(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 3  آبان 1389- شماره 19772

سنگري براي دفاع از حقيقت
ضرورت بررسي جايگاه مطبوعات و چالش هاي پيش رو- بخش نخست



سنگري براي دفاع از حقيقت
ضرورت بررسي جايگاه مطبوعات و چالش هاي پيش رو- بخش نخست

گاليا توانگر
مطبوعات در حكومت مردم سالاري ديني يكي از اركان اصلي هستند كه جايگاه واقعي شان حدفاصل بين مردم و مسئولان است. در واقع مطبوعات كاربردي و مؤثر به آن دسته از روزنامه ها و نشرياتي گفته مي شود كه بتوانند خواسته ها و مطالبات مردم را به گوش مسئولان برسانند وگرنه روزنامه هايي كه به چاپ فال روزنامه و عكس ستاره هاي سينما و فوتبال و نقدهاي مغرضانه كه تنها از تفكرات وابسته به دشمنان برمي خيزد، بسنده كرده اند، به راستي در كجاي اين تعريف قرار مي گيرند؟ و اساسا با چند درصد اقبال عمومي روبرويند؟
خوشبختانه درسال هاي اخير هرچه دشمنان تلاش كرده اند با سرمايه گذاري هاي كلان سليقه مخاطب را به تحليل هاي غيرخودي و نقدهاي سطحي عادت دهند، اما در نهايت با بيداري سياسي مردم نقشه هايشان نقش برآب شده است. مردم انتظار دارند در روزنامه اي كه از پول بيت المال چاپ مي شود و يا نشريه اي كه داعيه تغذيه فكري جامعه را دارد، عين حقيقت را دريافت كنند و مهره افكار وابسته قرار نگيرند.
روزنامه ها منسجم كننده افكار عمومي و انعكاس دهنده عملكرد نظام و بررسي كننده مشكلات جامعه و طبعا انتقال دهنده ايده هاي نو براي مرتفع كردن مشكلات هستند.
موريس دوورژه، استاد صاحب نام دانشگاه سوربن و جامعه شناس معتقد است: «افكار عمومي قدرت غالبا گمنام سياسي هستند... اركان قدرت ملي، به جاي پنج پايه بر شش پايه استوار است و ششمين ركن قدرت ملي كه چندان در ظاهر به چشم نمي آيد، افكار عمومي مي باشند.»
همانطور كه مي دانيم بخشي از همسوكردن افكار عمومي براي پيدايش قدرت ملي در دست مطبوعات است. آيا مطبوعات ما اين قدرت را دارند؟ آيا صاحبان آنها مي توانند بازوي محرك براي بالفعل كردن اين قدرت باشند؟
امروز از قرار معلوم نمايشگاه مطبوعات و خبرگزاري ها درتهران افتتاح مي شود؛ سه شماره گزارش كيهان را به موضوع مطبوعات و نقش آنان در جامعه كنوني ايران اسلامي اختصاص داده ايم.
ضرورت تقويت مطبوعات متعهد داخلي
در جامعه ايران به دليل ضعف موجود در عملكرد احزاب و تشكل ها، ناخودآگاه بر مطبوعات فشاري وارد مي شود كه نقش احزاب را بازي كنند. همين جا يك تعارضي بين ذات مطبوعات و نحوه عمل آنها به وجود مي آيد، زيرا مطبوعات آماده اجراي چنين وظيفه اي نيستند و قاعدتا هم با رسالت كاريشان مبني بر انعكاس حقايق منافات دارد.
حميد مقدم فر مديرعامل خبرگزاري فارس روزنامه هاي داخلي را به سه دسته تقسيم كرده و مي گويد: «يك دسته از روزنامه ها استكبار ستيزند. مواضع انقلاب، مردم و خط گفتمان انقلاب را پيگيري مي كنند. اين ها همواره سعي دارند از نظام جمهوري اسلامي در برابر تهاجمات دفاع كنند و درعين حال به فكر مطالبات مردم و خدمت رساني هستند.
در برابر اين گروه، گروه ديگري از روزنامه ها را داريم كه خيلي نسبت به دشمنان نظام حساسيتي ندارند و گاه حتي همسو با آنها قلم مي زنند!
اين قبيل نشريات و روزنامه ها دشمني شان بانظام كاملا براي مردم محرز شده است.
اين گروه علاوه بر اين كه تابلودار دشمني با نظام هستند، بعضا عنوان شده كه از حمايت هاي مالي آن سوي مرزها برخوردارند. متأسفانه گاهي آگاهانه خيانت مي كنند. براي ما مهم خروجي اين روزنامه هاست كه به تفرقه ها و درگيري ها مي انجامد.»
وي ادامه مي دهد: «دسته سوم نشريات و روزنامه هاي موسوم به زرد و خاكستري و انواع رنگ ها هستند! با انگيزه درآمدزدايي وارد ميدان شده اند. براي آنها فروش بيشتر و كسب خوب مهم است. اين ها باد به هر سمتي بوزد به همان سو مي چرخند و اصلا موضعي مشخص ندارند.»
مديرعامل خبرگزاري فارس معتقد است با توجه به اين كه يك نشريه در كدام گروه و دسته بندي مي شود، چالش هايش هم از گروه هاي ديگر متفاوت است. وي توضيح مي دهد: «مثلا گروه اول دغدغه اش اين است كه امروز در زمان غلبه بر فتنه و پيروزي چرا مسئولان به فكر تقويت و گسترش رسانه هاي متعهد نيستند؟ اغلب نشرياتي كه در گروه يك طبقه بندي مي شوند، سال گذشته به وقت آشوب ها همچون رزمندگاني كه براي شكست حصر آبادان مخلصانه به ميدان نبرد رفتند، با سران جنگ نرم جنگيدند. اين ها آماج تركش هاي بيگانگان بودند، حال كه اوضاع به آرامش رسيده، شايسته است مسئولان به مطالباتشان توجه دو چنداني داشته باشند و به فكر تقويت رزمندگان اين جبهه باشند.
بايد توجه داشته باشيم كه دشمنان چطور سرمايه گذاري مي كنند. آنها در قلب اروپا و آمريكا ده ها دفتر رسانه اي ضدانقلاب تشكيل داده اند و بعضاً از ايرانيان ناآگاه و يا خود باخته عضوگيري مي كنند. ما در برابر اين حركت ها بايد به فكر تقويت جبهه رسانه اي خودي باشيم، نه اين كه چون زمان آرامش رسيده، بي خيال و بي اعتنا به اموري ديگر سرگرم شويم.»
مقدم فر پيشنهاد مي دهد پل هاي ارتباطي بين رسانه هاي داخلي و رسانه هاي استكبارستيز جهان اسلام و حتي خارج از جهان اسلام را تقويت كنيم، با آنها رفت و آمد داشته باشيم و به تبادل افكار بپردازيم.
متاسفانه در داخل اغلب روزنامه ها سرگرم حزب بازي هاي خود هستند و چون در سطح جامعه ما بيش از ده ها حزب وجود دارد كه بيان ديدگاه هاي اين احزاب و برداشت ها و سياست گذاري هاي آنها مي تواند جامعه را دچار سردرگمي خبري و در نتيجه از هم گسستگي اجتماعي و سياسي كند، اين مسئله كم شدن اعتماد مردم و پخش بيش از حد شايعات را به دنبال خواهد داشت.
لذا راهكار اصلي اين است كه روزنامه ها فراتر از منافع حزبي خود منافع نظام و جهان اسلام را قرار دهند. آيا تشكيل جبهه واحد نشريات استكبارستيز به مديريت جمهوري اسلامي ايران يكي از ضروريات فعلي جامعه مطبوعاتي ما نيست؟ به خصوص در برهه اي از زمان كه پيروزي در جنگ نرم رسانه اي مطرح است.
حرفه اي كار كردن براي موثر ظاهر شدن
ما معتقديم رسانه ها پرچمدار و نماينده افكار عمومي جامعه هستند و بايد در شأن خود فعاليت كنند. نقد سياست ها و عملكردها وظيفه ذاتي مطبوعات و رسانه هاست.
ميترا خسروبيگ، يكي از فعالان در عرصه روزنامه نگاري كه سال هاست با مطبوعات دولتي و ارزشي همكاري دارد، مهم ترين چالش فعلي مطبوعات را سطح پايين دانش روزنامه نگاري عنوان كرده و مي گويد: «آموزش روزنامه نگاران و خبرنگاران و چگونگي ورود آنها به سيستم خبري بسيار مهم است. باتوجه به اين كه كار خبر، كاري حرفه اي است، پس ارتقاي توان آموزشي و تخصصي، يك اصل محوري براي رشد مطبوعات به شمار مي آيد. متأسفانه تحريريه هاي ما در مطبوعات داخلي با مشكل كار حرفه اي و توان علمي و آموزشي نيز مواجه هستند. بعضاً اشتباهات فاحش در تيتر زدن ها، انتخاب عكس ها، استناد ناآگاهانه به يك منبع خبري بيگانه و... همگي از همين معضل نشأت مي گيرند. مطبوعات امروز ما نيازمند استعدادهاي جوان، با بصيرت و كارآمد هستند.»
وي ادامه مي دهد: «وقتي حزب به درستي كاركرد ندارد، وقتي هر فردي با دست و پا كردن تحريريه و چند تا به اصطلاح اهل قلم روزنامه منتشر مي كند تا جواب گروهي ديگر را بدهد، اين گونه درگيري حزبي در داخل مطبوعات دنبال مي شود و مردم و خواسته هايشان به حاشيه مي روند. در كنار اين معضلات نبود تئوري بومي در آزادي مطبوعات و نداشتن يك قانون شفاف درباره رسانه هاي نويني مانند وبگاه ها و سايت هاي مختلف خبري كه تأثير بسياري بر افكار عمومي دارد، نيز چالش هايي ايجاد كرده است. هر كسي مي تواند با داشتن هر مدركي و هر سابقه اي نشريه مكتوب و يا ديجيتالي بزند و نظر خود را هر چند غيركارشناسانه و غيرمنصفانه به عنوان نظر كارشناسانه به مردم قالب كند.»
وي ادامه مي دهد: «نقش رسانه هاي غربي را نبايد ناديده گرفت. حضور اين رسانه ها و قدرت آنها در جامعه بين الملل قابل اغماض نيست. اخباري كه در نشريات داخلي وابسته انعكاس داده مي شود در اغلب موارد با دروغ پراكني هاي غرب، بزرگ نمايي مشكلات از سوي آنها و حذف واقعيات، در نظر برخي از افراد ساده لوح راست پنداشته مي شود كه درگيري فكري و از هم گسيختگي فرهنگي و سياسي را به بار مي آورد. اين افراد ساده لوح به اخبار بنگاه هاي دروغ پراكني بيش از روزنامه هاي متعهد خودي توجه دارند!»
ميترا خسروبيگ نقص در فرهنگ مطالعه مردم را نيز يكي از چالش هاي پيش روي مطبوعات عنوان كرده و مي گويد: «ما شاهد استقبال خوانندگان به و يژه جوانان از اخبار و حوادث در نشريات زرد هستيم. براي جوانان ما جالب است كه بدانند فلان بازيگر و هنرپيشه كجا زندگي مي كند؟ آيا فلان ورزشكار ازدواج كرده است؟ باتوجه به اين واقعيت در صورتي كه همين نشريات را هدفمند كنيم و مطالبشان را به صورت كارشناسي شده و مفيد در زمينه هاي مختلف به مخاطب ارائه دهيم، نشريات مي توانند علاوه بر ترويج مفاهيم عالي به مردم، به تيراژ بالايي نيز دست پيدا كنند.»
وحدت كلمه بين روزنامه هاي استكبارستيز داخلي و خارجي
صالح اسكندري، پژوهشگر علوم سياسي و عضو شوراي سردبيري روزنامه رسالت معتقد است اگرچه در تعاريف غربي جايگاه مطبوعات ركن چهار دمكراسي است، ولي در حكومت مردم سالاري ديني اين جايگاه بسي بالاتر است.
وي با طرح اين سوال كه اگر مطبوعات در غرب ركن 4دمكراسي هستند، در حكومت مردم سالاري ديني جايگاهشان چندمين است؟ پاسخ مي دهد: «اگر تعريف مناسبي نسبت به جايگاه مطبوعات داشته باشيم، رابطه مردم با مطبوعات و بالعكس نيز مشخص مي شود. پاسخي كه من به آن رسيده ام، مطبوعات جايگاه بالاتري نسبت به تعاريف گنجانده شده در دمكراسي مرسوم دنيا دارند. مطبوعات بخشي از جامعه مدني، حد فاصل دولت و مردم هستند. به نوعي سعي مي كنند نقش بلندگوهايي را بازي كنند كه مطالبات مردم را به گوش دولت مي رسانند. مطبوعات ركن اساسي هستند كه به مراتب جايگاه آنها از ركن 4 دمكراسي غربي بالاتر است.»
وي پيشنهاد مي دهد كه يك ارزيابي كيفي از مطبوعات داشته باشيم. اسكندري ادامه مي دهد: «چنانچه مطبوعات داخلي را رصد كنيم كاملا متوجه مي شويم كه كدام گروه گفتمان انقلاب و كدام گروه گفتمان ضدانقلاب را پيگيري مي كنند؟ خيلي از مطبوعات وابسته هستند كه تحت لواي تيترهاي فريب دهنده به نقدهاي خاكستري و كاملا مغرضانه مي پردازند. چون اكثر روزنامه ها با پول بيت المال منتشر مي شوند، لازم است يك ارزيابي كيفي از مطبوعات داشته باشيم و سپس نتايج اين بررسي را در تقويت نشريات متعهد به كار گيريم.»
وي تاكيد دارد ابتدا خط گفتمان را در نشريات داخلي شناسايي كنيم، سپس به جاي برخورد سلبي از نتايج اين تحقيق در تقويت نشريات متعهد بهره بگيريم.» اين پژوهشگر علوم سياسي در تكميل صحبت هايش مي گويد: «همان طور كه دشمنان بر كلمه باطل خود اصرار مي ورزند، ما نيز بايد در كلمه حق خود وحدت داشته باشيم. متاسفانه برخي رسانه ها همسو با تمايلات بيگانگان قلم مي زنند، مثلا در پوشش خبري سفر اخير رئيس جمهور به لبنان كه يكي از مهم ترين اتفاقات خاورميانه بود، سعي داشتند اهميت اين سفر را با پوشش دادن خبرهاي ديگركم رنگ كنند. البته به قول پروفسور مولانا نفس سفر به حدي بزرگ بود كه نيازي به تلاش رسانه اي نبود، اما بايد براي موفقيت هاي دوچندان رسانه هاي جهان اسلام و رسانه هاي داخلي همسو عمل كنند.
اين روزنامه هاي مغرض رقابت را به لجاجت تعبير كرده اند و ما هم معتقديم جرياني كه هيچ يك از نقاط مثبت را نمي بيند، حق ندارد نكات منفي را پررنگ كند.»
وي ارزيابي كمي مطبوعات را مورد نقد قرار داده و مي گويد: «بعضا نشريات را مورد ارزيابي كمي قرار مي دهيم و مي گوييم فلان نشريه چون 10 تيتر انقلابي در ايام مناسبتي داشته، برتر است. اما بايد به غناي محتوايي توجه شود و تخصصي كار كردن را براي تبديل شدن به قطب رسانه اي در خاورميانه سرلوحه فعاليت ها قرار دهيم.»
فرصتي براي آگاهانه و تخصصي قلم زدن
همان طور كه هر فردي نمي تواند پزشك باشد، هر شخصي هم نمي تواند در جايگاه روزنامه نگاري قرار گرفته و داعيه تغذيه فكري جامعه را داشته باشد.
متاسفانه روزنامه نگاري با ورود افراد فاقد تخصص وغيرمتعهد به پلي براي ورود از خود بيگانگان به عرصه مطبوعات تبديل شده است.
آيا ورود چنين افرادي و فعاليت آنها، خود معضلي براي مطبوعات نيست؟ دسته اي از افراد صرفا به خاطر كسب درآمد جذب اين شغل مي شوند و اگر هم بخواهند متعهدانه قلم بزنند، بدون آموزش و تخصص چه مي توانند بكنند؟ پايه كار اين افراد فقط اخباري است كه از طريق تلكس هاي خبري دريافت مي كنند و هيچ گونه تلاشي براي درك واقعي حقايق ندارند. دسته ديگري هم منافقان و وابستگاني هستند كه با دريافت پول از معاندان نظام، به شيوه هاي مختلف اهداف شوم خود را در دل مطبوعات داخلي وارد مي كنند. اندك افراد آگاه و متخصصي هستند كه با تعهد و تخصص شبانه روز در تلاش براي ارتقاي كيفي مطبوعات داخلي و نماياندن توطئه هاي دشمنان هستند. در اين فرصت آرامش بعد از پيروزي بر فتنه ها حقيقتا بايد به تقويت سنگرهاي خودي در عرصه مطبوعات چه از لحاظ تخصصي و چه از لحاظ بصيرتي بينديشيم.
گزارش روز

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14