(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 11 اسفند 1388- شماره 19595
 

شرايط نزول امداد الهي
تيمسار احسني و مطبوعات پهلوي ادامه خاطره شانزدهم؛ خبرنگار شماره 11 چه كسي بود؟! - 30

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




شرايط نزول امداد الهي

لزوم حفظ ساخت حقيقي نظام در كنار حفظ ساخت حقوقي آن
دلمان به حفظ صورت و قالب خوش نباشد
اين «توانائي ماندن»، اين «اقتدار»، اين «ظرفيت بقاء» بايستي حفظ شود. اينجور نيست كه ما هر جور عمل كنيم - ولو بي تفاوت، ولو با عدم توجه به وظائف حساس و مهم - باز هم همين ظرفيت مقاومت باقي بماند؛ نه، بايستي نظام جمهوري اسلامي را به معناي حقيقي كلمه اش حفظ كرد، تا بتوان از منافع اين ملت، از منافع اين كشور، اين ملت را بهره مند كرد؛ تا بتوان اين ملت را به اوج ترقي و آرزوها و آرمان هاي خودش رساند.
آنچه مهم است اين است كه نظام جمهوري اسلامي يك ساخت حقوقي و رسمي دارد كه آن قانون اساسي، مجلس شوراي اسلامي، دولت اسلامي، انتخابات - همين چيزهائي كه مشاهده مي كنيد - است، كه البته حفظ اينها لازم و واجب است؛ اما كافي نيست.
هميشه در دل ساخت حقوقي، يك ساخت حقيقي، يك هويت حقيقي و واقعي وجود دارد؛ او را بايد حفظ كرد. اين ساخت حقوقي در حكم جسم است؛ در حكم قالب است، آن هويت حقيقي در حكم روح است؛ در حكم معنا و مضمون است. اگر آن معنا و مضمون تغيير پيدا كند، ولو اين ساخت ظاهري و حقوقي هم باقي بماند، نه فايده اي خواهد داشت، نه دوامي خواهد داشت؛ مثل دنداني كه از داخل پوك شده، ظاهرش سالم است؛ با اولين برخورد با يك جسم سخت در هم مي شكند. آن ساخت حقيقي و واقعي و دروني، مهم است؛ او در حكم روح اين جسم است. آن ساخت دروني چيست؟ همان آرمان هاي جمهوري اسلامي است: عدالت، كرامت انسان، حفظ ارزش ها، سعي براي ايجاد برادري و برابري، اخلاق، ايستادگي در مقابل نفوذ دشمن؛ اينها آن اجزاء ساخت حقيقي و باطني و دروني نظام جمهوري اسلامي است. اگر ما از اخلاق اسلامي دور شديم، اگر عدالت را فراموش كرديم، شعار عدالت را به انزواء انداختيم، اگر مردمي بودن مسئولان كشور را دست كم گرفتيم، اگر مسئولين كشور هم مثل خيلي از مسئولين كشورهاي ديگر به مسئوليت به عنوان يك وسيله و يك مركز ثروت و قدرت نگاه كنند، اگر مسئله خدمت و فداكاري براي مردم از ذهنيت و عمل مسئولين كشور حذف شود، اگر مردمي بودن، ساده زيستي، خود را در سطح توده مردم قرار دادن، از ذهنيت مسئولين كنار برود و حذف شود؛ پاك شود، اگر ايستادگي در مقابل تجاوزطلبي هاي دشمن فراموش شود، اگر رودربايستي ها، ضعف هاي شخصي، ضعف هاي شخصيتي بر روابط سياسي و بين المللي مسئولين كشور حاكم شود، اگر اين مغزهاي حقيقي و اين بخش هاي اصلي هويت واقعي جمهوري اسلامي از دست برود و ضعيف شود، ساخت ظاهري جمهوري اسلامي خيلي كمكي نمي كند؛ خيلي اثري نمي بخشد و پسوند «اسلامي» بعد از مجلس شورا: مجلس شوراي اسلامي؛ دولت جمهوري اسلامي، به تنهائي كاري صورت نمي دهد. اصل قضيه اين است كه مراقب باشيم آن روح، آن سيرت از دست نرود، فراموش نشود؛ دلمان خوش نباشد به حفظ صورت و قالب. به روح، معنا و سيرت توجه داشته باشيد. اين، اساس قضيه است.
تغيير هويت واقعي نظام به تدريج حاصل مي شود؟
تغيير سيرت، تغيير آن هويت واقعي، به تدريج و خيلي آرام حاصل مي شود. توجه بعضي ها به اين، غالباً جلب نمي شود، يا خيلي ها توجهشان جلب نمي شود. يك وقتي ممكن است همه متوجه شوند، كه كار از كار گذشته باشد. خيلي بايد دقت كرد. چشم بيناي طبقه روشن بين و روشنفكر جامعه - يعني طبقه دانشگاهي - و چشم بيناي دانشجويان بايد اين مسئوليت را هميشه براي خودش قائل باشد.
آنجائي كه خدا به ما كمك نكرده به خاطر اين بوده كه كار درست را انجام نداديم؟
بدانيم كه خداي متعال پشتيبان مردمي است كه با ايمان به او حركت مي كنند و اقدام اعمال قدرت انساني و نيروي خود را در يك هدفي به كار مي اندازند. خداي متعال يقيناً آن كساني را كه در راه اهداف الهي اقدام كنند، كمك مي كند. ما آنجاهائي كه شكست خورديم، آنجائي كه خدا به ما كمك نكرده است، به خاطر اين بوده است كه كار درست را انجام نداديم؛ سهم خودمان را نياورديم. اگر سهم خودمان را به ميدان بياوريم، خداي متعال هم كمك خواهد كرد. مي فرمايد: «اوفوا بعهدي اوف بعهدكم»؛ شما به پيماني كه با من داريد، عمل و وفا كنيد، من هم به آن پيمان عمل مي كنم؛ طرفيني است. خداي متعال كه مالك جان و واهب همه مواهب به ماست، با ما قرارداد دوجانبه بسته است. شما عمل كنيد، ما هم عمل مي كنيم؛ يعني خداي متعال اين وعده را داده است. ما اگر به وظيفه خودمان عمل نكرديم، نمي توانيم كمك الهي را انتظار داشته باشيم.
وقتي اعتماد وجود نداشت مشروعيت نظام دچار تزلزل خواهد شد؟
دشمنان ملت ايران مي دانند كه وقتي اعتماد وجود نداشت، مشاركت ضعيف خواهد شد؛ وقتي مشاركت و حضور در صحنه ضعيف شد، مشروعيت نظام دچار تزلزل خواهد شد؛ آنها اين را مي خواهند؛ هدف دشمن اين است. مي خواهند اعتماد را بگيرند تا مشاركت را بگيرند، تا مشروعيت را از جمهوري اسلامي بگيرند. اين، ضررش به مراتب از آتش زدن بانك و سوزاندن اتوبوس بيشتر است. اين، آن چيزي است كه با هيچ خسارت ديگري قابل مقايسه نيست. مردم بيايند در يك چنين حركت عظيمي اينجور مشتاقانه حضور پيدا كنند، بعد به مردم گفته بشود كه شما اشتباه كرديد به نظام اعتماد كرديد؛ نظام قابل اعتماد نبود. دشمن اين را مي خواهد.
اين خط را از پيش از انتخابات هم شروع كردند؛ از دو سه ماه پيش از اين. من اول فروردين در مشهد گفتم هي دارند دائماً به گوش ها مي خوانند، تكرار مي كنند كه بناست در انتخابات تقلب بشود. مي خواستند زمينه را آماده كنند. من آن وقت به دوستان خوبمان در داخل كشور تذكر دادم و گفتم اين حرفي را كه دشمن مي خواهد به ذهن مردم رسوخ بدهد، نگوئيد. نظام جمهوري اسلامي مورد اعتماد مردم است. اين اعتماد آسان به دست نيامده، سي سال است كه نظام جمهوري اسلامي با مسئولانش، با عملكردش، با تلاش هاي فراوانش توانسته اين اعتماد را در دل مردم عميق كند. دشمن مي خواهد اين اعتماد را بگيرد، مردم را دچار تزلزل كند.
در اين امتحان، مردود شدن، عقب افتادن نيست؛ سقوط است؟
خطاب ما به نخبگان است. آحاد ملت هم هوشيارند؛ نخبگان ما هوشيار باشند. نخبگان بدانند هر حرفي، هر اقدامي، هر تحليلي كه به آنها كمك بكند، اين حركت در مسير خلاف ملت است. همه ما خيلي بايد مراقب باشيم؛ خيلي بايد مراقب باشيم: مراقب حرف زدن، مراقب موضع گيري كردن، مراقب گفتن ها، مراقب نگفتن ها. يك چيزهائي را بايد گفت؛ اگر نگفتيم، به آن وظيفه عمل نكرده ايم. يك چيزهائي را بايد بر زبان نياورد، بايد نگفت؛ اگر گفتيم، برخلاف وظيفه عمل كرده ايم. نخبگان سر جلسه امتحانند؛ امتحان عظيمي است. در اين امتحان، مردود شدن، رفوزه شدن، فقط اين نيست كه ما يك سال عقب بيفتيم؛ سقوط است. اگر بخواهيم به اين معنا دچار نشويم، راهش اين است كه خرد را، كه انسان را به عبوديت دعوت مي كند، معيار و ملاك قرار بدهيم؛ شاخص قرار بدهيم.
هميشه حتي در بهترين شرائط هم امكان ضربه زدن از سوي دشمنان انقلاب وجود دارد ؟
پشت سنگرها خوابمان نبرد؟
تجربه هائي هم اين انتخابات داشت. يك تجربه براي ملت ما و مسئولان ما بود كه من اصرار دارم بر اينكه اين تجربه را همه مان جدي بگيريم؛ هم مسئولان جدي بگيرند، هم آحاد مردم جدي بگيرند و آن تجربه اين است كه باور كنيم كه هميشه امكان ضربه زدن از سوي دشمنان انقلاب و دشمنان ايران اسلامي هست؛ حتّي در بهترين شرائط. هميشه كمين دشمن را در نظر داشته باشيم. غفلت از اينكه ممكن است به حركت عمومي ملت ايران ضربه اي وارد شود، چيز خطرناكي است. هشيار باشيد. اين همان توصيه امير مؤمنان (سلام اللّه عليه) است كه فرمود: «و من نام لم ينم عنه» در عرصه زندگي سياسي دچار خواب آلودگي نشويم؛ در پشت سنگرها خوابمان نبرد. اگر تو خوابت برد، بايد بداني كه دشمن ممكن است بيدار باشد... اين تجربه بايستي براي ما - همه ما، همه آحاد مردم - تجربه هشداردهنده اي باشد. اگر ما در صحنه زندگي سياسي و اجتماعي به همديگر بدبين باشيم، به چشم دشمن به يكديگر نگاه كنيم، اين فرصت براي دشمنان حقيقي ما پيش خواهد آمد. اگر فكر نكنيم، اگر بصيرت نداشته باشيم، اگر فراموش كنيم كه دشمناني در كمين انقلابند، ضربه خواهيم خورد؛ اين براي ما تجربه شد.
دشمن ما از مدت ها پيش كمين كرده است؟
دست هائي از مدت ها پيش در كار بودند، مقدماتي فراهم مي كردند كه بتوانند از مقطع انتخابات عليه ملت ايران استفاده اي بكنند. خوشبختانه ملت ايران هوشيار بود و هوشيار است. فضا را غبارآلود كردند، دهان ها را قدري تلخ كردند؛ اما نتوانستند آن كاري را كه مي خواهند، انجام بدهند. اين هوشياري شما ملت بود. اين تجربه ما بود كه بدانيم دشمن ما كمين كرده است.
از تجاوب نسبي جمعي از مردم تهران اميدوار شدند؟
آني كه مي توانم بگويم، اين است كه اين جريان، چه پيشقراولانش دانسته باشند، چه ندانسته باشند، يك جرياني بود طراحي شده؛ تصادفي نبود. همه نشانه ها نشان مي دهد كه اين جريان طراحي شده بود، حساب شده بود. البته آنهائي كه طراحي كرده بودند، يقين نداشتند كه خواهد گرفت.
بعد از انتخابات كه تحركاتي از طرف بعضي ها شروع شد، يك تجاوب نسبي هم از سوي جمعي از مردم تهران صورت گرفت، آنها اميدوار شدند؛ فكر كردند آنچه كه تصور مي كردند، انجام شد و گرفت و اميدوار شدند. لذا ديديد كه اين دستگاه ها و وسائل رسانه اي و صوتي و الكترونيكي و ماهواره اي و غيره حضورشان در صحنه را چطور تشديد كردند؛ صريح وارد ميدان شدند. قبلاً اميدوار نبودند كه اين كار بگيرد؛ بعد ديدند نه، گرفت؛ لذا سريع وارد ميدان شدند؛ منتها خوشبختانه مثل هميشه كه مسائل ايران را بد مي فهمند و ملت ايران را نمي شناسند، اين دفعه هم نشناختند.
اگر بي تدبير عمل كنيم ضرر و هزينه بالا خواهد بود؟
دانشگاه بايد به هوش باشد. دانشجوي مؤمن و مسلمان و دانشجوئي كه به كشورش علاقه مند است و دانشجوئي كه به آينده كشور و آينده نسل خودش دلبسته است، بايد هوشيار باشد. بدانيد اينها دارند طراحي مي كنند؛ البته شكست مي خورند. من الان به شما عرض مي كنم، اينها در نهايت شكست مي خورند؛ اما درجه بيداري و هوشياري من و شما مي تواند در ميزان خسارت و ضرري كه وارد مي كنند، تأثير بگذارد. اگر هوشيار باشيم، نمي توانند صدمه و ضرري بزنند. اگر غفلت كنيم، احساساتي بشويم، بي تدبير عمل كنيم، يا خواب بمانيم و اينجور عوارض به سراغمان بيايد، ضرر و زيان و هزينه بالا خواهد بود؛ ولو در نهايت موفق نخواهند شد.

 



تيمسار احسني و مطبوعات پهلوي ادامه خاطره شانزدهم؛ خبرنگار شماره 11 چه كسي بود؟! - 30

برخي از همكاران شايد از كمبود «سوژه» بنالند و يا برخي از موضوعات را كم اهميت و به اصطلاح «دم دستي» بدانند، اما به اعتقاد من هيچ مطلبي در اين عرصه «دم دستي» و بي اهميت نيست و همواره موضوعات فراواني براي كار در اين زمينه وجود دارد، كافي است اندكي به حافظه خود فشار بياوريم.
آنچه را كه من امروز قصد پرداختن به آن دارم، موضوع «خبرنگاران شماره 11» است. يعني آن دسته از خبرنگاراني كه به محافل و مجامع در سطوح بالاي حاكميت محمدرضا شاهي راه داشتند و بسياري از درهاي بسته براي آنان باز بود و به اماكن بسياري كه ديگر خبرنگاران حق ورود به آنها را نداشتند، رفت و آمد مي كردند.
به طور كلي خبرنگاران در دوره بعد از كودتاي 28 مرداد به چند دسته تقسيم مي شوند:
الف) خبرنگاران حوزه هاي عمومي؛ مانند خبرنگاران صفحات حوادث و اخبار معمولي روزنامه ها كه كارتي با امضاي مدير روزنامه و يا حداكثر با امضاي مديركل مطبوعات وزارت اطلاعات و جهانگردي در جيب داشتند. اينان عمدتاً سر و كارشان با رؤساي روابط عمومي وزارتخانه ها و سازمان ها بود و آنچه را كه آنان به عنوان خبر ارائه مي كردند، به روزنامه ها مي آوردند و پس از تنظيم، براي چاپ در اخبار سردبير مي گذاشتند.
ب) خبرنگاران مرتبط با ساواك؛ اين دسته از خبرنگاران از موقعيتي ممتازتر از دسته اول برخوردار بودند و اكثر دستورالعمل هاي ساواك براي چاپ يا عدم چاپ يك خبر يا موضوع خاص از طريق اينان به روزنامه ها ابلاغ مي شد.
در آن سال ها ساواك اكثر دستوراتش را به صورت شفاهي به جرايد ابلاغ مي كرد و براي اينكه مبادا دستورات كتبي آن به عنوان سند مورد بهره برداري تبليغاتي گروه هاي اپوزيسيون قرار گيرد، نوشته اي به دست كسي نمي داد. (1) در آن سال ها مسئول جرايد ساواك كه از لحاظ سازماني زيرمجموعه اداره كل سوم ساواك بود و شخصي به نام تيمسار احسني از اواسط دوره نخست وزيري اميرعباس هويدا تا آخرين روز حيات رژيم پهلوي رياست آن را برعهده داشت، در نشريات بزرگ مانند كيهان، اطلاعات و آيندگان با چند خبرنگار ويژه ارتباط تلفني داشت و هر روز صبح دستورالعمل هايي را مشخصاً به آنها ابلاغ مي نمود و اين گونه خبرنگاران داراي سمت دبيرسرويس در آن روزنامه بودند و اين اختيار را داشتند تا به بهانه حك و اصلاح خبر و گزارش، دستورات ساواك را لحاظ كنند و از انتشار مطلبي كه خوشايند ساواك نبود جلوگيري نمايند. اين دسته از خبرنگاران به سبب همين ارتباط ويژه و اجراي فرامين، از موقعيتي برتر از خبرنگاران ساده برخوردار بودند و اكثراً به مدد همين تيمسار احسني و همكارانش در ساواك، صاحب نفوذ در ادارات و سازمان هاي دولتي و يا كارخانه هاي بزرگ بودند.
ج) خبرنگاران حوزه نخست وزيري؛ اين دسته از خبرنگاران به طور عمده از عناصر چاپلوس و فرصت طلب بودند. آنها بدون استثنأ با نخست وزيري آشنا بودند و تمام نخست وزيران، مخصوصاً هويدا آنها را به نام مي شناخت و از ويژگي هاي فردي و شخصيتي آنان اطلاع داشت و از رهگذر ارتباط ظاهراً صميمانه اي كه با يكايك آنها برقرار كرده بود، همه را به عوامل مطيع و گوش به فرمان خود مبدل ساخته بود. تا جايي كه بسياري از اوقات تني چند از آنان را به صورت جداگانه ملاقات مي كرد و در رقابت ها و باندبازي هاي رايج در سطوح بالاي حاكميت از آنها مي خواست تا جانب كدام گروه را بگيرند.
به عنوان مثال در ماجراي رقابت هويدا با عطأالله خسرواني وزير كشور و دبيركل حزب ايران نوين - كه داعيه نخست وزيري داشت و اكثر خواست هاي هويدا را اجرا نمي كرد - او از اين گروه خبرنگاران بهره برداري فراوان كرد و زماني كه ]غلامرضا[ نيك پي وزير آباداني و مسكن در جلسه هيأت دولت با خسرواني دعوا كرد و كارشان به كتك كاري كشيد، هويدا شخصاً خبرش را به اين دسته از خبرنگاران داد و زماني كه شاه نيك پي و خسرواني را از كار بركنار كرد، اين خبرنگاران بنابه خواست هويدا به افشاگري عليه خسرواني پرداختند و اين به اصطلاح افشاگري را به مسائل و موضوعات خانوادگي عطأالله خسرواني هم كشاندند و موضوع فرار زن خسرواني با افسر محافظ او را در ستون شايعات روزنامه ها درج كردند و موجبات حذف هميشگي عطأالله خسرواني را از صحنه وزارت و صدارت فراهم آوردند. به طوري كه خسرواني پس از مدت ها بيكار ماندن راضي شد كه به عنوان بازرس دولت در بانك رهني (بانك مسكن كنوني) منصوب شود. لازم به ذكر است كه همين شغل را ابراهيم صهبا - شاعر چاپلوس و ظاهراً في البداهه سراي آن ايام - از رهگذر مداحي و سرودن چند شعر «درپيتي» براي اسدالله علم به دست آورده بود و يكي از بازرسان دولت، با عضو هيأت مديره در همان بانك شده بود.
د) خبرنگاران دربار و خبرنگار مرتبط با شاه و فرح؛ اين گروه از خبرنگاران در فرهنگ روزگار محمدرضا شاهي به عنوان خبرنگاران شماره 11 شناخته مي شدند كه دستيابي به عنوان خبرنگار شماره 11 كار همه كس نبود و تنها افراد معدودي اين عنوان را كسب مي كردند. افرادي كه برخي از آنان حتي روزنامه نگار نبودند و حتي اصول ابتدايي نگارش مطبوعاتي را نمي دانستند و ديگران مطالب آنها را مي نوشتند. اين خبرنگاران با اينكه كمترين كار را در ميان كادر مطبوعاتي جرايد انجام مي دادند، به سبب نزديكي با دربار از بيشترين حقوق و مزايا برخوردار بودند.
همان طور كه در سطور پيشين توضيح داديم كليه افراد براي اشتغال به حرفه خبرنگاري بايد موافقت اداره كل مطبوعات را جلب مي كردند و كارت خبرنگاري مي گرفتند. اما خبرنگاران شماره 11 تشريفاتي به مراتب شديدتر پيش رو داشتند و پس از تصويب مديركل خدمات مطبوعاتي و معاون مطبوعاتي وزير اطلاعات و جهانگردي، سروكارشان با اداره مطبوعات ساواك مي افتاد و پس از گرفتن تأييديه و موافقت از تيمسار احسني - رئيس اداره مطبوعات ساواك - پرونده شان به ركن دوم و ضداطلاعات ارتش و گارد شاهنشاهي حواله مي شد. آنگاه موضوع به اطلاع رئيس دفتر بازرسي ويژه ارتشبد فردوست مي رسيد و بعد از تحقيق و موافقت تشكيلات زير فرمان او، كارت خبرنگاري شماره 11 با امضاي رئيس ركن دوم ارتش و افرادي همچون تيمسار پاليزبان صادر مي گرديد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- نظارت و كنترل شديد ساواك بر مطبوعات پس از اسداله و روي كار آمدن اميرعباس هويدا با ثبات بيشتري مطبوعات را تحت كنترل داشت. ]دفتر پژوهش هاي مؤسسه كيهان[

 

(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14