(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 16 اسفند 1388- شماره 19598
 

«ام اس» سياسي
ريشه هاي حوادث پس از انتخابات از ديدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامي بسترآفرينان داخلي جنگ نرم
دشمن شناسي وارونه
مشروح پاسخ نمايندگي ايران در آژانس به گزارش آمانو گزارش مديركل سنجيده و مبتني بر واقعيت نيست
شكار ريگي، بي بي سي را ضربه فني كرد



«ام اس» سياسي

سيدجواد هاشمي فشاركي
خلقت آسمانها و زمين، جامدات، نباتات، حيوانات و انسان و اجزاء هر كدام، به تنهائي بيانگر حكمت و قدرت خالق آنست و در ميان همه آنها خلقت انسان، حاوي مجموعه اي از عجائب خلقت الهي است. دستگاه گردش خون، دستگاه تنفسي، دستگاه گوارش، سلسله اعصاب و مغز، دستگاه ايمني و... نيز هر كدام بيانگر عظمت، قدرت و درايت الهي است. وظيفه دستگاه ايمني بدن، حفاظت از مولكولها يا سلولهاي خودي بدن مي باشد و به محض ورود سلولها يا مولكولهاي بيگانه، آنان را شناسائي و به آن حمله كرده و از بين مي برد. تا سلولهاي خودي بتوانند به وظايف خود به خوبي عمل كرده و شخص در سلامت كامل فعاليت نمايد.
در جامعه نيز يكي از وظايف اساسي دولتها، تامين امنيت و سلامت روح و جسم جامعه بوده و بر اين اساس، عوامل بيگانه و مضر جامعه را شناسائي نموده و اقدامات تاميني لازم را انجام مي دهند، به گونه اي كه جامعه همواره در شرايط تعادل و تعالي قرار گيرد.
1-شناخت بيماري:
متاسفانه برخي از افراد، در دستگاه ايمني شان اختلال به وجود آمده و به دليل عدم قدرت تشخيص، سلولهاي خودي را بيگانه تلقي كرده و به آنها حمله مي كنند. به چنين بيماريهائي خود ايمني گفته ميشود و داراي انواع مختلفي بوده، كه هر كدام بر اندام و بافت خاصي اثر مي گذارند. مثلا در بيماري ام اس، پوشش اطراف سلولهاي عصبي و نخاع را بيگانه تلقي كرده و آنها را مورد حمله قرار داده و به تدريج سلولهاي محافظ مغز و نخاع را از بين مي برد.و در نتيجه فعاليتهاي سلولهاي عصبي بدن با اختلال مواجه ميشود و فرد بيمار دچار اختلال رفتاري مي شود.
در سطح جامعه نيز در قوه عاقله برخي افراد، اختلال بوجود آمده و اين افراد، سلولهاي جامعه و نظام خودي را به دليل عدم بصيرت، بيگانه تلقي كرده و به آنها تهاجم كرده و خسارات هنگفتي را براي مردم و جامعه به وجود مي آورند. لذا به دليل مشابهت، چنين بيماري را ميتوان ام اس سياسي يا خود وهمي ناميد.
2-علائم بيماري:
علائم بيماري ام اس كه ممكن است در بدن بيمار مشاهده شود، عبارتند از ضعف، خستگي، اختلاف در تكلم، اختلال در بينائي و از همه مهمتر اينكه در اين بيماران حركات بدن هماهنگ نبوده و در نتيجه رفتار فرد بيمار نامتعادل ميشود.
در بيماران ام اس سياسي يا خود وهمي نيز دقيقاً همين علائم مشاهده ميشود: ضعف و ناتواني در برابر منطق و قانون، خستگي در برابر حركت خروشان ملت، اختلال در تكلم بيان (از جمله سكوت، مواضع دو پهلو و...)، اختلال در بينائي حقايق و واقعيات و از همه بدتر اينكه در اين بيماران، حركت رفتاريشان، در شرايط و زمانهاي مختلف هماهنگ و متعادل نبوده و شاهد رفتارهاي متناقض آنان هستيم.
3-پيشرفت بيماري:
بيماري ام اس در طي مرور زمان رشد يافته و شديد مي گردد، بنحوي كه اختلال حركات بدن در ابتدا، اندك بوده و سپس شديدتر ميشود و در نهايت جسم را كاملا فلج مي كند.
بيماري ام اس سياسي نيز، در آغاز با لغزش هاي كوچك سياسي شروع شده و در نهايت فرد كاملا دچار فلج مغزي مي گردد. لغزش و سقوطي كه گاه، هيچگاه بازگشتي (توبه اي) را به همراه نخواهد داشت.
4-درمان بيماري:
افراد مبتلا به بيماري ام اس در صورت مشاهده علائم مذكور به پزشك مراجعه نموده و پزشك متخصص نيز براساس محل و شدت تخريب وارده، داروهائي را براي جلوگيري از پيشرفت بيماري و بهبود آن تجويز نموده و بيمار نيز براساس آن عمل مي كند.
بيماران ام اس سياسي يا خود وهمي نيز بايستي به پزشك جامعه كه براساس شرع و قانون، فصل الخطاب جامعه كه همانا قانون اساسي و رهبري نظام مي باشد و خير و صلاح دنيا و آخرت فرد و جامعه را تجويز مي كند، مراجعه نمايند. و چنانچه فرد بيمار به طبيب حاذق مذكور مراجعه نكنند، رفتارهاي نامتعادلش، معضلات و خساراتي را براي خود و جامعه بوجود مي آورد. همانطور كه گفتارها و بيانيه هاي اين بيماران سبب برخي حوادث و خسارات پس از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري شد.
5-ضرورت جراحي:
در شرايطي كه بيمار، به بيماري خود بي توجه و آلودگي آن براي جامعه مضر و خسارت بار است، دستگاه هاي امنيتي و قضائي جامعه كه مسئوليت تامين و برقراري امنيت و سلامت جامعه را برعهده دارند، مكلفند كه همانند برخورد با سارقين و معتادان و...، جهت برقراري سلامت در جامعه، بيماران مذكور را مطابق قانون جلب و تحت عمل جراحي (مجازات) قرار دهند، اين جراحي يك ضرورت اجتنا ب ناپذير است، چرا كه در دهه عدالت و توسعه، بايستي جامعه از شر صدمه اين بيماري رهائي يافته و توان جامعه در مسير توسعه عدالت محور، مستهلك نشده و بتواند حركت خود را شتابان تر كند.
مطلب پاياني
تمثيل مذكور، مثال مع الفارغ بوده، و صرفاً به جهت تشابه نوع بيماري، علائم آن و آثار و پيامدهايش جهت ادراك بيشتر تشبيه شده است. بيماران عزيز ام اس، افرادي شريف بوده كه ناخواسته دچار آن گرديده اند و بر بيماري خود واقف شده و براي بازگشت سلامتي خود، تمام تلاش را به كار مي بندند و چشم اميد به تاثير درمان و شفاي الهي دارند. لكن بيماران ام اس سياسي براساس هواهاي نفساني و وساوس شيطاني خود را به تغافل زده و نمي خواهند هوشيار و بصيرت يابند، فلذا تلاشي نيز در جهت درمان خود برنداشته و نتيجتاً با مرور زمان بيماري، چون سرطان، ضلالت و مرگ سياسي فرد بيمار را بهمراه دارد.

 



ريشه هاي حوادث پس از انتخابات از ديدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامي بسترآفرينان داخلي جنگ نرم

مرتضي يقيني پور
حوادث تلخ روزهاي بيست و سوم تا سي و يكم خرداد ماه و اتفاقات روزهايي چون روز قدس، روز سيزدهم آبان ماه، روز شانزدهم آذرماه و روز عاشورا، حوادث متناوبي بودند كه در يك سو مخالفين و معارضين نظام جمهوري اسلامي ايران را شادمان و اميدوار و در سويي ديگر جمع كثير علاقمندان به نظام اسلامي را با انبوهي از اندوه و نگراني و موجي از سؤال و شبهه مواجه ساخت. به راستي ريشه هاي اين حوادث ناگوار را در چه بايد جست؟
الف- ما اعتقاد راسخ داريم كه جهت دستيابي به فهمي جامع و صحيح از حوادث سياسي ايران به خصوص حوادث تلخ اخير مراجعه به تحليل هاي رهبر معظم انقلاب اسلامي دام ظله ضروري است و در توجيه اين ضرورت به ويژگي ها و برخورداري هاي شخص رهبري استناد مي جوييم. به اعتقاد ما رهبر معظم انقلاب اسلامي دام ظله از امتيازات و امكانات ويژه اي برخوردار است كه در مجموع، معظم له را مرجعي مطمئن و منحصر به فرد در تحليل و تفسير حوادث سياسي قرار مي دهد. تجارب سياسي گسترده ايشان در دوران هاي پيش و پس از پيروزي انقلاب اسلامي؛ معلومات فراوان معظم له در زمينه هاي گوناگون ديني، فرهنگي، تاريخي، سياسي و اجتماعي؛ آشنايي وسيع و دقيق با وضعيت كشور از جهات مختلف در طول سه دهه گذشته؛ اشراف اطلاعاتي نسبت به جريانهاي سياسي فعال داخلي و خارجي اعم از موافق، مخالف و معارض نظام جمهوري اسلامي به ضميمه عدالت و تقوايي كه در معظم له ظاهر است، ايشان را از چنين مرجعيت بلامنازعي برخوردار مي سازد.
ب- درخصوص حوادث ناگوار اخير كه پيرامون دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري شكل گرفت، رهبر معظم انقلاب اسلامي دام ظله به صورت تدريجي، تحليلي منسجم و همه جانبه نگر ارائه داده و همراه با علم و حلم و حزم به تبيين عوامل مختلف و ابعاد گوناگون حوادث و روشن ساختن اذهان مردم پرداخته اند. مراجعات مكرر ما به بيانات رهبري در طول چند ماه گذشته حكايت از آن دارد كه مي توان مجموعه تحليل هاي معظم له نسبت به حوادث اخير را به دو حوزه كلان تقسيم بندي نمود. رهبري در يك حوزه به بررسي عملكرد نظام سلطه و جبهه استكبار جهاني در اين حوادث پرداخته اند و در حوزه اي ديگر به تحليل عملكرد فعالان سياسي داخلي اقدام نموده اند.
ج- منظور از جبهه استكبار جهاني در اين مباحث، مجموعه نيروهايي هستند كه در مواجهه با نظام جمهوري اسلامي ايران به دنبال آنند كه از رهگذر تبليغ، تطميع، تهديد، تحريم و تهاجم، نظام اسلامي را تضعيف و در نهايت براندازي نموده و نظامي هماهنگ با اهداف استكباري و استعماري خود را حاكم نمايند. از عناصر شاخص اين جبهه مي توان به دولت ايالات متحده آمريكا، رژيم صهيونيستي، دولت انگلستان، رسانه هاي فراگير تبليغاتي و شبكه هاي اطلاعاتي، جاسوسي و تخريبي وابسته به آن دولت ها و ضدانقلاب هاي فراري خارج نشين اشاره نمود. منظور از فعالان سياسي داخلي نيز در اينجا، مجموعه نيروهايي هستند كه در جريان دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري به نحوي از انحاء وارد عرصه سياسي كشور شده اند.
د- از ديدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامي دام ظله، جبهه استكبار جهاني براي دستيابي به اهداف و آرمان هاي پليد خود در برابر نظام جمهوري اسلامي، سال هاست كه به جنگ نرم رو آورده است، جنگي كه در آن، ابعاد سياسي، اجتماعي و فرهنگي برخورد، برجسته تر از ساير ابعاد خودنمايي مي كند. نظام سلطه در راستاي دستيابي به اهداف شيطاني خود در اين نبرد به دنبال اغفال توده هاي مردم و رو در رو قرار دادن آنها با نظام اسلامي است. دشمن به دنبال آن است كه در مرحله اول با تمسك به جنگ رواني، پشتوانه مردمي نظام را زير سؤال برده و نظام را فاقد كارآمدي و افقي روشن نشان دهد. در اين راستا مستكبران از هر گونه التهاب در فضاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي ايران استقبال كرده و از هر فرصت و بستري براي عملياتي كردن برنامه ها و طراحي هاي خود بهره مي برند و اساسا خود را تشنه فرصت و بستر مناسب مي يابند.
از ديدگاه رهبري درست در همين جاست كه عملكرد ناصواب و نابخردانه جمعي از نيروهاي سياسي داخلي در جريانات پيش و پس از برگزاري انتخابات دهم، بستر آفرين تحركات آشوب طلبانه و براندازانه جبهه استكبار جهاني شد، جبهه اي كه از سال ها پيش، براي فراهم آمدن و بهره برداري از چنين فرصت و بستري برنامه ريزي كرده بود.
براساس مراجعات مكرر ما به بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي دام ظله، مهمترين اقدامات فرصت آفرين و بسترساز جمعي از نيروهاي سياسي داخلي را مي توان به گونه زير فهرست نمود:
1- زير سؤال بردن بي دليل اصل انتخابات و كوبيدن بر طبل ابطال آن (به عنوان بزرگترين جرم صورت گرفته)
2- فراخواندن مردم به انجام تظاهرات هاي معترضانه و اقدام به اردوكشي خياباني
3- شفاف نساختن مرزهاي عقيدتي- سياسي خود با جبهه استكبار جهاني و بيزاري نجستن از حمايت هاي پنهان و آشكار نظام سلطه
4- قانون گريزي و تأكيد بر ادامه مسير غيرقانوني و التهاب آفرين
5- محكوم نكردن صريح حوادث تلخ و پي در پي بعد از انتخابات
6- سكوت و يا موضع گيري مبهم و دوپهلو از سوي برخي از سرشناسان عرصه سياست داخلي
7- طرح پاره اي از مسائل جنجالي و نيز زير پا گذاشتن بعضي از اصول و آداب اخلاقي در جريان تبليغات و مناظره هاي انتخاباتي
8- مخدوش ساختن مجموعه اي از حقايق، امتيازات و خدمات نظام جمهوري اسلامي ايران در طول سه دهه گذشته در جريان فوق الذكر (جريان انتخابات)
مجموعه اين موارد را مي توان، مهمترين و موثرترين اقدامات بستر آفرين داخلي تلقي نمود، اما بدون ترديد همه اين موارد نيز در يك سطح از اهميت و تأثيرگذاري قرار ندارند. در هر حال اين اقدامات بستري مناسب براي طراحان و مجريان جنگ نرم پديد آورد تا در آن بستر، وضعيت عمومي كشور را با اغتشاشات از پيش برنامه ريزي شده، ملتهب ساخته و جنگ رواني- رسانه اي بزرگي را عليه نظام جمهوري اسلامي و ملت ايران سامان دهند و نظام را در آستانه فروپاشي و توده مردم را در مقابل نظام به تصوير كشند!!
در پايان، ناگفته نماند كه تمام آنچه ما در اين نوشتار، تحت عنوان ديدگاه هاي رهبري مطرح ساختيم، محصول درك و فهم ما از تحليل هاي معظم له بوده است؛ از همين رو به مخاطبين فهيم خود پيشنهاد مي كنيم كه ضمن مراجعه به مجموعه بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي دام ظله در طول ماه هاي اخير، خود، نسبت به آنچه ما از ديدگاه هاي رهبري دريافتيم و عرضه داشتيم، قضاوت كنند.

 



دشمن شناسي وارونه

محمد امين آبادي
ژنرال ديويد پترائوس فرمانده نيروهاي آمريكايي مستقر در خاورميانه در 22 ژانويه سال جاري ميلادي در سخنراني خود در مؤسسه مطالعات جنگ در واشنگتن مي گويد: « از نظر كشورهاي واقع در كرانه جنوبي خليج فارس، ايران يك تهديد جدي است و كشورهاي خليج فارس آشكارا ايران را يك تهديد تلقي مي كنند.» وي در همين سخنراني از استقرار سامانه دفاع موشكي آمريكا در 4 كشور منطقه خليج فارس براي مقابله با آن چه كه وي تهديدات ايران عليه كشورهاي منطقه نام برد، خبر داد: به فاصله كمي بعد از اين سخنراني يك مقام عالي رتبه نظامي آمريكا در گفتگو با روزنامه نيويورك تايمز فاش كرد؛ كشورهايي كه قرار است سامانه دفاع موشكي آمريكا در خاك آنها مستقر شود، كويت، بحرين، قطر و امارات متحده عربي هستند.
معرفي ايران به عنوان يك خطر جدي براي كشورهاي منطقه، در حقيقت تداوم پروژه ايران هراسي براي توجيه استمرار حضور نظامي آمريكا در منطقه خليج فارس و يك نوع بازارگرمي براي فروش هرچه بيشتر محصولات نظامي ايالات متحده به كشورهاي خليج فارس، براي برگرداندن دلارهاي نفتي به مركز و رونق دادن به اقتصاد بي رونق نظام سرمايه داري است.ولي آنچه كه مهمتر به نظر مي رسد تلقين تهديد بودن ايران به منظور ايجاد يك اتحاد استراتژيك بين كشورهاي منطقه با آمريكا و اسرائيل بر ضد ايران است و استقرار سامانه موشكي فوق الذكر نيز نشانه اي از تلاش براي تشكيل چنين اتحادي مي باشد ولي آنچه كه مهمتر به نظر مي رسد تلقين تهديد بودن ايران به منظور ايجاد يك اتحاد استراتژيك بين كشورهاي منطقه با آمريكا و اسرائيل برضد ايران است و استقرار سامانه موشكي فوق الذكر نيز نشانه اي از تلاش براي تشكيل چنين اتحادي مي باشد.
صرف نظر از اينكه درمورد ناكارآمدي استقرار اين سامانه دفاع موشكي در بين كارشناسان نظامي يك اجماع نظري وجود دارد ولي در اين ميان يادآوري چند نكته به كشورهاي مذكور كه قرار است سامانه دفاع موشكي آمريكا در خاك آنها مستقر شود و يا اينكه مستقر شده است و نيز كشورهاي ديگري كه ممكن است براي استقرار اين سامانه در خاك خود وسوسه شوند ضروري به نظر مي رسد.
1-جمهوري اسلامي ايران از بدو تأسيس تاكنون به هيچ كشوري حمله نظامي نكرده است و در جنگ تحميلي هشت ساله نيز طبق اعلام رسمي سازمان ملل كه به عنوان سند رسمي اين سازمان منتشر شده است اين دولت صدام بود كه به عنوان سند رسمي اين سازمان منتشر شده است اين دولت صدام بود كه به عنوان آغازگر اين جنگ شناخته شد. توسعه طلبي ارضي هيچ جايگاهي در راهبردهاي جمهوري اسلامي ايران ندارد چراكه ديگر زمانه كشورگشايي، تصرف واشغال سرزمين ديگران گذشته است. امروز كشورهايي كه در تاريخ سياه خود، صدها مورد تجاوز، اشغال و حمله نظامي دارند. مدعي هستند كه ايران به دنبال تهديد كشورهاي منطقه است. حكام عرب بايد به حافظه تاريخي خود مراجعه كنند تا ببينند كه چه كشورهايي تاكنون به خاك وسرزمين آنها تجاوز كرده اند اشغال سرزمين فلسطين و تأسيس يك رژيم جعلي در قلب جهان اسلام، جنگ هاي اعراب و اسرائيل و جدا شدن بخش هايي از اين كشورها و الحاق آن به اسرائيل. تهديد مكرر به حملات نظامي و تجاوزات پي درپي هوايي و زميني اين رژيم به دولت هايي مثل سوريه و لبنان. تحميل جنگ 33 روزه لبنان و 22 روزه غزه. اشغال نظامي 2 كشور اسلامي افغانستان و عراق و به خاك و خون كشيدن هزاران انسان بيگناه. تنها گوشه اي از تاريخ سراسر ننگ آمريكا و اسرائيل است. توسعه طلبي با ذات اين كشورها عجين است و دادن دست دوستي و اتحاد با چنين دولت هايي بر عليه يك دولت اسلامي ديگر كه تاكنون هيچ عملي عليه منافع امت اسلامي و كشورهاي مسلمان منطقه انجام نداده است و هميشه در صف اول دفاع از حقوق مسلمانان و كشورهاي اسلامي بوده است واقعاً چه توجيه عقلي و شرعي مي تواند داشته باشد. و چه منفعتي براي امت اسلامي كه هم اكنون با مسائل و مشكلات جدي دست به گريبان است دارد. بدون شك و ترديد آمريكا، انگليس و اسرائيل دشمنان حقيقي امت اسلامي محسوب مي شوند. و سفرهاي مكرر مقامات اين كشورها به منطقه و تلقين ايران هراسي به منظور انحراف اذهان حكام عرب از توجه به دشمنان حقيقي جهان اسلام كه همانا خودشان هستند مي باشند.
2- سال 1917 زماني كه انقلاب روسيه به پيروزي رسيد، اين كشور درگير جنگ جهاني اول بود و لنين براي نجات انقلاب كمونيستي مجبور شد چند ميليون هكتار از اراضي روسيه را براي متاركه جنگ به آلمانها تقديم كند در اين سو عراق زماني به ايران حمله كرد كه انقلاب تازه به پيروزي رسيده بود ارتش در حال تصفيه از افسران شاهنشاهي بود و سپاه نيز هنوز مستقر نشده بود. هر دو ابرقدرت وقت يعني آمريكا و شوروي و در كل بيش از 50 كشور مستقيم و غيرمستقيم از عراق در حمله به ايران پشتيباني كردند. هشت سال كربلا و عاشورا هر روز در جبهه ها تكرار شد و فرزندان روح خدا با دستان خالي و با كمترين امكانات اجازه ندادند حتي يك وجب از خاك اين سرزمين جدا شود. هزاران هزار شهيد براي حفظ استقلال و تماميت ارضي ايران زمين داده شد. سرنوشت رژيم بعث و صدام معدوم مقابل حكام عبرت قرار دارد. غرب صدام را تطميع و تجهيز كرد و به جنگ با ايران فرستاد. ولي در نهايت وي به سرنوشتي دچار شد كه به اندازه پهناي تاريخ عرب ديگران خواهد شد. كساني كه با آمريكا و اسرائيل عليه ايران دست دوستي و اتحاد مي دهند بايد از اين سرنوشت شوم عبرت بگيرند. ايران همان ايران و جوانان امروز در دفاع از مرزها و كيان نظام اسلامي از جوانان ديروز مصمم تر هستند.
3- طبق اصول مصرح در حقوق بين الملل اگر از هر نقطه اي به خاك كشوري حمله شود مي تواند همان منطقه را مورد تهاجم قرار دهد و درهم بكوبد كشورهاي منطقه نبايد اجازه دهند كه خاك آنها مقري براي استقرار پايگاه هاي موشكي آمريكا قرار گيرد. استقرار اين سامانه موشكي قطعاً به منظور حفظ امنيت اسرائيل است نه كشورهاي ميزبان و اگر آنها با اسرائيل و آمريكا در اين بازي خطرناك همراهي كنند در نهايت متضرر اصلي خودشان خواهند بود.
آمريكا، متحد استراتژيك اسرائيل است و نه اعراب. و تمامي روساي جمهور آمريكا چه دموكرات و چه جمهوريخواه خود را موظف به دفاع از امنيت اسرائيل مي دانند و تمامي ترتيبات امنيتي كه آمريكاييها در منطقه دنبال مي كنند. شاخصه اصلي آن دفاع از امنيت اين رژيم غاصب است.
اين انتظار بي جايي نيست كه ايران از كشورهاي منطقه بخواهد كه آنها به جاي اين دشمن شناسي وارونه و تلقي ايران به عنوان يك تهديد به يك دشمن شناسي حقيقي بپردازند. كه اگر اين كار صورت گيرد آنها قطعاً در اتحادها و اعتلاف هاي خود با سران جنايتكار آمريكا و اسرائيل تجديدنظر خواهند كرد.
و كلام آخر اينكه جمهوري اسلامي ايران بارها اعلام كرده است كه امنيت خليج فارس به دست خود كشورهاي منطقه بايد تامين شود و كشورها در يك رايزني مستمر به ايجاد ترتيبات سياسي، امنيتي و اقتصادي حول منافع مشترك بپردازند. در صورت ايجاد چنين ترتيبات مشتركي به طورقطع و يقين كشورهاي فرامنطقه اي در پيشبرد نقشه هاي شيطاني خود در منطقه ناكام خواهند ماند.

 



مشروح پاسخ نمايندگي ايران در آژانس به گزارش آمانو گزارش مديركل سنجيده و مبتني بر واقعيت نيست

نمايندگي ايران در آژانس بين المللي انرژي اتمي در نشست توجيهي آژانس كه چهارشنبه گذشته براي اعضاي شوراي حكام برگزار شد،تاكيد كرد كه گزارش يوكيا آمانو، مديركل جديد درباره برنامه هسته اي ايران و اجراي پادمان ها در جمهوري اسلامي «سنجيده و مبتني بر واقعيت نيست» و درعين حال با پرداختن به جزيياتي تكراري باعث نامفهوم شدن و گيج كردن خوانندگان اين گزارش شده است.
علي اصغر سلطانيه تنها موضوع جديد در اين گزارش را اعلام غني سازي 20 درصدي در ايران مي داند و درعين حال مي گويد كه اين گزارش «به رغم برخي نقايص يك بار ديگر بر همكاري ايران با آژانس تاكيد مي كند.»
متن كامل نامه علي اصغر سلطانيه، نماينده دايم جمهوري اسلامي ايران در آژانس بين المللي انرژي اتمي كه چهارشنبه هفته گذشته در جلسه توجيهي آژانس ارايه شد، به شرح زير است:
«يادداشت توضيحي درباره 10/2010/GOV
از سوي نمايندگي دائم جمهوري اسلامي ايران به آژانس بين المللي انرژي اتمي
درباره گزارش مديركل در خصوص اجراي پادمان ها در ايران 10/2010/GOV
توضيحات كلي
1- اين گزارش سنجيده و مبتني برواقعيت نيست زيرا به طور صحيح منعكس كننده توضيحات جمهوري اسلامي ايران به سؤالات يا ارتباطاتي كه با آژانس برقرار شده نيست.
2- اين گزارش آن چنان به جزييات فني پرداخته است كه گروه هاي مختلف خوانندگان، ديپلمات ها، كارشناسان و به شكل وسيع تري افكار عمومي را گيج كرده است.
3- تنها تحول جديد از زمان آخرين گزارش مديركل سابق، فعاليت غني سازي موفقيت آميز تا 20 درصد در راستاي توليد سوخت لازم براي راكتور تحقيقاتي تهران پس از آن است كه ايران به دليل فقدان پاسخ مسئولانه به درخواست مشروعش دلسرد شد. اما متن مفصل سابقه تاريخي و تكرار مسائل قديمي نظير مطالعات ادعايي منتسب در لب تاپ آمريكايي با جزيياتي است كه ابهاماتي را براي افكار عمومي ايجاد كرده است. مطالعات ادعايي از جمله اتهامات بي اساس درباره موشك ها، خرج موشك و مواد انفجاري با قدرت بالا در 4 سال پيش مطرح شده بود بنابراين مسئله جديدي نيست. بخش پادمان هاي آژانس ممكن است قصد داشته اين مسائل را براي اعضاي شوراي حكام دوباره توضيح دهد يا به بهاي گيج كردن افكار عمومي و صدمه زدن به اعتبار آژانس به اعضاي جديد كمك كند.
4- در پي اطلاعيه رسمي ايران مورخ 8 فوريه 2010 (كه به پيوست موجود مي باشد) مبني بر اين كه تصميم گرفته است فعاليت هاي غني سازي تا 20 درصد را آغاز كند، ايران دقيقا در 9 فوريه اين كار را آغاز كرد پس از آنكه آژانس به طور رسمي دريافت اطلاعيه اش را تاييد كرد و در همان روز به ايران اطلاع داد كه به بازرسان دستور داده شده است در FEP در سايت نطنز در 9 فوريه 2010 حاضر باشند.
نقل قول از نامه آژانس مورخ 8 فوريه 2010 نوشته مديربخش عمليات هاي B، اداره پادمان ها:
من به نامه مورخ 8 فوريه 2010 شما اشاره مي كنم(Ref M/5009/315/137) و تمايل دارم به شما اطلاع دهم كه به بازرسان ما دستور داده شده است در نهم فوريه 2010 در FEP باشند تا مهر و موم سليندر 30B حاوي اورانيوم با غناي پايين را بردارند، در طول يكي كردن با سيلندر B5 هم چنان مستمرا مطلع بمانند، پس از راستي آزمايي هم دو سيلندر 30B و 5B مهر و موم كنند.
درهمان روز آنها همچنين تمامي فعاليت هاي مورد نياز را براي آنكه به اپراتور اجازه داده شود دور ريزهاي 30B را از جعبه هاي سرد جابه جاكنند انجام داده اند.»[
درحالي كه سانتريفوژهايي كه براي اين هدف به كار رفتند همچنان تحت دامنه كامل پادمان ها از جمله نظارت 24 ساعته دوربين هاي آژانس قرار دارند و بازرس روزانه و نيز بازرسي هاي اعلام نشده انجام مي گيرد. درهرحال ايران تصميم گرفت به آژانس اطلاع دهد و از بازرسان دعوت كند در زمان آغاز اين فعاليت جديد حاضر باشند. بنابر اين متن پاراگرف 11 اين گزارش مغاير با ترتيبات مبتني بر واقعيت و گمراه كننده است.
5- اين واقعيت كه همه مواد هسته اي اعلام شده محاسبه شده اند و تحت دامنه كامل نظارت آژانس قرار دارند در اين گزارش منعكس نشده است.
6- اين واقعيت كه اطلاعات مطالعات ادعايي فاقد اعتبار است آن گونه كه مدير كل سابق اعلام كرده است، دراين گزارش ديده نمي شود.
7- اين گزارش فاقد هرگونه اشاره به اين واقعيت است كه آمريكا به آژانس اجازه نداد اطلاعات مربوط به مطالعات ادعايي كه به لپ تاپ مشهور آمريكايي مرتبط است دراختيار ايران قرار دهد بنابر اين فعاليت هاي راستي آزمايي آژانس به مخاطره افتاد و اعتبارش خدشه دار شد زيرا آژانس متعهد به ارائه اين اطلاعات به اين امر مطابق با طرح اقدام (INFCIRC/711) بود كه با جمهوري اسلامي ايران درباره آن توافق شده بود. ممكن بود به سادگي به انتقاد مديركل سابق دراين راستا اشاره كرد.
8- تلفيق مفاهيم «همه مواد هسته اي»، «مواد هسته اي اعلام شده» و مساله «اطمينان از نبود مواد هسته اي اعلام نشده» درمتن توافق پادمان هاي جامع و پروتكل الحاقي به شكل غير حرفه اي همكاري كامل ايران براساس تعهداتش در قبال توافق نامه پادمان جامع را تحليل برده و افكار عمومي را گمراه كرده است.
II نكات خاص:
گزارشي كه دبيرخانه آژانس بين المللي انرژي اتمي براي مديركل جديد درباره اجراي توافق نامه پادمان درجمهوري اسلامي ايران آماده كرده است به رغم برخي نقايص يك بارديگر بر همكاري ايران با آژانس تاكيد مي كند. آنچه درپي مي آيد، نمونه هاي مختلفي از همكاري ايران است كه درگزارش اخير منعكس شده است:
A) دامنه كامل پادمان هاي فعاليت هاي غني سازي و مواد هسته اي درنظنز:
1-«مواد هسته اي در(FEP) شامل خوراك، توليد و دورريز) هم چنين همه آبشارهاي نصب شده و ايستگاه هاي خوراك و بازپس گيري تحت اقدامات مراقبتي و نظارتي آژانس قرار دارند» (پاراگرف 5)
2-« نتايج نمونه برداري از محيط در FEP تا 21 نوامبر 2009 نشان مي دهد كه حداكثر غني سازي همان طور كه ايران در پرسش نامه اطلاعات طراحي اعلام كرد(يعني كم تر از 5درصد غني سازي ) U-235 درآن كارخانه تجاوز نكرده است.» (پاراگرف 6)
3-«آژانس از آخرين گزارش به طور موفقيت آميز 4بازرسي سرزده در FEP انجام داده است كه مجموع چنين بازرس هايي از مارس 2007، 35 مورد شده است.» (پاراگرف 6)
4- «آژانس بين 14 تا 16 سپتامبر 2009 يك راستي آزمايي موجودي فيزيكي (PIV) در PFEP انجام داد كه نتايج آن، كه در چارچوب متغيرهاي اندازه گيري كه معمولا با چنين تأسيساتي مرتبط است، مقدار موجودي را كه توسط ايران اعلام شده بود تاييد كرد...» (پاراگراف7)
5- «در 14 فوريه 2010 ايران در حضور بازرسان آژانس تقريبا 1950 كيلوگرم از UF6 با غناي كم را از FEP به ايستگاه خوراك دهي PFEP منتقل كرد.» (پاراگراف12)
6- «بازرسان آژانس سيلندري را كه شامل مواد براي ايستگاه خوراك دهي بود مهر و موم كردند. ايران نتايج طيف سنج را به آژانس ارايه كرد كه...» (پاراگراف12)
B) فعاليت هاي راستي آزمايي در كارخانه غني سازي سوخت فردو (FFEP)
7- «آژانس در 25تا 28 اكتبر 2009 زماني كه راستي آزمايي اطلاعات طراحي در كارخانه آزمايش سوخت را انجام داد با طرف ايراني ملاقات و درباره گاه شمار طراحي و ساخت)» ...FFEP پاراگراف14(از26 اكتبر 2009 آژانس پنج DIV را در FFEP انجام داده است» (پاراگراف17)
8- در سه دور (از پنج DIV انجام شده) آژانس اقدام به برداشتن نمونه هاي محيطي كرد.
C) فعاليت هاي بازفرآوري
9- آژانس بازرسي از نحوه استفاده و ساخت سلول هاي داغ در رآكتور تحقيقاتي تهران (TRR) و مؤسسه توليد راديوايزوتوپ موليبدن، يد و زنون (MIX) را ادامه داده است. (پاراگراف18)
10- آژانس يك بازرسي و يك DIV در TRR را در 11نوامبر 2009 و در تاريخ 23ژانويه 2010 در تاسيسات MIX انجام داد. هيچ گونه شواهدي در مورد بازفرآوري و فعاليت هاي مربوطه در اين تأسيسات مشاهده نشده است. (پاراگراف18)
D) كارخانه توليد سوخت (FMP)
11- «آژانس در 13 ژانويه 2010 در كارخانه توليد سوخت (FMP) راستي آزمايي اطلاعات طراحي انجام داد. اين راستي آزمايي تاييد كرد كه هيچ گونه تجهيزات جديد فرآيند در اين تأسيسات نصب نشده است و هيچ گونه مجموعه، ميله و يا قرص هاي سوخت از ماه مي 2009 توليد نشده است.» (پاراگراف22)
E) ديگر موضوعات
12- «آژانس در 8فوريه 2010 راستي آزمايي اطلاعات طراحي را در راكتور آب سنگين 40-TR در اراك انجام داد. آژانس تاييد كرد كه ساخت تأسيسات در حال انجام است.» (پاراگراف23)
13- «ايران براساس نامه مورخ 11فوريه 2010 يك DIQ به روز شده براي UCF را ارائه داد.» (پاراگراف25)
14- «ايران تحت پوشش نامه اي در تاريخ13 دسامبر 2009 پرسش نامه به روز شده اطلاعات طراحي را براي UCF كه شامل نقشه و طراحي آزمايشگاه مزبور نيز بود تسليم كرد.» (پاراگراف26)
15- «در 17 ژانويه 2010 آژانس يك بازرسي و DIV در UCF انجام داد.» (پاراگراف27)
16- «ميزان كلي اورانيوم در قالب UF6 توليد شده در... UCF همچنان تحت نظارت و بررسي آژانس قرار دارد. (پاراگراف27)
17- «در 9ژانويه 2010 ايران يك DIV در آزمايشگاه تحقيقاتي چند منظوره جابرابن حيان (JHL) در تهران انجام داد...» (پاراگراف37)
همكاري مستمر ميان جمهوري اسلامي ايران و آژانس منجر به اين نتيجه شده است كه «آژانس همچنان به راستي آزمايي عدم انحراف مواد هسته اي اعلام شده در ايران ادامه مي دهد...» (پاراگراف46)
وين 24 فوريه 2010

 



شكار ريگي، بي بي سي را ضربه فني كرد

اميد حسيني
موج نااميدي و ياس و سرخوردگي كه بعد از راهپيمايي 9 دي و مخصوصا 22 بهمن جريان فتنه را فراگرفته، آنقدر زياد است كه سران فتنه و رسانه هاي حامي آنها اين روزها به هر اقدامي دست مي زنند تا خودشان را كمي جمع و جور كنند. اين جريان كه بر اثر تحليل هاي غلط، اميدهاي زيادي به راهپيمايي 22 بهمن داشتند، عملا در اين روز توسط مردم ايران ضربه فني شدند و از گردونه محاسبات خارج شدند.
البته اين حرف به اين معنا نيست كه جريان فتنه به توطئه هاي خود عليه نظام و مردم ادامه نمي دهد، اتفاقا آنها هنوز هم منتظر فرصتي هستند تا دوباره خودشان و عناصرشان را بازسازي كنند و پاتك هايي را عليه پيروزي قاطع مردم در 22 بهمن اجرا كنند. اما ضربات ناشي از راهپيمايي 22 بهمن، آنچنان سنگين و كاري بود، كه حالا حالاها بايد منتظر بمانند تا وقت مناسبي گيرشان بيايد! (فعلا كه از سرنگوني نظام، به ترقه بازي و قاشق زدن در چهارشنبه سوري رضايت داده اند!)
اما براي گرم كردن و شارژ دوباره عناصر شكست خورده، شبكه بي بي سي فارسي در تازه ترين اقدام خود، فيلمي را پخش كرده است درباره ماجراي كوي دانشگاه. مجري اين شبكه قبل از پخش اين فيلم كوتاه، سعي مي كند با كلمات و عباراتي، حساسيت و دلهره آور بودن آن را به بيننده القا كند. اين خانم مجري چنان به برخي بينندگان خود توصيه مي كند كه اين فيلم را نبينند كه من خودم را براي ديدن صحنه هاي قتل و آدم كشي و سربريدن دانشجويان آماده كرده بودم! در طول پخش اين فيلم، گزارشگر هم وظيفه دارد بطور مرتب فجيع بودن اين حركت را يادآوري كند اما حقيقتاً اين فيلم آن چيزي نيست كه بي بي سي ادعايش را دارد و مي خواهد القا كند.
من قصد دفاع از اقدامات غيرقانوني و يا حمله به دانشجويان و تهاجم به كوي دانشگاه را ندارم، اما يك طرفه نبايد قضاوت كرد. نبايد تصور كنيم كه دانشجويان مي توانند به هر اقدامي كه دلشان خواست دست بزنند و كسي هم حق نداشته باشد به آنها بگويد بالاي چشمتان ابروست. اگر دانشگاه محل مقدسي است و كسي حق ندارد حريم آنرا زير پا بگذارد، قطعا جاي فحاشي و اهانت به مسئولان نظام هم نيست.
آنچه در اين فيلم كوتاه ديده مي شود، حكايت از اغتشاش و سنگ پراني عده اي از دانشجويان و برهم زدن نظم و امنيت توسط آنها دارد. در ادامه با حضور پليس در كوي دانشگاه، عده اي از دانشجويان خاطي دستگير مي شوند. در اين ميان ممكن است عده اي هم كتك بخورند، اما صداهاي شنيده شده و تصاوير اين فيلم، كاملا اثبات مي كند كه غالب نيروهاي حاضر در كوي، به شدت مراقب هستند تا كسي كتك نزند و كسي هم كتك نخورد! (برخلاف فيلم هايي كه شبكه هاي غربي و آمريكايي از نيروهاي پليسشان به ما نشان مي دهند و آنها به طور دسته جمعي بر سر و صورت متهم و مجرم مي زنند!»
پس معلوم مي شود كه علت حضور پليس در كوي دانشگاه، برخورد با عناصر اغتشاشگر و هتاكي است كه با سوءاستفاده از محيط دانشگاه، به نظام و انقلاب و رهبري و ميليون ها ايراني حاضر در انتخابات توهين مي كرده اند. چون اگر نيروي انتظامي از ابتدا قصد تار و مار كردن دانشجويان را داشت، ديگر نيازي نبود كه عده اي داد بزنند «كسي را نزنيد» بلكه از همان ابتدا همه دانشجويان را مورد ضرب و شتم قرار مي دادند و دلشان هم به حال هيچ كس نمي سوخت!
اما مهمتر از اين حرف ها و اينكه آيا اصلا كسي كتك خورده يا نخورده، اين مسئله قابل تامل است كه چرا اين فيلم درست در چنين شرايطي و در چنين زماني پخش مي شود. به نظر من انتشار اين فيلم توسط بي بي سي آن هم بعد از گذشت 8 ماه، كاملاً حساب شده است. درست در زماني كه جريان فتنه دچار شكست و سرخوردگي شديد شده و روحيه اش را كاملا باخته و ديگر هيچ انگيزه و بهانه اي براي ادامه اغتشاشات ندارد، قطعا بايد فكري براي تقويت مجدد روحيه پياده نظام جريان فتنه كرد.
اين جريان كه در ماه هاي گذشته به هر اقدامي براي رسيدن به خواسته هاي غيرقانوني خود و اثبات ديكتاتوري سبز خود دست زده و با هوشياري مردم به مراد خود نرسيده است، قطعا نياز به انگيزه جديدي دارد تا بتواند همچنان در صحنه باقي بماند. اين وظيفه را بي بي سي فارسي به عهده دارد و نيز آن دست هاي پنهاني كه فيلم ها را به دست رسانه اصلي خود در انگليس مي رسانند. جالب اينكه چند ساعت قبل از پخش اين فيلم در بي بي سي، عده اي از دوستان سبز اينترنتي ما، خبرش را در محيط مجازي منعكس كرده بودند امروز هم لينك بخش هاي پخش نشده آن را در اينترنت قرار داده اند كه اين خود نشان مي دهد چه كساني نقش پشتيباني اين ماجرا را برعهده دارند!
اما درست يك روز بعد از انتشار اين فيلم، خبر ديگري در ايران منتشر مي شود كه همه اين ماجراها را به حاشيه مي برد. خبر دستگيري عبدالمالك ريگي، جنايتكار شروري كه چند سالي است ضمن ايجاد ناامني در شرق كشور، تعداد زيادي از فرزندان اين آب و خاك را به خاك و خون كشانده بود. از همان ابتدا خبر دستگيري ريگي به بمب خبري ايران، منطقه و جهان تبديل شد.
و درست در زماني كه بي بي سي فارسي مي خواست با انتشار اين فيلم و با بزرگنمايي و دروغ و تحريف، حاميانش را از اين رخوت و بي حالي كه گريبان شان را گرفته نجات دهد و بحث تازه اي را در محافل خبري و رسانه اي و دنياي مجازي براه اندازد، خبر دستگيري ريگي مثل پتكي بر سر آنها فرود آمد تا همه روياهاشان نقش بر آب شود. طبعاً اين روزها ريگي و ماجراي دستگيري او حرف اول محافل خبري و خانواده هاي ايراني و مخصوصا خانواده شهدايي است كه قرباني جنايات ريگي و حاميان غربي اش شده بودند.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14