اقسام سه گانه صبر
آيت الله محمد تقي مصباح يزدي
صبر، راز رسيدن به پاداش والصبر معونه علي استيجاب الاجر با توفيق خداي متعال مقداري از خطبه مبارك حضرت زهرا سلام الله عليها را قرائت كرديم و در حدي كه ميسر بود توضيحات مختصري عرض كرديم. به اين جا رسيديم كه حضرت در ضمن اشاره اي به مهم ترين مباحث معارف اسلامي و نظاير ارزشي اسلام، و اشاره به حكمت تشريع آن ها مي فرمايند: والصبر معونه علي استيجاب الاجر. صبر، كليد واژه اي در معارف واژه هايي كه در قرآن و روايات زياد تكرار و روي آن تأكيد مي شود نسبتاً محدودند. يكي از آن ها واژه «صبر» است كه از واژه هاي كليدي در معارف اسلامي است. خداي متعال هم مكرر به پيغمبر اكرم نسبت به صبر تأكيد مي كند و مي فرمايد: فاصبر كما صبر اولوا العزم من الرسل،1 فاصبر ...،2 و هم در موارد زيادي به عموم مردم با بيانات مختلف سفارش به صبر مي كند. در سوره عصر مي فرمايد: والعصر ان الانسان لفي خسر¤ الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر. در اين سوره، چهار واژه، واژه كليدي است؛ ايمان، عمل صالح، حق و صبر. روشن است كه صبر موضوع مهمي است كه در كنار حق، ايمان و عمل صالح ذكر مي شود. صابر منفعل و منظلم نيست متأسفانه گاهي معاني واژه هاي قرآني در عرف ما درست رعايت نمي شود و گويا معنايش تحريف مي شود. از جمله همين واژه صبر است كه وقتي به كاربردهاي آن در آيات و روايات دقت مي كنيم مي بينيم با آنچه كه در ذهن ماست مقداري تفاوت دارد. ما گمان مي كنيم صبر يعني منفعل بودن؛ به تعبير ديگر يعني در مقابل پيشامدها عكس العملي نشان ندادن. به كسي مي گوييم اهل صبر است كه اگر به صورت او سيلي بزنند جوابي ندهد! البته كسي كه در برابر مصيبت خيلي جزع و فزع نمي كند، اهل صبر است و اين يكي از مصاديق درست صبر است؛ ولي كاربرد صبر خيلي وسيع تر از اين و معناي آن پربارتر و غني تر از اين است. صبر به معني انظلام و ظلم پذيري نيست. اسلام دوست ندارد كه انسان در برابر ظلم منفعل باشد و زود تسليم شود. در روايتي با سندهاي متعدد آمده است: «من قتل دون مظلمته. فهو شهيد؛3 اگر به كسي ظلم شود و در مقام دفاع از خودش و رفع ظلم برآمده، در اين راه كشته شد، حكم شهيد را دارد.» اسلام دوست ندارد كه مسلمان انساني پست، زبون و منفعل باشد؛ بلكه مي خواهد مسلمان در برابر ظلم مقاومت كند و حتي اگر به قيمت كشته شدن هم باشد حقش را بگيرد؛ اما بالاتر از اين، دفاع از اسلام، جامعه اسلامي و ارزش هاي اسلامي است. اين تكليف خيلي بالاتر و مهم تر است. اقسام سه گانه صبر خوشبختانه با تفاسيري كه در روايات آمده است مقداري جلوي اين تحريفات و اشتباهات گرفته مي شود. در روايت نبوي معروف آمده است كه الصبر ثلاثه : صبر عند المصيبه ، و صبر عند الطاعه ، و صبر عن المعصيه ؛4 صبر سه قسم است: يك قسم آن صبر در مصيبت است؛ يعني وقتي براي انسان سختي ها و گرفتاري ها پيش مي آيد بي تابي نكند و خويشتن دار باشد. قسم دوم، صبر در مقام انجام وظيفه است. صبر در اين مقام اين است كه انسان تلاش كند تا وظيفه اش را خوب انجام دهد. قسم ديگر، صبر در مقابل معصيت است؛ يعني وقتي انگيزه هاي معصيت در انسان پيدا مي شود- كه غالباً شهوت و غضب است- مقاومت كند. در روايات براي صبر اين چند قسم را ذكر كرده اند و با اين فرمايشات، زمينه اي فراهم مي شود تا ما وجه مشترك اين ها را بيابيم. قرآن به صورت مطلق مي فرمايد: «واصبر» و در روايات براي صبر سه قسم بيان مي شود. حال از كجا بفهميم كه منظور قرآن كريم كدام يك از اين مصاديق است؟ البته اگر موارد استعمال صبر را در قرآن بررسي كنيم مي توانيم مصاديق اين اقسام سه گانه را پيدا كنيم؛ اما اگر معنايي تحليلي از صبر داشته باشيم كه جهت مشترك بين هر سه قسم است مفاد آيات و روايات را بهتر مي فهميم و شايد در مقام عمل هم بي اثر نباشد. معناي تحليلي صبر تحليلي كه مي توان داشت اين است كه انجام كارهاي اختياري ما به مقدماتي نيازمند است. كار اختياري انسان دست كم به دو عامل احتياج دارد؛ يكي شناخت و ديگري انگيزه؛ ولي از آن جا كه خداي متعال اين عالم را طوري آفريده است كه ما دائماً در معرض امتحان باشيم، اين طور نيست كه به محض فهميدن خوبي كاري فوراً در وجود ما انگيزه آن پيدا شود و آن كار انجام گيرد. اگر اين طور بود نه خوب و بد معلوم مي شد و نه ارزش اعمال. درست است كه ما خوبي كاري را مي فهميم و انگيزه انجام آن را هم پيدا مي كنيم، اما ممكن است انگيزه هايي بر ضد آن و يا موانع و مشكلاتي بر سر راه ما وجود داشته باشد. اگر بخواهيم اين كار را انجام دهيم بايد اين موانع را برطرف كنيم. مثلاً ازدواج، كاري اختياري است؛ اما اين طور نيست كه انسان هر وقت تصميم گرفت فوراً ازدواج كند؛ بلكه براي انجام اين كار مقدمات فراواني نياز است. پس اگر ما بخواهيم كار صحيحي كه موجب كمال و سعادت ما باشد و پشيماني به بار نياورد- عمده پشيماني مربوط به جهان ابدي است و پشيماني دنيا قابل جبران است- بايد، هم بدانيم كه اين كار خوب و ارزشمند است، هم بدانيم چگونه مي توان آن كار را انجام داد و هم موانع آن را برطرف كنيم. گاهي انسان مي داند كاري خوب و مفيد است و وسايل انجام آن هم كم و بيش فراهم است؛ اما گاهي موقع عمل موانعي نمي گذارد كار انجام شود. اين موانع چند گونه است: نوع اول موانعي دروني خود انسان است؛ مثلاً گمان مي كند اگر اين كار را انجام دهد از بعضي لذت ها محروم مي شود و يا بايد بعضي از رنج ها را تحمل كند. معمولاً وقتي عواطف و احساسات انسان براي كاري مناسب باشد، سريع تصميم مي گيرد؛ اما وقتي احساسات انسان بر ضد تصميم او باشد مانعي دروني براي انجام كار پيدا مي شود. نوع دوم موانع انساني بيروني است؛ مثلاً اطرافيان انسان با مسخره كردن، مانع مي شوند كه كار خيري را انجام دهد. اين مانع از بيرون اثر مي گذارد. نوع سوم مشكلات و پيشامدهايي است كه انسان را از انجام كار منصرف مي كند. مثلاً بيماري يا حوادثي غيرطبيعي مانع انجام كار مي شود. بنابراين اگر تشخيص داديم كه كاري بايد انجام گيرد، بايد براي مقابله با اين موانع آماده شويم و در مقابل اين عوامل دروني، بيروني و مشكلات مقاومت كنيم. اسم اين مقاومت، «صبر» است. عامل دروني گاهي تمايلات شهواني است و اگر انسان روي اين تمايلات پا گذاشت اين مصداقي از صبر است. جهاد، معركه صبر در طاعت ما در محاورات معمولاً صبر را به مقاومت در برابر اين عوامل نمي دانيم؛ مثلاً اگر كسي با اين كه خوابش مي آمد نيمه شب بيدار شد و فوراً دست و صورتش را شست تا فرصت خواندن نماز شب را از دست ندهد، معمولا اين را كسي صبر نمي داند؛ ولي اين مصداق صبر عند الطاعه است. مصداق روشن اين صبر، صبر در مقابل دشمنان در ميدان جنگ است. امروز ما در مقابل دشمناني قرار گرفته ايم كه قرآن مي گويد: اينان دشمن دينتان هستند؛ و لا يزالون يقاتلونكم حتي يردوكم عن دينكم.5 برخي گمان مي كنند اين ها فقط نفت ما را مي خواهند و اگر منافع اقتصادي شان تأمين شود ديگر مشكل ما حل است. اين ناشي از روحيه سازش و بزدلي است كه حقيقتش عافيت طلبي است. اين افراد مي خواهند راحت زندگي كنند و نمي خواهد خود را به خطر بيندازند. براي توجيه كار خود در مقابل مردم كه آن ها را افراد بي غيرت و نمك نشناسي خطاب مي كنند مي گويند: «شما از سياست سر در نمي آوريد. ما بايد با آمريكا سازش كنيم تا خطرها رفع شود!» اين ضد صبر است. صبر اين است كه مردانه بايستيم. البته بايد نقشه و تدبير داشته باشيم؛ ولي آن جا كه فهميديم بايد كاري را انجام دهيم نبايد تنبلي و سستي كنيم. اين ها عواملي است كه آدم را از انجام تكليف باز مي دارد. فراموش نكنيد بحث ما در جايي است كه تكليف ثابت شده باشد، والا بدون هدف و نقشه وارد كار شدن كار معمولي نيست. ولو ردوه الي الرسول و الي اولي الامر منهم لعلمه الذين يستبطونه منهم؛6 ما بايد براي اطاعت امر خدا، پيغمبر و ولي امر آماده باشيم. البته گاهي ممكن است كساني واقعاً پيش خدا و پيغمبر هم عذرشان مقبول باشد؛ ولي بسياري از اوقات كساني كه عذرتراشي و بهانه گيري مي كنند علتش همان روحيه عافيت طلبي و تنبلي است. مردم فلسطين و لبنان هم با رهنمودهاي حضرت امام رضوان الله عليه به اين نتيجه رسيدند كه تنها راه نجاتشان مقاومت است و فرهنگ مقاومت به فرهنگ جديدي در ميان آن ها تبديل شد كه اكنون شعار حزب الله لبنان است. اين هم صبر است؛ همان صبري كه قرآن مي گويد: وتواصوا بالحق و تواصوا بالصبر؛ يعني شما براي احقاق حقتان سختي ها را تحمل و مقاومت كنيد. تبليغ، مصداقي از صبر در طاعت مصداق ديگر اين صبر ميدان تبليغ دين است. وقتي مردمي هستند كه محتاج تبليغ اند و اگر كسي برود و با منطق صحيح و روش خداپسند و عقل پسند براي آن ها دين را تبليغ كند تأثير مي پذيرند، بايد سختي اين راه را تحمل كرد و وارد ميدان شد. مطمئناً زحمت دارد و گاهي بايد گرسنگي، تشنگي، رفتارهاي نامناسب و... را تحمل كرد. سابقاً براي تبليغ مشكلات عديده اي بد؛ يعني واقعاً رفتن به تبليغ براي عده اي رفتن به جهاد بود. الحمدلله امروز اين مشكلات خيلي كم شده است. يكي از آقايان كه الآن از مراجع بزرگ قم هستند وقتي جوان بودند- البته آن وقت هم در قم مدرس معروفي بودند- مي گفتند: فصل زمستاني در دهه محرم براي تبليغ به روستاي دورافتاده اي رفتم. ولي هيچ كس حاضر به همكاري نشد و حتي هيچ كس ما را به خانه دعوت نكرد. وضع تبليغ در زمان قبل از انقلاب در بسياري از مناطق كشور اسلامي ايران (تنها كشور شيعي عالم) اين بود. ميدان هاي مقاومت محل اين مقاومت همان سه بخشي است كه درروايات روي آن ها تأكيد شده است: بخش اول (صبر عن المعصيه ) مقاومت در مقابل نفس و شيطان است. در اين جا بايد در مقابل نفس و شيطان به عنوان عوامل دروني و در مقابل انسان هاي بيروني كه با تهديد و تمسخر، يا با رفاقت و خاطرخواهي به انسان فشار مي آورند، به عنوان عوامل انساني بيروني مقاومت كرد. در بخش دوم (صبر عند الطاعه ) انسان بايد تنبلي را كنار بگذارد و در مقام انجام تكليف جدي باشد؛ البته در درجه اول بايد تكاليف واجب و در درجه دوم تكاليف مستحب را به صورت الافضل فالافضل رعايت كرد. در بخش سوم (صبر عند المصيبه ) بايد بدانيم كه زندگي دنيا بدون سختي نيست. خدا دنيا را به گونه اي آفريده است كه توأم با سختي است؛ بالاتر از اين خودش هم فرموده است: لقد خلقنا الانسان في كبد؛7 كبد يعني رنج؛ يعني همين سختي ها و مقاومت در مقابل آن ها مي شود «مكابده ». يك مادر چه زحمت ها بايد بكشد تا نوزادي متولد و بزرگ شود. در حديثي قدسي آمده است: «الي وضعت الراحه في الجنه و الناس يطلبونه في الدنيا قلم يجدوها ابدا؛ من آسايش را در بهشت قرار داده ام؛ ولي مردم در دنيا به دنبالش مي گردند؛ لذا نمي يابند.» ما بي جهت در اين جا به دنبال راحتي هستيم. «دار بالبلاء محفوفه 8 اين جا خانه اي است پوشيده از بلا.» تجربه هم نشان مي دهد كه هيچ كار مهمي بدون سختي به جايي نمي رسد. پس انسان بايد به خودش تلقين كند كه براي رسيدن به هر مقامي، حتي مقامات دنيوي بايد زحمت كشيد. نابرده رنج گنج ميسر نمي شود. اگر كساني هم با حقه بازي و كلك چيزي به دست بياورند دوامي ندارد و به زودي رسوا مي شوند و مردم هم از آن ها نفرت پيدا مي كنند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1- احقاف، 53 2- طه، 031 و روم، 06 و قلم، 84 و... 3- الكافي، ج 5 ص 25 4- وسائل الشيعه ، ج 51 ص .238 5- بقره، 712 6- نساء، 38. 7- بلد، 4 8- نهج البلاغه، خطبه 622.
|