(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 12 مرداد 1389- شماره 19707

بررسي حقوق مسافران هوايي وقتي پروازي لغو يا به تاخير مي افتد
مشكلات قديم و جديد استفاده از تاكسي در تهران دربست تا ناكجا آباد با رانندگان نابلد
بازنشستگي همراه با عزت يا عذاب



بررسي حقوق مسافران هوايي وقتي پروازي لغو يا به تاخير مي افتد

ميانگين تاخيرهاي پروازي ايران در مسيرهاي داخلي و خارجي طبق اعلام سازمان هواپيمايي كشوري حدود نيم ساعت است. اين در حالي است كه مسافراني كه بيش از اين مدت در فرودگاه ها معطل مي شوند، طبق عرف بين المللي از حقوقي برخوردارند كه معمولا در ايران چندان به آن توجه نمي شود .
طبق عرف بين المللي حمل و نقل هوايي، تاخير پروازي تا نيم ساعت ايرادي ندارد، اما در صورت تاخير بيش از نيم ساعت، ايرلاين مربوطه بايد جوابگوي مسافران باشد و بر اساس كنوانسيون هاي بين المللي بايد به مسافران خسارت بپردازد و رضايت آنان را جلب كند .
در واقع شركت هاي هواپيمايي به منظور حفظ وجهه و نام ايرلاين خود و همچنين به منظور رقابت با ديگر شركت ها، راهكارهايي براي جبران خسارت به مسافران مشمول تاخير يا لغو پرواز در نظر مي گيرند كه به لغو يا تأخير پرواز و مدت زمان آن بستگي دارد .
البته كميسيون اتحاديه اروپا نيز براي مسافران خطوط هوايي، حقوقي قائل است. بر اين اساس مواردي مانند امتناع از مسافرگيري در وقت مقرر، لغو شدن پرواز و تاخير در پرواز بايد از سوي شركت هواپيمايي مربوطه به اطلاع مسافران برسد و شركت ها همكاري و مساعدت لازم را با مسافران به ويژه افراد آسيب پذيرتر داشته باشند .
حقوقي كه كميسيون اتحاديه اروپا براي مسافران در شرايط مختلف تاخير يا لغو در نظر گرفته به شرح زير است :
1- به مسافران بابت لغو پرواز يا تاخير ناشي از نامساعد بودن شرايط جوي خسارتي داده نمي شود و مسافران مي توانند بليت خود را لغو و بهاي آن را به طور كامل دريافت كنند يا با پرواز جايگزين ديگر شركت هواپيمايي مربوطه سفر كنند .
2- در صورت رزرو بيش از ظرفيت، شركت هاي هواپيمايي بايد ابتدا افراد داوطلب را از فهرست پرواز خارج كنند و در صورت كافي نبودن اين كار، فرد رزرو كننده مي تواند يا با پرواز بعدي همراه شود يا اين كه با لغو پرواز خود، پول بليت را به طور كامل دريافت كند .
3- افراد با توجه به مسافت پرواز و ميزان تاخير، حق دارند بين 125 تا 600 يورو غرامت دريافت كنند .
4- در صورت لغو پرواز نيز بايد همين ميزان غرامت به مسافر پرداخت شود، مگر اين كه شركت هواپيمايي دو هفته قبل از پرواز آن را اعلام كرده باشد يا اين كه به جاي پرواز لغو شده، پروازي رضايت بخش براي مشتري تدارك ببيند. در صورتي كه شركت هوايي بتواند ثابت كند لغو پرواز به دليل شرايط فوق العاده صورت پذيرفته است، غرامتي پرداخت نمي شود .
5- در صورتي كه تاخير در پرواز دست كم دو ساعت به طول انجامد، شركت هوايي بايد امكاناتي مانند تماس تلفني رايگان، نوشيدني و غذا و اسكان را در اختيار مسافران قرار دهد .
6- در صورتي كه پروازي با بيش از سه ساعت تاخير به مقصد برسد و شركت هواپيمايي مسوول تاخير باشد، غرامتي مشابه حالت لغو پرواز به مسافر پرداخت مي شود .
7- مسافران بعد از پنج ساعت تاخير حق دارند كه پروازشان را لغو كنند و پول بليت شان را به طور كامل دريافت كنند. در اين حالت شركت هواپيمايي موظف است پروازي را براي بازگشت مسافر به مبداء اوليه پرواز تدارك بيند .
البته طبق كنوانسيون بين المللي ورشو، اگر ايرلايني با تاخير پروازي خود موجب ضرر و زيان مسافري شود، مسافر حق دارد به دادگاه شكايت كند و ايرلاين مربوطه مسوول است و بايد پاسخگو باشد. اين روش پاسخگويي ايرلاين روش قضايي است و چون در دادگاه، شركت هواپيمايي مسوول تلقي مي شود، نيازي به اثبات نيست و حق به مسافر داده مي شود . اما طبق گزارش هاي مردمي، نحوه رسيدگي و پذيرايي شركت هاي هواپيمايي كشور در تأخير ات پروازي به مسافران رضايت بخش و بر اساس كنوانسيون هاي بين المللي نيست. اغلب مسافران مشمول تاخير نيز از مراجعه به دادگاه و شكايت از شركت هاي هواپيمايي انصراف مي دهند. اين در حالي است كه مسافران بابت تاخير بيش از نيم ساعت هواپيما مي توانند خواستار حقوق قانوني خود از شركت هواپيمايي مربوطه شوند.

 



مشكلات قديم و جديد استفاده از تاكسي در تهران دربست تا ناكجا آباد با رانندگان نابلد

قاسم حداد اصفهاني
ساعت 13 در يك خيابان فرعي اما شلوغ كه تاكسي ها مدام در آن تردد مي كنند. همه هم براي مسافر بوق مي زنند اما وقتي مسافر نام مسيرش را مي گويد يعني اينكه دربستي نيست. پس تاكسي هم نمي ايستد. ساعت 13 و 45 دقيقه است و حدود 50تاكسي رفته اند. بالاخره يك پرايد سفيد به داد چند مسافر مي رسد. او هم مي گويد: «داشتم مي رفتم پيچ شمرون خواستم خالي نرم.»اين اولين مشكلي است كه هر فرد ساكن تهران با تاكسي ها پيدا مي كند. تاكسي ها فقط در خيابان هاي اصلي شهر مسافر خطي و گردشي سوار مي كنند. جايي كه اتوبوس و گاه مترو هم هست اما در خيابان هاي فرعي كه اتوبوس امكان تردد ندارد، تاكسي ها هم به دنبال دربستي مي گردند. آنهم با رقم هايي كه خودشان تعيين مي كنند. روز باشد مي گويند شلوغ است و آخر شب باشد مي گويند نصف شب است. و در هر دو حالت كرايه اي بيش از نرخ مصوب مي خواهند. مشكلات تاكسي مانند دريا بزرگ است و هر روز روح تهراني ها را مي آزارد.
كرايه هاي دلبخواهي
مسافر: «هر روز دارم اين مسير را مي آيم، كرايه اش 250تومنه.» راننده تاكسي: «كرايه ها گرون شده، مي دونين لاستيك و روغن چقدره؟ گوشت شده 17هزارتومان...» مسافر: «مگر گروني فقط براي شماست كرايه نرخ مصوب داره. پس اين برچسب قيمت براي چيه؟» راننده تاكسي با پورخند: «واسه خوشگلي و كلاس ماشين لازمه...»
دعواو جر و بحث بر سر كرايه تاكسي، مشغله هر روزه شهروندان تهراني است. بيشتر مسيرهاي گردشي، كرايه مشخصي ندارد. اگر چه برچسب قيمت براساس كيلومتر روي سمت راست شيشه جلوي تاكسي ها، چسبانده شده اما هيچ گونه ضمانت اجرايي ندارد. رانندگان تاكسي هاي خطي هم نرخ كرايه ها را رعايت نمي كنند و به بهانه هاي مختلف پول اضافي مي گيرند.
در مسير انقلاب- امام حسين(ع) به راننده تاكسي مي گويم: «چرا تاكسيمتر اكثر تاكسي ها خاموش است؟» با پوزخند جواب مي دهد: «اينا مال سوئيسه نه ايران، بعدشم اگر با تاكسيمتر كرايتون رو حساب كنم، به ضرر شما ميشه. حالا مي خواي حساب كنم؟»« بحث تاكسيمتر سالهاست كه ورد زبان مسئولان شهري است اما گويي قرار نيست مشخص كننده نرخ كرايه ها باشد و تنها براي تزيين يا به قول راننده تاكسي مسير امام خميني(ره)- ميدان فردوسي، براي كلاس ماشين است.
نرخ هاي بدون ضمانت اجرا
در انتهاي هر سال، شوراي شهر تهران كرايه هاي سال بعد را اعلام مي كند. اواخر سال 1388 بود كه شوراي شهر اعلام كرد نرخ كرايه تاكسي خطي 15درصد، تاكسي هاي گردشي 12درصد، تاكسي هاي تلفني 15درصد، تاكسي هاي راه آهن و ترمينال 12درصد و تاكسي هاي ون 15درصد افزايش مي يابد. خسرو دانشجو، سخنگوي شوراي اسلامي شهر تهران آن زمان گفت: «براساس اين مصوبه، متوسط افزايش نرخ در تاكسي هاي خطي 15درصد است و دليل تفاوت نرخ ها، متفاوت بودن طول مسيرهاست.» وي ادامه داد: «پيشنهاد سازمان تاكسيراني نرخ بالاتر از مبلغ مصوب بود اما با توافق شورا و شهرداري به اين نرخ رسيديم.»
راننده خطي مسير ميدان ولي عصر(عج)- ميدان امام خميني(ره) درباره نرخ ها مي گويد: «تاكسيراني براساس واقعيت ها نرخ تعيين نمي كند. ما هميشه با شهرداري و شورا سر كرايه اختلاف داريم. يكي رعايت مي كنه يكي نمي كنه. از خط ميزنه بيرون گردشي كار مي كند، دربستي ميزنه» مي پرسم: «مگر نظارت وجود ندارد.»
راننده با خنده مي گويد: «كدام نظارت؟ چي مي خواد بگه آقاي ناظر. به چند نفر مي خواد بگه رعايت كنيد؟!» پيمان سنندجي مديرعامل سازمان مديريت و نظارت بر تاكسيراني شهر تهران درباره كرايه تاكسي ها و بحث نظارت مي گويد: «نرخ كرايه تاكسي ها امسال 12تا 15درصد افزايش يافته و همزمان برچسب هاي رايگان هم نصب شده و نظارت بيشتري هم از سوي ما اعمال مي شود. شماره تاكسي ها هم روي برچسب ها ثبت شده تا مردم تخلفات را به ما گزارش كنند.»
پول خرد، مشكل تاكسي هاي خطي
مسافر: «كرايه اين مسير 600تومان نيست؟!» راننده تاكسي: «525 تومنه ولي من خرد ندارم.» مسافر: «خب من هم ندارم بعدم تاكسي بايد پول خرد داشته باشد.» راننده تاكسي: «مگر ماشين من صندوق صدقاته كه پر پول خرد باشه. از صبح تا شب بايد سر يك قرون دوزار با همه بجنگيم.» مسافر: «صدا تو بلند نكن ها؟ وظيفته پول خرد داشته باشي. نكنه فكر كردي جيب ما صندوق صدقاته كه پر از 25 و 50 تومني باشه...»
اين يك نمونه از دعواي هميشگي تهراني ها بر سر كرايه هاست. اكثر رانندگان تاكسي 25 يا 50 تومان باقي كرايه ها را نمي دهند به اين بهانه كه پول خرد نداريم. البته هيچوقت از 25 تومان هاي خودشان صرف نظر نمي كنند. اگر كرايه 475 تومان باشد 500 تومان مي گيرند اما اگر 525 تومان باشد 600 تومان دريافت مي كنند و حاضر نيستند 500 تومان بگيرند.
يك راننده تاكسي مي گويد: «مصوبه شوراي شهر اشكال دارد. كرايه هاي 525 يا 575 توماني، براي راننده و مسافر شده دردسر. هر روز دعوا داريم.» او كه پس از يك دعواي 25 توماني با مسافر به راهش ادامه مي دهد، مي افزايد «كرايه ها بايد رند باشد. 200، 300، 400 و از اين قبيل، نه 650 و 725 تومن.»
مسافري مي گويد: «آخه نميشه از يك درصدي بالاتر ببرند كه.» راننده مي گويد: «دو سال يكبار كرايه ها رو بالا ببرن اما به جاي 50 تومان، 100 تومان بالا ببرن. اينطوري خيلي بهتره.»
مي پرسم: «حالا نميشه 25 تومن كرايه ها رو خودتان بيندازيد. حتماً بايد شورا و شهرداري اين كار را بكنند.»
راننده تاكسي مي گويد: «من اين كار را كردم، بقيه چي؟! راننده ها اين كرايه هارو كم مي دونن حالا 25 تومنش رو هم نگيرن؟!»
يك راننده تاكسي گردشي هم آب پاكي را روي دست مسافران مي ريزد و مي گويد: «اين بحث ها اول هر سال پيش مياد. ولي بعد عادي ميشه. الان مردم كرايه هاي رند رو قبول كردن.» مسافري كه كنار راننده نشسته مي گويد: «چون اعتراض مردم فايده اي نداره؟ رانندگان محترم تاكسي بالاخره حرفشونو به كرسي مي نشونن و كرايه دلخواهشونو مي گيرن. مردم هم اعصابشونو از تو كوچه نياوردن كه بخاطر 25 تومن هدرش بدن. ولي اين 25 تومن ها آخر عاقبت نداره.» هر دو غيض آلود به هم مي نگرند اما سكوت بر تاكسي حكمفرما مي شود. به قول يك راننده اتوبوس ريالي، مشكل پول خرد به اتوبوس ها هم مربوط است. كاش كرايه ها را رند تعيين كنند. ولو اينكه هر چند سال يكبار بالا ببرند.
تاكسيراناني كه تهران را بلد نيستند؟!
مسافر: «دربست!» تاكسي به سرعت مي ايستد و حتي دنده عقب مي آيد. مسافر: «بهارستان مي خوره؟» راننده: «5هزار تومان؟!» مسافر: «من چهار تومن بيشتر نميدم.» راننده: «5/4 بده بيا بالا.» مسافر: «چهار تومن بيشتر نميدم.» راننده: «بيا بالا». ترمينال جنوب را رد مي كند و آنطرف پل بعثت به مسير ادامه مي دهد. مسافر: «ببخشيد بهارستان از اين طرف نمي روند!» راننده تاكسي: «شما راهنمايي كن!» مسافر: «قصد جسارت ندارم ولي مسير بهارستان از اينجا نيست.» راننده: «خواهش مي كنم. جدي گفتم مسير را شما بگو.» مسافر: « از دور برگردان دور بزنيد بعد از زير پل برگرديد و پشت سر اتوبوس هاي آرژانتين برويد تا بعد از چهارراه گلوبندك.» مسافر خيابان به خيابان راهنمايي مي كند تا به ميدان بهارستان برسد.
مشكلات قديمي تاكسي هاي تهران كم بود با ورود تاكسي هاي سبز و زرد و ساماندهي مسافربرهاي شخصي نيز بر آن افزوده شد. اكثر رانندگان تاكسي هاي جديد، حتي خيابان هاي اصلي تهران را بلد نيستند چه برسد به فرعي ها و كوچه پس كوچه هايي كه خودروها را از ترافيك هاي سنگين نجات مي دهد.
با يك راننده تاكسي قديمي كه پيكان سفيد با نوار قرمز دارد همراه مي شوم. اهل دروازه غار است. مي گويد: «50 ساله تو تهرون راننده ام. چشم بسته برات ميرم.» مي پرسم: «چرا راننده تاكسي هاي جديد خيابان ها را بلد نيستند.» به چشمان من دقيق مي شود و مي گويد: «چون تهروني نيستن. حتي ساكن تهرون هم نيستن. از شهرستان هاي دور و نزديك ميان تاكسي ها رو اجاره مي كنن و باهاش نون در ميارن و پول مي فرستن براي زن و بچه شون. بعضياشونم اين كاره نيستن. طرف ساكن تهرونه ولي كارمنده. تاكسي خريده بعدازظهر باهاش كار كنه. ولي جز خيابون انقلاب و آزادي جاي ديگري رو بلد نيس.»
در ميان رانندگان تاكسي هاي جديد، شهرستاني زياد است. كساني كه از شمال، جنوب، شرق و غرب كشور آمده اند و با تاكسي هاي ديگران كار مي كنند. سهمي از درآمد را به صاحب تاكسي مي دهند و بقيه اش را براي خانواده خود مي فرستند. اين راننده ها در پارك، كنار خيابان يا داخل تاكسي خود مي خوابند و زمستان هاي سختي دارند. اكثر آنها بايد تاكسي را شب ها به صاحب ماشين تحويل دهند و جايي براي خوابيدن ندارند. آنهايي كه كمي خوش شانس تر هستند با چند نفر خانه اي كوچك اجاره كرده اند. اما ويژگي مشتركشان يك چيز است؛ تهران را بلد نيستند و در هزار توي خيابان هاي يكطرفه و بزرگراه هاي پر از ورودي و خروجي گم مي شوند حالا اگر مسافر هم تهراني نباشد كه قصه پرغصه تر مي شود و دست آخر هزينه سرگرداني در خيابان هاي تهران و سوختن بنزين اضافه و... را مسافر نگون بخت بايد بپردازد. بي آنكه بتواند به نابلدي راننده اعتراض كند. جالب اين است كه راننده ها براي مسيرهايي كه نمي دانند كجاست و چه مسافت يا ترافيكي دارند كرايه تعيين مي كنند كه البته در بيشتر مواقع گزاف است. انگار يكي به آنها گفته مردم تهران همه پولدارند و همه شان هم حق شهرستاني ها را خورده اند بنابراين بايد حقمان را پس بگيريم.
مشكلات ون ها باقي است
از جمله تاكسي هاي تهران، ون ها را مي توان نام برد. اين تاكسي ها با هدف سرويس دهي به مسافران بيشتر با هزينه هاي كمتر وارد خيابان هاي پايتخت شد اما انتظارات را برآورده نكرد. براساس مصوبه شوراي شهر، ون ها بايد 30درصد ارزان تر از تاكسي هاي معمولي كرايه بگيرند. چون تعداد مسافران بيشتري سوار مي كنند. اين مصوبه تا امسال اجرا نشد. در برخي مسير ها كه از ون استفاده مي شود كرايه تاكسي معمولي و ون به تفكيك مشخص شده و روي تابلوها نوشته شده است. برخي رانندگان ون آن را رعايت مي كنند و عده اي هم هستند كه كرايه خودشان را مي گيرند. در مسيرهاي متروي صادقيه به مناطق غربي و شمال غربي تهران، كرايه ون مشخص شده و معمولا رعايت مي شود اما در برخي مسيرها اين چنين نيست. ضمن اينكه تعداد زيادي از اين ون ها بصورت گردشي، كار مي كنند و مسير اصلي شان هم ميدان آزادي تا ميدان امام حسين عليه السلام است. وجود ون ها در برخي مسيرها خيلي مفيد بوده است. مثل مسير صادقيه- ميدان ولي عصر(عج) كه اگر صبح ها ون ها نباشند صف طولاني تشكيل مي شود.
خارج از محدوده
مشكل ديگر تاكسي راني و استفاده از تاكسي در تهران، گردشي بودن بيشتر تاكسي هاست. اگرچه خسرو دانشجو سخنگوي شوراي اسلامي شهر تهران، مي گويد كه بايد تا پنج سال آينده، تاكسي هاي گردشي حذف شود اما فعلاً بيشتر تاكسي ها، اين نوع فعاليت را دارند. بيش تر مسيرهايشان هم خيابان هاي اصلي شهر بويژه ميدان آزادي تا ميدان امام حسين(ع) يا خيابان هايي چون ولي عصر(عج)، شريعتي و دماوند است.
از بيشتر تاكسي ران ها كه دليل گردشي كار كردن را مي پرسم مي گويند: «كار كردن در بعضي خطوط، صرفه ندارد. برخي مسيرها در ساعاتي از روز اصلاً مسافر ندارند. تاكسي كه نمي تواند بخوابد. اقساط، هزينه هاي ماشين، هزينه زندگي و... بايد پرداخت شود.»
از طرفي وفور تاكسي هاي گردشي در برخي خيابان ها، ترافيك و آلودگي ايجاد مي كند و از آن طرف برخي مسيرها بدون وسيله نقليه عمومي مي مانند. اين مسئله موجب كلافگي مردم بويژه در هواي گرم تابستان يا سرد زمستان مي شود. ساماندهي تاكسي هاي گردشي بدون تعيين خطوط پرمسافر براي تاكسي رانان عملي نمي شود و توزيع نامناسب تاكسي ها در مناطق مختلف شهر، اختلال در حمل و نقل را به قوت خود باقي خواهد گذاشت.
خط بازي
يك راننده قديمي تاكسي؛ زخمي كهنه را در تاكسيراني باز مي كند و به بحث قرار گرفتن در خطوط تاكسيراني مي پردازد. او كه در خط انقلاب- امام حسين(ع) كار مي كند مي گويد: «دليل اين كه خيلي ها گردشي كار مي كنند اين است كه اكثر خطوط تاكسيراني درآمدزا نيست و خطوط خوب و پردرآمد تاكسيراني در قرق يك عده است كه با پول يا رابطه وارد آنها شده اند. مثلاً همين خط انقلاب- امام حسين يا پيچ شميران- تجريش و ازاين قبيل ميليون ها تومان ارزش سرقفلي دارد.» با يك راننده خط پيچ شميران- پاسداران در اين مورد صحبت مي كنم. او مي گويد: «سال ها قبل حق ورود به اين خط را سه ميليون تومان خريدم.» مسافرش خوب است اما مسيرش خيلي شلوغ شده.» او يكي از دلايل رو آوردن تاكسي ها به كار گردش را شلوغي مسيرهاي خطوط مي داند و مي افزايد: «گراني بنزين و قطعات يدكي و استهلاك بالاي ماشين، صرف نمي كند كه مسيرهاي طولاني را برويم. تاكسي هاي گردشي مسيرهاي كوتاه را انتخاب مي كنند تا زياد در ترافيك نمانند.»
سابقه خط بازي و خط فروشي به سال ها قبل برمي گردد كه عده اي با رابطه يا پول برخي خطوط تاكسيراني را داراي سرقفلي هاي غيرقانوني كردند. اين مسئله در كنار دادن تاكسي ها به كساني كه تاكسيراني شغل دوم آنهاست، مشكلات كمبود تاكسي در برخي مسيرها را سبب ساز شده است.
تاكسي ها به چه كارمي آيند؟
مسافر: «آقاي راننده! هوا خيلي گرمه لطفاً كولرتون رو روشن كنيد.» راننده: «خواهرم! با بنزين 400تومني كه نميشه كولر روشن كرد.» مسافر: «ولي شما كه گاز مي زنين.» راننده: «كولر با بنزين كار مي كنه نه با گاز.» واقعيت اين است كه تاكسي ها خدمات لازم را ارائه نمي دهند. مسافر را سوار مي كنند مسافتي را مي برند و بعد پياده مي كنند. گاهي خيلي تند مي رانند و گاهي بسيار كند. گاه وسط راه براي سوار كردن يك مسافر مدتي توقف مي كنند تا مسافر پيدا شود. در هواي گرم تابستان كه مردم منتظرند تا با وسيله اي خود را به مقصد برسانند اما تاكسي هاي خالي از جلوي آنها بي اعتنا مي گذرند. آنها دربستي مي خواهند البته بعضي هايشان چون مسيرها را بلد نيستند نمي دانند دربستي براي كجا سوار مي كنند.
وضعيت شركت هاي تاكسيراني خصوصي همچنان نامعلوم است و مشخص نشده آنها منحل مي شوند يا نه. قانوني اند يا نه. مسئولان تاكسيراني هم جواب درستي نمي دهند. اين وسط دود نظارت ناكافي و مصوبه هاي بدون ضمانت اجرايي درباره تاكسي ها، به چشم مردم مي رود. مردمي كه بايد مراقب رفتار راننده، كرايه گرفتن و خيلي چيزهاي ديگر باشند و به مسئولان خود گزارش دهند. اين وسط معلوم نيست اين همه نهاد نظارتي عريض و طويل براي چيست.»
اين جملات را مي توان از لابلاي سخنان مسافران و تاكسيرانان به خوبي دريافت. مسافران خواستار زياد شدن خدمات اتوبوس ها هستند و البته به كار گرفتن تاكسي ها در مسيرهاي فرعي با نظارت مؤثر وپيگير سازمان تاكسيراني.

 



بازنشستگي همراه با عزت يا عذاب

عباس صالحي
پيرمرد به آرامي سمعكش را در گوش مي گذارد و با دستاني لرزان شيشه عينكش را پاك مي كند. بسختي از جا برمي خيزد و بر عصاي چوبينش تكيه مي كند. صداي نوه هايش فضاي خانه را پر كرده است. در گوشه اي مي نشيند و در افكارش غوطه ور مي شود.
غبار خستگي زمان، طراوت و جوانيش را در لابلاي چين و چروكها، پنهان كرده و گذشت زمان پشتش را خميده است.
برخلاف آنچه برخي تصور مي كنند دوران بازنشستگي به معناي نداشتن كارايي و بي تحركي نيست بلكه فرصتي مناسب است تا انسان آنچه را كه در گذشته موفق به انجام آن نگرديده است جبران كند.
غنيمت شمردن لحظات زندگي، مختص دوران جواني نيست، بلكه بشر مي تواند بهترين و بيشترين استفاده را از مراحل مختلف عمر ببرد.
آرامش و آسودگي خيال در سالهايي كه ديگر توان و رمقي براي انسان باقي نمانده، آرزوي ميليون ها قشر بازنشسته است كه آنرا طلب مي كنند. افرادي كه دين خود را طي ساليان دراز به مردم و جامعه ادا كرده و امروزه براي ديدن نتيجه آن چشم به عمل و ياري مسئولان دوخته اند.
مشكلات و گرفتاريهاي طبقه بازنشسته و انتظارات آنها، نقل امروز و ديروز نبوده است و ساليان درازي است كه سالخوردگان و بازنشسته ها در انتظار كاري ريشه اي از سوي مسئولين هستند ولي هر سال و هر بار كه اين مسئله پيش مي آيد برگزاري جلسات و همايشها و سخنراني ها در بزرگداشت مقام بازنشستگان و پرداختن به شعارها و دادن پيشنهادها و در پايان به فراموشي سپردن اين مسئله بسيار مهم است.
گذراندن مابقي عمر بدون دغدغه تنها تعريفي است كه مي توان از بازنشستگي داشت، اصلي كه امروزه براي اين قشر ما غريبه اي بيش نيست زيرا به محض شروع دوران بازنشستگي به دليل كمبودهاي مادي و هزينه هاي بالاي زندگي، او بايد بدنبال كار جديد باشد.
نبايد حقيقت تلخ را در لفاف تعاريف رايج و پرزرق و برق بپوشانيم و اندوه عميقي را كه يك فرد بازنشسته دارد كتمان كنيم، زيرا حقيقت اين است كه اين قشر به علت بالارفتن سن و كاهش توانايي جسمي هميشه با عارضه بيماريهاي گوناگون و بستري شدن در بيمارستانها روبرو هستند. ويزيت سرسام آور پزشكان متخصص و ناكارآمد بودن دفترچه هاي بيمه و حقوق بسيار ناچيز، و مشكلات درآمد و هزينه و نگراني هاي ديگر زندگي، عارضه افسردگي را در اكثر سالخوردگان و بازنشستگان، تشديد مي كند.
كارشناسان و روانشناسان معتقدنديكي از تبعات رواني بازنشستگي اين است كه بازنشسته آنرا توقف و پايان زندگي خود تصور مي كند زيرا آنچه كه او در مقابل خود مي بيند و مي شنود تغيير نگرش ديگران نسبت به او به عنوان شخصي است كه دوران فعاليتش به سر آمده و بايد خانه نشين شود و در اين زمان است كه او در معرض حجم عظيمي از استرس و افسردگي قرار مي گيرد.
دبير سومين كنگره بررسي مسائل سالمندان در ايران و جهان در همايش اخير در همدان اظهار داشت: پيش بيني مي شود كه تعداد سالمندان در ايران در پانزده سال آينده دوبرابر شود.
اين كارشناس اضافه كرد كه طي آخرين سرشماري عمومي حدود 5/7 درصد جمعيت 70 ميليوني ما يعني بالاي 5 ميليون نفر سالمندند و اين در حاليست كه اين قشر عزيز جامعه كه اكثريت آنرا بازنشسته ها تشكيل مي دهند با افزايش سنشان بر ميزان بروز بيماريهاي مختلف بخصوص بيماريهاي مزمن مانند ديابت، سكته قلبي و سكته مغزي بيماريهاي عروقي و آلزايمر افزوده مي شود و در اين زمان آنها به مراقبتهاي ويژه اي نياز دارد.
طبق آمار، در حال حاضر در كشور ما يك ميليون و 250 هزار بازنشسته تامين اجتماعي 700 هزار بازنشسته كشوري زندگي مي كنند كه بدون استثناء همه آنها زندگي را با دغدغه و نگراني سپري مي كنند وهمواره شرمنده خانواده خود هستند.
در سال 86، مجلس شوراي اسلامي به عنوان تكريم بازنشستگان روزي را به نام آنها نامگذاري كرد تا يادمان باشد كه قشري نيز وجود دارد كه سالها براي اين كشور خدمت كرده است و در اين روز به خصوص مي خواهند از او كه عمرش را در اين راه گذرانده و اينك موهايش سپيد كشته و لرزه بر دستانش افتاده، تقدير كنند ولي مانند همه روزهاي نامگذاري شده در تقويم، فقط برگزاري جشني كوتاه و به همراه هدايائي براي چند بازنشسته و بدون هيچ نتيجه اي اين روز هم به پايان مي رسد.
آنچه همگان بر آن اذغان و تاكيد داشته، ولي متاسفانه فقط در لفافه زيباي كلام به آن اهميت داده مي شود، توجه خاص به طبقه اي است كه ساليان عمر خود را براي اعتلا و آباداني كشور صرف كرده و تنها خواسته آنها داشتن يك زندگي آبرومند بدور از دغدغه است تا چند صباح باقي مانده عمر را در آرامش بگذرانند و براستي آيا اين خواسته زيادي براي آنهاست؟
او در روزهاي سالخوردگي و پيري، وقتي ديگر رمقي در بازوانش نيست بازنشسته مي شود، حال فرزندانش بزرگ شده اند و نوه ها پيرامون پدربزرگ را مي گيرند و انتظارات خانواده نيز از او افزايش مي يابد و آنگاه چروكهاي پيشاني پدربزرگ از شرم نداشتنها خيس مي شود و دستانش به لرزه مي افتد و دلش مي شكند.
ديگر واژگاني چون فقر و نداشتن در فرهنگ كارگر و كارمند بازنشسته معني ندارد، به لحاظ اينكه 30 سال زندگي خود را با اين كمبودها هماهنگ كرده اند ولي مسئله اي كه امروزه او را ناراحت و نگران مي سازد، فقر نيست بلكه فرق و تبعيض است.
رئيس هيئت مديره كانون كارگران بازنشسته اخيرا اظهار نموده كه مشكل بازنشستگان تامين اجتماعي و حتي شاغلين وجود ديواري شيشه اي و فاصله درآمدها ميان آنان و بازنشستگان كشوري و لشكري است و اين تبعيض موجب آزار آنان گرديده است.
مدير امور بازنشستگان استان خراسان اخيرااظهار كرده كه مسئولان و دولتمردان بايد حقوق بازنشستگان را متناسب با نرخ تورم موجود در جامعه افزايش دهند. به گفته وي حقوق بازنشستگان با تورم افزايش نيافته و اين امر تنگناهاي بسياري را براي اين قشر از جامعه بوجود مي آورد.
بخاطر داشته باشيم كه سالها به سرعت سپري مي شود و دوران بازنشستگي و كهولت براي همه، گذشته از شغل و نوع كار فرا مي رسد. امروزه بايد قوانين در مجلس شوراي اسلامي بصورتي وضع گردد كه براي يك كارگر و كارمند به ياد آوردن روزهاي بازنشستگي موجب ترس و وحشت نشود و اين دوران را براي خود عذاب و عقاب نبيند بلكه سالهاي بعد از كار و تلاش را در آرامش و در كنار خانواده و با عزت و سربلندي سپري كند. انشاء الله

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14