(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 14 شهریور 1390- شماره 20015

خانواده خاكي حاصلخيز براي پرورش انسان هاي بالغ
باور جوانان به روانشناسي
تصميم بگيريد: مي خواهيد شاد باشيد يا غمگين
والدين افسرده آينده كودكان را تباه مي كنند
آسيب جدي كوله پشتي هاي سنگين به ستون فقرات
با اين توصيه ها جوان تر به نظر مي رسيد



خانواده خاكي حاصلخيز براي پرورش انسان هاي بالغ

عليرضا سزاوار
¤ خانواده، خاكي حاصلخيز براي پرورش انسان هاي بالغ است. (انسان بالغ كسي است كه تفاوت ميان خود و ديگران را درك مي كند و از هويت مستقل برخوردار است) مقررات حاكم بر خانواده هاي موفق بيانگر آن است كه زن و شوهر از تفاوت هاي رفتاري، ارتباطي و نگرشي خانواده خود كاملا آگاهند و آنها را بدون تعصب مي پذيرند.
براي تشكيل خانواده اي با ثبات به عنوان پايه هاي يك جامعه سالم ضروري است جواناني كه تازه تشكيل زندگي مي دهند نقش خود را به درستي ايفا كنند.
به همين دليل تربيت صحيح وكامل فرزند و آماده كردن او براي يك انتخاب درست درمرحله ازدواج و توجه به ابعاد مختلف رواني، انساني، اجتماعي و شخصيتي فرزندمان در زندگي بسيار مهم است.
دكتر جف اندرو روانشناس مركز مطالعات خانواده درپنسيلوانيا معتقد است كه خانواده متعادل و موفق مجموعه اي است كه درآن، همه اعضا موفق هستند و همه مناسبات بين فرزندان جوان و والدين روال طبيعي دارد. اعضاي اين خانواده مي توانند از قدرت انساني خود براي مشاركت، تعاون و پاسخ به نيازهاي جمعي و فردي استفاده كنند. درنظام سالم خانوادگي نقش ها انعطاف پذير است و دست به دست مي چرخد. حركت آرام و آهسته است.
البته براي رسيدن به يك خانواده سالم بايد به چند نكته نيز توجه داشت. خانواده واحدي براي رشد و بقاست. مكاني است كه نيازهاي احساسي و عاطفي همه اعضا درآن تامين مي شود. درخانواده سالم رشد و پيشرفت همه اعضاي آن مدنظر است و درآن عزت نفس ايجاد مي شود.
كانوني مهم براي جامعه اي است كه مي خواهد دوام داشته باشد و به طور يقين خانواده، خاكي حاصلخيز براي پرورش انسان هاي بالغ است. (انسان بالغ كسي است كه تفاوت ميان خود و ديگران را درك مي كند و از هويت مستقل برخوردار است) مقررات حاكم بر خانواده هاي موفق بيانگر آن است كه زن و شوهر از تفاوت هاي رفتاري، ارتباطي و نگرشي خانواده خود كاملا آگاهند و آنها را بدون تعصب مي پذيرند.
منطقي بودن را
آموزش دهيم
زن و شوهر هر كدام براي يافتن راه حل هاي مسالمت آميز قدم برمي دارند. ظرفيت قبول تفاوت و روبه رو كردن منطقي فرزندانشان بخصوص در دوره جواني با تضادها و اختلاف ها، نشانه صميميت خانواده سالم است. اختلاف سازنده چنانچه مورد استفاده درست قرارگيرد، سازنده و مفيد خواهد بود.
در يك ازدواج موفق، زن و شوهر متعهدند كه بر سر تفاوت خود به توافق برسند و با اختلافات برخورد منصفانه داشته باشند.
تربيت صحيح درخانواده
خانواده محل انتقال سنت ها، باورها و انواع مختلف شناخت هاست. از شيوه غذا خوردن تا افكار اقتصادي و سياسي بنابراين نخستين قدم هاي اجتماعي شدن را نوجوان درخانواده برمي دارد و به موجودي اجتماعي تبديل مي شود. خانواده با اسم خانوادگي گذاشتن به كودك او را در مسير و شبكه خويشاوندي قرارمي دهد بنابر اين خانواده نخستين هويت اجتماعي فرد را فراهم مي آورد.
موقعيت اجتماعي والدين، موقعيت اجتماعي فرزند را در 20 سال اول زندگي تعيين مي كند. خانواده با الگو قرارگرفتن به او مي آموزد خود را در آينه چشم پدر و مادر تماشا كند. درخانواده است كه نخستين بار خود را مي بينيم و احساس صميميت را درك مي كنيم. مي آموزيم كه احساس چيست و چگونه مي توانيم آن را ابراز كنيم و اين پدر و مادر هستند كه احساسات قابل قبول و موضوع را مشخص مي سازند، اجازه ها را صادر مي كنند.
رشد ما درخانواده بيشتر متأثر از همين ارزشگذاري ها و گرايش هاي اخلاقي، عاطفي و اجتماعي است. از اين رو خانواده ها به عنوان يكي از عوامل مؤثر در رشد كودك، دركنار ساير عوامل قرار مي گيرد.
بنابراين چگونگي رشد و تربيت جوان در خانواده، در چگونگي شكل گيري يك خانواده سالم و ايده آل نقش پررنگي دارد.
همسران جوان براي ايجاد همدلي با يكديگر نياز به فرصت هايي در ابتداي زندگي زناشويي دارند. بنابراين به موازات ايجاد اين همدلي و حتي براي بوجودآوردن آن بايد براي يكديگر در حكم آيينه اي باشند كه هم خوبي ها و هم نارسايي ها را نشان دهند و براي بهتر زيستن خود تلاش مشترك داشته باشند.
زندگي هدف دار بادوام است
زندگي مشترك بدون وجود ارزش ها و اهداف متعالي بادوام نيست. بنابراين همسران جوان بايد اساس تشكيل خانواده را رسيدن به چنين اهدافي قرار دهند. حتي اگر بدون توجه به چنين اهدافي زندگي خانوادگي را آغاز كردند باز هم بايد براي رسيدن به اهداف متعالي تلاش كنند.
دوهمسر در زندگي بايد از عزت نفس و احترام برخوردار باشند. هيچ دختر و پسر جواني نمي توانند با انگيزه توجه به خود و احساس برتري نسبت به همسر وارد زندگي مشترك شوند و انتظار شيرين كامي و موفقيت داشته باشتد. ممكن است در ابتداي زندگي مشترك اين نحوه رفتار بين دو همسر وجود نداشته باشد و هركدام سعي كنند با احترام به ديگري حرمت نفس او را حفظ كند، اما چنين رويه اي بايد به مرور در روابط متقابل آنان به وجود آيد. مرد و زن جوان در صورتي مي توانند چنين رويه اي را در رابطه با يكديگر پيش بگيرند كه خود بزرگ منش و داراي عزت نفس باشند و يا همزمان آن را در خود تقويت كنند.
از آنجا كه زوج هاي جوان، هركدام در خانواده پدري روابط خانوادگي و اجتماعي متعددي داشته اند، اين روابط تا مدتها بر رابطه مشترك آنها تأثير مي گذارد. بنابراين هركدام مراقب باشند تا همراه با احترام به ديگري، فاميل و اطرافيان او را نيز مورد احترام قرار دهد.
منعطف باش
در يك خانواده نبايد انديشه ها و احساس هاي زوجين حالت راكد و منجمد داشته باشد. خشكي، سردي و تغييرناپذيري در روحيات با ايجاد حالت تعادل و استحكام در خانواده سازگار نيست، چون راه را بر هرگونه بازنگري نسبت به اعمال و افكار درست مي بندد.
زن و مرد در عين حال كه داراي اصول و اهداف ثابت و معيني هستند بايد در روابط با يكديگر انعطاف و بردباري داشته باشند. دارابودن روحيه انعطاف در بسياري مواقع مي تواند تنش ها و سختي هاي پيش آمده در فضاي خانواده را كاهش دهد. مثلا هنگامي كه همسر شما خشمگين و عصباني است، خونسردي شما مي تواند در فروكش كردن اين عصبانيت موثر باشد و در زمان ديگري اتخاذ چنين روشي توسط او نيز مي تواند خشم احتمالي شما را فروكش كند.
زن و شوهر هنگامي كه يكي از آنها در فشار و سختي قرارمي گيرد بايد بتوانند نقش كمك و يار را براي يكديگر ايفا كنند. اين روحيه هم براي مرد و هم براي زن لازم است. براي زن، شوهرداري به معناي صحيح گاهي از اوقات همدلي و همراهي با شوهر در سختي ها و مشكلات است كه در حسن رفتار و مديريت خانواده تجلي مي يابد و يك مرد نيز با مشاركت جدي در كارهاي همسر خود، هنگامي كه امور خانه، او را دچار خستگي مي كند چنين نقشي را ايفا نمايد.
سعي كنيد آگاه شويد
انجام هركاري به مهارت و دانش نياز دارد. يعني براي همسر تواناشدن، بايد دانايي ها، دانش ها و مهارت هاي لازم را كسب كرد. از اين رو توصيه مي شود با مطالعه كتاب هاي مربوط به تعليم و تربيت، روانشناسي خانواده و با شركت درجلسه هاي آموزش خانواده به دانش و مهارت خود بيفزاييد.
جوان هايي كه تازه ازدواج مي كنند بايد مهارت هاي ارتباطي را براي بهبود روابط خود بياموزند و در فضايي سرشار از حسن تفاهم و حسن نظر به حل و فصل مسائل خود بپردازند. برخي از اين مهارت ها، فعالانه به حرف هاي يكديگر گوش كردن، تشريك مساعي و مشورت كردن، به عقيده يكديگر احترام گذاشتن و پذيرفتن يكديگر است.
محكم شدن يك ازدواج، علاقه به داشتن يك زندگي سالم، ايجاد يك كانون گرم و صميمي و نائل شدن به تفاهم مسئوليت همه اعضاي خانواده به ويژه زن و شوهر است. از اين رو مي توان گفت كه حل مسائل زناشويي و خانوادگي مستلزم كوشش همه جانبه اعضاي خانواده بويژه زوج خانواده است.
وقتي در زندگي اختلاف نظر و يا سوءتفاهمي بروز مي كند، به جاي سرزنش كردن يكديگر و تفسير نادرست، به شناسايي مسئله، علت يابي و سرانجام راهيابي آن بپردازد.
- لازمه ايجاد، حفظ و استقرار زندگي سالم، داشتن تعهد، وفاداري، اعتقاد، انصاف و صميميت، پذيرش، تفاهم و اعتماد متقابل است. با رعايت اين اصول نسبت به همسرتان احساس مسئوليت كنيد وخانواده را به فضايي سرشار از امنيت رواني و عاطفي تبديل نماييد.
مورد تأييد واقع شدن، مورد توجه و محبت قرارگرفتن از نيازهاي اساسي انسان است. سعي كنيد در روابط زناشويي به نوعي و به طريقي رفتارهاي مطلوب همسرتان را مورد توجه قراردهيد و تأييد كنيد.
همسر شما بايد بفهمد كه براي او ارزش قائل هستيد. تشويق، تأييد و بيان نكات مثبت بايد به طور آشكار و در جمع باشد و تذكرات نكات منفي و انتقاد بايد به طور محرمانه و در تنهايي صورت گيرد.
- گاهي ميان زوج هاي جوان پيام هايي رد و بدل مي شود كه به درستي درك نمي گردد. زيرا برخي از پيام ها مبهم هستند و هركس مي تواند آنها را به گونه اي مثبت يا منفي تفسير كند. بايد به صراحت و با وضوح از طرف مقابل تان سؤال كنيد يا از او توضيح بيشتر بخواهيد تا اشكال رفع شود و ابهامي درميان نباشد.
راه حل عمده مسائل و مشكلات شروع زندگي، اصلاح نگرش و شيوه برخورد تصحيح انتظارات براساس توان يكديگر است. حتما زمان مشخصي را در روز يا در هفته براي گفت وگو درباره مسائل و مشكلات و روشن كردن انتظارات از يكديگر اختصاص دهيد.
گاهي زوج هاي جوان از يك مسئله دو برداشت كاملا متفاوت دارند. اما آنها را با يكديگر مطرح نمي كنند و يا نمي خواهند كه اين برداشت هاي متفاوت را درك كنند و در نتيجه بروز يك مسئله ساده ممكن است به يك بحران تبديل شود. شما بايد سعي كنيد كه برداشت هاي يكديگر از مسئله را جويا شويد.
براي شناخت ريشه اختلافهاي زندگي بايد با روان شناسي يكديگر آشنا شد و فهميد كه زن يا مرد به چه اموري بها مي دهند و نظام ارزش هاي آنها چيست. به طور معمول زن به وابسته بودن، كسب امنيت عاطفي و مورد حمايت واقع شدن اهميت مي دهد. درحالي كه مرد مي خواهد مستقل و خودمختار باشد و براي آزادي عمل ارزش قائل است. چاره كار هم اين است كه دو طرف از خود انعطاف نشان دهند و به آگاهي برسند.
- زوج هاي جوان موظفند خود را در برابر يكديگر آراسته و پاكيزه و جالب توجه نگه دارند و از پريشاني و وضع نامرتب اجتناب كنند.
- نبايد زوج ها تفاوت هاي فردي موجود يكديگر را با فرد ديگري مقايسه كنند. نكته مهم اين است كه زوج ها بايد حاضر شوند اين تفاوت ها را درك كنند و اختلافهاي زناشويي را در يك فضاي محرمانه و صميمانه مطرح كنند و معتقد باشند كه مي شود و مي توان به تفاهم رسيد و يك ارتباط سالم برقرار كرد.

 



باور جوانان به روانشناسي

آيا از خود پرسيده ايد كه چرا ما تا اين حد از تاريكي هاي درون خودمان نگراني داريم و به هيچ وجه دوست نداريم اين تاريكي روشن شود تا بلكه حال و روزمان بهتر شود.
اگر مراجعه نكردن جوانان به روانشناسان را فرضي درست تلقي كنيم در چرايي آن به عوامل متعددي مي توان انديشيد. ما نبايد فراموش كنيم كه اين عامل مي تواند در ناخودآگاه تاريخ بشر در هزارتوي ذهن نوع بشر تأثير خود را گذاشته باشد.
به عبارتي، بيماري رواني يا حتي عصبي، مساوي با طرد از جامعه تلقي مي شده است. اين طرد و تنهايي چيزي نيست كه كسي دوست داشته باشد اما شايد مهم ترين عامل، ذهنيت غير روانشناختي عموم مردم باشد. بسياري از باورهاي جاري كه در زبان و ذهن مردم وجود دارد، باورهاي عجيبي است كه از فرط عموميت كمتر كسي به آن معترض مي شود. باورهايي نظير اين كه روانشناس با نگاه كردن به تو مي تواند تمام رازها و مشكلات تو را بخواند و چيزهايي مثل اين.
اين باورها، همه به نوعي نگاه جادويي به روانشناسي است.
ادوارد لوچسري متخصص رفتاردرماني دانشگاه شيكاگو معتقد است كه اگر تمام كساني را كه براساس ديدگاه هاي تحميلي و روانكاوانه كار مي كنند روي هم جمع كنيم، تعدادشان به سختي به يك عدد دو رقمي مي رسد، ضمن اين كه بسياري از فارغ التحصيلان روانشناسي آموزش كافي عملي نديده اند و در تمام طول عمر خود يك روز تمام را در يك آسايشگاه رواني به عنوان كارآموز يا حتي ناظر سپري نكرده اند.
وي مي گويد: بسياري از مردم به روانكاو مراجعه مي كنند تا درمان نشوند! يعني يك هسته اضطراب، ما را به تنگ مي آورد اما به محض مراجعه به درمانگر، نظام هاي پيچيده دفاعي به كار مي افتد. اينجاست كه مراجعه كننده مي گويد تا نگفته باشد. جالب اين است كه اين دفاع صرفا در مردم عادي وجود ندارد. يكي از گروه هاي مقاوم در مقابل برخي از درمان ها خود روانشناس ها هستند. اين مقاومت ها صرفا در مقابل روان درماني نيست. من آدم هاي زيادي را مي شناسم كه براساس تشخيص خود يا توصيه فلان دوست و هم دانشگاهي، مشت مشت قرص مي خورند اما حاضر نيستند بپذيرند مثلا كسي كه بيش از حد حرف مي زند، خريد بي مورد انجام مي دهد، افكارش دائم از اين شاخه به آن شاخه مي پرد، خوابش بسيار كم شده، تحريك پذيرشده يا خودبزرگ بين شده، بايد به روانپزشك ارجاع داده شود. چه بسا چنين آدمي با يك دوره دارو درماني به زندگي طبيعي خودش برگردد. با اين حال انرژي و وقت بسياري از روانپزشكان صرف اين مي شود كه به بيمار بقبولانند داروهايي كه به آنها داده مي شود، اعتيادآور نيست، عوارض عجيب و غريب غيرقابل بازگشت ندارد و عوارض آن به مراتب از عوارض خود بيماري كمتر است.
در واقع اگر ما بخواهيم با تفكر علمي پيش برويم، بايد رويكرد علت و معلولي را دنبال كنيم. با اين وجود برخي جوانان هنوز به اين رويكرد عادت نكرده اند، بنابراين طبيعي است توجه چنداني به شيوه هاي علمي نداشته باشند و نپذيرند كه روان آدمي نيز نظير جسم او نياز به بازسازي و بازنگري دارد.
خانواده اي كه از يك تمكن فرهنگي و مالي برخوردار است، معمولا موقع ازدواج، رابطه با فرزندان و.... از وجود روانشناسان استفاده مي كند اما خانواده اي كه به فقر فرهنگي و اقتصادي مبتلاست چنين ديدگاهي ندارد. از طرفي هنوز در جامعه ما پزشك خانواده جا نيفتاده و به خاطر همين است كه شخص حتما بايد به جنون برسد كه خانواده و اطرافيانش متوجه نياز به كمك يك روانشناس يا دانش روانشناسي شوند.
دهه هاي پيش در خانواده ها كوچك ترها بسياري از اطلاعات و مهارت هاي زندگي شان را از بزرگ ترها دريافت مي كردند شيوه هاي اما حالا شكل خانواده ها تغيير يافته است، با وجود اين مردم جامعه ما براي گرفتن اين اطلاعات از غريبه ها مقاومت مي كنند. ازطرفي با فروپاشي خانواده هاي بزرگ عملا سازوكارهاي قبلي از بين رفته است. البته بايد به اين نكته توجه كنيم كه هر نسلي تجربه هاي خاص خود را دارد، تجربه هايي كه خيلي از موارد قابل تعميم به ديگران نيست. درحال حاضر با توسعه فناوري هاي نوين اطلاعاتي و افزايش دامنه آگاهي هاي نسل جديد، جوانان تجربه هاي قديمي ترها را كمتر قبول مي كنند. اينجاست كه يك وضعيت متعارض به وجود مي آيد. براي اين كه آنها نه براي روانشناس بسترسازي ذهني انجام داده اند و نه تن به اين شيوه هاي سنتي مي دهند.
با اين حال جواناني كه از قبل آموزش داده نشده اند و نياموخته اند كه علم مشاوره يا روانشناسي چيست، در اين زمينه مشكل دارند. آنها حتي ممكن است كتاب هاي روانشناسي را مطالعه كنند و با نظريات روانشناسي آشنا باشند اما نوبت به خودشان كه مي رسد دوست ندارند براي حل مسائلشان به كسي كه دراين زمينه تجربه و تخصص دارد مراجعه كنند.

 



تصميم بگيريد: مي خواهيد شاد باشيد يا غمگين

شما مي توانيد «شادبودن» را انتخاب كنيد. مردم شاد اين موضوع را مي دانند در حالي كه افراد ناشاد، خود را ملامت مي كنند.
اولين گام، دانستن اين موضوع است كه طريقه شادبودن را بايد آموخت. به دلايلي (كه مورد بحث ما نيست) مدارس به اين موضوع نمي پردازند. شما بايد خودتان دست به كار شويد و براي رسيدن به هدف، اراده كافي داشته باشيد، يادتان نرود شما از حق انتخاب برخورداريد و مي توانيد بهترين ها را داشته باشيد.
به نكات زير توجه كنيد:
1- زياد لبخند بزنيد. اگر لبخندزدن برايتان سخت است يك مداد برداريد و آن را ميان دندان هايتان قرار دهيد. اين كار باعث مي شود با ترشح مواد شيميايي خاص، احساس خوبي به شما دست دهد.
2- شعر بخوانيد. شعر خواندن اثراتي همانند لبخند زدن دارد و موجب ترشح مواد شيميايي نشاط آور مي شود. هنگام رانندگي، دوش گرفتن و آماده كردن شام شعر بخوانيد. هر زمان كه ناراحت هستيد شعري را با خود زمزمه كنيد. متوجه خواهيد شد كه احساسات منفي دست از سر شما برمي دارد.
3- با افراد خوشبين معاشرت كند: با سروكار داشتن با انسان هاي خوش مشرب، آسان تر شاد بودن را ياد مي گيريد اين افراد شادي را به ديگران تزريق كرده و بهتر از كساني كه خود را قرباني مي دانند شرايط نامساعد را تحمل مي كنند. در انتخاب دوستان خود دقت كنيد.
4- بخنديد: خنديدن نيز مانند لبخندزدن راه خوبي براي رويارويي با مشكلات فيزيكي و رواني است. در صورت لزوم خنده درماني را امتحان كنيد.
5- به فعاليت بپردازيد: فعاليت بدني نشاط آور است و اگر آن را در سرلوحه زندگي خود قرار دهيد احساس خوبي پيدا خواهيد كرد. انواع رشته هاي ورزشي و... مي تواند مفيد باشد.
6- خلاقيت به خرج دهيد: خلاقيت راه خوبي براي شادبودن است. اگر به دور و بر خود نگاه كنيد متوجه خواهيد شد كساني كه براي امرار معاش يا سرگرمي دست به خلاقيت مي زنند انسان هاي شادي هستند. فعاليت هاي خلاقانه اي مثل طراحي، نقاشي، مجسمه سازي، صنايع دستي، پختن يك غذاي جديد، سرودن شعر يا باغباني تأثيرات شگرفي در شاد بودن شما دارد. فعاليت هاي مناسب خود را انتخاب كنيد.
7- دوستان و اعضاي خانواده خود را زياد در آغوش بگيريد.اين كار موجب انتقال موج شادي مي شود. يادتان باشد تماس فيزيكي براي تقويت روحيه شما اهميت زيادي دارد.
8- وقتي با مشكلي مواجه مي شويد، يادتان باشد كه «شادبودن» و «حق داشتن» ضرورتاً همراه يكديگر نيستند. زماني كه دچار ترديد مي شويد «شاد بودن» را به «حق داشتن» ترجيح دهيد.
9- هر زمان كه از مسئله اي ناراحت شديد با خود بگوييد: «اين نيز بگذرد» و آينده روشن تري را تصور كنيد.
10- رفتاري همانند يك كودك داشته باشيد تا احساس جواني و نشاط كنيد. تاب بازي كنيد و به جست وخيز بپردازيد. يادتان باشد «ما به اين علت كه بزرگ مي شويم، بازي كردن را كنار نمي گذاريم.» بلكه «ما به اين علت بزرگ مي شويم كه دست از بازي كردن برمي داريم.»
11- با مردم مهرباني كنيد: شما مي توانيد با انجام كارهاي كوچكي مثل گفتن يك كلمه محبت آميز يا دادن نوبت خود به ديگران، مردم را شاد كنيد.
12- قدرشناس باشيد: قدرشناسي را تمرين كنيد و تشكر از ديگران را از ياد نبريد. قدر داشته هاي خود را بدانيد. اين كار باعث مي شود احساس شادي بيشتري كنيد و زندگي را موهبتي بزرگ بدانيد.
13- راهي براي آرامش ذهن خود پيدا كنيد: مديتيشن اعصاب شما را آرام مي كند. در ضمن شما مي توانيد به نواي خوشي گوش دهيد، حمام بگيريد و يا به كارهاي ديگر بپردازيد.
نكته مهم
شما مي توانيد در هر لحظه از زندگي خود تصميم بگيريد كه شاد باشيد يا ناشاد. يادتان باشد تصميم گيري در اين مورد با شماست.مسئله مهم اين است كه هيچ كس نمي تواند به شما بگويد چه چيزي خوشحالتان مي كند، در واقع شما بهتر از هر كسي مي توانيد به خودتان كمك كنيد.
تبديل شدن به يك انسان شاد همانند سفري است كه بايد آن را از همين الآن شروع كنيد! يك زندگي شاد را انتخاب كنيد و به خودتان قول دهيد كه در اين راه دست از تلاش برنداريد.
هميشه شاد باشيد!
ترجمه از آذر شايان

 



والدين افسرده آينده كودكان را تباه مي كنند

افسردگي والدين بر رفتارهاي اجتماعي دوران بزرگسالي كودكان تأثير بسزايي داشته و مي تواند آينده آنها را نابود كند.
به عقيده كارشناسان، افسردگي مادر در دوران كودكي فرزندش، بر رفتارهاي اجتماعي وي در دوران بزرگسالي تأثير دارد، اما در مورد پدران، نتايج تغيير روحيه و افسردگي آنها به سرعت روي كودكان مشخص مي شود و رشد رواني آنها را دچار اختلال مي كند.
پسراني كه پدرشان مبتلا به افسردگي هستند، دو برابر بيشتر از دختران در دوران پيش از مدرسه دچار اختلالات رفتاري و احساسي مي شوند، افسردگي در سنين پايين، علامت افسردگي در دوران بزرگسالي نيست، به همين دليل است كه توجه كمتري به آن مي شود، همچنين شناخت اين بيماري در كودكان، تا حدي دشوارتر است.
والدين جوان در صورتي كه براي بار اول صاحب فرزند مي شوند، حتما از مشاوران خانواده جهت تثبيت روحي خود كمك بخواهند تا با حفظ بهداشت رواني خود، به كودكشان نيز بيشتر كمك كنند.
كودك افسرده علائم بزرگسالان را دارا نمي باشد، از اين رو افسردگي در كودكان مي تواند به صورت عصبانيت، تحريك پذيري و گاهي پرخاشگري خود را بروز دهد، به همين دليل گاهي اين اختلال، درست تشخيص داده نشده و يا با علائم دوران بلوغ اشتباه گرفته مي شود.
اختلال در خواب كودك يكي از مهمترين علائم افسردگي در كودكان و نوجوانان است، لذا با بروز افسردگي در بزرگسالان، مشكل كم خوابي و در كودكان و نوجوانان مشكل پرخوابي ايجاد مي شود، كودكان افسرده به بيداربودن رغبتي نشان نداده و تا نيمه هاي روز در خواب هستند.
افسردگي از اختلالات نسبتا شايع در سنين نوجواني و پيش از نوجواني است. دراين بيماري حتي ممكن است كه شادي و افسردگي با هم همراه باشند و اين امر باعث شود كه والدين در تشخيص بيماري با افسردگي روبه رو شوند.
افسردگي مادران باردار، عامل مهمي در ايجاد اختلال در رشد جنين است. زناني كه در دوران بارداري دچار افسردگي هستند، نه تنها به جنين خود آسيب مي رسانند، بلكه فرزندشان بعد از تولد نيز از رشد رواني و جسمي كندتري نسبت به ساير كودكان برخوردار خواهدشد.
احتمال بروز مشكلات رفتاري و ادراكي در كودكاني كه مادرشان دچار افسردگي است، 50 درصد بيشتر از ديگران است، بروز افسردگي در دوران بارداري مي تواند در دوران پس از زايمان هم منجر به افسردگي شديد مادر شود و اين موضوع احتمال بروز مشكلات در فرزندان را افزايش مي دهد، همچنين افسردگي در دوران بارداري به تنهايي مي تواند احتمال بروز مشكلات در فرزندان را 34درصد افزايش دهد.
مادراني كه در هنگام بارداري دچار افسردگي هستند، رفتارهاي خشونت آميز 4برابر بيشتر، فرزندشان را در دوران نوجواني تهديد مي كند. اين كودكان همچنين با احتمال بيشتري نسبت به ديگر كودكان ممكن است دست به ارتكاب رفتارهاي ضداجتماعي زنند.

 



آسيب جدي كوله پشتي هاي سنگين به ستون فقرات

متخصصان به والدين توصيه مي كنند براي جلوگيري از بروز كمردرد و آسيب به ستون فقرات در كودكان، سنگيني كوله پشتي آنها را بررسي كنند.
با شروع سال تحصيلي جديد به والدين يادآوري مي شود كه كوله پشتي كودكان كه با كتاب و ديگر وسايل پر مي شود مي تواند منجر به آسيب به كمر و ستون فقرات كودكان شود.
والدين بايد كوله پشتي بچه ها را چك كنند زيرا آنها اكثر مواقع بيش از آنچه بايد حمل كنند مثل اسباب بازي ها يا وسايل الكترونيكي و خيلي موارد غيرضروري ديگر را همراه خود به مدرسه مي برند. كوله پشتي كودكان نبايد بيش از 15 درصد وزن كودك و يا حدود 7 پوند براي يك بچه اي كه 50 پوند وزن دارد، سنگيني داشته باشد.
اگر كتاب هاي كودكان موجب سنگيني كيف آنها شود والدين بايد با معلم ها صحبت كنند تا بعضي اوقات كتاب ها را در مدرسه بگذارند و براي كاهش آسيب، بچه ها بايد به طور صحيح از كوله پشتي استفاده كنند به طوري كه وزن را بر روي هر دو شانه تقسيم كنند همچنين كوله پشتي چرخ دار نيز يكي ديگر از گزينه ها است كه در اين زمينه توصيه مي شود.
اگر كودك با استفاده از كوله پشتي درد مداوم داشت والدين بايد با پزشك متخصص مشورت كنند. فيزيوتراپي نيز مي تواند براي تقويت عضلات پشت كودك مفيد باشد.
لازم به ذكر است، از علائم اوليه بروز اين مشكلات در دانش آموزان مي توان به تغييرات در طرز ايستادن، مشكل در استفاده از كوله پشتي، احساس سوزن سوزن شدن يا به وجود علامت هاي قرمز اشاره كرد.

 



با اين توصيه ها جوان تر به نظر مي رسيد

منابع غني از كلسيم شامل فرآورده هاي لبني كم چرب، شير سوياي غني شده با كلسيم آب پرتقال و ماهي هايي مثل ماهي آزاد و ساردين هستند. اگر نياز به مصرف مكمل هاي كلسيم داريد حتما در مورد مقدار و نحوه مصرف آن با پزشك مشورت كنيد.
هرچند روند پيري اجتناب ناپذير است اما هرگز نمي توان گفت كه راهي براي به تعويق انداختن و يا كاهش پيامدهاي پيري بر روي بدن و ظاهر وجود ندارد.
دراين مقاله 5 راهكار ساده توصيه شده كه به شما امكان مي دهد روند پيري را به تاخير بيندازيد، جوان تر به نظر برسيد و جواني را بيشتر احساس كنيد.
اولين راهكار مهم و تاثيرگذار مراقبت از پوست است. وقتي سن افزايش مي يابد، اولين نشانه بارز آن تظاهر چين و چروك هاي روي پوست است.با بالا رفتن سن و استفاده از رژيم هاي زيبايي ناصحيح، پوست خشك تر و سفت تر شده و در نتيجه چروكيده مي شود. يكي از نشانه هاي قابل توجه پيري خطوط قابل مشاهده در اطراف چشم است. اين خطوط مي توانند يكي از مهم ترين پيامدهاي آسيب ناشي از تشعشعات خورشيدي باشند. بنابراين با 3 اقدام معمول مي توان تا حد زيادي از تعداد چروك هاي دور چشم كم كرد كه اين سه اقدام شامل شست وشو و تميز كردن، مرطوب نگه داشتن پوست و در آخر هم استفاده از مقادير مناسب كرم هاي ضدآفتاب است.
استفاده از روغن زيتون هم مي تواند تاثير شگفت انگيزي در برطرف كردن چين و چروك ها داشته باشد.
توصيه دوم براي جوان ماندن اين است كه وزن خود را كنترل و ورزش كنيد. كارشناس بهداشت عمومي مي گويند براي مقابله با افزايش وزن ناشي از بالا رفتن سن بايد هر فردي حداقل 30 دقيقه در روز فعاليت هاي متعادل ورزشي و تحرك بدني را انجام دهد. اين تمرينات مي تواند درهر زمينه ورزشي مثل يوگا، پياده روي تند، شنا و يا دوچرخه سواري باشد.
وقتي شما سن 30 سالگي را رد مي كنيد، انجام يك تركيب مناسب از تمرينات ورزشي مختلف حائز اهميت است. اگر احساس مي كنيد كه شكمتان درحال بزرگ شدن و عضلات سينه هايتان درحال شل شدن است احتمالا به اين خاطر است كه وزنه بلند نمي كنيد. كليد بهره مند شدن از مزاياي ورزش، انجام مداوم و منظم تمرينات است، بنابراين ورزشي را انتخاب كنيد كه از آن لذت مي بريد. همچنين فراموش نكنيد كه تمرينات و نرمش هاي چهره نيز براي محكم و سالم نگه داشتن عضلات صورت مفيد و ضروري است.
توصيه سوم دنبال كردن يك رژيم غذايي براساس سبزيجات و گياه خواري است. بدين معني كه در رژيم غذايي شما حتما بايد تركيبي از سبزيجات سبزرنگ، ميوه ها، دانه ها و غلات سبوس دار وجود داشته باشد. بايد غذاها و سبزي هايي را انتخاب كنيد كه به اصطلاح نمايشي از رنگ هاي رنگين كمان باشند، يعني تركيبي از اسفناج، ذرت، گوجه فرنگي، فلفل دلمه اي، توت فرنگي، تمشك آبي و انگورها كه از تمام رنگ هاي ميوه ها و سبزي ها گزينش شده باشند.
هميشه به خاطر داشته باشيد كه بشقاب غذاي شما بايد 75 درصد حاوي موادغذايي گياهي و باقي مانده آن شامل منابع غذايي كم چرب پروتئيني مثل تخم مرغ، ماهي و يا گوشت باشد. اين رژيم غذايي به شما امكان مي دهد كه با شياطين دوران پيري مثل پوكي استخوان، ديابت و بيماري هاي قلبي مباره كنيد.
توصيه چهارم اين است كه روي مصرف كلسيم به مقدار مناسب تاكيد داشته باشيد.
به گفته متخصصان بهداشت و سلامت، مصرف كلسيم و همچنين ويتامين D به پيشگيري از پوكي استخوان كه عامل اصلي شكستگي هاي استخواني در زنان است، كمك مي كند. به ويژه اگر شما سن 50 سالگي را رد كرده ايد مصرف دوز روزانه 1200 ميلي گرم كلسيم ضروري است.
منابع غني از كلسيم شامل فرآورده هاي لبني كم چرب، شير سوياي غني شده با كلسيم، آب پرتقال و ماهي هايي مثل ماهي آزاد و ساردين هستند. اگر نياز به مصرف مكمل هاي كلسيم داريد حتما در مورد مقدار و نحوه مصرف آن با پزشك مشورت كنيد.
آخرين توصيه كه البته بسيار حائز اهميت است داشتن خواب كافي است. پزشكان توصيه مي كنند كه خواب براي عملكرد مناسب و سالم بدن ما يك فاكتور حياتي است. درحالي كه برخي از ما ممكن است در طول شب به سختي 5 تا 6 ساعت بخوابيم و برخي ديگر 9 تا 10ساعت خواب شبانه داشته باشند، اما متخصصان تاكيد دارند كه متوسط خوابي كه هر فردي براي سالم ماندن نياز دارد 7 تا 8 ساعت است.توصيه مي شود كه در طول روز نيز چرت هاي كوتاه 10 تا 15دقيقه اي مي تواند براي استراحت و ايجاد حس سرحالي و انرژي كافي در شما مفيد باشد.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14