(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 10 خرداد 1390- شماره 19940

حج مظهر شكوه دين
مهم ترين مسئله در انتخابات از ديد رهبر انقلاب

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




حج مظهر شكوه دين

آيت الله محمد تقي مصباح يزدي
منافع بي شمار
درقرآن مصالحي را براي حج ذكر فرموده و تأكيد كرده است كه: «جعل الله الكعبه البيت الحرام قياما للناس؛1 كعبه جايي است كه باعث قيام مردم مي شود»؛ يعني اگر اين كعبه نباشد افراد جامعه افرادي خفته و بي تحرك مي شوند. اين كعبه است كه باعث پويايي و زنده بودن جامعه مي شود. در سوره حج براي تشويق مردم به انجام اعمال حج مي فرمايد: «ليشهدوا منافع لهم و يذكروا اسم الله في ايام معلومات علي ما رزقهم من بهيمه الانعام؛2 قرآن مي گويد حج منافع بي شماري دارد و در روايات اين منافع را به صورت جزئي بيان فرموده اند. مثلا مردم از بلاد مختلف به اين سرزمين مي آيند، همديگر را مي شناسند، از يكديگر چيز ياد مي گيرند، منافع اقتصادي شان را درك مي كنند، مي فهمند چه تجارتي براي چه جايي مفيد است و...
حج مظهر شكوه دين
اما حضرت زهرا سلام الله عليها نكته ديگري رامي فرمايند كه اگر همه فوايد فوق را در يك طرف قرار دهيم و اين نكته را در طرف ديگر، شايد همين يك نكته بر همه آن ها برتري داشته باشد، حضرت مي فرمايند: والحج تشييدا للدين؛ «تشييد» يعني ساختماني را محكم و زيبا ساختن و پايه هايش را مرتفع قرار دادن. «شيدالبناء» يعني ساختمان محكم، رفيع و زيبايي ساخت. حضرت مي فرمايند: حج باعث مي شود كه دين به صورت ساختماني رفيع، بلند، زيبا و باشكوه باشد. شايد منظور اين باشد كه اگر حج تشريع نشده بود و مسلمان ها موظف نبودند كه هر سال چنين اجتماع باشكوهي را در آن جا تشكيل دهند ابهت اسلام براي جهانيان نمايان نمي شد. در چنين مراسمي، عظمت اسلام و جامعه اسلامي به نمايش گذاشته مي شود و قطعاً ديدن اين مناظر باشكوه توسط غيرمسلمان ها و حتي نقل و توصيف اين مراسم، آن ها را تحت تأثير قرار مي دهد و اين سؤال را براي آن ها ايجاد مي كند كه: اين چه جذبه اي است كه مردم را اين چنين به سرزميني مي كشاند كه نه آب و هوايي دارد و نه وسائل خوش گذراني؟
حج، درياي رحمت الهي
خداي متعال از روي لطف عميقي كه به بندگانش دارد از هيچ يك از انواع وسايلي كه ممكن است در انسان اثر بگذارد و او را يك قدم به طرف خدا جذب كند فروگذار نمي كند، او راه هايي را باز مي كند كه مردم به طور طبيعي انگيزه اي براي توجه به خدا و خضوع در مقابل عظمت الهي پيدا كنند؛ چرا كه اين توجه و خضوع تنها عامل ترقي روحي و معنوي انسان و رسيدن به آن مقامي است كه براي آن آفريده شده است. خدا به ابراهيم مي فرمايد: به مردم بگو به هر وسيله اي شده خود را به مكه برسانيد و حج را ترك نكنيد؛ چرا؟ براي اين كه اين بهترين عاملي است كه مي تواند انگيزه اي جهاني در عموم مردم به وجود آورد. صحبت يك نفر و دو نفر نيست. مرحوم آقاي طباطبايي رضوان الله عليه از استادشان مرحوم آقاي قاضي نقل مي كردند كه: «گاهي خدا كسي را يك سال به بيماري و فقر و... مبتلا مي كند تا يك ياالله بگويد. يعني گفتن يك ياالله آن قدر در سعادت انسان مؤثر است كه جا دارد يك سال سختي بكشد.» طبعاً وقتي چنين بركاتي نصيب يك جمعيت ميليوني شود براي خدا خيلي ارزشمند است. اين عمل، دين را خيلي تقويت مي كند؛ لذا اگر يك سال داوطلب براي شركت در مراسم حج كم باشد و بخواهد حج خلوت برگزار شود، خداي متعال حاكم شرع را موظف كرده است كه با هزينه بيت المال عده اي را به حج بفرستد. خدا نهايت علاقه را دارد كه حتي يك نفر بيشتر هم كه شده مشمول رحمت خدا قرار گيرد.
عجيب است! هر سفري كه به حج مي روي علاقه ات به حج بيشتر مي شود. شخصي تازه مسلمان كه از اهالي آمريكا بود سفري به حج رفت. از او پرسيدم در اين سفر كجا بيشتر به شما خوش گذشت؟ گفت: «هيچ چيز براي من لذت بخش تر از اين نبود كه بنشينم و خانه كعبه را تماشا كنم. آن قدر اين منظره لذت بخش بود كه حاضر نبودم آن را با چيزي عوض كنم!» اتفاقاً از مستحبات اعمال مسجدالحرام نگاه كردن به خانه كعبه است. خداي متعال در اين سنگ هاي سياه و اين سرزمين خشك و بي آب و علف چنان جاذبه اي قرار داده است كه دل ها را مجذوب مي كند تا افراد بيشتري به رحمت خدا نايل شوند. او مي خواهد در افراد لياقت درك رحمت خودش هرچه بيشتر ايجاد شود.
پس عمده فلسفه حج تشييد دين است؛ يعني حج بناي دين را محكم و باشكوه مي كند. اگر حج نبود بناي دين، بنايي ضعيف، خاموش، آرام و بي رمق بود و مردم از آن استفاده اي نمي كردند و خيلي ها از آن غافل مي شدند و اين باعث مي شد كه از خيلي از بركات محروم شوند؛ اما وجود حج باعث شد كه بناي دين رفيع و باشكوه باشد و دل ها را مجذوب كند تا مشمول رحمت فراوان الهي قرار گيرند.
رزقناالله و اياكم ان شاءالله.
عدالت، اطاعت، امامت
... و العدل تنسيقا للقلوب، و طاعتنا نظاما للمله ، و امامتنا امانا من الفرقه ؛3
در جلسه گذشته به حكمت تشريع دو آموزه از تعاليم اسلامي اشاره شد و تا اندازه اي كه خداي متعال توفيق داد توضيحاتي عرض كرديم. در ادامه حضرت زهرا سلام الله عليها سه عنوان ديگر از تعاليم اسلامي را ذكر مي فرمايند كه به نظر بنده بيت الغزل اين خطبه حساب مي شوند. حضرت مي فرمايند: «خداي متعال امر به عدل فرموده است تا بين دل ها هماهنگي به وجود آيد و اطاعت ما اهل بيت را باعث انتظام ملت قرار داده است.»
ملت در اصطلاح ما با كاربردهاي آن در زبان عربي تفاوت دارد. در زبان فارسي ملت يعني دسته اي از مردم كه در زندگي اجتماعي با هم ريشه هاي مشترك نژادي و اشتراك در محل زندگي دارند و معادل nation در زبان انگليسي است. اما ملت در زبان عربي معناي ديگري دارد و به معناي آيين زندگي، روش رفتار و آداب و سنتي است كه بر جامعه حاكم است. در قرآن از قول پيغمبر اكرم مي فرمايد: «قل انني هداني ربي الي صراط مستقيم دينا قيما مله ابراهيم حنيفا و ما كان من المشركين؛ در مقابل آيين يهود و نصارا من از روش جدم ابراهيم پيروي مي كنم.»
بعد حضرت زهرا سلام الله عليها مي فرمايند: «و امامتنا امانا من الفرقه ؛ خدا امامت و پيشوايي ما را وسيله اي براي جلوگيري از افتراق و از هم پاشيدگي جامعه قرار داده است.» حضرت در اين عبارات سه مساله را مطرح مي كنند كه هيچ كدام از قبيل عبادات و وظايفي نيست كه تا به حال صحبت شده بود. اين سه موضوع مستقيما با جامعه سرو كار دارد.
عدالت خواهي، پيونددهنده دل ها
در توضيح اين نكات آنچه به نظر مي رسد اين است كه: حكمت خداي متعال اقتضا كرده است كه انسان ها با هم در ارتباط باشند و زندگي اجتماعي و مشترك داشته باشند. برخلاف بعضي از حيوانات كه حداكثر با جفت خود زندگي مي كنند. زندگي اجتماعي براي انسان مفيد بلكه ضروري است و مي دانيم كه انسان بدون زندگي اجتماعي به كمالات خود نمي رسد؛ بلكه چه بسا نتواند زندگي اش را روي زمين ادامه دهد. انسان ها هر كدام هويت مستقلي دارند و هر كسي احساس مي كند وجودي جدا از وجود ديگران و خواسته هايي متفاوت از خواسته هاي ديگران دارد. گاهي خواسته هايش با ديگران تزاحم پيدا مي كند و حتي گاهي به جنگ كشيده مي شود. با مراجعه به منابع ديني هم معلوم مي شود كه سرانجام، انسان به عالمي سفر خواهد كرد كه در آن جا عوامل اجتماعي نقشي ندارد. قرآن مي فرمايد: «وكلهم آتيه يوم القيامه فردا؛5 و همگي روز رستاخيز، تك و تنها حاضر مي شوند.» در آن جا نه ارتباطات نسبي نقشي دارد (فلا انساب بينهم)6، نه عوامل اجتماعي و رياست و مرئوسيت (وتقطعت بهم الاسباب)7. البته باز به يك معنا در آن جا اجتماع و با هم بودن هست؛ اما نه براساس عواملي كه در دنيا بود. ملاك در آن جا مراتب ايمان است. آن كساني كه ايمانشان به هم نزديك تر است با هم بيشتر مانوس اند. اما ما در عالم دنيا به زندگي اجتماعي نياز داريم. حال براي اين گردهمايي و ارتباط چه ملاكي مناسب است؟
از نظر تاريخي عوامل طبيعي نقش تعيين كننده اي را در اجتماعات بشري داشته اند و احيانا عوامل ثانوي هم مثل زبان، گويش، لهجه و... با تشكيل اين اجتماعات ارتباطي داشته اند؛ اما به طور قطع ملاك زندگي اجتماعي و مشتركي كه براي انسان مفيد است هيچ كدام از اين ها نيست. دو انسان ممكن است از لحاظ رنگ، نژاد، زبان و... مثل هم باشند؛ اما زندگي، روحيات و سرنوشتشان بسيار متفاوت باشد، مخصوصا اگر از دو دين يا دو مذهب پيروي كنند. پس اين اشتراك نمي تواند سرنوشت آن ها را يكسان كند و به هم گره بزند و تاثير چنداني در سعادت و شقاوت نهايي شان داشته باشد. پس براي ارتباط بهتر افراد يك جامعه و بهره برداري بهتر از اين ارتباط براي سعادت حقيقي، امور ديگري لازم است. ما عامل طبيعي كه تامين كننده اين نياز باشد سراغ نداريم.
براي اين كه عده اي با هم اجتماعي تشكيل دهند و وحدتي- كه اسمش را مي گذاريم وحدت جامعه- بين شان برقرار شود، شرط اولش اين است كه نسبت به هم احساس دشمني و كينه توزي نداشته باشند. ممكن است عواملي باعث شود كه دو برادر هم نسبت به هم دشمني كنند و گاهي حتي برادري اقدام به قتل برادرش كند. نفرت، عوامل رواني فراواني مي تواند داشته باشد؛ اما يك عامل عامي كه موجب مي شود افراد نسبت به هم بدبين باشند و نخواهند كه به هم نزديك شوند و از يكديگر بترسند اين است كه افراد جامعه درصدد ضرر زدن به ديگري و پايمال كردن حق ديگري باشند. اگر كسي احساس كند كه برادرش دائما مي خواهد حقش را غصب كند ته دلش نسبت به او بدبين مي شود و هميشه مواظب است كه برادرش به او ضرر نزند. پس شرط اول اين كه افراد يك جامعه بتوانند به هم نزديك شوند و با هم ارتباط برقرار كنند اين است كه در آن ها روحيه ظلم و تجاوز به حق ديگران قوي نباشد. بايد احساس كنند كه هر كسي به حق خود راضي است. البته اگر احساس كنند افراد جامعه درصدد كمك به هم و ايثار در حق هم هستند، ايده آل خواهد شد. معناي اين احساس رضايت به حق خود، رضايت به برقراري عدالت است. اگر در جامعه اي عدالت حاكم شود حق هر كسي تامين مي شود و كسي به ديگري تجاوز نمي كند و اين باعث هماهنگي دل ها خواهد شد. شرط اول فراهم شدن بستر وحدت اجتماعي، عدالت است. شايد به همين مناسبت حضرت اول روي عدل تكيه مي كنند و مي فرمايند: و العدل تنسيقا للقلوب؛ «تنسيق» يعني ايجاد هماهنگي و جلوگيري از تنش و از هم پاشيدگي. اولين شرط تشكيل يك جامعه مطلوب اين است كه دل ها با هم هماهنگ باشند و اين وقتي حاصل مي شود كه افراد جامعه نگران ظلم و تجاوز ديگران نباشند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مائده، 79 .2 حج، 82.
3-بحارالانوار، ج 92 ص 322 4- اعراف، 261.
5-مريم، 59 6-مومنون، 101.
7-بقره، 661.
پاورقي

 



مهم ترين مسئله در انتخابات از ديد رهبر انقلاب

حميد رضا اسماعيلي
رهبر انقلاب با استمرار همين مواضع در روزهاي پيش از 22 خرداد به بيان مطالب ديگري نيز درباره انتخابات پرداختند. ايشان در سفري كه در هفته آخر ارديبهشت به استان كردستان داشتند در سخنراني 22 ارديبهشت در ميان مردم سنندج افزودند: «دشمنان در تبليغاتي كه به تدريج و از حدود يك سال پيش آغاز كرده اند در درجه اول سعي دارند انتخابات را در ايران تعطيل كنند كه البته موفق نخواهد شد، همانگونه كه در برهه اي درباره انتخابات مجلس چنين طرحي داشتند، اما خداي متعال و اراده ملت حيله آنها را بي اثر گذاشت.» ايشان دومين غرض بيگانگان را حضور نيافتن ملت در پاي صندوق هاي رأي و برگزاري يك انتخابات سرد و سبك دانستند و تأكيد كردند: «ملت هوشيار ايران درست در نقطه مقابل خواست دشمن فعال، پرشور و شعور و همراه با درك و آگاهي كامل در پاي صندوق هاي راي حضور خواهد يافت. چرا كه انتخابات را آبروي ملي، وسيله اي براي افزايش عزت ملي و از جمله شاخص هاي رشد ملي مي داند. ملت بزرگ ايران براي خود حق و توان تصميم گيري و تأثيرگذاري در روند مديريت و اداره كشور قائل است و مي داند و مي بيند كه اگر رئيس جمهور منتخب او شور و شوق و اراده داشته باشد مي تواند چه خدمات بزرگي انجام دهد.»
رهبر معظم انقلاب اولين و مهم ترين مسئله در انتخابات رياست جمهوري را حضور گسترده مردم دانستند و افزودند: «دومين مسئله در انتخابات آتي اين است كه مردم از ميان نامزدهايي كه صلاحيت آنها پس از عبور از ذره بين شوراي نگهبان اعلام خواهد شد صالح ترين نامزد را برگزينند. همه نامزدهايي كه شوراي نگهبان اعلام مي كند صالح اند اما نبايد در مسئله مهمي همچون انتخابات رئيس جمهور، به حداقل ها كفايت كرد بلكه بايد با تكيه بر شاخص ها از ميان نامزدهاي صالح بهترين و صالح ترين نامزد را انتخاب كرد.... كسي را برگزينيد كه درد كشور را بفهمد، درد مردم را بداند و از درد مردم احساس درد كند، با مردم يگانه و صميمي باشد، ساده زيست باشد و خود و خانواده و نزديكانش از فساد و اشرافي گري و اسراف دور باشند، چرا كه گرايش مسئولان به اشراف و تجمل آفت بزرگي است.« رهبر انقلاب در بحث دوري مسئولان از تجمل و اسراف به نام گذاري سال 88 (سال حركت به سوي اصلاح الگوي مصرف) اشاره كردند و افزودند: «مبارزه با اسراف و تبديل آن به فرهنگ به سال ها تلاش مستمر نياز دارد، اما طبعاً مسئولاني كه خود و يا نزديكانشان اهل اسراف باشند نمي توانند در اين زمينه به ملت كمك كنند.»
رهبر معظم انقلاب كه مي ديدند تلاش هايي در طول سال هاي گذشته آغاز شده تا با سياه نمايي و بحراني نشان دادن اوضاع كشور، حكومت را به «بحران كارآمدي» متهم كند ضمن توصيه انصاف به نامزدها افزودند: «نامزدها گاه مسايلي خلاف واقع درباره اوضاع كشور و مسايل اقتصادي مطرح مي كنند كه مردم را نگران مي كند و انسان نمي تواند باور كند كه دادن اين همه نسبت خلاف از روي صدق و صفا مطرح شده باشد. كسي به گوينده اين گونه حرف هاي تخريبي كه ان شاءالله از روي اشتباه بيان مي شود، دلبسته و علاقه مند نخواهد شد. بنابراين نامزدهاي محترم دقت كنند كه با حرف هايي كه بسياري از آنها واقعيت هم ندارد افكار عمومي را تخريب نكنند.»469
به عبارت ديگر، تلاش آيت الله خامنه اي از همان آغاز سال اين بود كه رقابت هاي انتخاباتي با تبليغات سالم و اخلاقي همراه باشد. نامزدها به جاي آن كه يكديگر را نفي كنند از برنامه هاي خود براي اداره كشور سخن بگويند. در واقع روشن بود كه گسترش تخريب و سياه نمايي اوضاع كشور را راديكاليزه مي كند و نه تنها نمي تواند به رأي آوردن كسي كمك كند بلكه به نامطلوب شدن شرايط اجتماعي و سياسي كشور مي انجامد. ايشان براي جلوگيري از به وجود آمدن چنين وضعي به نامزدها و جريان هاي سياسي توصيه هاي لازم را كردند، اما چنان كه پيشتر ديديم بي دقتي در رعايت اين نكات، هزينه هاي زيادي را به كشور تحميل كرد. در واقع از ميان همين فرصت ها و شرايط است كه دولت هاي بيگانه و وابسته به نظام سلطه مي توانند در امور داخلي كشور دخالت كنند و براي ايجاد شرايط دلخواه خويش برنامه ريزي كنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
469 . «استقبال پرشور مردم كردستان از حضرت [آيت الله] خامنه اي»؛ روزنامه جمهوري اسلامي؛ چهارشنبه 23 ارديبهشت 1388؛ ش 8611.
پاورقي

 

(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14