(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 17 اسفند 1388- شماره 19599
 

فاصله بودن و نبودن تنها يك قدم است نگاهي به پيوند و اهداي عضو در بيماران مرگ مغزي- بخش نخست



فاصله بودن و نبودن تنها يك قدم است نگاهي به پيوند و اهداي عضو در بيماران مرگ مغزي- بخش نخست

صديقه توانا
زندگي جاده اي است يك طرفه كه ما مسافران آن هستيم، راه هر كس در نقطه اي از اين جاده به بن بست مير سد، اما راه براي ديگران هنوز ادامه دارد، وقتي قرار است هجراني رخ دهد، قلبي مي تواند دوباره در سينه اي بتپد كه مفهوم انسانيت هميشه زنده بماند و آدميان بدانند كه مهر چيست و محبت كجاست؟ وقتي قلبي در سينه اي مي تپد، مي تواند همانند باران صميمي و همانند خورشيد مهربان باشد و آنقدر بخشنده باشد كه بتواند در دنيايي كه عصا از دست كور مي گيرند، چشمانش را به آن كور بدهد تا پشت سر عصايش گريه نكند، دلها در اينجا آنقدر بزرگ است كه مي تواند عشق به هر كس را در خود جاي دهد. دل در اينجا فروختني نيست، آن را به هر كس كه بدانند فردا طلوعي خواهد داشت حتي اگر او نباشد مي توانند هديه كنند، چون آن كس كه خود يافته است كه بني آدم اعضاي يكديگرند، پس با خواست خدا او لايق تولدي دوباره است و اعضايي كه امين آنها بوده است را براي زندگي مجدد به ديگران امانت مي دهد. اي آنكه رسم امانت داري مي داني! بيا تا عادت به رسمي تازه كنيم... بيا تا از گلزار عافيت تنها گل نفس را برچينيم و به تلخ ترين لبخند كودكي هديه دهيم كه در زندگي رنج بارش، تنها عضوي كم دارد!
آرام روي تخت و زير دهها لوله و سيم و دستگاه خوابيده است و كروبيان منتظر قدوم مباركش هستند، ديگر چند قدمي بيشتر تا بهشت نمانده است. آسمانيان هلهله كنان مقدم مهمان تازه وارد را به انتظار نشسته اند و زمينيان از غم از دست دادن عزيزشان اشك مي ريزند، اشكي از فراق و اشكي از سر شوق حيات، غمي به خاطر جدايي و شادي و سروري از روي ثواب و انسان دوستي اين وصف حال خانواده اي است كه با اهداي عضو عزيز از دست داده، جان چندين بيمار و عزيز ديگر را نجات مي دهند چون آنها مي دانند مرگ پايان زندگي دنيوي است، ولي مي توان آن را به آغازي زيبا تبديل كرد.
آيا تا بحال با بيماري كه نيازمند دريافت عضو پيوندي مي باشد و فاصله بين بودن و نبودنش يك قدم است برخورد كرده ايد؟ آيا خانواده اي را پس از فوت عزيزشان به علت فراهم نشدن به موقع عضو پيوندي ملاقات كرده ايد؟ آيا مي دانيد در درمان نارسايي برخي از اعضا همچون قلب و ريه پيوند، تنها درمان مؤثر است؟ آيا تاكنون به اين فكر كرده ايد هر فرد پس از اهداي اعضاي خويش مي تواند سبب نجات يا ارتقاي سلامتي بيش از 50 نفر شود و چه آغازي زيباتر از اين مي توان متصور شد! در گزارش پيش رو به ضرورت بررسي پيوند اعضا و اهداي عضو در بيماران مرگ مغزي مي پردازيم.
واحد فراهم آوري اعضاي پيوندي
ساعت 30/1 ظهر روز دوشنبه- بيمارستان مسيح دانشوري، واحد فراهم آوري اعضاي پيوندي جايي كه خانواده جمشيد تبرداران منتظرند تا مدارك مربوط به اهداي اعضاي بدن مرحوم را امضا كنند. جمشيد در تاريخ 17/11/88 به علت فشار خون بالا، دچار سكته مغزي و در بيمارستان گلستان بستري مي شود و پس از ساعتي دچار مرگ مغزي مي گردد و با رضايت خانواده جهت اهداي عضو نيز به بيمارستان مسيح دانشوري منتقل مي شود.
همسر، پسر، برادر و خواهر مرحوم جهت رضايت در جلسه اي با حضور نماينده پزشكي قانوني، رئيس واحد فراهم آوري پيوند اعضا و پزشكان متخصص حضور به هم مي رسانند و در فضايي بسيار معنوي فرم هاي لازم را مهر و امضاء مي كنند و با ذكر صلواتي بر محمد و آل محمد پرونده جهت پيوند اعضا وارد مرحله تازه اي مي شود، شناسنامه جمشيد تبرداران باطل شد، اما چندين شناسنامه ديگر نيز احيا گرديد.
به اتفاق عكاس و با راهنمايي مددكار واحد فراهم آوري پيوند اعضا بر بالين بيمار مي رويم. آرام و بي صدا خوابيده است، تنفس، ضربان قلب و كليه ها همه توسط دستگاههاي مختلف در حال فعاليت هستند پزشكان متخصص به طور مرتب موارد را بررسي مي كنند، كوچكترين خطا و اشتباهي نبايد رخ دهد، نمي توانيم زياد در آي سي يو بمانيم، فضا نبايد آلوده گردد.
همسر و فرزند براي آخرين ديدار و وداع با عزيزشان وارد مي شوند، صداي شيون فضا را پر مي كند، زن سرش را روي تخت و پايين پاي همسر مي گذارد، اشكهاي غلطان پهناي صورتش را مي پوشاند، آخرين دست نوازش را بر موهاي پرپشت همسرش مي كشد، دستهاي لرزانش را روي پاهاي متورم شوهر مي گذارد و از صبوري و مهرباني اش ياد مي كند، دستانش را براي آخرين بار مي بويد و مي گريد و واگويه مي كند، ضجه مي زند و... براي آخرين بار دستهاش را به سوي شوهرش دراز مي كند ولي حسرت لمس دستهايش به دل انگشتانش ماند. ميلاد تبرداران 15 سال بيشتر ندارد او شايد در اين سن كم پدرش را از دست داده باشد
اما با اين اطمينان كه قلب پدرش همچنان در سينه اي ديگر مي تپد براي آخرين وداع و ديدار با پدر وارد مي شود، گريه اش بند دلم را لرزاند وقتي جسم پدر را زير آن همه دستگاه و لوله ديد، بغض فرو خورده اش سر باز مي كند، شانه هاي لرزانش، قامت رعنايش را خم مي كند و سر بر سينه پدر مي گذارد و... او براي آخرين ديدار آمده است، آخرين وداع، وداعي كه مي داند خيلي زودجايش را حياتي ديگر پرخواهد كرد، اين بزرگ مرد كوچك، كاري خدايي كرد كه اميدواريم خداوند به پاداش اين كار خير صبر و اجر جزيل به او و مادرش عطا فرمايند.
مي خواهم پدرم را به بهشت بفرستم
نسرين كرمي كه 34 سال سن دارد و همسرش را در سن 44سالگي از دست داده است پس از كمي آرامش علت مرگ مغزي همسر را فشار خون بالا و پاره شدن رگهاي مغزي عنوان مي كند و در مورد اين حركت خداپسندانه و اهداي اعضاي قايل پيوند همسرش در گفت وگو با گزارشگر كيهان مي گويد: «دوست دارم براي همسرم ثواب بخرم، مي خواهم قلبش در سينه بيماري كه نيازمند است باز هم بتپد.»
همسر مرحوم تبرداران ضمن اينكه اشكهاي روي گونه اش را پاك مي كند در ادامه مي گويد: «جمشيد هميشه در كارهاي خير پيش قدم بود و براي كمك به ديگران داوطلب مي شد و لذا ما هم اين كار را براي رضاي خدا، نجات جان بيماران و شادي روح آن مرحوم انجام داديم تا شايد باقيات و صالحاتي براي او به يادگار بگذاريم.»
و ميلاد تنها فرزند مرحوم هم در گفت وگويي كوتاه انگيزه اين حركت خدا پسندانه را خدمت به همنوع عنوان مي كند و در حالي كه خيره به دوردست مي نگرد و اشك مي ريزد، و فقط در يك جمله چنين مي گويد: «مي خواهم پدرم را به بهشت بفرستم.»
آقاي مهدي كرمي برادر خانم مرحوم تبرداران كه از غم از دست دادن شوهر خواهر خود به شدت متأثر شده است در ادامه صحبتهاي خواهرزاده خود مي گويد: «من طعم يتيمي را در كودكي چشيده ام به همين دليل به خواهر گفتم به جاي اينكه جسد همسرت در زير خاك بپوسد و از بين برود، بهتر است با اهداي اعضا و جوارح، جان بيماران نيازمند را از مرگ حتمي نجات دهيم تا به اين ترتيب مادري بي فرزند نشود، كودكي بي پدر نگردد و جواني آرزو به دل نباشد.»
وي مي گويد: «اميدوارم روزي آنقدر فرهنگ جامعه ما بالا برود كه در كيف تك تك ما يك كارت اهداي عضو در كنار كارتهاي اعتباري ديگر قرارگيرد.
مرتبه والايي از اثيار
امتحان سختي است بايد از زيباترين عشق زندگي ات بگذري، وقتي هنوز نفس مي كشد اما مرگ مغزي يعني همه چيز تمام شده است و آخرين وداع چه سخت است. البته به خانواده هاي عزيزان از دست داده اما دلي به وسعت دريا، بايد گفت با شما از مرگ نمي توان گفت چون هميشه عزيز سفر كرده تان در قلبها و يادها زنده و جاويد است. يك شناسنامه باطل مي شود ولي چند انسان ديگر اعم از پير و جوان، زن و مرد و كودك و خردسال زندگي دوباره اي را آغاز مي كنند.
دكتر حميد كريمان عضو كميته پيوند دانشگاه شهيد بهشتي و نماينده پزشكي قانوني، بعد از اينكه از خانواده مرحوم تبرداران جهت پيوند اعضا امضا مي گيرد، در گفت وگو با گزارشگر كيهان در مورد روند كاري اهداي عضو بيماران مرگ مغزي چنين مي گويد: «چنانچه فردي دچار مرگ مغزي شود، تشخيص هاي اوليه باليني مبني بر اينكه فرد دچار مرگ مغزي شده روي آن صورت مي گيرد و وقتي خانواده جهت اهداي اعضا ابراز تمايل كرد تا چنانچه اعضايي كه قابل استفاده است، اهداء شود، روند بررسي و تشخيص قطعي مرگ مغزي در بيمارستانهاي تخصصي انجام مي شود.»
دكتر كريمان مي گويد: «ابتدا آزمايشهاي تخصصي، آنژيوگرافي، اكو و تمام تستهاي مراحل تشخيصي كه لازم است صورت مي گيرد تا مشخص شود فرد دچار مرگ مغزي شده است. پس از اطمينان از اينكه مرگ مغزي براي فرد حادث شد، بار ديگر توسط 4پزشك مستقل از تيمهاي درمانگر تاييد مي شود و اعضاي هيئت علمي و اعضاي متخصصين دانشگاهها جداگانه بيمار را معاينه و آزمايشات را مورد بررسي قرار مي دهند و پس از اينكه مرگ مغزي براي همه محرز شد، بيمار كانديد پيوند اعضا مي شود.»
نماينده پزشكي قانوني در ادامه مي گويد: «زماني ما اين اجازه را داريم كه از پيوند استفاده كنيم كه بيمار در زمان حيات وصيت نامه كتبي داشته باشد يا اينكه عضو انجمن پيوند اعضا باشد و كارت آن را در زمان حيات پركرده باشد. البته داشتن اين كارت به تنهايي صرفا مجوزي براي اهداي عضو نيست و اگر فرد دچار مرگ مغزي شود، باز هم بستگان درجه يك از جمله پدر، مادر، همسر و فرزندان بايد رضايت كامل داشته باشند يا اينكه كارت اهداي عضو به صورت محضري به تاييد رسيده باشد. بنابراين صرف داشتن كارت براي اهداي عضو كافي نيست و لذا براي حفظ احترام از خانواده بازمانده، اخذ رضايت مي شود و چنانچه خانواده رضايت خود را اعلام نمايند يك جلسه قانوني در همين محل يعني واحد فراهم آوري پيوند اعضا برگزار مي شود كه در نهايت پس از امضا تمام بستگان، رضايت نامه به تاييد نماينده پزشكي قانوني مي رسد و سپس كارهاي اداري و فعاليتهاي قانوني جهت اهداء عضو انجام مي گيرد و بيمار نهايتا براي آزمايشهاي باليني و پيوند اعضايي كه قابليت اهداء دارند به بخش جراحي منتقل مي شود و پس از پايان كار و جراحي هاي پلاستيكي و پركردن محل عمل بوسيله پروتز جنازه با احترام كامل جهت خاكسپاري به خانواده تحويل مي گردد.»
دكتر كريمان با اشاره به اينكه 3سال به عنوان نماينده پزشكي قانوني با اين مركز همكاري مي كند ثبت چنين لحظاتي را بسيار غرورآفرين مي داند و تصريح مي كند: «اين صحنه ها و لحظه ها بسيار تأثر برانگيز مي باشد چنانچه گويي هنوز در دنياي پيرامون ما انسانهاي ايثارگري هستند كه وقتي مي بينند و مطمئن مي شوند عزيزترين دلبندشان قابليت حيات و ادامه زندگي در اين دنيا را ندارد و پيمانه اش پر شده است، اجازه مي دهند اعضاي بدن عزيزشان به افراد نيازمندي پيوند شود كه عملا از فعاليت طبيعي و روزمره زندگي محروم هستند و با هر عضوي از اين پيوندها كه از بدن دلبندشان برداشته مي شود، يك فرد به دنيا بازگردانده مي شود و يك زندگي فعال و نويي را به او مي دهند.»
دكتر كريمان مي گويد: «وقتي برچسب مرگ مغزي بر بيماري خورده مي شود، اطرافيان بطور قطع و يقين بدانند كه ديگر هيچ برگشتي در كار نيست و هر عضوي از بدن بيمارشان مي تواند جان بيمار ديگري را نجات دهد و مطمئن باشند كه با اين عمل خيرخواهانه باقيات و صالحاتي نيز براي فرد متوفي به جا مي گذارند.»
مرگ مغزي چيست؟
مرگ مغزي معمولا به دنبال ضربه شديد به سر از جمله در تصادفات رانندگي يا سقوط از ارتفاع، غرق شدگي، مسموميت، سكته مغزي و خونريزي داخل مغز ايجاد مي شود.
دكتر محمدعباسي راد متخصص بيهوشي در گفت وگو با گزارشگر كيهان در توضيح بيشتر اين مطلب مي گويد: « هرگونه آسيب شديد به مغز مي تواند منجر به تورم بافت آن شود. از آنجايي كه مغز در يك فضاي بسته (استخوان جمجمه) قرار دارد و جايي براي افزايش حجم ندارد، به اجبار به بخش هاي پايين تر سيستم عصبي (ساقه مغز) فشار آورده و مانع از رسيدن جريان خون به قسمتهاي بالايي شده و بيش از پيش مانع اكسيژن رساني مي شود.»
دكتر عباسي راد در ادامه مي گويد: «امروز به كمك دستگاههاي پيشرفته تنفس مصنوعي، پس از مرگ مغزي، قلب تا مدتي به فعاليت خود ادامه مي دهد و به اعضاي ديگر اكسيژن مي رساند، در حاليكه بافت مغز و ساقه مغز (كه وظيفه كنترل تنفس و ضربان قلب را برعهده دارند) از اين ماده حياتي محروم مانده و دچار تخريب غيرقابل برگشت مي شوند.»
وي با اشاره به اينكه بيمار مرگ مغزي هيچ احساسي از جمله درد و اندوه نداشته و امكان بهبودي و بازگشت مرگ مغزي هم به هيچ عنوان وجود ندارد، تاكيد مي كند: «در مرگ مغزي خون رساني به مغز متوقف شده و اكسيژن رساني به آن انجام نمي گيرد. مغز تمام كاركرد خود را از دست مي دهد و دچار تخريب غيرقابل برگشت مي گردد.
دكتر عباسي راد با اين توضيح كه بيمار مرگ مغزي صحبت نمي كند، نمي بيند و به هيچ يك از تحركات خارجي پاسخ نمي دهد خاطرنشان مي سازد: «ضربان قلب به كمك دستگاه تنفس مصنوعي ادامه مي يابد تا اعضاي اهدايي جهت پيوند در شرايط مطلوب حفظ شوند.»
تولدي دوباره در قلبها
دكتر كتايون نجفي زاده رئيس واحد فراهم آوري اعضاي پيوندي دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي نيز در گفت وگو با گزارش روز كيهان با اشاره به اينكه واحد پيوند اعضا دانشگاه شهيد بهشتي از سال 1383 با هدف شناسايي موارد مرگ مغزي در سطح دانشگاه شهيد بهشتي و كسب رضايت از خانواده هاي بيمار جهت اهداي عضو راه اندازي شده است، در توضيحات بيشتري چنين مي گويد: «در اين واحد شناسايي بيمار مرگ مغزي مراحل قانوني اهداء عضو، و تأييد مرگ مغزي همچنين عمل اهدا عضو و نجات بخشي جان بيماران نيازمند پيوند عضو صورت مي گيرد.»
دكتر نجفي زاده مي گويد: «از زمان آغاز به كار واحد، تاكنون شاهد اهداي اعضاي 192 بيمار مرگ مغزي بوده ايم كه با رضايت بازماندگان آنان به خانواده بزرگ اهداي عضو پيوستند.»
وي با بيان اينكه اين بيماران با تابلوي مرگ مغزي با دنياي فاني وداع كرده اند، اما تولدي دوباره در قلبها و در جهاني ديگر از جنسي ديگر يافتند، نتيجه اين 192 مورد اهداي عضو در واحد فراهم آوري را 559 مورد عضو پيوندي عنوان كرده و مي گويد: «ماحصل اين 192 مورد اهدا 154 پيوند كبد، 17 پيوند ريه، 80 پيوند قلب و 308 پيوند كليه مي باشد و اين افراد به خانواده بزرگ اهداي عضو ايران پيوستند كه نامشان در تاريخ پزشكي جاودانه شده است.»
دكتر نجفي زاده در ادامه به سه مرحله شناسايي فراهم آوري اعضا اشاره مي كند و مي گويد: «اولين راه رابطين پيوند هستند. ما در هر بيمارستان يك رابط داريم كه معمولا سرپرستار يا يكي از پرسنل آي سي يو مي باشد كه با هماهنگي رياست بيمارستان انتخاب شده است و در صورت داشتن بيمار مرگ مغزي واحد را مطلع مي نمايد.»
وي مي گويد: «تماس مستمر كه توسط هماهنگ كننده به صورت تماس تلفني با تمام بيمارستانهاي تحت پوشش انجام مي گيرد، نيز يكي ديگر از شيوه هاي شناسايي بيماران مرگ مغزي مي باشد، همچنين سركشي متناوب هماهنگ كننده به صورت مراجعه حضوري سرزده به بيمارستانهاي تحت پوشش هم آخرين راه شناسايي است.»
دكتر نجفي زاده در ادامه مي گويد: «پس از اطلاع از وجود بيمار مرگ مغزي هماهنگ كننده واحد فراهم آوري در اسرع وقت به بيمارستان مبدا مراجعه مي كند و معاينات اوليه جهت تاييد مرگ مغزي را انجام مي دهد و در صورت شك به مرگ مغزي، نوار مغزي گرفته مي شود.»
رئيس واحد فراهم آوري اعضاي پيوندي مي گويد: «مرحله رضايت انتقال و انتقال يكي ديگر از كارهاي اين واحد مي باشد كه در اين مرحله، در صورت تأييد اوليه مرگ مغزي، از اولياء دم يا بستگان درجه يك بيمار رضايت انتقال وي جهت آزمايشهاي تخصصي براي تأييد قطعي مرگ مغزي گرفته مي شود و پس از انجام امور ترخيص، بيمار با يك آمبولانس مجهز به آي سي يو به همراه متخصص بيهوشي از بيمارستان مبدا به واحد فراهم آوري اعضاي پيوندي منتقل مي گردد و اين مرحله بسيار حساس مي باشد.»
دكتر نجفي زاده با اشاره به اينكه 56 بيمارستان ICUدار در مراكز درماني شهيد بهشتي جهت شناسايي بيماران مرگ مغزي فعاليت مي كنند به ذكر مراحل ديگر كارهاروست (اهداي عضو) مي پردازد و ادامه مي دهد: «در مرحله بعدي يعني نگهداري و تأييد، يك تيم متشكل از چهار پزشك متخصص مورد تأييد وزارت بهداشت، يك متخصص اعصاب، متخصص جراحي مغز و اعصاب و يك متخصص داخلي و بيهوشي، در دو مرحله بيمار را ويزيت نموده و با انجام تست هاي لازم مرگ مغزي وي را تأييد و يا رد مي نمايند. همچنين همزمان با انجام اقدامات مربوط به تأييد قطعي مرگ مغزي، بررسي هاي لازم جهت تعيين سلامت اعضاي مختلف بدن وي انجام مي شود تا اعضاي قابل پيوند شناسايي شوند و در نهايت با اطلاع به مركز مديريت پيوند، هماهنگي هاي لازم با بيمارستانهاي دريافت كننده اعضا انجام مي گردد.»
دكتر نجفي زاده مي گويد: «پس از تأييد مرگ مغزي با حضور بستگان بيمار مرگ مغزي و متخصص پزشكي قانوني به عنوان نماينده قوه قضائيه، روانشناس، هماهنگ كننده و مددكار واحد پيوند جلسه اي برگزار مي شود و مدارك توسط نماينده پزشكي قانوني تأييد مي شود و رضايت نهايي برداشت اعضا در حضور نماينده پزشكي قانوني از خانواده بيمار مرگ مغزي گرفته مي شود.»
گزارش

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14