(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 23 اسفند 1388- شماره 19604
 

پرهيز از همنشيني با بدان
تعامل قرآني
تبسم و در زمان حال زيستن
زمين؛ نعمتي ناشناخته
آثار ديد و بازديد و صله ارحام
حكمت هاي قرآني



پرهيز از همنشيني با بدان

قال الصادق(ع): من صحب صاحب السوء، لايسلم
امام صادق (ع) فرمود: كسي كه با دوست ناباب مصاحبت كند سلامت نمي ماند.(1)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالانوار، ج 75، ص 216

 



تعامل قرآني

چه دسته گل زيبايي تهيه كرده اي! مي خواهي آن را به چه كسي بدهي؟
كنيز امام حسن(ع) گفت: قصد دارم آن را به پيشگاه امام حسن(ع) پيشكش كنم. كنيز امام(ع) پس از اين گفت وگو با شتاب خود را به امام حسن(ع) رسانيد و دسته گل را تقديم اوكرد. حضرت با مهرباني نگاهي به او كردند و در حالي كه لبخندي ملايم سيماي ملكوتي ايشان را زيباتر مي نمود، فرمودند: «تو را آزاد كردم!»
شخصي كه در آنجا حضور داشت با تعجب پرسيد: امام! چرا چنين كرديد؟
حسن بن علي(ع) فرمود: خدا، ما را چنين تربيت كرده است.
آنگاه اين آيه را خواند: «چون هديه اي به شما دادند، به نيكوتر از آن پاسخ گوييد.»(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالانوار، ج 43، ص 242

 



تبسم و در زمان حال زيستن

پرسش:
شادي و سرور يكي از نيازهاي حياتي انسان و جوامع بشري است. در اين رابطه چه راهكارهايي براي تحقق شادي و سرور در فرد و جامعه وجود دارد؟
پاسخ:
در بخش هاي قبلي پاسخ به اين سوال برخي از مهم ترين متغيرها و راهكارهاي شادي آفرين و سرورانگيز را از ديدگاه آيات و روايات شامل! ايمان، رضايت و تحمل، عبادت، هدف مندي در زندگي و مثبت نگري مورد بررسي قرار داديم، اينك در ادامه دنباله مطلب را پي مي گيريم
6- در زمان حال زيستن
شادي در گرو زندگي كردن در زمان حال است. متأسفانه برخي مردم به ديروز و فردا به صورت افراطي مي نگرند، يا حسرت ديروز را مي خورند يا خود را در آرزوهاي دست نيافتني فردا غرق مي كنند و نشاط و آرامش را از خود سلب مي نمايند. اگر به آينده نگري و دورانديشي اهميت داده شده، براي ساختن آينده است؛ اما نه به قيمت از دست دادن امروز، از طرفي، آينده مجموعه اي از امروزهاست. پس به دست آوردن آينده در صورتي است كه امروز را ذخيره كنيم. از اين رو، اشتباه است اگر امروز را فداي آينده كنيم كه در اين صورت، آينده اي نيز نخواهد بود؛ چون مهمترين آفت آينده، از دست دادن اجزاي آن، يعني امروز است. هر وقت توانستيم از امروز استفاده كنيم، به آينده نيز خواهيم رسيد.
پيشوايان دين، همواره بر اين نكته مهم تأكيد داشته اند امام علي(ع) مي فرمايد: «گذشته عمر تو رفته است و باقي مانده آن محل ترديد است؛ پس زماني كه در آن بسر مي بري، براي عمل، غنيمت شمار.» (ميزان الحكمه، ج 8، ص 4036). در جاي ديگر مي فرمايد: «قلبت را از اندوه گذشته آكنده مساز كه تو را از آمادگي براي آينده باز مي دارد.» (غررالحكم و دررالكلم، ج 6، ص 345)
همچنين فرموده است: نگراني هاي سال را بر نگراني امروزت اضافه مكن، براي امروز مشكلات خودش كافي است. (همان، ص 329)
سعديا دي رفت و فردا همچنان معلوم نيست
در ميان اين و آن فرصت شمار امروز را
ويكتور هوگو مي گويد:
سراسر عمر ما تلاشي است پيوسته براي دست يافتن به كاميابي و سعادت؛ در حالي كه شايد خوش بختي همين لحظه اي بود كه به آن مي انديشيم (ابوالفضل طريقه دار، شرع و شادي ص 36)
وقتي به جاي لذت بردن از هر لحظه زندگي، آن را صرف آماده شدن براي آينده مي كنيم، درواقع شادماني خود را به تعويق مي اندازيم. ما توانايي خويش را براي تجربه كردن و لذت بردن از زمان حال از دست مي دهيم. پس وقتي فرصت شادماني داريم، آن را از دست مي دهيم.
صائب تبريزي مي گويد:
حال ما را غم آينده مشوش نكند
در بهاران، نبود فكر زمستان ما را
در روايات اسلامي، از «امروز» به عنوان غنيمت و فرصت ياد شده كه دقيقاً همان چيزي است كه از سوي كارشناسان امور تعليم و تربيت و روان شناسان، در جهان امروز مطرح شده است.
7- تبسم و خنده
يكي از اسباب مسرت و شادي، تبسم و لبخند مي باشد. اين موضوع از نظر علمي نيز ثابت شده است. متخصصان مي گويند: در يك قهقهه، شانه ها، گلو، گردن و ديافراگم تكان مي خورند، به طوري كه عضلات بعضي از افراد كه عادت به خنده درست و حسابي ندارند، دچار گرفتگي مي شود، قلب تندتر مي زند، فشار خون بالا مي رود و سطح اكسيژن خون افزايش مي يابد؛ همچنان كه تعداد دفعات تنفس بيشتر مي شود. احتمالاً مهمتر از همه، اندروفين، داروي مغزي، ترشح مي شود كه نه فقط در انسان احساس سرخوشي به وجود مي آورد بلكه از نظر بسياري از پزشكان، يكي از بهترين داروهاي طبيعي است.هركس در روابط اجتماعي خود با ديگران به كاركرد خنده و اهميت آن در ايجاد شادي پي برده است. پيشوايان دين به خصوص پيامبر اكرم(ص) خنده رو بودند. در روايتي آمده است: رسول خدا(ص) هنگام سخن گفتن تبسم مي كرد. (مكارم الاخلاق، ج 1، ص 20) البته خنديدن بايد به گونه اي باشد كه شخصيت انسان آسيب نبيند و با وقار و متانت در تضاد نباشد. در اين صورت، خنده، به موقع و متعادل خواهد بود. امام علي(ع) در توصيف پرهيزگاران مي فرمايد:
اگر بخندد، صدايش به قهقهه (خنده صدادار) بلند نمي شود (نهج البلاغه، خ 184)
ادامه دارد

 



زمين؛ نعمتي ناشناخته

خليل آقاخاني
در نوشتار زير نويسنده با الهام از آموزه هاي قرآني به بررسي اهميت محيط زيست و توجه ويژه دين و قرآن به آن پرداخته است كه با هم آن را ازنظر مي گذرانيم.
زمين، همه چيز آدمي
زمين براي آدمي همه چيز است. در آموزه هاي قرآني زمين به عنوانش گهواره، زايشگاه و آسايشگاه بشر معرفي شده است. انسان از زمين برمي آيد، در آن زيست مي كند و در آن مي ميرد، به آن بازمي گردد و دوباره در رستاخيز همانند گياهي از درون خاك برمي آيد تا با آن چه در زندگي پيشين خويش رسيده بود، ظهور نمايد.
بسياري از مردم نسبت به چيزهايي كه دراختيار دارند، رفتار درستي از خود نشان نمي دهند. گويي ناديده گرفتن و غفلت از داشته ها و نعمت ها امري عادي و طبيعي در بشر است. او تا به مصيبتي گرفتار نيامده و چيزي را ازدست نداده، قدر ومنزلت آن را نمي داند. بي گمان، قدر عافيت كسي داند كه به مصيبتي گرفتار آيد.
ما انسان ها، همانند ماهي هستيم. با آن كه همه هستي ما از آب است، ولي نه تنها قدر آن را نمي دانيم بلكه حتي آن را نمي بينيم. زماني در انديشه آب مي افتيم كه از آب بيرون افتاده و از زندگي بريده شده باشيم. با آن كه همه هست و نيست ما زمين است، قدر و بهاي آن را نمي دانيم و در حق آن كوتاهي مي كنيم.
بي گمان ريشه بشر، رويش و زندگي و رستاخيز ما بازمين گره خورده است و خداوند در هنگام آفرينش آدم(ع) به عنوان نخستين نمونه از نسل بشر خطاب به فرشتگان فرمود: اني جاعل في الارض خليفه ؛ من در زمين خليفه و جانشيني براي خود قرار مي دهم. ابليس اين دشمن سوگندخورده آدمي نيز به صراحت بيان مي كند كه آدم، آفريده اي از خاك است. اين مطلب بارها در قرآن مورد تأكيد قرار گرفته است.
بنابراين انسان از جهات مختلفي با زمين ارتباط دارد. به يك معنا زمين، مادر انسان، زايشگاه، گهواره، آسايشگاه، مكان خلافت، تخت سلطنت و همه چيز بشر است. پس بايد در حفظ و نگه داشت آن تلاش بسياري كرد. به ويژه كه اين سياره تنها جايي از كرات شناخته شده است كه قابليت زيست مناسب براي بشر را دارا مي باشد و همانند عمل آدمي است كه اگر ازدست برود غيرقابل بازگشت و جبران است.
مأموريت بشر در كره خاكي در راستاي خلافت الهي آن است كه زمين را آباد سازد و در مديريت آن به گونه اي عمل كند كه همه موجودات آن به كمال شايسته و بايسته خويش برسند. دورنگه داشتن زمين از فساد چه دريايي و چه خشكي وظيفه و مسئوليت ديگري است كه برعهده بشر نهاده شده است.
با اين همه، ما انسان ها به اشكال مختلف محيط زيست خويش را تباه مي سازيم. شما بارها ديده ايد كه در يك روز سيزده بدر كه روز طبيعت گردي و ارزش گذاري ايرانيان نسبت به آن از گذشته ايام است، در سال هاي اخير چه تباهي و فسادي به رودها، جنگل ها و مراتع و حتي كشتزارها و بوستان هاي مردمي وارد مي سازيم. اين درحالي است كه وظيفه و مسئوليت بشر، حفظ بلكه اصلاح طبيعت و محيط زيست به بهترين شكل آن مي باشد.
استعدادهاي زمين
زمين اين گهواره زيبا و نرم بشر، داراي استعدادهاي خاصي است كه هيچ كره ديگر شناخته شده اي از آن برخوردار نيست. هرچند كه ممكن است در كرات ديگر، آب و حتي گياه و بلكه جانوراني يافت شود و شكي نيست كه در كرات ديگر آسماني براساس آيات قرآني نه تنها موجوداتي زندگي مي كنند بلكه موجودات عاقل و حتي خردمندتر از آدمي نيز در آن ها يافت مي شود. و قرآن سخن از تسبيح گويي موجوداتي مي كند كه در آسمان ها زندگي مي كنند بلكه حتي در فضاي بين سياره اي آسمان به زندگي ويژه خود ادامه مي دهند؛ ولي با همه اين تفصيلات تنها همين كره خاكي كه ما از آن به زمين ياد مي كنيم است كه در حال حاضر قابليت زيست بشر را دارا مي باشد.
بنابراين ويژگي انحصاري زمين در كرات ديگر يافت نمي شود. قرآن در بيان ويژگي هاي زمين به همين امور به عنوان استعداد و قابليت خاص زمين اشاره مي كند. از جمله در آيات چندي چون 164 سوره بقره و 3 و 4 سوره رعد به استعداد زمين براي رويش گياهان اشاره مي كند كه فضاي مناسبي براي زيست موجودات بسيار به ويژه اشرف آفريده هاي الهي يعني بشر فراهم مي آورد.
از ديگر ويژگي هاي آن مي توان به ثبات و استقرار زمين توجه كرد. بسياري از كرات به گونه اي است كه زلزله در آن امري طبيعي است و از ثبات و استقرار برخوردار نيست، اما زمين به سبب وجود كوه هايي كه چون ميخ تا اعماق آن فرورفته است آن را به گونه اي ساخته كه از لرزش هاي شديد حفظ مي كند و اجازه مي دهد تا موجوداتي چون گياهان و جانوران در روي پوسته آن زيست كنند و به ژرفاي آن فرو نروند. خداوند اين مطلب را در آياتي چون 52 سوره روم و 3 سوره رعد بيان داشته است.
از استعدادهاي ديگر زمين كه در آيات 62 تا 23 سوره عبس بدان اشاره شده شكاف ها و دره هاي خاص زمين است. اين شكاف ها به زمين امكان آن را مي بخشد تا هر ازگاهي در پوسته زمين تغييراتي ايجاد كند و پوسته را از كود طبيعي كه در اعماق زمين ساخته شده بهره مند سازد. زمين با دگرگوني جزيي كه از طريق اين شكاف ها پيدا مي كند افزون بر حفظ آن از لرزه هاي شديد و تباه كننده، موجب مي شود تا مواد معدني به روي پوسته رانده شود و شرايط براي رويش گياهان فراهم آيد.
از ديگر استعدادهاي زمين كه نمي توان به سادگي از كنار آن گذشت، باران است. بي گمان ريزش باران از آسمان زندگي مناسب را براي همه موجودات فراهم مي آورد. آن چه كه به عنوان آب مي شناسيم، مجموعه اي از كاني هاي معدني است كه براي آدمي مفيد است.
انسان موجودي است كه بيش از هفتاد درصد وجود او را آب تشكيل مي دهد. از اين رو خداوند در آيات قرآني به اين نكته اشاره مي كند كه انسان از گل آفريده شده است. گل به خاكي گفته مي شود كه با آب مخلوط شده است. اگر خاك از عناصر زميني محسوب مي شود بي گمان آب وجه آسماني دارد. به سخني مي توان با توجه به ظاهر و كالبد بشري گفت كه آب وجه آسماني بشر و خاك وجه زميني وي را تشكيل مي دهد؛ چنان كه روح وجه الهي و گل وجه مادي وي را شكل مي بخشد.
آب، نعمتي آسماني
آب به جهاتي آسماني دانسته شده و مي توان گفت كه آب همان صورت مجسم و مجسد حيات و زندگي است و اگر امري معنوي و روحاني چون زندگي بخواهد به شكل مادي نشان داده شود در شكل آب خودنمايي مي كند. از اين رو در آيات قرآني، آب به عنوان نعمتي كه از آسمان فروفرستاده شده معرفي شده است. به ويژه آن كه در آيه 7 سوره هود خداوند به صراحت تبيين مي كند كه آب حتي پيش از خلقت وجود زمين و آسمان ها وجود داشته است. نهايت چيزي كه مي توان گفت اينكه آبي كه در شكل مادي آن از آسمان بر زمين فرومي بارد، شكلي مادي شده، مفهوم آب آسماني و حيات است. اگر عرش الهي بر بنياد آب نهاده شده مراد اين است كه عرش الهي جز حيات و زندگي نيست و فنا و نيستي در آن راه ندارد.
در آيات قرآني به اين نكته توجه داده شده كه ريزش باران از آسمان زمين مرده را زنده مي كند و به آن حيات مي بخشد. زمين بي آب و باران، خاكي مرده است و اگر باران، آسماني نباشد، آبي كه در درون زمين است در نهايت، شكلي كه به زمين مي بخشد، زمين پژمرده است كه آبش كشيده شده باشد. هنگامي كه باران از آسمان بر زمين مي بارد، زمين جان مي گيرد و زندگي در آن به شكل گل و گياه و درخت در مي آيد. آيات چندي چون 75 سوره اعراف ناظر به رويش گياهان در زمين پس از باران آسماني است.
درحقيقت زمين از اين استعداد برخوردار است كه آب آن در آسمان آن، شكل بخصوصي مي گيرد و به صورت باران بر زمين مي بارد. اين آبي كه در آسمان شكل مي گيرد سرشار از زندگي و حيات است، زيرا خالي از عناصر بازدارنده رويش گياهان است. با ريزش باران حيات در زمين پديدار گشت و اين همان نكته اي است كه خداوند درباره آن مي فرمايد: و جعلنا من الماء كل شيء حي؛ هر چيزي را از آب زنده گردانيديم (انبياء آيه 03)
بر اين اساس مي توان گفت كه ارتباط زندگي و حيات با آب، ارتباطي عادي و معمولي نيست. اگر باور كنيم كه آب شكل مادي شده مفهوم و معناي حيات است، بايد باور كنيم كه حيات در همه هستي با مفهوم آب گره خورده است. لذا خداوند در بيان زندگي و حيات در عرش الهي مي فرمايد كه عرش وي بر آب بنياد گذاشته شده است.
براي اين كه زمين به چنين استعداد و آمادگي براي زيست گونه هاي گياهي و جانوري يعني حيات آماده شود، لازم بود تا شش دوره را بگذراند كه از اين شش دوره، دو دوره آن مربوط به قبل از سامان يابي زمين بر زيست حيات بوده ست. پس از آن، چهار دوره زمين شناسي طول كشيد تا زمين براي حيات كامل همه گونه هاي كنوني آماده شود. خداوند به صراحت مي فرمايد: قل ائنكم لتكفرون بالذي خلق الارض في يومين...¤ و جعل فيها رواسي من فوقها و بارك فيها و قدر فيها اقواتها في اربعه ايام سواء للسائلين. (فصلت؛ آيات 9 و 01)
در آيه 03 سوره انبياء نيز مي فرمايد كه زمين پيش از آن كه گسترده و باز شود به شكل جمع و رتق بود و با بارندگي زمين شرايط مناسب براي گسترده شدن را يافت. به اين معنا كه زمين پيش از باران و آب، سفت و غيرقابل زرع بود و با باريدن باران قابليت آن را يافت كه نرم و فتق شود و زمينه براي حيات فراهم آيد: اولم يرالذين كفروان السموات و الارض كانتا رتقا ففتقناهما و جعلنا من الماء كل شيء حي افلايومنون.
اين گونه است كه از نظر قرآن، زمين تنها سيا ره اي است كه در حال حاضر و تاكنون قابليت آن را داشته كه زيست گاه مناسبي براي گياهان و جانوران از جمله انسان باشد. البته به نظر مي رسد كه پس از رانده شدن جنيان از آسمان با شهاب سنگ هاي آتشين، زيستگاه انحصاري جنيان نيز شده باشد، هر چند كه ايشان به آسمان نيز مي تواند گذر كنند و در جاهاي ديگري غير از زمين زندگي كنند ولي محل زندگي اصلي و پايگاه مركزي ايشان نيز زمين است. اين ها نمونه هايي از آياتي بود كه درباره استعدادزيستي زمين بدان اشاره شده است.
گياهان و جنگل ها، آرايه هاي زمين
گياهان و جنگل ها، زينت هاي زمين هستند و خداوند آن را به عنوان آرايه هاي زمين قرار داده است. بدون گياهان و درختان، زمين، جايي مرده است. گياهان به زمين شكل ديگر و زيبايي مي بخشند. همه موجودات زنده طبيعت به گياهان زنده هستند چنان كه گياه خود به آب زنده است. تصويري كه قرآن از زمين ارايه مي دهد آن است كه بي گياه، زمين نه تنها قابل زيست نبوده بلكه از جمال و زيبايي نيز بي بهره بوده است.
البته قرآن به اين معنا نيز توجه مي دهد كه بسياري از مردم در داوري هاي خويش نسبت به زمين وگياهان و ديگر موجودات آن به اشتباه مي روند، زيرا آن چه را كه زينت و آرايه هاي زمين است، از آن خويش مي شمارند و براي آن خود را به آب و آتش مي زنند. در حالي كه آن چه در زمين است از آن زمين است و براي انسان جز بهره مندي از آن در راه رسيدن به كمالات شايسته انساني نيست. بنابر اين اگر شخصي گمان كند كه آرايه هاي زمين چون درختان و گل و گياه و جانوران روي آن از آن اوست به گمراهي و خطا رفته است.
آياتي چون آيه 7 سوره كهف و 22 سوره حج، گياهان را زينت زمين مي شمارد و مي فرمايد: انا جعلنا ما علي الارض زينه لها، به راستي كه ما هر چه بر روي زمين است زينت آن قرار داديم.
بنابراين هرگونه تصرفي ازسوي انسان در گياهان و جانوران به شكلي كه دلالت بر مالكيت و يا حتي زينت هاي انساني كند، تصرفي باطل وغلط است.
خصوصيات زمين
ازخصوصيات زمين كه در آيات مختلف به آن توجه داده شده آن است كه كره زمين با آسمانها، در تركيبات، خصوصيات و قوانين حاكم بر آنها شباهت دارد. از جمله اين آيات مي توان به آيه 21 سوره طلاق اشاره كرد كه خداوند در آن مي فرمايد: الله الذي خلق سبع سماوات من الارض مثلهن يتنزل الامر بينهن لتعلموا ان الله علي كل شيء قدير و ان الله قد احاط بكل شيء علما. در اين آيه به روشني تبيين شده است كه هفت آسمان و هفت زمين داراي قوانين و مقررات و خصوصيات مشتركي هستند كه از جمله جريان قوانين در آنهاست.
از ديگر خصوصيات آن مي توان به اين اشاره كرد كه زمين، مانند بستري آرام براي زندگي همه گونه هاي زيستي مي باشد كه از جمله آنها گونه زيستي انسان است: الذي جعل لكم الارض فراشاً (بقره آيه22) اين معنا در آياتي ديگر چون آيه 84 سوره ذاريات بيان شده است.
هم چنين خداوند زمين را همانند گهواره براي سكونت و آرامش همه موجودات از جمله انسان ها قرارداده است. خداوند به صراحت گهواره بودن زمين را در آياتي چون آيه 35 سوره طه و نيز 01 سوره زخرف و 84 سوره ذاريات و 6 سوره نبأ بيان داشته است. البته زمين هرچند كه از جهاتي كه گفته شد منحصر است و نوع بشر تنها دراين كره خاكي به سرمي برد ولي به نظر مي رسد كه هفت زمين ديگر در كهكشان هاي ديگر با خصوصيات زميني وجود دارد. خداوند دراين باره با صراحت تمام مي فرمايد: الله الذي خلق سبع سماوات و من الارض مثلهن؛ خداوند كسي است كه هفت آسمان را خلق كرد و همچنين مثل آن هفت زمين را (طلاق آيه21)
اين شباهتي كه با واژه مثلهن بيان شده است افزون بر اين كه در عدد هفت مي تواند باشد هم چنين مي تواند در امور ديگري نيز باشد كه مي بايست كشف شود. اما شكي نيست كه يكي از شباهت هايي كه در زمين هاي هفتگانه است مسئله محيط زيست آن است، هرچند كه ممكن است به حدي از بلوغ نرسيده باشد كه انسان بتواند در آن زيست كند؛ زيرا چنان كه قرآن در آيات بسيار بيان داشته، دست كم شش دوره زمين شناسي بر زمين گذاشته تا قابليت و استعداد حضور انسان را بيابد هرچند كه آب و گياه و جانوران پيش از آن به هزاران بلكه ميليون ها سال وجود داشته است.
البته برخي از مفسران هفت آسمان و زمين را به معاني ديگر نيز گرفته اند كه امري بعيد نمي باشد؛ زيرا آيات قرآني داراي بطون متعدد هفت يا هفتگانه است؛ افزون بر اين كه هر آيه و واژه اي مي تواند ده ها مصداق و مورد داشته باشد كه بتوان بر آنها جري و تطبيق كرد. به هرحال زمين كنوني بهترين شرايط زيستي براي بشر را دارا است و تا آمادگي زمين هاي ديگر بايد زماني را سپري كرد؛ هرچند كه ممكن است شرايط براي زيست در حال حاضر فراهم باشد و انسان بدان جا به شكلي نقل مكان كند.مطلب ديگر كه مي توان درباره زمين گفت آنكه همه چيز آن براي انسان مفيد و سازنده است و انسان مي بايست طريق مصرف درست آن را بيابد و چيزي در زمين نيست كه بيهوده و عبث آفريده شده باشد (آل عمران آيات 091 و 191)
خداوند در آيه 92 سوره بقره مي فرمايد: هوالذي خلق لكم ما في الارض جميعا؛ خداوند كسي است كه هر آن چه در زمين است براي شما آفريده است. اين بدان معناست كه انسان بايد طريق مصرف و بهره مندي درست از هر چيزي را بياموزد. اين معنا در آيه 01 سوره رحمن نيز مورد تاكيد و اهتمام قرارگرفته است. چنان كه آيه 22 سوره بقره بر اين نكته نيز اصرار مي كند كه همه چيز زمين در راستاي منافع انسان است و زمين اين گونه آفريده شده تا انسان بتواند به آساني و راحتي از منافع آن بهره مند شود.اينها تنها بخشي از آياتي است كه به مسائل زمين و چگونگي بهره مندي بشر از آن پرداخته است.به هرحال انسان ها براي حفظ محيط زيست خويش بايد تلاش كنند و آن را به تباهي نكشانند. آلوده كردن آب ها و از ميان بردن گل و گياه و درخت و نيز جانوران مي تواند خطر را نخست متوجه انسان كند؛ زيرا همه چيز براي راحتي و آسايش و تغذيه انسان آفريده شده است. هرگونه تصرف سوء مي تواند انسان را از بخشي از توانايي هاي خويش محروم سازد و آدمي را در شرايط محيطي نامساعد و نامناسب قرار دهد. باشد با كمك يك ديگر محيطي آرام براي خود و فرزندان خويش فراهم آوريم و محيط زيست خويش را به شكل بهتر و كامل تر و زيباتري حفظ نماييم.















 



آثار ديد و بازديد و صله ارحام

يكي از سنتهاي شايسته كه در اسلام بسيار مورد سفارش است و در ايام نوروز رونقي خاص دارد، صله ارحام و ديد و بازديد اقوام و آشنايان است. عزت و قدرت و پيروزي يك ملت در سايه وحدت و همدلي است. پيوند با خويشان و انس و الفت با آنها منشأ بيشتر همبستگي هاست. ايام نوروز، با تعطيل شدن اكثر مشاغل و اداره ها، فرصت خوبي براي ديد و بازديدهاي فاميلي و گرم كردن اين كانون وحدت فراهم مي آيد. مقاله زير نيم نگاهي به اهميت انجام اين وظيفه دارد. با هم آن را كه از سايت تبيان انتخاب شده از نظر مي گذرانيم.
صله ارحام در قرآن
خداوند ما را به صله ارحام، بسيار سفارش كرده است. در قرآن كريم مي خوانيم: «... واتقوا الله الذي تساءلون به والارحام ان الله كان عليكم رقيبا.» (نساء1)؛ از خدايي كه به نام او از يكديگر مي پرسيد (همگي به عظمت او اعتراف مي كنيد و هرگاه مي خواهيد از يكديگر چيزي بپرسيد و بگيريد، نام مقدس او را مطرح مي كنيد و مي گوييد تو را به خدا...) و در مورد خويشاوندان از خدا پروا كنيد- كه مبادا قطع رابطه كنيد- همانا خداوند رقيب (و مراقب) شماست.
«والذين يصلون ما امرالله به ان يوصل و يخشون ربهم و يخافون الحساب... اولئك لهم عقبي الدار.» (رعد/21 و 22)؛- عاقلان كساني هستند- كه آنچه خداوند متعال امر به پيوند آن كرده (مانند صله رحم و دوستي پدر و مادر و محبت اهل ايمان) اطاعت مي كنند و از خدا مي ترسند و به سختي هنگام حساب مي انديشند... اينها در عاقبت جايگاهي نيكو دارند.
«فهل عسيتم ان توليتم ان تفسدوا في الارض و تقطعوا ارحامكم. اولئك الذين لعنهم الله فاصمهم و اعمي ابصارهم» (محمد /22-23)؛ آيا شما (منافقان) اگر از فرمان خدا و اطاعت قرآن روي بگردانيد، يا در زمين فساد و قطع رحم كنيد، باز هم اميد (نجات) داريد. همين منافقان هستند كه خدا آنها را لعن كرده، گوش و چشمشان را كر و كور گردانيده است.
صله ارحام در روايات
از آيات و روايات در مي يابيم كه صله ارحام واجب است و قطع آن از گناهان بزرگ شمرده مي شود.
قرآن در موارد مختلف، قاطع رحم را ملعون و از رحمت الهي دور شمرده است. امام سجاد(ع) فرمود: «... از همنشيني با كسي كه از خويشانش بريده است بپرهيز.»
امام صادق (ع) فرمود: از «خالقه» (1) بپرهيزيد؛ زيرا انسان را نابود مي سازد. راوي پرسيد: «خالقه» چيست؟ امام فرمود: قطع رحم.(2)
امام باقر(ع) مي فرمايد: رسول خدا(ص) فرمود: به حاضران و غايبان امتم و كساني كه هنوز به دنيا نيامده اند تا روز قيامت، سفارش مي كنم با خويشان خود بپيوندند، هر چند ميان ايشان به اندازه يك سال راه رفتن فاصله باشد. همانا صله ارحام از اموري است كه خداي متعال آن را بخشي از دين قرار داده است.(3)
طلحه بن زيد از امام صادق(ع) چنين نقل كرده است: مردي از قبيله «خثعم» خدمت رسول خدا(ص) رسيد و عرض كرد: برترين چيز در اسلام چيست؟ فرمود: ايمان به خداوند.
پرسيد: بعد از آن چيست؟
پاسخ داد: صله رحم.
عرض كرد: بعد از آن چيست؟
فرمود: امر به معروف و نهي از منكر.
پرسيد: مبغوض ترين اعمال نزد خداوند كدام است؟
پاسخ داد: براي خدا شريك قرار دادن.
عرض كرد: پس از آن كدام است؟
فرمود: قطع رابطه با خويشاوندان.
پرسيد: پس از آن چيست؟
پاسخ داد: به بديها دستور دادن و از خوبيها نهي كردن.(4)
ارزش پيوند با خويشان
پيامبر اكرم(ص) فرمود: كسي كه با جان و مال در راه صله رحم اقدام مي كند، خداوند متعال اجر صد شهيد در نامه اعمالش مي نويسد. و در برابر هر قدمي كه در اين راه بر مي دارد، چهل هزار حسنه برايش ثبت مي كند و چهل هزار گناه از او محو مي گرداند و او را چهل هزار درجه بالا مي برد؛ و مانند اين است كه صد سال با صبر و استقامت خداي را بندگي كرده است.(5)
پيامبر اكرم(ص) فرمود: ثواب صدقه ده برابر است و قرض هجده برابر و ارتباط با برادران ديني بيست برابر و پيوند با خويشان بيست و چهار برابر.(6)
علي بن ابي حمزه كه از اصحاب امام صادق و امام كاظم عليهماالسلام است مي گويد: از امام(ع) پرسيدم: مردي از سوي پدر و مادر و اقوام، حج عمره و نماز و روزه بجاي مي آورد و صدقه مي دهد. حكم آن چيست؟
امام (ع) فرمود: اشكالي ندارد. بلكه در قبال اين اعمالي كه براي آنها انجام مي دهد، دو پاداش دريافت مي كند.
1- پاداش اعمالي كه براي آنها انجام داده.
2- پاداش صله رحمي كه به اين وسيله تحقق بخشيده است.(7)
شناختن ارحام
پرسش اصلي در اين بحث اين است: ارحام و اقوام چه كساني هستند؛ پيوند با آنها چگونه بر قرار مي شود؛ و قطع رحم با چه كاري تحقق مي يابد؟
در مرحله بعد بايد معلوم كرد كه وظيفه ما در برابر برخي از اقوام چيست؟
در شرع مقدس اسلام معناي خاصي براي «ارحام» ذكر نشده و مراد از «ارحام» معناي «عرفي»(8) آن است؛ يعني مطلق نزديكان و بستگان. بنابراين خويشاوندان پدري و مادري را هر چند با چند واسطه باشد، شامل مي شود و فرزندان و خويشان آنها را نيز در برمي گيرد.(9)
برقراري پيوند
در اسلام براي چيزهايي كه سبب پيوند با خويشان مي گردد، حد خاصي تعيين نشده؛ بلكه به فهم عمومي بستگي دارد. در عادات و سنتهاي مردم، نزديك يا دور بودن بستگان تفاوت دارد. ممكن است عملي نسبت به يكي از نزديكان پيوند به شمار آيد، اما نسبت به ديگري كه نزديكتر است، قطع رابطه باشد. در موارد ترديد، بايد جانب احتياط را مراعات كرد تا مبادا مرتكب گناه كبيره قطع رحم شويم.
پيامبر گرامي اسلام(ص) مي فرمايد: «پيوند با خويشان را حفظ كنيد، هر چند با سلام كردن باشد.»(01)
كمترين چيزي كه به وسيله آن اين پيوند برقرار مي شود، رفت و آمد و سلام كردن است. اما در بعضي از موارد اكتفا به اين مقدار كافي نيست؛ براي مثال اگر يكي از اقوام فقير باشد و ديگري ثروتمند، صله رحم به وسيله كمك هاي مالي و دفع ضرر از آنها تحقق مي يابد؛ و اگر هيچ توجهي به مشكلات اقوام نداشته باشد؛ قطع رحم كرده است. در نتيجه تحقق صله رحم به اوضاع و احوال و موقعيت و زمان بستگي دارد.
هديه دادن، دلجويي كردن، ديد و بازديد، خودداري از آزار، تمسخر و تحقير نكردن، عيادت هنگام بيماري، شركت در مجالس شادي و غم، پذيرفتن دعوت در اعياد و ميهمانيها و هر كاري كه سبب مي شود مردم بگويند اينان ارتباط خانوادگي شايسته اي دارند، سبب تحقق صله رحم است.
قهر كردن، جواب سلام ندادن، ترش رويي، شركت نكردن در محافل، كمك نكردن در گرفتاريها، گله هاي نابه جا و امثال آن به قطع رحم و گسستن پيوند مي انجامد.
امام صادق(ع) مي فرمايد: پيوند با خويشان را هر چند با دادن ظرفي آب، حفظ كن. برترين چيزي كه اين پيوند را نگه مي دارد، خودداري از آزار بستگان است. صله رحم مرگ را به تأخير مي اندازد. محبوبيت به وجود مي آورد.(11)
نيكي به خويشان در مقابل بدي آنها
اگر چنانچه بعضي از اقوام قطع رابطه كنند، باز هم جدا شدن و قطع ارتباط با آنها جايز نيست.
اميرمؤمنان(ع) مي فرمايد: «صلوا ارحامكم و ان قطعوكم.»(21) با ارحام ارتباط داشته باشيد، هر چند آنها از شما بريده باشند.
مردي در محضر امام صادق(ع) از بستگانش شكوه كرد. حضرت فرمود: خشم خود را فرو ببر-و به آنها نيكي كن-
عرض كرد: آنها با من چنين و چنان مي كنند. (و رعايت حالم را نمي كنند) حضرت فرمود: آيا تو هم مي خواهي مثل آنها قطع رحم كني و به آنها احسان نكني؟! اگر چنين كني، خداوند متعال (در دنيا و آخرت) نظر لطفش را از شما برمي دارد.(31)
داود رقي مي گويد: خدمت امام صادق(ع) نشسته بودم. ناگاه فرمود: اي داود، روز پنج شنبه كه اعمال شما (شيعيان) بر من عرضه شد، در ميان كارهاي تو عملي مرا خوشحال كرد و آن اين بود كه تو نسبت به پسر عمويت صله رحم انجام دادي. همانا اين پيوند تو، در برابر قطع ارتباط او، سبب نزديك شدن مرگ اوست.
داود رقي مي گويد: پسر عمويي داشتم كه معاند و خبيث بود. متوجه شدم در گرفتاري و پريشاني است. پيش از آن كه به سوي مكه حركت كنم، مقداري پول برايش فرستادم تا زندگي اش تامين شود. چون به مدينه آمدم، امام صادق(ع) اين چنين مرا با خبر ساخت.(41)
آثار صله رحم
پيامبر گرامي اسلام(ص) و امامان معصوم عليهم السلام براي صله رحم آثار و فوايد بسيار ذكر كرده اند. بخشي از آن عبارت است از:
1- محبوبيت نزد خداوند.
2- بهره مند شدن از پشتيباني خداوند.
3- افزايش روزي.
4- طول عمر.
5- ورود به بهشت.
6- برطرف شدن فقر و بيچارگي.
7- آباد شدن شهرها.
8- آسان شدن حساب در قيامت و پاك شدن از گناه.
9- نجات از مرگهاي ناهنجار.
01- محبوبيت در خانواده و...
بعضي از رواياتي كه در آنها به اين آثار اشاره شده را در اينجا مي آوريم:
1- پيامبر گرامي اسلام(ص) فرمود: هر كس براي من يك چيز را ضمانت كند من براي او چهار چيز را ضمانت خواهم كرد. صله رحم انجام دهد. خداوند او را دوست دارد؛ روزي اش را توسعه مي دهد؛ عمرش را طولاني مي سازد و او را در بهشتي كه وعده داده وارد مي كند.(51)
2- پيامبر اسلام(ص) فرمود: صله رحم شهرها را آباد مي سازد و عمرها را طولاني مي كند، هر چند اهلش از نيكان نباشند.(61)
3- عبدالله بن طلحه مي گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمود: شخصي خدمت پيامبر اكرم(ص) آمد و عرض كرد: خويشاني دارم كه من با آنها ارتباط دارم، ولي آنها مرا مي آزارند؛ قصد دارم از آنها جدا شوم.حضرت فرمود: هر كس تو را محروم ساخت، تو او را محروم نكن؛ هر كس از تو بريد و جدا شد، تو با او قطع رابطه نكن و هر كس به تو ستم كرد، عفوش كن. اگ چنين كردي، خداوند عزوجل پشتيبانت خواهد بود.(71)
امام صادق(ع) فرمود: صله رحم، خلق را نيكو، آدم را سخاوتمند و نفس را پاكيزه مي سازد.(81)
آن حضرت همچنين فرمود: صله رحم، مرگ را به تاخير مي اندازد؛ سبب دوستي در خانواده مي گردد؛ حساب قيامت را آسان مي كند و از گناهان آدمي مي كاهد. پس با خويشان خود پيوند برقرار كنيد و به برادرانتان نيكي كنيد، هر چند با خوب سلام كردن و جواب سلام دادن باشد.(91)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پي نوشتها:
1- خالقه از ريشه «خلق» به معناي كندن يا از ريشه بركندن است.
2- ترجمه اصول كافي، ج4، ص64.
3- گناهان كبيره، ج1، ص 164/اصول كافي، ج2، ص .120
4- وسايل الشيعه، شيخ حر عاملي، ج11، ص 396، حديث11.
5- وسائل الشيعه، ج6، ص 286، صله الرحم و قطيعتها، سيدحسن طاهري خرم آبادي، ص 97.
6- وسائل الشيعه، ج11، ص 645.
7- صله الرحم و قطيعتها، ص 4.4
8- عرفي، يعني فهم عمومي و عرف يعني مردم، يا عموم مردم، يا فهم عموم مردم.
9- جمعي از علما و فقهاي بزرگوار چون شيخ طوسي(ره) در كتاب خلاف و مبسوط و ابن ادريس در سرائر، علامه مجلسي در بحارالانوار و... اين نظريه را اختيار كرده اند. شهيد ثاني (زين الدين العاملي 911-569ه ق) مي فرمايد: اصحاب در اين كه مراد از قرابت و ارحام چه كساني است؟ نظرهاي مختلفي دارند. چون در شناخت آن نص و روايت خاصي وارد نشده است، ولي اكثر اصحاب معتقدند كه شناخت ارحام و اقارب بستگي به نظر عرف دارد. (صله الرحم و قطيعتها، ص 85)
01- بحارالانوار، ج47، ص 1.11
11- صله الرحم و قطيعتها، ص .48
21- وسائل الشيعه، ج11، ص .75
31- ترجمه اصول كافي، ج4، ص .48
41- بحارالانوار، ج 74، ص .93
15 و 61- همان، ص .94
71- همان، ص .100
81- همان، ص .114
91- همان، ص 49.






















 



حكمت هاي قرآني

عباسعلي كامرانيان
ويژگي قلوب بيمار
عده اي از جوانان مومن وارد مسجد شدند.
زاهدي در آن مسجد در حال ذكر خدا بود.
از او پرسيدند: چرا بايد از خدا ترسيد؟
گفت: از خداوند نبايد ترسيد!
گفتند: چرا، ما شنيده ايم كه...
گفت: از نافرماني از خداوند بترسيد!
گفتند: و پس از آن؟
گفت: از هيچ قدرت، هيچ كس و چيزي نترسيد! البته در دنيا بايد هوشيارانه زندگي كرد.
گفتند: عده اي براي اينكه از حكومتهاي جائر مي ترسند با كفارو مشركان و منافقان و... طرح دوستي مي ريزند و دوگانه عمل مي كنند.
گفت: ضرر مي كنند! دوگانه عمل كردن دور از اخلاص و جوانمردي است.
مگر سخن خداوند سبحان را نخوانده ايد كه فرموده است:
فتري الذين في قلوبهم مرض يسارعون فيهم يقولون نخشي ان تصيبنا دائره فعسي الله ان يأتي بالفتح اوامر من عنده فيصبحوا علي ما اسروا في انفسهم نادمين.
گروهي منافق كه دلهاي ناپاك و ناخوش دارند را خواهي ديد كه در راه دوستي (كفار و مشركين) مي شتابند و مي گويند: ما از آن مي ترسيم كه مبادا در گردش روزگار، آسيبي از آنها به ما برسد. چه بسا خدا براي مسلمانان فتحي پيش آورد و يا امر ديگري از طرف خويش مقرر فرمايد تا منافقان از نفاقي كه در دل پنهان كرده اند بسيار پشيمان شوند.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- مائده -25

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14