(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 23  خرداد 1389- شماره 19668

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
متكي در شانگهاي:
صدور قطعنامه عليه ايران در شوراي امنيت تأييد آشكار جنايات صهيونيست ها در غزه است
جمعي از نمايندگان مجلس: سعه صدر رهبري ابعاد پنهان فتنه را آشكار كرد
آيت الله نوري همداني براي اعزام به غزه اعلام آمادگي كرد
صدور بيانيه حقوق بشري در شوراي امنيت تازه ترين اقدام حمايتي آمريكا و اروپا از فتنه گران
گزارش نهايي حقوق بشر ايران با اجماع تصويب شد
تشريح جزئيات نحوه ربايش و شكنجه اميري در آمريكا
نگاهي مستند به داستان «اهلان» و «نااهلان»



متكي در شانگهاي:
صدور قطعنامه عليه ايران در شوراي امنيت تأييد آشكار جنايات صهيونيست ها در غزه است

وزير امور خارجه كشورمان در دهمين اجلاس سران سازمان همكاري شانگهاي تاكيد كرد: جاي شگفتي دارد كه اعضاي دائم شوراي امنيت به جاي محكوم كردن حملات وحشيانه اسرائيل به كشتي هاي بشردوستانه امدادي عليه فعاليت هاي صلح آميز هسته اي ايران قطعنامه صادر مي كنند.
منوچهر متكي گفت: تفاهم اخير سه جانبه جمهوري اسلامي ايران با كشورهاي تركيه و برزيل و بيانيه صادره از سوي سه كشور، به منزله نقشه راه يك گام مثبت ديگر از سوي جمهوري اسلامي ايران در حمايت از صلح و آرامش جهاني تلقي شده و مبين عزم راسخ تهران بر تعامل و همكاري با كشورهاي جهان است كه شايسته است اين سياست شفاف و صادقانه به عنوان يك فرصت مورد توجه و پشتيباني جدي قرار گيرد.
بيش از اين اعتبار شوراي امنيت را به چوب حراج نزنيد
وزير امور خارجه ايران با طرح اين پرسش كه «آيا تحريم هاي سياسي، ناعادلانه و فاقد پشتوانه حقوقي و جامعيت جهاني اخير پاسخ به حسن نيت و اقدام عملي جمهوري اسلامي ايران است» افزود: اعضاي دائم شوراي امنيت به جاي محكوم كردن حملات وحشيانه نظاميان رژيم صهيونيستي به كشتي هاي امدادرسان به مردم غزه و كشتن و زخمي كردن بسياري از آنها با پنهان كاري عليه فعاليت هاي صلح آميز هسته اي ايران قطعنامه صادر مي كنند.
متكي ادامه داد: توصيه مي كنيم بيش از اين اعتبار سياسي شوراي امنيت را به چوب حراج نزنيد.
ظرفيت ايران در مبارزه
با مواد مخدر قابل بهره گيري است
وي در ادامه سخنانش گفت: در ارتباط با تلاش هاي صورت گرفته از سوي جمهوري اسلامي ايران به منظور حل و فصل مشكلات كلان اقتصادي، سياسي، امنيتي و اجتماعي موجود در منطقه، به ويژه مباحث مربوط به افغانستان، تهران با هدف گذاري هاي روشن و معين، ايفاگر نقش فعال و مبتكرانه اي به نفع همه كشورهاي منطقه بوده است.
وزير امور خارجه ايران افزود: ظرفيت جمهوري اسلامي ايران در مبارزه با مواد مخدر و تروريسم به عنوان دو چالش عمده در عرصه امنيت اجتماعي و سياسي در منطقه برجسته و قابل بهره گيري است.
مدعيان مبارزه با تروريسم
راه سازش را در پيش گرفته اند
منوچهر متكي تاكيد كرد: اين تلاش ها در شرايطي پيگيري و دنبال مي گردد كه نقش نيروهاي خارجي حاضر در افغانستان با وجود تبليغات فراوان به واسطه ارتباطات پنهاني و سياسي با جريان هاي مختلف افراطي، مشكوك و غيرموثر است، به گونه اي كه اين مدعيان مبارزه با تروريست ها، سياست سازش و مراوده رابه جاي مبارزه با تروريسم انتخاب كرده در پنهان با سركرده شروري چون «عبدالمالك ريگي» براي برنامه ريزي و هدايت اقدامات تروريستي در استمرار كشتار مردم بيگناه قرار ملاقات مي گذارند.
وي افزود: هشدار مي دهيم تبعات عدم برخورد قاطع با اين تروريست ها، كل كشورهاي منطقه را در بر مي گيرد. در همين حال شاهد سياست سكوت و توجيه اين مدعيان در ارتباط با كشتار و رفتار ضدانساني رژيم اشغالگر قدس در قبال افراد بيگناه ساكن دو كشتي حامل كمك هاي انساندوستانه به مردم بي پناه و تحت محاصره غزه هستيم.
ايران همواره براي حضور فعالانه در حل و فصل مشكلات منطقه آماده است
منوچهر متكي، وزير امور خارجه ايران در ابتداي اظهارات خود تاكيد كرد: يك دهه از عمر سازمان همكاري شانگهاي مي گذرد و جمهوري اسلامي ايران در راستاي سياست راهبردي توسعه و تحكيم همكاري با كشورهاي منطقه، شركت فعال در تشكل هاي منطقه اي را به عنوان يك اصل و اولويت در دستور كار سياست خارجي خود قرار داده و مجدانه آن را پيگيري مي نمايد.
وي افزود: شركت فعال جمهوري اسلامي ايران در نشست هاي مختلف سازمان همكاري شانگهاي در بالاترين سطح از زمان كسب عضويت ناظر تاكنون، روشنگر اهميتي است كه تهران براي تعامل و تشريك مساعي با كشورها به منظور كمك به حل و فصل مشكلات و چالش هاي جدي موجود در منطقه نظير گسترش تروريسم در اشكال دولتي و غيردولتي، افراط گرايي، جدايي طلبي، قاچاق مواد مخدر و جرايم فراملي و سازمان يافته قائل است.
متكي گفت: با تلاش هاي جامعه جهاني براي حل و فصل مشكلات اقتصادي، سياسي و امنيتي، آثار منفي سوء مديريت در اقتصاد و سياست جهاني همچنان قابل مشاهده است.
به گفته وزير امور خارجه، جمهوري اسلامي ايران به عنوان يك عضو جامعه بين الملل همواره پايبندي خود را به حقوق و مقررات بين المللي به اثبات رسانيده است و طي پنج سال گذشته ضمن تشريح مواضع خود همكاري عملي در بحث هسته اي را سرلوحه جهت گيري ها و اقداماتش قرار داده است.
وي ادامه داد: نمونه بارز اين امر ابتكار برگزاري كنفرانس موفق اخير خلع سلاح هسته اي در تهران با شعار «انرژي هسته اي براي همه- سلاح هسته اي براي هيچكس» بود. اين امر مبين رويكرد صادقانه و اعتقاد راسخ جمهوري اسلامي ايران در جهت خلع سلاح هسته اي بدون هيچ گونه تبعيض براي همه كشورها و از جمله خاورميانه عاري از سلاح هسته اي و همزمان تاكيد بر استفاده مشروع، قانوني و صلح آميز از علوم هسته اي به عنوان يك حق مسلم براي همه كشورهاي عضو پيمان ان. پي. تي بود.

 



جمعي از نمايندگان مجلس: سعه صدر رهبري ابعاد پنهان فتنه را آشكار كرد

جمعي از نمايندگان مجلس تاكيد كردند: سعه صدر رهبر انقلاب زواياي پنهان فتنه براي همگان را روشن كرده است.
حجت الاسلام روح الله حسينيان نماينده مردم تهران و رئيس فراكسيون انقلاب اسلامي مجلس در گفت وگو با فارس، مديريت رهبري در بحران هاي دهه هاي گذشته را مورد اشاره قرار داد و گفت:يكي از شرايط رهبري سعه صدر است كه خداوند به رهبر معظم انقلاب عنايت كرده است، همانطور كه خداوند به پيامبر مي فرمايد «ما به تو شرح صدر داديم.»
وي يكي ديگر از شرايط رهبري را نرمي و مداراجويي با مردم عنوان كرد و افزود: مقام معظم رهبري اين شرط از شروط رهبري را نيز در حد كامل دارند.
حسينيان در ادامه با تاكيد بر اينكه تمام بحران هاي دشمنان داخلي و خارجي براي شكست يا متوقف كردن انقلاب اسلامي طي ساليان گذشته را رهبري با مديريت خود پشت سر گذاشتند، خاطرنشان كرد: به عنوان نمونه بايد به فتنه اخير نگاه كرد كه رهبري هفته پس از انتخابات در نمازجمعه خود با ايراد خطبه اي جامع و قاطع همه اقشار را در پناه ولايت امر قرار دادند.
وي تأكيد كرد: رهبري در عين كنترل فتنه اجازه دادند تا فتنه خود را نشان دهد تا زواياي پنهان آن براي مردم روشن شود، ضمن آنكه بايد دانست سراشيبي سقوط فتنه پس از نمازجمعه تاريخي رهبري آغاز شد چرا كه قبل از آن فتنه جمعيتي را به ميان آورده بود اما بلافاصله پس از نماز جمعه جريان فتنه با درايت، صبوري و تبيين رهبري ريزش جدي پيدا كرد.
رئيس فراكسيون انقلاب اسلامي مجلس تصريح كرد: پس از نمازجمعه رهبر انقلاب، دومين گام سقوط جريان فتنه در روز قدس آغاز و حد نهايت آن در 13 آبان نمايان شد تا جايي كه به خاطر درايت و هوشمندي رهبري و پايبندي مردم به رهبرشان آخرين تير بر تابوت فتنه در 9 دي و 22 بهمن زده شد.
علي اصغر زارعي، عضو شوراي مركزي فراكسيون اصولگرايان مجلس نيز در توضيح اينكه چرا نظام در مواجهه با موسوي مسامحه كرده است به ايرنا گفت: هر چند موسوي در يك سال گذشته مرتكب رفتار مجرمانه شد و عليه نظام اقداماتي را انجام داد كه هم به كشور خسارت وارد شد و هم موجب سوءاستفاده دشمن را فراهم كرد، اما نظام دنبال آن است كه چهره حقيقي موسوي به مردم نمايش داده شود.
زارعي افزود: فرصتي كه نظام در يكسال گذشته به جريان حامي موسوي داد، سبب شد تا به تدريج ماهيت رفتار او و جريان حامي او بيش از پيش مشخص شود.
وي ادامه داد: اگر زماني كه ماهيت آنان مشخص نشده بود، دستگير مي شدند و با آنان برخورد قضايي صورت مي گرفت، مظلوم نمايي مي كردند و به قهرمانان آنچناني تبديل مي شدند.
نايب رئيس كميسيون شوراها اظهار داشت: البته موسوي و كروبي تلاش داشتند تا با آنان برخورد قضايي شود؛ برخي از سخنان تند آقاي كروبي و موسوي در برخي زمان ها دقيقاً براي تحريك قوه قضائيه بود تا آنها وادار شوند و آنها را دستگير كنند ولي نظام هوشمندانه عمل كرد تحت تأثير احساسات قرار نگرفت و اين نيت آنان برملا شد.
«عباس رجايي» نماينده مردم اراك در مجلس نيز در گفت وگو باايرنا گفت: رهبري خردمندانه مقام معظم رهبري ماهيت همه موضوعات را روشن كرد و در افزايش ميزان بصيرت مردم موثر واقع شد.
وي گفت: در فضاي دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري، شاخه هاي اصلي و ريشه هاي جريان نفاق و فتنه در خارج از كشور بود و از آن جا هدايت مي شد.
وي تصريح كرد: اگر تدابير رهبري و حضور پرصلابت مردم و اقدامات هوشمندانه دستگاه هاي مربوطه نبود، نمي توانستيم بر اين فتنه فائق بياييم.
وي با تاكيد بر اينكه تبعيت از رهبري شاخص اصلي و ملاك حركت افراد است، اظهار داشت: نيروهاي انقلاب اسلامي با ميزان تبعيت از رهبري شناخته مي شوند و بالاتر از اين ملاك در كشور نداريم.
وي گفت: ولايت فقيه جايگاه والايي در نظام جمهوري اسلامي دارد و هيچ تعدي و تعرضي به اين جايگاه پذيرفتني نيست.
حجت الاسلام «مهدي طائب» استاد حوزه و دانشگاه نيز با اشاره به بيست و يكمين سال زعامت مقام معظم رهبري گفت: 21سال است كه دشمن به دنبال ضربه زدن به ايشان است ولي نتوانسته و آخرين بار آن سال گذشته بود كه دشمن با تمام توان و قدرت خود مي خواست به معظم له ضربه بزند زيرا ولايت فقيه نماد جمهوري اسلامي ايران است و سرنگوني آن سرنگوني نظام است و ما شاهد اين بوديم كه مردم حامي ايشان بودند و نگذاشتند دشمن به اهداف خود برسد و خدا نيز اين مردم را مي خواهد.

 



آيت الله نوري همداني براي اعزام به غزه اعلام آمادگي كرد

آيت الله نوري همداني با اشاره به اعلام آمادگي جوانان و گروه هاي مختلف ايران اسلامي براي ارسال كمك هاي داوطلبانه به مردم مظلوم غزه، تاكيد كرد: بنده نيز آماده هستم براي كمك به مردم مظلوم غزه به اين منطقه بروم و شهادت در اين مسير افتخاري بزرگ است.
به گزارش خبرگزاري رسا آيت الله نوري همداني با اشاره به نحوه شكل گيري حكومت در اسلام، هرگونه حكومت غيرولايي را نامشروع و طاغوتي عنوان و تصريح كرد: هر فردي كه در سنگر ولايت حضور داشته باشد و در اين راه تلاش و مجاهدت كند، در دنيا و آخرت سعادتمند مي شود.
وي با تحسين وفاداري بي نظير مردم به آرمان هاي انقلاب و امام و رهبري ابراز داشت: بحمدالله امروز سنگر ولايت فقيه به وجود رهبر معظم انقلاب مزين و بسيار قوي است و مردم انقلابي و متعهد ايران اسلامي نيز با تمام وجود پاسدار و حافظ اين سنگر هستند.
اين استاد برجسته حوزه علميه قم حماسه مردم در نهم ديماه سال گذشته را نمونه اي بارز از وفاداري مردم به آرمان هاي امام، انقلاب و رهبري دانست و تاكيد كرد: خروش جانانه و شجاعانه مردم در برابر فتنه گران در نهم ديماه سال گذشته، براي دفاع از حريم ولايت، نظام اسلامي و خط امام و رهبري بود.
اين مرجع تقليد بيان داشت: بحمدالله امروز جوانان ما كوشاتر و فعال تر از هر زمان ديگري براي دفاع از انقلاب و ارزش هاي والاي آن آماده جانفشاني و رشادت هستند و در اين راه پر بهجت حاضرند جان خود را فداي انقلاب و آرمان هاي امام و رهبري كنند.

 



گزارش خبري
صدور بيانيه حقوق بشري در شوراي امنيت تازه ترين اقدام حمايتي آمريكا و اروپا از فتنه گران

سرويس سياسي-
به دنبال صدور قطعنامه ضدايراني 1929 شوراي امنيت اين بار آمريكا با همراهي آلمان سناريوي جديدي را براي افزايش فشار به ايران طراحي كرده و موضوع نخ نما شده حقوق بشر را به پيش كشيده اند.
واشنگتن روز جمعه و تنها دو روز پس از صدور قطعنامه 1929 عليه ايران، گستاخانه اعلام كرد در تلاش است تا اعضاي شوراي حقوق بشر سازمان ملل را متقاعد كند كه بر ضد ايران در هفته آينده بيانيه اي صادر نمايد.
به گزارش خبرگزاري رويترز، آمريكا مي كوشد تا شوراي حقوق بشر سازمان ملل، همبستگي خود را با آنچه كه او قربانيان ناآرامي هاي پس از انتخابات سال گذشته ناميده اعلام كند.
«ايلين چمبرلين دوناهو» نماينده آمريكا در شوراي حقوق بشر سازمان ملل با ابراز اميدواري به اينكه هفته آينده بيانيه شوراي حقوق بشر عليه ايران صادر شود مدعي شد: صدور اين بيانيه به دنبال تصويب قطعنامه تحريم هاي شوراي امنيت عليه تهران در روز چهارشنبه گذشته، فشار بر تهران را افزايش مي دهد و آمريكا به شدت در تلاش است تا با استفاده از نفوذ خود حمايت ديگر كشورها را براي صدور اين بيانيه عليه تهران بدست آورد.
از سوي ديگر؛ آلمان نيز در تلاش اخير آمريكا براي آغاز يك سناريو جديد عليه ايران با اين كشور همراه شده است.
يكي از قانونگذاران آلمان روز جمعه گذشته مدعي شد: جامعه بين الملل بايد بيشتر بر موضوعات حقوق بشر در ايران متمركز شود تا برنامه هسته اي اين كشور.
به گزارش فارس، «اميد نوري پور» يكي از نمايندگان اپوزيسيون پارلمان آلمان ادعا كرد: هيچ ترديدي وجود ندارد كه برنامه هسته اي ايران، «تهديدي بزرگ» براي امنيت جهاني است، اما تاثيرگذارترين راه براي تضعيف دولت تهران و تقويت مخالفان ايران تمركز بر مسائل حقوق بشر در اين كشور است.
اين نماينده اپوزيسيون پارلمان آلمان در شرايطي برنامه هسته اي را تهديدي براي امنيت جهاني خواند كه آژانس بين المللي انرژي اتمي نيز بارها در گزارش هاي خود درباره برنامه هسته اي ايران، بر صلح آميز بودن اين برنامه و تطابق كامل آن با توافقات بين المللي تاكيد كرده است.
نوري پور در ادامه ادعاهاي خود افزود: مشكل اساسي در بحث كلي اين جريان است. با ايران اغلب به عنوان كشوري واقعا قدرتمند برخورد مي شود، اما اين درست نيست. ايران يك كشور به شدت ضعيف است، اما ما متوجه آن نيستيم. اقتصاد اين كشور به زانو درآمده است. مسئله حقوق بشر در ايران، موضوعي غيرقابل تفكيك از موضوع هسته اي اين كشور است. ما تنها بايد بررسي كنيم كه در داخل اين كشور چه چيز در حال وقوع است.
گفتني است؛ در چهاردهمين نشست شوراي حقوق بشر سازمان ملل، گزارش نهايي بررسي دوره اي حقوق بشر ايران با اجماع تصويب شد و روز جمعه محمدجواد لاريجاني در نشست شوراي حقوق بشر سازمان با پاسخ به شبهات مطرح شده درباره ايران تاكيد كرد كه رويكرد غرب در قبال موضوع حقوق بشر در ايران گزينشي و جانبدارانه است.
منابع غربي عموما سخنان مستند جواد لاريجاني را سانسور كردند.

 



در چهاردهمين نشست شوراي حقوق بشر در ژنو
گزارش نهايي حقوق بشر ايران با اجماع تصويب شد

گزارش نهايي ايران در رابطه با «بررسي دوره اي و جهاني حقوق بشر» را در صحن شوراي حقوق بشر سازمان ملل در ژنو ارائه كرد كه اين گزارش با اجماع به تصويب رسيد.
به گزارش پايگاه خبري ستاد حقوق بشر، هيات عالي رتبه جمهوري اسلامي ايران كه به سرپرستي محمد جواد لاريجاني به منظور شركت در چهاردهمين نشست شوراي حقوق بشر به ژنو سفر كرده بود، در جلسه بررسي دوره اي و جهاني حقوق بشر
(Universal Periodic Review) شركت كرد تا با ارائه گزارش نهايي خود، پاسخگوي توصيه هاي مطرح شده براي ايران از سوي نشست قبلي اين ساز و كار جهاني در بهمن ماه 1388 باشد.
محمد جواد لاريجاني در سخنان خود در چهاردهمين نشست شوراي حقوق بشر سازمان ملل با اشاره به رهيافت گزيشني و جانب دارانه غرب نسبت به حقوق بشر ايران، آمريكا را بزرگترين ناقض حقوق بشر جهاني دانست كه به بهانه جنگ با تروريسم دست به كشتار انسان ها مي زند.
وي طي اظهاراتي ضمن اشاره به همكاري هاي خوب و سازنده جمهوري اسلامي ايران با سازوكارهاي گوناگون حقوق بشر از جمله يوپي آر به اجمال به نحوه تعامل و پاسخگويي كشورمان به توصيه هاي مطروحه كشورهاي مختلف به جمهوري اسلامي ايران در اجلاس بهمن ماه گذشته پاسخ داد.
مشاور بين الملل رياست قوه قضائيه در اين نشست با اشاره به طرح موضع همكاري نكردن ايران در پذيرش گزارشگران ويژه كه نماينده آمريكا مدعي آن شده بود، گفت: جمهوري اسلامي ايران كمافي السابق بر موضع خود مبني بر دعوت عام از كليه گزارشگران تاكيد دارد و حاضر است با بهترين شرايط و بدون پيش شرط آنها را بپذيرد.
لاريجاني تاكيد كرد: «نكته مهم اين است كه روش كار گزارشگران متناسب با اتهامات بسيار بي اساس و تبليغاتي غرب عليه جمهوري اسلامي نيست. ما انتظار داريم گزارشگران موضوعي به شكل حرفه اي هر اتهامي را بررسي و آن را راست آزمايي كنند و اجازه ندهند كه كار گزارشگران حرفه اي كه ماهيتا بايد كاملا براساس مكانيزم هاي تعاملي و دقيق و فني باشد، آلوده به تبليغات و موضوع سوءاستفاده كساني باشد كه تحت لواي دفاع از حقوق بشر بيشترين ظلم را به انسان ها مرتكب مي شوند و پايتخت هاي خود را مامن هاي گروه هاي رنگارنگ تروريستي كرده اند. اين ها بزرگترين ظلم به حقوق بشر از منظر جمهوري اسلامي است». وي با اشاره به همكاري هاي خوب و فني ايران با دفتر كميسارياي عالي حقوق بشر، ازسفر خانم پيلي به ايران در سال 2011 استقبال كرد و در ادامه ضمن تشكر از كليه كشورهاي عضو، ناظر و همچنين سازمان هاي مردم نهادي كه با ارائه نقطه نظرات و پيشنهادات خود به گفتگوهاي تعاملي سازنده در نشست بررسي دوره اي جهاني حقوق بشر جمهوري اسلامي ايران غنا بخشيدند، تشكر و قدرداني كرد.
دبير ستاد حقوق بشر ايران با محوري دانستن توصيه هاي مطروحه در نشست يوپي آر بهمن ماه جمهوري اسلامي ايران پذيرش 123 توصيه از مجموع 188 توصيه را دليلي بر همكاري و تعامل سازنده كشورمان با شوراي حقوق بشر دانست.
پس ازارائه گزارش رياست هيئت ايراني، به ترتيب كشورهاي عضو شورا، دول ناظر و نهايتا سازمان هاي مردم نهاد به طرح سوالات و نقطه نظرات و ديدگاه خود در اين خصوص پرداختند.
در پايان نشست نيز لاريجاني ضمن پاسخ به برخي از نقطه نظرات و ديدگاه هاي بازيگران اصلي صحنه روابط بين الملل و سازمان هاي مردم نهاد، ابراز اميدواري كرد شوراي حقوق بشر بتواند بيش از پيش در مسير افزايش همكاري و تعامل سازنده با كشورها از جمله جمهوري اسلامي حركت كند.
پس از اظهارات نهايي لاريجاني، رياست بلژيكي حقوق بشر گزارش نهايي بررسي دوره اي جهاني ايران را با اجماع به تصويب رساند.
در اين نشست تعدادي از سازمان هاي معاند جمهوري اسلامي نيز در قالب سازمان هاي مردم نهاد حضور داشتند و انتقاداتي را از وضعيت حقوق بشر جمهوري اسلامي مطرح كردند كه پاسخ هاي مقتضي به ادعاهاي مطروحه توسط گروه هاي مذكور توسط رياست هيئت ايراني ارائه شد.
بررسي دوره اي جهاني حقوق بشر سازوكارهاي مبتني بر تعامل و همكاري و گفتگوي تعاملي است كه يك سال پس از تاسيس شوراي حقوق بشر در سال 1385 مصادف با 2006 ميلادي رسما تاسيس و در اولين مرحله از بررسي وضعيت حقوق بشر كشورها در يك دوره زماني چهار ساله 2008، 2011 تاكنون به بررسي وضعيت حقوق بشري بيش از يكصد كشور پرداخته است.
شوراي حقوق بشر، سازماني بين المللي دولتي است كه براساس قطعنامه مجمع عمومي سازمان ملل در 24 اسفند 1384 (15 مارس 2006) و در راستاي حفاظت از حقوق بشر در سطح جهان تاسيس شده است. اين شورا در پنجمين نشست خود در تاريخ 28 خرداد ماه 1386 و با اجماع اعضا، رويه اي دائمي به نام «بررسي دوره اي و جهاني حقوق بشر (UPR)» بنيان گذاشت كه در چارچوب آن وضعيت حقوق بشر كليه كشورها به ترتيب و در دوره هاي مشخص مورد بررسي قرار مي گيرد. اين شورا تاكنون وضعيت بيش از 100 كشور را بررسي كرده است.

 



تشريح جزئيات نحوه ربايش و شكنجه اميري در آمريكا

يك منبع آگاه جزئيات جديدي از نحوه ربايش و شكنجه شهرام اميري توسط عوامل سيا را تشريح كرد.
اين منبع آگاه در گفت وگو با فارس گفت: آقاي اميري يكي از پژوهشگران دانشگاه مالك اشتر بود كه براي زيارت خانه خدا خردادماه سال 88 عازم كشور عربستان شد.
به گفته وي در زمان ورود اميري به فرودگاه جده و كنترل پاسپورت، از وي سوال مي شود كه شغلت چيست؟ او پاسخ مي دهد كه فعاليت دانشگاهي دارم. مجددا يك افسر سعودي سوال مي كند كه آيا نظامي هستي؟ اميري پاسخ مي دهد كه خير، من يك پژوهشگر دانشگاهي هستم.
اين مقام مطلع با يادآوري اينكه اين پرسش و پاسخ ها به صورت غيرعادي بوده و نشان مي دهد آنها آقاي اميري را مي شناختند. حتي يك نفر در فرودگاه او را صدا مي كند و با واكنش او مطمئن مي شوند شناسايي آقاي اميري درست بوده و آنها منتطرش بوده اند.
وي تاكيد كرد: تمام اين مسائل را افراد آن كاروان شاهد بوده اند و متعجب مي شوند كه چرا فقط درباره او اين اقدامات انجام شده است. سپس كاروان راهي مكه مي شود.
نحوه ربايش شهروند ايراني
از مقابل محل اقامت
اين منبع آگاه با اشاره به نگراني شهرام اميري از نحوه برخورد انجام شده با او در فرودگاه جده اضافه كرد: او به همراهان خود تاكيد كرده كه از اين رفتارهاي ماموران سعودي نگران است.
«يك روز صبح كه آقاي اميري عازم زيارت خانه خدا بوده يك ون سفيدرنگ در مقابل هتل محل اقامت او توقف كرده و چند نفر به زبان فارسي (كه بعدا مشخص مي شود از عوامل همكار با سيا و دستگاه اطلاعاتي سعودي بوده اند) به آقاي اميري مي گويند كه ما از يك كاروان ديگر بوده و هم اكنون عازم خانه خدا هستيم.»
بنا بر اطلاعات اين مقام آگاه، پس از نزديكي شهرام اميري به اين خودروي ون آنها با تهديد اسلحه، او را سوار ماشين كرده و مي ربايند. پس از تزريق يك آمپول، او را سوار يك هواپيماي غول پيكر آمريكايي كرده و راهي ايالت آريزونا مي شوند.
وي خاطرنشان كرد: پس از به هوش آمدن اين شهروند ايراني در هواپيما، او يكي از افراد همراه خود را شناسايي كرده كه همان فردي است كه در ربايش اميري از مقابل هتل شركت داشته است.
دو خواسته مهم آمريكا از اميري و واكنش وي به اين موضوع
اين مقام آگاه با تشريح شكنجه هاي شديد روحي و ساير فشارها به اين پژوهشگر دانشگاهي كشورمان طي 8 ماه گذشته افزود: اطلاعات غلطي به سيا منتقل شده كه اميري در فعاليتهاي هسته اي ايران مشاركت داشته و مي توانسته اطلاعات خوبي به آنها بدهد اما پس از آنكه روشهاي مختلف بازجويي را درباره وي بكار مي گيرند و حتي متوسل به دستگاههاي دروغ سنج شده اند، مطمئن مي شوند كه او هيچگونه ارتباطي با مسائل هسته اي ايران ندارد و همانطور كه از قبل هم مي دانستند، اين بار هم حربه هاي آنها براي جوسازي و ايجاد شبهه در فعاليتهاي صلح آميز هسته اي ايران راه به جايي نبرد؛ همانطور كه تلاشهاي موساد و منافقين نيز نتيجه اي نداشته است.
وي مرحله بعدي پس از نااميدي از طراحي اوليه سيا را تطميع آقاي اميري عنوان كرد و در تشريح اين اقدام آمريكاييها گفت: آنها از اين شهروند ايراني مي خواهند تا اولا اعلام كند كه شخصاً به آمريكا پناهنده شده و ثانياً فردي مطلع از برنامه هاي هسته اي ايران بوده و رويكرد اين فعاليتهاي هسته اي، نظامي است.
تهديد آمريكا به تحويل اميري
به موساد
اين منبع آگاه با اعلام برخورد قاطع شهرام اميري با اين پيشنهاد آمريكاييها گفت: او تمام پيشنهادات مالي و امتيازات ارائه شده را رد مي كند.
در مرحله بعدي براي تحت فشار گذاشتن شهرام اميري، او را تهديد مي كنند كه تحويل موساد خواهد شد و شديدترين و بيرحمانه ترين شكنجه ها را بر او پياده مي كنند و ديگر اثري از سرنوشت او پيدا نخواهد شد اما اميري بازهم مقاومت مي كند و اطلاعات دروغين آمريكا را بيان نمي كند.
علت تغيير وضع ظاهري اميري استفاده از قرصهاي آرام بخش
وي تصريح كرد: بحمدالله موفق شديم با كمك خداوند، شرايط خاصي را ايجاد كنيم و اطلاعات بسيار خوبي را به دست بياوريم كه نوار اول آن از شبكه اول سيما پخش شد. اميري در آن نوار بخشي از مهمترين مطالب را بيان كرد و موضوعاتي چون همكاري آمريكا و دستگاه اطلاعاتي سعودي در ربايش او، فشار براي بيان اطلاعات كذب درباره فعاليت هسته اي ايران و... را مورد اشاره قرار داد.
اين منبع مطلع درخصوص واكنش آمريكاييها به انتشار نوار گفتگوهاي شهرام اميري گفت: پس از پخش اين نوار كه يك فضاحت اطلاعاتي براي آمريكا و دستگاه امنيتي آنها و نيز سيستم اطلاعاتي سعودي بود، آمريكاييها فشار مضاعفي را روي ايشان وارد كردند تا رسماً اعلام كند كه پناهنده سياسي شده است.
اين مقام مطلع درباره علت تغيير وضع ظاهري اميري طي يك سال اخير هم گفت: شهرام اميري به خاطر همين فشارها دچار بيماري اعصاب و روان شده و اضافه وزني كه طي اين ماهها پيدا كرده به خاطر استفاده از داروهاي آرام بخش و تسكين دهنده اعصاب و روان است.
اضطراب و فشار بر اميري
در فيلم دوم مشهود است
وي افزود: اميري باز هم به هيچ وجه زير بار فشارهاي آمريكاييها براي اعلام پناهندگي سياسي نمي رود و نمي پذيرد كه از مسائل هسته اي ايران موضوعات القايي آمريكا را بيان كند.
اين مقام مطلع درخصوص فيلم ديگري كه از شهرام اميري منتشر شده نيز گفت: اين فيلم فضاحت بيشتري براي آمريكاست. وي شديداً تحت فشار است تا درباره فيلم اول ( كه از سيماي جمهوري اسلامي منتشر شد) توضيحات مدنظر سيا را بدهد و بگويد كه خانواده اش در ايران گروگان گرفته شده اند تا وي مطالبي را بيان كند! وي همچنين اظهار داشت: آنچه كه با دستپاچگي توسط آمريكاييها تهيه شده، مويد نظرات جمهوري اسلامي مبني بر انتقال اميري به آمريكاست و آنها نمي توانند منكر ربايش او شوند كه سندي بر اقدام تروريستي آمريكا با همكاري دستگاه امنيتي سعودي است.
آمريكا به دنبال تهيه
يك فيلم ديگر است
اين منبع آگاه تاكيد كرد: آمريكا فشار زيادي را بر اين شهروند ايراني وارد كرده تا كف و حداقل خواسته هاي آنها را در مقابل دوربين بيان كند و در همان فيلم دوم نيز كاملا مشخص است كه او بسيار مضطرب و نگران است و با نگاه به يك صفحه، جملاتي را قرائت مي كند. اين صفحه يك «ال سي دي» است كه در همان مصاحبه نيز اميري بخشهاي زيادي از جملات نوشته شده را نمي پذيرد.
وي اضافه كرد: به خاطر رسوايي آمريكاييها در انتشار فيلم از رسانه ملي، آنها سراسيمه فيلم دوم را پخش كردند كه باعث رسوايي بيشتر براي آنهاست.
«هم اكنون نيز آمريكا به دنبال تهيه يك فيلم ديگر است و مي خواهند با توسل به تهديداتي چون تحويل اميري و موساد، او را مجبور به بيان موارد مدنظر خود كنند.»
وي در ادامه اطمينان داد كه مسئولان ايراني به طور جدي پيگير سرنوشت شهروندان كشورمان هستند و هم اكنون نيز جدي تر اين موضوع را پيگيري خواهند كرد.
به اعتقاد اين مقام مطلع، دنيا نيز فهميد كه اتهامات هسته اي آمريكا همچون گذشته كذب است و آمريكا همچون قطعنامه اخير هنوز هم به دنبال فريب افكار عمومي خواهد بود.
اين منبع آگاه اضافه كرد: آمريكا پس از بيانيه تهران اعلام كرده بود كه اين اقدام، يك كار فريبكارانه است اما گفتگوي آقاي اميري سند روشني است كه نشان مي دهد آنها دنبال فريبكاري هستند و به دنبال جعل سند براي اثبات دروغهاي خود بوده اند.
چگونگي دسترسي به اميري
اين منبع آگاه در مورد اينكه چگونه نوار ياد شده به دست مسئولان كشورمان رسيده است نيز گفت: ملت عزيز ايران با توجه به اقدامات و برنامه ريزي دقيق اطلاعاتي در پرونده هايي چون شرور عبدالمالك ريگي، از اشراف و قدرت اطلاعاتي جمهوري اسلامي مطلع هستند.
به گفته وي، ريگي تحت شديدترين اقدامات حفاظتي قرار داشته و ملاحظات امنيتي درباره او در حد بسيار بالايي رعايت مي شد اما درباره شهرام اميري با توجه به حضور او در خاك آمريكا، مراقبتها كمتر بوده همانطور كه در مورد آقاي عطارزاده ديپلمات ايراني ربوده شده در خاك پاكستان نيز موضوع تا زمان آزادي ايشان رسانه اي نشد.
وي همچنين تاكيد كرد: به دليل ملاحظات امنيتي و حفظ منابع ياري كننده در اين پرونده، از بيان شيوه كسب اطلاعات معذوريم و ملت ايران نيز مي پذيرند كه بيان شيوه ها و اقدامات ابتكاري، چون ممكن است به ماموريتها و منافع اطلاعاتي ايران آسيب برساند، فعلا به صلاح نيست.
وي همچنين در پاسخ به سوال ديگري اعلام كرد كه اطلاعات و اسناد ديگري نيز در اختيار مسئولان كشورمان است كه در روزهاي آينده و در صورت نياز، به اطلاع مردم كشورمان خواهد رسيد.

 



نگاهي مستند به داستان «اهلان» و «نااهلان»

بهرام مهتدي
چندي پيش به مقاله اي برخوردم در خور اندكي تامل، محملي مناسب براي مروري بر ماهيت جريان سبز، در سالگرد انتخابات 22 خرداد. از جمله مقالاتي كه طرفداران اين جريان در واكنش به ريزش شديد نفراتشان، به منظور قوت قلب دادن به يكديگر، به اين طرف و آن طرف ايميل كرده و ميكنند. نمونه اي گويا و تاسف انگيز از توهمها، خود بزرگ بينيها و تحريفهاي تاريخ از سوي جماعتي كه از ديدگاه بي بي سي و صداي امريكا و منابعي اينچنيني به خود و كشورشان مي نگرند.
در مجموع نويسنده مقاله سخت كوشيده است كه اتقان و احتصان جمهوري اسلامي را به سخره گيرد و تداعي كند كه همانطور كه شاه در مصاحبه مهرماه 57 با نيوزويك از سرنوشت حكومت خود بي خبر بنظر مي رسيد، سران جمهوري اسلامي نيزغافل از آنند كه نظام عنقريب سقوط خواهد كرد1.
لازم به ذكر است كه دانشگاه مريلند امريكا در تحليلي بر 10 نظر سنجي معتبر، از جمله نظر سنجي هاي مستقل خود اين دانشگاه و موسسه انگليسي گلوب اسكن (در قبل و همچنين بعد از انتخابات 88)، اذعان مي دارد كه غالب راي دهندگان ايراني به آقاي احمدي نژاد راي داده اند و اكثريت قاطع مردم ايران نيز انتخابات اخير را «آزاد و عادلانه»مي دانند و در «مشروعيت» دولت ترديدي ندارند2.
شايد اكنون كه اينگونه مستندات ثالث و موثق در دسترس مي باشند و بهر صورت غائله بعد از انتخابات با حضور ميليوني مردم و درايت و تدبير نظام برچيده شده نگرش مقاله مزبور براي خوانندگان كيهان خنده آور باشد، ولي در بهمن ماه 88 كه آن مقاله منتشر شد حضرات سبز پوش از اين حرفها زياد ميزدند. نكته مهم اين جا است كه مانند همقطاران سلطنت طلب خود كه طي سي سال اخير هر ماه به يكديگر نويد داده اند كه جمهوري اسلامي ماه بعد سقوط خواهد كرد، جماعت سبز هم باز از اين حرفها خواهند زد. باز هم خاتمي را با مصدق مقايسه خواهند كرد و كروبي را با شيخ محمد خياباني، موسوي را با اميركبير و.. . تا بلكه خاكستر فتنه به خاك تبديل نشود.
مي گويند بسياري از اينگونه تبليغات سبز از تشكيلات اطلاعاتي - تبليغاتي غرب تغذيه مي شود و ترديدي هم نيست، ولي نگارنده كم كم به اين نتيجه ميرسد كه منشا حداقل بخش قابل توجهي از آن كره سبزي است در آن سوي كهكشان يعني فاصله اي بسيار دور از كره زمين.
چون حتي سرويسهاي اطلاعاتي غرب كه به كرات در مورد مردم ايران اشتباه كرده اند نيز آنقدر از مرحله پرت نيستند كه جناب خاتمي را مصدق ثاني به حساب آورند! آنقدر با واقعيات ابتدائي تاريخي آشنائي دارند كه بدانند مصدق هر كه بود اهل آجيل نبود و حداقل مستقيما و آگاهانه يك نخودچي به استعمار امتياز نداد. بهمين دليل نيز دولت او را بزور كودتا ساقط كردند. به همين دليل از طريق رسانه ها همان فحاشيهائي كه امروز عليه آقاي احمدي نژاد مي كنند را نيم قرن پيش حواله وي مي كردند (با وجود اينكه ادبيات و نحوه برخورد مصدق با غرب، به رسم زمانه و اشراف زاده بودن وي و دلايلي ديگر، در مقايسه با احمدي نژاد و جمهوري اسلامي بسيار ملايم بود). بدون شك اگر اين ساكنين آن كره سبز، بجاي كاوش در «جرس» و «بالاترين» و ايميل هاي فله اي كه براي يكديگر ارسال مي كنند، سري به منابع تاريخي بزنند، تعجب خواهند كرد كه ببينند چگونه روزنامه نيويورك تايمز مورخ 23 مه 1951 مصدق را با هيتلر مقايسه مي كند و او را «كودتاچي» و «ديكتاتور»ي معرفي مي كند كه «همدست تروريست ها» است و كشورش را به «لبه پرتگاه ورشكستگي» كشانده3.
آيا اين ادبياتي است كه غرب در باره آقاي خاتمي بكار مي برد؟ البته قبل از اينكه سبز ها ذوق كنند و اين را افتخاري براي آقاي خاتمي محسوب نمايند، مي بايست از خود بپرسند كه چرا امام خميني مي گويد: «بايد هيچ سستي نكنيم و از اين ترس نداشته باشيم كه فلان راديو يا دولت خارجي چه مي گويد، راديوها بايد به ما فحش بدهند. آن روزي را كه امريكا از ما تعريف كند بايد عزا گرفت. آن روز كه كارتر و ريگان از ما تعريف كنند معلوم مي شود در ما اشكالي پيدا شده است، آنها بايد فحش دهند و ما هم بايد محكم كارمان را انجام دهيم.»4
واقعا چرا نحوه برخورد غرب با آقاي خاتمي (مثلا استفاده از واژگاني نظير moderate يا ميانه رو و غيره در مورد وي و البته آقايان موسوي و كروبي)5 گرچه خالي از فحاشي هاي معمول است ولي مايه افتخار نيست؟ بلكه كاملا برعكس!
جواب را به خود غربيان واگذار كنيم. پرفسور ادوارد هرمن، متفكر برجسته امريكائي، رويكرد سياسي كه غربيان آن را moderate خطاب مي كنند را رويكرد يا برنامه اي مي داند كه «مورد تاييد هيئت حاكمه غرب باشد»6. به عبارتي ديگر، اين ادبياتي است كه در باره نيرو ها و اشخاص اهل سازش و تسليم در مقابل استعمار (از موسي چومبه ها تا حسني مبارك ها و . . . ) بكار مي رود. ادبياتي كه مي گويد: «بارك الله كه داريد آدم مي شويد، مثل يك بچه خوب سر جايتان مي نشينيد و مشق هائي كه ما مي دهيم را بي چون و چرا مي نويسيد». آنان كه اين لفظ را اغراق آميز مي پندارند لطفا به منابعي نظيرنشريه معروف و بسيار دست راستي تايم مراجعه كنند كه كشورهاي moderate خاورميانه را «مصر، اردن، عربستان سعودي و شيخ نشين هاي خليج فارس» جمع بندي مي كند.7
در مورد چرايي همراهي آقاي خاتمي با اينان نيز بد نيست آن ساكنين كره سبز قدري در منابع موثق كره زمين در باب نگرش جناب خاتمي به نحوه تعامل با غرب تحقيق كنند (خصوصا ديدگاه هاي دولت اصلاحات در باره موافقتنامه پاريس با انگلستان، فرانسه وآلمان در موضوع هسته اي و همچنين «طرح تدوين استراتژي توسعه صنعتي كشور»8). اصلا توصيه مي شود كه محققان گرانقدر به خود آقاي خاتمي مراجعه كنند و كار را از اين جمله وي در روزنامه سلام آغاز نمايند: «توسعه به معناي امروزش ،ميوه يا شاخ و برگ تمدن جديد است.اگر آن تمدن آمده، توسعه هم خواهد آمد و به اين معنا سخن كساني كه مي گويند ابتدا بايد خرد غربي را پذيرفت تا توسعه بيايد سخن بيراهي نيست و اين سخن را كامل كنم كه علاوه بر خرد و بينش غرب بايد منش غربي متناسب با اين بينش را نيز پذيرفت.»9
جذابيتهاي خرد غربي براي جناب خاتمي بجاي خود، ايشان چنان شيفته شده اند كه عنان افكنده بينش و منش غربي را نيز بي چون و چرا پذيرفته اند. اين در حالي است كه بسياري از متفكرين مستقل و درجه اول غرب، از ميشل ولبك گرفته تا نوام چامسكي، با چنين خوش باوري راهي كه غرب در پيش گرفته است را تاييد نمي كنند و گزافه گوئيهاي فريبنده روشنفكران «درباري» يا «وابسته به قدرت» مغرب زمين را نمي پذيرند. اينان معتقدند كه بينش و منش غرب از انواع جوانب عميقا معيوب و مخرب است و جوامع غربي را به ورطه انحطاط كشانده است.
بي دليل نيست كه به گفته فرزند شهيد مطهري زماني كه آقاي خاتمي با شهيد مطهري در مورد رفتن به غرب مشورت مي كنند، ايشان به شدت مخالفت كرده و پس از انجام گرفتن سفر بشدت ابراز تاسف ميكنند. آقاي دكتر علي مطهري معتقدند كه شهيد مطهري با عنايت به شخصيت و روحيات آقاي خاتمي نگران بوده اند كه ايشان بشدت تحت تاثير غرب قرار گيرند.10
آيا دقيقا بدليل همين تفاوتها نيست كه مطهري ها را شهيد كردند تا خاتمي ها وارد ميدان شوند؟
انصافا، آيا جناب خاتمي و همفكرانشان قادر خواهند بود بعنوان نماينده ملت ايران با غرب چانه زني كنند؟ آيا قادر خواهند بود در امر مقاومت در مقابل زياده خواهيهاي غرب و حفاظت از منافع ملي كشور در مقابل تهاجمات استعمار نوين به ملت ايران رهنمود دهند؟
مقايسه آقاي كروبي با شيخ محمد خياباني هم براستي خنده آور است. آيا اين آقاي زندگاني، نگارنده مقاله مزبور، كه در سايتهاي خارج از كشور (نظير «جرس» كه لندن نشينان اداره اش مي كنند) اظهار فضل مي كنند، اصلا چيزي از خياباني مي دانند؟
خياباني سترگ مردي بود كه همچون مدرس بر عليه قرارداد 1919 (كه قرار بود ايران را عملا مستعمره انگليس كند) قيام كرد و ضربه محكمي به استعمار زد. عاقبت هم جان را فداي آرمانهاي والاي انقلابي خود نمود و بدست مشيرالدوله و مخبرالسلطنه شهيد شد.
ليكن جناب حجت الاسلام كروبي فردي است كه روزنامه انگليسي اينديپندنت، بزبان تاييد و تشويق، وي را «انقلابي اسبق»(!) (و البته moderate !) خطاب مي كند11. بي بي سي هم هر شب براي او و همقطارانش هورا ميكشد. متقابلا، ايشان هيچ كار كه نمي كنند، با مصاحبه دادن به اين خادم مكار استعمار انگليس، بر خلاف پند ديرپاي حافظ «به شكايت سوي بيگانه» ميروند. بعد، به منظور توجيه اين سبكساري، از بي بي سي تجليل هم ميكنند كه حامي انقلاب 57 بوده است و در حال حاضر هر آنچه در آن دوران مي كرده تكرار مي كند (لابد به زعم ايشان يعني حمايت از آزادي خواهي يا گزارشگري بي طرف و از اين قبيل خدمات به نوع بشر)!12
يا نمي دانند و يا نميخواهند بدانند كه در روزهاي انقلاب بي بي سي به نعل و به ميخ ميزد و هيچگاه اينطور كه ضد انقلاب امروز را تغذيه ميكند كمكي به انقلابيون ديروز نميكرد. اگر هم چيزكي مي گفت يا مثلا گفته اي از امام خميني را پخش مي كرد، چندان متضرر نمي شد چون خوب ميدانست كه شاه رفتني است (رجوع شود به تحليل هاي سرويسهاي اطلاعاتي نظيرموساد در دوران انقلاب). در نتيجه با يك روش زيركانه «كج دار و مريز» صرفا براي آينده و نفوذ در حكومت بعدي ايران سرمايه گذاري و كسب اعتبار ميكرد (كه نگرش جناب كروبي خود مصداق بارزي از اين سياست است).
در صورتي كه انكار كنند مي بايست از ايشان پرسيد: اگر بي بي سي با انقلابيون و آزاديخواهان ايران ميانه اي داشت، چرا در سالهاي 30 از نهضت ملي شدن صنعت نفت تصوير مثبت ارائه نمي داد؟ چرا آنهمه فحش حواله آنان مي كرد؟ چرا اسم رمز آغاز كودتاي 28 مرداد از بي بي سي پخش شد؟ چرا در وقايع 15 خرداد 42 نيم نگاهي هم به قيام كنندگان نداشت و آنطور محكم از شاه حمايت مي كرد؟ از آن پس چرا سالهاي سال خبري از امام خميني نمي داد يا درخواست مصاحبه نمي كرد؟
پاسخ تاريخ را واضح تر بيان كنيم: چون در آن ايام، حمايت از رژيم دست نشانده پهلوي كه با قدرت آزاديخواهان را سركوب ميكرد براي بي بي سي مقرون به صرفه بود. دفاع از منافع استعمار بود. ولي در دوران انقلاب كه رژيم پهلوي مهره سوخته استعمار شده بود دفاع از آن چندان صرف نمي كرد.
بديهي است كه اين روزها هم باز به تكاپو افتاده اند. اينهمه زحمت و هزينه تاسيس شبكه تلويزيوني كه براي خدمت به مردم ايران نيست. حتي وزير خارجه انگلستان در محافل «خودي»، نظير جلسه پاسخگوئي به سئوالات اعضاي مجمع رسيدگي به جنگ عراق، بي تعارف اذعان مي دارد كه بي بي سي «ابزار قدرت نرم» است (وي، در جمله بندي دقيق خود، بي بي سي و قدرت نرم را در كنار سرويس هاي اطلاعاتي و قدرت سخت قرار مي دهد)13 .
استعمار در مورد ايران چه نياز به «قدرت نرم» و اين گونه ساز و برگ ها دارد جز آنكه بخواهد آنچه خياباني ها ، خميني ها و خامنه اي ها از حلقومش در آورده اند را دوباره صاحب شود. چگونه؟ بهتر است بپرسيم به دست چه كساني مناسب تر از آنان كه بر خلاف راه اين بزرگمردان قدم بر مي دارند و سازمان هائي نظير بي بي سي را تغذيه ميكنند: كروبي ها، موسوي ها و ديگران.
از اينرو، اگر انقلابيون 57 دست استعمار را از ايران كوتاه كردند، رابطه اين «انقلابيون كاريكاتوري» با استعمار از جنس ديگري است. البته ممكن است بسياري از خوانندگان اين سطور مستنداتي كه تاكنون در اين خصوص ارائه شده را ملاحظه نفرموده باشند يا در مورد آنها شك و ترديدهائي داشته باشند ( نظير گزارش هاي كنت تيمرمن، نئو محافظه كار سرشناس امريكائي، كه هم ملاقات آقاي خاتمي با سوروس در سال 2006 را تاييد كرده بود و هم از كمك مالي دولت امريكا به سبزها پرده برداشته بود.14 اين مطالب در كنار گزارش سيمور هرش روزنامه نگار مطلع امريكائي، كه از قول منابع موثق اطلاعاتي، سابقه چند ساله «انتقال پول به }مخالفين در ايران{» را در نيويوركر منتشر كرده بود، از اعتبار بيشتري برخوردار مي شود)15
به هرصورت اگر هنوز قانع نشده اند، كافي است فقط سري به سايت ها و رسانه هاي اين دو (غربي ها و سبزها) بزنند تا ببينند اين رابطه چقدرعلني است و اصلا نيازي به كند و كاو بسيار بدنبال آنچه قديمي ها «دم خروس» مي گفتند نيست.
ملاحظه خواهند فرمود كه چگونه اركان مختلف استعمار غرب از سبزها تجليل تمام عيار ميكنند. چگونه تا مي توانند بزرگشان ميكنند. رئيس جمهور امريكا هم با تمجيد از «شهامت» سبزها و اعلام «همبستگي» با آنان16 جاي ترديدي باقي نمي گذارد كه خواسته استعمار نوين چيزي نيست جز آنكه اينان راهي كه در پيش گرفته اند ادامه دهند. حمايت مالي بيگانه هم كه زماني مايه سرافكندگي بود، براي اين جماعت «مدرن» ديگر قبحي ندارد، چنانچه همواره بودجه هاي چندين ميليارد توماني كه كنگره و دولت امريكا در حمايت از سبزها تصويب مي كنند را منابعي نظير روزنامه حزب مردمسالاري بي تعارف و با لحني كاملا مثبت گزارش كرده اند. توصيه امثال نيك آهنگ كوثر و مدير سايت «بالاترين» هم اين است كه همقطارانشان « ترس» و «ابا» را كنار بگذارند و «اين بودجه ها را هدايت كنند» تا «هدر نروند» ! 17.
لذا، متقابلا، روند اصلي مقالات سايتهاي متعدد سبز اين است كه كسي از گل بالاتر به امثال امريكا و انگليس نگويد، يا به عبارت دقيقتر، نقد يا انتقادي جدي بر ركني از اركان اصلي اين جوامع ارائه ندهد. بعنوان مثال وزير ارشاد دولت اصلاحات، كه اخيرا از لندن فعاليت سياسي مي كنند (!)، در مقاله اي تحت عنوان «انتخابات انگليس، انتخابات ما»، با آب و تاب بسيار انتخابات، نظام و كلا جو سياسي انگليس را مي ستايند18. نگاه سطحي اين تازه وارد به جامعه پيچيده انگلستان در تضاد كامل با آمار موسسه معتبر موري (MORI) است كه نشان مي دهد 87 در صد مردم انگليس به سياستمداران آن كشور اعتماد ندارند و آنان را دروغگو مي دانند!19 طبق نظر سنجي موسسه
بين المللي گلوب اسكن اعتماد مردم انگليس به رسانه هاي اصلي آن كشور از اعتمادشان به دولتمردان نيز كمتر است.20 از اينرو تحليلگر پيش كسوت و مستقلي نظير جان پيلجر (كه مقالات و فيلمهاي مستندش جوائز متعددي را بخود اختصاص داده و در دوران باز تر جامعه انگليس دو بار برنده جايزه مهم «روزنامه نگار سال» بوده است) انگلستان فعلي را «مرداكراسي» مي خواند (اشاره به قدرت روپرت مرداك -در برخي منابع داخلي رابرت مرداك آمده است- سرمايه دار بزرگ صهيونيست كه مهمترين روزنامه هاي انگليس به وي تعلق دارد و به گفته بيزنسويك «ماهواره هاي او بر }تلويزيون و رسانه هاي ماهواره اي{ انگليس و ايتاليا و . . . سلطه دارند»)21. هرولد پينتر ، برنده جايزه نوبل كه قبل از فوتش از او بعنوان بزرگترين نمايشنامه نويس معاصر بريتانيا نام برده مي شد دولت آن كشور را به سبب «ناديده گرفتن خواسته هاي مردم» و «بازيچه قرار دادن» آنان به باد انتقاد گرفته بود. 22 ولي جناب مهاجراني آثاري از اين روند (كه هميشه بسيار جدي و حساب شده ولي به سبك انگليسي نرم و خزنده پيش مي رود) مشاهده نمي كنند. همه جا «پذيرش» و «آرامش» و «عدالت». صلح وصفا!
يكي از خطرناكترين وجوه نحوه برخورد امثال اين وزير اسبق دولت ايران با غرب اين است كه هر چه واقعيات جوامع غربي زشت تر باشند كمتر در دنياي سبز اينان راه مي يابند. در غير اينصورت چرا ايشان بي خبرند كه با روي آوردن
روز افزون قدرتمندان غير مردمي و نامحبوب انگليس به روشهاي اعمال قدرت انحصاري و توتاليتر (از استراق سمع گسترده و حبسهاي بدون محاكمه تا ممنوعيتهاي غير موجه در مورد تظاهرات و . . .) مدتي است كه حتي راستگراياني نظير جورج چرچيل كلمن، يكي از برجسته ترين فرماندهان اسبق بازوي ضد تروريزم «اسكاتلند يارد»، نيز از تبديل شدن انگلستان به يك كشور استبدادي يا «پليسي» («police state») سخن ميگويند؟ 23
در مجموع، اين صاحب نظران انگلستان را كشوري مي دانند كه نظام آن عملا «تك محور» و داراي «ايدئولوژي واحد» است. كشوري كه فقط تظاهر به دموكراسي، پلوراليزم و ليبراليزم مي كند.24 تعجبي هم ندارد، زيرا اگر بعنوان مثال مدت زماني از دولت خانم تاچر تاكنون را در نظر بگيريم، تفاوت قابل تاملي ميان تفكر و سياستگذاريهاي رهبران انگليس يا كانديداهاي اصلي انتخابات مشاهده نميشود. اين وضعيت در مورد امريكا و آلمان و اغلب كشورهاي «دموكراتيك» غربي كه امثال جناب مهاجراني مي پرستند نيز صادق است (متاسفانه چرايي آن كه مربوط به حاكميت نئوليبراليزم و قدرت افسار گسيخته بانكها و شركتهاي بزرگ فرامليتي است در اين مقاله نمي گنجد) . ولي آيا جناب مهاجراني، كه اينطور نظام سياسي و انتخاباتي ايران را پست مي شمارند، خود يا مثلا كانديداهائي نظير آقاي معين يا جناب موسوي را با آقاي احمدي نژاد همفكر مي دانند؟
حيرت آور يا بهتر بگوئيم دردناك است كه اگر هم اينان انتقادي به غرب دارند يا بسيار سطحي است يا در حوزه هائي نظير گلايه از «خوش زبانيهاي بي عمل» اوباما، كه چرا در حمايت از مخالفين نظام دمار از روزگار ايران در نياورده (اين قصور دل يكي از مطرح ترين چهره هاي جريان سبز را عميقا بدرد آورده!)25. مصاديق بيشمارند. مانند آن عضو معروف شوراي مركزي سازمان دانش آموختگان ايران، كه در مصاحبه با روزنامه گاردين انگليس، غربياني كه مايل به گفتگو با ايران هستند را محكوم ميكند. در مقابل، وي رفتار ستيزه جويانه امريكا نسبت به ايران را ستايش مي كند و آن را مربوط به«حساسيت بيشتر امريكا نسبت به موضوع حقوق بشر در ايران» مي داند!26 به آنهائي كه خيال مي كنند چنين فردي فقط مي تواند در حاشيه جريان سبز باشد و چنين تفكري مورد تاييد رهبران آن نيست بايد عكسهاي تبليغاتي رفتن جناب موسوي به منزل ايشان و يقه دريدنهاي رسانه هاي سبز در مورد بازداشت اين فرد را نشان داد.27
به همين دليل هنگامي كه يكي از مطرح ترين سايت هاي اينترنتي سبز به استفاده از پوستري كه يك هنرمند معروف اسرائيلي در حمايت از سبزهاي ايران طراحي كرده مباهات مي كند، نميتوان به آساني از كنار آن گذشت. خصوصا با توجه به اينكه فرد مزبور، يعني يوسي لمل، از مواضع كليدي رژيم صهيونيستي حمايت مي كند. بعنوان مثال وي در آثار خود به تنها اميد باقيمانده رهائي فلسطينيان از چنگال امريكا و اسرائيل، يعني حماس، به نحوي افراطي حمله مي كند و در پوستري حتي كودكان اعضاي اين جنبش را نيز تروريست ترسيم ميكند. مصداقي ديگر از مواضع افراطي كه وي عليه مسلمانان اتخاذ مي كند پاسخي است كه به سؤالي در مورد كاريكاتورهاي اهانت آميز به پيامبر اسلام (ص) مي دهد. وي بجاي محكوم كردن صريح اين تعرض شنيع و ستيزه جويانه، صحبت از«تخريبگري مشترك هر دو فرهنگ (مسلمان و مسيحي)» مي كند.28
بازهم به همين دليل نميتوان شعارهائي كه سبزها در راستاي منافع امريكا و اسرائيل ميدهند («نه غزه، نه لبنان . . . »،« اوباما، اوباما، يا با اونا يا با ما» . . .) را امري فرعي و حاشيه اي تلقي كرد. مگركار را به جائي نرساندند كه دفتر تحكيم وحدت در توجيه جنايات اسرائيل در غزه اعلاميه داد؟29 دريغا كه خود را غريق چه منجلابي كرده اند.
در نتيجه نشستن پاي صحبت يكديگر و VOA و بي بي سي و منابع اينچنيني بجاي تحقيق و مطالعه مستقل و موثق، قادر نيستند نگاهي پخته و سنجيده به دنياي اطراف داشته باشند. در آن كره سبز براي خود «بهشت جهل» آفريده اند، دنيائي ظاهرا دلنشين ولي بس كودكانه. كودكانه است كه چون سخنان و شعارهائي را بارها شنيده ايم و مثلا صدا و سيما يا ائمه جمعه اين پيامها را با جذابيت كلام لقمان تفسير و منعكس نكرده اند، قهر كنيم و بي محابا فريفته كلامي جديد و چرب و نرم ولي خانمان بر انداز شويم . نهايت ساده انديشي است كه بهمين نحو جهانخواران بالفطره را قابل دوستي فرض كنيم و جوامع رو به انحطاطشان را الگو. و البته چه نگرشي خام تر از آنكه توقع داشته باشيم جمهوري اسلامي و مسئولينش هيچ عيب و نقصي نداشته باشند. پس از مشاهده مشكلات و كاستيها نيز بدون سبك و سنگين كردن منصفانه اوضاع، يعني احتساب
دستاوردها و همه شرايط و دشواريهاي راه، حكم بر اندازي صادر كنيم و دست در دست دشمن بگذاريم.
در نتيجه افتادن به چنين حال و روزي ، لبه تيز حمله سبزها متوجه يكي از بزرگترين دستاوردهاي جمهوري اسلامي يعني مقاومت آن در مقابل غرب است (كه در سايه آن، ايراني كه در دوران سلطه غرب همه كارش را غربيان اداره
مي كردند و همه چيزش را از خارج وارد مي كرد، اكنون طيف وسيعي از كالاهاي ساخت صنايع ايران را نيز عرضه مي كند. كشتي و تانكرهاي عظيم اقيانوس پيما، ناو جنگي و اژدر هوشمند ، جنگنده و موشك كروز مي سازد. ماهواره به فضا مي فرستد. ليزر توليد مي كند. سالي سيصد پيوند سلولهاي بنيادي ميزند. بگفته نشريه علمي New Scientist ، بيش از هر كشور ديگري رشد علمي مي كند.30 شاخص واحد «توسعه اجتماعي و اقتصادي» يا HDI خود را به جهش وامي دارد.31چنان سطح بهداشت مردم خود را بالا ميبرد كه امريكا و انگليس را وادار به الگوبرداري ميكند.32 در رشته فيزيك و مهندسي هسته اي با سرعت رشدي بيش از 250 برابر متوسط جهان مقاله علمي منتشر مي كند.33 با تسلط بر اين تكنولوژي پيچيده آنچنان برنامه هسته اي خود را پيش مي برد كه جهان را حيران و غرب را عاجز مي كند و . . .).
اگر فهرست عريض و طويل انتقادات اينان به سياست خارجي جمهوري اسلامي را بررسي كنيم مي بينيم كه فقط رويكرد انفعال و تسليم در مقابل غرب را براي دولت باقي مي گذارند. دو رئيس جمهور امريكا هفتاد ميليون ايراني را با سلاح هسته اي تهديد مي كنند34 (از جمله همو كه پيام نوروزي «صلح طلبانه» اش در سال 88 امثال دكتر زيباكلام و خانم علي نژاد را آنچنان به وجد آورده بود كه ايشان آنرا «پيام واقعي خودش» توصيف كردند و به صدا و سيما خرده گرفتند كه چرا آن را پخش نمي كند! با اينكه دولت ايران برخلاف انتظار دولت امريكا به پيام اوباما واكنش منفي نشان نداد و فقط خواستار مشاهده علائم ملموسي از عملي شدن
وعده هاي سر خرمن وي شد جناب زيباكلام بانگ بر آوردند كه »تاكنون به گفتمان اوباما درباره ايران هيچ پاسخ مشخصي نداده ايم«).35 تهديدهاي نظامي امريكا، فرانسه و انگليس به كنار، اسرائيل هم طبعا با لحني تندتر از ديگران تهديد نظامي ميكند36 و ايران را به آلمان نازي تشبيه مي كند. از اين وقايع جماعت سبز خم به ابرو نمي آورد، ولي اگر رئيس جمهور ايران در كنفرانسي كه ادعا مي شود به منظور مبارزه با نژادپرستي تشكيل شده، رژيم صهيونيستي را صرفا و بدرستي نژاد پرست بخواند، آه و فغان بر مي آيد كه دولت ايران ستيزه جو است. چون غربيها، كه تحمل ندارند رئيس جمهور ايران در باره اسرائيل از همان واژ گاني استفاده كند كه جيمي كارتر و حتي صاحبنظران خود اسرائيل بكار برده اند، كنفرانس را ترك ميكنند، كسي كه سبز ها اصرار دارند «نخست وزير امام» بخوانند آبروي ايران را بر باد رفته اعلام ميكند37.
آنگاه امثال جناب زندگاني اين شخص را با امير كبير مقايسه ميكنند. نمي دانند كه اگر اين يكي آبروي ايران را در گرو تاييد سفراي دول استعمارگر مي داند، آن مرد بزرگ سفيران كشورهاي ديگر را معطل مي كرد و نسبت به سفراي كشورهاي بزرگ بي اعتنا بود و حتي به وزير مختار انگليس به آساني وقت ملاقات نمي داد38.
آري، در يك سو جمهوري اسلامي آنقدر به فرهنگ، تفكر، ارزشها و آرمانهاي خود اعتقاد دارد كه مي خواهد حرف متفاوت و متعالي در دنيا بزند و نظم ظالمانه حاكم را تغيير دهد (بر مبناي تفكر اسلامي، كه بر خلاف تفكر غربي، براي نوع بشر، انسان گرسنه بودن را از حيوان سير بودن شايسته تر مي داند، يعني بر اين باور است كه انسان و جهان تنها بعد مادي ندارند و داراي ابعاد ملكوتي و معنوي نيز مي باشند). در سوي ديگر سبزها آنقدر خود را در برابر غربي كه رو به زوال است كوچك ميشمارند كه آرزو دارند رئيس جمهور ايران، همانند اين ملك عبدالله و آن ملك عبدالله و اين شيخ و آن ديكتاتور وغيره، مطابق ميل سه چهار كشور زورگو و زياده خواه سخن بگويد. نمي دانند ايراني كه از سياست و اقتصاد تا ديانت و دانشگاهش به سليقه غرب باشد ويرانه اي بيش نخواهد بود. عجبا! هردو طيف اهل سياست و حكومت ولي اين كجا و آن كجا!
پس لازم به تاكيد است كه اختلاف نظر ميان سبزها و بدنه اصلي ملت و دولت بر سر غرب فراتر از بحثهاي تاكتيكي مي باشد. بحث بنيادي است، ولو برمبناي برداشتهاي سطحي يكي از طرفين. اگر غير از اين مي بود چه مانعي داشت كه خود سبز ها هم لب به انتقاد جدي از غرب ميگشودند و در مسائل مربوط به غرب با دولت، ملت و اصولگرايان همصدا مي شدند. همانطور كه مثلا كانونهاي قدرت غرب و حتي بسياري از غربيان «مترقي» در مورد ايران اختلافات ديگر خود را كنار مي گذارند و يكدست موضعگيري ميكنند.
لذا هر كه ميگويد امثال آقايان موسوي و كروبي و هوادارانشان بر ضد استعمار قدم برميدارند و نه در خدمت به آن، يا خود را گول ميزند يا ديگران را.
و جان كلام آن كه همين ضعف بزرگ هر نقطه قوتي كه اينان داشته باشند را كاملا تحت الشعاع قرار ميدهد و عملا خنثي مي سازد. چون كشوري كه اسير استعمار گردد (آن هم اسارت خاصي كه استعمار نوين براي كشوري سربلند و داراي اهميت كليدي ژئواستراتژيك مانند ايران در نظر دارد)، نخواهد توانست در هيچ حوزه مهمي قابليتهاي خود را محقق نمايد.
ساير مقايسه هاي جناب زندگاني، كه مانند همفكران سبزش در درس گرفتن از تاريخ ناتوان است، نيز بهمان ميزان جاي تاسف دارد (ايشان فراموش كرده اند كه در زمان مصاحبه كذائي شاه با نيوزويك راهپيمائيهاي صد نفره هم در حمايت از سلطنت صورت نگرفت چه رسد به ميليوني).
جاي اميد نيز همينجا است. راه پيمائيهاي 9 دي و 22 بهمن 88 يادآوري ميكنند كه اين خامنه اي مانند آن خامنه اي (شهيد خياباني اهل خامنه بود) تنها نخواهد ماند. چون پس از گذشت قريب به يك قرن از قيام شيخ محمد خياباني، دريائي از مردم ايران، با كمك امكانات نوين، دروسي مهم از تاريخ آموخته اند و خيلي بهتر از گذشته «كسان» را از «ناكسان» تميز مي دهند.
به آنهائي كه چنين واقعيتي را انكار مي كنند و شكست پروژه براندازي سبز را به عواملي فراتر از واكنش ميليوني مردم و سپس درايت و تدبير نظام (و خصوصا شخص آيت الله خامنه اي) نسبت مي دهند مي بايست يادآوري كرد كه اگر سبزها بجاي طرف مقابل از چنين حمايت مردمي برخوردار بودند هيچ چيز جلودارشان نبود، همانطور كه در انقلاب 57 هيچ چيز ياراي مقاومت در مقابل اراده اكثريت قريب به اتفاق مردم را نداشت.
پاييز تنهائي و انزواي سياسي در انتظار كساني خواهد بود كه به اين راي و اراده ملت، كه براي چندمين بار ابراز شده، احترام نگذارند و همچنان تحت تاثير تحليلهاي سطحي برخي عناصر افراطي و مشكوك وهمچنين خط دهي هاي فريبنده بي بي سي و صداي امريكا و اربابانشان، بجاي موضعگيري شفاف، با يك رو دولت را برسميت بشناسند و با روئي ديگر وعده بهار براندازي به اين و آن بدهند يا نوه جوان امام را به كژ راهه سوق دهند.
حيرت انگيز است كه چگونه مردم كوچه و بازار ميبايست به اين مدعيان دانش مملكت داري (از »بزرگان قوم« تا امثال جناب زندگاني) يادآوري كنند كه در يك نگاه ميتوان انواع تشابهات و تعابير را در زمين و آسمان مشاهده كرد، ولي انسان پخته نگاه دوم و سوم و حتي دهم را ملاك عمل قرار ميدهد.
البته اين دردي است ديرينه. چه نگاه ژرفي داشت مرحوم آل احمد كه مي گفت غرب زدگي همچون وبا زدگي است. مي توان براي نيازردن دل نازك سبزكها بگوئيم دلدادگي، ولي هيهات كه بقول اديب صابر:«دلداده را چه سود كند پند».
از سوي ديگر بر ما است كه از خداوند منان درس بگيريم كه در سوره قصص آيه 51 و 52 خود ميفرمايند: «اين گفتار را پياپي بر آنها عرضه كرديم ، بسا كه پند پذيرند . . . ».
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانوشتها
1- زندگاني، سعيد «مروري بر گفتگوي تاريخي شاه با نيوزويك پس از سي و يك سال»، جرس، 3 بهمن 1388
2- Steven Kull Clay Ramsay Stephen Weber Evan Lewis زAn Analysis of Multiple Polls of The Iranian Publicز The Program on International Policy Attitudes at The University of Maryland Feb 3 2010
3- زA Bid for Dictatorshipز New York Times Vol 100 no 34087 May 23 1951
البته منظور از «تروريستها» فدائيان اسلام است كه نقش كليدي آنان در روي كار آمدن دولت دكتر مصدق و آنچه حضرت آيت الله طالقاني «تركيب وحدت و نيروي انقلابي مسلحانه» اوايل نهضت ملي خطاب
مي كردند را حضرت آيت الله خامنه اي اينگونه تشريح مي كنند: »اگر مرحوم نواب نبود و تلاش هاي آنها نبود و ارعابي كه آنها در محيط جو هيات حاكمه به وجود آورده بودند؛ يعني دستگاه سلطنت، نبود ممكن نبود كه به آن شكل بتوانند حكومت را بدهند به مصدق، دكتر مصدق در اوايل كارش به طور آشكار متكي بود به گروه فداييان اسلام و مرحوم كاشاني، اين را آشكار هم مي كرد، البته آنها طرفدار مصدق به عنوان مصدق نبودند، طرفدار آن چيزي بودند كه تركيب مصدق كاشاني آن را ارايه مي داد، يعني يك حكومت ضد استبدادي و ضد سلطنتي ديني».
مصاحبه رهبر معظم انقلاب اسلامي در تاريخ 22 دي 1363
http://wwwrasekhoonnet/article/Show-49146aspx
4- صحيفه امام، ج 18، ص: 242
5- Philp Catherine زIranian mob attacks moderate ex-president on anniversaryز The Times Feb 11 2009
در مورد خاتمي و موسوي: http://wwwreuterscom/article/idUSTRE63E2J320100415.
در مورد كروبي:
http://wwwindependentcouk/news/world/middle-east/moderate-cleric-wins-key-role-in-struggle-for-iran-716296html
6-Herman Edward: The Myth of the Liberal Media Peter Lang Publishing Inc Jan 1999
7- Isaacson Walter زA Nato for the Middle Eastز Time Magazine Jan 26 2007
8- نيلي، مسعود. خاكبان، رحمان. گزارشهاي تفصيلي طرح استراتژي توسعه صنعتي كشور: استراتژي توسعه حوزه هاي صنعتي، دانشگاه صنعتي شريف، انتشارات علمي، 1383.«سند راهبرد توسعه صنعتي كشور ابلاغ شد»، جهان اقتصاد، نسخه شماره 2474، 16 مرداد 1385
9- حجت الاسلام محمد خاتمي، 30 ارديبهشت 1375، روزنامه سلام
10- نشريه پرتو سخن، 7 دي 1379 (به نقل از نامه دكتر علي مطهري به حجت الاسلام خاتمي)
11- Huggler Justin زModerate cleric wins key role in struggle for Iranز The Independent May 31 2000
12- Mackay Robert زLeading Iranian reformist speaks to BBCز The New York Times Dec 18 2009
Interview transcript: Mehdi Karroubi The Financial Times Jan 27 2010
13- The Iraq Inquiry Transcript of oral evidence by Secretary of State for Foreign and Commonwealth Affairs 2007-2009 page 69 line 9 Morning session March 8 2010
14- Timmerman Kenneth زSenator slams phoney negotiations with Iran Newsmaxcom Sep 15 2006
http://archivenewsmaxcom/archives/articles/2006/9/14/205414shtml?s=sr
Timmerman Kenneth زState Department backs reformists in wild Iranian electionsز Newsmaxcom June 11 2009
http://wwwnewsmaxcom/timmerman/Iran_election_Reformists/2009/06/11/224025html
15- Seymour M Hersh زPreparing the battlefieldز The New Yorker July 7 2008
http://wwwnewyorkercom/reporting/2008/07/07/080707fa_fact_hersh
16- «باراك اوباما: مردم ايران حتي در روزهاي مذهبي با مشت آهنين روبرو شده اند»، جرس، 8 دي 1388
17- «بودجه ويژه آمريكا براي باز كردن راه هاي اينترنت در ايران»، مردمسالاري، نسخه شماره 2128، 4 مرداد 1388.
نيك آهنگ كوثر، «نبايد نگران استفاده از امكانات بين المللي بود»، راديو زمانه، 29 دي 1388
http://zamaanehcom/analysis/2010/01/post_1339html
18- عطاالله مهاجراني، «انتخابات انگليس، انتخابات ما»، جرس، 22 ارديبهشت 89
19- Corrado Michele Kite Julia زTrust in Doctors 2009: Annual Survey of Public Trust in Professionsز Ipsos MORI for The Royal College of Physicians Sep 2009
20- زTrust in the Mediaز Globe scan inc poll for BBC/Reuters/Media Center May 3 2006
21- Pilger John زLeft for dead by New Labour Liberal Britain must urgently fight backز The Guardian Dec 18 2007
Ronald Grover et al زRupertشs worldز Businessweek Jan 19 2004

22- Chrisafis Angelique Tilden Imogen زPinter blasts شNazi Americaش and شdeluded idiot Blairشز The Guardian June 11 2003
Pinter Harold زPinter: torture and misery in the name of freedomز The Independent Oct 14 2005
23- Alan Travis et al Britain شsliding into police stateشز The Guardian Jan 28 2005
24- Pilger John زLeft for dead by New Labour Liberal Britain must urgently fight backز The Guardian Dec 18 2007
25- مسيح علي نژاد، «كدام را باور كنيم، همدردي اوباما با مردم ايران يا نامه هاي محرمانه او به رهبري را؟»، نوشته هاي مسيح علي نژاد، دي 1388 http://masihalinejadcom/p1057
26- Meek James زEnemies and brothersز The Guardian July 30 2005
27- «همسر عبدالله مومني: مي گويند نگذار آقاي موسوي به خانه ات بيايد»، جرس، 24 فروردين 89
http://wwwrahesabznet/story/13667/?keepThis=trueTBiframe=trueheight=650width=850
28http://wwwrahesabznet/cartoon/13773/
Amnon Zilber et al زAn interview with the poster artist Yossi Lemelز wwwTaste of Israelorg
http://tasteofisraelorgil/?CategoryID=154ArticleID=95
29- اطلاعيه دفتر تحكيم وحدت، http://balatarincom/permlink/2009/1/5/1492590
30-MacKenzie Deborah زIran Showing Fastest Scientific Growth of Any Countryز
New Scientist Feb 18 2010
31- Human Development Index Trends UNDP 2007/2008 Human Development Report
32- Cheng Maria زOfficials Look to Iran for Help on AIDSز Associated Press April 27 2010
Lamb Christina زDeep South calls in Iran to cure its health bluesز The Times Dec 20 2009
33- Eric Archambaut PhD Study: ز30 Years in Scienceز ScienceMetrix Canada 2010
Science-Metrix بزرگترين موسسه مستقل جهان در حوزه تحليل بيبليومتريك و سنجش علم و فن آوري مي باشد
34- تهديد هسته اي بوش به استفاده از سلاح هسته اي عليه ايران هنگام پاسخ دادن به سؤالات خبرنگاران در متن كنفرانس مطبوعاتي ذيل موجود است:
زPresident Bush nominates Rob Portman as OMB director and Susan Schwab for USTRز Office of the Press Secretary The White House April 18 2006
تهديد هسته اي اوباما در اعلاميه NPR صورت گرفت كه نشرياتي نظير نيويورك تايمز صريحا گزارش كردند:
Sanger David Shanker Thom زObamaشs Nuclear Strategy Intended as a Messageز The New York Times April 6 2010
35- ولي آيا امثال جناب دكتر و خانم علي نژاد اصلا دركي از محتواي دقيق پيام اوباما داشتند؟ گوشه اي از موعظه تحقير آميز رئيس جمهور امريكا:
«ايالات متحده امريكا مايل است كه جمهوري اسلامي ايران جايگاه حقيقي خود در جامعه ملل را بدست آورد. شما اين حق را داريد (ولي اين حق مسئوليتهاي واقعي نيز بهمراه دارد، و دستيابي به آن جايگاه از طريق تروريسم يا استفاده از سلاح ميسر نمي شود، بلكه راه دستيابي به آن اعمال صلح آميز است كه نشانگر بزرگي حقيقي مردم و تمدن ايران باشد . . . معيار آن بزرگي اين نيست كه چقدر قدرت تخريب داشته باشيد، بلكه از نشان داده شدن قابليت سازندگي و خلاقيت شما بر مي آيد».
زTranscript: Remarks by President Obama in celebration of Nowruzس IHT March 20 2009
مسيح علي نژاد، «آقاي ضرغامي! از پيام نوروزي اوباما نترس» ، نوشته هاي مسيح علي نژاد، 30 اسفند 1387
http://masihalinejadcom/?p=304
زيباكلام، صادق، «انتقاد از نگاه بدبينانه به عملكرد اوباما»
http://wwwzibakalamcom/detailsaspx?type=reviewcode=111
36- Luban Daniel زIran: Under Pressure From Hawks Obama Tacks to the Right Aug 12 2009
37- . «موسوي: در ژنو حاضر مي شوند، حيثيت ملت را مي برند و افتخار هم مي كنند»، خبرگزاري انتخاب، 17 خرداد 1388 http://wwwentekhabnewscom/portal/indexphp?news=5192
38- مصاحبه با خسرو معتضد، خبر آنلاين، 21 دي 1388

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14