(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 4 مهر 1388- شماره 19471
 

معامله با ديكتاتور
دفع تاكتيك هاي فتنه گران با اطاعت از رهبري

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




معامله با ديكتاتور

اينها فقط نمونه هاي كوچكي از هدر دادن جنايتكارانأ منابع توسط رژيمي است كه بيش از بيست سال فرصت داشته است كه نشان دهد چقدر كارهاي خوب مي توانست براي كشور انجام دهد. كارهاي رژيم شرم آور و رياكارانه است زيرا انگيزه هاي اوليه آن از استانداردهاي زندگي و از شخصيت ملي واقعي كشور بر نخاسته است، بلكه فقط براي حفظ يك رژيم Parisitic و افراد بي شخصيتي كه خود را به آن بند كرده اند، بوده است. البته برخي نوگرائيها انجام شده است، ولي اين هم در دنياي امروز با ارتباطات بين المللي آسان و بالا رفتن توقعات، غيرقابل اجتناب بوده است. همچنين رژيم براي مقاصد مناسبي خيلي سريع عمل كرده و دليل آن جلوگيري از شكل گرفتن محروميت ها و فشارهاي غيرقابل مقاومت بوده، و البته به جهت حفظ وجهأ خارجي رژيم و دادن چيزي يا تظاهر به دادن بعضي چيزها به مردم نيز بوده است. برنامأ به اصطلاح «اصلاحات ارضي مثال خوبي در اين زمينه است».
3- يك سازمان جديد
در اواخر مذاكراتمان درخشش در پاسخ به اظهارنظر من كه گفتم او بيشتر در يك حالت سستي و به وضوح درگير مطالعه و ملاقات با مردم بوده است، گفت كه «براي يك مرد بدون شغل» در واقع او خيلي فعال بوده است. او اظهار داشت كه مشغول مطالعأ موضوعات مختلفي در محدوده اي از امور مالي و بانكداري تا مهندسي، اقتصاد و سازمانهاي سياسي بوده است. او توضيح داد كه مي خواهد آگاهي خود را هر چه ممكن باشد، در زمينأ نكات اصلي موارد مختلفي كه براي يك ملت از اهميت چشمگيري برخوردار هستند و براي هر گروه يا سازماني كه بخواهد به طور مؤثر مخالفت كند، لازم مي باشند، بالا ببرد. (او اظهار داشت كه در مطالعات خود متوجه شده كه ايران خيلي بيش از آنچه كه او اخيراً تصور مي كرده، در اصلاحات ارضي عقب افتاده است). او گفت عضو سازماني است كه درگير پيشبرد يك برنامأ مطالعاتي سازماندهي شده در مورد موضوعات مختلف، شامل منافع ملي ايران، مي باشد. اين گروه به تازگي به طور مخفي سازماندهي شده و از طبقات مختلفي تشكيل گرديده است، ولي اكثريت آنها از طبقه روشنفكر هستند. هر گروه بنحوي در هسته هايي سازمان يافته كه مطالعأ ويژه اي را كه براي هر گروه تخصيص يافته است، انجام دهد. در هر وزارتخانأ دولتي يك هسته (مطالعاتي) وجود دارد. به دلايل حفاظتي، هر هسته از اعضاي هسته هاي ديگر بي اطلاع هستند. او احساس مي كرد كه ساواك هنوز از اين گروهها مطلع نيست و حتي اگر هم مطلع بشود، چه مي تواند بكند. «تمام آنچه ما انجام مي دهيم، مطالعه است و آنها نمي توانند ما را بدين خاطر بازداشت كنند. » من از درخشش پرسيدم منظور از اين سازمان چيست و او بلافاصله پاسخ داد كه گروه بايد خود را به گونه اي آماده كند كه در چهارچوبأ زمينه هاي تخصصي خود، بتواند برنامه هاي كاملاً بررسي شده اي را در زماني كه شانس لازم براي شركت گروه در يك انتخابات آزاد فراهم آيد، تهيه نمايد. در اين مرحله گروه هيچ برنامه اي براي يك مبارزأ مؤثر مخالف ندارد. او گفت اميدواريم در موضعي قرار گيريم كه بتوانيم در زماني كه شرايط مناسب باشد، برنامه اي به مردم ارائه نمايد. بالاخره شاه يك انسان است و نمي تواند تا ابد زنده باشد. در پاسخ مجدد به من، درخشش گفت كه گروه فقط يك ماه قبل به طور واقعي سازماندهي و فعال شده (در جستجوي يك برنامه با اهداف مطالعاتي)، هر چند فعاليت اوليه سازماندهي از حدود هفت ماه قبل آغاز گرديده است. وي گفت گروه بدين سبب اسمي براي خود ندارد و در اين لحظه نمي تواند نام هيچ يك از ساير اعضا را به من بدهد. وي گفت به هر حال، علي اميني يكي از اعضا نيست و در سازمان هيچ ملا يا فردي نظامي وجود ندارد. اكثريت اعضا مرداني در دهأ سني 30 و 40 سالگي مي باشند. متعاقب آن به من گفت كه گروه داراي يك كميتأ مركزي در رأس است كه او نفر اول از بين افراد همطراز مي باشد، فقط به دليل اين كه او پايه گذار اين ايده و آغازكنندأ شكل گيري آن بوده است.
در حالي كه آنجا را ترك مي كردم، درخشش از من خواست كه در مورد آنچه بحث و صحبت كرده است، فقط با آمريكائياني كه مورد اعتمادم هستند، صحبت كنم، ولي به هيچ وجه با هيچ ايراني آن را در ميان نگذارم.
درخشش، محمد - 11
خيلي محرمانه - غيرقابل رؤيت براي بيگانگان
زمان: 1 اكتبر 1963 - 9/7/42
مكان: منزل آقاي درخشش
صورت مذاكرات شركت كنندگان: محمد درخشش، وزير سابق فرهنگ چارلز ان. راسياس، دبير دوم سفارت
1- احتمال تظاهرات در اين يكشنبه (6 اكتبر)
اظهار داشتم كه شنيده ام برنامه ريزي نهايي صورت گرفته است تا نوعي تظاهرات مشترك برعليه دولت توسط عوامل مختلف مخالف در يكشنبه بعد كه مجلس جلسه خواهد داشت، انجام شود. درخشش اظهار داشت كه او هم در اين مورد چيزهايي شنيده است، ولي تصور مي كند بيشتر حرف است. او به افرادي كه از وي در مورد شركت در آن پرسيده بودند، نصيحت كرده بود كه در شرايط فعلي خيلي احمقانه است.
2- رشد ضد آمريكاگرايي در بين روشنفكران
درخشش آن گاه به من گفت كه شب گذشته (دوشنبه، 30 سپتامبر) در يك ميهماني شركت نموده كه رئوس مطالب مورد بحث در آن زمينأ سياست خارجي آمريكا بوده است. علاوه بر درخشش، پنج نفر از استادان دانشگاه كه درخشش آنها را «روشنفكران نيرومند واقعي» و «نه كهنه پرستهاي قديمي» توصيف مي كرد، در آن شركت داشتند. او گفت در نهايت خود را مدافع سياست ايالات متحده در ايران يافت. او انتقادات اصلي در مذاكرات استادان را بشرح زير تشريح نمود:
(1) سياست ايالات متحده و اتحاد جماهير شوروي نسبت به ايران اصولاً يكسان است، براي مثال، هر دو دولت ترجيح مي دهند كه ديكتاتوري تداوم داشته باشد. بنابراين، ايالات متحده نمي تواند مورد اعتماد باشد و هيچ گروهي با افكار دمكراتيك نمي تواند انتظار كمك از آن بخش را داشته باشد.
(2) ايالات متحده رژيم هاي ديكتاتوري را در تمام دنيا، بخصوص در آسيا ، پشتيباني نموده است. ايالات متحده (همانند اتحاد جماهير شوروي) ترجيح مي دهد يك رژيم ديكتاتور را پشتيباني نمايد، زيرا معامله با يك ديكتاتوري خيلي ساده تر از معامله با يك دولت دمكراتيك است كه عوامل متعدد تصميم گيري و احتمالاً برخورد منافع در آن وجود دارند.
(3) مدت 10 سال گذشته ديكتاتوري شاه منحرف تر و مطمئناً قوي تر شده است (همه با كمك هاي آمريكا. ) در مدت اغتشاشات ماه ژوئن، تانك ها و ساير سلاح هاي آمريكايي بودند كه برعليه شركت كنندگان به كار رفتند. (استادان شباهت اين قضيه را با استفاده از تانك هاي روسي در فائق آمدن بر مبارزين آزادي مجارستان در 1956، يادآوري كردند).
درخشش گفت او سعي كرد با تذكر اين نكته كه باور نمي كند ايالات متحده مايل است در ايران ديكتاتوري ادامه يابد، مخالفت نمايد. به هر حال، او مجبور شده اقرار نمايد كه سياست آمريكا در ايران اشتباه بوده است. به بيان ديگر، ايالات متحده تمايلات خوبي داشت، ولي براي رسيدن به اهداف دمكراتيكش در ايران، مسير درستي را نپيموده است. درخشش اذعان نمود كه بحث هاي او در مقابل اظهارات استادان گيرايي نداشت، زيرا آن ها مي گفتند كه اگر ايالات متحده مي خواست در ايران دمكراسي برقرار گردد، 10 سال براي جامه عمل پوشاندن به آن وقت داشته است. به جاي آن رژيم ديكتاتوري بيشتر نفوذ نموده و خشن تر شده است و اتفاقات ژوئن گذشته اثبات اين مدعا است. استادان اصرار داشتند كه آمريكا (مانند انگلستان)، قبل از هر چيز به حفظ درآمدهاي خود از منابع نفتي ايران و حفظ موقعيت استراتژيك ايران علاقمند است. دولت آمريكا باور دارد كه اين خواسته با پشتيباني و تقويت رژيم كنوني راحت تر حاصل مي شود.

 



دفع تاكتيك هاي فتنه گران با اطاعت از رهبري

أوصيكم ع بادالله ب تقوي الله ، فا نها الزمام والق وام، فتمسكوا ب وثائ ق ها، واعتص موا ب حقائ ق ها، تؤل ب كم اً لي أكنان الدعه و أوطان السعه ، و معاق ل الح رز ، و مناز ل الع ز(130)
اي بندگان خدا شما را وصيت مي كنم به تقواي خدا، زيرا تقوا مهار است و همچون ستون است پس به بندهاي استوار آن بياويزيد و به حقايق آن دست اندازيد، تا شما را به مواضع آسايش و جاهاي فراخ و حصارهاي محفوظ و منزلهاي عزّت برساند.
تقوا است كه داروي بيماريهاي دروني است، مرضهاي قلبها را شفا مي دهد و زمينأ ابتلا را از بين مي برد تا فتنه ها كارگر نيافتند.
فاًن تقوي الله دوأ دأ قلوب كم، و بصر عمي أفئ دت كم، و ش فأ مرض اجساد كم و صلاح فساد صدوركم و طهوردنس أنفس كم و ج لأ غ شأ أبصار كم و أمن فزع جأش كم و ض يأ سواد ظلمت كم. (131)
پس تقواي خدا داروي درد قلبها، و روشني كوري دلها، و بهبودي بيماري تنها و اصلاح فساد سينه ها و پاكيزگي چرك نفسها، و روشن دهندأ چشمها و ايمني در ترس دلها و نور در سياهي و تاريكيهاي شماست.
با چنين سلاحي و زرهي چگونه فتنه گران توان مقابله دارند؟ اين است تقوا، و اين است كه تقوا پيشه گان رستگارند و در دامن فتنه قرار نمي گيرند و آلت دسته فتنه گران نمي شوند.
تقوا، رعايت تمامي ضوابط و ارزشها و مقررات و احكام اسلام است. تقوا، مواظبت بر نفس و جسم و اعضأ است در دوري از حرامها و مكروه ها و واداشتن نفس و جسم به انجام واجبات و مستحبات است، تا بر پاكي تداوم يابد. و مي بينيم آنان كه مسائل شرعي و احكام اسلامي را به هر شكلي نفي مي كنند يا اهميت نمي دهند يا جامعه را نسبت به آنها بي توجه مي كنند چه خيانتي به امّت اسلامي مي كنند و از چه معبري دارند مي كوشند تا امّت اسلام را خلع سلاح و بي صلاح كنند.
علي(ع) در خطبه همام، متقين را وصف مي كند و در آن تقوا را تشريح مي كند كه چيست، آن چنان كه آن را احساس كنيم. براي عدم طولاني شدن بحث از ذكر آن خودداري و توصيه به مطالعه و دقّت در خطبأ مذكور مي كنيم. (132)
تقوا انسان را از لغزشهايي كه در اثر تعريفها و تمجيدها و به به گفتنها ايجاد مي كند برحذر مي دارد و مانع دنياگرايي انسان مي شود، و او را هميشه به منزل دايمي «آخرت» متوجه مي كند و ارزشهاي والا را در مقابل وي قرار مي دهد كه براي برپايي و تحقّق آن - كه يكي از ابعادش مبارزه با فتنه گران است - جان و مال را هم فدا كند.
البته براي مسؤولان نظام، تقوا علاوه بر جنبه هاي ذكر شده، جنبه هاي مسؤوليتي را نيز دربر مي گيرد، و در واقع سخت تر و در زمان حصول نتيجه شيرين تر مي شود. رعايت دستورات حق ّ تعالي در برخورد با پست و مقام و برخورداري از نعمت اعتماد مردم و مراعات بيت المال عمومي و صلاحيتها در عزل و نصبها، حل معضلات مردم و توجه به محرومان و رعايت عدالت اجتماعي و. . . همگي تقواي مسؤولين هستند كه بايستي مراعات شوند، و اهم آنها در نامه امام علي(ع) به مالك اشتر، فرماندار مصر آمده است.
2- صبر
صبر زمين دل انسان و درون او را در برابر حوادث و رويدادهاي بيرون محفوظ نگاه مي دارد و اجازه نمي دهد كه انسان راه شتاب را، چه در قضاوتها، چه در برداشتها و چه در تصميم گيري در پيش گيرد. صبر، سپري در برابر حوادث براي حفظ پاكي و سلامتي نفس انسان است.
آنها كه تا بادي مي وزد مي شكنند و تا فتنه اي برپا مي شود خود را مي بازند و به سوي فتنه گر جذب مي شوند، فاقد ايمان استوارند. عدم استقامت و عدم صبر از كمبود ايمان آنان ناشي مي شود.
و م ن النّاس من يعبدالله علي حرفا فا ن اصابه خير اطمان ب ه وا ن اصابته ف تنه انقلب علي وجه ه خس رالدنيا والا خ ره . (133)
و از مردم كساني هستند كه خدا را در حرف مي پرستند! چون به آنها خوبي برسد مطمئن مي شوند به خدا!! و چون مصيبتي و آزمايشي و سختي فتنه اي به آنها رسد برمي گردند!! در حالي كه بيچاره و زيانكار دنيا و آخرتند.
پيامبر(ص) فرمود: ايمان دو نيم است، نيمي شكر و نيمي ديگر صبر است. (134)
علي(ع) فرمود: نسبت صبر به ايمان چون سر است به پيكر، هر كه صبر ندارد ايمان ندارد. (135)
علي(ع) فرمود: صبر سه گونه است: صبر بر مصيبت، صبر بر طاعت، صبر بر ترك معصيت. (136)
با توجه به احاديث فوق متوجه مي شويم كه صبر را مي توان در چندين مورد مطرح و بررسي كرد.
اوّل در انواع صبر است. بجز صبر بر مصيبت، در بقيه موارد متوجه مي شويم كه نقش صبر تا چه اندازه در خنثي كردن فتنه ها مؤثر است. فتنه گرها تلاش مي كنند با مشوّش كردن اذهان در اصول اسلام و در مورد رهبري كه با انواع اتهامها و بي حرمتيها، چه مستقيم و چه غيرمستقيم انجام مي شود، هم مكتب كوبيده شود و هم رهبري آن، در اين جا مؤمن بايستي در امر اطاعت، صابر باشد تا وسوسه ها كارگر نيافتد و بعد از فرو نشستن فتنه با بينايي كامل بتواند حقايق را روشنتر ببيند. بايستي بر اطاعت از رهبري صابر بود. بايستي بر ترك معصيت صابر بود تا غبار فتنه ها و تاريكي شبهات برطرف شود. مؤمن با صبر بر طاعت و صبر بر ترك معصيت اوّلاً، نقشه فتنه گران را خنثي مي كند و ثانياً، دست و زبان خود را دراختيار فتنه گر قرار نمي دهد، چرا كه به عنوان مثال، غيبت، شايعه سازي، اتهام زدن، معصيتهايي هستند كه فتنه گران از آن در جهت برنامه هاي سازمان داده شدأ خود بسيار استفاده مي كنند و لذا مؤمن با خودداري از آنها و ترك اين معصيتها و صبر بر آنها چنين امكاني را براي آنان به وجود نمي آورد و حلقه اي از زنجير توطئه آنان نمي شود، مؤمن تا به مسأله اي ايمان و يقين پيدا نكند، نه مي پذيرد و نه حتي به دوستان نزديك و خانوادأ خود - هر چند مشروط - نمي گويد، چرا كه اين خود شايع كردن و شركت در توطئه است، اگرچه ناخودآگاه باشد.
دوم: علي(ع) فرمود: الصبر مفتاح الدرك و النحج عقبي من صبر. (137)
صبر كليد درك و دريافتن است و كاميابي به دنبال صبر است.
مي بينيم كه صبر عامل درك معرفي مي شود و كاميابي هم حاصل صبر است. آن كه در بحبوحه هاي فتنه و آن گاه كه ابرهاي فتنه در آسمان امّت پديدار مي شوند تا به هم بپيوندند و خورشيد حقيقت و امامت را بپوشانند، سريع آلت دست مي شود، هرگز به درك حقيقت نائل و كامياب نمي گردد. آن كه تا شنيد باور كرد و نادانسته حركت كرد و شعار داد، كي مي تواند رستگار شود؟ اين است كه براي تشخيص حقيقت بايد صبر كرد و بر راه امام خويش پاي بند بود، خداوند هم درهاي رحمت را مي گشايد و دل را با حقيقت روشن مي كند.
بنابراين صبر، عاملي است كه در خنثي كردن فتنه ها بسيار مؤثر است و مي تواند انسان را از آلوده شدن به وسوسه ها بازدارد.
ب: برون نگري و جامعه سازي
1- اطاعت از رهبري و دعوت مردم به حق ّ رهبري
در قسمتهاي قبلي اشاره شد كه بدعت در دين، استفاده از متشابهات براي ايجاد شبهه، عدم خلوص در دين، تغيير در جهت مبارزه و ايجاد ترديد در اطاعت از رهبري، از تاكتيكهاي فتنه گران است. در اين جا نقش رهبري جامعأ اسلامي بسيار مشخص مي شود، خصوصاً كه توجه داشته باشيم رهبري در اسلام خصوصياتي دارد كه در ساير مكاتب و سيستمهاي سياسي وجود ندارد. رهبري در اسلام يعني امامت و ولايت يك مسؤوليت شرعي و الهي است لذا، اوّلاً: داراي جنبأ تقدس و رابطه با وحي خداوندي - به طور مستقيم يا غيرمستقيم - است كه اين رابطه در پيامبران داراي ولايت مستقيم است و در امام معصوم غيرمستقيم و در ولايت فقيه در رابطه با امام زمان(عج) است.
ثانياً: داراي ويژگيهايي است مثل عصمت در معصومين و تقوا و عدالت در ولايت فقيه؛ لذا هر كسي نمي تواند ادعاي رهبري كند و علت مخالفت شيعه در طول تاريخ با همه حكومتهاي جابر همين ويژگي بوده است كه آنها را فاقد اين خصوصيات مي دانسته است.
ثالثاً: معصومين، رهبريتشان با نصب و تأييد خداوندي بوده است، و در ولايت فقيه، نصب عمومي و با تعيين صفات انجام شده و مصداق رهبري در عمل و حركت برجسته مي شود و از سوي مردم با واسطأ خبرگان يقين و ط يب خاطر حاصل مي شود. رهبري امّت اسلامي، تنها در خط اسلام حركت مي كند. راهش صراط مستقيم است، راهي كه از اين جا تا خداست، و تنها در پي ايجاد حكومت الله و اجراي احكام اوست و لذا خود بيش از هر فرد ديگري در امّت، پاي بند قوانين و ضوابط خداوندي است، پيامبر(ص) و ائمه اطهار: قبل از همه و در نهايت خلوص، اسلام را عمل مي نمودند و ولايت فقيه هم همين طور است. بيش از همه آشنا به قوانين اسلام و پاي بندتر به اصول و احكام اسلام است، و اين است كه هرگز در چهرأ رهبري اسلام، ديكتاتوري و زورگويي مشاهده نمي شود و خود را همچون ديگر مردم در مقابل خدا و قانون او مساوي مي داند و عمل به آن مي نمايد.
رهبري امّت اسلامي از همه آشناتر به مباني دين است و در عقيده، در گفتار، در عمل دين را متجلي مي نمايد، لذا در توجه و اطاعت از رهبريت اسلام؛ بدعت گذاران رسوا مي شوند و آنها كه مي كوشند تا از متشابهات بهره گيرند رسوا مي گردند، چرا كه امام و ولايت حافظ سنّتهاي اصيل اسلام و حافظ دين خداست و لذا بدعت گذاران و شبهه اندازان با وجود اين رهبريت، قادر به عمل نخواهند بود مگر اين كه بتواند چهره چنين رهبريتي را خدشه دار كنند، كه هم در زمان معصومين چنين كردند و هم در انقلاب اسلامي دست اندركار چنين ترفندي هستند.
رهبري امّت اسلامي، با خلوص و با يقين خود، خط اصيل مكتب را ترسيم مي نمايد، خطي كه همه مرزهاي كفرو شرك و التقاط را مشخص مي كند، خطي كه ناخالصيها در آن راهي ندارند و رنگ مي بازند. و آنها كه در عقيده و عملشان ناخالصي است و تحت تأثير القأات مكاتب شرق و غرب و پيروان آنها هستند، در برابر اين رهبريت افشا مي شوند. چنانچه ديديم كه منافقين و حزب آمريكايي خلق مسلمان و ليبرالها و ملّي گراها و توده ايها و چپ گراها چگونه با حركت و گفتار امام(ره) ماهيّت پليدشان مشخص شد و ناخالصي عقيده و عملشان آشكار گرديد. رهبري امّت اسلامي، مرزهاي بين خوديها و غيرخوديها «غريبه ها» را روشن و متمايز مي كند.
رهبري امّت اسلامي، مسير عمومي حركت جامعه را مشخص مي كند، جهت مبارزه را معلوم مي كند و نيروهاي امّت را در آن جهت بسيج مي نمايد، رهبري اسلام هميشه توجه امّت را به سوي دشمن اصلي و نقطه اصلي آشوبها جلب مي كند و از گشوده شدن جبهأ داخلي جلوگيري مي نمايد و هشدارهاي لازم را دراختيار امّت مي گذارد. حالا اين امّت است كه با ميزان اطاعت خود از چنين رهبريتي، توطئه هاي فتنه گران را خنثي كنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
130- نهج البلاغه، خطبه 186.
131- نهج البلاغه، خطبه 189.
132- نهج البلاغه، خطبه 184.
133- سوره حج، آيه 11.
2 و 3 و 136- تحف العقول
137- تحف العقول

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14