(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 18 فروردين 1389- شماره 19613
 

شاه سلطان حسين ها 3

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




شاه سلطان حسين ها 3

روزنامه اعتماد ملي به دليل وانمود كردن آزادي بيان و انعكاس چند صدايي در جامعه و. . . از افراد و نويسندگان مختلف و بعضاً مسأله دار استفاده مي كرد. در اين روزنامه مي توان از مقالات برخي از عناصر ضدانقلاب فراري، تا اطلاعيه سوگواري براي كاريكاتوريست حامي سلمان رشدي، تا تجليل از بازيگران و هنرپيشگان نه چندان خوش نام، تا مقالاتي در ترويج موسيقي و نوازندگي و اخباري از فرقه هاي منحرف و. . . پيدا كرد. همچنين اهانتها و استفاده از كلمات ناشايست عليه دولت و شخص رئيس جمهور و درج مقاله آواز دلفينها - كه حتي با عذرخواهي رسمي كروبي از احمدي نژاد همراه بود - كامل شد.
خبر كانديداتوري كروبي در اين روزنامه با چاپ عكسي با دستي بر چانه و نگاهي خندان با زمينه سبز، اين گونه تيتر شد: «براي تغيير مي آيم. من هولوكاست را مطرح نمي كنم. مدارك را ورق پاره نمي خوانم و همه را عليه خود بسيج نمي كنم و. . . ».
كساني كه از كانديداتوري كروبي احساس نگراني كرده بودند، از طريق تشكيل شوراي حكميت تلاش داشتند تا كروبي را به انصراف از اين قصد متقاعد سازند. اما طولاني شدن زمان اعلام نامزدي خاتمي موجب شد تا كروبي از اين ساز و كار ( شوراي حكميت) كه از تركيب پيشنهادي آن نيز راضي نبود، خارج شود و نامزدي خود را اعلام كند. وي از همان ابتدا تصميم جدّي بر ماندن گرفته بود و علي رغم برخي تلاشها براي انصراف وي از كانديداتوري، اعلام كرد كه «براي حضور در انتخابات جدّي هستم و با تصميم به حضور آمده ام و به نفع كسي كنار نمي روم». وي كه براي آمدن رايزنيهايي را با شخصيتهاي بزرگ از جمله مقام معظّم رهبري انجام داد در اوّلين مصاحبه خود محمود احمدي نژاد را جدّي ترين رقيب خود قلمداد كرد.
كروبي در 15 بهمن 87 طي صدور بيانيه اي به صورت رسمي حضور خود را در انتخابات اعلام كرد و مهمترين دغدغه خود را اين گونه اعلام كرد: «اين جانب با توجه به وضعيت خطير كشور و مشكلاتي كه مردم به دليل اتخاذ سياستهاي شتاب زده و غيركارشناسانه در سالهاي اخير ]دچار[ آن شده اند، خود را موظف مي دانم با حضور در انتخابات رياست جمهوري آينده براي تغيير و بهبود امور گام برمي دارم و در اين راه دست يكايك كساني كه دل در گرو اين آب و خاك و انقلاب دارند را مي فشارم. » وي در ادامه بيانيه خود، يكي از شعارهاي محوري خود را احياي برنامه ريزي و احترام به خرد جمعي دانست و گفت: «اوّلين هدف من كه در ذيل شعار احياي برنامه ريزي صورتبندي شده است، درصدد بازسازي تشكيلات و شوراهاي برنامه ريزي در ساختار دولت و اعتبار بخشيدن به جايگاه مشاوره، كارشناسي و خرد جمعي و نيز پذيرش دانش، علم، منطق و عقلانيت مبناي اين مشاركت و برنامه ريزي است. »
كروبي در نشست مطبوعاتي كه با حضور غلامحسين كرباسچي (شهردار اسبق تهران) برگزار شد، در ابتدا كرباسچي را به عنوان مشاور ارشد انتخاباتي خود معرفي كرد و به پرسش خبرنگاران پاسخ گفت. وي در پاسخ به اين كه «مهمترين محور برنامه شما براي انتخابات آينده چيست؟» گفت: «ما جلسات متعددي داريم، در همه بخشها كار مي شود، در حوزه هاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي برنامه ريزيهايي را تدوين خواهيم كرد. »كرباسچي نيز در اين نشست در خصوص اين كه چرا با وجود انتقاداتي كه به شما صورت گرفت، رياست ستاد كروبي را پذيرفتيد؟ پاسخ داد: «از ابتدا قرارم اين بود كه در خدمت ايشان به عنوان مشاور باشم، اما ايشان لطف كردند اين سمت را گسترده تر كردند. »
در پي اعلام كانديداتوري كروبي دبيركل ّ حزب اعتماد ملي علاوه بر حزب متبوعش، برخي گروهها نيز اعلام حمايت خود را از كانديداتوري وي اعلام نمودند. ارگان گروهك فدائيان خلق طي بيانيه اي رسماً از نامزدي كروبي دفاع كرد. آنها ضمن حمله به احمدي نژاد نوشتند: «براي كسي جاي ترديد نبايد باشد كه پيروزي مجدّد احمدي نژاد يك فاجعه بزرگ ملي است و در حال حاضر كروبي است كه قادر است از تحقق فاجعه جلوگيري كند» آنها همچنين از كروبي خواستند براي ايجاد جبهه قدرتمند در برابر احمدي نژاد از ميان افرادي مانند خانم شيرين عبادي، عمادالدين باقي، عباس عبدي يكي را به عنوان معاون اوّلي برگزيند. »
گروهك حزب دموكرات از ديگرگروههايي بود كه از كروبي حمايت كرد. آنان در بيانيه خود آوردند: «در رژيم جمهوري اسلامي امكان انتخابات آزاد وجود ندارد و آنهايي هم كه به پيروزي دست مي يابند، نمي توانند به برنامه هاي خود جامه عمل بپوشانند. . . اما اقدام آقاي كروبي كه براي اوّلين بار از سوي يك نامزد رياست جمهوري در رژيم اسلامي عنوان شده، با هر منظوري كه بوده باشد، امري مثبت است. »
عباس عبدي (حامي كروبي) ضمن بيان تلاشهاي برخي براي تخريب كروبي بيان داشت: «عده اي از روي صداقت يا بر مبناي جنگ رواني كوشيدند كه اجماع ميان كروبي و خاتمي و سپس موسوي را در دستور كار قرار دهند. عده اي صادقانه فكر مي كردند به نفع انتخابات است و عده اي ديگر آن را در جهت تخريب و جنگ رواني به كار مي برند تا به زعم خود روحيه طرفداران و نامزد مورد نظر ( كروبي) را تضعيف كنند. در كوتاه مدت هم موفق شدند، اما مشكل جنگ رواني اين است كه اگر بر مبناي منطقي استوار نشود، در ادامه به ضد شورش تبديل مي شود. » رسول منتجب نيا (قائم مقام حزب اعتماد ملي) در استان فارس در ديدار با سران عشاير اين استان با اشاره به برخي برخوردهاي تند اصلاح طلبان با كروبي گفت: «كروبي همان فردي است كه امروز از دوستان چهل ساله خود بي وفايي ديده است و از پشت به او خنجر زده اند. آنهايي كه دست پرورده وي بوده اند و از مواهب او استفاده مي كردند، امروز نمك نشناس شده اند. » عباس عبدي در سخناني در خرم آباد ضمن حمايت از كروبي گفت: «اگر بتوان در مجموعه سياستمداران ايران پنج نفر بامرام را پيدا كرد، بدون شك بالاترين آنها مهدي كروبي است. »
مسعود سلطاني فر (مسؤول اجرايي ستاد انتخابات حزب اعتماد ملي) با اشاره به سفرهاي كروبي به استانهاي مختلف كشور گفت: «حضور دبيركل ّ حزب اعتماد ملي در استانهاي مختلف باعث شد موقعيت وي نسبت به رقيب اصلاح طلب خود در جايگاه بهتري قرار گيرد. اما با اين اوصاف معتقدم انتخابات به دور دوم كشيده خواهد شد و يكي از آنها كروبي است. » الياس حضرتي (از ديگر حاميان كروبي) در گفتگو با فارس وضعيت رأي كروبي را خيلي عالي دانست و گفت: « كروبي با سرعت و قدرت به جلو مي رود و اگر مشاركت عامه زياد باشد، با احتمال 80 تا 90 درصد كروبي در مرحله اوّل رأي مي آورد. »
شاه سلطان حسين!
حضرت آيت الله العظمي خامنه اي رهبر معظّم انقلاب اسلامي در ديدار با هزاران نفر از دانشجويان دانشگاه علم و صنعت با بيان برخي مطالب مهم هوشياري ملّت را در جريان انتخابات رياست جمهوري خواستار شدند. ايشان مهمترين مسؤوليت دانشجويان را به عنوان چشم بيناي طبقه روشن بين و روشنفكر جامعه، مراقبت از ظاهر و باطن نظام اسلامي و جلوگيري از انحراف آن دانستند و خاطر نشان كردند:
«اگر ملّت و مسؤولان، شاخصهاي اصلي هويت اسلامي نظام را حفظ كنند، هيچ دشمني قادر به آسيب رساندن به اين كشور نخواهد بود». ايشان همچنين عدالت طلبي، ساده زيستي مسؤولان، كار و تلاش مخلصانه، طلب و پويايي علمي بي وقفه، ايستادگي قاطع در مقابل طمع ورزي و سلطه بيگانگان و دفاع شجاعانه از حقوق ملي را جزء شاخصهاي هويت اسلامي دانسته و افزودند:
«بايد بسيار مراقب بود تا اين روح و سيرت نظام اسلامي از دست نرود». ايشان در ادامه تبيين شاخصهاي هويت حقيقي نظام به شجاعت اعتماد به نفس مسؤولان اشاره كردند و بيان داشتند:
«اگر روزي در ميان مسؤولان كشور، بي جرأت و ضعيفي همچون شاه سلطان حسين پيدا شود، حتي اگر در ميان مردم نيز شجاعت و آمادگي وجود داشته باشد، مملكت و جمهوري اسلامي تمام است؛ چرا كه مسؤولان ترسو و مقهور، ملّتهاي شجاع را نيز به ملّتهاي ضعيف تبديل مي كنند. »
پيرامون چرايي و چيستي سخنان مقام معظّم رهبري برخوردهاي متفاوتي از سوي جريانات سياسي كشور صورت گرفت. عده اي با بهره گيري از تاكتيكها و تكنيكهاي جريان سازي و جنگ رواني از انعكاس بيانات حكيمانه ايشان و توجه افكار عمومي به سخنان معظّم له، ممانعت به عمل آوردند و از روش بايكوت و عدم انعكاس و يا تخفيف بيانات استفاده كردند. اما عده اي ديگر به صورت مصداقي با سخنان مقام معظّم رهبري برخورد و سعي كردند، سخنان ايشان را منطبق با مصداق كرده و چرايي و چيستي آن را به زعم خود تبيين كنند. آنان مطالب ايشان را بيان يك رخداد عبرت آموز تاريخي و در عين حال مرتبط با مسائل سياسي كشور دانسته و از اين منظر سعي در تبيين مباحث رهبر انقلاب نمودند. سيد محمد خاتمي كه بيشتر نگاهها به سمت وي بود، از بيان مصداق و تشابه وي با شاه سلطان حسين دلخور شده و بيان داشت:
«رهبري اخيراً مطالبي كلّي و اساسي فرمودند، ولي متأسفانه بعد از سخنان ايشان، برخي كساني كه تكليفشان حفاظت از رأي مردم و نظارت بر انتخابات است، آمدند و تفسيرهايي كردند كه به نظر ما عجيب است و مي گويند رهبري تكليف را مشخص كردند كه چه كسي انتخاب شود و چه كسي در صحنه بيايد و اين طور القأ مي كنند كه يك جريان بايد بماند و جريان ديگر بايد برود. مگر رهبري خودشان نمي توانند مطالب را بگويند؟ در همه دوره ها ايشان فرموده اند كه دخالتي در انتخابات نمي كنند و از هركسي كه رأي بياورد حمايت خواهند كرد. »
اما واقعيت آن بود كه بيانات مقام معظّم رهبري نه فقط شخص خاص، بلكه جريانهايي كه شاه سلطان حسيني عمل مي كنند را شامل مي شد. اين سخنان از آن جهت اهميت بيشتري داشت كه مي توانست در جهت شناسايي شاه سلطان حسين ها و انتخاب آگاهانه و نه از روي انفعال را بويژه براي استقبال از مهمترين رخداد سياسي كشور يعني انتخابات رياست جمهوري دهم را در بر داشته باشد. البته يكي از دلايل حمايت غرب و امريكا از جرياني خاص در طي سالهاي اخير و استقبال آنان از به قدرت رسيدن آن جريان، همين داشتن روحيه شاه سلطان حسيني آنهاست.
بوش ( رئيس جمهور وقت امريكا) در سخنراني خود در مركز بروكينگز اظهار داشت: «ما در منطقه اميد زيادي به اصلاح طلبان و فعالان حقوق بشر داريم. ما از اصلاح طلبان و فعالان حقوق بشر و ناراضيان سياسي در سراسر منطقه حمايت مي كنيم و با آنها همراهيم. »
اصلاح طلبان با بيان اين كه براي امريكا اصلاح طلب و اصولگرا تفاوتي ندارند، سعي در تبرئه خود نمودند. آنان به جاي اعلام تبرّي و انزجار از اين حمايت آمريكا تلاش كردند، عدم تفاوت بين اصلاح طلبان و اصولگرايان را القأ نمايند. در همين رابطه رسول منتجب نيا (قائم مقام حزب اعتماد ملي) گفت: «از نظر آمريكا جبهه اصلاح طلب و اصولگرا تفاوتي ندارند. » همچنين سعيد حجاريان (مشاور خاتمي) گفت: «اصلاح طلب و اصولگرا براي آمريكا سرو ته يك كرباس هستند و تفاوتي ندارند و منظور بوش اصلاح طلبان منطقه مانند ابومازن و حريري بوده و متوجه ما نمي شود»اما گري سيك (معاون سابق وزارت خارجه امريكا) در سخناني اذعان كرد: «من در ايران روشنفكراني را ديدم اشاره هاي ما را دنبال مي كنند، آنها شش لولي را بالا برده اند تا هر كس و هرچه را كه با ما ناسازگار است، هدف قرار دهند؛ مثلاً وقتي ولايت فقيه را كه تكنولوژي برتر ما را در طبس در اراده برتر خود دفن كرد. »
مقام معظّم رهبري در 19 دي 1386 در سخناني (يك هفته بعد از سخنان بوش) درباره ننگ بودن حمايت امريكا براي برخي از گروههاي داخلي تذكر دادند و فرمودند:
«ببينيد چه ويژگيهايي آن جريان خاص دارند كه بوش از آنان حمايت مي كند؟» و آن ويژگي چيزي نمي باشد جز روحيه شاه سلطان حسيني.
در مورد حمايت امريكا از اصلاح طلبان يك علامت سؤال بزرگ در ذهن ايجاد مي شود. چرا اين حمايتها از طرف امريكا صورت مي گيرد؟ بايد در اين خصوص تأمل كرد و ديد كدام نقيصه در اين گروهها و اشخاص منتسب به آن وجود داشته كه دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامي حمايت خود را از آنان اعلام مي كند؟ از اين منظر بررسي رفتار و عملكرد اين گروههاي سياسي نشان دهنده علت اين حمايت خواهد بود. آيا عملكرد كساني كه توسعه سياسي را منوط به تغيير قانون اساسي مي دانستند و نامه نگاري هتاكانه برخي نمايندگان وابسته به آن جريان، به رهبري و پيشنهاد نوشيدن جام زهر جهت برقراري رابطه با امريكا و يا طرح حاكميت دوگانه، رفراندوم، خروج از حاكميت يا استعفاي دسته جمعي، استعفا و تحصن در مجلس و بسياري از عملكردها و اظهار نظرها - كه مجال بيان آنها نمي باشد - دشمن را به طمع نينداخته است؟ و اگر اين تعبير مورد پسند اين جريان خاص نمي باشد، چرا آنها هيچ وقت و به هيچ گونه از حمايت آشكار امريكا از اين جريان، اعلام برائت نكرده و از ننگ آن خود را پاك نگردانيده اند؟! قطعاً حمايت امريكا از كساني است كه ضعف اعتقادي دارند و قدرت امريكا را قدرت بي پايان و لايزال مي دانند و نه تنها در بحث هسته اي قائل به عقب نشيني بودند و هستند، بلكه از روي هراس و داشتن روحيه شاه سلطان حسيني، طرح سه فوريتي جهت اجراي پروتكل الحاقي تهيه مي كردند و برخي از سران آنان اين گونه در سر مقاله روزنامه هاي خود مي نوشتند كه: «حتي اگر بحث هسته اي را حل كنيم، آمريكا مشكل ديگري برايمان درست مي كند؛ لذا براي زندگي در دهكده جهاني، راهي جز ديدن كدخدا نداريم. » آنها در مواضع اعتقادي نيز قائل به جدايي دين از سياست بودند و هستند و در اظهارات علني و آشكار خود صورتي كاملاً سكولار عرضه و به نمايش گذاشته اند، و چنين عملكردي امري بديهي به شمار مي رود و با چنين اعتقادات سستي چگونه مي توانند بر مسند حكومت داري نشسته و از انقلاب اسلامي كه ثمره خون هزاران شهيد است، حفاظت و پاسداري كنند؟
در اين جا فقط براي آشنايي شما عزيزان، گوشه هايي از آنچه در گذشته بويژه در دوران اصلاحات در اظهارنظرها و در برخي محافل و رسانه هاي آن جريان مطرح شد، اشاره مي كنيم تا شايد پاسخي باشد بر اين پرسش كه چرا آمريكا از اصلاح طلبان حمايت مي كند و رد سخنان كساني باشد كه اظهار مي كردند اصلاح طلب و اصولگرا براي آمريكا سر و ته يك كرباسند و تفاوتي بين آنها وجود ندارد.
1- ايجاد شبهه در مورد طول عمر 950 سالأ حضرت نوح (ع) كه در آيه 41 سوره عنكبوت بدان اشاره شده است.
2- تقاضاي تغيير زيارت وارث به دليل مضامين مربوط به زمان گذشته و جايگزين ساختن زيارتنامه اي با محتواي متناسب با آزادي.
3- انكار معاد و حيات اخروي.
4- جواز تغيير برخي احكام قرآن توسط مردم.
5- انكار حكم ارتداد تحت عنوان مقاله اي با نام دين، مدارا و خشونت.
6- مخالفت با آيات حجاب.
7- جدايي دين از سياست در مقاله اي با عنوان نگاهي به پروژه رهايي جريان روشنفكري ديني.
8- هجمه به فقه و فقهاي شيعه با درج مقاله اي با عنوان فقه در ترازو.
9- صدور مجوز راهپيمايي عليه خدا.
01- شبهه آفريني پيرامون صحّت قصه حضرت يوسف (ع) در قرآن و محال دانستن آن.
11- عاشورا را نتيجه خشونت طلبي پيامبر (ص) و علت خشونتهاي بعدي دانستن با عنوان مقاله خون به خون شستن محال آمد محال.
21- زنده نگهداشتن عاشورا را احياي عنصر خشونت دانستن.
31- تضعيف عزاداري شيعيان براي امام حسين(ع) و انگيزه شخصي و فرقه اي خواندن عزاداريهاي محرم.
41- مقابله با روضه خواني براي امام حسين(ع) و درخواست تعديل منزلت اجتماعي مداحها.
51- معرفي قيام امام حسين(ع) به عنوان مانع رشد جامعه مسلمين در مقاله اي تحت عنوان امام محمّدباقر (ع) بنيانگذار اصلاحات فرهنگي در اسلام.
61- انتساب سبك عزاداري شيعيان به مسيحيان.
71- پيوند عزاداري امام حسين(ع) با سياوش.
81- معرفي قيام عاشورا به عنوان خشونت آفريني.
91- تعيين تاريخ مصرف براي انديشه پيامبران.
02- ادعاي بازخواست از پيامبر خدا طي مقاله اي موهن با عنوان جامعه مدني، كسي فوق قانون نيست.
12- ادعاي معصوم نبودن انبيأ و ترديد در آن.
22- انكار حق ّ حاكميت براي انبيأ.
32- نفي مشروعيت الهي زعامت نبي اكرم وائمه اطهار(ع).
42- سراب خواندن منجي انسانها.
52- انكار حرمت روابط نامشروع.
62- اشكال به قوانين اسلامي و حقارت زن دانستن اذن از شوهرش.
72- ادعاي عدم كارايي احكام اسلامي.
82- انكار اصل ولايت فقيه و رد ضرورت ولايت فقيه و اهانت به آن همچنين بيان اين كه جامعه مدني ولايت مطلقه را نمي خواهد. حتي ولايت را نمي خواهد. ما احتياج به رهبر نداريم. مگر مردم يتيم اند كه پدر بخواهند؟ فاشيستها دنبال پدر مي گردند.
92- مغاير معرفي كردن حكومت ولايي با حكومت جمهوري و دموكراسي.
03- ناكارآمد دانستن نظام ولايت فقيه.
13- محكوم كردن انديشه هاي شهيد شيخ فضل الله نوري.
23- ادعاي پايان دوران تفكر و انديشه حضرت امام(ره).
33- اتهام طرفداري حضرت امام(ره) از جامعه تك صدايي و تك حزبي و اتهام خشونت گرايي به ايشان.
43- تشبيه كردن نظام به رژيم سلطنتي.
53- ادعاي كوركورانه بودن رأي مردم به جمهوري اسلامي در مقاله اي تحت عنوان كفش سيندرلاي خاتمي.
63- منشأ خشونت دانستن هيأتهاي مذهبي.
73- عمل زشت و وحشيانه خطاب كردن آتش كشيدن پرچم آمريكا و سر دادن شعار مرگ بر آمريكا.
83- متأثردانستن انقلاب اسلامي از الگوي حكومت شوروي سابق و يكسان بودن سرانجام آن. . . .
اينها نمونه هايي از هزاران خروار است، كه متأسفانه بسياري از اين عناصر بحران آفرين و شبهه افكن در انتخابات دهم رياست جمهوري، پشت سر برخي كانديداها صف آرايي كرده و براي بازگشت مجدّد، لحظه شماري مي كردند. از اين رو مقام معظّم رهبري در سخنان خود در ديدارها و محافل مختلف با روشنگري كامل، خطر بازگشت چنين افرادي را با اين تفكرات، متذكر شدند.
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14