(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 18 فروردين 1389- شماره 19613
 

هرجا هستيد همان جا مركز دنياست !
چه كساني از آشتي سخن مي گويند؟ راهي كه كارگزاران رفت
جنگ نرم وظايف افسران جوان



هرجا هستيد همان جا مركز دنياست !

درجمهوري اسلامي ، هرجا كه قرارگرفته ايد، همان جا را مركز دنيا بدانيد و آگاه باشيد كه همه كارها به شما متوجه است. چند ماه قبل از رحلت امام (رضوان الله عليه)، مرتب از من مي پرسيدند كه بعد از اتمام دوره رياست جمهوري، مي خواهيد چه كار كنيد. من خودم به مشاغل فرهنگي زياد علاقه دارم؛ فكر مي كردم كه بعد از اتمام دوره رياست جمهوري، به گوشه اي بروم و كار فرهنگي بكنم.
وقتي از من چنين سؤالي كردند، گفتم اگر بعد از پايان دوره رياست جمهوري، امام به من بگويند كه بروم رئيس عقيدتي، سياسي گروهان ژاندارمري زابل بشوم-حتي اگر به جاي گروهان، پاسگاه بود- من دست زن و بچه ام را مي گيرم و مي روم! والله اين را راست مي گفتم و از ته دل بيان مي كردم؛ يعني براي من زابل مركز دنيا مي شد و من در آنجا مشغول كار عقيدتي، سياسي مي شدم!
به نظر من، بايستي با اين روحيه كار و تلاش كرد و زحمت كشيد؛ دراين صورت خداي متعال به كارمان بركت خواهد داد.
بيانات در ديدار با مسئولان سازمان تبليغات اسلامي 5اسفند 1370
(دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت الله خامنه اي)

 



چه كساني از آشتي سخن مي گويند؟ راهي كه كارگزاران رفت

كارزار پس از انتخابات پايان يافته است و گردو غبار فتنه در حال فرونشستن است. اكنون مطالبات عموم مردم متدين براي محاكمه آمران و عاملان تعرض به نظام اسلامي بار سنگيني را بر دوش دستگاه قضا نهاده است. سكوتي مرگ آلود بر جبهه فتنه انگيزان حاكم است و هرازگاهي درخواست هايي ترس آلود از خيمه سران فتنه به گوش مي آيد كه بياييد آشتي كنيم!
اين نوشتار در پي آنست تا ماهيت افكار طرف دعوا و زيرساخت هاي فكري آنان را واكاود تا امكان يا عدم امكان آشتي را به قضاوت عمومي بگذارد.
بي ترديد احياي فرهنگ ديني علت العلل قيام امام راحل در برابر حكومت طاغوت بوده است و بديهي است كه محور توافق و مدارا در جبهه دفاع از انقلاب و سنگ محك تشخيص حق از باطل و تفكيك سره از ناسره سنجش اعتقادات جريانها و افراد مدعي و ميزان پايبندي عملي آن ها به آن اعتقادات است. اين واكاوي ما را در شناخت دوست، دشمن و دشمن پنهان شده در لباس دوست ياري مي كند. فرهنگ ديني، مشتمل بر مؤلفه ها و عناصر دروني مختلفي است كه در واقع، همان ارزش ها و باورهاي اسلامي را در بر مي گيرد. حيا، عفاف، حجاب، تقوا، آخرت گرايي، ايثار، انصاف، صداقت، معنويت، عدالت، صبر، توكل،زهد و... از جمله مصاديق فرهنگ اسلامي محسوب مي شوند. بنابر اين، چنانچه به طور كلي از فرهنگ اسلامي سخن بگوييم به مصاديقي همچون موارد فوق نيز اشاره كرده ايم.
روشن است كه سير نزولي يا صعودي فرهنگ ديني، معلول عوامل مختلفي است. اين عوامل را مي توان به دو دسته تقسيم كرد: عوامل خردكه به كنشگران انساني باز مي گردند و عوامل كلان كه راجع به ساختارهاي اجتماعي هستند.
يكي از عوامل كلان مؤثر بر فرهنگ ديني جامعه، مقوله رفتار دولتمردان سياسي است. رويكردها، برنامه ها و اقدامات هر دولت، از جمله متغيرهاي علّي است كه بر فرهنگ ديني فرد و جامعه اثر مي گذارد. از اين رو، در اين فرصت، به تحليل و تبيين تأثيرات گفتمان هاي دولت هاي پس از جنگ بر فرهنگ ديني جامعه مي پردازيم. مدعاي اين نوشتار آن است كه در طول حاكميت گفتمان هاي دولت هاي پس از دوران جنگ، فرهنگ ديني به دليل مضامين و درون مايه هاي ناهمگون با اصول اسلامي و ارزش هاي انقلابي اين گفتمان ها، آسيب ديده است. البته ميزان اين آسيب ها در عرصه ها و مقاطع مختلف، يكسان نبوده است. بدين جهت، تبيين علّي خود را در چهارچوب هر يك از اين گفتمان ها ساماندهي كرده و هر يك را به صورت مجزا طرح مي نماييم.
دوره اول: گفتمان سازندگي: اين گفتمان كه طي سال هاي 76- 1368 در عرصه سياسي، كشور حاكم بود. محور اصلي حركت و برنامه ريزي خود را، پيشرفت اقتصادي و بازسازي زير ساخت هاي مادي و اقتصادي كشور و جبران ويراني هاي حاصل از جنگ تحميلي قرارداد. با وجود اين كه گفتمان سازندگي توانست خدمات قابل توجهي را در حوزه اقتصاد به انجام برساند، اما برخي از اساسي ترين جهت گيري ها و فعاليت هاي آن نيز از مسير ارزش هاي انقلاب اسلامي خارج شد. از جمله:
1- حوزه فرهنگ
1-1- فرعي و حاشيه اي قلمدادكردن مقوله فرهنگ و درنتيجه، بي توجهي نسبت به ضرورت برنامه ريزي جدي فرهنگي و هدايت فرهنگي عمومي، در اثر اقتصاد محوري.
1-2- بي تفاوتي نسبت به نشر و نهادينه سازي باورها و ارزش هاي اسلامي و مقابله با نابهنجاري هاي ضدارزشي در جامعه در اثر تلقي سكولاريستي از فرهنگ.
2- حوزه سياست.
2-1 حاكميت يافتن افراد بوروكرات و تكنوكرات (متخصص ) در مراكز دولتي كه بيگانه و يا احيانا مخالف ارزش هاي اسلامي (تعهد) هستند.
2-2- شايع شدن رفاه طلبي، تجمل گرايي، ثروت اندوزي و اسراف و تبذير ميان برخي از مديران و مسئولان حكومتي
2-3- وجود شكاف و فاصله ميان مردم و مسئولان در اثر تفاخر و كبر برخي از مسئولان
2-4 -دست اندازي و خيانت برخي از مديران دولتي به بيت المال و در نتيجه شكل گيري مفاسد اقتصادي
2-5- پديدآمدن باندبازي، حزب گرايي، تبارسالاري و قوم و خويش گرايي درميان برخي از مسئولان
3- حوزه اقتصاد
3-1- اصالت يافتن اقتصادي نسبت به ساير حوزه ها
3-2- تكيه بر مدل اقتصاد سرمايه داري و نه اقتصاد اسلامي
3-3 -مغفول واقع شدن عدالت اقتصادي و اجتماعي
3-4- گسترش و تعميق يافتن شكاف هاي طبقاتي و فاصله فقير و غني
روشن است كه چنين رويكردها و رويه هايي كه مخالف ارزش هاي اجتماعي اسلام هستند به هيچ روي به تقويت فرهنگ اسلامي منجر نمي شود، بلكه ميزان پايبندي افراد جامعه را به قيود و اصول ديني كاهش داده و آنها را -همچون حاكمان- در مسير منفعت جويي شخصي، تحصيل ثروت به هر وسيله، فردگرايي،قدرت طلبي، دنياگرايي و.... قرار مي دهد. بدين ترتيب اين گفتمان از يك سو رسالت خود را در حوزه فرهنگ به فراموشي سپرد و جامعه را به سوي ارزش ها و باورهاي ديني سوق نداد (چرا كه قائل به اصالت اقتصاد و ضرورت توسعه اقتصادي بود). و از سوي ديگر، رويه هايي بدعت آلود را در حوزه مديريت در پيش گرفت كه هيچ سنخيتي با سنت اسلامي نداشت.
از اين رو، چندي پس از آغاز اين دوره، نابهنجاري هاي اجتماعي و فرآيند عبور از ارزش هاي ديني- نسبت به گذشته - گسترش يافت و به تدريج، فسادهاي فرهنگي و الگوهاي رفتاري وپوششي ضد ارزشي درعرصه عمومي جامعه ظهور يافتند. در اوايل همين مقطع بود كه مقام معظم رهبري نسبت به تهاجم و شبيخون فرهنگي هشدار دادند و توجه مسئولان را به اين مقوله جلب كردند، اما متأسفانه اقدام و برنامه دلسوزانه و حساب شده اي در راستاي مقابله با امواج تهاجم فرهنگي صورت نپذيرفت و اين امواج، روز به روز بيشتر، لايه ها و قشرهاي اجتماعي را درنورديد.
افزون براين، توسعه بي تفاوتي نسبت به عدالت نيز مقوله اي بود كه همواره مقام معظم رهبري نسبت به آن تذكر مي دادند:
«هدف اصلي دركشور ما و در نظام جمهوري اسلامي عبارت از تأمين عدالت است و رونق اقتصادي و تلاش سازندگي، مقدمه آن است. ما نمي خواهيم سازندگي كنيم كه نتيجه اش اين باشد كه عده اي از تمكن بيشتري برخوردار شوند و عده اي فقيرتر شوند... اين را بايد در برنامه مورد نظر قرار بدهند(1/1/72).
«در برنامه هاي اقتصادي دولت، آن نقطه ضعفي كه خيلي زود به چشم انسان مي آيد اين است كه از لحظه شروع و مقدمات، تا وقتي كه بخواهد به نتايج مورد نظرش برسد. در اواسط كاربه ضعفاي جامعه خيلي سخت مي گذرد. اين كاملًا محسوس است.»
(11/12/70)
البته اكنون وقتي به گذشته مي نگريم مي توانيم دريافت هاي دقيق تر و جامع تري را بدست آوريم؛ چرا كه اغلب پيامدهاي فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي يك گفتمان سياسي يك دوره، مدت ها بعد از آن به ظهور مي رسد و جلوه گر مي شود. علاوه بر اين ، اعترافات برخي افراد توانسته به خوبي، فضاي فكري حاكم بر مديران گفتمان سازندگي را شفاف سازد. به عنوان مثال برخي آراء و ايده هاي سخنگوي حزب كارگزاران سازندگي -حزب برخاسته از دولت و گفتمان سازندگي- كه درسال هاي اخير مطرح شده است مي تواند روشنگر واقعيت هاي گذشته باشد:
«اگر بخواهيم تعريف روشني از حزب كارگزاران سازندگي ارائه كنيم مي توانيم بگوييم حزب كارگزاران يك حزب ليبرال دموكرات مسلمان است.» (روزنامه كارگزاران، 22/3/85)
«ما قائل به اين كه اسلام نظام اقتصادي دارد نيستيم. اسلام دين هدايت است. همان طور كه نظام مهندسي ندارد. نظام اقتصادي هم ندارد... مگر امام جعفر صادق (ع) متخصص روابط پول و بانك بود كه بيايد و دراين حوزه وارد شود و نظام اقتصادي معرفي كند؟!» (روزنامه كيهان، 25/4/86).
«گرايش حزب كارگزاران سازندگي براي مديريت كشور، گرايشي ليبراليستي است.» (پيشين)
«تكرار مي كنم كه كار دين، دستگاه سازي درزمينه امور سياسي، اقتصادي و فرهنگي نيست. بلكه كارش روشن كردن چراغ هدايت است و نشان دادن راه و بيراهه به مؤمنان.» (روزنامه كارگزاران (26/4/86)
حال بايد تأمل كرد كه آيا دراين چارچوب فكري، اساساً جمهوري اسلامي به عنوان يك نظام سياسي برخاسته از اسلام، مي تواند قابل قبول باشد؟! آيا چنين تفكري مي تواند معتقد به حضور دين درعرصه عمومي باشد يا آن را به حريم خصوصي محدود مي كند و براي حاكمان در قبال فرهنگ ديني، حق و باطل، ارزش ها و ضد ارزش ها و... قائل به تكليف و رسالتي نيست؟! آيا اين تلقي، همان سكولاريسم و تفكيك دين از سياست و فرهنگ و جامعه نيست كه انقلاب اسلامي دقيقا تعارض ذاتي با آن دارد؟! و آيا بستر مناسب و شرايط هم سنخي براي آشتي وجود دارد؟! مگر نه آنكه نص گفتمان امام (ره) آشتي با ليبرال ها، غرب و شرق زدگان و نااهلان و نامحرمان راجايز نمي شمارد!

 



جنگ نرم وظايف افسران جوان

شبنم نادري
در آخرين قسمت از اين مقاله كه در 25 اسفند سال گذشته در همين صفحه منتشر شد، جنگ نرم به عنوان پروژه اي كاملا طراحي شده براي به چالش كشيدن نظام جمهوري اسلامي مورد تامل قرار گرفت و دانشجويان به عنوان يكي از اهداف اصلي اين پروژه معرفي شدند. در اين قسمت وظايف دانشجويان متعهد و با بصيرت در مقابل اين خطر را مورد بررسي و كنكاش قرار مي دهيم.
نقش افسران جوان براي مقابله با جنگ نرم:
1- ولايت پذيري و دفاع از حريم ولايت:
اقتدار جمهوري اسلامي در داخل كشور و در سطح دنيا به دليل سلاح و جنگ افزار نيست بلكه به دليل فكر و ايده و عقيده است. اگر دشمن بتواند ايمان اقشار مختلف مردم و نخبگان آنها را سست كرده و اتحاد كلمه مردم را از بين ببرد، در جنگ نرم پيروز شده است و در همين راستا نيز توطئه هاي مختلفي طراحي شده تا مردم را از جريان اصلي انقلاب و اتصال به ولايت فقيه و تبعيت از رهبري جدا كنند. تحليل اقدامات انجام گرفته براي براندازي نرم- جنگ نرم- در ايران نشان مي دهد كه طراحان جنگ نرم بر عليه ايران به علت جايگاه ولايت فقيه در اعتقادات جامعه ايران و ميزان تأثيرگذاريش و همچنين به عنوان مهمترين عامل در پيشگيري از براندازي نرم نظام جمهوري اسلامي آنهم با وجود گذشت قريب به سه دهه از عمر انقلاب ايران، بيشترين طراحي را براي مشروعيت زدايي و مخصوصاً اعتبارزدايي از جايگاه ولايت فقيه و به صورت مشخص از شخص مقام معظم رهبري را در دستور كار خود قرار داده اند.
لزوم توجه دانشجويان به مسئله «ولايت فقيه»- كه يكي از مهمترين مسائل جامعه اسلامي است- از دو جهت ضروري مي باشد: اول آنكه ولايت فقيه سنگ بناي نظام جمهوري اسلامي است و بر هر فرد مسلمان و انقلابي لازم است اين اصل اساسي را خوب بشناسد و سپس بر مدار آن حركت كند. دوم اينكه دشمنان اسلام و انقلاب فهميده اند كه ظلم ستيزي انقلاب و نظام اسلامي، از اين اصل مهم و مترقي سرچشمه گرفته است. در چند ماه اخير در حوادث بعد از انتخابات يكبار ديگر نقش رهبري و جايگاه آن براي حفظ نظام به خوبي براي دوست و دشمن آشكار شد، آنهم در شرايطي كه شايد بسياري از اهداف براي تحقق انقلاب مخملي در ايران اتفاق افتاده بود و با شرايطش مهيا شده بود. رهبري بزرگوار به عنوان فصل الخطاب و همچنين به عنوان مهمترين ركن جامعه ايران براي حفظ و انسجام ملي و اسلامي سبب شد كه كشور از فتنه بزرگ به سلامت عبور كند. وجود ولايت فقيه به عنوان بزرگترين عامل در جلوگيري از بوجودآمدن انقلاب مخملي در ايران نشان داد كه تفاوت ايران با گرجستان، اوكراين و حتي كشور قدرتمندي همچون شوروي سابق در وجود جايگاه ولايت فقيه در ساختار حكومتي و سياسي و مذهبي مي باشد. به همين جهت است كه براي منحرف ساختن چنين نظام و انقلابي، به قلب نيرودهنده و ستون استوار آن هجوم مي برند و در هر زمان مناسب، شبهاتي در زمينه اين اصل بي بديل مطرح مي كنند تا با ايجاد شك و دودلي مردم و به ويژه نسل جوان را از مسير درست گمراه نمايند.
لذا افسران جوان بايد در اولين گام ها ولايت پذيري و دفاع از حريم ولايت را در صدر برنامه هاي خود براي مقابله با جنگ نرم را قرار دهند.
2- تلاش براي شناختن هويت ملي و افزايش اعتماد به نفس:
مهمترين نياز جوانان دانشجو شناختن هويت و هدف است. زيرا دشمن درصدد است تا با تحقيركردن هويت ملي و ايراني و اسلامي ابتدا خلا هويتي ايجاد كرده و سپس براي پركردن آن خلا، آنها را به سوي هويت خود با مضامين و فرهنگ بيگانه بكشاند. لذا بر دانشجوي ايراني فرض است تا با مطالعه و شناخت هويت خود در برابر تحقيرها و سرزنش هاي دشمن ايستادگي نشان داده و اعتماد به نفس خود را افزايش دهد. سه مانع اصلي در راه فرآيند اعتماد به نفس وجود دارد كه مي تواند فرآيند اعتماد به نفس ملي و در پي آن كسب پيروزي هاي پي درپي را مخدوش نمايد. ايجاد يأس، تيره كردن افق و به رخ كشيدن فاصله هاي علمي. (3)
حفظ هويت ايراني اسلامي اساس جنگ نرم براي تحت تاثير قرار دادن باورهاي فرهنگي و اعتقادي جامعه هدف مي باشد. فلذا ضروريست براي مقابله با جنگ نرم حفظ و عمق بخشي به هويت ايراني و اسلامي جز اولين و شاخص ترين برنامه هاي افسران جوان در مقابله با جنگ نرم باشد. امروزه جنگ نرم براي التقاتي كردن اسلام ناب برنامه ريزي و سرمايه گذاري كرده است. آنان به دنبال آن هستند كه با ترويج فرهنگ سكولار هويت اسلامي را تحت تاثير قرارداده و از درون به لحاظ محتوايي متلاشي كنند و آن اسلامي باقي بماند كه در ادبيات سياسي كشورمان به اسلام آمريكايي معروف شده است.
3-تقويت ايمان و وحدت:
تأكيد بر ايمان راسخ و توجه به شعارهاي امام راحل و اتحاد كلمه از مهم ترين راه هاي مقابله با جنگ نرم در ميان جوانان است. و نخبگان نيز دراين بين نقش بسيار دارند و بايد با هوشياري، تدبير و تعقل مسايل را تحليل كرده و از برخوردهاي احساساتي اجتناب كنند.
4- ارتباط نسل سوم با نسل هاي اول و دوم انقلاب:
نسل سوم و جوان انقلاب بايد از روي شعور و اتصال به ولايت درصحنه حضور داشته باشند و مثل يك افسر و البته با هماهنگي افسران مافوق مسائل را تحليل كرده و ارتباط خود را با نسل هاي اول و دوم انقلاب حفظ كنند و ضمن تحليل مسائل از تجربه و پيشكسوتي نسل هاي ديگر نيز استفاده كنند تا عملكرد مثبت و موثري در صحنه داشته باشند و فريب نخورند و آب به آسياب دشمن نريزند.
5-باور جنگ نرم:
دانشگاهيان بايد درك كنند كه جنگ نرم نيز يك نوع جنگ واقعي است. تصور اين نكته كه جنگ، فقط جنگ نظامي و سخت است مي تواند ما را از مسير مبارزه دور ساخته و سردرگم كند. درك اين نكته كه در شرايط جنگ نرم قرار داريم، كمك مي كند تا واقعيات اجتماعي و سياسي پيرامون مان را بهتر ببينيم. چرا كه طرف مقابل ما نيز دراين جنگ به دنبال اهداف و منابع خاص خود است و هر روز بر ميزان تجهيزات و تسليحات مورد نظر خود مي افزايد.
6-ايجاد جنبش نرم افزاري:
دانشجويان موظف اند در قبال مفاهيم حقوقي و اجتماعي وسياسي كه شكل و قالب غربي دارند ايجاد تشكيك نموده و دركارگاههاي مختلف آنها را حلاجي كرده و براي آنها تعاريف و تعابير فراخور با جامعه امروزي ايجاد نمايند. دانشگاه بايد بتواند يك جنبش نرم افزاري همه جانبه و عميق در اختيار كشور قرار دهد. (4)
7- ايجاد كرسي هاي آزادانديشي:
يكي ديگر از كارهايي كه بايد در زمينه مسائل گوناگون اجتماعي و سياسي و علمي انجام بگيرد، ميدان دادن به دانشجويان براي اظهارنظر در زمينه هاي مختلف است كه مقام معظم رهبري بارها به آن تاكيد نموده اند.
«اگر چنانچه بحث هاي مهم تخصصي در زمينه سياسي، در زمينه هاي اجتماعي، در زمينه هاي گوناگون حتي فكري و مذهبي، در محيط هاي سالمي بين صاحبان توان و قدرت بحث، مطرح بشود، مطمئناً ضايعاتي كه از كشاندن اين بحث ها به محيط هاي عمومي و اجتماعي ممكن است پيش بيايد، ديگر پيش نخواهد آمد. وقتي كه با عامه مردم، افراد مواجه مي شوند، همه نمي توانند خودشان را حفظ كنند. مواجهه با عامه مردم، انسان ها را دچار انحراف و انحطاط ها ولغزش هاي زيادي مي كند كه متأسفانه ما شاهد بوديم. خيلي از افرادي كه شما مي بينيد در مواجهه با عامه مردم يك حرفي مي زنند ]و[ يك چيزي مي گويند، در اعماق دلشان اي بسا خيلي اعتقادي هم ندارند. به تعبير بعضي ها جوگير مي شوند. اين خيلي چيز بدي است. اگر در محيط هاي خاص، محيط هاي آزادانديشي و آزادفكري، اين مسائل مطرح بشود- مسائل تخصصي، مسائل فكري، مسائل چالش برانگيز-مطمئناً ضايعات، كم تر پيش خواهد آمد.»
بايد راه آزاد انديشي و نوآوري و تحول را بازگذاشت، منتها آن را مديريت كرد تا به ساختار شكني و شالوده شكني و بر هم زدن پايه هاي هويت ملي نينجامد. اين كار، مديريت صحيح لازم دارد. چه كسي بايد مديريت كند؟ نگاه ها فورا مي رود به سمت دولت و وزارت علوم و...؛ نه، مديريتش با نخبگان است؛ با خود شماست؛ با اساتيد فعال، دانشجوي فعال و مجموعه هاي فعال دانشجويي. حواستان جمع باشد! دنبال حرف نو و پيدا كردن حرف نو حركت كنيد؛ اما مراقب باشيد كه اين حرف نو در كدام جهت دارد حركت مي كند؛ در جهت تخريب يا در جهت ترميم و تكميل؛ اينها با هم تفاوت دارد.]5[
8- نوانديشي علمي:
يكي از وظايف مهم دانشگاهها عبارت است از نوانديشي علمي. مسئله تحجر، فقط بلاي محيطهاي ديني و افكار ديني نيست؛ در همه محيطها، تحجر، ايستايي و پايبند بودن به جزمي گراييهايي كه بر انسان تحميل شده- بدون اين كه منطق درستي به دنبالش باشد- يك بلاست. آنچه كه براي يك محيط علمي و دانشگاهي وظيفه آرماني محسوب مي شود، اين است كه در زمينه مسائل علمي، نوانديش باشد.]6[
9- افزايش قدرت تحليل رسانه هاي بيگانه
مهمترين ابزار جنگ نرم ابزار رسانه اي است. بنا بر اين لازم است جوانان دانشجو مطالعات خود را در خصوص مباحث رسانه اي افزايش دهند افسران جوان، اگر ازسواد رسانه اي كافي برخوردار نباشند قطعا نخواهند توانست در فضاي سنگين رسانه اي اين روزهاي جهان تاب بياورند و به نوعي مغلوب اغواگري ها و شانتاژ هاي دشمن مي گردند. براي رهايي از اين معضل نگاه تحليل گرانه و منتقدانه به رسانه هاي غربي از جهاتي كارساز است. البته بخشي از حل اين مسئله به دستگاه هاي اجرايي براي رونق رسانه هاي داخلي براي پربار كردن و افزايش سطح آگاهي مردم باز مي گردد.
از آنجا كه نشريات دانشجويي تأثيرات خاص خود را بر روي فضاي افكار عمومي دانشگاه ها دارند قابل پيش بيني است كه طراحان جنگ نرم سرمايه گذاري خاصي بر روي درخصوص رسانه هاي مكتوب داخلي دانشگاه ها و نشريات دانشجويي خواهند كرد. البته آنچه به صورت ويژه اي بر روي آن كار خواهد شد فضاي سايبري مي باشد زيرا به نظر مي رسد به علت پركار بودن طراحان جنگ نرم در فضاي مجازي به صورت ويژه به آن پرداخته شود. اگر يك اصل را بپذيريم كه اطلاع رساني از ابزار مهم جنگ نرم است، بنابراين در حوزه رسانه و نشريات دانشجويي به صورت ويژه افسران جوان بايد فعال باشند.
10- شفاف سازي و برطرف كردن شبهات:
افشاگري و شفاف سازي ابعاد مختلف و برنامه هاي جنگ نرم از مواردي است كه جزء وظيفه تك تك افسران جوان مي باشد. در جنگ نرم شما با خاكريز پنهان دشمن مواجه هستيد. خطوط و خط كشي ها در آن كاملا پنهان و غيرآشكار مي باشد. دشمن شناسي و تشخيص خودي و غيرخودي براي جامعه مشكل مي باشد. بنابراين بايد در اين زمينه دست به افشاگري و شفاف سازي زد و خاكريز خودي و غيرخودي را كامل مشخص كرد تا چهره نفاق نيز آشكار شود. دانشجويان براي برطرف كردن شبهات موجود بين دوستان اقدام كنند، ماهيت پليد استكبار جهاني و نقشه هاي دنياي استكبار و چهره منفورشان را معرفي و درنهايت با اين جريان مخرب مبارزه كنند.
11- فعاليت ها و تشكل هاي جوان دانشجويي:
شاخصه اصلي يك جوان دانشجو نشاط، صداقت، دوري از مجادله، روحيه جوشنده و پژوهنده بسيار قوي و قدرت تحليل بالا مي باشد. جوانان دانشجو بايد با تأكيد بر اين شاخصه ها فعاليت هاي صحيح خود براي مقابله با جنگ نرم تقويت نمايند و به آينده خوش بين باشند و اين روحيه را در همه جامعه ترويج كنند. تشكل هاي دانشجويي نيز نقش موثري در بصيرت بخشي و آگاه سازي دانشجويان در مقابله با جنگ نرم دارند. يكي از فعاليت هايي كه خلأ آن اكنون در فضاهاي دانشگاهي احساس مي شود تشكيل اتاق فكر دانشجويي است. با توجه به جنگ نرم دشمنان عليه نظام اسلامي ايران ضرورت تشكيل اتاق فكر دانشجويي براي برنامه ريزي هاي راهبردي و ارايه راهكار در مقابله با دشمن امري مهم به حساب مي آيد. در اتاق فكر دانشجويي بايد هدف مورد نظر و جايگاه فعلي و نقش اصلي دانشجويان درنظر گرفته شود. در اين اتاق است كه دانشجو مجال مي يابد تا به ارايه راهكار بپردازد. بايد به اين نكته اشاره كرد كه متأسفانه طي سال هاي گذشته همسو با فرماندهان جنگ نرم در جبهه دشمن، عده اي در دانشگاه هاي كشور نقش پياده نظام عمليات رواني دشمن را ايفا كرده و برخي از تشكل هاي دانشجويي و احزاب سياسي نيز ابزاري براي تحقق براندازي نرم شده بودند.
12- كسب آگاهي و بصيرت
در شرايط امروز بايد با جمود و سكون مبارزه كرد و همواره شور و حال حركت انقلاب را پا برجا نگاه داشت. دانشجويان موظفند با بصيرت و چشماني باز به دشمنان خيره شوند و لحظه اي آنان را آرام نگذارند. (7) به گفته رهبري حتي بعضي از نخبگان كشور در حوادث اخير دچار بي بصيرتي شدند. بنابراين تلاش هميشگي براي كسب آگاهي و بصيرت از موارديست كه بايد دانشجويان براي مقابله با جنگ نرم به آن توجه جدي داشته باشند.
13- خوشبين بودن
از مهمترين اهداف جنگ نرم در كشورهاي هدف ايجاد روحيه رخوت، نااميدي و بي نشاطي درآن جامعه مي باشد. همچنان كه مقام معظم رهبري در ديدار خود با دانشجويان فرمودند در برابر اين ترفند بايد دانشجويان به آينده خوشبين باشند. رهبر انقلاب اسلامي، نگاه اميدوارانه و خوشبينانه به آينده را باعث تقويت جبهه ملت ايران در مقابل جنگ نرم دشمنان دانستند فرمودند: «اين خوشبيني، متكي بر تحليل واقع بينانه است». بنابراين دانشجويان بايد به آينده انقلاب و كشور خود خوشبينانه نگاه كنند زيرا دشمن در طراحي جنگ نرم به دنبال آن هست كه شوركار، نشاط و اميدبه آينده را از آنان بگيرد.
14- اصالت دادن تحصيل علم بر فعاليت هاي سياسي مقطعي
رهبر انقلاب اسلامي همواره به دانشجويان و دانشگاهيان درباره طرح دشمنان براي ايجاد اختلال در كار علمي دانشگاه ها هشدار مي دهند. ايشان دراين خصوص مي فرمايند:
«همه مراقبت كنند دراين مسائل سياسي كوچك و حقير، كار علمي دانشگاه ها و كلاس ها و مراكز تحقيقاتي دچار آسيب نشود و هدف آشكار و مشخص دشمن براي اينكه حداقل مدتي دانشگاه ها را به تعطيلي و تشنج و اختلال بكشاند محقق نگردد.»
بنابراين اصالت تحصيل علم بر فعاليت هاي سياسي مقطعي يك اصل مهم براي افسران جوان در جبهه مقابله با جنگ نرم مي باشد. البته افسران جوان بايد توجه داشته باشند كه گاهي حتي بعضي از كنفرانس هاي علمي به لحاظ محتوا و پيام مصداق جنگ نرم مي باشند و توجه نمايند كه طراحان جنگ نرم در دانشگاه ها ممكن است در غالب گروه هاي تحقيقاتي- پژوهشي دست به جاسوسي نيز بزنند.
15- مواجه درست با نافرماني هاي مدني
مقابله با پروژه بي ثبات سازي و ايجاد نارضايتي يكي از اهداف مهم در جنگ نرم آن هست كه دانشجويان علي الخصوص تشكل هاي دانشجويي دست به نافرماني هاي مدني، اعتراض هاي غيرقانوني و تحصنات و دادن بيانيه ها افراطي و گرفتن ميتينگ هاي سياسي مخرب بزنند. اين مسئله ابتدا در واقعه كوي دانشگاه در سال 1378 به مرحله اجرا درآمد. (آنهم درست در اوج امتحانات دانشگاه ها) اين پروژه مجددا پس از انتخابات روي ميز دشمنان قرار گرفت. تلاش در جهت ايجاد نارضايتي در ميان دانشجويان، القاء ناكارآمدي محيط هاي دانشگاهي، برگزاري تحصن هاي دانشجويي، بر هم زدن جلسات امتحاني و يا تعويق آنها، تشويق به شورش و آشوب هاي مناسبتي و... از نمونه هاي مورد نظر طراحان جنگ نرم مي باشد.
افسران جوان بايد توجه كنند كه با عملكردهاي احساسي و بدون بصيرت خود بر روي اين موج سوار نشوند و از افراط و تفريط جلوگيري نمايند.
نقش فرماندهان در راه مقابله با جنگ نرم:
«فرماندهان اين جنگ بايد با شناخت مسائل كلان، شناسايي دشمن و كشف اهداف او، طراحي كلان انجام دهند و براساس اين طراحي حركت كنند، استادي كه بتواند اين نقش را ايفا كند استادي شايسته براي حال و آينده نظام جمهوري اسلامي خواهد بود.» ]8[

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14