(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 30 شهريور 1388- شماره 19467
 

ديكتاتوركمونيست نما
شيطان ؛ رهبر تشكيلات فتنه گران

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




ديكتاتوركمونيست نما

2- برنامه هاي او: هر چند برخي از مردم سعي مي كنند كه من چنين كاري بكنم (شركت در انتخابات - م)، من نمي توانم. در حال حاضر، هيچ دليل نمي بينم كه در چنين «انتخاباتي»، اگر انجام شود، شركت نمايم. از من خواسته شد كه در دولت علم شركت نمايم، ولي من از همگام شدن با چنين افرادي خودداري نمودم و هر مقام و سمتي را با احترامي كه من ممكن است در بين معلمان و ساير مردم تحصيلكرده و پيشرفتأ مملكت داشته باشم، مقايسه مي كنم.
3- كابينأ علم: اگر اعليحضرت واقعاً پيشرفت مردم خود و تجدد و دمكراسي ايران را مي خواست، مسلماً آن را با انتخاب دولت علم نشان نداد. براي مثال به پيراسته نگاه كنيد؛ او يك فرد بي همه چيز نادرستي است كه حداقل چهار نفر را براي حفظ منافع خود به قتل رسانده است. معينيان (كسي كه قبلاً درخشش وي را بي علاقه به سياست، ولي مديري قابل توصيف نموده بود) نمونأ يك انسان «بله قربان گوي» بي مسلك است.
4- اصلاحات ارضي: تيمسار رياحي سعي مي كند كار خوبي را با پيشبرد برنامأ اصلاحات ارضي، همان گونه كه از قبل طرح ريزي شده بود، انجام دهد؛ اين بدين معني است كه او كار خوبي را تحت فشار يك برنامأ بد انجام مي دهد. اصلاحات ارضي، به هر حال خوب پيش نمي رود. تبليغات دولت در مورد اصلاحات ارضي قابل هضم نيستند. تلاش جهت تقسيم مايملك زمينداران بزرگ، در باتلاق گير كرده است. (آيا املاك علم در بيرجند تقسيم شده بودند؟ نه، زيرا او روي چاههاي آب املاك خود موتورهاي ارزان و كوچك قرار داد و املاكش به عنوان كشاورزي مكانيزه، از تقسيم اراضي مستثني گرديدند. ) به طور دائم بين مالكين و دهقانان برخورد وجود دارد. همچنين، در مناطقي كه زمين بين كشاورزان تقسيم شده است، درگيري ناشي از عدم سازماندهي بين خود آنها به منظور تقسيم آب و غيره وجود دارد. علاوه بر اين، دولت بودجأ كافي براي آن در نظر نگرفته و با توجأ كافي و افراد متخصص و مناسب به اين برنامه اختصاص نداده است. بنابراين دهقانان نيز مانند مالكان ناراضي هستند. در مورد كل برنامه خوب فكر نشده است.
5 - منابع انساني و دمكراسي: افرادي هوشيار، با نظم و انضباط و از خود گذشته در ايران هستند كه قادرند با دولتي كه مورد اعتماد مردم باشد، همكاري نمايند. چنين دولتي به يك دورأ زماني معقول نياز خواهد داشت تا فرآيند هدايت كليه مردم به سمت دمكراسي را به انجام برساند. ما در حال حاضر فاقد دمكراسي هستيم و هر چند فراگيري راههاي دمكراسي نياز به زمان دارد، بايد آن را آغاز نماييم. ساير كشورهايي كه در مقايسه با ايران، حتي در اموري كه مربوط به منابع مواد اوليه و نيروي انساني مي شود، كمتر توسعه يافته اند، به پيشرفت هايي در فراگيري راههاي دمكراتيك زندگي نائل آمده اند. اين كه خيلي ها مي گويند ايرانيان قادر نيستند با هم كار كنند تا يك برنامه دمكراتيك را توسعه دهند، باور نكنيد. رژيم فعلي اگر واقعاً هم بخواهد، نمي تواند روش هاي دمكراتيك را اعمال نمايد. او حتي امتيازات ديكتاتوري نوع كمونيستي و فاشيستي، نظير ايدئولوژي، از خود گذشتگي، نظم و انضباط و برنامه اي براي بهزيستي اكثريت مردم را ندارند.
6- تبليغات كمونيستي: من اخيراً متوجه شده ام كه راديوي روسيه اظهارات به نفع رژيم را افزايش داده است. من احساس مي كنم سياست اتحاد جماهير شوروي با دو هدف فعال شده است:
الف) آنها اميدوارند ارتباطات نزديكتر اقتصادي و فرهنگي با ايران داشته باشد؛
ب) مهمتر از آن، آنها منافع نهايي خود را در راستاي رژيم فعلي پيش بيني مي كنند، زيرا اين رژيم صادق نيست و از نظر انديشه اي و اجرايي فوق العاده ضعيف مي باشد كه اين امور به رشد نارضايتي در جامعأ ايراني و بيشتر شدن احتمال سرنگوني ناگهاني و غير منتظره منجر مي شود. اين امر به يك گروه خوب سازمان يافته (نظير توده)، امكان عمليات سياسي را براي دستيابي به قدرت و كشور مي دهد.
از اين نقطه نظر است كه براي آنها تشويق كردن شاه به سياست هاي خود مغلوب ساز و مخربش معني مي دهد. هر چند مردم ايران به روسها و كمونيست هاي محلي اعتماد ندارند، آنها به ايستگاههاي راديوهاي مخفي كمونيستي و ناصر گوش مي دهند و بسياري از مطالبي كه آنها مي گويند را باور مي كنند. درك چرايي اين قضيه مشكل نيست.
درخشش، محمد - 7
زمان و مكان: 15 اوت 1963 - 24/5/45، منزل آقاي درخشش
خيلي محرمانه
صورت مذاكرات شركت كنندگان: محمد درخشش، وزير فرهنگ سابق چارلز. ان. راسياس، دبير دوم سفارت
در مدت حدود يك ساعت مذاكره، آقاي درخشش مطالب زير اظهار داشت:
1- تا زماني كه روشن باشد كه انتخابات آزاد نخواهد بود، من كانديد نخواهم شد. به هر حال، انتخابات آينده بيش از هر انتخاباتي در گذشته كنترل شده خواهد بود و مردم اين را مي دانند.
2- دهقانان و كارگران توسط دولت سازماندهي مي شوند و مانند گوسفند براي نام نويسي و رأي دادن و تظاهرات جمع خواهند شد. بدين ترتيب، در انتخابات قبلي توسط اربابها به دهقانان گفته مي شد كه چگونه رأي بدهند و حالا توسط دولت به آنها گفته مي شود كه در اين به اصطلاح انتخابات به چه كساني رأي بدهند. من گزارشهاي بسياري از دهات دريافت داشته ام كه مسئولين رأي گيري آراي سفيد را نگه مي دارند، تا دولت به آنها (مسئولين) بگويد كه اسم (اسامي) چه كساني را بايد روي آن ها بنويسند.
3- هر چند دولت مي تواند روستائيان (دهقانان) را جمع كند، بسياري از كارگران و كليه كاركنان دولتي را گسيل نمايد، بيشتر مردم در شهرها، بخصوص در تهران در انتخابات رأي نمي دهند.
4- من به كليه 70000 نفر آموزگاران عضو باشگاه مهرگان، به استثناي افرادي كه وضعيت شغلي، آنها را در معرض فشار دولت قرار مي دهد، دستور داده ام كه انتخابات را تحريم كنند. همچنين احتمالاً ممكن است حدود 0001 نفر خائن وجود داشته باشند.
5 - نام نويسي براي انتخابات كه مشكل و سخت گرفته شده بود، به وضوح نشان مي دهد كه بيشتر مردم احساس مي كنند رأي آنان به هيچ وجه مورد توجه قرار نخواهد گرفت. بيشتر مردم بي تفاوت و بدبين هستند. در 10 روز اول رأي گيري، كمتر از 1000 نفر در تهران رأي داده اند. من تقريباً از 65 درصد از مراكز رأي گيري (اغلب ساختمانهاي مدارس هستند)، گزارش روزانه دريافت مي كنم.
6- اعلاميأ اخير حكومت نظامي در مورد اين كه افرادي كه مايلند گردهمايي داشته باشند، كافي است فقط آن را اعلام نمايند، يك كلك است. به هيچ جناح آزاد و گروه مخالفي اجازأ گردهمايي داده نخواهد شد.
7- غير از اعضاي شناخته شدأ باشگاه مهرگان، كه تعداد آنها به 70000 نفر مي رسد، «اعضاي» ناشناس ديگري هم هستند كه مي توانند در ساواك نفوذ نمايند و تغييرات و تحركات بخصوصي كه در دولت انجام مي شوند را اطلاع دهند. به هر حال من بايد اذعان كنم كه بسياري چيزها در مورد برنامه هاي دولت و مانورهاي آن وجود دارند كه من از آنها بي خبر هستم.

 



شيطان ؛ رهبر تشكيلات فتنه گران

فتنه گران در طول تاريخ يك خط را پيموده اند، آغازگرشان شيطان است كه با نافرماني از خدا و تكبّر و سركشي رانده شد و فتنه گري را بنياد نهاد و تمامي فتنه گران تاريخ رهروان راه شيطان بوده اند و خواهند بود. بنابراين همأ فتنه گران شاگردان و پيروان استادشان شيطان هستند و همان نافرماني از خدا آنان را آماده و طعمه براي شيطان نمود و به سبب همان صفت كبر و سركشي به رهروي در راه شيطان افتادند. از ابتداي تاريخ انسان تاكنون، همواره فتنه گران يك خط را پيموده اند، يك رهبر و يك هدف داشته اند، حتي در شيوه هاي كاربردشان هم متفق بوده اند و تنها در گستردگي و استفاده از چند شيوه مختلف بين آنها تفاوتهايي هست. سامري با گوساله اش همان عمل را مي كند كه ابوسفيان با اسلام آوردنش و معاويه با تمسك به قرآن و تقي زاده ها در مشروطيت و تا ليبرالهاي اسلام گرا! در توأم كردن اسلام و دموكراسي غربي!
محرك و مشوّق همه اينها هم «دنيا» بوده است، براي هر چه بيشتر به دست آوردن دنياي پست با هم مسابقه مي گذارند و دست به هر عملي مي زنند كه عيش و نوششان هر روز رنگي و رونقي داشته باشد. بر سر جيفه كثيف و متعفن دنيا حرص مي زنند. كدام انساني را سراغ داريد كه آلودأ دنيا باشد، مادّيات ذهن او را پر كرده باشد و براي به دست آوردن منافع آن حرص بزند و در عين حال بتواند از خيانت، دزدي، استثمار و آلودگي بركنار باشد؟ و چون هم اينان در پي مقام، شخصيّت، قدرت، عيش و نوش و خودكامگي هستند، خواه ناخواه منافعشان روزي با هم مقابل مي شود، هر كدام سهم بيشتري مي خواهند و ناگهان دشمنان سرسخت يكديگر مي شوند! هر چند هدفشان يكي است و استادشان يكي، وليكن چون موضوع مادّيات پيش روست و هيچ نوع اتكأ و وابستگي به معنويت و انسانيت در بين نيست، قطعاً روزي منافعشان در نابودي ديگري دوام خواهد يافت، چقدر قدرتمندان در جهت نابودي هم نقشه كشيدند و مي كشند؟
امام خميني(ره) چقدر جالب اينها را تشبيه كردند، قدرتها و ابرقدرتها را، به گلأ گرگ گرسنه، كه حتي شب هم چهار چشمي يكديگر را مواظبت مي كنند كه مبادا قصد سويي بكنند! اينها خصلت درندگي و گرسنگي سيرناشدني يكديگر را بخوبي مي شناسند. و مي دانند كه اگر لحظه اي غفلت كنند، حريف را هيچ تقوايي و معياري و اخلاقي از دريدن باز نمي دارد و اين است كه علي(ع) مي فرمايد: بعد از مدت اندكي پيرو و پيشوا از هم بيزاري مي جويند و پراكنده مي شوند و به هم دشنام مي دهند. در قرآن هم داريم كه روز آخرت، شيطان از همانها كه او را پيروي كرده اند بيزاري مي جويد!!
آنچه علي(ع) فرمود مشي كلّي فتنه گران تاريخ است، همه ايشان از شيطان پيروي مي كنند و از گامهاي او تبعيت مي نمايند، محرك و عامل فتنه گري آنها دنياست و منافع مادّي و آخر و عاقبتشان هم دشمني و بيزاري از همديگر است.
چه كساني فتنه گرند؟
حزب شيطان فتنه گر هستند، زيرا در تشكيلاتي تجمع دارند كه رهبريت آن با شيطان است و مرامنامه اش را شيطان نوشته و روش آن را شيطان ابداع و اوّلين بار عمل نموده است.
يا ايهاالذين امنوا لاتتب عوا خطوات الشيطان و من يتب ع خطوات الشيطان فا نه يامر ب الفحشأ والمنكر (601)
اي كساني كه ايمان آورده ايد، پيروي نكنيد گامهاي شيطان را، و هر كه گامهاي شيطان را پيروي كند، پس او را به فحشأ و منكرات مي كشاند.
ا ستحوذ عليه م الشيطان فانسيهم ذ كر الله اولئ ح زب الشيطان ا لا ا ن ح زب الشيطان هم الخاس رون(701)
شيطان بر دل آنها سخت احاطه يافته و فكر خدا را بكلّي از يادشان برده است، آنها حزب شيطان هستند و آگاه باشيد حزب شيطان زيانكارند.
با توجه به آيه فوق، شيطان طوق پيروي خود را به گردن حزب خود نهاده و آنها را در راه خود و در پي آرمان خود مي برد.
اگر بخواهيم اين چهره هايي كه در حزب شيطان تجمع پيدا كرده اند و در حقيقت با طناب شيطان در چاه رفته اند و او را ولي ّ خود كرده اند و در پي ايجاد فتنه هايي براي جلوگيري از حركت جامعه و تاريخ به سوي توحيد هستند پي ببريم، و بشناسيم، مي توانيم آنها را خروج كردگاني بدانيم كه هركدام در يك بعد يا چند بعد از مسير خارج شده اند و ما به شرح زير آنها را تعريف مي كنيم:
مجرمين: خروج كنندگان از احكام خدا به گناه و نافرماني.
كافرين: خروج كنندگان از هدايت خدا به تكذيب هدايت.
منافقين: خارج شدگان از يقين و ايمان قلبي به شك و ترديد و نتيجتاً التقاط.
مشركين: خارج شدگان از توحيد به شرك و چندگانگي.
فاسقين: خارج شدگان از خويشتن پاك به شخصيّت ناپاك و غرق شدن در شهوت و آلودگيها.
ظالمين: خارج شدگان از مسير عدالت به ستمگري.
مترفين و ملأ: خارج شدگان از تعادل مادّي به افراط در بهره برداري مادّي و رفاه زدگي و اشرافيگري.
طاغوتيان: خارج شدگان از خشوع و خدمتگزاري به تكبّر و خودكامگي و خودمحوري.
مسرفين: خارج شدگان از تعادل در مصرف به نيازهاي كاذب و مصرفهايي كه جامعه را محروم و فقير مي كند.
مبذرين: خارج شدگان از به كارگيري با حساب و مسؤولانه به ريخت و پاشها و هدر دادن منابع مالي جامعه.
و. . .
اگر بخواهيم موارد فوق را توضيح بدهيم طولاني خواهد شد، وليكن تنها اشاره مي شود كه اين چهره هاي خائن به اجتماع، اين چهره هاي كريه انسانيت، همه خروج كردگان هستند، آنها به سبب ضعفهاي دروني و عدم تزكيه نتوانسته اند در مسير و محور حق ّ حركت كنند. لازمأ حركت در محور حق ّ، شناخت و خشوع در مقابل قراردادهايي است كه خداوند براي تعادل جامعه و يكپارچگي آن وضع و نازل كرده است، و اين چهره ها كه بنا به فرمودأ علي(ع) در كسب دنيا و مادّيات پست آن، مسابقه گذاشته اند چطور مي توانند در مسير خداوندي حركت كنند؟! شيطان كه سركرده و دبيركل ّ حزب است از اطاعت و فرمانبرداري خدا خروج كرد، پيروان او هم همه خارج شدگان هستند، منتها هر يك از طريقي كه اين طريق خروج با نقطه ضعف او انطباق دارد. كسي كه شهوتران است به فسق گرفتارتر مي شود و كسي كه قدرت طلب است به طاغوت متوجه مي شود و از آن سو از خط خارج مي گردد.
اين چهره هاي از خط خارج شده، هر كدام خصوصياتي دارند كه براي شناسايي آنها بايستي به قرآن مراجعه كرد كه در اين بحث نمي گنجد ما بايد اين خط را، خط شيطان را كه تا امروز ادامه يافته است بشناسيم و در مقاطع مختلف تاريخ چهره هايي كه تبلور اين خط بوده اند را شناسايي كنيم و شيوأ عمل آنها را دريابيم تا گرفتار آنها نشويم.
يك خصوصيت نيز در تمامي اين چهره ها به طور مشترك وجود دارد كه در تمامي مقاطع عملكردشان ثابت بوده است و آن مخالفت با رهبريت الهي جامعه است. عملكرد اين خط در دعوت تمام پيامبران، مخالفت و خروج بر دعوت پيامبران بوده است. آنها خط شيطان را در برابر خط رهبري و هدايت جامعه براساس وحي مي گشودند و از رفتن جامعه در مسير حق ّ جلوگيري مي كردند. در زمان امامت نيز اين خط همچنان در جهت مخالفت با امامت عمل نمود. حكومتهاي بني اميه و بني عباس تبلور چهرأ شيطاني در مقابل خط امامت بودند و از همه شيوه ها و ابزارهايي كه در قسمت راههاي فتنه بدانها اشاره شد، استفاده كردند تا مانع تحقق امامت شوند و از تجمع مردم و وحدت آنها پيرامون آن جلوگيري كنند. در زمان غيبت امام زمان(عج) كه جامعه بايد براساس نيابت امام «ولايت فقيه» حركت كند، همين خط تلاش مي كند كه نيابت امام يعني ولايت فقيه را از صحنه كنار گذارد و مانع گرايش و تمايل مردم به اين خط شود و در اين راه به تمامي حيله ها دست مي زند و تمامي توان خويش را به كار مي گيرد و همأ چهره هاي پليد تجمع مي كنند و در نابودي خط ولايت به توافق مي رسند و هركدام از راهي به تخريب پايه هاي اين خط مي پردازند.
امروز با استفاده از شيوه هاي جديد و رسانه هاي تأثيرگذار، در چند محور به اسلام و انقلاب اسلامي و دست آوردهاي آن توسط شياطين، تهاجم صورت مي گيرد. به چند نمونه از اين تهاجم اشاره مي شود:
1- جدا كردن دين از سياست
به طور كلّي بايد گفت با سياسي كردن دين، آسيبهايي به خود دين وارد مي شود، يعني دين به شائبه مسايل و مصالح سياسي آلوده مي گردد و دست آويز حكّام واقع مي شود. با ديني كردن سياست، به سياست و حكومت آسيب مي رسد. مصحلت انديشي سياسي به قيد جزييات ديني مقيد مي گردد و حيات سياسي پويايي خود را از دست مي دهد. . . (801)
2- حمله به احكام شريعت
ما در متن فقه يا شريعت، احكامي داريم كه ممكن است امروزه خشن تلقي شوند. . . مواد فقه و قانون همه قراردادي و اعتباري هستند! و نمي توانيم در اين جا از حقيقت و عدم حقيقت صحبت كنيم. بايد از كارآمدي و ناكارآمدي و مناسبت يا عدم مناسبت اين شيوه ها و احكام با روحيات مردم صحبت كنيم. (901)
3- حمله به دين و كارآمدي آن
دين نه تنها افيون ملتهاست، بلكه افيون حكومت ها هم هست. (011)
حكومت ديني قدرت ادارأ دنياي مردم را ندارد و ناگزير به دين دولتي خواهد انجاميد. (111)
4- حمله به ولايت فقيه
فرهنگ لائيك و غيراسلامي هر چه بالنده تر و متنفذتر شود جا را براي فرهنگ ولايت فقيهي تنگ مي كند و اين مسأله بدون شك محدود به حوزه فرهنگ نخواهد بود و به ميدان سياست نيز سرايت خواهد كرد. (211)
هدف اساسي در فعاليتهاي سياسي ما بايد حذف ولايت فقيه باشد. (311)
5- حمله به امام خميني(ره) و انديشه و راه او
دوران امام خميني به سر آمده است. (411)
امام خميني و شهيد نواب صفوي خشونت گرا و كسروي و حكيمي زاده اصلاح طلب بودند!(511)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
601- سوره نور، آيه 12.
701- سوره مجادله، آيه 91.
801- نشريه آبان، شماره 24.
901- مجله كيان، شماره 54.
011- هاشم آغاجري، كيهان شماره 46861.
111- روزنامه خرداد.
211- نشريه حقوق بشر، شماره 62.
311- اكبر گنجي، كيهان سلطنت طلب، شماره .506
411- اكبر گنجي، مطبوعات.
511- روزنامه نشاط، اسفند 7731.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14