از آن سازمان اوقاف طبق اسنادي كه داشت موقوفات را شناسايي و آن را ثبت و ضبط كرد. البته ممكن است برخي از اسناد زايل شده باشد و برخي نيز در اختيار اوقاف قرار نگرفته باشد و در اختيار افراد باشد. اما آنچه كه شناسايي شده در دو بخش متصرفي و غيرمتصرفي قابل تقسيم است مي دانيد كه رتق و فتق موقوفات متصرفي با سازمان اوقاف و غيرمتصرفي با متولي است. ممكن است كسي موقوفه اي را براي اولاد وقف كرده باشد، وقف اولاد باشد كه متولي هم از سوي خودش نصب مي شود. هم اكنون آمار موقوفات متصرفي كه اختياراتش با سازمان اوقاف است به بيش از 100هزار مي رسد موقوفات غيرمتصرفي هم به بيش از 14هزار مورد در سراسر كشور مي رسد.
¤موقوفات متصرفي اوقاف چند رقبه دارند؟
-هر موقوفه رقبه هم دارد و ممكن است شمار رقبات به چندين مورد برسد. هم اكنون ما بيش از 1ميليون رقبه در سراسر كشور داريم كه مختلف و متفاوت است. بعضي از رقبات قابل توجه است و سرمايه خوبي است و برخي هم جزئي است. در مجموع هم اكنون بيش از 114 هزار موقوفه و بيش از 1ميليون رقبه داريم.
همچنين نگهداري، رسيدگي و اداره بقاع و اماكن متبركه و امامزادگان كشور و مساجد و اماكن مذهبي و حسينيه ها كه محل رجوع و توجه مردم است نيز از وظايف اوقاف است. هم اكنون حدود 9هزار بقعه حدود 10هزار امامزاده و 60هزار مسجد در سراسر كشور داريم.
¤يكي از وظايف مهم سازمان اوقاف احياي موقوفات متروكه است در اين باره چه برنامه ها و اقداماتي را دنبال خواهيد كرد؟
-ما در اين زمينه ابتدا مي خواهيم يك آسيب شناسي كنيم كه چرا اين موقوفات متروكه مانده است؟ اينكه آيا از بين رفته يا در حال از بين رفتن است. بعد بدانيم كه چه بايد بكنيم، آيا بايد نوع مديريت آن را اصلاح كنيم؟ همچنين به دنبال تشكيل كار گروهي متشكل از كارشناسان حقوقي و ثبتي هستيم كه تعيين كنند چگونه مي توانيم موقوفات را از اين حالت بيرون آوريم؟ همچنين بنا داريم از وجود كارشناسان مسائل اقتصادي، عمراني و مهندسي هم استفاده تا بتوانيم موقوفات را احيا كنيم. البته مردم هم نقش مهم و محوري در اين زمينه دارند كه اگر به مديران و مسئولان ما اطلاع رساني بكنند و يا تذكر بدهند كه چرا اين اموال به اين شكل باقي مانده، چرا به آنها رسيدگي نمي شود، اين تذكرات در واقع يكي از مصاديق امر به معروف و نهي از منكر است. يادآوري و مشورت بجاست و خيلي هم كمك مي كند. يكي ديگر ازمعضلات سازمان اوقاف پراكندگي موقوفات و خرده ريزبودن آنها است كه بهره برداري، نگهداري و اداره آنها را مشكل مي كند.
لذا با رعايت مسائل شرعي و قانوني و در صورت مقرون به صرفه بودن بايد اينها را تجميع كنيم.
¤ آيا بخش خصوصي را هم در اين كار دخالت مي دهيد؟
- البته از بخش خصوصي هم مي توان در اين زمينه بهره برداري كرد و بعضي از موقوفات را به افراد امين و مورد اعتماد واگذاركرد. از مردم عزيز نيز اين انتظار هست كه همانگونه كه نسبت به اموال شخصي شان دلسوزي دارند نسبت به موقوفات هم دلسوز باشند و البته اين نياز به فرهنگ سازي دارد.
¤ موقوفه خواري يكي از چالش هاي اوقاف است كه در قالب زمين و ابنيه مطرح است و براي حل و فصل اين معضل شما چه برنامه هايي داريد و چه تمهيداتي خواهيد داشت؟
- به نظر بنده دراين زمينه چند كار بايد انجام داد يكي اينكه بايد فرهنگ سازي كرد تا كسي بدون مجوز در وقف و موقوفه دخل و تصرف نكند چرا كه هرگونه دخل و تصرف بدون اذن و مجوز در موقوفات حرام است، زيرا كه مال غير است و فرقي نمي كند كسي برود مال كسي را سرقت كند يا غصب كند يا كسي كه مال وقف را بدون مجوز تصرف كند يا از راههاي غيرقانوني و غيرشرعي منافع موقوفه و اوقاف را حيف و ميل كند، اينها با هم فرقي ندارد و برخي اين را نمي دانند فكر مي كنند خيرات و مبرات است. اينطور تلقي مي شود فرقي نمي كند كه ما بخوريم يا ديگران بخورند، ما هم اگر بخوريم ثوابش را واقف مي برد در حاليكه اينطور نيست. وقف به لحاظ شرعي و قانوني چارچوبي دارد و بايد در چارچوبش دخل و تصرف و هزينه كند. دراين زمينه فرهنگ سازي، تبليغ احكام شرعي و بيان موعظه و تذكرات ديني و قانوني مي تواند موثر واقع شود و برخي افراد را متنبه كند.
نكته بعدي شناسايي و استيفاي حقوق قانوني موقوفات است. تشكيلات قضايي كشور دراين زمينه مي تواند سازمان اوقاف را بسيار كمك كند. من همين جا از رياست محترم قوه قضاييه و محاكم و مراجع قضايي در استانها و شهرستانها درخواست دارم كه به سازمان اوقاف در زمينه- استيفاي حقوق قانوني موقوفات كمك كنند. البته جا دارد از همكاريهاي قبلي تشكر كنم اما لازم است اين همكاري ها بيشتر شود و كار فني و تخصصي صورت بگيرد تا بعضي از پرونده ها از حالت بلاتكليفي خارج شود و حق و حقوق وقف و موقوفات بازگردانده شود.
نكته مهم ديگر اين است كه بايد با كساني كه به موقوفات تعدي مي كنند برخورد قاطع صورت بگيرد تا كسي احساس امنيت نكند و كسي گمان نكند اگر وارد حريم اوقاف و اموال وقفي شد در امان است و كسي با او كاري ندارد.
¤ به نظر مي رسد كه در خصوص برخورد قضايي با موقوفه خواران نياز به قاطعيت بيشتري است. در اين زمينه چه تدابيري انديشيده ايد؟
- بله از مسئولان قضايي مجدانه درخواست داريم كه شعباتي به طور خاص به موضوع موقوفه خواري اختصاص دهند البته در بعضي جاها داريم ولي فراگير نيست و لازم است از قضات وكارشناساني كه متخصص هستند بهره برداري كنند دلسوزانه پرونده هاي اين چنيني را به نتيجه برسانند تا حق و ناحق موقوفات از متجاوزين بازپس گرفته شود.
¤ نكته ديگر اينكه مي توان از برخي موقوفات به شكل بهتري استفاده كرد زيرا تاكنون موقوفات به شكل سنتي اداره شده اند. اگر حركت جديد درآنها آغاز شود مي توان به راندمان و بازدهي بالاتري دست يافت و در واقع با يك برنامه منسجم از موقوفات استفاده افزون تري كرد. مثلا در جوار برخي از امامزادگان كه موقعيت تجاري مناسبي دارند مي توان اماكن تجاري ايجاد كرد تا درآمد بالايي را براي امامزاده وتوسعه فعاليتهاي فرهنگي و قرآني ايجاد كند دراين زمينه چه برنامه هايي داريد؟
- بله، لذا براي استفاده بهينه از موقوفات كشور ما بايد ابتدا يك آسيب شناسي از مديريت فعلي داشته باشيم نياز امروز ما يك مديريت جديد، روزآمد و بهره مندي از فناوري هاي روز و توجه به الگوهاي نوين در مديريت وقف و موقوفات است.
همچنين در ابعاد اجتماعي و فرهنگي بايد از ديدگاهها و نظرات كارشناسان استفاده كنيم. البته قبلا مطالعاتي صورت گرفته كه بايد از آنها هم بهره برداري كنيم.
همچنين نياز است تا بدانيم كه الان چه اقدامات عامه المنفعه اي به نفع مردم، انقلاب و نظام و خود موقوفات و وقف تمام مي شود. البته دراين زمينه هم به همكاري همه جانبه مردم، متوليان و مستأجران محترم نيازمنديم. برخي مي گويند مثلا ما 50 سال پيش اينگونه اجاره مي داديم يا اينگونه سرقفلي مي كرديم.
به نظر من نه امروز مردم از اين روند راضي هستند و اصلا يكي از اعتراضات مردم هم همين است و نه سازمان اوقاف. بي ترديد يكي از راههاي ترويج فرهنگ وقف و جلب اعتماد مردم و واقفان اين است كه حق و حقوق وقف و موقوفات را به روز بگيريم نه با بهاي 50 و 80 سال پيش.
¤ شما هم دراين خصوص مسئوليت داريد زيرا سازمان اوقاف وكيل وقف كنندگان است تا موقوفه ها را براساس نيات واقفين اداره كرد و به مصرف برساند.
- همينطور است ديگر اين است كه سازمان اوقاف از نظر شرعي امين موقوفات است و موظف است از اموال موقوفات به خوبي نگهداري كند و در واقع مديون است. اصلا فلسفه وجودي سازمان اوقاف هم دفاع از حقوق موقوفات و اداره موقوفات به نحو احسن و مطلوب است و دراين جهت بايد امانت داري كند.
¤ خيلي از مردم با آثار و ثمرات وقف آشنايي لازم را ندارند. قطعا اگر آثار، بركات و ثمرات وقف را به مردم معرفي كنيم نظر آنها جلب خواهدشد؟
بله قطعا اگر نظر و سمت و سوي افكار مردم به ويژه متمولان و متمكنان جامعه را به دستاوردهاي وقف جلب كنيم خيلي ها به اين سو خواهندآمد من فكر مي كنم در اين زمينه در رسانه ها كاري انجام نشده است و بايد فعاليت جدي اي را آغاز كرد.
¤ در اين زمينه چه طرح ها و برنامه هايي را براي ارتباط با رسانه ها دنبال خواهيدكرد؟
- همانطور كه قبلا هم اشاره كردم دراين زمينه حوزه هاي علميه، مراكز علمي و آموزشي و رسانه هاي ما وظيفه سنگيني برعهده دارند چرا كه وقف هم آثار دنيوي دارد و هم آثار اخروي. ما در كشورهاي پيشرفته دنيا هم شاهديم كه براي حل مشكلات اقتصادي و اجتماعي شان دنبال امور خيريه هستند. به دنبال همين وقفي هستند كه حكم اسلام و قرآن است. علاوه بر اين كه وقف براي كاهش فاصله طبقاتي ميان محرومان بسيار مي تواند كمك كند. همچنين رسيدگي و توجه به فقرا و نيازمندان، حل مشكلات جوانان هم بسيار مي تواند كمك كند. ما موقوفاتي داريم كه واقف وقف كرده كه درآمد آن صرف هزينه ازدواج مجردي بشود كه توانايي تامين هزينه هاي ازدواج را ندارند. يا موقوفاتي را داريم كه هزينه آن بايد صرف ادامه تحصيل دانش آموزان و دانشجويان بي بضاعت شود. يا برخي از موقوفات در حوزه هاي علميه سابقه 400 ساله دارند كه اسناد آن موجود است و از بركات آن حوزه ها و طلاب هم اكنون بهره مندند. واقف آن سالها پيش از دنيا رفته اما هنوز كه هنوز است حوزه ها از بركات و ثمرات آن استفاده مي كنند. قطعا اين يك نوع كمك به توسعه علم و دانش است.
¤ از صبر و حوصله اي كه فرموديد، سپاسگزارم.
-من هم از حضور شما و انجام اين گفتگو تشكر مي كنم.

 



مهريه حق واجب زنان

حبيب شهيدي
اهميت مهريه
يكي از حقوق و واجبات اسلامي آن است كه مالي كه داراي ارزش است به عنوان مهريه يا صداق يا كابين زن قرارداده شود. مهريه زن بايد به گونه اي تعيين شود كه شأن و شئونات دو طرف مدنظر قرارگيرد. به اين معنا كه همان گونه كه كفو و همتراز بودن ميان زن و شوهر امري پسنديده است، بايد دراصل مهريه نيز اين مساله مورد توجه باشد كه مهريه دراندازه شان و منزلت زن و شوهر معين گردد.
از آن جايي كه شان و منزلت هر كسي متفاوت است و به اعتبار منزلت اجتماعي و فرهنگي و مانند آن تغيير مي كند، اسلام مقدار آن را تعيين نكرده است و تنها براي آن كه ظلمي به دو طرف نشود، اموري را به عنوان آداب مهريه تبيين كرده است. همان گونه كه كف و سطح پايين مهريه مي بايست به اندازه اي باشد كه حداقل ماليت را داشته باشد، سقف آن هم نبايد از اندازه اي فراتر رود كه بيرون از توان مرد باشد؛ زيرا مهريه از واجبات دين است كه بايد از سوي شوهر در هنگام استطاعت و يا مطالبه داده شود. به اين معنا كه هرگاه شوهر استطاعت يافت اين دين را همانند ديگر ديون ادا مي كند و يا درهنگامي كه زن آن را مطالبه كرد پرداخت مي نمايد.
از امام صادق (ع) روايت شده است كه فرمود: قال رسول الله (ص) افضل نساء امتي اصبحهن وجها و اقلهن مهرا؛ رسول خدا (ص) فرمود: بهترين زنان امت من زيباترين و كم مهريه ترين آنان است.(التهذيب، شيخ طوسي، ج 7، ص 404)از آن حضرت همچنين نقل شده كه پيامبر(ص) حضرت فاطمه (س) را در برابر يك زره حطمي كه سي درهم ارزش داشت به علي ترويج كرد. (كافي، كليني، ج 5، ص 377) هر ده درهم يك سكه دينار بود و سي درهم به اندازه سه دينار زر بود كه از سوي پيامبر(ص) و امير مومنان علي (ع) به عنوان مهريه قرار داده شده بود.
خداوند درآيه 17 سوره قصص مهريه دختر شعيب (ع) را كه به عقد حضرت موسي (ع) درآمده بود، كاركردن حضرت موسي (ع) به مدت هشت تا ده سال بيان مي كند كه به نظر مي رسد مزد آن دراختيار همسرش قرار گرفته است، زيرا وي سپس با گله اي از گوسفندان كه متعلق به همسرش بود، از مدين كوچ مي كند.
دزدي مهريه
به هرحال مهريه بايد به اندازه اي تعيين شود كه شوهر امكان ادا و پرداخت آن را داشته باشد.
البته برخي از مردم مي گويند كه مهريه را چه كسي داده و چه كسي گرفته است؟ اين سخن افزون بر اين كه مطلب باطلي است حتي اگر شوهر در هنگام عقد به قصد عدم اداي مهريه آن را معين كند، در واقع گناهي بزرگ و يك نوع دزدي مرتكب شده است؛ زيرا عقد ازدواج همانند ديگر عقود است كه مي بايست به حكم عقل و شرع آن را انجام داد و از مفاد آن تخلف نورزيد. از اين رو خداوند مومنان را كساني مي داند كه به امانت ها و پيمانهايشان پاي بند بوده و آن را مراعات مي كنند: الذين هم لاماناتهم و عهدهم راعون. اين درحالي است كه حتي فرمان مي دهد: اوفوا بالعقود، به عقود خويش وفادار باشيد.
درحديثي كه از پيامبر(ص) نقل شده است عدم پرداخت مهريه را ظلم درحق زن و نوعي زنا بر مي شمارد. به اين معنا كه اگر كسي مهريه همسرش را نپردازد و درحق وي ستم كند، درنزد خداوند زنا كار شمرده مي شود: من ظلم امراه مهرها فهو عندالله زان (بحار الانوار، ج 76، ص 333)
امام صادق (ع) نيز مي فرمايد: هر كه با زني ازدواج كند و پرداخت مهريه او را به عهده نگيرد، عملش زنا خواهد بود. (كافي، ج 5، ص 383).
همان حضرت (ع) همچنين مي فرمايد: من امهر مهراً ثم لاينوي قضائه كان بمنزله السارق؛ هركه مهريه اي مقرر كند و قصد پرداخت آن را نداشته باشد درحكم سارق و دزد است. (همان)
بنابراين براساس روايات كسي كه قصد كند مهريه اي را نپردازد درحكم زناكار و دزد شمرده مي شود. از اين رو بايد مهريه اي را درنظرگرفت كه توان پرداخت آن وجود داشته باشد و به گونه اي عمل نشود كه در قيامت به عنوان دزد حق همسر مورد مؤاخذه قرارگيرد، زيرا شخص نمي تواند بي حساب و كتاب به ويژه در حقوق مردم از جمله همسرش از مقام رستاخيز بگذرد.

 



تپش قلم

¤ كساني كه زنان و دختران را مبلغ اجناس مي كنند، عفت و عصمت جامعه را در معرض فروش مي گذارند، اگر جوانمردان هشيار نشوند، شياطين از گلستان، خارستان مي سازند!
¤ ¤ ¤
¤ فريادهاي هنرمند مسئول، خفتگان را بيدار مي سازد و لالايي هاي او به خستگان آرامش مي بخشد.
¤ ¤ ¤
¤ ظالم با ظلم، روح خود را در مرداب مي كشد، آنچه از متاع دنيا بيابد، آلوده به زقوم جهنم است و او همكاسه با شيطان.
¤ ¤ ¤
¤ هركجا مؤمنين غافل شوند، مذنبين عاقل مي نمايانند و مذبذبين جلودار مي گردند!
¤ ¤ ¤
¤ آنهايي كه به معصيت گرفتارند و توبه و جبران نمي كنند، در حال كوبيدن درهاي مصيبت اند، آه از هنگامي كه اين درها گشوده شود.
¤ ¤ ¤
¤ گناه، دشمني با خويش است اگر اين را باور كنيم، بواسطه مهرباني با خود، همتاي فرشتگان مي شويم!
¤ ¤ ¤
¤ وقتي «نقد ملت» آسان و «نقد قدرت» سخت شود، عدالت از نفس مي افتد!
¤ ¤ ¤
¤ «ريا» غده سرطاني روح انسان است، اگر در جان فرد و «روح جامعه» باقي بماند، انسان و جامعه سلامت را از «كف مي دهند.»
¤ ¤ ¤
¤ «عجب» و «توهم علم» دستهاي شيطانند، هر دستي در اين دستها رود دور از رضوان در نيران، روي دست خواهد خورد!
¤ ¤ ¤
¤ اگر آزادگي از انسان گرفته شود، باقي مانده اش خوراك شيطان است.
¤ ¤ ¤
¤ خيلي ديدن دارد چهره هاي «خواص خام» و «عوام خوشنام» در نيران و رضوان آنگاه كه قضاوتها براساس «باطن اعمال» رقم مي خورد.
¤ ¤ ¤
¤ اكنون حال است و اول و آخر دنيا، ميزان و قيامت برپا، بهشت و دوزخ، مهيا و اول و آخر دنيا، برپا!

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14