دوشنبه 16 خرداد 1390- شماره
19943
ضرورت توجه به كاربردي شدن صنايع دستي در جامعه درخشش هنر ايراني بر طاقچه زندگي مدرن
|
|
|
ضرورت توجه به كاربردي شدن صنايع دستي در جامعه درخشش هنر ايراني بر طاقچه زندگي مدرن
بخش نخست صديقه توانا
حال و روز صنايع دستي اين روزها خيلي خوب نيست، حالا ديگر از كاشان، اصفهان و يزد، ديارهايي كه تزييناتشان به چين و ماچين مي رفت و شهره بودند، چيز زيادي نمانده و از بزرگ ترين مراكز توليد انواع مختلف صنايع دستي ايراني تنها تاروپودهايي نخ نما شده باقي مانده است. غربت صنايع دستي را مي تواني از دهانه هاي بازار اصفهان بفهمي كه خود شاهدي بي ادعاست، شاهدي كه كمتر مي توان رنگ مهد هنرهاي زيبا و صنايع ظريفه را در آن مشاهده كرد. حالا ديگر از زري دوزي و قلم كاري، ترمه و نقره كاري و تذهيب و تحرير انواع كتاب و قطعات نگارگري و نقاشي كه جملگي به مركزيت هنري اصفهان و يزد و كاشان گواهي مي دادند، خيلي خبري نيست. حالا تنها مي توان در كتاب هاي صنايع دستي يا پيرمرداني كه اگر صبحي در گذرند، هنرشان را نيز همان صبح با خود مي برند، نشانه اي كم رنگ يافت. نبايد بگذاريم كه همان نشانه هاي خاك گرفته در پس غبار بي حمايتي و كم توجهي تبديل به كهنه خاطره اي شوند كه در گوشه دنج انديشه ها جاخوش كنند. حال صنايع دستي اصفهان حالا ديگر خيلي خوب نيست از سيم كشي، زركشي، زربافي، گلابتون دوزي، پولك دوزي، زنجيره بافي، قالي بافي و نساجي كه روزگاري از صنايع دستي و هنرهاي سنتي رايج اصفهان بود. اين روزها اينها را نمي بيني شايد اگر هم جست وجو كني در ته صندوقچه مادربزرگ بيابي كه سالهاست مثل خودش فراموش شده است. حالا آن هنرها به حدي از رونق افتاده كه خيلي ها ترجيح مي دهند كالاهاي چيني. پارچه هاي هندي و صنايع دستي ارزان قيمت پاكستاني بخرند، اين را خيلي ها مي گويند از كساني كه توي بازار هستند تا توريستهايي كه نمي دانند آنچه كه مي خرند به اصطلاح صنايع دستي چين است نه اصفهان! جايگاه صنايع دستي در ميان صنايع مدرن و مشكلات رشد و توسعه اين صنايع در بازار، نقاط ضعف و قوت موقعيت صنايع دستي در داخل و خارج از كشور و نياز واقعي بازار در مورد هنرهاي دستي همچنين نقش صنايع دستي در صادرات غيرنفتي مهم ترين محورهايي است كه در چند شماره گزارش پيش رو به مناسبت روز جهاني صنايع دستي آن را مورد نقد و بررسي قرار مي دهيم. يادگار ارزشمند نياكان هنرهاي سنتي جزئي از فرهنگ ملي ما نيست، بلكه پايه و اساس آن است و يادگار ارزشمندي از نياكان است.ممكن است از طريق خيلي از ابزارها مثل بازرگاني، سياست و... بتوان گفت وگو كرد، اما آنچه ماندني است ابزاري است كه برگرفته از دل هنرمند و عجين شده با ذره ذره وجودش باشد و بنابراين نبايد بگذاريم به راحتي اين آثار آميخته با روح هنر ايراني به ورطه فراموشي سپرده شده و غبار كهنگي بر آنها بنشيند. شهلا فتاحي، استاد دانشگاه و باستان شناس نيز در گفت وگو با گزارشگر كيهان نقطه نظرات خود را در مورد هنر سنتي و صنايع دستي اين طور بيان مي كند: «آنچه براي همه ما ايراني ها مسلم و مسجل است غناي ميراث كهن فرهنگي و گرانقدر و موهبت هاي طبيعي و جغرافيايي سرزمين كهن ايران اسلامي كه تحول آن در طول تاريخ بركسي پوشيده نيست.» وي مي گويد:«آثار هنري در طول هزاران سال از گذشته تا آينده، همان طور كه با ما ارتباط برقرار مي كند، با آيندگان نيز ارتباط برقرار مي كند و هر روز بيشتر صيقل مي خورد و همچون آينه منعكس كننده روح پاك درون هنرمند مي شود.» اين استاد دانشگاه با اشاره به اينكه اثر هنري متعلق به همه مي باشد و همه بايد در حفظ و بقاي آن بكوشند، خاطرنشان مي كند: «صنايع دستي و هنر سنتي- اسلامي متعلق به همه است و مردم از ديدن آن لذت مي برند و تعلق خاطر خود را به خلق آثار صنايع دستي و هنر ابراز مي دارند، اما آنچه دراين بين مهم است اين نكته مي باشد كه خلق اين آثار در دنياي ماشيني و مدرن نبايد به ورطه فراموشي سپرده شود، متاسفانه صنايع دستي اين روزها در برخي از منازل اعيان و اشراف ديده مي شود كه آن هم در بوفه هاي قديمي خاك مي خورد، هنر و صنعت دست نياز به توجه دارد. از پشت ويترين مغازه ها ديدن و به به و چه چه زدن خوب است، اما وقتي اين هنر ارزشمندتر مي شود كه به خانه هاي ما ورود پيدا كند و صنايع دستي كاربردي شود.» خانم فتاحي اضافه مي كند: با سفري در سرزمين ايران هرگوشه و كناري نشان از فرهنگ جذاب و متفاوت دارد. لرها، كردها، تركمن ها، بلوچ ها و عربها نقش خاصي در يادها به جاي مي گذارند و در اين ميان هنر و ابتكار در رفع نيازهاي روزمره در خلق صنايع دستي به ماندگاري اين كالا انجاميده است. اين باستان شناس مي گويد: «سفال لاله جين، قلم زني و خاتم كاري اصفهان، مليله كاري، چاقو و ظرف هاي مسي زنجان، قالي هاي تركمن با نقش هاي لچك وترنج، ترمه دوزي و زري دوزي يزد، فرش هاي پرنقش و نگار كاشان و آينه كاري سيستان و بلوچستان هر كدام ريشه در فرهنگ آن ديار دارد. صنايع دستي با ذوق هنري و خلاقيت فكري احمد نجاتي، كارشناس صنايع دستي هم در گفت وگو با گزارشگر كيهان در مورد پيدايش و خلق اين آثار و صنايع دستي اين طور مي گويد: «نيازهاي بومي به همراه ابزار و مواداوليه بومي منجر به خلق كالاي خاص درهر منطقه و شهر شده با توجه به مواد اوليه بومي هر شهري و با خلاقيت هنري آفرينندگان، تعداد و تنوع كالاي دستي در كشور به وضوح نمايان است.» وي مي گويد: «درآمدهاي ارزي ناشي از فروش صنايع هم مي تواند بخش مهمي از صادرات غيرنفتي كشور را برعهده گيرد، البته به شرط اينكه دائم شاهد تغيير و تحول در بخشهاي مديريتي در سازمان گردشگري و ميراث فرهنگي نباشيم.» اين كارشناس در توضيحات بيشتري اضافه مي كند: «قرار براين بود كه صنايع دستي و صادرات غيرنفتي جايگزين نفت باشد، اما متاسفانه سازمان ميراث فرهنگي دراين بخش ضعيف عمل كرد و بخش گردشگري سازمان هم دائم درحال تغيير و تحول و جابه جايي مديران خود است، اين مسئله تا جايي افزايش يافته كه هر سه ماه يك بار مدير يكي از بخشهاي تابع عوض مي شود و طبيعي است كه جابه جايي در بخش گردشگري اثر سوئي در بخش ميراث فرهنگي و صنايع دستي دارد و برنامه ها و اهداف بلندمدت آن را تحت الشعاع قرار مي دهد.» آقاي نجاتي مي گويد: «وقتي گردشگري چه داخلي و چه خارجي به شهرهاي معروفي مثل نيشابور، كرمانشاه، يزد و... سفر مي كند قطعا بايد با آثار تاريخي و صنايع دستي منطقه به خوبي آشنايي پيدا كند، اما متاسفانه با مديريت ضعيف اين سازمان طي سال هاي گذشته نه تنها گردشگري رونق زيادي پيدا نكرده، بلكه بر صنايع دستي هم غبار بي كسي نشسته است. عرضه اجناس و مصنوعات چيني در اغلب فروشگاه هاي بين راهي در شهرهاي توريستي كشور و استقبال مردم نيز مؤيد اين مسئله است كه تمام اين مشكلات به مديريت ضعيف در بخش هاي مربوطه برمي گردد.» كثرت تنوع هنرهاي سنتي تمدن چند هزار ساله ايران نشاني بر كثرت و تنوع هنرهاي سنتي در اين كشور است كه زماني به عنوان صنعت اصلي در اين سرزمين به شمار مي آمد، اما آيا هم اكنون نيز مي توان از آن به عنوان صنعت در كشور نام برد؟ براستي چرا اين هنر و صنعت به حاشيه رفته است؟ دكتر حسين ميرخاني عضو هيئت علمي دانشگاه سمنان و پژوهشگر آثار تاريخي در گفت وگو با گزارشگر كيهان در پاسخ به سوال فوق با اشاره به اينكه دلايل بسياري باعث ضعف اين صنعت و به حاشيه كشانده شدن آن شده است مي گويد: «يكي از آنها، نبود شناخت نياز واقعي بازار و سليقه مصرف كننده امروزي يا به عبارتي بازاريابي مناسب است. اين نبود توجه و فاصله روزافزون ميان خواسته مصرف كنندگان و توليدات صنايع دستي در كشور باعث شده به اين صنعت و هنر ايراني لطمات جبران ناپذيري وارد شود. در صورتي كه اين صنعت در طول ساليان دراز نشان داده مي تواند بسياري از بازارها و توجهات داخلي و خارجي را به خود معطوف كند.» دكتر ميرخاني مي گويد: «نبود توجه به بازاريابي متاسفانه باعث شده صنايع دستي كشورهاي ديگر مانند چين و هند با كيفيت بسيار پايين و با استفاده از موادي كه گاه استفاده از آنها توسط بسياري از متخصصان علوم بهداشتي و سلامتي منع شود، بازارهاي جهاني و حتي بازار داخلي كشور ما را در اختيار خود درآورد.» اين عضو هيئت علمي دانشگاه مي گويد: «سالانه ميليون ها تومان سرمايه مردم صرف خريد اين گونه محصولات و پر كردن جيب سرمايه گذاران خارجي مي شود در حالي كه صنايع دستي ما با كسر كوچكي از اين مبالغ مي تواند به شكوفايي شايسته و در خورشان دست يابد، اين معضل نه تنها دل دوستداران، هنرمندان و دست اندركاران اين صنايع را به درد مي آورد، بلكه باعث مي شود يكي از بازارهاي كاريابي و اشتغالزايي كشور نيز رو به نابودي رود.» دكتر ميرخاني تاكيد مي كند: «صنايع دستي ما با كمترين سرمايه و تنها با استعداد و ذوق جوانان ايراني، نواده گان هنرمندان و صنعت گران پيشين مي تواند جايگاه خود را به عنوان يك حرفه درآمدزا در بين نسل جديد باز كند، با اين حال بسياري از جوانان با وجود نداشتن شغل، حتي به ذهن خود نمي آورند كه به سمت توليد صنايع دستي بروند در صورتي كه توجه به آن با رويكردهاي اقتصادي به عنوان صنعتي درآمدزا، مي تواند تحولات چشمگيري را منجر شود كه جدا از سوددهي براي توليدكننده در داخل كشور، عامل توسعه و ارزآوري مي شود.» از اين استاد دانشگاه در مورد علت اين بي علاقگي مي پرسم و اينكه دلايل آن را بايد در كجا جست وجو كرد؟ كه وي در پاسخم را با ذكر نكته اي بسيار دقيق و ظريف اين طور مي گويد: «اينكه بگوييم جوانان در عصر سرعت و فن آوري ديگر انگيزه اي براي روي آوردن به حرفه وقت گير و پرمشقت هنر دستي ندارند و دنبال مشاغل پردرآمد و راحت هستند، خيلي سطحي نگري است چون در حال حاضر هم جواناني هستند كه واقعا از روي نياز مجبورند فضاي تاريك و نمور برخي كارگاه هاي صنعتي را با درآمدي هر چند اندك و ناچيز تحمل كنند، اما اين مسئله دليل موجهي نيست كه مسئولان مربوطه نسبت به اين نياز بي توجه باشند. از وي در مورد راهكار حل اين مشكل سوال مي كنم كه مسئولان بايد چه تدابير خاصي اتخاذ كنند تا جوانان مشتاق و جوياي كار به اين صنعت و هنر دست روي آورند و اين استاد دانشگاه اين طور پاسخم را مي دهد: «نبايد اين نكته را فراموش كرد كه رونق اين صنعت در گرو هماهنگي و همكاري حلقه هاي شناخته شده اي است كه در صورت اتصال شايسته مي تواند به بار بنشيند. حلقه هايي مانند توجه مسئولان امر به وضعيت هنرمندان و صنعت گران كنوني كه خود مي تواند مشوقي براي نسل آينده باشد، از ديگر حلقه ها مي توان به سرمايه گذاري مناسب، بازاريابي در داخل و خارج از كشور، برگزاري دوره هاي آموزشي براي هنرمندان در زمينه شناخت نياز و سليقه بازار و تبليغات شايسته و گسترده نام برد.» افزايش صادرات صنايع دستي با دوري از سياست زدگي در همين راستا دكتر تهمينه دانيالي معاون صنايع دستي سازمان ميراث فرهنگي صنايع دستي و گردشگري در گفت وگو با گزارشگر كيهان به انجام اقداماتي مؤثر در اين حوزه اشاره مي كند و مي گويد: «بيمه كردن هنرمندان، اختصاص تسهيلات ويژه از سوي بانكها و صندوق هاي اعتباري، ايجاد شهرك و بازارچه هاي صنايع دستي، تشكيل تعاوني ها و اتحاديه هاي صنايع دستي و راه اندازي كارگاه هاي هنرهاي سنتي و افزايش صادرات غيرنفتي در بخش صنايع دستي و نيز توجه ويژه به زيرساخت ها گام هايي مثبت در راستاي ترويج و توسعه صنايع دستي در كشور است.» با خانم دانيالي در ساختمان معاونت صنايع دستي در طبقه 6 در اتاقي بسيار زيبا كه با آثاري چشم نواز و در نهايت سليقه و ذوق و هنر ايراني تزيين شده در يك بعدازظهر خردادماه ديدار و گفت وگو مي كنم به محض ورود ميز و صندلي منبت كاري اشتردل تويسركان همدان با روميزي ترمه يزد و پرده هاي زري دوزي شده اصفهان توجهم را جلب مي كند. هر طرف كه سر مي چرخاندم هنري از گوشه گوشه ايران زمين مرا ميخكوب خود مي كند ميز منبت كاري، تابلوي حك شده بر چوب، پرده آينه دوزي شده، گلدان قلم كاري... خوب طبيعي هم بود، در ساختمان معاونت صنايع دستي بودم. از بدو ورود آثار و هنر دست ايراني هويدا بود و بايد هم اين طور مي بود و اگر غير از اين بود جاي تعجب داشت. خانم دانيالي با تصحيح اين نگاه كه صنايع دستي مورد غفلت واقع نشده به استقبال زياد و روزافزون مردم به اين هنر اشاره مي كند و مي گويد: «افزايش فروش محصولات صنايع دستي در تمام ايام سال به ويژه در عيد نوروز و افزايش صادرات صنايع دستي و آمار به دست آمده نيز حكايت از نگاه ويژه مردم به هنر سنتي دارد.» معاون صنايع دستي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري با اشاره به بيانات رهبر معظم انقلاب مبني بر ضرورت مصرف كالاهاي ايراني خاطرنشان مي كند: «ايراني بايد كالاي ايراني مصرف كند و خوشبختانه بسترهاي لازم براي ارتقا فرهنگ و هنر ايراني پس از ادغام معاونت صنايع دستي با سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري فراهم شده است» خانم دانيالي مي گويد: «تا قبل از شروع دولت دهم و 4 سال دولت نهم كل صادرات صنايع دستي 300ميليون دلار بود ولي طي دو سال گذشته با حمايت هاي بي سابقه و رهنمود هاي ولي فقيه و ابلاغ احكام و نگاه راهبردي ايشان براي هدايت جامعه ايران اسلامي، اين صادرات به 500ميليون دلار افزايش يافته است.» وقتي به خانم دانيالي مي گويم تغيير و تحولات مديريتي در بخش گردشگري، آيا ميراث فرهنگي و صنايع دستي را تحت الشعاع خود قرار داده و ممكن است ضربات جبران ناپذيري به اين بخش وارد كند، اين طور پاسخم را مي دهد: در هر فعاليتي هر زماني كه حاشيه بر متن غلبه كند، و مجموعه هر وقت از اهداف عاليه خود دور شود، ماموريت اصلي فراموش مي شود، در اين دو سال گذشته اجازه ندادم هيچ گونه خللي وارد مجموعه شود و از سياست زدگي دور بودم در مجموعه من كسي كار سياسي نمي كند، و فقط به فكر ارتقا هنر و جايگاه آن در كشور و توسعه و ترويج صنايع دستي بودم. اما گاهي برخي از افراد آب را به جويي مي اندازند كه به نفع كساني تمام مي شود كه دوستدار نظام نيستند، اما بايد جلوي اين سوءاستفاده ها گرفته شود.» خانم دانيالي مي گويد: «سال گذشته در كنار 400 بناي تاريخي، بازارچه هاي صنايع دستي داير كرديم و اين مسيله مويد همكاري اين دو مجموعه در كنار هم مي باشد.» معاون صنايع دستي سازمان ميراث فرهنگي خاطر نشان مي كند: «با توجه به اينكه در حال حاضر در شرايط تحريم هستيم بايد ارزآوري در صادرات غيرنفتي را افزايش دهيم و طي 2سال گذشته بيش از 195 قلم صنعت جزء صادرات قرار گرفته است طوري كه در سال 2010 نزديك به 30ميليون دلار صادرات صنايع دستي ايران به كشور چين داشتيم.»
|
|
|