(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 15 اسفند 1388- شماره 19597
 

از مصادره تا تحريف «يار دبستاني»
مهاجرت نخبگان يا سياسيون؟
راز قتل «ندا آقا سلطان» در نامه اي به اصطلاح دانشجويي
10 تاكتيك دشمن براي تسخير دانشگاه



از مصادره تا تحريف «يار دبستاني»

آهنگ يار دبستاني يكي از تاثيرگذارترين سروده هاي تاريخ معاصر ايران، آهنگ محبوب و خاطره انگيز در ذهن دانشجويان و دانشگاهيان و متعلق به ادبيات اعتراضي دانشجويان انقلابي بر عليه رژيم ستم شاهي است. در مقطعي، آهنگ مذكور توسط جريان هاي جعلي مثل طيف غيرقانوني تحكيم، چپ ها و لمپن هاي دانشجونما مصادره مي شد. به دنبال اعتراض هاي متعدد آقاي جمشيد جم خواننده متعهد و انقلابي سرود «يار دبستاني» و تاكيد ايشان به اينكه اين آهنگ متعلق به انقلاب است و ابتكار دانشجويان انقلابي در سردادن يار دبستاني در مناسب هاي انقلابي، اين سرود ملي «مسروقه» به دامن جنبش حقيقي برگردانده شد. پس از اين اتفاق بود كه اتاق فرمان جريان جعلي موسوم به جنبش دانشجويي دست به دامن خواننده دوره گردي شد تا شايد سرودي براي پيروانش ساخته شود. سازمان سيا نيز زحمت انتشار اين ترانه را در سايت گويانيوز (سيانيوز) به شكل كاملا رايگان متقبل شد!


 



مهاجرت نخبگان يا سياسيون؟

شبكه تار عنكبوت موسوم به جرس (سايت اتاق فكر جريان فتنه) در هفته گذشته گزارشي با عنوان «موج جديد نخبگان از دانشگاه هاي ايران» را روي سايت خود گذاشت كه به بررسي پديده مهاجرت نخبگان يا فرار مغزها پرداخته است. گزارش مذكور با سياسي سازي يك پديده پيچيده اجتماعي كه معضل عمده كشورهاي در حال توسعه مي باشد، نوشته است: «مسئولين نه تنها درصدد يافتن راهكاري براي اين معضل فراگير نيستند بلكه براي توجيه ناكارآمدي خود به پاك كردن صورت مسئله روي آورده و آن را انكار مي كنند.» در اين گزارش همچنين ادعا شده: «سياستهاي محمود احمدي نژاد در برخورد با قشر دانشگاهي يكي از عوامل مستقيم سرخوردگي دانش آموختگان كشور و افزايش فرار مغزها طي ساليان رياستش بوده و اوضاع سياسي و اجتماعي كنوني كشور از جمله عوامل موثر مهاجرت نخبگان و دانشگاهيان به ديگر كشورها مي باشد. اما علي رغم اين واقعيت دردناك و اسف بار، احمدي نژاد در جمع نخبگان و تجار ايراني مقيم امارات، تعبير فرار مغزها از ايران را تعبيري غلط مي داند.» اين تحليل يك جانبه در حالي صورت مي گيرد كه اولا؛ پديده فرار مغزها يك معضل پيچيده اجتماعي، سياسي و اقتصادي چندين ساله در ايران است و دلايل متعددي دارد كه يكي از آن ها هم ترسيم فضاي ايده آل از جهان غرب و ايجاد تسهيلات مهاجرت توسط رسانه هايي مانند جرس مي باشد، ثانيا بايستي پناهندگان سياسي (اعم از دانشجويي و غيردانشجويي) را از نخبگان علمي جدا كرد. كساني كه به دنبال حوادث پس از انتخابات سر از كشورهاي غربي درآوردند (مانند آرش حجازي جاسوس بي بي سي و قاتل احتمالي ندا آقاسلطان). از اين طيف هستند، كساني كه تحليلگر جرس آن ها را نخبه به حساب آورده و در مهاجرت شان دولت را متهم دانسته است. ثالثاً اگر ناامني ايجاد شده بعد از انتخابات - همان طور كه اين گزارش مي نويسد- به اين مهاجرت ها دامن زده است، عامل اين ناامني كساني هستند كه با «توهم تقلب» كشور را به آشوب كشاندند نه مسئولين نظام.

 



10 تاكتيك دشمن براي تسخير دانشگاه

فاطمه مرسلي
جريان هاي به حاشيه رفته و سرخوردگان عرصه سياست هيچ گاه تيغ پركين خود برضد انقلاب اسلامي را زمين نگذاشته اند. گرچه سال هاست كه توطئه افكني هاي اين طيف ها در پس نقاب تزوير و پرده پوشي هاي سياسي مدارانه نهان گرديده است اما پويشي در فرازهاي زهرآلود واگويه هاي ايشان در هر برهه، نمايه اي شفاف از دشمني هاي اين جماعت با نظام اسلامي را برملا مي سازد.
طرح به ميدان آوردن دانشگاهيان بعنوان پياده نظام دشمن، از جمله آرمان هاي ديرين بيگانه پرستان وطني بوده است و از آنجا كه اين پروژه با هماهنگي سرويس هاي امنيتي خارج از كشور طراحي و به اجرا در مي آيد، رعايت اصول امنيتي در آن از جمله شروط اساسي قلمداد مي شود.
از يك طرف، تعامل برخي از دسته هاي دانشجويي با تجديدنظرطلبان هواخواه سكولاريسم و ليبراليسم و تئوريزه كردن مفاهيم و مباحث اومانيستي در دانشگاه ها، عملاً اين تشكل ها را وادار به فاصله گرفتن از مؤلفه هاي شناخته شده جنبش دانشجويي - مانند آرمانگرايي، استكبارستيزي، عدالت طلبي، ظلم ستيزي، عدم دنباله روي از احزاب و جريانات سياسي - نمود. از ديگر سو، با تحميل كاركرد احساس گرايي و عمل گرايي افراطي به محيط هاي دانشجويي و وابسته ساختن برخي از آنها به احزاب تندرو، باعث شد اين تشكل ها در نقش اهرم فشار از پايين تجديدنظرطلبان ظاهر شوند. اين فرآيند در كنار تلاش جريان هاي منحرف و مخالف نظام - از جمله نهضت آزادي - براي نفوذ در محيط هاي دانشجويي،بسط تفكر ليبرالي يارگيري از درون دانشگاه ها و تحصيل اراده به برخي از دسته هاي دانشجويي عملاً فضاي سياسي دانشگاه ها را به سوي راديكاليسم بي منطق سوق داد.
در اين مقاله سعي مي شود تا با ارائه تحليل هايي مستند به 10 عنوان از تاكتيك هاي دشمنان نظام جمهوري اسلامي كه با هدف تأثيرگذاري بر دانشگاهيان و سوءاستفاده از محيط هاي دانشجويي در نظر گرفته شده است، اشاره گردد.
همسو نمودن دانشجويان با سياست هاي بيگانگان در آغاز سال تحصيلي
طردشدگان سياسي و پياده نظام هاي احزاب با برنامه ريزي جهت كشاندن التهابات سياسي به دانشگاه ها در آستانه هر سال تحصيلي جديد و در نهايت تسخير فضاي دانشگاه ها در راستاي تأمين منافع بيگانگان، در تلاشند تا آنچه را كه در محيط اجتماعي نتوانستند بدست آوردند، به خيال باطل خود در فضاي دانشگاه كسب نمايند و با دستاويز قراردادن مشكلات دانشجويان، به نافرماني مدني دامن زده و جو را ملتهب و متشنج نمايند و راديكاليسم ايجاد كرده در مراكز دانشجويي را به سوي پروژه شوم عبور از حاكميت سوق دهند.
بي شك هدف اصلي عناصر مخالف داخلي و معاند خارجي از ايجاد تشنجات وسيع در محيط هاي دانشگاهي، چيزي جز ايفاي نقش گروه هاي فشار براي نظام، ممانعت از ايجاد طرح هاي اساسي در كشور و دامن زدن به اختلاف داخلي نمي باشد.
وارونه جلوه دادن 16 آذر و تغيير روح مراسم روز دانشجو
طيف افراطي علامه دفتر تحكيم وحدت و جريانات چپ ماركسيستي و سوسياليستي با اميد به همراهي دانشجويان منفعل مي كوشند با توجه به وجود پتانسيل اعتراضي در صحنه هاي اعتراضي و با استفاده از ويژگي بي مهابا بودن در درگيري هاي فيزيكي و فحاشي به طرف مقابل، 16 آذر را به روز اعتراض و نه جنبش دانشجويي به حكومت اسلامي تبديل نموده و روح حاكم بر مراسم اين روز را عوض نمايند. در نهايت نيز كار را به جايي رسانند كه اقدام انقلابي پديد آورندگان اين روز تاريخي درهمين مراسم مورد نكوهش قرار گيرد.
اوج فعاليت جريان دانشجويي چپ كه به تدريج از سال 1382 دست به اقدامات براي ابراز وجود مجدد در صحنه دانشگاه ها زدند، در مراسم سالروز 16 آذر 1385 بسيار چشم گير و ملموس بود كه با حمايت هاي وسيع داخلي و برون مرزي همراه شد و پس از آن نيز استراتژي هاي جديد خود را به موعد اجرا گذاشتند.
تشويق و كنترل جنبش دانشجويي در جهت ايجاد اغتشاش در سالروز 18 تير
خروج كردگان از آرمان ها و انديشه هاي امام عظيم الشأن و عدول كردگان از اصول و ارزش هاي انقلاب اسلامي با پشتيباني رسانه هاي معاند بيگانه، همه ساله در سالگرد شبه كودتاي 18 تير در تلاشند تا با تحريك افراطيون در دانشگاه ها، حادثه اي ديگر بمانند كوي دانشگاه حتي در ابعاد كوچك را خلق نموده و 18 تير ديگري را شبيه سازي نمايند.
دراين بين با نسبت دادن صفاتي نظير، روز قيام و همبستگي ملي جهت اثبات مخالفت ملت ايران و براندازي حكومت اسلامي، به حادثه ضدميهني 18 تير، سعي در القاي ذهنيت غلط به دانشجويان و جداسازي آنان از نظام ديني را دارند.
مظلوم نماياندن شبه دانشجويان ساختارشكن با كاناليزه كردن افكار دانشجويي به سوي جريانات ضدانقلاب
يكي از تاكتيك هاي جريانات دانشجويي راديكال كه با هدف تخريب چهره نظام جمهوري اسلامي و درخواست از نهادهاي بين المللي باصطلاح مدافع حقوق بشر صورت مي پذيرد، مظلوم نماياندن دانشجويان ساختارشكن در اذهان سايرين و كاناليزه كردن افكار دانشجويي به سوي جريانات ضدانقلاب و بزرگنمايي اپوزيسيون خارج نشين بعنوان قهرمانان ملي جنبش دانشجويي ايران مي باشد.
جالب تر آنكه سايت هاي ضدانقلاب و دنباله هاي داخلي آنها در دفاع از دانشجويان دربند بيان مي دارند كه طبق قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، تحصيل حق هر ايراني مي باشد، بي آنكه بدانند تنها كاري كه اين دانشجويان انجام نمي دهند تحصيل علم و كسب دانش است. شاهد اين مدعا هم تعداد ترم هاي مشروطي اين اشخاص مي باشد.
طيف چپ راديكال جنبش دانشجويي يا همان دانشجويان آزاديخواه و برابري طلب دانشگاه هاي ايران، فراخواني را در تاريخ 28 دسامبر 2007 برابر با 7 دي ماه 1386 به سازمان ها، نهادها و مراجع بين المللي بعنوان روز جهاني اعتراض به حكومت اسلامي در رابطه با دستگيري دانشجويان در ايران داده بود. هم چنين دانشجويان ماركسيست آزاديخواه و برابري طلب روز 16 فوريه 2008 برابر با 27 بهمن 1386 فراخوان يك آكسيون سراسري اعتراض به نظام جمهوري اسلامي براي اعلام خواست آزادي بي قيد و شرط همه دانشجويان زنداني را داده اند.
بيگانه پرستان در بعضي مواقع در جهت نيل به اهداف پليد خود، اختلاف ايدئولوژيك را ناديده انگاشته و حول يك استراتژي متحد مي شوند. به بيان ديگر، سوسياليست ها، سكولاريست ها، ليبراليست ها و ماركسيست ها در خط مشي، نشر اكاذيب عليه نظام جمهوري اسلامي ايران و درخواست آزادي فوري دانشجويان قانون شكن اتفاق نظر دارند.
علي وفقي عضو شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت در همين ارتباط در گفتگو با خبرنگار روز مي گويد: «وقتي يك دانشجو به جرم عقايد و پيگيري حقوق قانوني اش بازداشت مي شود، ديگر فرقي نمي كند كه طرز فكر او چيست، دانشجويان در دفاع از حقوق همكلاسي هاي خود به هيچ گونه مرزبندي قائل نيستند».
اهانت گستاخانه به مقام عظماي ولايت و رئيس جمهور منتخب
اكنون داعيان روشنفكري هماهنگ و بي پرده مي كوشند تا با اهانت هاي مكرر، قداست مفاهيم ديني و اجتماعي را بشكنند.
دولت نهم نيز در طول چهارسال عملكرد خود، درمعرض تخريب، سياه نمايي ها و جنگ رواني هاي رحمانه مخالفان خود بود كه از طريق مطبوعات نوشتاري، مجازي و ايميل هاي كارشده اي دست به دست مي گشت و مخاطب اصلي خود رادرميان خواص و نخبگان از جمله دانشگاهيان جامعه جستجو مي كرد.
با شروع سال 1388 و ورود ميرحسين موسوي به عرصه انتخابات و آغاز تبليغات انتخاباتي، هجمه رسانه اي گسترده و تداوم خط سياه نمايي و بزرگنمايي اشتباهات دولت، جامعه را دچار شكاف بزرگي كرد. جريان مبارزات انتخاباتي، اختلافات را به نفرت و دشمني بدل كرد و مهندس موسوي با بكاربردن عبارات رمال و كف بين و دروغگو دوباره دكتر احمدي نژاد و متهم كردن او به ارائه آمارهاي سرتاسر دروغ، گارد منفي بخشي از جامعه و دانشجويان هوادار خود را نسبت به احمدي نژاد به نفرتي عميق و بي پايان تبديل كرد.
در اين بين رسانه هاي معاند با پوشش وسيع اهانت هاي ديكتاتورمآبانه شبه دانشجويان، به تبليغاتي گسترده و پررنگ نمايي اين ياوه گويي ها مي پردازند.
رويگرداني اذهان دانشجويي ازطريق اهانت و مخالفت با حاكميت ارزش هاي ديني- ملي در دانشگاهها
يكي از صورت هاي راهبرد جنگ نرم آمريكا و نظام سلطه جهاني برضدانقلاب اسلامي ايران، تضعيف و بي اعتباركردن نهادهاي امنيتي و انتظامي مي باشد. براساس تحقيقات و بررسي هاي صورت گرفته از دوم خرداد 1376 به بعد تاكنون بر مواضع تشكل هاي ضدانقلابي و مخالفان قانون اساسي در دانشگاهها و همچنين نشرياتي كه در بهار 1378، توقيف شدند. بيانگر آن است كه بيشترين سرمايه گذاري هاي تبليغاتي و محوري ترين خط مشي آنها در جهت بي اعتباركردن بسيج سپاه پاسداران، شوراي نگهبان، صداوسيما و وزارت اطلاعات متمركز مي باشد.
اگرچه سال هاست طيف هاي غيرقانوني دفتر تحكيم وحدت و انجمن هاي اسلامي برخي دانشگاهها، نشر همه نوع افكار التقاطي و الحادي و سكولار اعم از انديشه چپ يا ليبرال را در دستور كار خود دارند. ليكن هيچ گاه نتوانسته اند بصورت عمده جايگاهي در ميان دانشجويان بيابند و جز چند حركت نامنظم و كم اثر مانند مقابله با تدفين شهداي گمنام دفاع مقدس در دانشگاهها كاري از پيش نبردند و درعين حال چهره ضدملي خود را نيز نشان دادند. اينان حتي نمي دانند اگر مخالف اسلام باشند، شهيدان 8 سال جنگ تحميلي در حكم قهرمانان ملي و مدافعان خاك وطن هستند.
دامن زدن و پررنگ جلوه دادن مسائل قوميت ها و اقليت ها
محافل سياسي و رسانه اي غربي با دست گذاشتن بر مسائل قومي و مذهبي مي كوشند براختلافات و تنش هاي داخلي دانشگاهها بيافزايند و اين رويكرد از منظر راهبرد كودتاي مخملي در ايران قابل ارزيابي وتحليل است. رسانه هاي بيگانه در يك جريان تبليغي هدفمند، تجربه ايران را بعنوان راهكاري براي مقابله با نظام جمهوري اسلامي در دستور كار قرارداده اند. از همين رو در راستاي سياست تفرقه افكني و دامن زدن به اختلافات قومي و مذهبي عليه ايران به دولت آمريكا توصيه مي كنند بجاي تنش زايي با رژيم ايران روشي مبتني بر سنت آمريكايي يعني تشويق نيروهاي ملي گرا در داخل ايران را درپيش گيرد. بعبارتي ديگر اقوام و اقليت هاي ديني در كشور و بويژه در دانشگاهها را بر ضد جمهوري اسلامي ايران بشورانند.
درسالهاي اخير خيزش جريان هاي قومي شتاب بيشتري به خود گرفته و اين جريان ها با شعار هويت طلبي در بين جوانان و دانشجويان پايگاههايي براي بسط ديدگاههاي خود پيدا نموده اند. هرچند اين جريان ها در وهله نخست با تأكيد بر اجراي كامل قانون اساسي بويژه اصول 15 و 19، پاي به عرصه وجود نهادند اما در حال حاضر با عبور از اين خواسته اوليه، مطالبات متفاوتي چون حق تعيين سرنوشت و استقلال طلبي را مطرح مي نمايند. در بين جريان هاي قومي گرا، جريان قوم گراي كرد از فعاليت گسترده تري برخوردار بوده و داعيه تجزيه طلبي و استقلال طلبي را در سر مي پرورانند و قوميت گرايان ترك و حتي بلوچ نيز تحت عناويني مانند دفاع از زبان محلي خود از اين قاعده مستثني نيستند.
جريان چپ نيز در بين فعالين قوميت گرا نفوذ كرده است كه اين امر باعث گرديده تا در مراسمات و تجمعات گوناگوني كه اخيرا ناظر آن بوده ايم، شاهد فعاليت قوميت گرايان در كنار چپ ها باشيم. در ميان اقوام گوناگون در پهنه سرزميني جمهوري اسلامي ايران قوميت آذري ها و اكراد به اين نوع تفكر گرايش بيشتري داشته و منسجم در حال فعاليت مي باشند. بعنوان مثال در ميان قوم ترك، فرقه دموكرات آذربايجان و در ميان قوم كرد، كومله را مي توان مثال زد.
گسيل اعتراضات دانشجويي به سمت التهاب آفريني هاي اجتماعي
در تحليل حتي سطحي اتفاقات چند ماهه گذشته، آنچه بسيار به چشم مي آيد نقش دانشگاه و دانشگاهيان و البته بصورت خاص دانشجويان در جريان اغتشاشات و حوادث پس از انتخابات است. تاجائيكه مي توان از اين گروه بعنوان يكي از بازوهاي اصلي جريان اغتشاش طلب و با تقريب خوبي مهم ترين بازوي عملياتي آن نام برد. به طور يقين پس از اين نيز نقش اساسي خود را در روشن نگه داشتن آتش فتنه و حفظ التهاب در جامعه و اعمال فشار به نظام، بخوبي ايفا خواهد كرد.
هم اكنون يكي از توطئه هاي دشمنان كه با تبليغات گسترده رسانه هاي بيگانه فارسي زبان و بويژه شبكه گروهك تروريستي منافقين برضد دانشگاه هاي ايران اسلامي طراحي و اجرا مي گردد، تلاش براي ايجاد آشوب در دانشگاه ها و سپس گسيل معترضين به جامعه و پيوند برخي جنبش هاي اجتماعي با آنان مي باشد كه به التهاب آفريني و به تعبير مقام معظم رهبري اردوكشي هاي خياباني پرداخته و با فشار از پايين بر حاكميت، نظام جمهوري اسلامي را وادار به عقب نشيني از اهداف و آرمان هاي خود نمايند.
ساموئل هانتينگتون؛ تئوريسين نظريه برخورد تمدن ها در كتاب موج سوم دموكراسي بر لزوم برقراري پيوند ساير اقشار جامعه با دانشجوياني كه تحت تأثير قرارگرفته و به تحريك درآمده اند، تأكيد ورزيده و مي نويسد: «دانشجويان به تنهايي قادر به سرنگوني رژيم نيستند.»
بعنوان مثال برخي جريانات دانشجويي با گفتمان ماركسيستي تلاش مي كنند تا از طريق پيوند زدن خود با گفتمان هاي سكولار ديگر مانند ناسيوناليسم و فمنيسم، خود را به گفتماني چند بعدي تبديل نموده و بدين سان جماعت گسترده تري را به سوي خود جذب كنند. اظهار علاقه شديد و بي سابقه جريان ها و تشكل هاي ماركسيستي دانشجويي به مطالبات و دغدغه هاي زنان، معلمان و كارگران را در اين چارچوب مي توان فهم و تفسير نمود.
تاكتيك اتحاد جنبش دانشجويي با جنبش كارگري نيز يكي از زمينه هاي گسيل اعتراضات دانشجويي به سوي اغتشاشات خياباني است كه در شعار «دانشجو، كارگر، اتحاد، اتحاد» نمود يافته است.
يكي ديگر از تاكتيك هاي مشترك طيف هاي چپ حمايت از جنبش هاي زنان است كه در قالب جريان فمنيسم تجلي يافته است تا با بكارگيري پتانسيل يكي ديگر از جنبش هاي اجتماعي در خدمت طيف خود و اتحاد تمام اين جنبش ها براي تقويت چپ و تسهيل دستيابي به هدف است. بعبارتي ديگر فمنيسم دانشجويي در ايران بعنوان مولود پيوند جريانات دانشجويي سكولار و حركت هاي زنان كه خود نيز دنباله رو آموزه هاي سكولار فمنيستي در غربند، در سال هاي اخير درصدد فراگير كردن هرچه بيشتر خواسته ها و ايده هاي فمنيستي و در نتيجه استفاده از اين اهرم فشار در براندازي نرم نظام جمهوري اسلامي برآمده است.
بي شك نخستين و مخاطره برانگيزترين نتيجه اين ازدواج گفتماني، فراگير و عمومي شدن گفتمان چپ و بسط يافتن آن به ساير طبقات و قشرهاي اجتماعي و در نهايت خلق التهابات و اردوكشي هاي خياباني جهت برهم زدن نظم عمومي مي باشد.
سوء استفاده از مشكلات صنفي در راستاي ايجاد نافرماني مدني و مبارزات خشونت پرهيز
گذري اجمالي بر اغتشاشات رخ داده در دانشگاه هاي كشور طي چند سال گذشته، معضلات صنفي را به عنوان جرقه ابتدايي اكثر اين اعتراض ها برجسته مي نمايد. كه سرانجام اغلب اعتراض هاي شبه صنفي در سال هاي اخير به موضوعي سياسي منتهي شده يا زمينه اي جهت سوءاستفاده سياسي گرديده و گستره وسيع برخي از اين اعتراض ها، حتي دامنه آشوب را به دانشگاه هاي ديگر نيز سرايت داده است.
اعتراض هاي صنفي يكساله اخير در دانشگاه هاي كرمانشاه، تبريز، شيراز، تربيت معلم تهران و زنجان كه ابتدا توسط شوراهاي صنفي سازماندهي گرديد اما در نهايت با استقبال گسترده طيف هاي افراطي تحكيم وحدت، وبلاگ هاي ماركسيستي و حتي رسانه ها و شبكه هاي ماهواره اي ضدانقلاب نظير صداي آمريكا روبرو شد و سرانجام به سمت يك موضوع كاملا سياسي چرخش نمود. اين رويكرد، حتي در مواضع صريح اپوزيسيون نيز قابل مشاهده است.
بازخواني وقايع اخير در دانشگاه هاي مهم و تاثيرگذار كشور از جمله سهند تبريز، تربيت معلم كرج، لرستان و زنجان و نحوه شكل گيري ناآرامي ها در اين دانشگاه ها نشان مي دهد كه پروژه اي كاملا طراحي شده و دقيق از سوي برخي جريانات افراطي خارج از دانشگاه در حال شكل گيري است كه مشخصه و وجه تمايز آن، سوءاستفاده از مطالبات صنفي و غيرسياسي به منظور همراه كردن قاطبه دانشجويان با برنامه هاي اعتراضي و در نهايت پيگيري خواسته ها و اهداف سياسي افراطيون در بستر مطالبات صنفي دانشجويي مي باشد. هر چند كه شواهد متعددي نيز مي تو ان ارائه نمود كه افراطيون در ايجاد اختلال در امور معيشتي دانشگاه و ايجاد اعتراضات صنفي نيز سهم قابل توجهي داشته اند.
بله، اكنون دشمن به مطالبات صنفي دانشجويان با چشم طمع مي نگرد و در اين ميان بيشترين جفا به دانشجوياني مي شود كه با نيت صادقانه خواستار پيگيري مطالبات به حق خود هستند اما در جريان غوغاسالاري و اقدامات ساختارشكنانه افراطيون، مطالبات اصلي آنها به فراموشي سپرده مي شود.
تحريك و تهييج احساسات با خلق سرودهايي با رويكرد ملي گرايي افراطي
تلاش محركانه و مهيجانه عناصر منافق و اپوزيسيون در راستاي واداشتن دانشجويان به رويكردهاي راديكال منشانه و هنجارشكني هاي قانون ستيزانه از طريق خلق سرودهايي با پس زمينه ملي گرايي منفك از جمهوري اسلامي، از جمله رهنمودهايي است كه از تريبون اين جريان مخالف نظام صادر گرديده است.
از مشخصات بارز اغتشاشات جريان هاي معاند انقلاب اسلامي، الگوگيري مستمر از سرودها و شعارهاي گروهك خونريز منافقين است كه از طريق ماهواره پخش مي گردد و ما شاهد سر دادن شعارهايي نظير ما زن و مرد جنگيم- بجنگ تا بجنگيم، در برخي تجمعات دانشجويي نيز هستيم.
بي شك دانشجويان و اساتيد متعهد دانشگاه ها پس از دريافت سردوشي افسري و فرماندهي جبهه مقابله با جنگ نرم از مقام معظم رهبري، وظايف ويژه اي را در جهت خنثي نمودن اين توطئه ها برعهده دارند.
لذا مي بايست از بزرگترين سرمايه هاي خود كه همانا اعتقاد به اسلام، توكل به خداوند تبارك و تعالي، حاكميت ارزش هاي والاي الهي در جامعه و ايمان به وحي و وعده هاي خداوند است، دفاع نمايند و با حفظ وحدت ملي و كاهش تشنجات اجتماعي، افزايش رفاه توأم با معنويت، عدالت و عبوديت و هم چنين افزايش امنيت و قدرت ملي را سرلوحه تلاش هاي خود قرار دهند كه اين مهم نيز بزرگترين ضربه به استكبار جهاني، صهيونيسم بين الملل و دنباله هاي داخلي آنان را در پي خواهد داشت.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14