(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 16  خرداد 1390- شماره 19943

فرهنگ نماز از ديدگاه امام خميني(ره)
نهضت تنباكو، نقطه عطفي در تاريخ فقه سياسي شيعه



فرهنگ نماز از ديدگاه امام خميني(ره)

علي شير رضايي ميرقايد

بررسي تكوين مناسبات عيني ارتقاء سطح كمي و كيفي جوامع مختلف، در طول زمان، گوياي اين واقعيت ملموس و آشكار مي باشد كه روند بهبود كلي اين جوامع، به صورتي ويژه متأثر از فرآيند تحقق عملكردها و اهدافي است كه در بدو امر ريشه در اعمال فطرتي و ذاتي و سرشتي انسان ها بوده، سپس اين اقدامات و افعال، به طور مستمر و متوالي، به موازات پيشرفت هاي همه جانبه، ادامه داشته تا اينكه سرانجام در يك برآيند همه جانبه به سعادت بشر در هر دو جهان منتهي خواهد گرديد. و نماز و عبادات مرتبط با آن، در بطن و عمق اين اقدامات همچون نگيني منور انوار سهيلي خود را بيش از پيش در اين كهكشان سراسر از درخشندگي معرفت و علم و ادب و اخلاق، تابيدن آغاز نموده و جهان را نوراني خواهد ساخت.
در حقيقت بهترين راه و روشي كه (معنويت واقعي) را در كرانه هاي وسيع جهان توسعه داده و زندگي و زيستن را به صراحت و صداقت تفسير مي نمايد و همچون يك منشور خدايي، تا ابد الدهر چراغي فرا راه رهجويان نور و انديشه خواهد بود (نماز) و (نيايش) و معيارهاي عقيدتي متصل به تلألو درخشان آزموده هاي سلسله مرتبط با عصمت و طهارت و نبوت و ولايت مي باشد. در اين ميان امام خميني(ره) به عنوان پرچمدار بزرگ انقلاب شكوهمند اسلامي ايران، به نوعي ويژه تمام عمر پربركت خويش را يكسره در راه حق و حقيقت و طهارت و نماز و عبادت در طبق اخلاص قرار داده به طوري كه اعمال و رفتار و سلوك وي، سرمشق تمامي افرادي خواهد بود كه يگانگي پروردگار را (عملا) و (اثباتا) با اطاعت از فرامين آن دادار بي همتا، از دل و جان همواره پذيرفته و اعمال نموده اند.
نماز و عبادات و پرستش ذات باريتعالي از ديدگاه امام خميني(ره)، دقيقا در راستاي تحقق آرمان هاي بزرگ و تاريخي انسان هاي شيفته عدل و عدالت، جلوه مي نمايد.
1- اهميت نماز و نيايش از ديدگاه امام خميني(ره)
حضرت امام خميني(ره) در ارتباط با اهميت فريضه نماز و لزوم اقامه آن در تمامي مراحل و ايام و همچنين برپايي نماز جماعت، بارها و بارها، اين مهم را مطرح نموده و با تشريح جزئيات امر و تفسير مفاهيم فقهي و علمي و عملي آن، امت اسلام را درخصوص اهميت اساسي آن، بيش از پيش ارشاد مي فرموده اند.
پرواضح است كه فريضه نماز نه تنها بر تمامي اهل ايمان واجب است بلكه لزوم دقت نظر به جزئيات آن، افراد را در يك حيطه مقدسي از احكام تبيين شده و (مقرر گرديده) قرار مي دهد كه بالطبع آنان را به صورتي ويژه و بنيادين از خطا و گناه (در مقياس هاي مختلف) باز مي دارد.
امام راحل(ره) در همين ارتباط فرموده اند كه:
در اسلام از نماز هيچ فريضه اي بالاتر نيست. چطور نماز را اين قدر سستي مي كنيد در آن؟ از نماز همه اين مسائل پيدا مي شود. شما پروند ه هايي كه در دادگستري ها در جاهاي ديگر، دادگاه ها هست برويد ببينيد. از نمازخوان ها ببينيد پرونده هست آنجا از بي نمازها پرونده هست، نماز پشتوانه ملت است. سيدالشهداء در همان ظهر عاشورا كه جنگ بود و آن جنگ بزرگ بود و همه در معرض خطر بودند وقتي كه يكي از اصحاب گفت كه ظهر شده است، فرمود كه «ياد من آورديد نماز را و خدا تو را از نمازگزاران حساب كند» و ايستاد در همان جانماز خواند... نماز يك كارخانه انسان سازي است. ما با ذكر خدا، با اسم خدا پيش برويم و نماز بالاترين ذكر خداست1.
به عبارت واضح تر حضرت امام(ره) كه خود يك رهبر جامع الشمول و آگاه بر تمامي مقدورات و دانسته ها و علوم و فنون بوده و از تمامي مسائل و مشكلات جهاني شناخت كامل داشته، در قبل از انقلاب زماني كه عده اي از افراد صحبت از سازش مي كردند، ايشان ضمن اثبات توانمندي هاي آشكار و پنهان جامعه اسلامي، همواره بر اقامه نماز به عنوان يك امر مقدس و تعيين كننده و پراثر تأكيد ورزيده و آن را نجات دهنده جامعه از چنگال شياطين و اهريمنان و بدخواهان انقلاب اسلامي و امت واحده دانستند. درحقيقت يكي از دستاوردهاي مهم انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني(ره) توسعه و تقويت فرهنگ نماز و نمازخواني و نيز برگزاري هر چه باشكوه تر نمازهاي جماعت مي باشد.
وضعيت به گونه اي بود كه قبل از انقلاب به فرهنگ و فريضه نماز اهميت داده نمي شد و حتي فريب خوردگان و مسئولين آن رژيم، با ايجاد جو و فضاي ضداسلامي، سعي در مخدوش نمودن اين بركات وجودي و الهي مي نمودند، و با تمهيدات و خط مشي هاي منفي و اغواكننده، سعي وافر داشتند تا جوانان از نماز دوري گزيده و به عملكردهاي خلاف اخلاق و فرهنگ و انضباط اجتماعي سوق داده شوند. حتي بعضي افراد به واسطه ايجاد جو مسموم در آن زمان خجالت مي كشيدند كه در مهماني ها و مراسم و كنفرانس ها و گردهمايي ها در مقابل سايرين نماز بخوانند و بعضا با تأخير در نماز و يا با مخفيانه خواندن، اين فريضه را اجرا مي نمودند!
ايشان با ذكر اين مساله كه شياطين و منحرفان و سوءاستفاده كنندگان از موقعيت ها، همواره بر عليه اسلام و بالاخص نماز و مسجد، اقدامات تلاش هاي بي نتيجه اي انجام مي داده اند فرموده اند: شيطان ها از نماز مي ترسند، از مسجد مي ترسند. 2
2- افزايش خودباوري فكري و فرهنگي و روحي در جامعه بواسطه گسترش فرهنگ نماز
كاملاً واضح است كه خودباوري فكري و فرهنگي نقش بي بديل در راستاي حذف و كاهش و از بين بردن وابستگي فكري و فرهنگي ايفا نموده و باعث استقلال فكري و فرهنگي در اجتماع مي باشد. در حقيقت خودباوري روحي و فرهنگي و فكري، اخلاق اجتماعي و باورهاي ديني را در راستاي صراط المستقيم قرارداده و موجب عدم احساس حقارت در مقابل بيگانگان و تقويت مباني عقيدتي مسلمين محوشدن خود كم بيني در برابر غرب شده، لذا به عدم وابستگي و سرسپردگي به اجانب و استكبار منجر خواهد شد.
در عين حال، تحولات و اصطلاحات فكري و فرهنگي كه به صورتي كاملاً مشخص در انقلاب اسلامي ايران تعريف و تبيين گرديده، چنين مي طلبد كه مي بايد ساختار و تفكرات و انگيزه ها و اعتقادات انسانها بعنوان اشرف مخلوقات در راستاي دستيابي به اهداف عاليه كه همانا خوشبختي و خوشوقتي در هردو جهان است استوار گردد تا به اين وسيله بتوان يك جامعه آرماني و متناسب با معيارهاي اسلامي را پي ريزي نمود و بالطبع در اين ميان، نماز از اركان اصلي اين ساختار بهينه، خواهد بود.
به طور كلي، آنچه كه در اين ميان بيش از هر دو چيز قابل اذعان ميباشد اين است كه استعمار و استشمار براي اجرا و پياده نمودن اهداف خويش، چنين استنباط نموده كه مي يابد اساس خودباوري فكري را در مسلمين مورد هجمه قرارداد و با طرح دسايس و برنامه هاي از قبل تعيين شده، و اختصاص مبالغ هنگفتي بودجه به اين امر، موجبات حذف تدريجي بنيانهاي فكري و فرهنگي مردم را مهيا نمود. حضرت امام (ره) در وصيت نامه سياسي - عبادي و الهي خويش، از اين مقوله، به اين صورت ياد مي نمايند:
« از جمله نقشه ها كه مع الاسف تأثير بزرگي در كشورها و كشور عزيز ما گذاشت و آثار آن باز تا حد زيادي به جا مانده، بيگانه نمودن كشورهاي استعمارزاده از خويش و غرب زده و شرق نمودن آنان است. به طوري كه خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هيچ گرفتند و غرب و شرق، دو قطب قدرتمند را از نژاد برتر، و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانستند و وابستگي به يكي از دو قطب را از فرايض غيرقابل اجتناب معرفي نمودند و قصه اين امر غم انگيز و طولاني، و ضربه هايي كه از آنان خورده و اكنون نيز مي خوريم، كشنده و كوبنده است.»
3- نماز عنصر بيدارسازي و آگاهي بخشي در تمامي ادوار
حضرت امام (ره) كه ريشه عقب ماندگي ملت ها و مسلمانان را در توطئه بيگانگان در خصوص گسترش بي تفاوتي و از خودبيگانگي آنان از يك سو و نقش عوامل فريب خورده غرب از سوي ديگر مي دانستند تمام هم خود را مصروف آگاهي بخشي و حركت ملت ها در مسير حق تعالي و فرامين الهي مبذول داشته و به طوري كه فرمودند:
« مسلمانان بايد خودشان را پيدا كنند، يعني بفهمند كه خودشان يك فرهنگي دارند، خودشان يك كشوري دارند، خودشان يك شخصيتي دارند، آنها (سلطه گران و استكبار جهاني) يك همچون فرهنگي را براي ما درست كردند كه از خودمان بي خود شويم و آنها تمام چيزهايي كه ما داريم و حيثيتي كه ما داريم را ببرند.»3
البته نماز و عبادت پروردگار، در تمامي ادوار زندگي انسانها به عنوان يك وظيفه اصلي، از تأكيدات بزرگ و اساسي پيامبران (ص) و ائمه معصومين (ع) و بزرگواران علم و ادب و دين فرهنگ بوده، اما آنچه كه بيش از هر چيز به موجوديت و اعتبار الهي اين امر مقدس پرداخته و آن را كاملاً و با شيواترين و فصيح ترين شيوه و روش تفسير نموده، همانا دين مبين اسلام است كه نماز را براي مردم جهان و براي همه دورانها امري الزامي و واجب و قطعي اعلام فرموده است.
4- نماز و تزريق روح بندگي پروردگار
اصولاً نماز بالاترين وقت ملاقات و حضور در محضر پاك خداست. به عبارتي نماز همان عروج مؤمن به بارگاه ذات احديت و كسب فيض و احساس لذت بي پايان از اين توكل بي بديل است كه خداوند براي بنده اش ارزاني فرموده است.
تزريق روح بندگي كه در جزيي ترين مراتب نماز هم قابل احساس و درك و فهم مي باشد، به قدري (انسان واقعي) را شيفته خود مي نمايد كه سر از پا نشناخته، تمامي وجود و حس و حواس خود را در طبق اخلاص قرارداده تا بدين وسيله ذره اي از اين ژرفاي مقدس و مطهر قطرات اقيانوس بيكران لحظات الهي را كسب نمايد. به عبارتي احكام نماز در صورت اجراي آن، براي بنده خدا، بسيار مقبول و مطبوع خواهد بود. آنچه كه اسلام همواره بر آن تأكيد داشته، دوري از فريب و ريا و ظاهرسازي و نيرنگ و افترا در اجراي اين فريضه مقدس مي باشد كه متأسفانه روح بندگي پروردگار را در نهاد آدمي تضعيف نموده و موجبات رخنه نفوس شياطين را در آنان مهيا مي سازد.
به عبارتي آنچه كه باعث گرديده جوامع اسلامي در مقابل متجاوزان و استكبار جهاني ايستادگي نموده و آنان را از تهاجم و چيرگي بر ملل اسلامي باز دارند، تقويت و تزريق روح بندگي پروردگار بواسطه اعتقاد راسخ مؤمنين به امر نماز بوده است. رهبر معظم انقلاب در اين خصوص مي فرمايند:
«من هيچ وقت بنا ندارم در وقت نماز و وقت اذان اگر جلسه اي داشته باشم چه كوچك و چه بزرگ آن جلسه را ادامه دهم، يعني معتقدم وقتي كه اذان گفته شد و وقت نماز رسيد اولين كار و لازم ترين كار نماز است...»4
روح بزرگ بندگي به خدا، در سرتاسر عمر پربركت امام(ره) موج مي زد، بطوري كه حالات روحاني ايشان در هنگام نماز و در ساير ايام، مورد توجه و عبرت و تحسين سايرين قرار مي گرفت. محمدعلي انصاري از مسئولين دفتر امام راحل(ره) در ارتباط با فريضه نماز آن رهبر كبير و اينكه تا چه ميزان ملزم به رعايت اين وظيفه الهي بوده اند اظهار داشتند كه:
«مدت پنجاه سال است كه به هيچ وجه نماز شب حضرت امام ترك نشده است. حضرت امام در بيماري، در صحت، در زندان، در خلاصي، در تبعيد و حتي در تخت بيمارستان قلب هم نماز شب مي خواندند. يك روز در قم حضرت امام بيمار شدند. به دستور اطباء مي بايست به تهران منتقل شوند. هوا بسيار سرد بود و برف مي باريد. يخبندان عجيبي در جاده ها وجود داشت. حضرت امام با اين كه چندين ساعت در آمبولانس بودند، اما به مجرد اينكه به بيمارستان قلب منتقل شدند باز هم نماز شب خواندند.»5
مطالب بالا، كاملاً نشان دهنده اوج رعايت اصول اخلاقي و علمي و عملي فريضه نماز در نزد بنده مخلص خدا (رهبر كبيرانقلاب اسلامي) مي باشد. بنابراين گسترش فرهنگ نماز، ضمن دارا بودن بيشترين مزاياي فردي و اجتماعي، روح تسليم به ذات مقدس پروردگار را كه به سعادت جاويد انسان منتهي مي شود، در انسان همواره زنده و پويا نگه خواهد داشت.
5- نماز مرز ميان اسلام و كيفر
اهميت نماز، بواسطه تقابل بين حق و حقيقت و ظلم و ستم، و هنجارهاي اخلاقي با مفاسد كلي، از اهميت ويژه اي برخوردار است. حضرت عيسي(ع) در گهواره هم با رساترين عنوان فرموده اند:
و اوصاني بالصلوه و الزكوه ما دمت حيا
خداوند مرا تا زنده هستم به نماز و زكات سفارش نموده است(6)
حضرت امير(ع) هم كه نمونه اي از توانمندي هاي لايزال معصومين(ع) در خصوص اطاعت از حق تعالي است نماز را بخاطر شايستگي هاي خدا براي عبادت، انجام مي داده است كه اين خود قطعاً مي بايد مورد تقليد تمامي مردم- بالاخص جوانان- واقع شود. چرا كه نماز كوبنده شيطان بوده (مدحره للشيطان) لذا كام مؤمنين و اطاعت كنندگان ايزدمنان را شيرين و گوارا مي سازد.
در عين حال شخصيت مذهبي و سياسي و عبادي امام خميني(ره) نيز چنين مي نماياند چرا كه وي در حقيقت تبلوري عيني از بنده خاص خداست كه با رعايت كليه مفاهيم و معيارها و احكام الهي، رهنمودهاي بزرگي به مردم ايران و جهان توصيه نموده كه هر كدام از آنها نشان دهنده مسيري مستقيم جهت اتصال به زنجيره عدل الهي است. ايشان تعيين و مشخص نمودن مرز بين حق و باطل، و ايمان و كفر، و درستي و نادرستي و ضعف ساختاري و قدرت نهادينه، و مهم تر و كامل تر از همه، معيار تشخيص فرد مؤمن و غيرمؤمن، را در رعايت اصول كل دين مبين مي داند كه اين موارد دقيقاً در اقامه نماز متجلي گرديده است.
نماز و نيايش، به خودي خود اين تفاوت و مرزبندي را كه مورد وثوق تمامي بزرگواران دين (از جمله حضرت امام خميني(ره)) بوده مشخص نموده تا بدينوسيله مردم را در اين مقطع نيز، راهنما و راهگشا باشد.
6- توجه دقيق به نماز، عامل عمده گسترش و فرهنگ نماز و نيايش
گسترش فرهنگ نماز بدون التزام علمي و قطعي و مستمر به آن توسط افراد و بالاخص مبلغين اين فريضه الهي، به كندي و دشواري و سختي تحقق خواهد يافت چراكه در جزءجزء اين اصل بزرگ دين اسلام، فرامين و بركات و امتيازاتي بصورت آشكار و نهان وجود داشته كه با رعايت همه جانبه اركان نماز، اين مزاياي جاوداني، به سهولت در سطح جامعه (فرد و جامعه) عيان خواهند شد. با اين حال، رعايت (زمان) و (موقع) و (وقت) نماز هم بسيار حياتي و مهم و تعيين كننده تلقي مي گردد چرا كه انسان مي بايد در همه حال، به ياد خدا باشد، و نماز از جمله مواردي است كه ياد پروردگار را در تمامي لحظات همواره زنده نگه مي دارد.
وقت شناسي كم نظير امام خميني(ره) براي اقامه نماز نشان دهنده اهميت اين موضوع بزرگ و مهم است، بطوريكه مي توان چنين اذعان نمود، گسترش فرهنگ نماز به موقعيت ها و وضعيت هاي خاصي مانند دقت كامل به نماز اول وقت و توجه به زمان آن در همه حالات روحي و رواني بستگي داشته كه اين خود در امر تحقق يك جامعه سرشار از (الهيات) و (الهي بودن)، بسيار مؤثر خواهد بود.
مرحوم سيداحمد خميني در اين خصوص نقل كرده اند كه:
«روزي كه شاه فرار كرد، ما پاريس در نوفل لوشاتو بوديم، پليس فرانسه خيابان اصلي نوفل لوشاتو را بست، تمام خبرنگاران كشورهاي مختلف آنجا بودند، خبرنگاران خارجي از آفريقا، آسيا، آمريكا و شايد 150 دوربين فقط صحبت امام را مستقيماً پخش مي كردند. باور كنيد به تعداد اين جمع، خبرنگار در آنجا بود، براي اينكه خبر بزرگ ترين حادثه سال را مخابره مي كنند. شاه رفته بود و مي خواستند ببينند كه امام چه تصميمي دارند. امام بر روي صندلي نشسته بود، در كنار خيابان، تمام دوربينها بر روي امام زوم (متمركز) شده بود. امام چند دقيقه صحبت كردند و مسايل خودشان را گفتند. من در كنار امام ايستاده بودم. يك مرتبه برگشتند و گفتند: (احمد ظهر شده؟) گفتم بله الان ظهر است. بي درنگ امام گفتند (والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته). شما ببينيد در چه لحظه اي امام صحبت هايشان را رها كردند. براي اينكه نمازشان را اول وقت بخوانند. يعني در جائي كه تلويزيونهاي سراسري كه هر كدام ميليونها آدم بيننده دارد، تمام تلويزيونها چه در آمريكا و چه در اروپا بودند، خبرگزاريها همه بودند، در چنين موقعيت حساسي امام حرفشان را قطع كردند و رفتند سراغ نماز.»7
در حقيقت همين عمل وقت شناسي است كه روح و روان انسان را براي تحول و انگيزش هر چه بيشتر در امر اصلاح و بهبود جامعه آماده ساخته و وي را در تمامي سطوح، مهيا و پرتحرك مي نمايد. علاوه بر موارد بالا، هرگونه تعلل به عمد و سهل انگاري در خصوص توجه به نماز، نه تنها نكوهش گرديده بلكه افراد مربوط نيز به صورتي دردناك و ويژه مورد عتاب قرارداده شده اند:
من ترك الصلاه متعمدا فقد كفر.8
هر كه از روي عمد و با توجه نماز را رها كند، از اسلام خارج شده و كافر است.
به همين خاطر است كه تمامي بزرگواران دين و علم و ادب و فرهنگ از صدر اسلام تاكنون به وقت شناسي در اقامه نماز و سفارش در اين امر خطير تأكيد فراوان داشته و آن را يكي از راههاي دوري از گناه و نزديكي به بارگاه احديت شمرده اند. حضرت امام خميني(ره) نيز كه نماز و نيايش را در راستاي گسترش فرهنگ نماز همواره توصيه فرموده اند، ضمن تفسير و تشريح دلايل وقت شناسي در نماز، از آن به عنوان منبع بزرگ فضيلت و تقوا و تعهد به اخلاق و عمل ياد نموده اند:
در اخبار اهل بيت عصمت، عليه السلام، سفارش درباره حفظ اوقات صلوات و اتيان آنها در اوقات فضيلت بسيار وارد است، بلكه گاهي مي شود كه تأخير آنها از اوقات فضيلت بدون عذر موجب تضييع و باعث تهاون مي شود خصوصا اگر مداومت بر آن انسان بكند.9
البته كاملا واضع است كه نماز اول وقت، به واسطه التزام عملي به آن توسط نمازگزاران، در فرايند تحقق جامعه سرشار از معنويت و تقوا، بسيار مؤثر مي باشد چرا كه تجمعي از افراد نمازخوان (آن هم در يك زمان معين) باعث تقويت روحيه آنان شده، و ضمن احساس قدرت هر چه بيشتر، با بيان موارد و وقايع و اطلاع از احوال همديگر، يك نوع همدلي و اتفاق نظر كلي بين آنان حاكم گرديده كه در حل مسايل اجتماعي مسلمين بسيار مؤثر مي باشد. در حقيقت نماز و نيايش در گسترش مناسبات بهينه در جامعه، و اعتمادسازي و حس همدردي و همكاريهاي دوجانبه (در راستاي توسعه روابط انساني) تأثير فراوان بر جاي خواهد گذارد.
7- افزايش اعتماد به نفس در ملت ها بواسطه گسترش فرهنگ نماز
همان طور كه قبلاً نيز اشاره شد در طي سنوات قبل، بواسطه برنامه ريزي هاي استكبار و استبداد داخلي (با بهره گيري از شيوه هاي نفوذ فرهنگي و نيز با توسل به سركوب وحشيانه مردم در طول تاريخ) روح اعتماد به نفس و خودباوري عمومي كه از اساسي ترين و مهمترين ابزار و عناصر هويت ساز فرهنگي جوامع اسلامي است در بين ملل مسلمان و آزاده جهان تضعيف گرديد بطوريكه عملا خود را در مقابل اين تهاجم استعمارگران، از قبل شكست خورده دانسته و انگيزه هرگونه دفاع مشخص و تأثيرگذاري از آنان سلب شده بود.
حضرت امام(ره) با شناخت عميق از روند و شيوه ها و ترفندهاي مزدوران داخلي و خارجي از يك سو و آشنايي وسيع و پيامبر گونه از آموزه هاي ديني و علمي، عنصر هويت و اعتماد بنفس را در ملت ايران و ملت هاي آزاده و مسلمان جهان زنده نموده و با طرح مجدد و همواره نماز به عنوان (بالاترين ذكر خدا) آنان را از ابعاد كلي جهت كسب استقلال واقعي، مسلح نمودند و اذعان داشتند كه:
اساس همه شكست ها و پيروزي ها از خود آدم شروع مي شود. انسان اساس پيروزي ها و اساس شكست است. باور انسان، اساس تمام امور است. 01
ايشان با رعايت عملي و دقيق و همه جانبه احكام نماز، نشان دادند كه اجراي فرامين دين خدا، نه تنها در پيروزي هاي معنوي و مادي جهان اسلام تاثير جدي گذارده، بلكه مي توان به پشتوانه نماز و وحدت و همدلي هرچه بيشتر، بزرگ ترين و قوي ترين دشمنان خوشبختي انسانها را از پاي درآورده و جهان سرشار از نيكي و عدالت و حق و حقيقت را پي ريزي نمود.
8- بازداشتن از فساد و فحشا و منكرات
اصولا قرآن ثمره بزرگ نماز را (علاوه بر جنبه هاي فراوان و زايدالوصف امور بهينه) بازداشتن جامعه از فساد و فحشا و منكرات مي داند و اين ويژگي در حقيقت محتوا و بطن مفهوم نماز بوده و نشان دهنده قبولي طاعات و عبادات و اعمال انسانهاست. چرا كه كاملا اثبات گرديده، شخص نمازخوان درهمه حال به ياد خدا بوده و بالطبع همين عامل، يكي از مزاياي تقرب هرچه بيشتر به بارگاه احديت خواهد بود.
ان الصلوه تنهي عن الفحشاء و المنكر 11
همانا نماز است كه اهل نماز را از هركار زشت و منكر باز مي دارد
حضرت امام خميني(ره) با توجه به واقعيت هاي تحقق احكام اسلامي دركل جهان، بارها و بارها انسان را به امر نماز متوجه ساخته و آنان را در تمامي مراحل زندگي به انجام اين فريضه توحيدي رهنمون فرموده است. اين شخصيت بزرگ تاريخ اسلام و جهان درخصوص اثربخشي نماز در جامعه و حذف و رفع فساد و فحشا و منكرات فرموده اند:
فحشا و منكر را نماز، نماز خوب فحشا و منكر را از يك امتي بيرون مي كند. اينهايي كه در اين مراكز فساد مي گفتند كشانده شده اند، اينها اين بي نمازها هستند. نمازخوان ها در مساجد هستند و مهيا هستند براي خدمت، مسجدها را خالي نكنيد. تكليف است امروز. امروز يك روزي است استثنايي، ما در يك مقطعي از عصر واقع شده ايم كه استثنايي است..12.
9- گسترش فرهنگ نماز و نيايش و عبادت، تضمين كننده تحقق اهداف متعالي انسانها
بطوركلي از ديدگاه و انديشه هاي امام خميني(ره) به روشني هرچه تمامتر اين واقعيت مشخص مي شوند كه ايشان نماز و عبادت و نيايش را كه بطور هميشگي و مستمر و متوالي و طبق احكام تعيين شده ادا مي شود تضمين كننده خوشبختي انسان در دو جهان دانسته و آن را امري مهم و حياتي و اساسي تلقي مي نمايند. از نظر اسلام و رهبران و ائمه معصومين (ع)، نيز نماز و عبادت و پرستش خداوند يك وظيفه بديهي و مشخص و معين مي باشد كه در عمل به آن ها هيچ عذر و بهانه اي قابل توجيه نمي باشد.
فاعبده واصطبر لعبادته 31
خدا را بپرست، و در راه عبادت او صبور و شكيبا باش
در مجموع عبادت و توجه به خدا و پرستش او، چون همراه با ناديده گرفتن هوس ها و تمايلات و عدم تفاخر به ثروت و لباس و زبان و زمين و شهر است و انس گرفتن با خدا و رسول الله(ص) و ائمه معصومين(ع) و بزرگواران دين مي باشد، لذا در سازندگي فرد و جامعه نقش مهمي را به عهده داشته و به معني كامل تر، حركت در مسير مستقيم الهي است.
و ان اعبدوني هذا صراط مستقيم 41
و مرا عبادت كنيد كه راه راست همين است.
حضرت امام(ره) درخصوص تحقق اهداف متعالي انسان بوسيله گسترش فرهنگ نماز و نيايش و عبادت و اهميت اين موضوع، (از جمله نماز جمعه) چنين مي فرمايند:
در خطبه نماز جمعه مقدرات مملكت بايد بيان شود، مسايل سياسي كه در مملكت بايد جريان پيدا كند، مسائل اجتماعي كه در مملكت بايد جريان پيدا كند، گرفتاري هاي مسلمان ها، اختلافات مسلمان ها در آن خطبه ها بايد مطرح بشود و رفع بشود. 51
ــــــــــــــــــــــــــــ
1-صحيفه نور، ج12. ص 841
2- صحيفه نور - ج 21، ص 9.14
3- صحيفه نور - ج 6، ص 220
4- از بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار جوانان استان مركزي- 26/8/9137
5- امام در سنگر نماز صفحه48
6- سوره مباركه مريم، آيه شريفه.31
7- امام در سنگر نماز. ص22 و .23
8- محجه البيضاء، ج1، ص1.30
9- شرح چهل حديث، ص5.49
01- صحيفه نور- ج 4- ص 3.19
11- سوره مباركه عنكبوت، آيه شريفه .45
21-صحيفه نور- ج 21- ص 9.14
31- سوره مباركه مريم، آيه شريفه .65
41- سوره مباركه يس، آيه شريفه .61
51-صحيفه نور، ج 3، ص 021.

 



نهضت تنباكو، نقطه عطفي در تاريخ فقه سياسي شيعه

محمدامير خوش صحبتان

فقه سياسي و تحولات آن در ادوار مختلف يكي از مباحثي است كه در بحث از جايگاه نظام سياسي در اسلام و حقوق و تكاليف آن همواره مطرح بوده است در مطلب حاضر با نگاه به تاريخ فقه سياسي و نقاط عطف آن تحليلي از جايگاه نهضت تنباكو در اين سير و تأثيرات آن بر دوره هاي بعدي خود از جمله مشروطه ارائه شده است. اينك اين مطلب را با هم از نظر مي گذرانيم.
¤¤¤
نظريه سياسي و به تبع آن عمل سياسي موضوعي است كه در بررسي پيشينه تاريخي هر مكتب و در جهت شناخت نگاه آن مكتب به مسئله جامعه و سياست قابل بررسي است. مذهب تشيع به عنوان مكتب بر حق اسلامي پس از عصر ائمه داراي تاريخ پرفراز و نشيبي در عرصه اجتماعيات است. مذهبي كه در آغاز در مقابل جريان خلافت نشأت گرفته از سقيفه، آغاز مي شود و درعصر هر كدام از ائمه اطهار(ع) به نوعي به حيات و فعاليت خود ادامه مي دهد. نگاه تشيع به اجتماع و سياست و يا به عبارت ديگر فلسفه سياسي شيعه داراي وجه مميزي از ديگر مكاتب فكري است و آن اينكه اين نگاه با مباني كلامي شيعه گره خورده و اصالتاً بحث از فلسفه سياست بحثي در چارچوب تبيين امامت به عنوان يكي از اصول مذهب اماميه در كلام شيعي است.
مباني سياست و حكومت در تفكر شيعي به نوعي ارائه شده كه در عصر معصومين (عليهم السلام) داراي وضوح و روشني در بحث حق و تكليف و چگونگي تشكيل حكومت و وظايف آن است لكن اين بحث در جايگاه غيبت امام معصوم موضوعي است كه سخن درباره آن بسيار گفته شده و بعضاً اختلافاتي در نظر و عمل در آن وجود دارد.
نكته اي كه در بحث از فلسفه سياسي تشيع بايد مورد توجه قرار گيرد آن است كه همواره در عصر غيبت معصوم(عليه السلام)، به تناسب بستر اجتماعي، جايگاه نظريه سياسي شيعه نگاهي معطوف به عنصر زمان و مكان و امكان بروز اجتماعي اين بحث در عمل است لكن ممكن است عدم توجه به شرايط اجتماعي شيعه در هر عصر موجبات احساس تعارض در نظريه سياسي شيعه را القا نمايد. چه آنكه بسياري از افرادي كه در اين حوزه اظهار نظر كرده اند به تبع غفلت از اين مسئله به نتايج نادرستي از نظريه سياسي شيعه رسيده اند.
بسياري از محققين شيعه سعي بر آن داشته اند تا با تحليل شرايط اجتماعي رابطه نظر و عمل در بستر تاريخي خود را درست تحليل كنند. يكي از تقسيم بندي هاي ارائه شده در اين حوزه تقسيم تاريخ عصر غيبت به پنج برهه تاريخي است كه هر كدام داراي مختصات فكري متناسب با بستر ظهور اجتماعي خود است.
در اين تقسيم بندي 5 دوره نظريه سياسي با فرضيه نگاه تكاملي با توجه به بستر اجتماع مطرح است كه عبارتند از:1
1- دوره آغاز اجتهاد (از شيح مفيد تا محقق كركي)
2- دوره صفويه (از محقق كركي تا محقق نراقي)
3- دوره قاعده مندي نظريه سياسي (از محقق نراقي تا محقق نائيني)
4- دوره مشروطه (از نائيني تا امام خميني)
5- دوره ولايت فقيه در عرصه عمل
موضوع مطلب حاضر تحليل و بررسي هر يك از اين دوره ها از لحاظ نظري و عملي نيست چه آنكه بررسي اين تقسيم بندي خود مجالي ديگر را طلب مي كند لكن بحث در مسير نظريه سياسي شيعه و بحث در ظهور و بروز اين نظريه به خصوص دردو قرن اخير است.
طبيعتاً در برهه دوره اول اين تقسيم بندي شيعيان از لحاظ اجتماعي تحت فشار خلافت عباسي قرار داشتند لكن حتي در اين دوره تشكيل حكومت هاي شيعي محدود را شاهد هستيم كه به عنوان مثال مي توان از آل بويه، حمدانيون و فاطميون مصر نام برد2. اهميت اين دوره از آن جهت است كه مي توان ادعا كرد كه فارغ از مباحث نظري مطرح براي اين دوره شيعيان به محض ايجاد فضا براي تشكيل حكومت فرصت را غنيمت شمرده و در اين راه از كمك فقهاي شيعه نيز برخوردار بودند و اين امر را مي توان از درخواست آل بويه از شهيد اول براي تنظيم يك دوره فقه شيعي مشاهده كرد.
دوره دوم از تقسيم بندي مذكور به عصر صفوي بازمي گردد جايي كه تشيع براي اولين بار درقامت گستره يك كشور واحد خود را نشان مي دهد و شيعه به عنوان مذهب رسمي ايران اعلام مي گردد. در اين دوره با توجه به تشيع شاهان صفوي و دعوت از علماي جبل عامل فصل جديدي از رابطه دين و دولت در عرصه عملي خود را نمايان مي سازد و تا جايي خود را نشان مي دهد كه مشروعيت بسياري از شاهان صفوي به واسطه فقها تلقي مي گردد و اين موضوع خود را در مراسم تاجگذاري نشان مي دهد3.
دوره سوم از تقسيم بندي فوق را به نوعي دوران قاعده مندي نظريه سياسي شيعه دانسته اند كه برهمين مبنا در دوران بعد خود را بروز مي دهد. اما بحث برسر برهه تاريخي است كه از اين دوران به بعد نقطه عطف نگاه سياسي فقها در دو قرن اخير درعمل سياسي شان قرار مي گيرد و آن ورود مرحوم ميرزاي شيرازي به مسئله سياست است كه با نگاهي به تاريخ متوجه مي شويم كه فعاليت در سيره سياسي مكتب سامرا تعريف مي شود لذابررسي برهه اي از تاريخ كه با عنوان نهضت تنباكو شناخته مي شود از اهميت بالايي برخوردار است.
اهميت اين برهه از تاريخ را مي توان در ميان اظهارنظرها و نوشته هاي مخالفين و موافقين اين حركت جويا شد لكن يكي از جالب ترين اين سخنان مربوط به يحيي دولت آبادي است كه از نگاه خود اين گونه به تحليل موضوع مي پردازد: «دخالت ميرزاي شيرازي در امر سياست گرچه براي حفظ استقلال مملكت و نگاهداري از تجاوزات بيگانگان سودمند بود ليكن بذري در مزرعه روحانيت پاشيد كه معلوم نيست چه حاصلي بروياند و چه نتيجه اي در آينده براي سياست و روحانيت اين مملكت داشته باشد و كدام دست قوي بتواند اين خلط و مزج را برهم زده و هريك از سياسيون و روحانيون را به اداي وظيفه خود وادارد.» 4
نگاه دولت آبادي به اين موضوع نمايانگر نگاهي است كه بسياري از روشنفكران در طول تاريخ معاصر از آن منظر به ورود روحانيت به سياست مي نگريستند. اين نوع تحليل نشان مي دهد كه اگرچه ورود ميرزاي شيرازي به عرصه سياست اولين ورود فقها به سياست در طول تاريخ تشيع نبود لكن نقطه عطفي در اين رابطه در تاريخ معاصر به حساب مي آيد و همانگونه كه دولت آبادي مي نويسد: «بذري در مزرعه روحانيت است كه بعدها ثمره اش مشخص مي گردد».
در طول تاريخ شيعه فقها و عالمان بسياري چه درنظر و چه در عمل در عرصه سياست ورود پيدا كرده اند و نقطه عطف تحولات سياسي معاصر جايي است كه ميرزاي شيرازي به عنوان زعيم تشيع به صورت جدي در اين حيطه ورود پيدا كردند و اكثر كساني كه در مشروطه و پس از آن در تحولات سياسي ايران تاثيرگزارند منبعث از مكتب ايشان وارد اين عرصه شده اند.
با توجه به اين مدعا مسئله ديگري كه قابل ذكر است موضوعي است كه به خصوص درچند سال اخير در تبيين نظريه و عملكرد سياسي شاگردان ميرزاي شيرازي درجريان مشروطه مطرح شده است. در اين موضع برخي به طرح اين ادعا مي پردازند كه ميراث دار مكتب فقهي سامرا مرحوم آخوند شيرازي بوده كه ايشان نيز در جريان مشروطه از مشروطه خواهي مقابل نظر ديگر شاگرد مكتب سامرا يعني شيخ فضل الله نوري- طرح كننده مشروطه مشروعه- دفاع كرده اند. اين عده در ادعاي خود قصد اثبات اين موضوع را داشتند كه اولا طرح نظر مشروطه مشروعه به عنوان نظريه شاذ در ميان علما و به خصوص شاگردان ميرزا بوده است و ثانيا ميرزاي شيرازي و اخلاف ايشان به همان تقريري كه برخي روشنفكران از مشروطه خواهي داشته اند معتقد بوده اند كه اين خود اثبات شاذ بودن نظر امثال شيخ فضل الله نوري، سيدمحمد كاظم يزدي و... است.
درباره اين مدعا بايد به اين نكته اشاره داشت كه تفسيري كه برخي روشنفكران به اصطلاح ديني از نظريه سياسي مرحوم آخوند خراساني و ميرزاي نائيني ارائه داده اند مطابق با واقع نيست چرا كه به عنوان مثال مرحوم نائيني كه بسياري از اين روشنفكران براي تاييد مشروطيت به آثار ايشان ارجاع مي دهند اولا نيابت عامه فقيه را با توجه به مقبوله عمربن حنظله مي پذيرد 5 و ثانيا اصالت حكومت مشروطه را بر غصب مي داند 6 و اين تاكيد ايشان بر غاصب بودن حكومت مشروطه و تمثيل آن به كنيز سياهي كه دست آن را بشويند نشان دهنده نوع نگاه ايشان به مشروطه خواهي و عدم مشروعيت مشروطيت در عصر غيبت دارد.
اما درمورد اختلافي كه در ظاهر امر در بحث مشروطيت دربين علماي ايران و نجف مطرح است بايد گفت كه شايد نوع اخباري كه به هريك از فقهاي ايران و عراق مي رسيده است تحليل هاي متفاوتي را نسبت به وضع مشروطه خواهي در ايران به بار مي آورده است دراين باره اين جمله شيخ فضل الله نوري در تبيين مشروطيت و علت اختلاف علما مي تواند راهگشا باشد، ايشان اينگونه تحليل مي كنند كه: «اين آقايان از ايران دورند و حقيقت اوضاع را از نزديك نمي بينند و تلگراف هايي كه به ايشان مي رسد از طرف مشروطه خواهان است.»
اين نگاه ايشان به همراه نقلي كه كسروي در تاريخ مشروطيت خود از وقايع دارد تفاوت ديد علما نسبت بر آن چه درحال وقوع بوده است را نشان مي دهد. كسروي در مورد مشروطه اصفهان و تفاوت آن با تهران و تبريز مي نويسد «مشروطه در اصفهان رويه ملابازي داشت...» 7
مي توان نتيجه گرفت كه اختلاف علما بر سر مشروطيت نه برسر مباني بلكه بر نوع اخبار و رويدادهايي متكي بوده است كه مثلا علماي اصفهان كمتر وجهه غيرديني مشروطه را با توجه به شرايط غالب در اصفهان درك مي كردند و يا به علت ارتباط مشروطه خواهان با نجف برخي علماي عراق به بسياري از حقايق درحال وقوع در مشروطه واقف نبوده اند.
همچنين قرينه صدق اين تحليل را بايد در وقايع پس از فتح تهران جست وجو كرد جايي كه پس از اعدام شيخ فضل الله، مرحوم آخوند بسيار ابراز ناراحتي مي كند و وقتي براي اصلاح امور عزم تهران مي كند به مرگ مشكوكي از دنيا مي رود. 8
همچنين ميرزاي نائيني كتاب خود را جمع آوري كرده9 و مرحوم بهبهاني ترور مي شود و طباطبايي خانه نشين و منزوي.
همه اينها نشان از آن دارد كه علما در جريان مشروطه اختلاف مبنايي كه برخي روشنفكران آن را ادعا كرده اند نداشته و در برخي مصاديق و تحليل ها شرايط با يكديگر در تعارض بوده است، لذا اين تحليل كه نظر مرحوم شيخ و به تبع آن نظر برخي فقهاي بعدي- مانند امام خميني- نظرات شاذ فقهي بوده است نادرست به نظر مي رسد.
در نتيجه بايد اذعان داشت كه سير تفكر سياسي شيعه همواره با مبناي واحد و با توجه به شرايط بروز اجتماعي در طول تاريخ شيعه وجود داشته است چه در زماني كه شيعه تحت فشار خلافت عباسي بوده و چه در زمان صفويه و بعد از آن كه منتهي به انقلاب اسلامي شد اين تفكر تشكيل حكومت بر مبناي شرع همواره درنظر جامعه شيعي و زعماي آن از شهيد اول تا ميرزاي شيرازي و از ميرزاي شيرازي تا امام خميني بوده است و نظر و عمل سياسي ميرزاي شيرازي نقطه عطف تاريخ سياسي تشيع در دوران معاصر قرار گرفته و مبناي جريان مشروطه خواهي قبل از انحراف آن و پس از آن در دوره قاجار و پهلوي در مبارزات سياسي و در دوران مبارزات انقلاب اسلامي بوده است.
پي نوشت:
1- ر.ك: يعقوبعلي برجي، ولايت فقيه در انديشه فقيهان 1385
2-رك: ابن اثير، الكامل في التاريخ، ج 8 و تاريخ طبري، ج 5
3- ميرزا محمدعلي كشميري، نجوم اسماء سحر في تراجم العلماء؛ ص 1309
4- يحيي دولت آبادي، حيات يحيي، ص 137
5- المكاسب و البيع، ج 2، ص 336
6- تنبيه الامه تنزيه المله، صص 75 و 76
7- احمد كسروي، تاريخ مشروطيت ايران، ص 387
8- ر.ك :حميد كفايي، مرگي در نور
9- ر.ك : مهدي انصاري، شيخ فضل الله نوري و مشروطيت (رويارويي دو انديشه)

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14