(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 18 شهريور 1388- شماره 19458
 

گفت وگو با محمد البرادعي، دبير كل آژانس انرژي اتمي تهديدي به نام ايران اتمي فقط جنجال رسانه اي است
نقدي بر رفتار سران مجلس با رئيس جمهور اين كجا و آن كجا؟
بسيج مانع چه كساني است؟



گفت وگو با محمد البرادعي، دبير كل آژانس انرژي اتمي تهديدي به نام ايران اتمي فقط جنجال رسانه اي است

منبع: بولتن دانشمندان اتمي آمريكا
مترجم: محمد جعفري
انتشار مصاحبه دبيركل آژانس انرژي اتمي با نشريه معتبر و علمي (بولتن دانشمندان اتمي آمريكا) بازتاب گسترده اي در مطبوعات و رسانه هاي جهاني داشت. اصلي ترين علت اين بازتاب گسترده اعتراف البرادعي به يك حقيقت بود؛ در مورد خطرناك و تهديدآميز بودن فعاليت هسته اي ايران اغراق و جنجال رسانه اي مي شود و مدركي دال بر تلاش تهران براي توليد سلاح اتمي وجود ندارد.
هرچند درباره دلايل اين اعتراف مي توان مباحث مفصلي را مطرح كرد اما بدون هيچ قضاوتي متن كامل اين گفت وگو را تقديم شما مي كنيم. گفت وگويي كه آميزه اي از حقايق و آرزوهاي البرادعي است.
¤¤¤
بعد از 3 دوره و 12سال تلاش بي سابقه محمد البرادعي، آژانس بين المللي انرژي اتمي ناگزير از تغيير دستخوش تحولاتي قرار گرفت كه دبير كل آژانس سه ماه قبل از وداع با دفتر كارش، چگونگي شروع اين تغيير را توضيح مي دهد.
هنگامي كه محمد البرادعي در سال 1997 به سمت دبير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي رسيد، هيچكس فكرش را هم نمي كرد كه روزي او تبديل به يك رهبر تأثيرگذار و انقلابي شده و آژانس تخصصي سازمان بين الملل را به شهرت بين المللي برساند. اما پس از گذشت 12 سال دوران رياست وي در حالي به اتمام رسيد كه آژانس سه مسئوليت سنگين را به عهده گرفت، اعتبار بخشي به نيروي هسته اي، منع گسترش و خلع سلاح هاي هسته اي.
او يك «انترناسيوناليسم» واقعي است و مصالح عمومي ملل برايش بسيار اهميت دارد به گونه اي كه در سخنراني خود پس از دريافت جايزه نوبل صلح در سال 2005 گفت: «فقر، بيماري، ترور، جرايم سازمان يافته (مافيا) و سلاح هاي كشتار جمعي تهديدهاي بدون مرز براي بشر هستند. ما با ساخت ديوارهاي بيشتر، سلاح هاي بزرگ تر، و يا اعزام نيروهاي مضاعف نمي توانيم هرگز به آنها پاسخ دهيم. اينگونه تهديدها كه امنيت بشر را مورد هدف خود قرار داده اند از همه چيز بيشتر نيازمند همكاري بين المللي است.»
و بنابراين سالهاي رياست او در آژانس بين المللي انرژي اتمي صرف تقاضاي ديپلماسي براي دخالت هاي نظامي شد و همواره نگران اين مسئله بغرنج بود كه فقر و خشونت از عوامل گسترش انرژي اتمي هستند. باعث تعجب هم نيست كه چنين جهان بيني، در ميان اعضاي آژانس كه از فعاليت هاي آن حمايت كرده و مخارج مالي آن را به عهده دارند، زياد محبوبيت ندارد. بنابراين علاوه بر موفقيت هاي البرادعي، بودجه آژانس حتي با وجود مسئوليت هاي مضاعف راكد ماند و اختلاف نظر ميان اعضاي آژانس تصميم گيري ها را دشوار كرد. در مدتي كه او دبير كل آژانس بود از دفتر خود در وين به بررسي اين چالش ها مي پرداخت و به آينده آژانس فكر مي كرد.
¤ به نظر مي رسد روسيه و آمريكا در مذاكرات خود به نتايج نويدبخشي رسيده اند. بعد از اتمام پيمان كاهش سلاح هاي استراتژيك (START) گام بعدي براي دستيابي به جهاني عاري از سلاح هاي هسته اي چيست؟
- ابتدا بايد عرض كنم كه شاهد تغييرات ژرفي در واشنگتن بوده ايم. هيچ وقت فكر نمي كردم كه آن روز زنده باشم اما خوشبختانه ديدم كه آمريكا نيز كاملا عوض شده است. بنابراين مي توانم آژانس را با خيالي آسوده و رضايت بخش ترك كنم چرا كه در مسير صحيحي قرار گرفته است. خيلي صادقانه بايد گفت كه بسياري از اين تغييرات با هنري كيسينجر وزير امور خارجه اسبق آمريكا و جرج شالتز وزير اسبق آمريكا شروع شد كه هيچ كدام را نمي توان ليبراليسم و يا ايده آليست خواند. اما آنها پي بردند كه مفهوم بازدارندگي هسته اي (nuclear detterence) كاملا اشتباه جا افتاده است كه البته در اين نظريه تنها نيز نبودند. بسياري از افراد در بيرون و درون آژانس در حال رسيدن به اين نتيجه بودند كه بازدارندگي هسته اي راه پيشرفت نيست. تمام آنها مي دانستند كه وجود محض سلاح هاي هسته اي احتمال خطر استفاده سهوي يا عمدي از آن را افزايش مي دهد.
مذاكرات كنترل جنگ افزار بين روسيه و آمريكا ما را وارد اين مسير كرد. به قول معروف «نديدن نوك كوه دليل بر اين نمي شود كه از بالا رفتن خودداري كنيم.» خوشبختانه چنان مذاكراتي بلافاصله از سوي پيمان منع جامع آزمايشات اتمي «CTBT» حمايت مي شود. طبيعي است كه اگر شما واقعا قصد خلع سلاح هسته اي داشته باشيد بايد از آزمايش آن نيز خودداري كنيم.
¤ چگونه و چه وقت از مرحله كنترل جنگ افزار دوجانبه به خلع سلاح چندجانبه خواهيم رسيد؟
- قبلا گفته بودم كه روش چند جانبه براي خلع سلاح كلي امري ضروري است. بعنوان مثال، اگر شما قصد توليد سلاح هسته اي را نداريد، نبايد با كنترل بين المللي چرخه سوخت خود مشكلي داشته باشيد. چنين سيستمي شرايط بسيار محدودي را ايجاد مي كند كه از توليد هرگونه سلاح هسته اي جديد جلوگيري مي كند. علاوه بر آن در بعضي مواقع امكان دارد هنگامي كه انبار مهمات روسيه و آمريكا به 500 يا 1000 كلاهك هسته اي مي رسد، قدرت هاي هسته اي ديگر نيز (بريتانيا، فرانسه، چين، اسرائيل، هند، پاكستان و كره شمالي) مجبورند خلع سلاح شوند. لذا مذاكرات لازم است كه در مورد چگونگي كاهش آن به صفر باشد.
¤ صفر يعني چه؟
-خوب ما احتياج به طراحي سيستمي داريم كه هرگونه تقلب را تشخيص دهد و چقدر خوب بود كه مردم شروع به اين كار مي كردند. البته مخالفان مي گويند كه چنين چيزي غيرممكن است و ابتدا بايد تغييرات جامعي در زمينه ارتباطات جغرافيايي سياسي صورت بگيرد، كه درست هم است. اما تغييرات به خودي خود اتفاق نمي افتد. ما همچنين بايد ارتباط ميان فقر و خشونت و همچنين ميان ستيزهاي خطرناك و سلاح هاي هسته اي را درنظر بگيريم. كشورها دامنه سلاح هاي هسته اي را فقط بخاطر سلاح هاي هسته اي گسترش نمي دهند. گسترش و استفاده از سلاح اتمي از يك ضعف دولتمداري و مناقشه هاي رها شده و در معرض شعله ور شدن شروع مي شود و به احساسي در مردم تبديل مي شود كه به آنها مي گويد شما در دنيا مهم نيستيد و در حاشيه قرار داريد. ديري نمي گذرد كه يك جنگ منطقه اي شروع مي شود كه نزاع آنها بر سر اختلافات نژادي و قومي است. در خلال همين مسائل واختلافات، نااميدي شكل مي گيرد و ملت ها را براي گسترش سلاح هاي هسته اي وسوسه مي كند تا بوسيله آن حفاظت، برابري و اعتبار كسب كنند. اين همان چيزي است كه حدوداً در طي 60سال اخير در خاورميانه، جنوب آسيا و شبه جزيره كره اتفاق افتاد. بنابراين ما نبايد از گسترش سلاح هاي هسته اي در برخي كشورهاي اين مناطق تعجب كنيم. متأسفانه ما در دنيايي زندگي مي كنيم كه سلاح هاي هسته اي بعنوان قدرتمندترين ضامن امنيت به شمار مي رود. شما به برداشت ناتو از مفهوم امنيت نگاه كنيد. سلاح هاي هسته اي را تجليل مي كند. من به آنها گفتم كه در حال ارسال پيام هاي مضر و اشتباهي هستند.
لذا يك نقشه راه براي رسيدن به صفر لازم است. اقدامات رئيس جمهور آمريكا، باراك اوباما، در جهت برداشتن گام هايي براي كنترل جنگ افزارها و مذاكرات در رابطه با دنيايي عاري از سلاح هاي هسته اي و ارائه راهكارهاي جديد براي امنيت منطقه اي و جهاني بسيار عالي است، اما مردم جهان بايد مطمئن باشند كه چنين سياست هايي با اتمام دوران حكومت اوباما تمام نمي شود و ادامه يابد. نه اينكه بعد از وي در موقعيت سياسي ديگري شخص ديگري خواستار سلاح هسته اي باشد. جهان تنها با اقرار صرف آمريكا به اينكه «خوب حالا ما درباره خلع سلاح و سيستم جديد امنيتي موافق هستيم» رضايت به همكاري نمي دهند. آنها بايد اقدامات جدي را ببينند كه نشان دهنده سرسپردگي كامل واشنگتن در برابر سياست هاي جديد باشد.
¤ تا چه ميزان خلع سلاح در كشورهاي مجهز به سلاح هاي هسته اي لازم است تا اينكه كشورهاي غيرهسته اي باور كنند كه خلع سلاح يك واقعيت است و در نتيجه از بعضي حقوق خود مانند غني سازي اورانيوم بگذرند؟
-اگر آمريكا و روسيه كلاهك هاي خود را تا 1000 عدد كاهش دهند و انحلال ديگر كلاهك هاي خود را سرعت بخشند، زيرا ما هنوز تعداد زيادي كلاهك استفاده نشده داريم كه بلاتكليف مانده اند، آنگاه فكر مي كنم از نظر قانوني نوبت كشورهاي غيرهسته اي است كه وظيفه خود را انجام دهند و به روند منع گسترش هسته اي كمك كنند. البته اين امر وابسته به اين است كه آمريكا، روسيه و ديگر كشورهاي هسته اي عهد كنند كه هرگز انبار مهمات خود را مدرنيزه نكنند و با نقشه راه براي رسيدن به صفر موافقت كنند. اگر چنين شرايطي فراهم آيد چه دليل دارد كه شما قادر به استفاده از يك راهكار چند مليتي براي چرخه سوخت هسته اي نباشيد.
امروزه راهكار چند مليتي براي چرخه سوخت به دليل يك سري موانع تكنيكي و قانوني كاملا عملي نيست. مشكل اصلي عدم اعتماد است. كشورهاي غيرهسته اي مي گويند چرا وقتي حرف از تكنولوژي هسته اي مي آيد دست ما بايد بسته باشد، در حالي كه كشورهايي هسته اي آزادانه عمل مي كنند. اما اگر كشورهاي هسته اي با حسن نيت براي خلع سلاح اقدام كنند، من دليلي نمي بينم كه برزيل، ژاپن يا هر كشور ديگري پيشگيري هاي عدم گسترش هسته اي جديد را قبول نكنند.
¤ در حال حاضر چه نوع طرحي براي بانك هاي سوخت بين المللي مي تواند عاري از سياست باشد؟
- پاسخ اين سؤال كاملاً به واكنش كشورها به خلع سلاح هسته اي بستگي دارد. اگر حركتي جدي باشد و همه چيز خوب پيش برود، همه بايد با تأسيس مراكز غني سازي منطقه اي موافقت كنند و يا اين كه اختيار مديريت سيستم بانكي سوختي را آژانس بين المللي انرژي اتمي (IAEA) بدهند. سپس سؤالاتي مانند اين كه «چه تعداد مراكز غني سازي در دنيا لازم است؟» مطرح خواهد شد.
من چنين تصور كردم كه مراكز منطقه اي مشتركاً توسط كشورهاي شركت كننده مديريت شوند. اين كار كمك مي كند كه آنها را از سياست خالي كنيم. به عنوان مثال تجهيزات غني سازي چند جانبه را در نظر بگيريد كه وزيرخارجه آلمان فرنك والتر پيشنهاد كرده است. شما به عنوان صاحب بخشي از آن تمام سوخت مورد نيازتان را ضمانت مي كنيد و هيچ كشوري بصورت فردي روي تجهيزات غني سازي كنترل نخواهد داشت. راهكار بعدي دادن اختيار مديريت بانك هاي سوخت به آژانس انرژي اتمي است و اين در حالي است كه طبق توافق قبلي رئيس كل آژانس مجاز به صدور احكام براساس موارد غيرسياسي است. سؤال من اين است كه ملت ها كي مي خواهند از سياست هاي ملي محدود خود پا فرانهند و بفهمند كه براي رسيدن به حد اعلاي امنيت نيازمند همكاري همه جانبه و يكسان هستند.
¤ نقش آژانس بين المللي انرژي اتمي در متقاعد كردن كشورها براي گسترش و يا خلع سلاح چيست؟
- ما نقش هاي زيادي را مي توانيم ايفا كنيم. اگر چه صراحتاً بايد گفت كه نقش ما تا حد زيادي وابسته به ميل كشورهاي عضو است. ما منابع بسيار و تكنولوژي بالا احتياج داشتيم اما اين ما هستيم كه بايد قرارداد قطع توليد مواد شكافتي FMCT را تأييد كنيم زيرا كاري كه ما تحت عنوان قرارداد FMCT انجام مي داديم كاري است كه امروز مي كنيم، تأييد راكتورها وغني سازي و امكانات بازفراوري. حتي در بعضي از قطعنامه هاي كنترل جنگ افزار دوجانبه متوجه نمي شوم كه چرا ما نتوانستيم نقشي در تأييد آن داشته باشيم. اين قضيه به اين سؤال اساسي باز مي گردد كه آيا دولت ها قراردادها و رژيم بين المللي را مي خواهند يا رژيم منطقه اي و دوجانبه؟ من به اين اعتقاد رسيده ام كه مشكلات پيش روي جهان- كنترل جنگ افزار، افراط گرايي، تغييرات آب و هوايي، امنيت اينترنتي، آنفلوآنزاي مرغي- با مبناهاي منطقه اي و يا ملي قابل حل نيستند. با اين وجود احساس فراگيري در ميان مردم نفوذ كرده كه اعتقاد دارند روش ملي بهترين راهكار براي حل مشكلات بين المللي است. براي تغيير اين گونه طرز تفكر شما بايد اجازه بدهيد كه مردم كار را به دست بگيرند و راه را نشان بدهند. مشكل كار اينجاست كه جهان با كمبود رهبري و ادراك مواجه است. روزنه اميدي وجود دارد. سبك و سياق اوباما فراگير شده و ما شاهد آن باشيم كه رهبران از گوشه و كنار دنيا شمال، جنوب، شرق و غرب دست به همكاري بزنند.
¤ اما آيا آژانس مصمم تر، هزينه بيشتري نخواهد داشت؟ چيزي كه كشورهاي عضو بنظر مي رسد مايل به پرداخت آن نباشند.
-براي پاسخ به اين سؤال من همواره عراق را به عنوان مثال ياد كرده ام. آمريكا
3 تريليون خرج كرد تا به نتيجه اي دست پيدا كند كه ما قبل از جنگ با چيزي حدود 5ميليون رسيده بوديم. آمريكا 3 تريليون خرج كرد يعني يك سه و هجده صفر!! در تمام اين مدت در دو دهه گذشته به ما گفته مي شد كه بودجه مان كم و بيش راكد خواهد ماند. اخيراً من به هيئت رهبران آژانس رفتم تا درخواست افزايش 16درصدي بودجه را بدهم، به آنها گفتم: اين حق شماست كه ميزان بودجه را تعيين كنيد. اما اين مسئوليت من است كه نتايج عدم دسترسي به منابع لازم را به شما توضيح بدهم. اگر پول بيشتر نداشته باشيم نمي توانيم امنيت معتبر ايجاد كنيم و يا امنيت هسته اي بالايي داشته باشيم و قادر به ايجاد حمايت فيزيكي از تجهيزات هسته اي نخواهيم بود.
¤ برخي پيشنهاد كرده اند مالياتي برمبناي كيلووات ساعت هسته اي تعيين گردد تا از اين طريق منبع درآمدي براي آژانس تهيه كنند. آيا شما از چنين طرحي حمايت مي كنيد؟
-اگر به يك سازمان بين المللي توسط اعضاي آن گفته شود كه از راه هاي غيرسنتي براي تأمين مالي خود استفاده كند، صراحتاً بايد بگويم كه فكر مي كنم اعضا مسئوليت خود را اشتباه دريافت كرده اند. آنها به ما مي گويند كه نمي خواهند هيچ سازمان تروريستي به سلاح هاي هسته اي و يا تجهيزات هسته اي دست پيدا كند، آنها به ما مي گويند كه نمي خواهند تجهيزات پنهان هسته اي ديگري پيدا كنند مانند عراق در اواخر 1980 و اوايل 1990، آنها به ما مي گويند نمي خواهند فاجعه ديگري مانند چرنوبيل اتفاق بيفتد. اما هنگامي كه حرف از پول به ميان مي آيد به ما گفته مي شود: خزانه داري هاي كشورهايمان مي گويند كه هيچ پولي نداريم. دوباره عرض مي كنم اين حق آنهاست اما من قصد ندارم دنيا را گمراه كنم و قول بدهم كه همه اين كارهايي را كه حتي بودجه آن را نداريم انجام خواهم داد.
¤ آيا اين بزرگ ترين چالشي است كه جانشين شما، ياكيا آمانو، با آن روبرو خواهد شد؟
-اين يكي از آنهاست. به عنوان مثال افزايش قدرت هسته اي يكي از توقعات موجود است كه به دنبال خود درخواست براي امنيت و خلع سلاح هسته اي وجود دارد. هستند كشورهايي كه در پي رسيدن به تكنولوژي هسته اي هستند اما هنوز زيرساخت هاي لازم را ندارند. آژانس بين المللي انرژي اتمي اختيار قانوني ندارد كه به آنها اين را گوشزد كند اما من اميدوارم آنها تحت اختيار اخلاقي به ما گوش كرده و با ايجاد زيرساخت هاي مناسب فعاليت هسته اي خود را مسئولانه دنبال كنند. به علاوه تعداد زيادي راكتورهاي قديمي در سرتاسر دنيا وجود دارد كه در حال دريافت تمديد عمر هستند. ما بايد مطمئن باشيم كه آنها داراي استانداردهاي امنيتي هستند. براي حصول اطمينان و تأييد چيزهايي مانند قرارداد قطع توليد مواد شكافتي ما به تصاوير ماهواره اي بهتري نياز داريم كه بسته به اهداف سياسي گاهي به دست من مي رسد، گاهي خير. براي اين كار چيزي كه واقعاً احتياج است، ايجاد يك آژانس ماهواره اي در سازمان ملل است، چيزي كه 30 سال پيش فرانسه پيشنهاد آن را داد. ما همچنين نياز به يك آزمايشگاه مدرن براي آناليز نمونه هاي محيطي داريم. داشتن چنين امكاناتي براي بي طرف بودن، استقلال و اعتبار ما لازم است. ما بايد بي نياز از هر كشوري باشيم. درغير اينصورت من نمي توانم باوجدان راحت وارد هيئت شده و بگويم اينها واقعيت هستند و اينها نتايج. چالش ديگر تأييد و دادن اعتبار به آمريكا، روسيه، چين و ديگر كشورهاي هسته اي است. هيچ كدام از آنها عادت ندارند به اينكه آژانس انرژي اتمي كنارشان باشد و از آنها سؤال بپرسد. بطور خلاصه بايد گفت چيزهايي كه ما لازم داريم مواردي همچون اختيارات قانوني بيشتر، تكنولوژي مدرن تر و منابع بيشتر است.
¤متخصصان خارج از سيستم گاهي صحبت هايي درباره افزايش سيستم اطلاعاتي جاسوسي آژانس مي كنند، آيا شما موافق اين صحبت ها هستيد؟
-من اگر از ابزار تكنيكي استفاده كنم راحت تر هستم. داشتن شاخه جاسوسي براي يك سازمان بين المللي عملي نيست. با اين احوال آژانس بين المللي انرژي اتمي نيازمند اطلاعات و توانايي تحليل آن و تشخيص اطلاعات درست از نادرست است. به ويژه بعد از اتفاقي كه براي عراق افتاد مردم به اين نتيجه رسيدند كه ما مي توانيم در ترغيب به سوي جنگ و يا صلح تأثيرگذار باشيم. بنابراين چيزي كه ما احتياج داريم قدرت تحليلي بر اطلاعات دريافتي است. در اينصورت مي توانيم در مورد صحت جاسوسي انجام شده اطمينان خاطر داشته باشيم.
كمك بزرگي خواهد بود اگر كشورها اطلاعات جاسوسي خود را با ما و كشوري كه هدف جاسوسي آنها است و متهم به سرپيچي از قوانين خلع سلاح اتمي است در ميان بگذارند. در بسياري از مواقع آنها مي گويند ما نمي توانيم و بايد روش هاي جاسوسي و منابع خود را مخفي نگاه داريم. از آنجا كه من يك وكيل هستم مي خواهم بدانم چطور شما مي توانيد به كشوري اتهامي وارد كنيد اما مدركي نشان ندهيد. به همين دليل است كه من با ورود آژانس به وادي جاسوسي مخالفم. داشتن جاسوس برخلاف طبيعت ماست.
¤آينده انرژي اتمي را چگونه مي بينيد؟
-در سالهاي اخير مردم كثيري در رابطه با رنسانس هسته اي سخن ها گفته اند اما من هيچگاه از اين عبارت استفاده نكرده ام. حدود 50كشور از ما تقاضاي نيروي هسته اي كرده اند. اما چه تعداد از آنها واقعا برنامه نيروي هسته اي را گسترش مي دادند؟ كشورهايي مانند تركيه، اندونزي و ويتنام 20سال است كه حرف از ساخت نيروگاه هاي هسته اي مي زنند. بنابراين صحبت تا عمل، زمين تا آسمان فرق دارد. بعضي كشورها هستند كه در حال افزايش توانايي نيروي هسته اي خود آن هم با سرعت بالا هستند، روي صحبتم با چين و هند است. البته متوجه شده ام كه آفريقاي جنوبي بدليل بحران اقتصادي فعاليت خود را كند كرده است. قيمت يك رآكتور 4الي 5ميليون دلار است كه براي كشورهاي كوچك پول زيادي است.
¤بحران اقتصادي جهان ديگر چه تأثيراتي بر گسترش انرژي اتمي داشته است؟
-مسلماً نيروي هسته اي گران است و سرمايه گذاري در آن هيچگاه آسان نيست. بنابراين با وجود مقرون به صرفه بودن آن در درازمدت، بدليل قيمت نفت و گاز، سرمايه گذاري پيش پيش در آن دشوار است. مسئله ناراحت كننده آن است كه بسياري از كشورهاي در حال رشد مانند نيجريه به تمام انرژي كه به دستشان مي رسد نيازمند هستند. من در نيجريه بودم، ميانگين مردم آنجا تنها 70كيلووات ساعت انرژي موجود دارند، يعني چيزي كمتر از ميزان انرژي كه شما براي روشن كردن كامپيوتر خود نياز داريد.
انرژي هسته اي نوشدارو نيست و اگر كشوري بخواهد تجهيزات هسته اي به راه بيندازد و از اين انرژي بعنوان انرژي جانبي خود استفاده كند ما هستيم، و با وجود حياتي بودن اين تصميم تمام اطلاعات لازم را در اختيارشان قرار مي دهيم اما از طرفي با تمام قدرت قانون خود براي حصول اطمينان از حداكثر استفاده و حداقل خطر امنيتي وارد عمل خواهيم شد.
¤آيا ايران خطر برنامه هسته اي خود را به حداقل مي رساند، يعني تنها در مصارف غيرنظامي؟
- ما هيچگونه دليل متقن و واضحي مبني بر تمايل تهران به برنامه توليد سلاح هاي هسته اي نديده ايم. اما بسياري حرف از چگونگي تهديد برنامه هسته اي ايران براي جهان مي زنند. بنظر من تهديدي كه از جانب ايران دراذهان است چيزي جز جنجال رسانه اي و اغراق نيست. بله، نگراني هايي در رابطه با تصميمات آينده ايران وجود دارد و لازم است ايران با آژانس روراست تر باشد. ما هنوز سوالات مهمي داريم كه مربوط به ماهيت برنامه هسته اي تهران است اما اينكه ما فردا از خواب بلند شويم و ببينيم ايران مجهز به سلاح اتمي است به هيچ عنوان با مدارك و حقايقي كه در ايران ديده ايم نمي خواند و دور از ذهن است. بسيار ضروري است كه مذاكراتي بين واشنگتن و ايران درجهت ايجاد اعتماد، ترميم روابط و رفع نگراني هاي مطرح شده توسط باراك اوباما صورت پذيرد. از نظر من تنها راه همين است.
خيلي عجيب است، مرا متهم به سياست بافي مي كنند. در مورد ايران به من مي گويند: به تو مربوط نيست، تو يك تكنسين هستي. جاي ديگر و در موارد ديگر به من گفته مي شود كه تو متولي و سرپرست قرارداد منع توليد سلاح اتمي هستي اماوقتي حرف از ايران به ميان مي آيد مي گويند تو به كار خودت برس! من به هيچ كدام بها نمي دهم، من نه متولي هستم و نه تكنسين، من تنها شخصي هستم كه به وظيفه اش عمل مي كند. مطمئن باشيد كه جهان هيچگاه در خلع سلاح هسته اي موفق نخواهد شد مگر اينكه رژيمي برابر و بدون تبعيض حاكم بر برنامه كنترل جنگ افزارها باشد و به ريشه تكثير هسته اي بپردازد مانند فقر، مناقشه و خشونت. بنابر اين هنگامي كه من به كشورهاي عضو آژانس مي گويم «اگر مي خواهيد آژانس يك كار خوب در راستاي ريشه كن كردن تكثير هسته اي بكند بايد به علل ريشه اي بپردازيد» اين سياست بافي نيست، اين روراست بودن و صادق بودن با شغلم است.
¤ از تجارب خود با ايران و همچنين كره شمالي و عراق چه درس هايي گرفته ايد؟
- يكي اين است كه مذاكرات را ادامه بدهيد، به ويژه در رابطه با كره شمالي. درس دوم اينكه تحريم بايد آخرين دست آويز باشد و از آن پرهيز شود چرا كه به شهروندان بي گناه آسيب مي رساند. همانطور كه در عراق ديديم تحريم ها تنها مانع رسيدن غذا و دارو به مردم بي گناه و آسيب پذير شد كه در نتيجه شاهد فاحش ترين خشونت ها عليه حقوق بشر شديم، تنها بنام قانون. بنابر اين بايد مذاكرات را ادامه داد. تحريم هيچگاه راه حل نبوده است. من مخالف جبر نيستم اما بنظر من شما بايد از تمام امكانات براي رسيدن به يك راه حل صلح آميز استفاده كرده و خشونت آخرين گزينه باشد. نبايد سريع دست به قبضه تفنگ برد، كاري كه آمريكا با عراق كرد.
¤ چه وقت بايد از نيروي نظامي براي مبارزه با تكثير نيروي هسته اي استفاده كرد؟
- خيلي خيلي به ندرت. در واقع توسل به زور و منزوي كردن يك كشور عاملي براي گسترش برنامه هاي هسته اي است. بعنوان مثال صدام فعاليت پنهان هسته اي خود را هنگامي شروع كرد كه در سال 1981 اسرائيل تاسيسات عراق را در اوسيراك بمب باران كرد.
¤ آيا بيشترين تغيير در جهان بيني شما به دليل دبير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي بودن است؟
- جهان بيني من در
12 سال اخير بسيار تغيير كرده است. ما تنها حرف دهكده جهاني را مي زنيم و هيچ خبري از عمل نيست. ما همواره روي مرزها، زبان و نژاد تأكيد مي كنيم. مسير اشتباهي است. من كاملا معتقدم مادامي كه ما داراي يك سيستم امنيتي بر پايه امنيت بشر، كه باعث مي شود همگي در آزادي و احترام زندگي كنيم، نداشته باشيم هيچگاه طعم امنيت واقعي را نخواهيم چشيد.

 



نقدي بر رفتار سران مجلس با رئيس جمهور اين كجا و آن كجا؟

حاج حيدر رحيم پور
پيشكسوتان انقلاب و آنان كه از دهه30 در صحنه بوده اند مرا مي شناسند و نويسنده اي منتقد مي دانند كه نه مداح السلاطين و نه حتي توجيه گر هيچ دولت پس از انقلاب نبوده ام و صدها نوشته من در نشريات مهم كشور در ظرف سي سال پس از انقلاب و شب نامه هايي كه قبل و گاه حتي پس از انقلاب، نوشته ام اين حقيقت را گواهي مي دهد. وجه انتقادي مقالات من باعث شده كه هيچ روزنامه اي متعلق به هيچ جناحي، بسياري نوشته هاي مرا منتشر نكنند. ليكن بايد دانست منتقد بر چند گونه است:
گروهي، منتقد ابزاري اند. آنان كه خود پايداري ندارند و به اعتبار كسانشان به مقامي مي رسند و تحت تأثير ديگران، دولت را نقد مي كنند و تا آنجا پيش مي روند كه براي اثبات نظر باطل شان استناد به گفته هاي دشمن هم مي كنند.
گروه ديگر آنان كه به عقده حقارت، مبتلاء و هميشه خود مي سوزند و ديگران را مي سوزانند و تخريب گران ماهري اند.
اما اينك عمده مخالفان دولت، به وضعيتي رسيده اند كه گويي هر نفسي كه احمدي نژاد مي كشد و هر تصميمي كه مي گيرد از نظر آنان بايد درهم كوبيده شود. چپ و راستي كه احمدي نژاد به ساز هيچ يك نرقصيد و دل به دريا زد و بي واسطه با مستضعفان، سخن گفت و به خدمت شان كمر بست و نان بسياري را آجر ساخت، اينك براي فلج ساختن دولت در كنار يكديگر قرارگرفته اند. چرا؟
انصاف را، آيا اين اشكال است كه چرا رئيس جمهور، كابينه خود را از كساني برگزيند كه به آنان اعتماد دارد؟ آيا اين شهامت نيست كه چون فرد منتخب خود را مناسب نديد بدون جمود و تعصب، او را گرچه دوست نزديكش باشد كنار گذارده و ديگري را برگزيند؟ آيا شما مي دانيد اميرمؤمنان(ع) پس از آنكه نامه صدارت شخصي را به دستش داد، گاه هنوز به سكان مأموريت نرسيده، او را عزل كرد؟! آيا مي دانستيد بزرگان اسلام با نصب اسامه بن زيد به سركردگي قوا به خاطر جوان بودن و به اتهام بي تجربگي، بر پيامبر(ص) منتقد بودند؟ مگر امام خميني اصرار بر انتخاب و انتصاب جوانان نداشت و مگر اكثر وزيران در زمان امام، مردماني گمنام و زير 04سال نبودند؟! به راستي چرا مجلس پنجم يعني راستي هاي شكست خورده كه در اختيار همفكران بعضي از شما بود چنان در برابر دولت خاتمي، تسليم محض بودند و در همه چيز با او و وزيرانش، مماشات مي كردند ولي اينك دولت 52ميليوني احمدي نژاد را، به هر بهانه و در هر فرصت، تحت فشار قرار مي دهيد و بهانه هاي بني اسرائيلي مي گيريد؟! آيا رأي بي سابقه ملت و حمايت مكرر رهبري، هيچ يك حجت را بر شما تمام نكرده است كه در كنار فراكسيون فرصت طلب دوم خردادي هاي شكست خورده در مجلس قرارمي گيريد؟
چرا وزراي خاتمي، در نزد شمايان، آن همه محترم بودند كه جرأت كوچكترين انتقادي نمي كرديد و چرا در دولت هاي جناح راست در دوره ماقبل خاتمي، هر رفتار نادرستي كه انجام مي دادند به به مي گفتيد و امروزه اين همه منتقد و ريزبين شده ايد؟! چرا در ظرف 03سال، سخني درباره توزيع عادلانه سوبسيد بيت المال نگفتيد و همواره زكات اسلامي را به صورت زكات فرهنگي و سوبسيد به نازپروردگان تقديم كرديد؟! سخن با شمايان بسيار است. اهل آخرت، از خدا بترسند و اهل دنيا آگاه باشند كه موكلين، وكيلان را زير ذره بين نگاه مستضعف پرور خود دارند و همه جناح ها در انتخابات مجلس نهم و... به آراء 52ميليوني ملت، كه شايد ديگر براي هيچ كس تكرار نگردد، محتاج خواهند بود. دوستان، به ملت و انتخاب ملت، احترام بگذاريد. انتقاد كنيد كينه ورزي و اهانت نكنيد و تعصب نورزيد و تسويه حساب شخصي نكنيد. اين دولت انقلابي، پرطرفدارترين و مردمي ترين دولت در تاريخ جمهوري اسلامي است و در برابر دشمنان جهاني و اين همه كينه توزان داخلي، سزاوار همدلي و همياري است نه سنگ اندازي و تضعيف. بگذاريد دولت سرپا بايستد و نهضت اصلاحات بزرگ را در اين كشور، آغاز كند.

 



بسيج مانع چه كساني است؟

محسن جعفري اصلي
در روزهاي آغازين انقلاب گروهك هاي زيادي در داخل به پشتوانه قدرت هاي خارجي و غربي سعي كردند تا در نقاط مختلف دست به آشوب بزنند و زمزمه خود مختاري و تجزيه طلبي را مطرح نمايند لذا نيروهاي مخلص بسيجي در خنثي كردن توطئه هاي گروه هاي ورشكسته اي هم چون منافقين كه با بمب گذاري و ترورهاي مكرر سعي در مخدوش جلوه دادن چهره انقلاب داشتند، نقش مهمي را ايفا كردند.
بسيج در عرصه هاي مختلف و در سخت ترين ميدان ها قدم گذاشت و به ياري دولت و ملت شتافت و بدون كمترين چشم داشتي به دستگيري از محرومان و مستضعفان پرداخت و در حل مشكلات بزرگي كه براي نظام اسلامي پيش مي آمد، همواره پيش قدم بود. شجاعت، فداكاري، ايمان، استقامت، ساده زيستي، اطاعت محض از رهبري و ده ها خصلت ديگر تنها گوشه اي از فرهنگ بسيجي بود كه در تمام نقاط جهان گسترش يافت و در واقع مي توان گفت اين شجره طيبه كه يادگار ارزشمند امام(ره) است حرف و ادعاي خود را در ميدان عمل ثابت كرد. سپاه و بسيج از آنجايي كه حافظ انقلاب و دستاوردهاي آن هستند با جوسازي و حملات رواني از ميدان خارج نمي شوند امروز از بسيج و سپاه مي خواهند تا از ارزشها و اصولي كه به آن معتقد است سخني نگويد و وارد عرصه نشود و به نحوي مي خواهند با اين ادعاي خود، نظام و انقلاب اسلامي را خلع سلاح نمايند چرا كه بفرموده امام راحل(ره) بسيج بدنه فعال ملت است و بسيج متعلق به حزب، گروه و سازمان خاصي نيست بلكه متعلق به آحاد ملت است. حتما دشمنان انتظار دارند تا بدنه فعال ملت با هجوم عظيمي از نيروهاي انساني كه در اختيار دارند كنار بايستد تا حزب ها و گروهك هاي مغاير نظام وارد صحنه شوند و با عملكرد سؤال برانگيز خود، ارزشهاي انقلاب اسلامي و 30سال پايداري ملت غيور ايران در برابر زياده خواهي هاي نظام هاي خودكامه را از بين برده و خون شهدا كه اين انقلاب به واسطه خون اين عزيزان آبياري شده است را لگدمال كنند. اين افراد كه عكس شهدا را مي بينند و عكس شهدا عمل مي كنند با سياه نمايي و عوام فريبي به دنبال منافع شخصي و خشنودي دشمنان هستند و نظرات و خواسته ها و سياست هاي دشمنان اسلام و انقلاب را اجرا مي كنند و به فرموده مقام معظم رهبري، تكرار حرف غربي ها كه امتياز نيست و فقط آب به آسياب دشمن ريختن است. اين آقايان بدانند هر كجا كه براي دفاع از انقلاب و ارزشهاي آن لازم باشد بسيج وارد عمل مي شود.
بسيجيان از پير و مرادشان حضرت امام(ره) آموختند كه براي خوشايند فرد يا گروهي حركت نكنند و عليه شخص و يا يك جريان سياسي وارد نشوند اما اين بدان معنا نيست كه از انقلاب، دستاوردها و ارزشهاي آن دست بكشند چرا كه بسيج هميشه خدمت گذار انقلاب اسلامي و ملت ايران بوده و هست. بسيجي نسبت به مسايل محيط و جامعه خود بي تفاوت نيست و در حقيقت بسيج يك فرهنگ و يك حركت فرهنگي است. بسيجي يعني علي(ع) كه تمام وجودش وقف اسلام بود و آنچه رهبر و پيامبرش مي خواست و خدا را خشنود مي ساخت انجام مي داد.
اما امروز برخي ها دايه مهربان تر از مادر شده و از گفتمان امام و انقلاب دم مي زنند و به دنبال كنار زدن بسيج هستند و مدعي اند كه بايد بسيجي كه از اقشار مختلف جامعه همانند اساتيد دانشگاه، طلاب حوزه هاي علميه، دانشجويان، فرهنگيان، پزشكان، مهندسين، هنرمندان، كارمندان، كارگران و... تشكيل شده به صرف اينكه بسيجي هستند از ورود به عرصه سياست اجتناب كرده و اگر وارد شوند خلاف قانون كرده اند؟ آيا شما با اينكه بسيجيان خوب بفهمند و بصيرت و آگاهي سياسي داشته باشند، مشكلي داريد؟ شايد مشكل اصلي اين است كه بسيجيان آگاه و بصير را مانع سر راه خود مي بينيد و به دنبال اين هستيد كه اين مانع را از سر راه خود برداريد.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14