(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 18 شهريور 1388- شماره 19458
 

وزير بازرگاني يا آقاي ارتباطات ! زندگينامه جمعي از رجال پهلوي35
نفوذ بيگانه ممنوع 7

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




وزير بازرگاني يا آقاي ارتباطات ! زندگينامه جمعي از رجال پهلوي35

همكاري انستيتو آهن و فولاد آمريكا با IDRO
رايزن اقتصادي، بروين و خانم شرمرهرن توضيح دادند كه طرف آمريكايي در كميسيون مشترك ايران و آمريكا عقيده دارد كه نشانه هاي زيادي دال بر فعاليت هاي افزايش يافتأ بخش خصوصي در ايران وجود دارند. در اين اواخر، تعدادي از شركت هاي تجاري در آمريكا، علاقأ خود را براي اعزام گروههايي جهت بررسي امكانات افزايش همكاريهاي بخش خصوصي با ايرانيان، ابراز نموده اند. مهم ترين اين شركت هاي تجاري، انستيتوي فولاد و آهن آمريكا بود كه تعداد بسياري متخصص و كارشناس فني در زمينه هاي آهن و فولاد در اختيار دارد. تصور مي شد كه يك تيم چهار يا پنج نفره بتوانند زمينه هايي در بخش آهن و فولاد ايران و آمريكا بيابند كه تكنولوژي آمريكا شايد بتواند نقش مفيدي در آنجا ايفا نمايد. در پاسخ به دكتر تسليمي، مأمور سفارت گفت كه انستيتو يك مؤسسأ خصوصي است، نه يك سازمان دولتي ايالات متحده، ولي دكتر تسليمي مي تواند مطمئن باشد كه اين مؤسسه از پشتوانأ دولت ايالات متحده در انجام بررسي هاي فني در ايران برخوردار خواهد بود.
دكتر تسليمي اظهار داشت كه در اصول ؛ او موافق همكاري با انستيتوي آهن و فولاد است. به هر حال، از آنجا كه پيشنهاد فعاليت هاي يك كميسيون مشترك بوده است، لذا موافقت انصاري وزير امور اقتصادي و دارايي، بايد اخذ گردد. پس از آن، انصاري بايستي تأييديه سازمان برنامه و بودجه را بگيرد تا محل بودجأ مخارج كاري تيم را تأمين نمايد. متعاقب آن در مذاكرات، او اشاره نمود كه سازمان گسترش و نوسازي صنايع تاكنون شش قرارداد مهندسي مشترك با كارخانجات آلمان و اطريش با هدف شناسايي امكانات ساخت و توليد در ايران بسته است. آخرين آنها قرارداد IDRO/ Voest Alpine (از اطريش) (IVA)، به صورت 15% و 94% است كه خدمات گسترده متنوع مهندسي هم براي بخشي عمومي و هم بخش خصوص كارخانجات ايران ارائه خواهد نمود. دكتر تسليمي پيشنهاد نمود كه يك قرارداد مشترك مشابه مي تواند براي بررسي انستيتوي آهن و فولاد آمريكا در ايران منعقد شود.
دكتر تسليمي به برخي موارد مهم اشاره كرد كه جهت ممانعت از «پيچيده و بغرنج شدن» كار انستيتو در ايران، از طريق وارد كردن شركت ملي صنايع فولاد ايران در حوزه كار انستيتو، لازم است. به وضوح وي نمي خواهد كه در صورت به جريان افتادن و پيشرفت پيشنهاد، شركت ملي صنايع فولاد ايران با IDRO برخورد داشته باشد. موافقت شد كه سفارت نامه اي به وزير، انصاري بنويسد و پيشنهاد را توضيح دهد و موافقت وي را با فعاليت هاي كميسيون مشترك ايران و آمريكا درخواست نمايد.
اروپاي شرقي سعي در رشوه دادن به مقامات IDRO دارد
وقتي صحبت به زمينه هاي ديگر كشيده شد، دكتر تسليمي با زرنگي گفت كه برخي از كشورهاي اروپاي شرقي (كه نام آنها را ذكر نكرد) اخيراً سعي كرده اند به مقامات IDRO رشوه بدهند. او گفت بعضي از زيردستان وي در اين مورد با وي صحبت كرده اند و به طور كامل از اين كه توسط اروپايي ها (نامبرده نشد) پيشنهاد رشوه شده است، ناراضي بودند.
قطع بودجه سازمان گسترش و نوسازي صنايع ايران
آقاي تسليمي گفت كه سال گذشته حدود 800 ميليون ريال در بودجه وي براي نصب تسهيلات ابريشم بافي در شمال ايران منظور شده است. وقتي وي از سازمان برنامه و بودجه اين پول را درخواست كرده بود، به وي گفته شد كه مبلغ آن به 400 ميليون ريال تقليل يافته است. پس از آن، كاهش هاي مكرر در بودجه اين طرح بخصوص انجام شد و اكنون به وي گفته شده است كه حداقل براي امسال نبايد انتظار بيش از 20 ميليون ريال را داشته باشد. در كل، بودجه IDRO 81% كاهش يافته است كه آقاي تسليمي به وضوح وضعيت امور را بسيار نااميدكننده مي ديد.
تسليمي، منوچهر - 4
9 فوريه 1967 - 20/11/45
خيلي محرمانه
1- اطلاعات بيوگرافي موجود در انتصابات جديد وزرأ بشرح زير است:
الف - منوچهر تسليمي، وزير بازرگاني، در 23 ژوئيه 1923 در تهران متولد شد. فوق ليسانس مهندسي مكانيك از دانشكده فني دانشگاه تهران در سال 6491؛ تحصيل در انستيتو تكنولوژي در سال 1946، بدون اخذ مدرك؛ فوق ليسانس در تاريخ فلسفه علوم در 1952 از دانشگاه لندن؛ دكترا در تاريخ و فلسفه علوم در 1945 از لندن. خدمت خود را به عنوان مشاور مدير آموزش در برنامه اصل چهار (ترومن - م) در رشت آغاز نمود، سپس مشاغل مختلف اداري آموزشي و دانشگاهي را به عهده داشت. او معاون وزير در امور تحصيلات حرفه اي (هنرستاني) در وزارت آموزش و پرورش، مشاور وزير در امور اقتصادي و سپس معاون وزير اطلاعات، قبل از انتصاب به رياست دانشگاه تبريز در اواخر دهه 1960، شد. در ژوئن 1972، او مديرعامل (رئيس) سازمان گسترش و نوسازي صنايع گرديد.
تسليمي به آرامي صحبت مي كند، از شوخي و مزاح بدش مي آيد و مورد احترام بسياري از ايرانيان مي باشد. او رابط مهم و مفيد سفارت بخصوص در مورد فعاليت هاي كميسيون مشترك ايران و آمريكا بوده است. تسليمي طي دوران كوتاهي كه به عنوان مشاور در مؤسسأ استانداردهاي صنعتي در وزارت دارايي، همكار نزديك هوشنگ انصاري بود، در بين معاونين وي، به عنوان مديري لايق شناخته شد. در 1949 و در زمان دانشجويي براي مدت كوتاهي به حزب توده (كمونيست) پيوست. او سالهاي متمادي توسط دولت ايران كاملاً تأييد شده است. انتظار مي رود كه در سمت وزير، او كاري درجه يك ارائه نمايد. تنها مورد احتياط در اين جريان، كمبود تجربأ عملي در كارهاي تجاري و بازرگاني است. وزير سابق، مهدوي ، كه در مبارزه با گرانفروشي و كنترل قيمت ها كه توسط اين وزارتخانه به جريان افتاد، علاقه شخصي و قابل دركي دارد، به طور خصوصي به سفير گفت كه احتمالاً تسليمي نخواهد توانست همان نفوذ و كنترل را در اين زمينه به كار برد، زيرا او فاقد تجربه در امور بازرگاني است. تسليمي يك مسلمان شيعه است و با يك زن انگليسي ازدواج نموده است. آنها سه پسر 16 و 14 و 9 ساله دارند.
تسليمي، منوچهر - 5
منوچهر تسليمي، وزير بازرگاني
خيلي محرمانه
منوچهر تسليمي، وزير بازرگاني در زمان دانشجوئيش عضو حزب توده (كمونيست) بوده، ولي در سالهاي قبل به طور كامل توسط دولت ايران تأييد گرديده است. از آن زمان، او راه صعودي را از نردبان بوروكراسي پيموده است. در سالهاي اخير، او به عنوان رئيس سازمان گسترش و نوسازي صنايع و رياست دانشگاه تبريز خدمت مي نمود. انتصاب وي در شغل وزارت بازرگاني در فوريه 6791 اعلام شد. او يك رابط مهم و مفيد براي سفارت در طي سالهاي متمادي، بخصوص در مورد فعاليت هاي كميسيون مشترك ايالات متحده - ايران بوده است. تسليمي طرفدار امريكا است و همواره نسبت به سفارت هوادار و كمك كننده بوده است. به عنوان وزير بازرگاني او اغلب مسافرت مي كند، بخصوص به اروپاي شرقي، تا ايران را در گردهمايي هاي مختلف اقتصادي معرفي نمايد.
تسليمي داراي ليسانس و فوق ليسانس در مهندسي مكانيك و دكترا در ]متالوژي52[ است، او در دانشگاه تهران، انستيتو تكنولوژي كيس (Case) در كليولند و دانشگاه لندن تحصيل نموده است. انگليسي وي عالي و فرانسه اش متوسط است. او با يك زن انگليسي ازدواج نموده و داراي سه پسر است. جوانترين آنها (10 ساله) است كه او مايل است در مدرسه آمريكايي تهران يا مدرسه جامعه (آمريكائيهاي تهران) نام نويسي نمايد.
مي 1977 - ارديبهشت 1356

 



نفوذ بيگانه ممنوع 7

حال توجه مي كنيم به اظهارنظر «هنري پركت» مسؤول سابق امور ايران در وزارت امور خارجأ آمريكا، كه به اين عناصر فتنه گر، خط داده است:
«اگر تجديدنظرطلبان بتوانند از حريم روحانيت عبور كنند و از آن طريق ولايت فقيه را بر كشتي ترديد سوار كنند، بارسنگيني از دوش آمريكا برداشته خواهد شد!»(62)
ملاحظه مي كنيم كه فتنه گران با القأ و حمايت بيگانگان، چگونه در تلاشند كه بديهي ترين عقايد و روشنترين حقيقت تاريخي و الهي را زير سؤال ببرند. حكومت ديني توسط رسول خدا6 دايرگرديد، آن هم به امر خدا، و به دستور حق ّ ادامأ آن را درامامت و ولايت قرار داد. چگونه مي توان اين حقيقت را ناديده گرفت؟ چگونه مي توان قدرت دين را در ادارأ نظام و امور مردم انكار نمود، در حالي كه مدت 22 سال است در برابر سخت ترين توطئه ها و محاصره ها و جنگها، نظام و مردم را اداره كرده است؟ چگونه مي توان آثار و بركات و توان و ويژگيهاي خاص و برجسته و ممتاز و درخشنده ولايت فقيه را كه كشتي انقلاب را مقتدرانه و بادرايت از تمامي طوفانها به سلامت عبور داده است، ناديده گرفت؟ چطور مي توان اين سخنان را از كساني كه با اسلام و امام(ره) مخالفند و همواره در راه برپايي سلطأ آمريكا وبازگشت آمريكا براي ادامه چپاول اين ملّت تلاش كرده اند، پذيرفت و به آنان شك و ترديد نكرد؟
انسان وقتي از اين جور افراد نام «اصلاح» و «آزادي» را مي شنود، حق ّ دارد بدبين بشود. آن كساني كه پس از يك چنين انقلاب باشكوهي - كه لبأ تيز اين انقلاب هم عليه سلطأ آمريكا بود - مي خواستند با تدابير گوناگون، آمريكاييها را كه از در رفته بودند از پنجره برگردانند، اين آدمها حالا دم از «آزادي» و دم از «اصلاح» بزنند و كساني از تفاله ها و از مزدوران رژيم گذشته به آنها كمك بكنند! هر آدم هوشمندي حق ّ دارد نگران بشود و حق ّ دارد سوءظن پيدا بكند. استقلال، آن بيت الغزل انقلاب اسلامي بود. يعني نفوذ بيگانه در اين كشور ممنوع؛ يعني آمريكا و انگليس و ديگران حق ّ ندارند در مسايل سياسي و فرهنگي كشور هيچ گونه اعمال نفوذي بكنند. . .
اگركساني به نام آزادي و با شعار آزادي بخواهند پاي دشمن را باز كنند و نفوذ دشمن را برقرار كنند، اين آزادي نيست، اين آن چيزي است كه دشمن مي خواهد، همان دامي است كه دشمن مي گستراند. (36)
ج: تغيير در مسير مبارزه و در جهت خواسته هاي مردم
يكي از راههاي ايجاد فتنه و آشوب و آشفتگي، تغيير مسير جامعه و تغيير جهت و توجه مردم است، تغيير در مسيرمبارزه و خواسته هاي مردم به چند شكل صورت مي گيرد:
1- جلب توجه مردم از مسائل اصلي مكتبي به مسائل مادّي و جزيي
در قيام موسي(ع) برعليه فرعون و سيستم فكري و اجتماعي حاصل از فرعون و فرعونيت بعد از پيروزي، زماني كه مردم به رهبري موسي مي رفتند تا همه اشكال فرعونيت را در هم ريزند، خصوصاً در مقابله با سختيها و دشوارهايي كه بعد از نابودي سيستم حاكم ايجاد شده بود، و تمامي توجه موسي در ايجاد روحيه فداكاري، تحمل، صبر، توجه و ايمان به خداوند بود، تعدادي از فرصت طلبها، سست عنصرها و شهوت طلبها با نق زدنهاي مكرّر وتقاضاهاي غيرمعقول، رفته رفته در ذهن مردم انحراف ايجاد كرده خواستهايي را به آنان القأ نمودند. به جاي اين كه شعارها در جهت رهايي از باقيمانده نظام فرعون و رسيدن به سرزمين مقدس باشد، شعارها مشكلات را مطرح مي كرد و خواسته هاي مادّي را به ذهن مردم القأ مي نمود: موسي ما گرسنه ايم! موسي ما تشنه ايم، از خدا بخواه به ما غذا و ميوه بهشتي بدهد!؟ تغيير در شعارها و طرح مشكلات و بزرگ كردن سختيها و القأ ناتواني به مردم كار را به آن جا كشاند كه سامري بتواند با گوساله اي زحمات موسي را نابود و نظام شرك مجددي را حاكم گرداند.
در زمان علي(ع)، معاويه تجلّي رفاه بود، هر كه به دشواري مبتلا مي شد، يا تحمل عدل علي را نمي توانست كرد، به سوي معاويه مي رفت و از بذل و بخششهاي او و رفاه حاصل از كرنش به معاويه بهره مي گرفت، و در اين كار تا آن جا پيش رفت كه بسياري از دلهاي لشكريان را به خود جلب نمود، چه از لشكر خود و چه از لشكرگاه علي(ع).
امروز در حالي كه جبهه خارجي در مقابل انقلاب به جنگ روياروي دست زده است، پيش كشيدن «رفاه» جز تغيير در شعار امّت و جز ايجاد سستي و رخوت در مردم هدفي ندارد و نتيجه اي نخواهد داشت، بي دليل نيست كه شعارهاي شكم پركن، نان و مسكن در و ديوار را مي پوشاند، در زماني كه بايد ايثار كرد و تداوم انقلاب نياز به تحمل سختيها و صرفه جوييها دارد انحراف در اين مسأله و ايجاد خواستهايي كه دراين شرايط امكان انجام آن نيست و القأ شعارهاي رفاهي جز تغيير در مسير مبارزه نيست، و ايجاد تشويش و آشفتگي در سطح جامعه مي نمايد، تغيير شعارها و ايجاد جوّ فتنه و آشوب مي كند به گونه اي كه اوّلاً بين مردم اختلاف ايجاد مي كند، ثانياً بين مردم «حداقل گروهي از مردم» با دولت اختلاف ايجاد مي كند، ثالثاً امكان مقاومت در برابر هجوم را مي كاهند و به اين ترتيب زمينه را تدريجاً براي تغيير سيستم و تسلط خود فراهم مي كنند.
«از صدر اسلام تاكنون دو طريقه، دو خط بوده است: يك خط، خط اشخاص راحت طلب كه تمام همّشان به اين است كه يك طعمه اي پيدا بكنند و بخورند و بخوابند، و عبادت خدا هم آنهايي كه مسلمان بودند، مي كردند. اما مقدّم بر هر چيزي در نظر آنها راحت طلبي بود. در صدر اسلام از اين اشخاص بودند. وقتي كه حضرت سيدالشهدأ(ع) مي خواستند مسافرت كنند به اين سفر عظيم، بعضي از اينها نصيحت مي كردند كه براي چه شما اين جا هستيد، مأمونيد و حاصل، بنشينيد و بخوريد و بخوابيد. . .
يك دستأ ديگر هم انبيأ بوده اند و اوليأ بزرگ. آنها هم يك مكتبي بود و يك خطي بود. تمام عمرشان را صرف مي كردند در اين كه با ظلمها و با چيزهايي كه در ممالك دنيا واقع مي شود، همّشان را اينها صرف مي كردند در مقابله با اينها. . .
اين دو رشته، از اوّل خلقت تا حالا بوده است. رشتأ تعهد به اسلام و ايستادگي در مقابل ظلم و ستم و ديكتاتوري و قدرتهاي شيطاني؛ و سازش. . .
ما نبايد تصور اين را بكنيم كه اين ابرقدرتها از ما دست برداشته اند. ملّتي كه مي خواهد زنده باشد و مي خواهد مستقل باشد و نوكرنباشد، وابسته نباشد و مي خواهد آزاد باشد و تحت سلطه نباشد، اين ملّت بايد مهيّا باشد براي همه چيز». (46)
2- جلب توجه مردم از جبهأ خارجي به جبهأ داخلي
نمونه چنين برنامه اي زمان علي(ع) شكل گرفت، هنگامي كه علي(ع) لشكريان خود را در خارج از كوفه جمع كرد تا مجدداً به سوي معاويه برود، خوارج نيروهاي خود را جدا كردند و به سوي نهروان رفته در آن جا اردو زدند، آنان با علي(ع) بر سر مسائل مادّي اختلاف نداشتند و به جاي وحدت و هجوم به سوي دشمن كافر «معاويه»، اختلاف برداشت از مكتب را نشر دادند، و براي تشديد برنامه، دست به اعمالي چند زدند، از جمله قتل عبدالله بن خباب «صحابي متقي» و همسرش. اين اعمال در بين لشكر علي(ع)، چند برابر، بزرگنمايي شد و لشكريان را از وضع كوفه و زن و فرزند خود بيمناك نمود، لذا از حضرت خواستند ابتدا به سوي آنان بروند و آنها را نابود كنند، علي(ع) كه انحراف در مبارزه را مي ديد فرمود:
«شنيده ام گفته ايد بايد اميرالمؤمنين ما را به جنگ خوارجي كه عليه او قيام كرده اند بفرستند تا نخست با آنان بجنگيم، وقتي از كار آنان فراغت يافتيم به سوي پيمان شكنان حركت مي كنيم»، سپس فرمود:
«آن دشمن ديگر «معاويه» پيش ما مهمتر از خوارج است از آوردن نامشان دست برداريد و به سوي قومي حركت كنيد كه با شما مي جنگند تا اقتدار و گردنكشي به دست آورند و بندگان خدا را اسير و برده خود سازند. »(56)
امّا فشار خوارج واقداماتي كه انجام مي دادند و تبليغات نفوذيهاي معاويه، كار خود را كرد و امام را به اقدام ناخواسته وادار ساختند. بعد از دفع فتنه خوارج، حضرت ديگر فرصت سركوبي ظالمان شام را نيافت و به شهادت رسيد.
در زمان آيت الله كاشاني و مصدق، زماني كه دشمنان دست به تحريم زده بودند، ديديم كه چگونه حزب روسي توده همراه با گروهكهاي چپ زده، چگونه با طرح نفتي ايران مسائل انحرافي و تغيير جهت شعارها به سوي شوروي «طرح امتياز نفت شمال به شوروي» به وحدت مردم لطمه زده و اسباب انحراف مسير مبارزه در برابر تحريم خارجي را فراهم آورد.
هم امروز نيز دشمن تلاش مي كند با ياري فتنه گران جبهه داخلي را بگشايد. افرادي كه امروز با طرح مسائلي تلاش مي كنند تفاوت برداشتها را از دين دامن بزنند و اختلافات را تشديد كنند و توجه مردم را از جبهأ خارجي به سوي جبهه داخل و برخوردهاي داخلي معطوف كنند، همين راه را مي روند، طرح اشكالاتي پيرامون ولايت فقيه، خط امام، حمله به امام و به روحانيت، حمله به قوّه قضاييه، توهين به نهادها، زير سؤال بردن جنگ و خون شهدأ و بي حرمتي به قانون اساسي، همگي چنان جوّي ايجاد مي كند كه توجه مردم به جبهه داخل معطوف مي شود و از اين فرصت دشمن خارجي حداكثر بهره برداري را مي نمايد.
بني صدر، با ياري گروهك نفاق و چپ گراهاي گرد آمده در دفتر هماهنگي رياست جمهوري، تلاش مي كرد در زماني كه كشور در طول بزرگي از مرزهايش با دشمن سفاك و خونريزي چون صدام با حمايت وسيع آمريكا و اكثر كشورهاي بزرگ، رو به رو بود، جبهأ داخلي را در برابر ياران وفادار امام بگشايد. در مراسمهاي مختلف مثل روز عاشورا در ميدان شهدا، پيكان حمله رابه سوي آنان مي گرداند و در روز چهارده اسفند دردانشگاه تهران، تهاجم وسيع جبهأ نفاق داخلي را به نهادهاي انقلابي گسترش مي دهد. و همأ اين فتنه انگيزيها، در زماني است كه امام(ره) مكرّراً مردم و مسؤولين را به توطئه هاي خارجي و دفع تهاجم بعث عراق و رفع محاصره از آبادان و آزادسازي سرزمينهاي اسلامي ايران متوجه مي ساختند!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
26- نشريه پرتو، شماره 82.
36- مقام معظّم رهبري، ديدار با مردم قم، 41 مهر 9731.
46- حضرت امام خميني(ره)، صحيفأ نور، ج 51، صص 54 و 64.
56- عبدالفتاح عبدالمقصود، الامام علي بن ابيطالب(ع)، ج 6.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14