چهارشنبه 26 اسفند 1388- شماره
19607
حوادث گوناگون ؛ رزمايشي براي شناخت ضعف ها
|
|
E-mail:shayanfar@kayhannews.ir |
|
حوادث گوناگون ؛ رزمايشي براي شناخت ضعف ها
بايد مراقب باشيم كه از درون پوك نشويم علي رغم همه ي آنچه كه انجام گرفته است در اين سه دهه؛ توطئه هاي گوناگون، از موذي گري ها و توطئه هاي براندازي و كودتا كه در سال هاي اول، دهه ي اول انقلاب بود، تا جنگ تحميلي، تا توطئه هاي به اصطلاح نرم از بعد از دهه ي اول و بعد از پايان جنگ به اين طرف تا امروز، ملت ايران و جمهوري اسلامي ثابت كرد كه شايسته و لايق باقي ماندن است؛ با قدرت ايستاد. بعد از اين هم حوادث گوناگون عالم نخواهد توانست اين درخت تناور را تكان بدهد، كه آن روزي كه يك نهال بود، نتوانستند از جا درش بياورند، امروز تبديل شده به يك درخت تناور و ريشه دار. جمهوري اسلامي را نمي توانند تكان بدهند. ما بايد خودمان مراقب باشيم كه از درون پوك نشويم؛ از درون پوسيده نشويم. از دشمن بيروني، آن وقتي كه ما سلامت معنوي خودمان را حفظ كرديم، راهي را كه اسلام و جمهوري اسلامي به ما نشان داده، پيش رفتيم و از آن راه منحرف نشديم، مطلقاً ترسي نداريم؛ به ما آسيبي نمي زند؛ نمي تواند آسيب بزند . سياست هاي استكبار، سياست هاي آمريكا، سياست هاي شبكه ي صهيونيستي عالم كه آماج اولش براي دشمني، به دلائل روشن، جمهوري اسلامي است، نمي توانند جمهوري اسلامي را از پا در بياورند. نه فقط نمي توانند از پا در بياورند، نمي توانند كند كنند. ما مي توانيم با سرعت حركت خودمان را پيش ببريم. وظيفه داريم از محتواي انقلابي و اصول با ارزش انقلاب دفاع كنيم همه بدانند كه امروز دشمنان نظام جمهوري اسلامي از بركندن اين بنيان مستحكم، احساس عجز مي كنند؛ سعي شان اين است كه به وسائل گوناگون، به دست خود كساني كه تو اين انقلاب بودند و هستند، از اين محتوا ذره ذره بكنند. جمهوري اسلامي، اسمش جمهوري اسلامي باشد، اسمش نظام انقلابي باشد، اما از محتواي اسلام، از محتواي انقلاب در آن خبري نباشد. اسم چه ارزشي دارد؟ محتوا لازم است؛ محتوا مهم است. وظيفه من، وظيفه شما اين است كه از محتواي انقلابي، از اصول با ارزش انقلاب دفاع كنيم و نگذاريم اين مباني با ارزش و اين ارزش هاي والا ناديده گرفته بشود؛ اين وظيفه ماست. در تهاجم نرم هوشياري لازم است 22/02/1388 ملت ما، جوانان ما، زن و مرد ما نبايد احساس كنند كه دوران مجاهدت به پايان رسيد، خطري ما را تهديد نمي كند. ممكن است خطر نظامي ما را تهديد نكند، همين جور هم هست. امروز ملت ايران به آن رتبه اي از اقتدار رسيده كه خطرپذيري دشمنان خود را بسيار بالا برده، جرئت نمي كنند به اين ملت تهاجم نظامي كنند؛ مي دانند سركوب خواهند شد؛ مي دانند كه اين ملت مقاوم است. بنابراين خطر تهاجم نظامي بسيار پائين است؛ اما تهاجم فقط تهاجم نظامي نيست. دشمن به آن نقاطي متوجه مي شود كه پشتوانه ي استقامت ملي ماست. دشمن وحدت ملي و ايمان عميق ديني را هدف قرار مي دهد. دشمن روحيه صبر و استقامت مردان و زنان ما را هدف قرار مي دهد؛ اين تهاجم از تهاجم نظامي خطرناكتر است. در تهاجم نظامي شما طرفتان را مي شناسيد، دشمنتان را مي بينيد؛ اما در تهاجم معنوي ، تهاجم فرهنگي ، تهاجم نرم، شما دشمن را در مقابل چشمتان نمي بينيد. هوشياري لازم است. در حوادث اين روزها خيلي چيزها فهميديم؛ همه فهميدند نبايد غفلت كرد در حوادث اين روزها - ما در اين سي سال روزي نبود كه تجربه اي نيندوزيم، مطلبي ياد نگيريم - خيلي چيزها ياد گرفتيم، خيلي چيزها فهميديم؛ براي ملت ما تجربه شد؛ همه فهميدند كه در آن وقتي كه ملت در عين استقرار و آرامش و ثبات يك حركت بزرگ را انجام مي دهد، نبايد غافل بماند از دشمني دشمناني كه دارند برايش نقشه مي كشند. همه گفتند يك انتخابات چهل ميليوني، يك عظمت بي نظير از اول انقلاب تا حالا، حضور مردم در صحنه بعد از سي سال، قدرت جذب مردم و به صحنه آوردن مردم براي نظام؛ اين يك عظمت بود؛ نبايد غفلت كنند؛ همه فهميدند كه در چنين وضعيتي نبايد غفلت كنند كه دشمن كمين گرفته است؛ مراقب است. پشت سنگرها خوابمان نبرد تجربه هائي هم اين انتخابات داشت. يك تجربه براي ملت ما و مسئولان ما بود كه من اصرار دارم بر اينكه اين تجربه را همه مان جدي بگيريم؛ هم مسئولان جدي بگيرند، هم آحاد مردم جدي بگيرند و آن تجربه اين است كه باور كنيم كه هميشه امكان ضربه زدن از سوي دشمنان انقلاب و دشمنان ايران اسلامي هست؛ حتّي در بهترين شرائط. هميشه كمين دشمن را در نظر داشته باشيم. غفلت از اينكه ممكن است به حركت عمومي ملت ايران ضربه اي وارد شود، چيز خطرناكي است. هشيار باشيد. اين همان توصيه امير مؤمنان (سلام اللّه عليه) است كه فرمود: «و من نام لم ينم عنه» در عرصه ي زندگي سياسي دچار خواب آلودگي نشويم؛ در پشت سنگرها خوابمان نبرد. اگر تو خوابت برد، بايد بداني كه دشمن ممكن است بيدار باشد... اين تجربه بايستي براي ما - همه ما، همه آحاد مردم - تجربه ي هشداردهنده اي باشد. اگر ما در صحنه زندگي سياسي و اجتماعي به همديگر بدبين باشيم، به چشم دشمن به يكديگر نگاه كنيم، اين فرصت براي دشمنان حقيقي ما پيش خواهد آمد. اگر فكر نكنيم، اگر بصيرت نداشته باشيم، اگر فراموش كنيم كه دشمناني در كمين انقلابند، ضربه خواهيم خورد؛ اين براي ما تجربه شد. در حوادث رزمايش گونه بايد ضعفهاي خودمان را بشناسيم در امتحان هايي از قبيل همين حوادثي كه حول و حوش انتخابات پيش آمد - بعد از انتخابات و قبل از انتخابات - ديديم كه در همين زمينه ها ضعفها و مشكلاتي داريم. اين حوادث براي ما نعمت بزرگي است؛ از اين جهت كه ضعفهاي خودمان را بشناسيم؛ مثل رزمايشهايي كه نيروهاي مسلح راه مي اندازند. رزمايش اصلاً براي همين است كه اين يگان نظامي يا اين سازمان نظامي، نقاط ضعفش را پيدا كند. هدفي را مي دهند، فرمان صادر مي شود كه به سمت آن هدف حركت بكنند؛ بعد چشم هاي بصير و بينايي - در همه ي رزمايش ها اينجور است - مي ايستند و از بالاي صحنه، صحنه را نگاه مي كنند. مي بينند كه بله، در فلان نقطه، ضعف وجود دارد يا بعضاً ناتواني هاي مزمن وجود دارد. اين براي ما يك رزمايش شد. البته به اختيار خود ما پيش نيامد؛ بر ما تحميل شد؛ اما خوب شد؛ ضعف هاي خودمان را فهميديم. بنابراين اين آرمان ها، بالاي سر ماست و بايد به سمت اين آرمان ها حركت كنيم؛ آن وقت اين ضعف ها برطرف خواهد شد. اين هم يك نكته است. بايد در برابر تلاش براي به فراموشي سپردن مجاهدتها مقاومت كنيم اين خيلي كار بزرگي است، خيلي كار مهمي است؛ شما براي آن تابلوي پرشكوه و پر از ريزه كاري و ظرافت و زيبائي آئينه ميشويد. خود اين كار فرهنگي و كار هنري شما كه روايت آن جهاد مقدس هست، جهاد است؛ زيرا سعي بر اين بوده كه آن مفاهيم والا به دست فراموشي سپرده بشود؛ براي اين تلاش شده، كار شده. آن عزتي، اعتماد به نفسي، احساس اقتداري كه از ناحيه ي معنويت رزمندگان ما و جامعه اسلامي ما احساس شد و توانست آن حادثه عجيب و شگفت انگيز - يعني پيروزي در دفاع مقدس و شكست نخوردن در مقابل تهاجم اين همه دشمن - را رقم بزند، آن خصوصيات، آن خصلتها، براي ملت ما، براي كشور ما، يكي از بزرگترين نيازهاست. اينها را بايستي نگه داريم و در مقابله با تلاشي كه ميشود براي به فراموشي سپردن آنها، مقاومت كنيم. كار شما روايت دفاع مقدس و همين مجاهدت بزرگ است. با اينكه فضاي جامعه را فضاي سوءظن و بدگماني قرار بدهيم، موافق نيستم 29/6/1388 به اخلاق خودمان هم برسيم. اخلاق اهميتش از عمل هم بيشتر است. فضاي جامعه را فضاي برادري، مهرباني، حسن ظن قرار بدهيم. من هيچ موافق نيستم با اينكه فضاي جامعه را فضاي سوءظن و فضاي بدگماني قرار بدهيم. اين عادات را از خودمان بايد دور كنيم. اينكه متأسفانه باب شده كه روزنامه و رسانه و دستگاه هاي گوناگون ارتباطي - كه امروز روزبه روز هم بيشتر و گسترده تر و پيچيده تر ميشود - روشي را در پيش گرفته اند براي متهم كردن يكديگر، اين چيز خوبي نيست؛ اين چيز خوبي نيست، دل ما را تاريك ميكند، فضاي زندگي ما را ظلماني ميكند. هيچ منافات ندارد كه گنهكار تاوان گناه خودش را ببيند، اما فضا، فضاي اشاعه گناه نباشد؛ تهمت زدن، ديگران را متهم كردن به شايعات، به خيالات... اين آن را متهم كند، آن اين را متهم كند؛ از رسانه بيگانه - رسانه مغرض انگليس - شاهد برايش بياوريم، بعد هم يك نفر از آن طرف پيدا بشود و كل نظام را به اموري كه شايسته نظام اسلامي نيست و نظام اسلامي شأنش بسيار بالاتر است از اين چيزهائي كه بعضي به نظام اسلامي نسبت ميدهند، متهم بكند، اين اشكال بر آنها بيشتر هم وارد است. تهمت زدن به يك شخص گناه است، تهمت زدن به يك نظام اسلامي، به يك مجموعه، گناه بسيار بزرگتري است. مادامي كه هوشيارانه در ميدان نباشيم، كمك الهي به سراغ ما نخواهد آمد ما بايد جوانب اين توطئه را به روشني بشناسيم و بشناسانيم؛ وظيفه ما اين است. امروز جنگ نظامي با ما خيلي محتمل نيست - نمي گوئيم به كلي منتفي است، اما خيلي محتمل نيست - لكن جنگي كه وجود دارد، از جنگ نظامي اگر خطرش بيشتر نباشد، كمتر نيست؛ اگر احتياط بيشتري نخواهد، كمتر نمي خواهد. در جنگ نظامي دشمن به سراغ سنگرهاي مرزي ما مي آيد، مراكز مرزي ما را سعي مي كند منهدم بكند تا بتواند در مرز نفوذ كند؛ در جنگ رواني و آنچه كه امروز به او جنگ نرم گفته مي شود در دنيا، دشمن به سراغ سنگرهاي معنوي مي آيد كه آنها را منهدم كند؛ به سراغ ايمان ها، معرفت ها، عزم ها، پايه ها و اركان اساسي يك نظام و يك كشور؛ دشمن به سراغ اينها مي آيد كه اينها را منهدم بكند و نقاط قوت را در تبليغات خود به نقاط ضعف تبديل كند؛ فرصت هاي يك نظام را به تهديد تبديل كند. اين كارهائي است كه دارند مي كنند؛ در اين كار تجربه هم دارند، تلاش هم زياد دارند مي كنند، ابزار فراواني هم در اختيارشان هست. بايد ابعاد دشمن و ابعاد دشمني را بدانيم تا بتوانيم بر او فائق بيائيم. البته ما مدد الهي داريم، كمك غيبي داريم بدون شك؛ اين را انسان دارد مشاهده مي كند؛ لكن ما مادامي كه هوشيارانه، آگاهانه در ميدان نباشيم، تدبير لازم را به كار نبريم، كمك الهي به سراغ ما نخواهد آمد. همه بايد در مقابل وحدت سر فرود بياورند يكي از خطوط كاري اصلي دشمن، همين مسئله تفرقه است كه شما آقايان بر روي او بحق تكيه كرديد، در گزارش هم بيان فرمودند، در بيانيه پاياني خبرگان هم به اين مسئله ي اتحاد توجه شده؛ بسيار مسئله مهمي است. مسئله اتحاد ملت و كاري كه براي ايجاد تفرقه دارد انجام مي گيرد، بسيار مسئله مهمي است. ما نشانه هاي وحدت عمومي مردم را داريم مي بينيم. شما نماز جمعه ها را در ماه رمضان ديديد، روز قدس را ديديد، نمازهاي عيد فطر را ديديد... اينها همه نشانه وحدت است؛ نشانه همدلي مردم است؛ نشانه اين است كه يك مركز مشتركي وجود دارد كه مردم علي رغم اختلافات جزئي و فرعي اي كه با هم دارند، در گرايش و انتماء به اين اصل، متفق اند؛ دلشان متوجه اين مركز است؛ كه اين مركز هم دين است، اصول اسلامي است، ارزشهاي والاست، دين خداست. اين، خيلي چيز مهمي است. خوب، همه بايد در مقابل اين وحدت سر فرود بياورند، وقتي اين وحدت را مي بينند. مي بينيم كه متأسفانه بعكس، بعضي دم از تفرّق ميزنند، از روي جهالت، غفلت؛ واقعاً محمول بر غفلت است اين چيزها، بيش از آنچه كه بر چيزهاي ديگري انسان بخواهد اينها را حمل كند. اين، مسئله مهمي است. مسئله ايجاد وحدت؛ وحدت مذهبي، وحدت قومي، وحدت سلائق سياسي، اينها مهم است؛ بايد سعي كرد. يكي از خطوط دشمن، ايجاد تفرقه است؛ هر چه بتوانند، در هر جا بتوانند، در هر سطحي كه بتوانند؛ در سطوح مختلف؛ از مسئولين، غير مسئولين، آحاد مردم، بين خود گروه هاي روحاني، بين خود گروه هاي دانشگاهي، بين خود جمع ها و جمعيت هاي واحدهاي ديگر اجتماعي، و بين اينها با يكديگر ايجاد اختلاف كنند، و بين مذاهب. نمونه هاي فراوانش را داريد مشاهده ميكنيد كه در جامعه هست. اين يك مسئله است. خط دشمن خط ايجاد تفرقه است. اين هم يك مسئله است. نبايستي از دشمني دشمن غفلت كرد مسئله بعدي - اين خط ديگري است كه به نظر ما دشمن بر روي او هم دارد سرمايه گذاري مي كند - منصرف كردن ذهن مردم از دشمني دشمن است. ما هرگز منكر نيستيم كه در نارسائي هاي گوناگون و مشكلات فراواني كه بر سر راه جامعه و افراد پيش مي آيد، تقصيرهاي شخصي و تقصيرهاي اجتماعي، از درون وجود دارد؛ در اين هيچ ترديدي نيست؛ كسي اين را منكر نيست. «ما أصابك من حسنه فمن اللّه و ما أصابك من سيئه فمن نفسك»؛ اينكه معلوم است؛ دشمن هم اگر ضربه اي به ما زد و اين ضربه كاري شد، اين هم «من نفسك» است؛ در اين شكي نيست. در جنگ احد هم كه دشمن حمله كرد و ضربه زد، در حقيقت مسلمانها از خودشان ضربه خوردند؛ در اين كه بحثي نيست؛ منتها نكته اين است كه اگر انسان بخواهد ضربه نخورد، بايد نقش دشمن را ببيند. يكي از لوازم توجه و ملاحظه براي ضربه نخوردن، ديدن دشمني است كه ميخواهد به ما ضربه بزند؛ از اين ما را نبايد غافل كنند. خط اغفال بخصوص خواص و نخبگان از تأثير دشمن، يكي از خطوط القائي و تبليغاتي دشمن است. حالا طرق مختلفي البته براي اين كار دارند. تا كسي بگويد دشمن، ميگويند: آقا شما همه اش به گردن دشمن مي اندازيد! خوب، هست دشمن؛ چرا نمي بينيم دشمن را؟ چرا نمي بينيم شعف عظيمي كه دشمن پيدا ميكند از آنچه كه اينجا از اختلاف ما، از حوادث گوناگون، از بلواي بعد از انتخابات به وجود مي آيد؟ تشويق كنند كساني را كه عامل هستند. آنجا، رئيس يك كشور بزرگ از آدمها اسم مي آورد! خوب، اين جز ايجاد دشمني است؟ از معارضين نظام اسم مي آورد و تمجيد ميكند از فلان كس كه آقا از شجاعت او(!) ما تعجب كرديم. چرا؟ چون يك كلمه اي گفته كه آنها خوششان آمده. اينها را بايد ديد؛ اينها را بايد متوجه شد و نبايستي از دشمني دشمن غفلت كرد. ترفندهاي دشمن را بايد شناخت البته دشمني او خلاف انتظار نيست، غفلت ما خلاف انتظار است. دولت انگليس كه كارنامه دويست ساله حضور آنها و ارتباط آنها با كشور ما، كارنامه سر تا پا سياه است - واقعاً يك نقطه و يك جا نداريم كه بشود نشان داد كه دولت انگليس به نفع ملت ايران يك قدم كوچكي برداشته باشد؛ هر چه بوده ضرر؛ هر چه بوده صدمه هاي بزرگ - اينها اعلان ميكنند كه ما طرفدار ملت ايرانيم! دولت آمريكا اعلام ميكند كه ما طرفدار مردم ايرانيم! يعني: با نظام جمهوري اسلامي بديم، اما مردم را دوست داريم! خوب، مردم جزو اين نظامند؛ اين نظام كه منفك از مردم نيست. اين ترفندهاي دشمن است. اينها را بايد شناخت، فهميد. او البته دشمني اش را ميكند؛ امر طبيعي است، اما اينكه ما نفهميم دشمني او را و از اين معنا غفلت كنيم، اين قابل قبول نيست. نبايد پازل دشمن را كامل كنيم يك وقت مي بينيد ما در داخل جدول و پازلهاي دشمن قرار ميگيريم - در پازل، مجموعه اي را كنار هم مي چينند، تا يك شكلي از تويش در بيايد - تا يكي از اين اجزاء را ما تأمين بكنيم. خوب، اين خيلي چيز بدي است؛ ما بايد سعي كنيم كه تأمين كننده اجزاء او نباشيم. مثل اين جدول حروف متقاطع كه وقتي كنار هم گذاشته ميشود، يك كلمه اي از تويش در مي آيد. دشمن يك جدولي اين جوري درست كرده، براي اينكه يك حرفي از تويش در بياورد؛ چند تا از اين حروف را هم ما بگذاريم! اين را بايد مراقبت كرد؛ بحث سر اين است؛ بايد جدول دشمن را كامل نكنيم؛ پازل دشمن را كامل نكنيم؛ ببينيم دشمن چه كار دارد مي كند و چه كار مي خواهد بكند؛ اهداف و حضور واضح او را ببينيم. نبايد هيچ كدام از ابعاد منظومه جمهوري اسلامي تضعيف بشود جمهوري اسلامي - كه از انقلاب اسلامي برخاسته است - يك واحدي است كه داري دو بعد است: اسلامي بودن و مردمي بودن؛ هم اسلامي است، هم مردمي است. و مردمي است، چون اسلامي است؛ چون اسلام دين جامعه است. دين مسئوليت همگاني است؛ اسلام دين تك تك افراد و اشخاص به حيث خودشان فقط نيست؛ آن هم هست، اما افراد به حيث اجتماعشان هم مورد خطاب اسلامند. اسلام يك دين مردمي است؛ يك دين مسئوليت عمومي است؛ بنابراين مردمي بودن از خود اسلامي بودن برمي آيد. اسلامي هم هست؛ چون خداي متعال منت گذاشته است: «بل اللّه يمنّ عليكم أن هداكم لليمان»؛ منت گذاشته بر ما، هدايت كرده ما را به اين ايمان؛ پروردگار به مردم ما، به خود ما منت گذاشته، ما را به اين دين هدايت كرده؛ لذا جمهور ما اسلام را ميخواهند و اين دين الهي را بحمداللّه خداي متعال به ما داده است. بنابراين «جمهوري اسلامي» است؛ يك منظومه است، يك مجموعه است، يا بگوئيم واحد داراي ابعادي است كه اين ابعاد بايد با همديگر مورد ملاحظه قرار بگيرد و با هم باشد؛ اين درهم تنيدگي بايد حفظ بشود. هر كدام از اين جهات تضعيف بشود، كل و مجموعه تضعيف شده است. مسئله ولايت هم پايبندي به همين مجموعه است؛ چه ولايت معصومين (عليهم السّلام)، چه ولايت فقيه كه دنباله ولايت معصومين و ادامه او هست. مسئله پايبندي به اين مجموعه و رعايت حفظ اين مجموعه در كشور و در نظام است، كه زاويه اي پيدا نكند، مشكلي برايش به وجود نيايد، در او تنقيصي و تبعيضي حاصل نشود، با همين جامعيت حركت كند و پيش برود. و اين اسلام ناب هم كه در فرمايش امام بود، ناظر به همين است؛ چون امام اسلام ناب فرمودند، در مقابل اسلام آمريكائي. اسلام آمريكائي فقط آن نيست كه آمريكاپسند باشد؛ هر چيزي كه خارج از اين اسلام ناب است؛ اسلام سلطنتي هم همين جور است، اسلام التقاطي هم همين جور است، اسلام سرمايه داري هم همينجور است، اسلام سوسياليستي هم همينجور است، اسلام هائي كه با شكل ها و رنگ هاي مختلفي عرضه بشود و آن عناصر اصلي در او وجود نداشته باشد، همه اش مقابل اسلام ناب است؛ در واقع اسلام آمريكائي است. انسان مشاهده مي كند در اين معارضه هائي كه با نظام در طول اين سي سال انجام گرفته، اين اسلام هاي گوناگون حضور داشته اند؛ هم اسلام التقاطي وجود داشته، هم اسلام سلطنتي وجود داشته، هم اسلام سوسياليستي وجود داشته؛ انواع و اقسام اين اسلام ها در مواجهه با نظام جمهوري اسلامي وجود داشته اند. خوب، در اين نگاه به اسلام و درك و فهم از اسلام، فرد و جامعه با هم ملاحظه مي شوند، معنويت و عدالت با هم ملاحظه مي شوند، شريعت و عقلانيت با يكديگر ملاحظه مي شوند، عاطفه و قاطعيت در كنار هم ديده مي شوند؛ اينها همه بايد باشد. قاطعيت در جاي خود، عواطف در جاي خود، شريعت در جاي خود، عقلانيت - كه آن هم خارج از شريعت البته نيست - در جاي خود؛ همه در كنار هم بايستي مورد استفاده قرار بگيرند؛ انحراف از اين منظومه مستحكم، موجب انحراف از نظام اسلامي خواهد بود.
|
|
|