(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 27 بهمن 1389- شماره 19866

نگاهي به فراز و نشيب پرونده حقوقي مدارس استيجاري
وقتي خاطرات مدرسه با كلنگ مالكان زخمي مي شود! -بخش نخست



نگاهي به فراز و نشيب پرونده حقوقي مدارس استيجاري
وقتي خاطرات مدرسه با كلنگ مالكان زخمي مي شود! -بخش نخست

گاليا توانگر
درست در لحظه اي كه نمي دانيم كي فرا مي رسد، خدا صدايمان مي زند و در بهشت تنها در چند قدمي گام ها و تصميم گيري هايمان گشوده مي شود. افسوس و صدافسوس كه اغلب مان درست در همين ثانيه چيزي جز دنيا نمي بينيم و تنها صداي دنيا را مي شنويم.
اگر شما مالك ده ها پاساژ تجاري باشيد و به قول معروف يكي از سرمايه داران قدر به حساب بياييد، با ثروت تان چه مي كنيد؟ حالا فرض كنيد مالك يك مدرسه استيجاري با قدمت چندين و چند ساله هم هستيد. بله، درست است ثروت شماست و خود مي دانيد كه چه مي كنيد! ولي آيا راضي مي شويد كه بر پايه هاي يك مدرسه كه حكم مسجد را دارد كلنگ بزنيد و به جايش پاساژ علم كنيد؟
خدا درست در همين ثانيه ها جلسه امتحانش را برگزار مي كند. ممكن است به سراغ يك رفتگر ساده برود كه ميليون ها تومان چك پيدا كرده و گاه ثروتمندي را به چالش مي كشد كه دريايي از اموال دارد.
حكايت برخي از مالكين مدارس استيجاري به ويژه در شهر تهران اين گونه است!
مظلوميت تنها شامل افراد و اشخاص نمي شود، گاه ساختمان هايي كه چند دهه كاربري ثابت داشته هويتش به دره ويراني كشيده مي شود و يك شبه مالك جديد به فكر بلدوزر انداختن و احداث ساختماني با كاربري جديد مي افتد. اغلب مدارس استيجاري به ويژه در شهر تهران با ابهام سرنوشت خود مي سوزند و مي سازند.
دايره حقوقي آموزش و پرورش نيز هيچ گاه پاسخ روشني براي خروج از اين ابهام نيافته و ترجيح مي دهد با دست هاي خالي سكوت پيشه كند.
در رايزني هاي تهيه اين گزارش با آموزش و پرورش تهران پس از بارها فاكس، نامه و درخواست مصاحبه با مشاوران حقوقي هر بار اين طور پاسخ شنيديم كه نامه هنوز از طبقه اول به دفتر مديران نرسيده است!
آيا حقيقتا فاصله قول و عمل در رابطه با حل مسئله مدارس استيجاري به اندازه پله هاي همين راهرويي است كه طبقات را به هم متصل مي كند؟!
سه هزار صفحه نامه نگاري براي نجات مدرسه!
هم اكنون بيش از 890 مدرسه قلع و قمعي و چهار هزار و هشتصد مدرسه استيجاري در كشور وجود دارد كه بيشتر آنها در تهران هستند.
اگر چه در طول سال تحصيلي مالكان نمي توانند حكم تخليه مدرسه را اجرايي كنند، ولي با پايان يافتن مهلت ها و پايان يافتن سال تحصيلي عرصه براي مالكان باز مي شود. رئيس سابق آموزش و پرورش شهر تهران سال گذشته از صدور حكم تخليه 90 مدرسه استيجاري در تهران و بلاتكليف شدن دست كم 18 هزار دانش آموز خبر داده بود. با توجه به كمبود اعتبارات همچنان تكليف مدارس استيجاري قلع و قمعي مشخص نيست و در اين بين تنها استرس مضاعفي را دانش آموزان و والدين شان متحمل مي شوند. به گفته رئيس كميسيون آموزش مجلس براي حل اين مشكل دولت به 1800 ميليارد تومان نياز دارد.
آخرين راه حل پيشنهادي معاوضه ملك استيجاري با يكي از زمين هاي آموزش و پرورش است كه طي مصوبه اي از سوي دولت اعلام شده مالكين جلب رضايت شده با حضور نماينده آموزش و پرورش در دفترخانه هاي ثبت مي توانند مراحل اين معاوضه و ثبت را بدون پرداخت هزينه اي انجام دهند. اما مشكل زماني پررنگ تر مي شود كه آموزش و پرورش با جديت كار را دنبال نمي كند و مالكين نيز دلسرد از پيگيري ها روي يك پا ايستاده و مي گويند ملك مان را مي خواهيم!
حتي از طرف دولت تشكيل يك كار گروهي براي حل مشكل مدارس استيجاري پيشنهاد شده بود كه اندك اندك اين دغدغه به حاشيه رفت. در اين بين وضعيت مدارس استيجاري با قدمت چندين و چند ساله در شهر تهران بيشتر حساسيت ها را برانگيخته و بحث برانگيز شده است.
همراه با محمدعلي پشنگ پور، رئيس هيئت امناي دبيرستان شهيد مطهري در امتداد راهروهاي وسيع و قديمي اين مدرسه قدم مي زنيم. كل مساحت اين مدرسه هشت هزار متر است و در حوالي ميدان ولي عصر تهران واقع شده كه نيم قرن كاربري آموزشي دارد. جمعا هزار دانش آموز پسر در اين واحد آموزشي مشغول به تحصيل هستند.
به حياط مدرسه كه مي رسيم، قد علم كردن ديواري سيماني كه زمين ورزش را محاط كرده و از بخش اصلي حياط مدرسه جدا انداخته است، توي ذوق مي زند!
گويي بعد از نيم قرن هويت فرهنگي اين ساختمان را به دو نيم كرده باشند و دانش آموزي كه از اين مدرسه مستعد استعدادهاي برتر كشور خاطره اي دارد، ناخودآگاه اشك در چشمانش حلقه مي زند.
بچه ها آن سوتر به دنبال توپ مي دوند، بي خبر از اين كه قرار است گوي سرنوشت مدرسه شان به نابودي كشيده شود. سه هزار صفحه نامه نگاري هيئت امناي اين مدرسه براي آموزش و پرورش و در جهت جلب رضايت مالك روي دستان پشنگ پور سنگيني مي كند.
پشنگ پور مي گويد: «اين ملك قبل از انقلاب در اختيار گروه فرهنگي مرجان بوده و با رخداد انقلاب اسلامي بسياري از سرمايه گذاران وابسته به دربار به خارج از كشور گريختند. بعد از پيروزي انقلاب در اين مكان دبيرستان پسرانه داير شد تا اين اواخر فردي ادعاي مالكيت و خريد ملك را ابلاغ كرد. سؤال اساسي اينجاست كه چرا سرمايه گذار ايراني و متعهد بايد با طناب پوسيده يك مشت از وطن گريخته به چاه بيفتد و ملكي را بخرد كه هم اكنون مدرسه است! مگر در فرهنگ ايراني و اسلامي مي توان پايه هاي مدرسه را كه شأنش كمتر از مسجد نيست، كلنگ زد؟! اتفاقا همه اهل خير و دين مي دانند كه ساخت مدرسه تا چه اندازه سفارش شده و بركت دارد. حالا چطور است كه يك فرد مدعي كار خير اين مكان را با هدف تأسيس بنياد خيريه خريداري كرده و بعد مي شنويم كه در اين محل قرار است هتل پنج ستاره، پاركينگ، پاساژ و... ساخته شود؟»
خيرين بايد به كمك بيايند
تسهيلات بانكي براي حل مشكل فضاهاي آموزشي استيجاري درحال بازنگري است. با تشكيل هيئتي تا دو سال آينده مشكل مدارس استيجاري حل خواهد شد. احتمال ارجاع مدارس استيجاري به مجمع تشخيص مصلحت وجود دارد و...
اين ها نمونه اي از تيترهاي خبري است كه پيرامون تعيين سرنوشت مدارس استيجاري در كل كشور و به ويژه شهر تهران طي سه يا چهار سال اخير بر روي سايت هاي خبري ديده شده است.
حقيقت اين است كه در سال 80 مهلت آموزش و پرورش براي از ابهام درآوردن سرنوشت مدارس استيجاري به سر رسيده، اما كمبود بودجه ها و اعتبارات سد حل اين مشكل شده است.
كاظم- الف، يكي از خيرين مدرسه ساز كه تمايلي به ذكر نام خود ندارد، مي گويد: «من آرزوي مدرسه سازي را از زماني كه كارگر آجرپزي بودم و جواني بيش نبودم در سر داشتم. آجر روي آجر كه مي گذاشتم مي خواستم آينده ام را بسازم، اما ساختن آينده در گرو ساختن آخرت و آرامش درون است.»
وي كه از اهالي روستاهاي اطراف اردبيل است، مي گويد: «تا همين اواخر در روستاي محل زادگاهم مدارس كانتينري و دورتر از آن كپري وجود داشت. من يك سرمايه دار متوسط به حساب مي آيم، ولي با مشاركت چند خير ديگر، يك مدرسه مجهز به آزمايشگاه و كارگاه فني و حرفه اي در مركز چند روستا داير كرديم. همين كه بچه ها سر صف صبحگاه يك صلوات برايم بفرستند، كافي است.»
وي افرادي را مي شناسد كه در سن هفتاد سالگي صاحب و مالك مدرسه استيجاري بوده اند. بارها به آنها پيشنهاد شده در حياط مدرسه به خاك سپرده مي شوند و نامشان بر سر در مدرسه نصب خواهد شد، ولي نپذيرفته اند!
كاظم- الف مي گويد: «شانس ساختن آخرت به هر كسي داده نمي شود. الان هنوز هم نقاطي در كشور وجود دارند كه بي بهره از ساختمان مدرسه بوده و در كانتينر و يا كپر تحصيل مي كنند. در چنين شرايطي ساختن يك مدرسه كمتر از ساخت مسجد نيست. مالكين مدارس استيجاري هم مي توانند به آخرت چشم داشته و از بخشي از اموال خود در راه خدا بگذرند.»
چطور راه حلي پيدا كنيم؟
علي محتشمي، والدين يكي از دانش آموزاني كه با مسئله مدارس استيجاري مواجهند، مي گويد: «جا دارد مسئولين اجرايي كشور مستقيماً در اين خصوص دخالت كرده و مسئله را خاتمه دهند. البته مراتب طي نامه اي به عرض رياست محترم جمهوري نيز رسيده كه ايشان با قيد فوريت وزير آموزش و پرورش و وزير دادگستري را مأمور به پيگيري اين مسئله كرده اند. جا دارد مسئولين اجرايي مانند شهرداري تهران نيز در اين خصوص وارد عمل شده و به عنوان رئيس شهر در اين موضوع دخالت كند. از آن جايي كه سرانه آموزشي نيز از بودجه هاي اختصاصي شهرداري است، مسئله را پيگيري و رأساً به اين غائله خاتمه دهد. بي گمان شهردار تهران مي تواند گره گشاي اين مسئله باشد.»
اين دغدغه مند مدارس استيجاري در تكميل صحبت هايش مي گويد: «هرگاه با يكي از اولياء دانش آموزان هم صحبت مي شوم، جملگي از وضعيت تخريب و تخليه پرس وجو مي كنند و ملتمسانه خواستار آن هستند كه از اجراي اين حكم جلوگيري شود.»
وي از خدمات ارزنده وزير آموزش و پرورش تشكر كرده و از وزير به عنوان حامي بيش از هزاران دانش آموز و هزاران دانش آموخته اين قبيل مدارس مي خواهد كه هرچه سريعتر به رفع دغدغه آنان اقدام كرده و در راستاي خدمت به فرهنگ، دانش و ارتقاي سطح آموزشي موجبات شادي آنان را فراهم آورند.
اما با همه اين گفتن ها نبايد فراموش كرد كه ده ها مدرسه ديگر نيز دچار چنين سرنوشتي هستند و بايد با تدبيري مدبرانه يك راه حل اساسي براي كليه مدارس استيجاري جستجو كنيم.
مدعي مالكيت به توافق نامه پشت كرد
پدرهاي دانش آموزان در دفتر دبيرستان شهيد مطهري شور گرفته اند. اين مدرسه يكي از بهترين مدارس دولتي شهر تهران است. بيشتر صاحب منصبان از اين مدرسه فارغ التحصيل شده و هنوز كپي مدرك ديپلم شان در دفتر مدير به چشم مي خورد. تصورش را بكنيد تخريب دارالفنون چه فاجعه اي خواهد بود! اين درست مثل اين است كه مدرسه مطهري با اين همه رنگ و بوي انقلاب به يكباره محو شود!
حميد وكيل زاده، پدر يكي از دانش آموزان دست به زير چانه گذاشته و به نقطه اي دوردست خيره مانده است. آيا اين پدرها به خاطر نفع شخصي شان جمع شده اند و يا براي دفاع از حق كه با بچه هاي اين مدرسه است، گردهم آمده اند؟!
وي توضيح مي دهد: «مصوبه اي در شوراي انقلاب اسلامي سال 58 به تصويب رسيده منوط به اين كه اگر ملكي قبل از انقلاب نيز مدرسه بوده بعد از پيروزي انقلاب اسلامي نيز به آموزش و پرورش تعلق گيرد. چطور است كه به يكباره با گذشت اين همه سال ملك مدرسه اي خريد و فروش مي شود؟»
وكيل زاده به نمايندگي از همه والدين اين هزار دانش آموز مطالبات خود را اين گونه بازگو مي كند: «دبيرستان شهيد مطهري تهران حدود 50 سال پيش توسط گروه فرهنگي مرجان به صورت مدرسه ملي اداره مي شده است. به موجب لايحه قانوني راجع به اداره واحدهاي آموزشي غيردولتي به صورت دولتي، مصوب 2/12/1358 شوراي انقلاب اسلامي، اداره اين نوع مدارس به صورت دولتي تغيير يافته است. طبق تبصره سوم لايحه، چنانچه محل مدارس و واحدهاي آموزشي مشمول لايحه، به صورت استيجاري يا واگذاري بوده باشند، وزارت آموزش و پرورش قائم مقام مستأجر يا انتقال گيرنده خواهد بود و در صورتي كه ملك متعلق به مؤسسه يا گروه فرهنگي يا صاحب امتياز باشد، اجاره بهاي عادله آن طبق نظر كارشناس رسمي پرداخت مي شود.»
وي مي گويد: «چون ملك متعلق به گروه فرهنگي مرجان بوده، آموزش و پرورش مطابق تبصره ياد شده، با انعقاد قرارداد اجاره، مدرسه را به صورت دولتي اداره كرده، در حال حاضر هم به عنوان دبيرستان دولتي شهيد مطهري با بيش از 800 نفر دانش آموز به عنوان مدرسه ماندگار اداره مي شود. در سال 1382 گروه فرهنگي مرجان، مالكيت ملك مدرسه را به بنياد نيكوكاري قائم واگذار كرده و آموزش و پرورش هم قرارداد اجاره را با مالك جديد منعقد نموده و مال الاجاره طبق نظر كارشناس رسمي دادگستري پرداخت شده است. در سال 1388 نماينده بنياد از تمديد و انعقاد قرارداد اجاره امتناع ورزيده و تخليه ملك را درخواست كرده است. بنابراين بدون لحاظ مفاد لايحه مرقوم، به موجب دادنامه شماره 8900245 مورخ 10/4/88 حكم به تخليه داده شده، در صورتي كه طبق لايحه فوق الذكر تا زماني كه آموزش و پرورش براي تحصيل دانش آموزان به ملك مورد نظر نياز داشته باشد، مي بايست مدرسه به صورت دولتي اداره شود و مالك صرفاً حق مطالبه مال الاجاره و يا تعديل آن را داشته و دارد.»
اين پدر دل نگران در تكميل صحبت هايش مي گويد: «نماينده بنياد نيكوكاري از طرف كسي كه ادعاي مالكيت دارد و بارها گفته مدرسه را مي خواهد به بنياد خيريه تبديل كند، بارها به همراه مأمورين اجراي حكم به محل مراجعه كرده و با اعتراض دانش آموزان و والدينشان روبرو شده است.»
وي خبر از انعقاد توافق نامه اي بين خريدار مدرسه و آموزش و پرورش مبني بر معاوضه ملك مي دهد و مي گويد: «از آنجا كه نماينده بنياد مكرراً اجراي رأي را پيگيري مي كرد و موجب سلب آسايش و آرامش دانش آموزان، اولياء و كاركنان مدرسه شده بود، جلسه اي در تاريخ 11/12/88 با ايشان تشكيل و مقرر شد كه مدعي مالكيت ملك را به آموزش و پرورش واگذار (فروش) و يا زمين ديگري به عنوان معوض دريافت كند تا بخشي از مشكلات مربوط به كمبود فضاي آموزشي در شهر تهران، خصوصاً در منطقه6 آموزش و پرورش مرتفع گردد، اما متأسفانه نماينده بنياد (نماينده مدعي مالكيت) صرف نظر از توافق به عمل آمده مجدداً اجراي رأي را پيگيري كرده است! و در صورت ديگر اعلام كرده با گرفتن 80ميليارد تومان رضايت مي دهد.»
گزارش روز

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14