(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 16 اسفند 1388- شماره 19598
 

نقش مهم رسانه در معرفي و دفاع از ارزش هاي انقلاب 35

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




نقش مهم رسانه در معرفي و دفاع از ارزش هاي انقلاب 35

به طور خاص در انتخابات رياست جمهوري دهم (خرداد 1388) و حوادث قبل و پس از آن نيز از آنجا كه نخبگان جامعه در امتحان عظيم انتخابات و حوادث پس از آن -به هر دليل- از بصيرت كافي برخوردار نبودند شاهد عملكرد غيرقابل قبول و بعضا تاسف بار ايشان بوديم. امري كه باعث شد برخي از ايشان در تشخيص حق و باطل دچار اشتباه شده و طيف قابل ملاحظه اي نيز به علت عدم توانايي تمييز حق از باطل سكوت پيشه كرده و از حمايت حق و پشتيباني مقام ولايت شانه خالي نمايند. اين مصيبت تا آنجا گسترده بود كه تعداد زيادي از نخبگان مذهبي و حوزوي كشور نيز در فتنه هاي «تابستان داغ» از همراهي ستون فقرات نظام اسلامي يعني ركن ركين ولايت فقيه بازماندند.
رهبر معظم انقلاب با توجه به اين نكته اساسي و با مخاطب شناسي بي نظير خود در جمع اعضاي مجلس خبرگان رهبري به تاثيرگذاري نخبگان بر عموم مردم و توطئه هاي دشمن براي تحت تاثير قرار دادن ذهن خواص جامعه اشاره كردند و افزودند:
«به نظر من يكي از وظائف اصلي امروز ما و شما، همين است: ما بصيرت خودمان را در مسائل گوناگون تقويت كنيم و بتوانيم ان شاءاللّه بصيرت مخاطبان و مستمعان خودمان را هم زياد بكنيم.»
اما در كنار قشر نخبه جامعه، نقش مسئولين و كارگزاران نظام اسلامي به عنوان كساني كه زمام دار امور كشور هستند نقشي مهم و چشم ناپوشيدني است. چرا كه از يك سو مسائل دنيوي و پرتگاههاي اخلاقي و حب جاه و مال و مقام در برابر ايشان قرار دارد و از سوي ديگر دشمنان انقلاب با فعاليت سنگين خبري و تبليغاتي سعي در تلقين ناكارآمدي نظام اسلامي و مسئولين كشور دارند. لذاست كه رهبر انقلاب خطاب به متوليان قواي سه گانه كشور علاج حمله دشمن به كارآمدي نظام را «اثبات كارآمدي» دانسته و در سخنان متعدد و به مناسبتهاي گوناگون بر مطالبه كارآمدي دستگاههاي مسئول كشور از سوي عموم ملت و به خصوص قشر جوان و دانشجوي كشور تاكيد كرده اند.
نكته ديگري كه با كارآمدي نظام پيوند وثيقي دارد لزوم جديت و برخورد قاطع با مفاسد گوناگون مسئولين كشور است. براي مثال ايشان در جايي مي فرمايند:
»مواجهه با انحراف و خطا بايد جدي باشد؛ هم دولتي ها و هم دستگاه قضايي اگر در جايي ديدند كه انحراف و خطايي وجود دارد، بايد با آن برخورد كنند. گاهي سر زدن خطاهاي كوچك از انسانهايي كه از آنها امانت انتظار مي رود، ضررش خيلي بيشتر از خطاهاي بزرگ ديگران است. امين بودن موجب مي شود كه خطاي صادر شده، بزرگ باشد. بايد با اين خطاها برخورد شود؛ اين در كارايي نظام تأثير دارد. اگر مسؤولان دولتي در جاي خود و مسؤولان قضايي در جاي خود، هر كدام با اين انحرافات و خطاها برخورد كنند، هم كارايي مسؤولان دولت در زمينه هاي مختلف زياد خواهد شد؛ هم اين معضل اقتصادي - مشكل اشتغال، مشكل صادرات و واردات، مسائل مربوط به پول و غيره - عمدتاً حل خواهد شد؛ يعني برخورد با فساد، هم موجب مي شود كه افراد دقت بيشتري بكنند، هم موجب مي شود كه دستهاي خيانت كار بترسند و عقب بكشند. اين دو عامل موجب خواهد شد كه در كارهاي اقتصادي و جاري كشور و دولت، پيشرفت به وجود آيد. بنابراين علاج تهاجم به ناكارآمدي نظام، اثبات كارآمدي است؛ كه اثبات كارآمدي هم اين گونه است.»
يكي ديگر از راهبردهاي اساسي جبهه حزب الله در مواجهه با دشمنان انقلاب اسلامي، لزوم در نظرگرفتن استراتژي آفندي و تعريف زمين بازي براي دشمن است. به تعبير ديگر به جاي آنكه دشمنان نظام به طور مداوم در فضاي داخلي و بين الملل و همچنين در فضاي رسانهاي دنيا براي افكار عمومي مسائل كاذب و دروغين و يا كم اهميت را مسائل اصلي جلوه دهند لازم است مسئولين كشور با توكل به خداي متعال و مرعوب نشدن در برابر جريان زر و زور و تزوير به عمق استراتژيك دشمنان انقلاب و اسلام حمله برده و ابتكار عمل در مواجهه نرم با دشمن را در دست بگيرند و در اين راه از سيره حضرت امام(ره) الگو بگيرند كه فرمود:
«امروز با جمود و سكون و سكوت بايد مبارزه كرد و شور و حال حركت انقلاب را پابرجا داشت... هميشه با بصيرت و با چشماني باز به دشمنان خيره شويد و آنان را آرام نگذاريد كه اگر آرام گذاريد لحظه اي آرامتان نمي گذارند»
مرحوم سيداحمد خميني نيز در سخنراني كوبنده اي در سال 71 با تبيين استراتژي امام در حوزه سياست خارجي مي گويند:
«عده اي بعد از جنگ زمزمه مي كردند كه ديپلماسي ما با آنچه در دنيا رايج است فرق دارد لذا بايد در يك خانواده بزرگ اعتقادات ديگران را مراعات كرد در حالي كه امام اعتقاد داشتند مراعات اين ديپلماسي موجب مي شود تا همه هستي خود را ببازيم ... در به هم زدن اين ساختار امام قبل از اينكه دولت موقت بجنبد دستور قطع رابطه با مصر را صادر كردند، بدون مشورت با احدي حكم اعدام سلمان رشدي مرتد را صادر نمودند، بدون توجه به مسائل سياسي و روابط ديپلماتيك به وزارت امور خارجه دستور مي دهند تمام سفراي جمهوري اسلامي ايران در كشورهاي عضو بازار مشترك اروپا را فرابخوانند، بدون درنگ دستور انهدام كتاب فروشيها و ناشرين كتاب موهن آيات شيطاني را در سراسر جهان صادر مي كنند، بدون معطلي دستور اعدام ناشرين را صادر كردند. دنياي استكبار هميشه دنبال مواضع امام(ره) دوان بود و امام هرگونه كه مي خواستند آنها را تحقير مي كردند. مواضع سازش ناپذير و پرصلابت امام در مساله سلمان رشدي كار را به آنجا كشاند كه بوش، رئيس جمهور وقت آمريكا، براي اولين بار به مسلمانان آمريكا به مناسبت عيد فطر تبريك گفت. تاچر از مسلمانان انگليسي به خوبي ياد كرد و علي الظاهر با آنان اعلام همدردي نمود. سياست بازان غربي يكي پس از ديگري سفراي خود را با ذلت به تهران فرستادند و عذرخواهي كردند. سران كشورهاي اسلامي ناچارا اين موضوع را محكوم كردند و حكم ارتداد رشدي در نزد افكار عمومي تثبيت شد؛ ديپلماسي امام ديپلماسي تهاجم بود.»
مساله ديگري كه در اين مقام لازم است ذكر شود لزوم پركردن فاصله مسئولين و مردم (شكاف حاكميت- ملت) است. اين فاصله هم بعد اقتصادي و معيشتي دارد، هم بعد معرفتي و بينشي و هم بعد فرهنگي و اجتماعي. به تعبير ديگر هم مسئولين كشور مي بايست در مسائل معيشتي و سبك زندگي، ملاحظه سطح متوسط زندگي مردم را بنمايند و هم مي بايست متوسط تحليل و بينش عمومي مردم ارتقا يابد. هرچند كه اين سخن مطلقا به معناي اين نيست كه عموم مردم از لحاظ بينشي پايين تر از مسئولين كشور هستند چرا كه «ادلّ الدليل علي اثبات الشيء وقوعه» و براي اثبات اين سخن چه دليلي بهتر از عملكرد عموم مردم در حوادث پس از انتخابات؟
متاسفانه در اين زمينه جنگ رواني دشمنان نظام بر مسئولين داخلي نيز تاثير گذاشته و نقش پررنگ و تاثيرگذار ملت ايران در اين زمينه آنچنان كه بايسته و شايسته بود تبيين نگشت و اقليت اشرافي و مرفه جامعه كه در نظام نامتوازن و ناعادلانه رسانه اي دنيا از حمايت غولهاي رسانه اي جهان برخوردار بودند حضور اكثريت مطلق ملت را تحت الشعاع حضور ناميمون خود قرار دادند.
همچنين يكي ديگر از نكات كليدي فرمايشات رهبر انقلاب خطاب به مسئولين كشور، لزوم حمايت و ميدان دادن به عناصر مومن و جوان كشور است. براي مثال ايشان در زمينه رشد و اعتلاي هنر در كشور مي فرمايند:
«اگر مي خواهيد هنر اين كشور رشد و اعتلا پيدا كند، به هنرمند جوان مؤمن تكيه كنيد. او مي تواند از اسلام و از انقلاب و از اين كشور دفاع كند. و الّا آن كارگردان يا تهيه كننده اي كه وقتي دارد فيلم را مي سازد، از پيش دارد فكر مي كند كه «اين نكته را در اين فيلم خواهم گنجاند، تا يكي از پايه هاي اعتقادي اين نظام را هدف قراربدهم» كه از اسلام و انقلاب دفاع نمي كند! با زبان خاص فيلم و با همان شكلي كه در فيلم امكان دارد، كار خودش را انجام مي دهد. يعني اكتفا نمي كند به اينكه به انقلاب كمك نكند. فيلم مي سازد براي اينكه به انقلاب حمله كند! از اول كه دارد اين فيلم را مي سازد، يا اين داستان را مي نويسد، هدفش اين است كه كارايي نظام اسلامي را زير سؤال ببرد، و بگويد: «اين نظام اسلامي، كارايي ندارد.» از اولي كه دارد اين مقاله را مي نويسد يا اين اثر هنري را توليد مي كند، هدفش اين است كه نشان بدهد اين دولت كارايي ندارد؛ توان اداره ندارد. اين، درحال خدمت به مصالح اين كشور است يا درحال خيانت؟ به اين مي شود تكيه كرد!؟ معلوم است كه نمي شود تكيه كرد! ... منظورم اين است كه در محيط هاي فرهنگي، به نيروهاي مؤمن تكيه شود. اينها سدي در مقابل تهاجم فرهنگي هستند.»
امري كه متاسفانه لباس تحقق بر تن نكرد و سر بزنگاه و هنگام فتنه اثر خود را به نمايش گذاشت. چرا كه بسياري از هنرمنداني كه نظام، هزينه هاي هنگفتي از بيت المال را خرج رشد ايشان كرده بود به علت اختلاف مبنايي با نظام اسلامي و مقام ولايت، نه تنها به حمايت از نظام برنخواستند كه حتي به سكوت نيز بسنده نكرده و در مقام معارضه با نظام درآمدند و اي كاش حوادث پس از انتخابات كه به تعبير رهبر انقلاب به مثابه رزمايشي عظيم براي دستگاه هاي مسئول و عموم ملت ايران به شمار مي آيد حداقل اين نتيجه را براي متوليان امر داشته باشد كه در حوزه هاي گوناگون بر عناصر جوان و مومن خودي تكيه كنند و مقهور چهره هاي جريان غيرخودي نشوند.
يكي ديگر از نكات بسيار كليدي و راهبردي براي مسئولين نظام در مواجهه با تهديدات، لزوم استخراج و تبيين مدل جامع مقابله و مصونيت بخشي است. در طراحي اين مدل مي بايست نقطه تعادل رويكردهاي «فرهنگي-اجتماعي» و «سياسي- امنيتي» استخراج و به كار بسته شود چرا كه افراط در كاربست هر يك از اين رويكردها منجر به بالارفتن هزينه ها و پيامدهاي ناگوار در سطوح مختلف مي شود. به عنوان مثال در حوادث پس از انتخابات مي بايست هم از منظر سياسي و امنيتي به تحليل وقايع نشسته و با مكانيسم هاي پليسي به طراحي مدل مقابله پرداخت و هم برنامه ي اقناع و توجيه افكار عمومي به عنوان سناريوي مكمل طراحي و اجرا شود. در غير اينصورت افراط در عمال روش پليسي و به كار بستن ادبيات امنيتي سبب مي شود تا زمينه هاي فرهنگي اين اتفاقات فراموش شده و در نتيجه مقاومت افكار عمومي در برابر حاكميت بيشتر شود و همچنين افراط در تحليل فرهنگي - اجتماعي و ساده انگاري و خوشبيني افراطي موجب وارد آمدن ضربات سياسي و امنيتي در كوتاه مدت و خدشه دار شدن حيثيت نظام مي گردد.
همچنين جفاست اگر اين بخش را به پايان ببريم و از لزوم برخورد با كساني كه با مباني نظام به معارضه برخاسته اند سخن نگوييم. به تعبير روشن تر رهبر انقلاب در دهه اخير يكي از مفاهيمي را كه به دفعات در سخنرانيهاي عمومي خود بر آن تاكيد كرده اند مفهوم آزادانديشي و آزادفكري است لكن در كنار اين مفهوم، مساله ديگري وجود دارد مبني بر اينكه اگر كساني از فاز نظري و فكري وارد فاز براندازي و معارضه با نظام بشوند نظام كوچكترين تعارف و ملاحظه اي با ايشان ندارد:
«جمهوري اسلامي و مسؤولان آن بعد از اين نه حق دارند و نه تصميم دارند كه در مقابل كساني كه مي خواهند با شعار آزادي عليه منافع مردم، عليه خود آزادي و عليه سرنوشت اين ملت اقدام و حركت كنند، مماشات بكنند. در محافل خودشان نشستند و گفتند ما مي خواهيم براندازي قانوني كنيم! چيز عجيبي است! ما چيزي به اسم براندازي قانوني نمي شناسيم. هر حركت و تلاشي كه به قصد براندازي صورت بگيرد، شروع به محاربه است؛ حكم محارب هم در اسلام معلوم است. اين مخصوص ما هم نيست؛ ما كه اين همه دشمن و معاند داريم و اين گونه در دنيا محاصره اقتصادي و تبليغاتي شده ايم، بايد بيشتر به فكر باشيم؛ اما ديگران هم همين طور فكر مي كنند.»
بخش پاياني فصل نيز به رهنمودهاي كلي رهبر انقلاب و همچنين بيانات اخلاقي ايشان اختصاص دارد كه ناظر به قشر خاصي از مردم يا مسئولين نبوده بلكه به عموم شهروندان جامعه اسلامي بازمي گردد.
الف) وظايف اقشار
انتظاراتي كه از حوزه مي رود... 7/9/1368
شكي نيست كه مقابله با اين تهاجم ، پول و بودجه و امكانات و پشتيباني هاي سياسي دولت را مي خواهد؛ اما دولت پول بدهد و پشتيباني بكند كه چه بشود؟ طبيعي است كه فكري پخش بشود. آن فكر كجا توليد خواهد شد؟ آيا آن هم در دولت است يا در حوزه ؟ اينها انتظاراتي است كه از حوزه مي رود.
مردم به تعليم و تربيت كمك كنند تا بشود اين صحنه نبرد را
پيش برد 12/2/1369
راديو، تلويزيون ، مدارس ، وزارت ارشاد، روزنامه ها، مجلات و كلا مجموعه بناي فرهنگي كشور، مسؤوليت دارند. شما معلمان ، مشخص است كه سنگرتان كجاست . مسؤوليت تان هم ، مسؤوليت بسيار بزرگي است . نسلي كه رژيم فاسد و مفسد و ظالم و بشدت پليد گذشته را نديده ، نسلي كه مقدمات انقلاب را نديده ، نسلي كه كتك خوردنها را در دوران غربت نديده ، نسلي كه محنت جنگ را با گوشت و پوست خودش لمس نكرده ، نوبه نو زير دست شما معلمان مي آيد. شما مي خواهيد از اين نسل ، انسان هايي بسازيد كه انقلاب را حفظ كنند؛ كار سخت و بزرگي است . به اين كار بزرگ ، اهميت بدهيد و قدر آن را بدانيد. مردم هم ، قدر معلمان و كارگزاران تعليم و تربيت را بدانند. مسؤولان مدارس هم بفهمند كه چه چيزي در چنته دارند و چه كار مي كنند. مردم ، هم از لحاظ مادي و هم از لحاظ معنوي ، به آموزش و پرورش ، به مدرسه سازي ، به تعليم و تربيت كمك كنند، تا بشود اين صحنه نبرد و كارزار را پيش برد.
مهمترين وظيفه مطبوعات در نظام اسلامي 2/7/1370
مهمترين وظيفه مطبوعات در نظام اسلامي ، نقش فرهنگي آنان در معرفي و دفاع از ارزشها و آرمانهاي مورد قبول اين امت انقلابي و بالا بردن سطح آگاهي و معرفت آنان است .
شما ]معلمان و فرهنگيان[ در خط مقدم اين تهاجم هستيد
25/10/1370
اين كه از «تهاجم فرهنگي » اسم آوردند و گفتند شما ]معلمان و فرهنگيان[ در خط مقدم اين تهاجم هستيد، اين حق است و بنده اين را قبول دارم.
وظيفه ما جهاد و مبارزه طولاني است 15/2/1372
حالا وظيفه ما ]در برابر تهاجم فرهنگي دشمن[ چيست؟ من مي گويم وظيفه معلم و فرهنگي و دانش آموز - كه اينها در مركز دايره قرار دارند - و همچنين همه كساني كه با امور فرهنگي كشور سر و كار دارند، يك جهاد و مبارزه طولاني است.
قدر بسيج را بدانيد 30/8/1372
قدر بسيج را بدانيد. بسيجي ها هم قدر خودشان را بدانند. مسئولين، آحاد بسيج را به عنوان شايسته ترين افراد ملت ايران براي آن كارهايي كه توانايي آن را دارند به حساب بياورند. جوان هاي بسيجي، به خصوص شما فرماندهان هسته هاي بسيجي و يگان هاي بسيجي در سراسر كشور كه امروز اين جا اجتماع كرده ايد، قدر اين تشكل و تجمع الهي را بدانيد؛ كه بسيار چيز با ارزشي است. سعي كنيد اين جوان هاي پاكيزه، اين جوان هاي مؤمن، اين دل هاي پاك و صاف و نوراني را، از آسيب تبليغات دشمن محفوظ نگه داريد.
وظيفه جوانان و مسئولين بسيج در برابر تهاجم فرهنگي
30/8/1372
خود جوانها بايد اول كساني باشند كه در مقابل اغواگري ها و
شر آفريني هاي دشمن، در مقابل تبليغات هوس انگيز دشمن، كه
گمراه كننده جوان هاست، مقاومت كنند. بعد هم بايد فرماندهان و مسئولين بسيج - مسئولين فكري و روحاني - اين مواظبت را بكنند. و علاوه بر توجه و مراقبت، با آموزش الهي و ديني و نظامي، با تمرين، با مانورهاي لازم، با تشكل كاملاً مستحكم، با گسترش دادن دستگاه بسيج، مسئوليت سپردن به آحاد بسيجي - از مرد و زن و پير و جوان - به حسب فرصت ها و امكانات شغلي كه هر كسي دارد، بايد ان شاءاللّه بتوانند اين نيروها و عناصر زبده بسيجي را، در اين راه مقدس و پرافتخار، ثابت قدم بدارند.
وظيفه روحانيون در مقابله با شبيخون فرهنگي دشمن
23/1/1378
شما ]روحانيون[ اين رسانه ي تبليغي خودتان را مغتنم بشماريد... شما اين منبر تبليغ و اين پايگاه عظيم تبليغ مسجد و حسينيه و زير خيمه امام حسين (عليه السّلام) را قدر بدانيد؛ اين چيز بسيار نافذ و مؤثر و مباركي است.
مردم را هدايت كنيد؛ ذهن مردم را روشن كنيد؛ مردم را به فراگرفتن دين تشويق كنيد؛ دين صحيح و پيراسته را به آنها تعليم بدهيد؛ آنها را به فضيلت و اخلاق اسلامي آشنا كنيد؛ با عمل و زبان، فضيلت اخلاقي را در آنها به وجود بياوريد؛ مردم را موعظه كنيد؛ از عذاب خدا، از قهر خدا، از دوزخ الهي بترسانيد؛ انذار كنيد - انذار سهم مهمي دارد؛ فراموش نشود - آنها را به رحمت الهي مژده بدهيد؛ مؤمنين و صالحين و مخلصين و عاملين را بشارت بدهيد؛ آنها را با مسائل اساسي جهان اسلام و با مسائل اساسي كشور آشنا كنيد؛ اين مي شود آن مشعل فروزاني كه هر يك از شما عزيزان اين مشعل را در هرجا روشن بكنيد، دلها روشن خواهد شد؛ آگاهي به وجود خواهد آمد؛ حركت به وجود خواهد آمد؛ ايمان عميق خواهد شد؛ مؤثرترين حربه عليه اين تهاجم فرهنگي و شبيخون نامردانه دشمن همين است؛ از اين بشدت نگرانم. مي خواهند نگذارند كه روحانيون جوان، مؤمن، شجاع، آگاه، خوشفكر، در محيط هاي مختلف - در محيط دانشگاه، در محيط بازار، در محيط روستا، در محيط شهر، در محيط كارگاه - كار خودشان را انجام بدهند. درست نقطه مقابل كار آنها، همين كار و مجاهدت في سبيل اللّه شماست كه با اتقان و با دقت و بالاتر از همه با اخلاص انجام بگيرد؛ «لم يكن منافسه في سلطان ولا التماس شي ء من الحطام».
وظيفه نخبگان دنياي اسلام در تبيين شخصيت نبي اكرم (ص)
31/3/1379
آنچه كه براي ما مسلمانها مهم است، اين است كه معرفت خود را نسبت به اسلام و نيز معرفت خود را نسبت به پيغمبر گرامي اسلام، زياد كنيم. امروز در دنياي اسلام يكي از دردهاي بزرگ، درد تفرقه و جدايي است. محور وحدت عالم اسلام، مي تواند وجود مقدس پيغمبر - نقطه اعتقاد همه، نقطه تمركز عواطف همه انسانها - باشد. ما مسلمانها هيچ نقطه اي را به اين روشني و به اين جامعيت - مثل وجود مقدس پيغمبر - نداريم؛ كه هم مسلمانها به او معتقدند، هم علاوه بر اعتقاد، يك پيوند عاطفي و معنوي، دلها و احساسات مسلمانان را به آن وجود مقدس، متصل كرده است. اين بهترين مركز وحدت است... علماي اسلام، روشنفكران مسلمان، نويسندگان، شعرا و هنرمندان در دنياي اسلام، امروز وظيفه دارند تا آن جايي كه توان آنها اجازه مي دهد، شخصيت نبي اكرم و ابعاد عظمت اين وجود بزرگ را براي مسلمانان و غير مسلمانان ترسيم كنند. اين به اتحاد امت اسلامي و به خيزشي كه امروز در نسل هاي جوان امت اسلام به سوي اسلام مشاهده مي شود، كمك خواهد كرد.
از رسانه هايمان به درستي استفاده نمي كنيم 27/11/1379
بايد از آنچه كه در اختيار داريم، حداكثر استفاده را بكنيم. ما نه از صدا و سيمايمان، نه از مطبوعاتمان و نه از خيلي از منابر عظيم عمومي مان، آن چنان كه بايد و شايد، استفاده نمي كنيم؛ اين ضعفهاي ماست؛ اين ضعفها را بايستي كم كنيم. بايد روزبه روز نقاط ضعف را كم و نقاط قوّت را زياد كرد؛ و اين ممكن است.
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14