(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 27 بهمن 1389- شماره 19866

هفت موضع و هفت سوال
بررسي عوامل قيام مردم مصر
به مناسبت حكم امام(ره) درباره ارتداد سلمان رشدي
فتوايي براي هميشه تاريخ
انقلاب اسلامي ايران، الگويي براي بيداري جهان اسلام
انقلاب بصيرت زا و بيدارساز



هفت موضع و هفت سوال

حجت الاسلام احمد اميد
آيت الله هاشمي رفسنجاني در تاريخ 2/11/89 در جمع تعدادي از دانشجويان گيلان در سخناني اعلام كرد:
«همچنان بر مواضعم در نمازجمعه معتقدم.»
در اين نوشتار با بهره گيري از سيره الهي «سوال» برگرفته از آيه شريفه «واشهد هم علي انفسهم الست بربكم قالوا بلي»، ابتدا مواضع جناب هاشمي رفسنجاني را در نمازجمعه مرور و سپس از ايشان چند مطلب را سوال مي كنيم.
¤ مواضع آقاي هاشمي در نمازجمعه 26تيرماه سال 1388
1-در سي سالگي انقلاب بهترين گام بزرگمان را با انجام انتخابات برداشتيم.
2-ما اواخر دوران تبليغات دچار ترديد شديم يعني يك عده افرادي پيدا شدند ترديد كردند، حالا به هر دليل يا تبليغات نادرست صدا و سيما و يا چيزهاي ديگر باعث شد بذر ترديد در ذهن مردم پيش بيايد.
3-ما ترديد را بدترين مصيبت مي دانيم اين ترديد مثل خوره به جان ملت افتاد.
4-دو جريان هستند: يك جريان كه ترديد ندارند و قاطع هم ايستاده اند و دارند كارشان را مي كنند و يك عده هم هستند و آنها هم كم نيستند و بخش زيادي از مردم فهيم كشور ما، عالم ما هستند و مي گويند ما ترديد داريم براي رفع ترديد اينها بايد كار كنيم.
5-ما امروز بيشتر از هميشه نياز به وحدت داريم كشورمان بايد متحد باشد در مقابل اين همه خطري كه ما را تهديد مي كند و امروز باج خواهي آنها بيشتر شده و دارند جلو مي آيند.
6-من نظر به هيچ طرف الان ندارم ولي نظرم اين است كه ماها بايد فكر كنيم راهي پيدا كنيم كه متحد همه كشورمان را به پيش ببريم و همه بايد از آثار بد و خطرناكي كه در كينه هايي كه دارد بروز مي كند، از اين نجات پيدا كنيم و هم دشمنانمان را مايوس كنيم كه چشم طمع به ما نبندند. چه كار كنيم تا اين اتفاق نيفتد؟
7-اعتمادي را كه مردم را با آن وسعت وارد ميدان كرد و امروز يك مقدار مخدوش شده ما اين را برگردانيم اين كه چگونه برگردانيم را حالا عرض مي كنم:
اول: ما همه بايد چه نظام، حكومت، دولت، مجلس، نيروهاي امنيتي و نظامي و انتظامي و مردم يعني معترضان، همه بايد در چارچوب قانون حركت كنيم و بايد با قانون مسائلمان را حل كنيم.
دوم: طرفين در صدا و سيما برادرانه بنشينند و حرفشان را بزنند و بعد هم مي توان از مردم پرسيد.
سوم: در اين فاصله بايد كارهاي ديگري بكنيم در اين شرايط ما افرادي را كه به اين نامي كه الان در زندان هستند اجازه بدهيم اينها به آغوش خانواده شان بازگردند. نگذاريم به خاطر زنداني بودن يك عده، دشمنان ما، ما را سرزنش كنند، شماتت كنند، به ما بخندند، براي ما نقشه بكشند.
چهارم: دلجويي از مصيبت زدگان
پنجم: بگذاريد رسانه هايمان بالاخره، ما انتظار داشته باشيم بيشتر از اجازه قانوني عمل كنند... همه با هم بگذاريم يك فضاي آرام، آزاد، انتقادي بوجود بيايد.
ششم: چرا بايد بعضي از مراجع برنجند بايد آنها را كنار خودمان حفظ بكنيم.
هفتم: من اميدوارم اين خطبه نماز جمعه شروع يك تحولي در آينده باشد و بتوانيم از اين مشكلي كه مي شود اسم بحران روي آن گذاشت، متاسفانه، به خوبي عبور كنيم.
بعد از مروري بر سخنان و مواضع آقاي هاشمي و با توجه به اينكه ايشان بار ديگر بر اين مواضع و نظرات اصرار ورزيده اند و پس از گذشت بيش از يك سال و نيم از آن جريانات آن را مورد تاييد و تاكيد قرار داده اند، چند نكته را به صورت پرسش مطرح مي كنيم.
1- شما از يك طرف انتخابات را به عنوان بهترين گام بزرگ انقلاب مطرح مي كنيد و از طرف ديگر بر ترديد كه فتنه گران با تهمت تقلب به وجود آوردند صحه گذاشته ايد و امروز هم بر اين صحه پافشاري مي كنيد. سوال اول اين است كه علي رغم اين همه اعترافاتي كه سردمداران فتنه داشتند مبني بر اين كه تقلب رمز آشوب و حركتي در جهت كودتاي مخملي بوده است و خطرات شيطان را پشت سر اين حركت مشاهده كرديد و آن حمايت آمريكا، رژيم اسرائيل، ضدانقلابيون، منافقين و همه مفسدان و ستمگران در منطقه و جهان بود، با توجه به اين كه دلايل و مستنداتي براي اين ترديدافكني نه از طرف فتنه گران ارائه شد و نه وجود پيدا كرد!، چرا بار ديگر بر اين ترديدافكني صحه مي گذاريد و آن را تاييد مي كنيد؟
2-با توجه به اين كه قانون، تقلب را نفي كرد و بر سلامت انتخابات صحه گذاشت و شما بر حركت در چارچوب قانون تاكيد كرديد، چرا اكنون اين نتيجه قانوني را نمي پذيريد و باز هم بر مناظره و همه پرسي تاكيد مي كنيد و فتنه گران را كه هنوز بر طبل نفي قانون مي زنند محكوم نمي كنيد؟
3- آيا تبعيت از ولايت را كه عقلا و شرعا لازم مي دانيد مستلزم اين نيست كه مواضع گذشته خود را اصلاح كنيد و با تبعيت از رهبري عملا فتنه بعد از انتخابات را محكوم كرده و با موضع گيري آشكار دهان ياوه گويان و دشمنان آشكار انقلاب اسلامي را ببنديد؟
4-با توجه به اينكه بحران (Crisis) به معني تنش و تضاد يا خروج از حالت تعادل و انحراف از حقيقت توسط حاكميت معنا شده است، پافشاري در مورد اينكه جريانات بعد از انتخابات فتنه نيست بلكه بحران بي اعتمادي براي نظام است و از طرفي هم انتخابات را بهترين گام انقلاب به حساب مي آوريد، يك تناقض آشكار است. بحران بي اعتمادي و يا بحران به واسطه ترديد از نظر اصطلاح به معناي اين است كه نظام دچار انحراف شده است و بر اين اساس شما تلويحا تقلب را تاييد كرده ايد. آيا نبايد اين اشتباه خود را اصلاح كنيد؟
5-شما نظام و انقلاب و حكومت را در خطبه 26/تير/88 در يك طرف قرار داده ايد و «مردم يعني معترضين» را در طرف ديگر قرار داده ايد از طرفي هم گفته ايد دو جريان هست: يك جريان كه ترديد ندارند و طرف ديگر كه ترديد دارند، آيا اين تناقضات در گفتار را باز هم تاييد مي كنيد و آيا معتقديد كه باز هم مردم در يك طرف و نظام در طرف ديگر هستند؟
6-با توجه به اينكه بر همه روشن و مبرهن است كه رسانه هاي فتنه گرا و فتنه گراني كه در زندان هستند بعد از انتخابات چه آشوب و بلوايي به نفع استكبار جهاني و بر عليه انقلاب اسلامي به وجود آوردند، آيا از شما پذيرفته است پس از اينكه اين همه فضاي نظام و انقلاب شفاف شده است باز هم بر آزادي آن رسانه ها و فتنه گران پافشاري كنيد؟
7- آيا مردم و بسيجيان شهيد و زخمي در دوران پس از انتخابات را هم جزء مصيبت زدگاني كه لازم است از آنها دلجويي شود مي دانيد؟ اگر مي دانيد چرا به صراحت تا به حال از آنها اعلام حمايت نكرده ايد؟

 



بررسي عوامل قيام مردم مصر

حجت الاسلام دكتر محمدحسن زماني- رايزن سابق فرهنگي ايران در مصر- در گفت وگو با پايگاه اطلاع رساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت الله العظمي خامنه اي به تبيين و تحليل و تحولات انقلابي مصر پرداخته است. آنچه در ادامه مي خوانيد متن اين گفت وگو است.
¤ هم زمان با اوج گيري قيام مردم مصر، ما شاهد تلاش گسترده رسانه هاي غربي و وابسته در كم رنگ نمودن وجهه ديني و اسلامي اين قيام هستيم. پيشينه ديني و اسلامي مردم مصر به چه زماني برمي گردد؟
-ملت بزرگ مصر، ملتي رشيد، بيدار و داراي سابقه درخشاني است. مصر علاوه بر سابقه تمدني چهارهزار ساله، داراي سابقه هزار ساله دانشگاه الازهر نيز هست. مردم مصر مردمي هستند كه در قرون اخير، بعد از سلطه استعمار انگليس و فرانسه بر كشورهاي اسلامي، جزو اولين كشورهايي بودند كه پرچم استقلال را برداشتند. اما آنچه بيشتر مي شود به آن توجه كرد، ويژگي مذهبي و ديني مردم مصر است.
مردم مصر در دهه دوم ظهور اسلام با اين دين آشنا شدند و آن را پذيرفتند. مسجدي كه الان در قاهره وجود دارد از اولين مسجدهايي است كه در جهان اسلام ساخته شده است. مردم مصر از همان آغاز به اهل بيت(ع) محبت دارند. علي رغم آن كه مصر تحت سلطه حاكميت شام و بني اميه قرارگرفت، اما گويا تفكر شامي نتوانست حاكميت پيدا كند و به همين دليل، به مجرد اين كه جريان كربلا پيش مي آيد، مصري ها اعتراض خود را به حكومت اموي اعلام مي كنند. حتي در مصرف چند زيارت گاه نظير مقام رأس الحسين(ع)، زيارت گاه حضرت زينب(س)، و زيارت گاه سيده نفيسه(س)، نوه امام حسن(ع) وجود دارد.
مردم مصر، اهل سنت هستند و طبق آمارهاي رسمي، شيعيان تنها يك درصد از جمعيت مصر را تشكيل مي دهند، اما آنچنان اقبال و علاقه باشكوهي نسبت به ائمه دارند كه گاه از ما ايرانيان نيز پيشي مي گيرند. مثلا در مراسم جشن ميلاد امام حسين(ع) ما در ايران تنها شب سوم شعبان را جشن مي گيريم اما مردم قاهره و مصر ده شبانه روز جشن مي گيرند و حرم (رأس الحسين) را چراغاني مي كنند، چادرها و خيمه هاي فراواني در اطراف حرم و خيابان هاي اطراف نصب مي كنند، هيئت به هيئت- مثل هيئت هاي ايراني- از شهرهاي مختلف مي آيند و هر كدام براي خودشان مداحي و سخنراني دارند و از فضايل امام حسين(ع) و ائمه(ع) مي گويند و شعر مي خوانند. همين طور براي حضرت زينب(س) و سيده نفيسه(س) نيز بر همين منوال است.
¤با اين اوصاف، تا چه اندازه مي توانيم انگيزه هاي ديني را در قيام اخير دخيل بدانيم؟
-قيام مردم مصر از كدام ويژگي هاي روحي برخاسته است؟ اگر مردم عليه حكومت فعلي قيام مي كنند، ما نمي توانيم اين واقعيت و ويژگي هاي روحي را ناديده بگيريم.
گرايش هاي ديني مردم مصر بسيار قوي است كه از جلوه هاي آن مي توان به علاقه آن ها به اهل بيت پيامبر(ص)، اهتمام زياد به قرآن و توجه به حجاب اشاره كرد. صبح كه از خانه به سمت محل كار راه مي افتاديم، از بسياري مغازه ها صداي راديو قرآن به گوش مي رسيد. كمتر مي شد كه سوار تاكسي شويم و راديو قرآن روشن نباشد. حتي يك بار ديدم كه صداي قرآن از يك موتورسيكلت به گوش مي رسد. وقتي دقت كردم ديدم كه راكب آن راديو را روي دسته موتور تعبيه كرده و به قرآن گوش مي دهد. اين دين گرايي و اسلام خواهي مردم است و حتي در شعارهاي شان در قيام اخير هم مي بينيد كه از شعارهاي ديني همچون «الله اكبر» استفاده مي كنند.
در خصوص حجاب هم بايد بگويم كه علي رغم اين كه حكومت مردم مصر ديني نبود، حدود هفتاد تا هشتاد درصد زنان مصر محجبه هستند. اين در حالي است كه خانم «سوزان مبارك»، همسر حسني مبارك بي حجاب بود. همچنين توريست هايي كه به مصر مي آمدند، بي حجابي را ترويج مي كردند اما مردم مقاومت مي كردند و حجاب را نگه مي داشتند. نماز را حكومت مصر ترويج نمي كرد اما مردم چنان تدين دارند كه حتي در مساجد بين راهي در جاده ها نماز جمعه برقرار مي كنند. يك بار به سمت «اسكندريه» مي رفتم. در راه مسجد بين راهي را ديدم كه حدود چهل، پنجاه ماشين پارك شده بود و خطيب نيز مشغول خطبه نماز بود. حتي يك ماشين كشاورزي را ديدم كه مرد كشاورز به همراه خانواده اش سوار بر آن به سمت محل برگزاري نماز جمعه مي آمد. سؤال من اين است كه آيا ممكن است ملتي تا اين اندازه متدين، اگر قيامي بر پا كردند و تا پاي جان پيش رفتند، بگوييم ديانتش در اين قيام نقش ندارد؟!
¤برخي انگيزه هاي اقتصادي يا عقب ماندگي را دليل اين قيام مي دانند...
-بله، انگيزه هاي متعددي باعث اين نهضت و قيام مردم عليه حكومت شده است كه بنده به اجمال توضيحاتي در اين باره مي دهم. اما همه اين انگيزه ها نيز در معارف ديني جاي مي گيرند. حقيقت اين است كه روش حكومت مصر در دهه هاي اخير، باعث عقب افتادگي جامعه شد؛ مصري كه در يك دوره صادر كننده گندم به دنيا بوده است، به خاطر سيستم ضعيف حكومتي در پنج دهه اخير به جايي رسيده كه تنها چهل درصد از گندم مصرفي مردمش را توليد مي كند و حدود شصت درصد گندم را از كشورهاي ديگر به ويژه آمريكا وارد مي كند. همچنين كشاورزي مصر به شدت آسيب ديده است. در بخش صنعت نيز اصلا نتوانستند رشد چشم گيري داشته باشند، بلكه روز به روز درحال عقب گرد اقتصادي و صنعتي هستند. مثلا مصر و ايران، انرژي هسته اي را تقريبا حدود چهل سال پيش و به طور هم زمان آغاز كردند. اما مي بينيم كه ما با رشد قابل توجهي مواجه بوده ايم اما مصر همچنان روي كلنگي كه زده باقي است؛ علي رغم اين كه آمريكا و اروپا اعلام كردند كه ما حامي تو هستيم، نتيجه اين حمايت فقط كنترل صنعت مصر شد. در بخش علمي نيز دانشگاه هاي مصر رشد چنداني نكردند، درحالي كه در قرون قبلي، دانشمندان مصري مي درخشيدند.
«انور سادات»، «مبارك» و دولت مردان مصر از نظر اقتصادي ظلم بسيار بزرگي به ملت كردند. من براساس مشاهدات خودم بگويم كه بيش از پنجاه درصد از مردم مصر زير خط فقر زندگي مي كنند؛ حتي پليس هايي كه آن جا مي ديديم، چشمشان به دست ما بود كه وقتي رد مي شويم يك جنيه (معادل تقريبا 150 تومان) در دستشان بگذاريم. يادم هست داشتم در خيابان راه مي رفتم كه يك راننده تاكسي اشاره كرد: «كجا مي روي؟» گفتم: «منزل نزديك است و جاي خاصي نمي روم». گفت: «پس حداقل يك كمكي به من بكن» كه من يك جنيه به او دادم و كلي از من تشكر كرد.
فقر در مصر بيداد مي كند و بنده شاهد فقر شديد مردم بوده ام. رهبر انقلاب هم كه به جمعيت قبرستان نشين مصر اشاره كردند كه البته ايشان در ارائه آمار كمي احتياط كردند. در يك روزنامه مصري آماري ارائه شد مبني بر اين كه سه ميليون نفر از مردم در قبرستان ها زندگي مي كنند و هيچ كس هم آمار روزنامه را تكذيب نكرد. سخنان رهبر انقلاب در خطبه هاي نماز جمعه، تنها بخشي از ظلم هايي بود كه حاكمان مصر در حق مردم روا داشتند.
يادم هست به يك فارغ التحصيل داراي مدرك دكترا پيشنهاد كار داديم و حقوق وي را معادل 180 هزار تومان تعيين كرديم. او خيلي خوشحال بود و مي گفت اگر به دانشگاه بروم كمتر مي گيرم. از همين جا مي توان اوضاع طبقات پايين تر را متوجه شد. اين مواردي كه ذكر شد همه از دلائل اين قيام است، اما اين ها غيراز دين و مذهب نيست. دين يعني تمام ارزش هاي انساني و اسلامي و مسائلي چون عدالت خواهي، دانش طلبي، استقلال، عدم وابستگي، تقوا و سلامت نفس و... كه همه از مظاهر ديني محسوب مي شوند. در صورتي مي توانيم بگوييم قيام مردم مصر، اقتصادي است و ديني نيست كه عوامل ديگر وجود نداشته باشد. درحالي كه اين گونه نيست و همه اين موارد درقيام مصر مشاهده مي شود و همه اين ها يعني اسلام يعني ديانت و مگر مي شود مردمي مسلمان و اسلام خواه، در برابر ظلم قيام كنند و ما قيام آن ها را ديني ندانيم؟!
بنابراين قيام مردم مصر، يك حركت ديني است اما بايد هوشيار باشند. جريان هاي استعماري درتلاش هستند مواضع برخي جريانات معارض اما سكولار درون مصر را برجسته كنند.
¤ رهبر انقلاب در نمازجمعه، توافقات دولت مصر با اسرائيل را باعث تحقير ملت مصر دانستند. شما كه مدتي درمصر زندگي كرده ايد، دراين باره توضيح دهيد.
- واقعاً دولت مردان مصر، مردم مصر را حقير كردند، ذليلشان كردند و آنها را از نظر اقتصادي و علمي درسطح پايين نگاه داشتند و از نظرسياسي نيز مواضع ذلت باري اتخاذ كردند. مردم مصر كه در دوران «جمال عبدالناصر» احساس قدرت، شجاعت و مردانگي مي كردند و در برابر اسرائيل ايستادند و به سوريه و فلسطين كمك كردند، در چند دهه اخير به وضعيتي دچار شدند كه احساس ضعف در برابراسرائيل پيدا كردند. من با چندين نفر از دولت مردان و علما در اين باره صحبت كردم. اكثريت اين ها حالت ترس به خودشان گرفته بودند.
به برخي از مسئولان الازهر گفتم:«شما مگر اسرائيل را دوست داريد؟» گفتند:نه، ما مي خواهيم اسرائيل ريشه كن شود.» گفتم:«پس چرا قيام نمي كنيد؟» گفتند:«ما قادر نيستيم.» گفتم:«چرا سازش مي كنيد و دولت شما مرز رفح را مي بندد؟» گفتند:«ما قدرت نداريم. اسرائيل از ما ناراحت مي شود، به ما حمله مي كند و ما توان دفاع نداريم.» حتي علما را هم ترسانده اند.البته بايد بين ديدگاه و شجاعت تفكيك قائل شد.
مبارك سعي كرد كه اين حقارت را درون ملت تزريق كند. در زمان جنگ غزه، من در قاهره بودم و وقتي عده اي براي بازكردن مرز رفح فشار آوردند. آقاي مبارك طي يك سخنراني تأكيد كرد كه:«مردم مصر! من دوست ندارم كاري بكنم كه قرارداد امنيتي ما با اسرائيل به هم بخورد و اسرائيل به ما حمله كند و شما ملت از بين برويد، اقتصاد شما ورشكسته بشود، جنس ها گران شود و ملت نابود گردد.» وقتي رهبر يك كشور اين گونه مظهر عجز و ناتواني باشد، معلوم است كه ملت تحقير خواهد شد.
¤ پس از سخنان رهبر انقلاب برخي رسانه هاي همسو با سياست هاي غرب، سعي كردند كه بين انقلاب اسلامي ايران و ملت مصر اختلاف افكني كنند كه البته نتوانستند. نظر شما دراين باره چيست؟
- انقلاب ما كه پيروز شد، براي اولين بار در دنيا كتاب «ولايت فقيه» امام خميني (ره) درمصر ترجمه و منتشر شد. يكي از انديشمندان مصر به نام «دكتر حسن حنفي» يك مقدمه هفتاد صفحه اي بر آن نوشت و نظريه ولايت فقيه را اثبات كرد. بعد نيز كتاب «جهاد اكبر» امام خميني (ره) را منتشر نمود. با توجه به اين كه روابط ما و مصر حسنه نبود، هنگام حضور درمصر محدوديت هايي از سوي دولت مصر براي فعاليت فرهنگي داشتم اما با اين حال هرجا كه وارد مي شدم. مردم و رسانه ها با روي گشاده و آمادگي از من استقبال مي كردند. حتي در همان ماه هاي اول حضورم، جزو سخنران هاي دانشگاه الازهر شدم. يعني خود اساتيد آن جا مرا دعوت مي كردند. من محبت و عشق به ايران را در طبقات مختلف مردم ديدم. يك روز كنار خيابان منتظر تاكسي بودم كه يك تاكسي آمد و اولش قيمت را كمي بالا گفت كه با چانه زدن با هم به توافق رسيديم. وقتي از من پرسيد كه «از كجايي؟» گفتم كه ايراني هستم. تا اين جمله را شنيد، ايستاد و آغوش باز كرد و گفت:«تو مهمان مني» من فكر كردم تعارف مي كند اما اين گونه نبود و هرچه اصرار كردم، از من پول نگرفت و گفت:«درعمرم افتخار خواهم كرد كه يك ايراني سوار ماشين من شده است.»
يك بار نيز در راه رفتن به «اسماعيليه» به يك آبادي رسيدم كه يك كشاورز با خانواده اش كنار باغ انبه اش نشسته بود. ما هم ايستاديم تا انبه بخريم. كشاورز پرسيد:«شما اهل كجايي؟» من با او شوخي كردم و گفتم: «شما بگو من كجايي هستم؟» يك نگاهي كرد وگفت:«پاكستان؟» گفتم:«نه» گفت: «سوريه؟» گفتم:«نه» گفتم:«يك راهنمايي مي كنم؛ از اسلامي ترين كشور روي كره زمين» يك تأملي كرد وگفت: «ايران» اين براي من خيلي معنادار بود. حتي كشاورز درصحراي دور افتاده مصر هم اعتقاد دارد كه اسلامي ترين كشور دنيا، كشور ايران است و اين خيلي زيباست. مردم ايران از ميزان محبوبيت خود در دنيا خبر ندارند.
بايد به علاقه مردم مصر به آقاي «سيدحسن نصرالله» هم اشاره اي كنم. يك روز يكي از مصريان به من گفت كه اخيراً راجع به محبوب ترين رهبر جهان عرب نظرسنجي صورت گرفته است. از مصري ها كه نظرسنجي شده، سيدحسن نصرالله به عنوان محبوب ترين رهبر جهان عرب انتخاب شده است. بايد درنظر داشته باشيم كه اكثر مردم مصر، اهل سنت هستند كه اين موضوع، عشق آن ها به روحانيت شيعه را نشان مي دهد.

 



به مناسبت حكم امام(ره) درباره ارتداد سلمان رشدي
فتوايي براي هميشه تاريخ

اكبر صفري
25 بهمن مصادف با سالروز صدور حكم تاريخي امام خميني مبني بر ارتداد سلمان رشدي نويسنده خائن كتاب آيات شيطاني در سال 67 است. هرچند از آن زمان بيش از دو دهه مي گذرد اما به لحاظ اثرگذاري، ظرافت، دورانديشي و هوشمندي اين حكم همچنان نقطه عطفي در دوران مرجعيت ديني امام خميني به عنوان رهبر و بنيانگذار انقلاب اسلامي و تاريخ جهان اسلام به شمار مي رود.
جهان اسلام به لحاظ بهره مندي از منابع و ثروت هاي كلان خدادادي، برخورداري از موقعيت استراتژيك و حساس، آمار جمعيتي بالا (به عنوان يك بازار مصرف مناسب) از ديرباز مورد توجه دنياي غرب قرار داشته است. طوري كه تلاش براي حضور بلندمدت در اين كشورها با هدف چپاول ثروت و سرمايه مسلمانان از شيوه هاي گوناگون و در قالب برنامه هاي هدفمند همواره ادامه داشته و بخش اصلي و راهبردي نقشه راه دنياي غرب را در تعاملات بين الملل شكل مي دهد.
در اين ميان مكتب حيات بخش اسلام به لحاظ تزريق روحيه ظلم ستيزي و استقلال طلبي در ميان مسلمانان و عدم تسامح و تساهل با چپاولگران و عوامل و عناصر بيگانه مانعي جدي در برابر برنامه و سياست هاي استعماري كشورها و رژيم هاي سلطه جو در حوزه جغرافيايي جهان اسلام به شمار رفته است. پديده انقلاب اسلامي، وجود جبهه مقاومت در سرزمين هاي اشغالي و موج بيداري ملت هاي منطقه با محوريت اسلام كه اخيراً در منطقه شاهد آن هستيم مصاديق روشني از وجود روحيه استكبارستيزي در ميان مسلمانان است كه به شدت حكام دست نشانده و عوامل بيگانه را در كشورهاي اسلامي به هراس انداخته است.
اما از آنجا كه مكتب حياتبخش اسلام، يك مكتب جهان شمول است كه در حصار مكان و زمان محدود نشده وچشم اندازي روشن را براي آينده جهان و زندگي بشريت در اقصي نقاط كره زمين ترسيم كرده است، لذا در خارج از حوزه جغرافيايي جهان اسلام نيز استعمارگران را به چالش كشيد و همچنان در بيداري ملت ها نقش آفريني مي كند.
بنابراين تلاش براي حذف حقيقت اسلام از يك سو و ايجاد اسلامي بي تفاوت و سازگار با سياست هاي استكباري همواره مورد توجه تئوريسين ها و حكام غربي قرار داشته است. در اين ميان پايه ريزي «اسلام سراب» كه نتواند انسان ها را از پرتو تعاليم حياتبخش اسلام سيراب كند و آنان را همچنان تشنه نگه دارد يا «اسلام سايه» كه نتواند انسان ها را از پرتو خورشيد فروزان و رهايي بخش اسلام بهره مند سازد، بخش راهبردي در برنامه هاي جهان غرب را با محوريت صهيونيست ها در تقابل با حقيقت اسلام شكل داده است.
نگاهي به پروژه ها و برنامه هاي اعمال شده در راستاي تغيير و انحراف در ماهيت اسلام در طول ساليان متمادي نيز مؤيد اين مطلب است كه تكثير اسلام هاي تقلبي و ترويج قرائت هاي انحرافي از اسلام نيز در راستاي سازگاري جهان اسلام با سياست هاي استعماري غرب و تبديل اسلام حقيقي به چيزي شبيه مسيحيت مرسوم در اجتماع امروزي صورت مي گيرد.
اين موضوع به ويژه در دهه هاي اخير كه يك حكومت ديني با محوريت اسلام و مردم سالاري ديني در ايران شكل گرفت و توانست به آموزه ها و نظريه هاي اسلامي در حوزه منطقه اي و فرامنطقه اي شكلي ميداني و كاربردي ببخشد، با شدت مضاعفي وارد مرحله جديدي شد. دشمن اين بار براي مهار و انزواي انقلاب اسلامي كه به عنوان جرقه بيداري ملل مسلمان موجوديت حكومت ها و رژيم هاي وابسته را در منطقه همچون رژيم صهيونيستي به شدت تهديد مي كرد، بسيار تلاش كرد، به طوري كه انحراف در حقيقت اسلام و تلاش براي حذف روحيه انقلابي و جهادي در ميان ملل مسلمان، با متهم كردن اسلام به خشونت و ظلم در قالب پروژه ها و برنامه هاي متعددي همچون اسلام ستيزي و اسلام هراسي در راستاي محور اسلام و جلوگيري از گسترش آن به اقصي نقاط جهان همچنان از سوي غربي ها دنبال مي شد.
دراين ميان نقش امام خميني به عنوان مرجعيت ديني و رهبري جامعه اسلامي كه در راس حكومت نوپاي انقلاب مردمي ايران با محوريت اسلام قرار داشت، بسيار مهم و حساس بود. چرا كه موفقيت انقلاب مردمي ايران بر مبناي باورها و اعتقادات ديني و در پرتو رهبري يك اسلام شناس مي توانست اين باور را كه دين مي تواند در عرصه اجتماعي ظهور و بروز نمايد و از حالت انفرادي و انزوا خارج شود، به طور عملي ثابت كند.
لذا حضرت امام با حساسيت و دقت فراوان توطئه ها و برنامه هاي دشمنان در دو جبهه ترويج و تبليغ اسلام انحرافي و تلاش براي محو و نابودي اسلام را رصد مي كرد. امام خميني از يك سو با پاسخگويي با هنگام و هوشيارانه، ترفندها و توطئه هاي دشمنان را براي انحراف در حقيقت اسلامي خنثي مي كرد و از ديگر سو با تاكيد بر اجراي صريح احكام اسلامي در زواياي پيدا و پنهان جامعه و حفظ ماهيت اسلامي حكومت به اسلام حقيقي عمل مي كرد. صراحت كلام امام مبني بر اجراي احكام اسلامي حتي در مورد نزديكان و شخصيت هاي مختلف كه سالها در خدمت اسلام و انقلاب بوده اند نشان مي داد كه اسلام ناب و حقيقي خط قرمزهاي مشخصي دارد كه هيچ كس نمي تواند از آنها عبور يا مجوز عبور از آنها را صادر كند.
انديشه جهاني سازي انقلاب اسلامي كه در قالب صدور انقلاب در كلام امام جاري شد، تهديدي جدي براي دنياي استكبار كه در قالب آمريكا تبلور يافته بود به شمار مي رفت. تهديدي كه نابودي حكومت ها و رژيم هاي وابسته را به عنوان پل ارتباطي استعمار در اقصي نقاط جهان در ابعاد منطقه اي و فرامنطقه اي به همراه داشت. طوري كه رژيم صهيونيستي كه اصلي ترين تكيه گاه دولت آمريكا و كشورهاي غربي در جهان اسلام و منطقه به شمار مي رفت و سران آن از نفوذ بالايي در هيئت حاكمه آمريكا و اروپا برخوردار بودند، به شدت از بيم انقلاب اسلامي نگران بودند.
اما از آنجا كه عمل در پرتو احكام اسلام حقيقي و اسلام اصيل مسبب اصلي بيداري ملل مسلمان به شمار مي رفت و تزريق و تقويت روحيه ظلم ستيزي، استكبارستيزي و تكليف گرايي در ميان جامعه مسلمانان مي تواند در ابعاد گوناگون قدرت مانور غرب را در جهان اسلام كاهش دهد، لذا تلاش براي انحراف در ماهيت و حقيقت اسلام و كم رنگ نمودن جذبه هاي معنوي و مادي اسلام در چهره انقلاب اسلامي و تزريق شكست و ناتواني در ساختار حكومت ديني جدي تر از گذشته در پروژه هاي تقابل با اسلام مورد توجه قرار گرفت.
امام خميني در تقابل با خط انحرافي ايجاد شده توسط دشمنان كه قصد داشت اسلام انحرافي را با عناوين مختلف و با همكاري عوامل و عناصر غرب زده و روحاني نما در متن جامعه تزريق كند، به صحنه آمد و با تبيين «اسلام ناب محمدي» در مقابل «اسلام آمريكايي» و تأكيد بر ويژگي ها و شاخصه هاي آنها ضمن ترسيم خطوط اصلي در جبهه مسلمين، طراحان و عوامل اين نوع مرزبندي را نيز مشخص كرد.
اما تلاش براي دور كردن مسلمانان از عقايد و آرمان هاي اسلام حقيقي و ايجاد انحراف در دين اسلام آنچنان براي دولت هاي استعماري مهم بوده كه در اين راه از هيچ تلاش مادي و معنوي براي مهار اين حقيقت ناب كوتاهي نكردند. فعاليت در قالب جنگ نرم همچون برنامه هاي فرهنگي، مذهبي و سياسي تا فعال سازي گروه هاي تروريستي براي كشتار مسلمانان، تخريب اماكن مذهبي، تجزيه و اشغال كشورهاي اسلامي و... بخشي از تلاش هاي دشمنان اسلام بوده كه در راستاي برخورد با حقيقت اسلام روي داده است. در اين بين تحريك اديان مختلف جهان در برابر دين اسلام از جمله مسيحيت و ايجاد اختلاف در ميان مذاهب اسلامي نسبت به گذشته تشديد شده است. بطوري كه بنا به گزارش سي ان ان در سندي كه در واتيكان منتشر شد پاپ بنديكيت شانزدهم از شعار جهاني «اسلام تنها راه حل» اظهار نگراني كرده و آينده اي مبهم را براي مسيحيان خاورميانه پيش بيني كرده است.
اما هتك حرمت به مقدسات اسلامي به عنوان اقدامي شنيع و بي شرمانه كه دول استعماري زمينه آن را با حمايت هاي مادي و معنوي خود فراهم كرده اند بخش ديگر پروژه هاي اسلام ستيزي را شكل مي دهد. اقدامي كه «سراحمد سلمان رشدي» نويسنده و مقاله نويس هندي الاصل تبعه انگلستان در چهارمين اثر خود تحت عنوان «آيات شيطاني» به نگارش درآورد از آن جمله است. اقدامي كه با موضع گيري صريح و بهنگام بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي مبني بر ارتداد وي همراه شد و صدور فتواي اعدام وي توسط امام خميني باعث شد تا سلمان رشدي ساليان درازي به زندگي مخفيانه روي آورد و تنها در مناسبت هاي خاص در انظار ظاهر شود.
هر چند جسارت و بي ادبي به مقدسات مسلمين در قالب فيلم، كاريكاتور، كالاهاي مصرفي و اخيرا با سوزاندن كتاب الهي همچنان با حمايت هاي همه جانبه دشمنان اسلام ادامه دارد، اما نگاهي به آنچه زمينه اين جرات و جسارت را در ميان دشمنان فراهم ساخته طوري كه بتوانند آشكارا به مقدس ترين و عزيزترين ارزش هاي مسلمانان جسارت كنند به غفلت و سهل انگاري حكام اسلامي و علماي اسلام باز مي گردد. وظيفه اي خطير و مهم كه امام خميني همواره براي پاسداشت آن به عنوان خطوط قرمز جهان اسلام لحظه اي غفلت نكرد و آن را در راستاي تكليف گرايي درست و دقيق انجام داد و از اين بابت بر گردن آحاد مسلمانان و جهان اسلام حقي بزرگ دارد. در اين ميان دشمن تلاش دارد در گذر زمان اين حكم تاريخي را كم رنگ جلوه داده و آن را تحت عناوين و شيوه هاي مختلف، بازتاب يك زمان خاص معرفي كند و در نهايت بي اعتبار كند. اما نام و ياد امام خميني و نقشه راه امام با نام اسلام ناب همراه شده و همچنان زنده است و اين حكم تاريخي همچون يك ميراث معنوي ارزشمند در همه دوران ها نسل به نسل در ميان فرزندان معنوي خميني در اقصي نقاط جهان جاري و ساري است و در اين راه چه جواناني كه حاضرند شهد شهادت بنوشند.

 



انقلاب اسلامي ايران، الگويي براي بيداري جهان اسلام
انقلاب بصيرت زا و بيدارساز

علي قاسمي- حسين بابايي
انقلاب اسلامي ايران به عنوان يكي از رخدادهاي متمايز در عرصه بيداري اسلامي، نقطه عطفي در تاريخ تحولات سياسي اجتماعي دنياي معاصر محسوب شده كه تغييرات زيادي در معادلات جهاني به وجود آورده است. اين انقلاب در شرايطي به وقوع پيوست كه تفكرات و ايده حاكم بر دنيا با واقعيتي غيرديني تصور شكل گيري انقلاب و جريان دين محور را پيش بيني نمي كرد؛ بدان خاطر كه برآوردهاي ناشي از وضعيت جهاني در دوران دو قطبي و حمايت غرب از نظام حاكم بر ايران، بيانگر آن بود كه تحولات جهاني با محوريت نظام سرمايه داري و جريان كمونيستي جايي براي نشر تفكرات اسلامي نگذاشته بود. لذا پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران با تكيه بر ايده مردم سالاري ديني، و محوريت دين گرايي در جامعه به تدريج اين ايده به دليل افكار آرماني و ضداستكباري و طرح ارزش هاي جديد در عرصه بين الملل، در تقابل با غرب و شرق قرار گرفته و منافع غالب كشورها را نيز به خطر انداخت.
علي رغم فشارهاي شديد قدرت هاي بين الملل و ساير دولت ها در مقابله با اين انقلاب، اما انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني(ره)، توانست با تكيه بر تفكر اسلام گرايانه، نقش اسلام و مسلمانان را در عرصه هاي مختلف برجسته ساخته و عنصر هويت اسلامي را به عنوان واقعيتي پذيرفته شده در برابر هويت جهان شمول غرب قرار دهد.
از سويي ديگر نيز طرح شعار صدور فرهنگ انقلاب اسلامي كه از ابتدا تصميم جمهوري اسلامي بود دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب را بر آن داشت كه راهي براي جلوگيري از اين مطلب بيابند و كار بدانجا رسيد كه ريگان رئيس جمهور وقت آمريكا به دانشگاه هاروارد مأموريت داد كه با تشكيل يك كنفرانس بين المللي و دعوت از سياستمداران، اسلام شناسان و ايران شناسان درباره اين موضوع بپردازند كه چگونه مي توان از گسترش موج انقلاب اسلامي جلوگيري كرد.
لذا همه دشمني ها در رويارويي با نظام اسلامي به سركردگي آمريكا و صهيونيزم بين الملل در دستور كار قرار گرفت و متناسب با فراخور زماني تهديدات گسترده اي در عرصه هاي مختلف سياسي، اقتصادي، نظامي، رواني، و حتي جنگ فرهنگي و يا همان ناتوي فرهنگي و جنگ نرم بر عليه نظام اسلامي تدارك و صحنه گرداني شد.
اما با همه دشمني ها و توطئه چيني استكبار جهاني در مقابله با انقلاب اسلامي با توسل به جريانهاي مخالف خود و كاربري تاكتيكها و روشهاي مختلف با شكست روبرو گرديد به گونه اي كه روند تحولات جهاني و بررسي ابعاد تاثيرگذاري اين انقلاب در سطح جهان اسلام، حاكي از آن است كه علي رغم مخالفت بسياري از سوي آمريكا و صهيونيزم بين الملل و همچنين دولت هاي دست نشانده منطقه، جمهوري اسلامي ايران در راستاي تعالي اهداف خود، علاوه بر دستيابي به اقتدار ملي و جهاني در مسير رشد و پيشرفت، با سعي و تلاش فراوان توانست تا مسلمانان جهان را در مسير بازيابي هويت اسلامي خويش قرار داده به گونه اي كه بررسي هاي موجود در اين زمينه بيانگر آن است كه اين انقلاب بزرگ، تاثيرهاي متفاوتي را در سطح جهان اسلام داشته است كه بازتاب ملموس و چشمگير آن، تقويت و شتاب بخشيدن به جريان هاي سياسي اسلامي، برانگيختن ايدئولوژي و تفكر سياسي اسلامي و فراهم شدن الگوبرداري جريان هاي اسلام گرا و دولت هاي اسلام خواه در منطقه براي پياده سازي احكام اسلامي و حاكم سازي جريان و حكومت دين گرا مي باشد.
در واقع پيروزي انقلاب اسلامي ايران، روزنه هاي اميد، بيداري و بصيرت را در دنياي اسلام بوجود آورد به گونه اي كه پيروزي انقلاب اسلامي كه همزمان با مذاكرات «كمپ ديويد» در مصر رخ داد؛ با محكوميت پيمان كمپ ديويد از سوي ايران، گروه هاي اسلامي از جمله اخوان المسلمين ميانه رو، جماعه الاسلاميه و برخي گروه هاي ديگر، دولت مصر را به پيروي از الگوي ايران و مبادرت به جنگ مقدس با اسرائيل فراخوانده و از موضع ايران در عقب نشيني اسرائيل از تمامي خاك فلسطين اشغالي استقبال كردند؛ البته در مقابل، برخي گروه هاي ديگر سعي نمودند تا با پررنگ جلوه دادن جنبه هاي ايرانيت و شيعي بودن انقلاب اسلامي در مقابل جنبه اسلامي و احياي فكر ديني در دنياي معاصر، از تاثير اين انقلاب در مصر بكاهند. همچنين دولت مصر نيز كه در اين مطقع زماني به دليل بهبود روابط خود با رژيم صهيونيستي در ميان كشورهاي اسلامي و عربي در انزوا قرار داشت، ضمن محكوم نمودن ايران به مداخله در امور داخلي مصر، سعي داشت تا با بزرگ جلوه دادن خطر انقلاب اسلامي ايران براي كشورهاي منطقه، با اين كشورها عليه ايران ائتلاف نموده و ضمن بهبود روابط خود با كشورهاي اسلامي، امواج انقلاب اسلامي ايران را هرچه بيشتر مهار نمايد. ولي به طور كلي تاثير انقلاب اسلامي ايران در شكل گيري نهضت بازگشت به خويشتن اسلامي و احياي فكر ديني در مصر را نمي توان انكار نمود و در اين خصوص بايد اظهار نمود كه الهام پذيري اين گروه ها از انقلاب اسلامي منجر به تقويت جريان اسلام گرا و شكل گيري نهضت اسلامي در دنياي اسلام بويژه تونس، مصر، ليبي و شكل گيري جريانات اسلام خواهانه در برابر حكومت هاي دست نشانده غربي در منطقه گرديده است كه اين مسئله نشئت گرفته از بيداري و بصيرت ملت ايران در طول سه دهه عمر با بركت انقلاب اسلامي قابل ارزيابي است.
از اين رو نفوذ معنوي انقلاب اسلامي در «جهان اسلام» باعث شده كه آنها با الگوبرداري از تجربه ايران و ايجاد جسارت در بيان خواسته هاي خود، جنبش اسلامي جديدي را تشكيل دهند كه همه اين جنبش با هدف سرنگوني سكولاريسم و رژيم هاي دست نشانده ضداسلامي، نويد روي كار آمدن حكومت به سبك حكومت اسلامي ايران را به جهانيان نشان مي دهد. برهمين اساس در پاسخ به مدعيان غرب گرا در ايران بويژه سران فتنه كه با شعار تغيير براي ايران در فضاي غبارآلود فتنه 88 سنگ حمايت از غرب و اصلاحات غرب گرايانه را به سينه مي زدند و بدنبال به موزه سپردن افكار و انديشه هاي حضرت امام بودند اين نكته گوشزد مي گردد كه در پاسخ به همه ياوه گويي هاي داخلي و خارجي به ويژه در پاسخ به شعارهاي كذايي سران فتنه در روز قدس سال گذشته اين چنين مي توان عنوان نمود كه انعكاس انديشه و تفكرات امام امت و فرياد ضدآمريكايي و اسرائيلي امت امام را از حنجره همه مسلمانان عالم و حكومت هاي برخواسته از آرمان هاي امام و ولايت فقيه را به زودي در سراسر جهان اسلام خواهيد شنيد.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14