شنبه 14 فروردین 1389- شماره
19609
برنامه ريزي؛ شكوفايي اهداف در سال نو ضرورت بررسي برنامه ريزي در سال جديد- بخش نخست
|
 |
 |
برنامه ريزي؛ شكوفايي اهداف در سال نو ضرورت بررسي برنامه ريزي در سال جديد- بخش نخست
حسن آقايي سال نو برنامه نو. برنامه ريزي يعني مديريت و جدولبندي كردن زمان و اهداف در چرخش زندگي. از همين نخستين روزهاي سال جديد نيم نگاهي به چند و چون مطلوبيت ها و احيانا نامرادي هاي پشت سر گذاشته شده پارسال بيندازيد و باور كنيد بازنگري كارنامه سال پيش، درك و درايت را در برنامه ريزي هاي صحيح و هموارسازي مسير اهداف امسال قوي تر مي كند و اعتماد به نفس ميدان دار موفقيت حضور در عرصه زندگي مي شود. نبود برنامه ريزي و مديريت درست زمان شناختي در هر زمينه چيزي بدانگونه است كه انسان فرضا بدون نشاني دقيق و پيش شناخت در شهر پي يافتن شخص يا آدرسي باشد كه قطعا راه به جايي نمي برد و دچار آشفتگي روحي و فكري مي شود. لحظه هاي زمان همچون يال هاي بلند و كوتاه اقيانوس از گستره خيز و شتاب ها تن به ساحل مي سايند و پودر مي شوند. آوار اين امواج را مي شود شبيه ريزش زمان از دست رفته انگاشت كه بي هيچ اعتنا به ضرورت تجربه و آزمون ها روي دهد. حال نگاه مي شود به سالي كه رفت و حس تشويش از بي برنامگي ها كه بر روح و دل رسوب كرده است. يك حسن تغيير زمان گذشته به زمان حال كه سرشار از شور و اميد است اين كه فرصت ديگر بار است كه روزهاي سال جديد قدرداني شوند و با برنامه ريزي جدي و بر وفق استعدادهاي مادي و معنوي و كوشش در چرخه زندگي از اين موقعيت و فرجه زمان نو بهينه سود برده شود و با بازنگاه به سالي كه گذشت، نقاط درخشان و شايد علل ضعف ها كالبدشكافي شوند و نهال برنامه هاي تازه را با شكيبايي و درك شرايط موجود از هر جهت، آبياري و بارور ساخت. سال نو طليعه باز شكوفايي زندگي است و طبيعت دامن خود را در اين دگرگوني سرشار از طراوت مي گستراند و با رايحه جان افزا، دشت و دمن را گل افشان مي كند، نسيم دگرديسي زمان، خون تازه در آوند درختان جاري مي كند و رويش و باروري انجماد را از رگ هاشان مي ستاند و آواي پرغوغاي بهار طبيعت تولد ديگر در گوش و جان، انسان را نيز به خود فرامي خواند كه همگام با زمان بايد طرحي تازه دراندازيم. طبيعت به اراده خالق هستي بخش با تكرار نظم و برنامه مي آموزاند كه زندگي از اين گردش و تغيير چه معنا و مفهوم دارد. ايمان به بركت حضورمان مي تواند چه تحولي در روان و انديشه ايجاد كند و از اين رهگذر چگونه بايد بهره برد. ليكن كم لطفي به بهينه سازي امور به دليل بي توجهي به برنامه ريزي در زندگاني مي تواند اثرات مختلفي براي انسان به وجود آورد: پريش حالي، هدر رفتن عمر و آمال ها و... و تأسف از غفلت ها از جمله پسايند اين سهل انگاري ها است. آرامش و سلامت در كنار برنامه ريزي «كريم شعباني» بازنشسته يك شركت خصوصي، مي گويد: «هيچ كار و توليد و داد و ستد نبايد بدون برنامه ريزي صورت بگيرد. اگر غير از اين باشد نظم امور در خانواده و سازمان و بده بستان ها بهمريخته مي شود. نتيجه سردرگمي، خستگي و تلف كردن وقت و عمر است. به فرض كسي مي خواهد فرزندش را به خانه بخت راهي كند. بزرگ خانواده بايد پيشاپيش وسع و امكانات مالي خود را بسنجند و هزينه ها را برآورد كند. اين نياز به برنامه ريزي هاي قبلي دارد، يا فردي كه مي خواهد صاحب مسكن شود، اول بايد وضع مالي خود را در نظر بگيرد و ببيند مثلا مي تواند از ميزان حقوقي كه ماهيانه مي گيرد توان پرداخت اقساط وام را دارد؟ بي گدار نبايد به آب زد چون ممكن است آدمي غرق شود.» مي پرسم تأثير برنامه ريزي و وقت شناسي چه تأثيراتي در زندگي انسان دارد؟ او مي گويد: «همين چيزها كه گفتم خود نشان از اثر برنامه داشتن و يا بي حساب و كتاب بودن است. من شخصا از اولين روز استخدام و شروع كارم، به قول پدر خدا بيامرزم، پاي خودم را از گليمم درازتر نمي كردم. پولي كه بابت حقوق مي گرفتم را خرج هر چيز بيهوده نمي كردم. خست نشان نمي دادم. افراط هم نمي كردم. بروبچه ها هم طبق وسعم توقع داشتند. اين شيوه طي سال ها باعث مي شد كه اولا دستم را سوي در و همسايه و قوم و خويش دراز نمي كردم. بعد اين كه آرامش و سلامت خودمان را با چنين روشي تأمين مي كردم و هنوز همين طور زندگي مي كنم.» برنامه ريزي از كانون خانواده در اتوبوس كنارم روي صندلي مي نشيند. بند كيف كولي برزنتي را با يك جابه جايي روي صندلي، باز مي كند. آن را روي زانوهايش مي گذارد. زيپ كيف را مي كشد. يك دفتر سيمي بيرون مي آورد. ورق مي زند. چند رسم (شكل هندسي) روي صفحه مي بينم و زير يادداشت ها با خودكار قرمز خط كشيده است. «امير محمدي» سال آخر راهنمايي درس مي خواند. از او مي پرسم درس و تكاليفش را برنامه ريزي مي كند؟ رنگ پوست صورتش كمي ارغواني مي شود و محجوبانه بدون اين كه نگاهم كند مي گويد: «برنامه ريزي مي كنيم اما باز عقبيم! اگر برنامه ريزي نكنيم درس ها تلنبار مي شوند.» او تعريف مي كند كه در خانواده نظم و برنامه ريزي را از پدر و مادرش كه هر دو كارمند هستند آموخته است. سال هاي اول درس و مدرسه مثل برخي بچه ها از مدرسه كه به خانه مي رسند كيف و كفش را گوشه اي دم در اتاق مي انداخت. اما كمي بزرگتر- دقيقا كلاس سوم دبستان بودم- هم درس سخت و زياد مي شد و هم پدر و مادر جدي تر در مورد لازم بودن برنامه و نظم توصيه و گوشزد مي كردند. وي مي گويد: «من، بعدها خودم فهميدم بايد يك برنامه، مثل الزام برنامه كلاس، براي اوقات فراغت خودم بنويسم و اين كار را كردم.»- چه حس و حالي پيدا كردي؟- «فكرم آسوده تر شد. تفريح مي كنم و درسم را هم به موقع مي خوانم. احساس مي كنم موفقم. امسال تصميم دارم به كلاس آموزش نقاشي بروم.» تغيير شغل مهمترين برنامه امسال يك مغازه دار، موضوع لزوم برنامه ريزي و اين كه در سال نو چه برنامه هايي دارد را بيشتر از زاويه كسب و كار نگاه مي كند و عقيده دارد اصولا برنامه داشتن در هر كار موجب آرامش خاطر انسان و توازن در هر شغل مي شود. «محمدعلي» همچنين بر اين باور است كه زندگي بدون نظم و انضباط اعصاب آدم به هم ريخته مي شود. دليلش هم چنين است: -«برنامه نداشتن مثل كار نداشتن و پول نداشتن باعث مي شود در زندگي و محيط خانواده فكرها همخواني نداشته باشند. في المثل: درآمد با هزينه ها جور نباشد ولي توقع هر يك از افراد بالا باشد. اگر همه اعضاي خانواده و يا در يك كارخانه برنامه ريزي نباشد، كارها آن طور كه بايد پيش نمي رود و چه بسا زيان رسان مي شوند. اما شخصا امسال (1389) برنامه دارم تغيير شغل بدهم؛ به قول امروزي ها تغيير كاربري. اين را از سال گذشته در نظر داشتم. اين مهمترين برنامه ام در سال جديد است اما هر كار را سعي مي كنم با پيش بيني و تأمل انجام بدهم. اين غير از اين كه آرامش بخش است، موفقيت آميز هم است. تجربه ام ثابت كرده است. بچه هايم را هم همين طور به اصطلاح بار آورده ام. الحمدلله در درس و تحصيل شان هم موفقند.» برنامه ريزي مردم وابسته به اقتصاد كشور از «دكتر بهمن آرمان» كارشناس اقتصاد، سؤال مي كنم تاثير برنامه ريزي در اقتصاد خانواده چيست؟ ديدگاه كلي وي بر اين محور است كه اقتصاد خانواده به طور مستقيم متاثر از شرايط كلان اقتصاد كشور است و بدون در نظر گرفتن شرايط بيروني نمي شود يك خانواده يا يك فرد براي چگونگي اداره زندگي، خود تصميم بگيرد يا برنامه ريزي كند. بنابراين، ما در سال جديد در شرايطي هستيم كه مردم در اصل مي بايستي تاوان بي برنامه گي هاي گذشته را بدهند و آن، مسأله هدفمند كردن يارانه ها است كه مي بايستي خيلي زودتر انجام مي شد.» به گفته «آرمان» اگر هشت سال پيش كار هدفمند كردن يارانه ها شروع مي شد، مردم اينچنين نگران برنامه ريزي اقتصادي خودشان در سال نو نمي شدند ولي به هر حال دولت هاي نهم و دهم تصميم گرفتند اين جراحي بزرگ اقتصادي را انجام بدهند. طبيعي است كه حذف يا هدفمند كردن يارانه ها روي زندگي مردم بازتاب مستقيم خواهد داشت. البته نبايستي نگراني چنداني داشته باشند زيرا اصلاحاتي كه مجلس در لايحه ارسالي دولت داده شيب حذف يارانه ها را ملايم كرده است ولي با اين وجود، مردم و خانواده هاي ايراني اين را توجه كنند كه ادامه وضع موجود به هيچ وجه امكان پذير نيست چرا كه هر خانوار ايراني 5/2 برابر يك خانواده اروپايي مصرف برق دارد يا مصرف گاز طبيعي ما چيزي حدود سه برابر استاندارد جهاني است. فرآورده هاي نفتي هم همين جور است. در هيچ جاي جهان نيست- دولت ها- بنزين ليتري 800-700 تومان بخرند و به قيمت ارزان در اختيار مردم قرار بدهند. بنابراين موارد، زندگي مردم در سال جاري (1389) متأثر از يارانه ها- هدفمند كردن- خواهد بود ولي دولت در عين حال تعهداتي را پذيرفته كه به قشرهاي آسيب پذير يارانه نقدي پرداخت كند. به طور مثال در حال حاضر يارانه به قشر فقير و غني داده مي شود؛ كساني كه در روستا زندگي مي كنند و قشرهايي كه داراي درآمد كافي نيستند همان يارانه اي دريافت مي كنند كه قشرهاي مرفه دريافت مي كنند. اين طبعاً يك بي عدالتي در جامعه محسوب مي شود.» از «دكتر آرمان» همچنان اين پرسش را دارم كه خانواده ها به هر حال لازم است در هر موقعيت اقتصادي، برنامه اي مشخص و متعادل داشته باشند، پاسخ وي اين است: «همانطور كه پيشتر عنوان كردم مردم برنامه ريزي شان متأثر از چگونگي آن است كه پيرامون شان مي گذرد. در حال حاضر آنچه كه موجب نگراني خانواده است، مسأله بيكاري بسيار گسترده به ويژه در خانواده هايي كه فرزندان آن ها از جمله دانش آموختگان دانشگاه ها است. بنابراين به گونه اي برنامه ريزي آنان متاثر از اين است كه اگر خانواده نتواند هزينه هاي خود را اداره و تامين كند، ناچار است فرزندانش را از تحصيل محروم كند يا آنان را به خيل بيكاران و نيازمندان پيوند بزنند. سرمايه گذاري اقتصادي به جاي پول نقد اين كارشناس اقتصادي، در بخش پاياني بيان نظرات خود و يا به نوعي جمعبندي صحبت شان، مي گويد: «آنچه كه مهم است مردم اين انتظار را دارند كه براي برنامه ريزي اقتصادي خانواده هاي خود، از دولت بخواهند به جاي دادن پول نقد به آن ها تحت عناوين گوناگون عيدي، سهام عدالت و امثالهم، سرمايه گذاري كند و اشتغال و درآمد پايدار به وجود آورد زيرا همين سياست ها در طول 5 سال گذشته باعث شده است تا بيشترين فشار را خانواده هاي با درآمد پايين تحمل كنند.» نظام برنامه ريزي مردمي نيازمند توسعه فرهنگ مداري يك تحصيلكرده علوم اجتماعي، بر اين نظر و تاكيد است كه مساله برنامه ريزي ضرورت هاي زندگي نياز مبرم به برنامه سازي فرهنگ مداري دارد. «هوشمند» در اين زمينه توضيح بيشتر مي دهد: «معتقدم براي بسياري از كاستي هاي اجتماعي و خانوادگي آن گونه كه براي امور عمراني، تكنولوژي و حتي دانش پروري هزينه مي شود، سرمايه گذاري كلان صورت نگرفته و يا حداقل داراي وسعت و عميق نبوده است. اين موارد شامل برنامه هاي كلان و خانواده مي شود. اگرچه اعتراف مي كنم آباداني و پيشرفت در فازهاي معظم اقتصادي، مبادلات و توليدات داخل كشور يك الزام شايسته ملي خوانده مي شود وليكن آنچه كه به لحاظ فرهنگي همه توسعه ها را جلا مي دهد، جلوه هاي فرهنگي در تمام عرصه هاست.» وي ادامه مي دهد: «خانواده ها انواع وسايل مدرن و لااقل اسباب و لوازم حياتي را به هر صورت تهيه و تدارك مي بينند ولي در مبحث فرهنگ باوري بعضاً دقت و وقت صرف نمي كند. اين به نحوه آموزش و پردازش خانواده و به موازات آن در مراكز آموزشي برمي گردد. بچه ها نظم و برنامه ريزي را از اين كانون ها فرا مي گيرند اگرچه در سطح اجتماعي با مسايلي ديگر كه گاه مي تواند مخالف آموزه ها باشند روبرو مي شوند. يك نكته در همين جا است كه پدر و مادراني كه نظم، انضباط و برنامه داشتن را به فرزندان خود ياد مي دهند، آنان اما در سطح اجتماع ناخواسته دچار تضادها مي شوند. يك نمونه ساده: برخي اولياي نوجوان و كودك به آنان ياد مي دهند كه اتاق و يا كمد پوشاك و لوازم خود را منظم بدارند و دروس شان را با برنامه ريزي مستمر و منسجم با اوقات بيكاري جابه جا نكنند و سهل انگاري نشان ندهند ولي همين فرزند در بيرون مي بيند در رانندگي هيچ نظم و رعايت حال عابران صورت نمي گيرد و عبور از عرض خيابان بايد با دويدن و عجله و نگراني باشد وگرنه... اين اتفاقات چون همواره تكرار مي شود نهايتاً به شكل يك عادت هم براي رانندگان كه حرمت عابران را رعايت نمي كند و هم براي عابر خردسال و بزرگسال كه تحريك اعصاب يك واقعه معمولي تلقي مي شود، در حالي كه منابع تعميق فرهنگ جوابگو نيست. وي مي افزايد: جداي از مساله «فرهنگ سازي»، شرايط كلان اجتماعي به نوعي نظم و برنامه را يك مدل قديمي برمي تاباند يعني فرضاً اگر دوستي با دوستي برخورد كنند و موقع ناهار باشد و يكي از ديگري بخواهد به يك ساندويچ فروشي يا رستوران بروند و رفع گرسنگي كنند، ديگري راضي نمي شود و دليلش عادت صرف غذا در بيرون از محيط خانوادگي است، ممكن است مورد خنده دوستش واقع شود كه مثلا چقدر بي اراده اي! نتيجه از اين برخورد اين است كه بيشتر تضاد افكار بيش از تقارن انظار است. كلا باورم اين است در هر حال با تقويت كلان فرهنگ عمومي در درازمدت مي توان هر امر نيكو و درخور انساني را ملكه كرد از جمله فرهنگ برنامه ريزي كه يك الزام ايمني در روان و فكر و اقتصاد است.» گزارش
|
|

|