(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 23 اسفند 1388- شماره 19604
 

معارضين نظام بايد مجازات شوند

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




معارضين نظام بايد مجازات شوند

لزوم فعاليت جدي قواي اجرايي كشور و اثبات كارآمدي نظام
15/6/1380
يك نقطه ي ديگر ]يا هدف ديگر دشمن[ ، اختلال در عمل و كار نظام جمهوري اسلامي است؛ كه مقابله با آن عمدتاً با دولت است. ما در ديدار با مسؤولان دولتي، اين نكته را به جد به آنها تفهيم كرديم و هشدار داديم. وقتي ما با دوستاني كه مسؤول امور اجرايي هستند، مواجه مي شويم - البته بخش اجراييات شامل بخش قضا هم مي شود؛ فقط مخصوص قوه ي مجريه نيست - اين نكته را متذكر مي شويم كه آنها بايد در عمل، ابتكار و جديت و دنبال گيري و شوق و ذوق كار را در نظر داشته باشند. در همين زمينه، مواجهه با انحراف و خطا بايد جدي باشد؛ هم دولتي ها و هم دستگاه قضايي اگر در جايي ديدند كه انحراف و خطايي وجود دارد، بايد با آن برخورد كنند.
گاهي سر زدن خطاهاي كوچك از انسانهايي كه از آنها امانت انتظار مي رود، ضررش خيلي بيشتر از خطاهاي بزرگ ديگران است. امين بودن موجب مي شود كه خطاي صادر شده، بزرگ باشد. بايد با اين خطاها برخورد شود؛ اين در كارايي نظام تأثير دارد. اگر مسؤولان دولتي در جاي خود و مسؤولان قضايي در جاي خود، هر كدام با اين انحرافات و خطاها برخورد كنند، هم كارايي مسؤولان دولت در زمينه هاي مختلف زياد خواهد شد؛ هم اين معضل اقتصادي - مشكل اشتغال، مشكل صادرات و واردات، مسائل مربوط به پول و غيره - عمدتاً حل خواهد شد؛ يعني برخورد با فساد، هم موجب مي شود كه افراد دقت بيشتري بكنند، هم موجب مي شود كه دستهاي خيانت كار بترسند و عقب بكشند. اين دو عامل موجب خواهد شد كه در كارهاي اقتصادي و جاري كشور و دولت، پيشرفت به وجود آيد. بنابراين علاج تهاجم به ناكارآمدي نظام، اثبات كارآمدي است؛ كه اثبات كارآمدي هم اين گونه است.
بايد معارضين نظام را مجازات كرد 15/6/1380
حالا ما بنشينيم بحث كنيم معناي براندازي چيست؛ آيا فلان مرحله جزو براندازي هست يا نه! كلمه براندازي كه از آسمان نازل نشده است. كسي كه با نظام معارضه مي كند، بايد در اين معارضه به او كمك نكرد و جلوي او را گرفت و اگر عمل او مصداق يكي از عناوين جرايم قانوني است، او را مجازات كرد؛ همه بايد در اين معنا متفق باشند.
اهميت امنيت قضايي و نسبت آن با امنيت ااجتماعي و فرهنگي
و اخلاقي و ... 7/4/1382
مسأله امنيت قضايي هم كه در برخورد و مراجعه و مواجهه با دستگاه قضا مردم احساس امنيت كنند، بسيار مهم است؛ اين نگاه بسيار دقيق و حساس و جستجوگر را در درون قوه قضاييه مي طلبد. بحمداللّه ما در قوه قضاييه، قضات پاكدامن، شريف، دانا، مسلط بر كار و باوجدان خيلي داريم. الحمدللّه بدنه قوه قضاييه، بدنه بسيار خوبي است؛ منتها در هر مجموعه بايد هميشه انسان اين بيم را داشته باشد كه آدم هاي سست بنياد، سست عقيده و سست عمل حضور دارند؛ از اين احتمال نبايد صرف نظر كرد؛ بايد دايم مثل دوربيني كه با نورافكن محوطه يي را جستجو مي كند، چشمهاي جستجوگر مسؤولان عالي قوه به طور دايم در داخل قوه قضاييه جستجو كند؛ آنگاه امنيت قضايي به معناي واقعي كلمه به وجود آيد. اگر امنيت قضايي به وجود آمد، امنيت سياسي، امنيت اجتماعي، امنيت اقتصادي، امنيت اخلاقي و امنيت فرهنگي هم به وجود خواهد آمد.
مسؤولان بايد در نقطه مقابل حاكميت دوگانه حركت كنند
15 /04 /1383
همه همت و تلاش مسؤولان بايد صرف سازندگي كشور شود. در درجه اول، آنچه براي اين كار لازم است، هماهنگي و همدلي ميان قواي سه گانه است؛ بايد با هم همدل و همراه و همكار و مكمل يكديگر باشند. اين درست نقطه مقابل تلاش دشمنان كشور عزيز ما و نظام جمهوري اسلامي است كه براي حاكميت دوگانه تلاش كرده اند. الان چند سال است كه در بلندگوهاي بيگانه و راديوها و تلويزيون هايي كه با تدبير و سياست صهيونيستها و امريكاييها و دشمنان ملت ايران اداره مي شود، روي حاكميت دوگانه در اين كشور تبليغ مي كنند؛ مي گويند حاكميت دوگانه هست و سعي مي كنند حاكميت دوگانه را به وجود بياورند. مسؤولان بايد در نقطه مقابل حركت دشمن حركت كنند و نگذارند. كاري نكنند كه دشمن بتواند وانمود كند كه در حاكميت نظام جمهوري اسلامي و در ميان مسؤولان نظام، دودستگي و اختلاف و انشقاق ايجاد كرده است. اشتباهاتي در اين مورد صورت گرفته است و كساني حرفهايي زده اند و كارهايي كرده اند كه به سود دشمن تمام شده است. اين كارها را بايد موقوف كنند. قوه مجريه، قوه مقننه و قوه قضاييه در محدوده وظايف خودشان با همدلي حركت كنند و با يكديگر هماهنگي داشته باشند. البته معنايش اين نيست كه قوه مقننه از قوه مجريه سؤال نكند، يا قوه قضاييه به خطاي اشخاصي از قواي ديگر نپردازد؛ معنايش اين است كه هر كدام در محدوده وظايف خود صادقانه با قواي ديگر همكاري كنند؛ جهت گيريهاي خودشان را طوري تنظيم كنند كه مكمل يكديگر باشند؛ به اولويت هاي كشور توجه كنند - در بخش هاي مختلف كشور و در همين استان شما چيزهايي در اولويت قرار دارد؛ آنها را مقدم كنند؛ چيزهايي كه ناظر به منافع عمومي و عدالت اجتماعي باشد - از طبقات ضعيف گره گشايي كنند و از اتلاف وقت و سرمايه پرهيز نمايند.
همه دستگاه هاي كشور بايد مورد نقد و اصلاح منصفانه
قرار بگيرند 02 / 01 / 1383
اصلاحات به معناي حقيقي كلمه، شامل همه دستگاه هاي كشور مي شود. هيچ دستگاهي نبايد خود را از انتقاد و نقد مصون و از عيب خالي بداند؛ همه دستگاه هاي كشور بايد مورد نقد منصفانه قرار بگيرند و همه در جهت اهداف نظام و در چهارچوب آن، رفتار خود را اصلاح كنند. دولت، مجلس، قوه قضاييه و ساير دستگاههايي كه در كشور هستند و مسؤوليت هاي مهمي بر دوش آنهاست، همه مشمول اين قاعده كلي هستند؛ نقد، اصلاح و پاسخگويي. اين، معناي حقيقي اصلاح نظام مورد نظر اسلام است، كه «ان اريد الاّ الاصلاح ما استطعت»؛ پيغمبران اين را مي فرمودند. همه كار پيغمبران عبارت بود از اين كه تا مي توانند اصلاح كنند؛ يعني فساد را در كشور از بين ببرند؛ اين معناي اصلاح واقعي است.
دگرانديشي مانعي ندارد اما نظام با معارضين برخورد مي كند
البته كسي عقيده اي مخالف داشته باشد، كاري به كار نظام نداشته باشد، نظام با او كاري ندارد. بعضي رائج كرده اند: «دگرانديشان». نظام با دگرانديشان چگونه رفتار مي كند؟ نظام با دگرانديشان كاري ندارد. اين همه دگرانديش هست. دگرانديش سياسي كه بالاتر از دگرانديش ديني نيست. خوب، ما اقليت هاي ديني داريم كه دگرانديشند، توي مجلس شوراي اسلامي هم عضو دارند، در مناصب مختلف هم حضور دارند. بنابراين بحث دگرانديشي نيست؛ بحث مخالفت است، بحث معارضه است، بحث ضربه زدن است، در مقابل نظام و در مقابل انقلاب شمشير كشيدن است. آني كه نظام با او برخورد مي كند، اين است. اما اگر اختلاف، اختلاف در سلائق است، در روش هاست، نه، اين اختلافات مضر نيست؛ نافع هم هست .
انتقاد بايد در چارچوب اصول انقلاب باشد
بناي نظام بر جذب حداكثري و دفع حداقلي است
اشكالي ندارد كه مسئولان كشور، متوليان امور كشور منتقديني داشته باشند كه ضعف هاي آنها را به خود آنها نشان بدهند. وقتي انسان در مقام رقابت قرار بگيرد، مقابل منتقد قرار بگيرد، بهتر كار مي كند. اينجور نيست كه وجود منتقدين و كساني كه اين روش را قبول ندارند، آن روش را قبول دارند، براي نظام ضرري داشته باشد؛ منتها بايد در چهارچوب نظام باشد؛ اين اشكالي ندارد، اين مخالفت هيچ مخالفت مضري نيست؛ نظام هم مطلقاً با يك چنين مخالفتي برخورد نمي كند. البته انتقاد بايد در چهارچوب اصول باشد. اصول انقلاب هم مشخص است كه چيست. اصول انقلاب امور سليقه اي نيست كه هر كه از يك گوشه اي در بيايد، سنگ اصول را به سينه بزند؛ بعد كه سراغ اين اصول مي رويم، مي بينيم بيگانه از انقلاب است. اصول انقلاب، اسلام است؛ قانون اساسي است؛ رهنمودهاي امام است؛ وصيت نامه امام است؛ سياست هاي كلي نظام است كه در قانون اساسي معين شده است كه اين سياست هاي كلي بايست تدوين بشود. در اين چهارچوب، اختلاف نظر، اختلاف ممشا، اختلاف سليقه عيب نيست، كه حسن است؛ مضر نيست، كه مفيد و نافع است. اين يك مطلب است كه در ميدان معارضات اينچنيني، نظام با هيچ كس برخورد نمي كند. آنجائي كه افراد در چهارچوب اصول رفتار كنند، دنبال خشونت نروند، درصدد بر هم زدن امنيت جامعه نباشند، آسايش جامعه را نخواهند به هم بزنند - از اين كارهاي خلافي كه انجام مي گيرد؛ دروغ پراكني و شايعه - نظام هيچگونه مسئله اي ندارد. مخالفيني هستند، نظراتي دارند، نظرات خودشان را بيان مي كنند؛ نظام برخورد نمي كند. بناي نظام در اينجا، جذب حداكثري و دفع حداقلي است. اين، روش نظام است؛ اين را همه توجه بكنند. آن كساني هم كه نظر مخالف دارند، نظرات مخالف با نظرات رسمي دارند، در اين چهارچوب مي توانند خودشان را مقايسه كنند. اگر كسي با مباني نظام معارضه كند، با امنيت مردم مخالفت كند، نظام مجبور است در مقابل او بايستد.
برخورد با مباني نظام جواب تند دارد
ما درباره افرادي كه به آنها اهانت مي شود، تهمت زده مي شود، مي گوئيم اينها حق دفاع دارند؛ خوب، نظام هم همينجور است؛ نظام هم حق دفاع از خودش را دارد. اين خطاست كه كسي خيال كند چون نظام حاكميت است و قدرت سياسي است، نبايد دفاع كند؛ بي دفاع بماند؛ در مقابلش هرگونه مخالفتي، معارضه اي، قانون شكني اي، مرزشكني اي انجام بگيرد، بايد عكس العمل نشان ندهد؛ اين درست نيست؛ هيچ جاي دنيا هم چنين نيست... بنابراين برخورد با نظام، برخورد با مباني نظام، ايستادگي و شمشير كشيدن روي نظام، جواب تند دارد؛ اما نظر مخالف داشتن، نظر متفاوت داشتن، آن وقتي كه با اين اشكالات همراه نباشد، تهمت و شايعه افكني و دروغ و از اين چيزها نباشد، نه، نظام هيچگونه برخوردي نخواهد كرد. شيوه ي نظام اين نبوده، امروز هم نيست و ان شاءاللّه در آينده هم نخواهد بود.
بايستي به شدت مراقب انحراف و فسادپذيري شخصي بود
نكته ي ديگري كه فعالان سياسي، مسئولان، صاحبان قدرت، صاحبان مسئوليت هاي گوناگون و متنفذين به شدت بايستي مراقب آن باشند، مسئله انحراف و فسادپذيري شخصي است؛ همه مان بايد مراقبت كنيم. انسانها در معرض فسادند، در معرض انحرافند. گاهي لغزش هاي كوچك، انسان را به لغزش هاي بزرگ و بزرگتر و گاهي به پرتاپ شدن در اعماق دره هائي منتهي مي كند؛ خيلي بايد مراقب بود. قرآن هشدار داده است. در موارد متعدد، در قرآن اين هشدار وجود دارد. يك جا مي فرمايد: «ثمّ كان عاقبه الّذين اساؤا السّوأي ان كذّبوا بأيات اللّه»؛ عاقبت بعضي از كارها اين است كه انسان به آن خانه بدترين مي رسد كه تكذيب آيات الهي است. يك جا مي فرمايد: «فأعقبهم نفاقا في قلوبهم الي يوم يلقونه بما اخلفوا اللّه ما وعدوه»؛ خلف وعده با خدا كردند، اين موجب شد نفاق در دل هايشان به وجود بيايد. يعني انسان گناهي انجام مي دهد، اين گناه انسان را به وادي نفاق مي كشاند؛ كه نفاق، كفر باطني است. همين جا در قرآن، كافرين و منافقين در كنار هم هستند. در يك آيه ديگر مي فرمايد: «انّ الّذين تولّوا منكم يوم التقي الجمعان انّما استزلّهم الشّيطان ببعض ما كسبوا». ايني كه مي بينيد يك عده اي در مقابل دشمن منهزم مي شوند، طاقت نمي آورند، نمي توانند ايستادگي كنند، به خاطر آن چيزي است كه قبلاً از اينها سر زده است؛ باطن خودشان را با گناه و با خطا خراب كرده اند. لغزش ها انسان را فاسد مي كند. اين فساد، به انحراف در عمل و گاهي به انحراف در عقيده منتهي مي شود. اين هم به مرور پيش مي آيد؛ دفعتاً پيش نمي آيد كه ما فكر كنيم يك نفري شب مؤمن مي خوابد، صبح منافق از خواب بيدار مي شود؛ نه، به تدريج و ذره ذره پيش مي آيد. اين، علاجش هم مراقبت از خود است. مراقبت از خود هم يعني همين تقوا. بنابراين علاجش تقواست. مراقب خودمان باشيم . نزديكان افراد مراقبت كنند؛ زن ها از شوهرهايشان، شوهرها از زن هايشان، دوستان نزديك از همديگر؛ «و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر». از يكديگر مراقبت كنيم، براي اينكه دچار نشويم. مردم مسئولين را موعظه كنند، نصيحت كنند، خيرخواهي كنند، بنويسند براي آنها، بگويند براي آنها، پيغام بدهند تا مبادا دچار لغزش بشوند. خطرات لغزش مسئولين هم براي نظام، براي كشور و براي مردم بيشتر است. انسان گاهي در بعضي از حرف ها، در بعضي از اقدام ها و تحركات، اين را احساس مي كند؛ نشانه هاي يك چنين انحرافي را انسان مشاهده مي كند. به خدا بايد پناه برد، از خدا بايد كمك خواست.
براي دهه پيشرفت و عدالت، به جهش نياز داريم 29/6/1388
آنچه كه من امروز به همه ملت عزيزمان و به مسئولين محترم - بخصوص كه بحمداللّه هم قوه مجريه، هم قوه قضائيه، يك دوره جديد را آغاز كرده اند و تازه نفسند - توصيه مي كنم، اين است كه براي دهه پيشرفت و عدالت، همه خودشان را آماده كنند. ما احتياج داريم به جهش در اين راه. ما عقب ماندگي زياد داريم. با رفتار معمولي نمي شود به نقطه مطلوب رسيد؛ ما به جهش احتياج داريم. اين جهش، ايمان مي خواهد، اخلاص مي خواهد، هماهنگي مي خواهد، همكاري نيروها را با يكديگر لازم دارد. قواي سه گانه با هم همكاري بكنند، همدلي كنند، به هم كمك كنند؛ مردم به مسئولين، به خصوص به قوه مجريه كه وسط ميدان است كمك كنند، همكاري كنند، همراهي كنند، ما بتوانيم راه هاي نرفته را برويم؛ كارهاي بزرگي كه در انتظار ماست، انجام بدهيم.
ج) رهنمودهاي كلي و بايسته هاي اخلاقي
بايد باور كنيم كه امروز آماج تهاجمات فرهنگي دشمنانمان هستيم 21/9/1368
ما و همه دست اندركاران فرهنگ در كشور بايد باور كنيم كه امروز آماج تهاجمات فرهنگي دشمنانمان هستيم.
بايد متناسب با دشمني و خصومت دشمن ، برنامه ريزي كنيم
21/9/1368
ما از همه طرف ، با دشمني و خصومت دشمنان اساسي و فرهنگيمان در عالم مواجه هستيم...بايد متناسب با دشمني و خصومت دشمن ، برنامه ريزي كنيم .
هجوم فرهنگي را با تفنگ نمي شود جواب داد 12/2/1369
نبرد فرهنگي را با مقابله به مثل مي شود پاسخ داد. كار فرهنگي و هجوم فرهنگي را با تفنگ نمي شود جواب داد. تفنگ او، قلم است .
در جنگ فرهنگي مثل جنگ نظامي شناسايي، ديده باني،
مانور و سازماندهي لازم است 12/2/1369
مثل جنگ نظامي چشمها را بايد باز كرد و صحنه را شناخت . در جنگ نظامي هم ، هر طرفي كه بدون شناسايي و ديده باني و بدون دانستن وضعيت دشمن ، چشمش را ببندد، سرش را پايين بيندازد و جلو برود، شكست خواهد خورد. در جنگ فرهنگي هم ، همين طور است . اگر ندانيد كه دشمن كار مي كند، يا از آن كه مي داند، فرمان نبريد، از فرمانده فرهنگي دستور نگيريد، يا او از نيروي شما استفاده نكند و مانور و سازماندهي را درست انجام ندهد، پشت سرش شكست است .
همه جا بايد خودمان را تجهيز كنيم 25/10/1370
همه جا بايد خودمان را تجهيز كنيم ، و اين تجهيز، يكي از مهمترين تدابيرش همين است كه ما جوانان و نوجوانان و كودكان اين مرز و بوم را اسلامي بار بياوريم .
بايد كساني كه دلسوزند، نگذارند معيارهاي الهي در جامعه
عوض شود 22/4/1371
بايد كساني كه دلسوزند، نگذارند معيارهاي الهي در جامعه عوض شود. اگر معيار تقوا در جامعه عوض شد، معلوم است كه انسان با تقوايي مثل حسين بن علي(عليه السّلام) بايد خونش ريخته شود. اگر زرنگي و دست و پاداري در كار دنيا و پشت هم اندازي و دروغگويي و بي اعتنايي به ارزشهاي اسلامي ملاك قرار گرفت، معلوم است كه كسي مثل يزيد بايد در رأس كار قرار گيرد، و كسي مثل عبيداللّه شخص اول كشور عراق شود. همه كار اسلام اين بود كه اين معيارهاي باطل را عوض كند. همه كار انقلاب ما هم اين بود كه در مقابل معيارهاي باطل و غلط مادّي جهاني بايستد و آنها را عوض كند.
كسي كه خودش آلوده است نمي تواند از فضيلت ها دفاع كند
22/4/1371
چه كسي مي تواند ازاين فضيلت ها دفاع كند؟ آن جوان مؤمني كه دل به دنيا نبسته، دل به منافع شخصي نبسته است، مي تواند بايستد و از فضيلت ها دفاع كند. كسي كه خودش آلوده و گرفتار است كه نمي تواند از فضيلتها دفاع كند! اين جوان با اخلاص مي تواند دفاع كند. اين جوان، از انقلاب، از اسلام، از فضايل و ارزش هاي اسلامي مي تواند دفاع كند. لذا، چندي پيش گفتم: «همه امر به معروف و نهي از منكر كنند.« الآن هم عرض مي كنم: نهي از منكر كنيد. اين، واجب است. اين، مسئوليت شرعي شماست. امروز مسئوليت انقلابي و سياسي شما هم هست.
مراقب نفوذ آمريكايي دوست ها باشيد 21/5/1371
شما كه در صدا و سيما مسئول امور هستيد بايد مواظب اين مطلب ]آمريكا دوست ها[ باشيد. شما كه در روزنامه ها مسئول امور هستيد، بايد مواظب اين مطلب باشيد. شما كه در سازمان تبليغات يا در وزارت ارشاد، يا در آموزش و پرورش، يا در آموزش عالي و يا در مؤسسات فرهنگي گوناگون مسئول امور هستيد، بايد مراقب اين قضيه باشيد. البته همه مسئولند. منظورم از مسئول، رئيس نيست. «كلكم راع وكلكم مسئول عن رعيته.« همه مسئولند. مراقب اين معنا باشيد.
مقاومت در مقابل تهاجم دشمن، تهاجم كردن به نقاط
ضعف دشمن است 21/5/1371
اين ملت، براي اينكه حيثيتش و كيان حقيقي و انساني و اسلامي و انقلابي و فرهنگ ملي اش حفظ شود، احتياج به مجاهدت و مقاومت و ايستادگي در مقابل تهاجم دشمن، و تهاجم كردن به نقاط ضعف دشمن دارد. اين را خودي ها مي توانند بكنند. من حرفم فقط همين است.
تقوا؛ مانع بازدارنده لغزش 15/10/1373
متقين را نمي توان فاسد كرد. آنها اين را، يعني معناي تقوا را، ديگر نمي فهمند. بله، انسانها را مي توان فاسد كرد و مي توان زيبايي هاي دنيا را از طرق نامشروع در جلو چشم آنها به رژه در آورد و دلهايشان را برد؛ طوري كه همه ارزش ها را دور بريزند و در مقابل جلوه هاي مادي قرباني كنند. اما اگر تقوا نباشد: «الاالمتقين». تقوا در قيامت هم اثر مي كند، در دنيا هم اثر مي كند، در سياست هم اثر مي كند، در حفظ نظام هم اثر مي كند، در جنگ هم اثر مي كند. و اين را، خود شما، درك و لمس كرديد، و ديديد.
لزوم حفظ ايمان و تقوا و عمل صالح 29/6/1374
مادامي كه شما ايمان و تقوا و عمل صالح را براي خودتان حفظ مي كنيد؛ تمام قدرت خدا، تمام نواميس طبيعت و تمام امكانات يك گروه برگزيده در اختيار شماست. در ميدان سازندگي، در ميدان توطئه تبليغاتي، در ميدان مبارزه و تهاجم فرهنگي، در ميدان خلقيّات مردم، در ميدان باز يك حركت نظامي - كه البته بسيار مستبعد است - و در هر ميدان ديگر اگر دشمن با همه ي حجم و قدرت و تنوع و ابزار تبليغاتي و با همان ساز و برگ نظامي وارد بشود - كه البته امروز دشمن ديگر آن ساز و برگ گذشته را ندارد؛ آن روز بلوك شرق با آن طول و عرض وجود داشت كه ديگر امروز نيست؛ به علاوه تغييرات فراوان سياسي و جغرافيايي در سطح عالم به وقوع پيوسته است كه همه به سود اسلام و مسلمين است - در مقابل ملت و همين جوانان مؤمن و خانواده هاي جوشان از عاطفه و ايمان، هيچ غلطي نخواهد توانست بكند.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14