(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14



شنبه 3 بهمن 1388- شماره 19566
 

گرد مظلوميت بر چهره هنر اسلامي ضرورت بررسي موانع و مشكلات پيش روي هنرهاي اسلامي- بخش نخست



گرد مظلوميت بر چهره هنر اسلامي ضرورت بررسي موانع و مشكلات پيش روي هنرهاي اسلامي- بخش نخست

گاليا توانگر
¤ يك كارشناس فرهنگي: «ايجاد دانشگاه هنر اسلامي در خاورميانه
به عنوان يك هنر مستقل و مشترك بين كشورهاي اسلامي با پيشينه تاريخي متأثر از هم مي تواند باعث وحدت كلمه ميان هنرمندان به عنوان قشر تأثيرگذار بر عموم جامعه شود، هنري كه در شرايط مختلف مي تواند كاربرد سياسي، ملي و اجتماعي و...
داشته باشد.»
همچون آهوي رميده اي چشم در جستجوي معشوق از پيكره پيچاپيچ اسليمي ها بالا مي رود و به فراخي آبي نيلگون آسمان مي رسد. در اين كاشيكاري ها كه از تفكر هنرمند مذهبي خلق شده اند، جستجوي معنويت و رسيدن به محبوب موج مي زند. شايد راز ماندگاري و شكوه هنر اسلامي همين باشد كه از ذوق هنرمندان گمنام، بي ادعا و عاشقي زائيده شده كه به ماديات پشت كرده بودند و تنها به بسط آرمان هايشان چشم داشتند.
جزء به جزء هنر اسلامي در سكوت حرف مي زند، از نقش و نگار قالي ها گرفته تا اسليمي هاي پررمز و راز، از بته جقه هاي حاشيه لباس ها تا گالش هاي منگوله دار، از گبه و گليم گرفته تا جاجيم و قسم به حرمت گمپوله هاي جاجيم كه اين ذوق قداست دارد و بايد پاسداري اش كرد. از اين روست كه از ابتداي تولد انقلاب اسلامي بنيانگذار اين نهضت به هنر توجه خاصي داشتند و معتقد بودند باوري هميشگي مي شود كه با هنر آن هم از نوع متعالي اش نسبتي داشته باشد.
به راستي خود ما تا چه حد با هنر اسلامي و ايراني عجين شده ايم و از جلوه هاي آن در زندگي روزمره استفاده مي كنيم؟ آقايان متولي هنر چند درصد از خطابه ها و جلساتشان را به طور شاخص به مقوله هنر اختصاص مي دهند؟
وقتي دكوراسيون داخلي با مبلمان غربي هويت پيدا مي كند و تابلوهاي اروپايي ديوارها را پر مي كنند، آقايان متولي هنر بايد شرمنده باشند كه هزاران جلسه و كنفرانس برگزار شده در وادي هنر لااقل نتوانسته در نگاه مردم به پيشينه هنر مذهبي و بومي كشورشان تحولي ايجاد كند. گويي هنر كودك يتيم و بي سرپرستي ست كه به حال خود رها شده است و علي رغم داشتن ده ها دايه، دلسوزي به خود نديده است.
مديريت هنري نيازمند تحول است
مردم اگر احساس كنند چيزي نيازشان را رفع مي كند و به نفع شان است از آن استقبال كرده و سرمايه گذاري مي كنند.
حسين قناديان مسئول سازمان بسيج هنرمندان معتقد است در شرايط فعلي هنرمندان نتوانسته اند باتوجه به هنر اسلامي و جلوه هاي آن چيزي ارائه دهند كه نيازهاي جامعه را تأمين كند.
وي مي گويد: «يك بخش به عملكرد هنرمندان برمي گردد كه جلوه هاي هنر اسلامي را در آثارشان به كار نمي گيرند و اين سرمايه عظيم را به دست فراموشي سپرده اند. يك بخش از مشكل هم متوجه ساختارهاي مديريتي است. ما اگر در فضاهاي آموزشي خود به تربيت هنرمند با ديدگاه هنر اسلامي مي رسيديم، امروزه شاهد مهجور ماندن اين بخش از هنر نبوديم.»
وي پيرامون شيوه هاي بسط و گسترش هنر اسلامي در جامعه توضيح مي دهد:
«در وادي هنر اسلامي سبك هايي بايد تعريف و شناسانده شود. اگرچه سليقه عامه در پيكره اين سبك ها و تبيين آنها نقش به سزايي دارد، ولي بايد در حوزه فلسفي، نظري و آكادميك به بحث گذاشته شوند. وقتي در فضاي دانشگاهي هنر اسلامي آموزش داده شد، هنرمند اسلامي تربيت مي شود كه مي تواند انتظارات ما را برآورده سازد. هنرمندي كه فكرش، دلش، سبكش و حتي مواد و ابزار كارش وارداتي ست، چطور مي تواند ارائه دهنده هنر اسلامي و ايراني باشد و كارش الگو قرار بگيرد؟ هنرمندي كه خودش هنر اسلامي را نمي شناسد و روحش با مباحث ديني عجين نيست، مطمئناً نمي تواند اين انتظار را برآورده كند.
البته تربيت هنرمند اسلامي و معنوي گرا تنها برعهده دانشگاه نيست، خانواده، مدرسه، آموزشگاه هاي خصوصي و... هم در اشاعه چنين نگاهي دخالت مستقيم دارند.»
قناديان با نقد عملكرد رسانه ها اعم از صداوسيما، رسانه هاي مكتوب و مجازي در حوزه هنر و استفاده از جلوه هاي هنر اسلامي، مي گويد: «همه رسانه ها مشغول پيام رساني و الگودهي به جامعه هستند، اما واقعاً تا چه حد ساز و كارها فراهم شده كه از اين كانال ها هنر اسلامي پيش چشم مخاطبين قرار بگيرد؟ اگر مديريت هنري كشور نسبت به اين مسئله حساسيت داشته باشد و ساز و كارها را به گونه اي طراحي كند كه همه سازمان هاي متولي هنر، رسانه ها، دانشگاه ها، آموزش وپرورش و نهادهاي خصوصي مرتبط با هنر به چنين حساسيتي برسند و مروج ديدگاه اسلامي، انقلابي و معنوي در گستره هنر باشند، سليقه عموم نيز تحت تأثير قرار مي گيرد.»
وي از ارائه برخي آثار سطحي، دم دستي، بدون پيام و در يك كلام غيرهنري كه به اسم هنر عرضه مي شوند، انتقاد كرده و مي گويد: «در شرايط فعلي مشتري مداري باعث شده به كميت فكر كنيم و كيفيت و محتوا را قرباني كرده ايم، غافل از اين كه اگر سليقه و ذائقه مردم به چنين آثار ضعيفي عادت كند، كم كم مطالبه گري و جستجوي آنها براي هنر متعالي به خواب مي رود و زمستان هنر بدون معنويت فرامي رسد. اين مسير نمي تواند به خلق هنر ماندگار و اسلامي بيانجامد و نيازمند تحول است.»
هنر اسلامي ابزاري
براي برقراري وحدت مسلمانان
جمله معروف هنر نزد ايرانيان است و بس را بسيار شنيده ايم. تاريخ گذشته ايرانيان و آثار به جاي مانده از آن نشان دهنده صدق قول گوينده اين جمله پرمغز است. وقتي كتاب تاريخ ايران را در موزه هاي باستان به صورت مصور و مستند مورد توجه قرار مي دهيم، متوجه عمق تأثير طبيعت در نقش و نگارهاي موجود در آن آثار مي شويم، نقوشي كه در هنر نقاشي، كوزه گري، سفال ديده مي شود. از طرفي در اين آثار، تنها طبيعت نيست كه به عنوان نشانه اي از حضور خدا در ذهن هنرمند، تجلي يافته است، بلكه از ميان اين آثار مي توان فهميد؛ ايرانيان از ابتدا يكتاپرست بوده و هنر را بهترين و كاربردي ترين زبان براي بازگو كردن عقايد خود مي دانسته اند. زباني كه به خاطر حس زيباشناسي ذاتي انسان در ميان تمام اقوام واژه هايي آشنا دارد كه ترجمان نمي خواهد. زباني كه چون از قلم دل انگيز و دست متبحر هنرمند مايه حيات مي گيرد، بر جان مردم نيز مي نشيند و تأثير مي گذارد.
توكلي كارشناس فرهنگي، توضيح مي دهد: «شروع فصل جديد مذهبي- گسترش اسلام- براي ايرانيان هنرمند و هنردوست، شروع دوره هنري جديد با پيشينه اي چندين هزار ساله، اما پايه هايي مستحكم تر بود. هنر اسلامي- ايراني كه هنوز زيربناهايش كه دست هنرمند و متبحر ايرانيان است و استواري ستون هايش كه برگرفته از يكتاپرستي با شعار لااله الااله... و آيات الهي و نقش و نگارهاي مذهبي است در خطوط روي ديوار مساجد، تخته فرش هاي به جاي مانده، پارچه نويس هاي مذهبي، اشعار بزرگ شعراي فارسي زبان و متن هاي مستحكم صوفيان و عارفان بزرگ، چشم دل را مي نوازد و برتري خود را ميان ساير هنرهاي مايه گرفته از تغزل و هنرهاي وارداتي حفظ كرده است.»
وي به صورت روشن از هنر اسلامي تعريفي ارائه داده و مي گويد: «هنر اسلامي يا هنرهاي مسلمانان به بخشي از هنر اطلاق مي شود كه در جامعه مسلمانان (و نه لزوماً مسلمانان) تحت تأثير فرهنگ اسلامي بوجود آمده است. هنري كه روند رواج و بالندگي آن گام به گام نبود، بلكه شتاب آميز و همچون ظهور خود دين و دولت اسلامي، ناگهاني بوده است، زيرا همه آنچه بر شكل گيري و تزئين عمارت هاي صدر اسلامي تأثير گذاشته خاص مسلمانان بود و اين تأثيرات در خدمت اهدافي قرار گرفته كه در پيش از اسلام بدان شكل و صورت وجود نداشت.
از ميان آثار به جاي مانده از آن دوران كه هنوز چون خورشيدي تابناك بر تارك تاريخ هنري ايرانيان مي درخشد، مي توان به آثار باقي مانده از دوره صفويان اشاره كرد. صفويان اهميت زيادي به فرهنگ و هنر و تمدن اسلامي مي دادند. از جمله آثار باستاني مي توان به سي وسه پل، پل خواجو، ميدان امام اصفهان، عالي قاپو، منار جنبان و غيره اشاره كرد. در ادبيات ايران هم تأثير عقايد و اصول اسلامي را مي توان در ادبيات كلاسيك و حتي نو ديد. به طوري كه شاعران و سرايندگان مثنوي هاي داستان هاي تغزل گونه باز هم رد پايي از عقايد اسلامي را در بازنويسي خود داشته اند.»
وي ادامه مي دهد: «از طرفي هنر اسلامي كه انعكاس علاقه مسلمانان به هنر و زيبايي است، ابزاري براي برقراري ارتباط و تعامل با ديگر اديان و ديگر فرهنگ ها است. در واقع هنر اسلامي موجودي زنده، پويا و زيبا و پسنديده اي براي شكوفايي و گسترش فرهنگ و تفكر اسلامي است. به نمايش گذاشتن و معرفي كردن هنر برگرفته از فرهنگ اسلامي در برقراري ارتباط بيشتر جهان اسلام با ديگر فرهنگ ها مؤثر است. در اين مقطع هنر اسلامي نه تنها وسيله اي براي معرفي و بازتاب تأثير مذهب در زمينه هاي مختلف هنري مانند ادبيات، هنرهاي كاشي كاري و سفالگري و طراحي لباس و طرح فرش مي باشد، بلكه زبان منسجم اتحاد بخش بين مسلمانان و حتي مردمان مذاهب ديگر نيز خواهد شد. اگر هنر اسلامي با توان و استعدادهاي ذكر شده براي معرفي ضمير پاك يك هنرمند متعهد مسلمان و معرفي توانمندي هاي تأثيرگذاري مباني اسلام در زمينه هاي هنري براي هنر دوستان و هنرمندان و متوليان امر هنر معلوم است، پس نيازسنجي براي فراهم آوردن امكان آشنايي بيشتر جوانان و هنرمندان با هنر اسلامي و جذب افراد به ويژه جوانان به هنرهاي اسلامي بايد از اهداف بزرگ و مهم دولت مردان و سياست گذاران هنري باشد.»
توكلي به ارايه راهكارهايي مي پردازد و مي گويد: «رسيدن به اين خواسته بايد از طريق قانونمند و براساس نظارتي دقيق باشد. قانوني كه متوليان امر را به رعايت حقوق هنرمندان، حفظ عزت هنر اسلامي در ميان مراكز دولتي و نظارت دقيق بر رعايت اين نكات فرا مي خواند، ايجاد كميسيوني در مجلس شوراي اسلامي با هدف احيا و گسترش هنر اسلامي در ميان جوانان و فراهم كردن شرايط ارتقاي كيفيت آموزش دروس در دانشگاه هاي هنر با گرايش هنرهاي اسلامي، اهميت دادن به هنرمندان جوان جوياي نام، ملزم كردن سازمان هاي ذي ربط براي برگزاري نمايشگاه هاي مختلف كشوري و بين المللي، ساخت برنامه هاي مستند و علمي براي معرفي هنرهاي سنتي در رسانه ملي مي تواند به حضور بيشتر اين هنر در خانه و اجتماع و مدارس ما كمك كند.»
اين كارشناس جوان در تكميل صحبت هايش مي گويد: «ايجاد دانشگاه هنر اسلامي در خاورميانه به عنوان يك هنر مستقل و مشترك بين كشورهاي اسلامي با پيشينه تاريخي متأثر از هم مي تواند باعث وحدت كلمه ميان هنرمندان به عنوان قشر تأثيرگذار بر عموم جامعه شود، هنري كه در شرايط مختلف مي تواند كاربرد سياسي، ملي، اجتماعي و... داشته باشد.»
وي مي گويد: «فكر مي كنم اولين قدم براي رسيدن به اين آمال دست يافتني كه حتي به نظر پروسه اي طولاني مدت هم نمي آيد، كاربردي كردن هنرهاي مختلف اسلامي اعم از خط، نقاشي، پارچه نويسي، كتيبه نويسي و كاشيكاري در مراكز و سازمان هايي باشد كه دولتي اداره مي شوند. پاسخ به اين سؤال را كه چرا جوانان از نشانه هاي هنر اسلامي در پوشش، موسيقي، تزئينات اتاق و... خود استفاده نمي كنند به عملكرد متوليان امر و توجه بي اندازه به هنرهاي وارداتي بايد جستجو كرد. گاهي به نظر مي رسد حتي جمله مرغ همسايه غاز است در هنر هم مصداق دارد. چرا نقاشي روي كوزه ها، زنان چين و ماچين است؟ چرا تابلو نوشته هاي روي ديوار مطب برخي از پزشكان يا مراكز درماني به خط هاي انگليسي و تابلوهاي تصاوير آن نقش و نگارهاي آلپ و كشورهاي اروپايي است! و يا اطلاعاتمان از برج هاي پيزا و... بي اندازه است. اين چراها هزاران دليل دارد كه مهمترين آن بي توجهي به امر هنر اسلامي است. توجهي كه شايسته قدمت چندين هزار ساله اين هنر متبرك و متعهد نيست.»
هنر اسلامي را به متن زندگي ببريم
هادي عارفي استاد نقاشي و گرافيك دانشگاه شهيد رجايي با ذكر اين مطلب كه هنر مذهبي و ديني تنها هنري است كه ماندگاري دارد، توضيح مي دهد: «هنر مذهبي چون با عشق و علاقه ايجاد مي شود و سفارش دهنده اي ندارد و در يك كلام بر پايه ماديات نيست ماندگار و پابرجاست. گويي رمز و رازي در زيربنا و پايه آن استوار است. كثرت و وحدت و تناسبات طلايي كه در نظام شكل گيري آن موج مي زند، اعجاز مي آفريند. در گذشته از نقش و نگارهاي اسلامي در تزئينات داخلي، ديواره، سقف، ظروف و ابزار جنگي استفاده مي شد. امروزه نيز به تازگي از اين نقوش و خط نوشته ها در تزيين حاشيه لباس استفاده كرده اند كه همين مورد استفاده را مي توان به تزيين پرده ها، روكش چوب و حتي سنگ فرش خيابان ها تعميم داد.»
اين استاد دانشگاه درحالي كه زمزمه مي كند:
اين همه نقش عجيب بر در و ديوار وجود/هر كه فكرت نكند نقش بود بر ديوار، مي گويد: «از نقوش اسلامي و اسليمي ها مي توان در فضاهاي مدرن بهره گرفت. حتي در صنعت مثلاً در خلق فرفوژه ها مي توانيم استفاده زيبايي از چنين نقش هايي داشته باشيم. چنين انقلابي مستلزم پرورش و خلاقيت ذهن معنوي گرا و اسلامي است.»
هنر سبب اقتدار دولت هاست
خيلي ها فكر مي كنند سرمايه گذاري در عرصه هنر دور ريختن سرمايه هاست، درحالي كه تاريخ نشان مي دهد توجه شاخص به هنر سبب اقتدار دولت ها و ماندگاري باورهاست. اما آيا يكي از اركان قدرت صفويان همين توجه شاخص آنها به هنر اسلامي نبود؟ چطور است كه در دانشگاه هنر دانشجويان ساعت ها مي توانند از هنر معماري و نقاشي غرب صحبت كنند، ولي نمي دانند كه در معماري اسلامي چه تعابير و تفاسيري نهفته است؟ آيا اين بي انگيزگي به همان مسئله غير بومي محتواي علوم دانشگاهي و حركت لاك پشتي و تعريف نشده تحولات برنمي گردد؟ و هزاران آياي ديگر كه در حوزه هنر بي پاسخ مانده است.
گزارش روز

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14