(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 12 مرداد 1389- شماره 19707

تأثير صداقت گفتاري
ستون دين
ادله قرآني ضرورت حكومت
خوابهاي درست خوابهاي نادرست
بررسي انواع علل و عوامل رشوه خواري هديه نامشروع
معضل اشرافيت در اجراي قانون
ضرورت مخاطب شناسي



تأثير صداقت گفتاري

قال الباقر(ع): من صدق لسانه زكي عمله
امام باقر(ع) فرمود: هركس زبانش راستگو باشد، كردارش پاك مي شود.(1)

1- تحف العقول،ص305

 



ستون دين

درسال هايي كه مسلمانان به پيروزي هاي چشمگيري نايل شده بودند، بزرگان قبيله هاي عرب يكي پس از ديگري به مدينه مي آمدند. چند نفر از سران بني سقيف، كه در طائف سكونت داشتند، از طرف مردم به مدينه آمده و خدمت رسول الله (ص) مشرف شدند و عرض كردند، كه ما مسلمان مي شويم،ولي به چند شرط: يكي اينكه: بت لات، در بين ما باقي بماند. پيامبر اكرم (ص) قبول نفرمود. و ديگر اينكه بتها را با دست خود نشكنند. پيامبر (ص) فرمود: اشكالي ندارد. ما كساني را مي فرستيم تا تمامي بتها را بشكنند.
سوم اينكه از نماز خواندن ما را معاف بدار. حضرت فرمود.
«اما الصلاه فلاخيرفي دين لاصلاه فيه». ديني كه درآن نماز نباشد، فايده و خيري ندارد، و خيري درآن نيست. مسلماني كه در طول شبانه روز در برابر خداي خود سرتعظيم فرود نياورد و به ياد خداي خويش نباشد،مسلمان درستي نيست. 1

1- تاريخ طبري، ج 3، ص 99

 



ادله قرآني ضرورت حكومت

پرسش:
در قرآن كريم چه دلايل و براهيني براي تشكيل حكومت ارائه شده است؟
پاسخ:
در مورد ضرورت تشكيل حكومت، آيات قرآني زيادي وجود دارد كه در آنها يا به صورت صريح و يا با اشاره و غيرمستقيم به اين موضوع پرداخته شده است كه در اينجا به برخي از اهم آيات قرآني استناد مي كنيم:
1-اهداف بعثت انبياء
شناخت اهداف بعثت انبياء و تحقق آنها، تلازم عقلي با برقراري و تشكيل حكومت دارد. قرآن كريم در سوره حديد آيه 25 از جمله اهداف انبياء را استقرار قسط و عدل برشمرده است.
عبارت «ليقوم الناس بالقسط» از جمله غايت و غرض هاي ارسال رسل و انزال كتاب و ميزان را اقامه قسط و عدل توسط مردم مي داند. همچنين در آيات ديگري از قرآن، اهداف و وظايف انبياي الهي برقراري جامعه توحيدي ضدطاغوت، پرستش خدا و عبوديت (نحل-36) و... رهانيدن انسان ها از اسارت ها و حاكميت مستضعفين(اعراف-157) و تعليم و تربيت (جمعه-2) ذكر گرديده است. بي ترديد پياده شدن اين اهداف، نيازمند سياست گذاري، برنامه ريزي و فراهم نمودن امكاناتي است كه بدون تشكيل حكومت و دستگاههاي حكومتي امكان پذير نمي باشد.
2- قبح آشفتگي و شرايط هرج و مرج در جامع
در داستان بني اسراييل مي خوانيم هنگامي كه بر اثر هرج و مرج داخلي و نداشتن حاكميت قوي و لايق، مؤمنان گرفتار ضعف و فتور و شكست شدند و دشمنان بر آنان مسلط گرديدند، نزد پيامبر خويش آمدند و گفتند:
«زمامداري براي ما انتخاب كن تا تحت فرماندهي او در راه خدا پيكار كنيم. پيامبرشان گفت: شايد اگر دستور جهاد به شما داده شود سرپيچي نماييد و در راه خدا پيكار نكنيد. گفتند: چگونه ممكن است در راه خدا جهاد نكنيم در حالي كه از خانه و فرزندانمان رانده شديم، شهرهاي ما به وسيله دشمن اشغال شده و فرزندانمان اسير گشته اند.(بقره-246)
قرآن با اين تعبير نشان مي دهد كه بدون تشكيل حكومت با حاكميتي قوي، رسيدن به آزادي و آرامش اجتماعي ممكن نيست. ممكن است تصور شود كه درخواست بني اسراييل در اينجا تنها براي تعيين فرمانده لشگر بود، نه زمامدار! ولي بايد توجه داشت كه تعبير به ملك به معناي زمامدار در تمامي شئون اجتماعي است، هر چند برنامه اصلي او در اين ماجرا پيكار با دشمنان خارجي بوده است.
3- جلوگيري از گسترش فساد
خداوند در همين ماجرا در چند آيه بعد(251) سخن از شكست لشگر جالوت در برابر بني اسراييل به ميان آورده است كه قسمت اخير آيه به خوبي نشان مي دهد كه اگر حكومت مقتدر و نيرومندي نباشد و جلوي طاغيان و سركشان را نگيرد، زمين پر از فساد خواهد شد. بنابراين حكومت عادلانه يكي از عطاياي بزرگ الهي است كه جلوي مفاسد ديني و اجتماعي را مي گيرد.

 



خوابهاي درست خوابهاي نادرست

از عارفي پرسيدند: آيا خوابهايي كه مي بينيم، تعبيري دارد يا نه و اصولاً مي توانيم به خواب هايي كه مي بينيم، اعتماد كنيم؟
گفت: بستگي دارد!
گفتند: به چه چيزي بستگي دارد؟
گفت: به اين كه خوابي كه انسان مي بيند، «رؤياي صادقه» باشد يا خوابهاي پريشان.
اگر رؤياي صادقه باشد قابل اعتنا و اعتماد و تعبير است و بايد به آن توجه كرد و نزد فرد مورد اعتمادي كه از تعبير خواب اطلاع داشته باشد، مطرح كرده و رمز و راز آنرا گشود.
اما اگر از خوابهاي پريشان باشد، نبايد به آنها توجه كرد. خوابهاي پريشان نوعاً حاصل: پرخوري، بيماري، خيالپردازي و... مي باشند و...
پرسيدند: آيا فقط انسانهاي درستكار روياهاي صادقه و افراد نامناسب خوابهاي پريشان مي بينند؟
گفت: بله، نوعاً انسانهاي درستكار و راستگو، خواب درست، و افراد حيله گر و دروغگو، خوابهاي نادرست و پريشان مي بينند اما گاهي ممكن است افراد نادرست هم خوابهاي درست بينند.
پرسيدند: چطور؟
گفت: فرعون مصر، با اينكه انسان خوبي نبود خواب درست ديد:
وقال الملك اني اري سبع بقرات...
پادشاه گفت: من در خواب ديدم كه هفت گاو چاق ماده...(1) روياي صادقه در آيه 36 سوره يوسف هم از زبان دو زنداني مورد تأييد قرار گرفته و حضرت يوسف (ع)، خواب آنها را به درستي و مطابق واقع تعبير كرده اند.
پرسيدند: آيا پيامبران ديگر الهي نيز بوسيله روياي صادقه خبر غيبي دريافت كرده اند؟
عارف گفت: بله حضرت ابراهيم (ع) در خواب ديد كه حضرت اسماعيل (ع) را بايد ذبح كرد: ... يا بني اني اري في المنام اني اذبحك... اي پسرم! من در خواب ديدم كه تو را ذبح مي كنم...
همينطور، پيامبر اسلام (ص) در عالم خواب مشاهده كرد كه وارد مسجدالحرام مي شود: لقد صدق الله رسوله الرءيا بالحق لتدخلن المسجدالحرام... خداوند آنچه را به پيامبرش در عالم خواب نشان داد راست گفت؛ كه بطور قطع همه شما به خواست خدا (در آينده) وارد مسجدالحرام مي شويد... (2) علاوه بر آنچه گفته شد، هر يك از ما مي توانيم در زندگي خويش نيز مواردي را پيدا كنيم كه خوابي ديده ايم و پس از مدت كوتاه يا طولاني، به نحوي تعبير شده است.

1-يوسف 43
2-فتح27

 



بررسي انواع علل و عوامل رشوه خواري هديه نامشروع

رقيه يوسفي
درمقاله حاضر نويسنده با بررسي چيستي رشوه و علل گرايش مردم به آن، ديدگاه اسلام را در مورد اين آفت فسادانگيز در جامعه تشريح كرده و عواقب و عوارض شيوع اين بيماري اجتماعي را مورد كنكاش قرار داده است كه با هم آن را از نظر مي گذرانيم.
مفهوم رشوه
«رشوه» عبارت است از «آنچه براي از بين بردن حقي و يا حق نمودن باطلي مي دهند. (المنجد، باب را) يا «آنچه كه به كسي بدهند تا كاري بر خلاف وظيفه خود انجام دهد، يا حق كسي را ضايع و باطل كند يا حكمي برخلاف حق و عدالت بدهد. (فرهنگ عميد)
با توجه به تعريف فوق، مي توان گفت كه اساس رشوه را «قصد و نيت باطل» تشكيل مي دهد. لذا دامنه رشوه وسعت مي يابد و به هر چيزي كه با هدف ابطال حق به ديگري داده شود، اطلاق مي گردد. حتي كلامي كه به منظور تطميع و تحريك باشد و نيز تملق در تكريم ديگران، رشوه محسوب مي شود. گفتني است دو واژه «رشا»: رشوه دادن و «ارتشاء»: رشوه گرفتن از همين ريشه اخذ شده است.
«مي خواهي كارت راه بيفتد؟» تقريبا همه اين جمله را مي شناسند. هرچند به صراحت نامي از آن برده نمي شود اما در همه جا ظهور و بروز دارد. افراد از بازگو كردن آن واهمه اي ندارند نامش با عبار ت هاي محترمانه و شيك كه در وراي آن دنيايي از معنا نهفته است تكرار مي گردد: «پول شيريني، پول چاي، زيرميزي و...»
تأثير رشوه در روابط
حقيقت اين است كه قوانين رايج اما نانوشته اي در بين مردم وجود دارد كه قبل از انجام هركاري بدنبال پارتي هستند و اگر پيدا نشد، پول، دواي هر درد بي درماني است. بازرگاني كه براي ترخيص محموله وارداتي اش مشكل پيدا كرده، پيمانكاري كه براي اخذ مجوز ساخت و ساز در راهروهاي شهرداري سرگردان مانده و بيماري كه براي عمل جراحي، يك ماه بعد از بيمارستان نوبت گرفته است، مشكلات فراواني دارند اما راه حل آن يك چيز است: تقبل حق الزحمه
يكي از بلاهايي كه از ديرباز دامنگير جوامع بشري بوده و هم اكنون نيز با شدت بيشتري به حيات شوم خود ادامه مي دهد، معضل رشوه و رشوه خواري است. پديده «رشوه» از بارزترين آسيب هاي اجتماعي و شايع ترين بيماريهاي اداري در نظام مديريتي كشورهاست كه پيامدهاي منفي و مظاهر نكبت بار آن در بسياري از جوامع از جمله كشورهاي اسلامي قابل مشاهده و پيگري است. به شهادت تاريخ ارتكاب اين خيانت با تمامي مراحل و صورت هاي گوناگوني كه در بستر زمان به خود گرفته، فرد و جامعه را در سراشيبي سقوط قرار داده و از نيل به سعادت هردو جهان بازداشته است.
هرچند افراد، زشتي رشوه را در لابلاي عبارت و عناوين فريبنده و در وراي نام هايي چون: هديه، تعارف، حق و حساب، انعام، پورسانت، چشم روشني و... پنهان مي كنند. اما ناگفته پيداست كه تغيير نام به هيچ وجه تغييري در ماهيت آن نمي دهد و به هرحال مبلغي كه از اين طريق عايد افراد مي شود، حرام و نامشروع است.
عوامل گرايش به رشوه و رشوه خواري
ايمان ضعيف: مهمترين دليل گرايش به اين گناه كبيره، ضعف ايمان و عدم آراستگي به زيور تقوا و پرهيزگاري است. شخص با ايمان به دليل توكل بالايي كه به رحمت الهي دارد، مطمئن است كه خداوند مشكلات اقتصادي او را به نحو احسن برآورده مي كند و ديگر نيازي به دست يازيدن به گناه رشوه ندارد. همچنين شخص باتقوا از نيروي قناعت ورزي برخوردار است و همين نيرو، وي را از حرص و طمع و درنتيجه افتادن در دام رشوه رهايي مي بخشد.
سودجويي و منفعت طلبي: انسان، داراي غريزه منفعت طلبي است و همواره در راستاي منافع خود حركت مي كند. اموري مانند انجام سريع و خارج ازنوبت كار، علاقه به زراندوزي و دستيابي به پول بيشتر در معاملات، فرار از مجازات يا فرار از پرداخت ماليات و...ريشه درغريزه منفعت طلبي افراد دارد و رشوه از ابزار دستيابي آنها به اين گونه اهداف است.
مشكلات اقتصادي كاركنان: پايين بودن سطح حقوق كاركنان و عدم تامين مالي يكي از زمينه هاي رشوه در ادارات است.
موانع اداري: وجود قوانين دست و پاگير در ادارات نيز از عمده دلايل گرايش كارمندان ادارات به رشوه خواري است.
جهل: گاه قبح رشوه براي شخص روشن نيست اما اغلب قبح آن معلوم است و به تدريج كه افراد ازطريق رشوه به آساني مشكلات خود را مرتفع مي سازند، قبح آن نيز فرو مي ريزد و ديگر كسي نسبت به آن اعتراض نمي كند.
رشوه در تعليمات اسلامي
رشوه در زمره گناهان كبيره اي است كه اگر در جامعه اي نفوذ كند، مفاسد فراواني از قبيل بي عدالتي، يأس و نااميدي ضعفا و ازبين رفتن اعتماد عمومي را به دنبال داشته و به تدريج شيرازه اجتماع را فرو مي پاشد. به همين دليل در آموزه هاي ديني، رشوه به شدت تقبيح شده و به رشوه خوار و رشوه دهنده وعده عذاب الهي داده شده است.
درقرآن كريم دراين باره از تعبير «اكل به باطل» استفاده شده است. ولاتاكلوا اموالكم بينكم بالباطل و تدلوا الي الحكام لتاكلوا فريقا من اموال الناس بالاثم و انتم تعلمون
(سوره بقره/ آيه188) (و اموال يكديگر را ميان خود به باطل مخوريد و براي خوردن بخشي از اموال مردم به گناه، آن را به حاكمان مي كشانيد درحالي كه شما (حقيقت را) مي دانيد.
علامه طباطبايي در ذيل آيه فوق چنين مي نويسد: «كلمه تدلو» مضارع از باب افعال «ادلا» است و «ادلا» به معناي آويزان كردن دلو در چاه است براي بيرون كشيدن آب و اين كلمه را به عنوان كنايه در دادن رشوه به حكام تا بر طبق ميل آدمي رأي دهند، استعمال مي كنند و اين كنايه اي است لطيف كه مي فهماند مثل رشوه دهنده كه مي خواهد حكم حاكم را به سود خود جلب كند و با ماديات، عقل و وجدان او را بدزدد، مثل كسي است كه با دلو خود، آب را از چاه بيرون مي كشد.(الميزان، علامه طباطبايي، ج2، ص 75)
همچنين در آيه 42 سوره مائده، از تعبير «سماعون للكذب اكالون للسحت» استفاده شده است. «سحت» به طور كلي به مال و كسب حرام اطلاق مي شود و يكي از مصاديق آن، رشوه است.
در روايات اسلامي نيز شاهد مقابله شديد و جدي معصومان (عليهم السلام) با موضوع رشوه خواري هستيم. پيامبراكرم(ص) مي فرمايد:«خداوند لعنت كند رشوه گير و رشوه پرداز و كسي كه واسطه ميان آنهاست» (سفينه البحار، شيخ عباس قمي، ج3، ص 360) آن حضرت در حديث ديگري مي فرمايد: «از رشوه بپرهيزيد كه آن كفر محض است و صاحب رشوه هرگز بوي بهشت را احساس نخواهد كرد» (همان، ص 523)
امام علي(ع) از قول پيامبر (ص) كه حوادث آينده را براي ايشان بازگو مي كنند، مي فرمايد: «اي علي! همانا اين مردم به زودي با اموالشان دچار فتنه و آزمايش مي شوند... حرام خدا را با شبهات دروغين و هوس هاي غفلت زا حلال مي كنند شراب را به بهانه اين كه آب انگور است و رشوه را كه «هديه» است و ربا را كه نوعي «معامله» است، حلال مي شمارند» (نهج البلاغه، خطبه 156)
اقسام رشوه
1. رشوه در حكم كه همان رشوه به قاضي است. (رشوه از نظر اسلام، ص 47)
رشوه بزرگترين آفت دستگاه قضا است و چنانچه قاضي به رشوه خواري روي آورد، هرج ومرج و بي عدالتي، ياس از قضات و هيئت حاكمه سراسر جامعه را فرا مي گيرد. ظرافت و حساسيت امر قضاوت به گونه اي است كه در روايات اسلامي «رشوه در قضاوت، كفر به خداوند معرفي شده است.»(كافي، كليني، ج7، ص 409)
امام علي(ع) در بخشي از خطبه 131 كه بيانگر شرايط رهبر اسلامي است، مي فرمايد: «و رشوه خوار در قضاوت نمي تواند امام باشد زيرا براي داوري با رشوه گرفتن، حقوق مردم را پايمال و حق را به صاحب آن نمي رساند.»
در نهج البلاغه در داستان هديه آوردن «اشعث بن قيس» مي خوانيم كه وي براي غلبه برطرف دعواي خود در محكمه عدل علي(ع) شبانه ظرفي پر از حلواي لذيذ را به در خانه اميرمؤمنان(ع) آورد و عنوان هديه بر آن نهاد. امام برآشفت و فرمود: «سوگواران بر عزايت اشك بريزند. آيا با اين عنوان آمده اي كه مرا فريب دهي و از آيين حق بازداري؟ به خدا سوگند اگر هفت اقليم را با آنچه در زير آسمانهاي آنهاست به من بدهند كه پوست جوي را از دهان مورچه اي به ظلم بگيرم هرگز نخواهم كرد. دنياي شما از برگ جويده اي در دهان ملخ براي من كم ارزشتر است. علي را با نعمتهاي فاني و لذتهاي زودگذر چه كار؟»(نهج البلاغه، خطبه 224)
در تعليمات اسلامي راه هايي نيز براي پيشگيري از رشوه گرفتن قاضي بيان شده است. اسلام حتي براي اين كه قاضي گرفتار رشوه هاي مخفي و ناپيدا نشود به وي دستور مي دهد كه شخصا به بازار نرود تا مبادا تخفيف قيمت ها بطور ناخودآگاه در قضاوت قاضي تأثير بگذارد.
امام علي(ع) در نامه به مالك اشتر يكي از راه هاي جلوگيري از رشوه خواري قاضي را چنين بيان مي دارد: «پس از انتخاب قاضي هر چه بيشتر در قضاوتهاي او بينديش و آنقدر به او ببخش كه نيازهاي او برطرف گردد و به مردم نيازمند نباشد و از نظر مقام و منزلت آن قدر او را گرامي دار كه نزديكان تو به نفوذ در او طمع نكنند تا از توطئه آنان در نزد تو در امان باشد»(نهج البلاغه، نامه53)
2. رشوه در غير حكم. به اين شكل كه به حاكم يا مديركل يا استاندار، مالي مي دهند تا با حمايت او ظلم كند يا مرتكب خلافي گردد. (رشوه از نظر اسلام، ص 47)
در واقع رشوه، پديده اي اجتماعي و ناشي از واقعيت هايي است كه در يك نگاه اقتصادي محصول ساختارهاي غلط اداري است و از شيوع نوع خاصي از فساد در دستگاههاي دولتي حكايت دارد. البته فساد مالي دولت ها و حكومت ها در زمره اندوهبارترين فرازهاي مطالعات مربوط به تاريخ تحولات سياسي اجتماعي است و اين امر داراي سابقه اي طولاني در تاريخ معاصر ايران است.
هديه دادن به كارمندان يكي از امور شايع در ادارات و محيط هاي كاري است كه به انحاء مختلف صورت مي پذيرد. به جهت اهميت موضوع و آشنايي با حكم شرعي چنين هديه هايي، به ذكر نمونه اي از استفتائات مقام معظم رهبري در اين باره مي پردازيم.
سؤال شده است: چنانچه فردي از باب تشكر و قدرداني از كارمند، هديه اي به او اهداء كند حكمش چيست؟ پاسخ: هديه در محيط كار و از جانب ارباب رجوع، يكي از خطرناكترين چيزهاست و هرچه بيشتر از آن اجتناب كنيد به صرفه دنيا و آخرت شما خواهد بود. فقط در يك صورت دريافت آن جائز است و آن، اين است كه هديه دهنده با اصرار زياد و با امتناع مامور از قبول، بالاخره به نحوي آن را اهداء كند آنهم بعد از انجام كار و بدون مذاكره و حتي توقع قبلي.
روايت شده پيامبر(ص) به فردي ماموريت داد تا به نزد قبيله «ازد» رفته و صدقات و زكات هاي آنان را جمع آوري كند وي پس از جمع آوري آنها، از تحويل چند رأس گوسفند خودداري كرد و گفت اين گوسفندان را به من بعنوان «هديه» داده اند. حضرت فرمود: اگر راست مي گويي چرا در منزل خود ننشستي تا اين هديه را برايت بياورند؟(كنزالعمال، متقي هندي، ج4، ص 364)
3. رشوه براي دفع ظلم و رسيدن به حق قانوني خود
اگر راشي (رشوه دهنده) واقعا ذيحق باشد و احقاق حق، موقوف به پرداخت وجهي باشد به گونه اي كه اگر نپردازد، استيفاي حقش ممكن نبوده و در نتيجه ضرر بزرگي متوجه او خواهد شد، در اين صورت بدليل قاعده نفي ضرر، چنين بخششي از باذل، جائز و از گيرنده حرام است. مطابق روايتي از امام موسي بن جعفر(ع) رشوه دادن صرفا براي رد ظلم مأموران دولتي جايز است. (وسائل الشيعه، شيخ حر عاملي، ج12، كتاب التجاره)
ممكن است برخي تصور كنند كه در شرايطي مثل انجام سريع كارها و دريافت خدمات بهتر يا ترس از انجام نشدن كار و يا مواجهه با گرفتاريها، پرداخت رشوه مانعي ندارد، در حالي كه مراجع عظام، توهم اضطرار در چنين شرايطي را مجوز انجام رشوه نمي دانند.
تفاوت هديه و رشوه
تفاوت بين هديه و رشوه در اين است كه شخص در اعطاي هديه به ديگري، جز اظهار دوستي و محبت، غرض و مقصود ديگري نداشته باشد كه چنين عطايي، هديه محسوب شده و حلال و بلكه مستحب نيز مي باشد. اما اگر در اين عطا كردن، طمع و توقعي نهفته باشد، وارد در باب رشوه شده و حرام خواهد بود.
معاذبن جبل از رسول خدا(ص) نقل مي كند كه فرمود: «اگر كسي به شما عطيه و ارمغاني داد، مادامي كه عطيه به شمار رفت، يعني در دادنش جز ثواب طمعي نداشت، گرفتن آن حلال است و اما اگر اسمش عطيه باشد وليكن در واقع رشوه اي بود كه آن را به طمع دين شما به شما داده اند، در آن صورت گرفتن آن حرام است اگرچه ممكن است اين رشوه، فقر شما را از بين ببرد و يا شما را از ترس دشمن ايمني دهد، با اين همه با آن فقر و در آن ترس بسر ببريد و راضي نشويد كه رشوه، دين شما را تباه سازد.» (در المنثور، سيوطي، ج2، ص300)
ره آورد رشوه براي فرد و جامعه
موضوع رشوه و آثار زيانبار آن، از دو جنبه فردي و اجتماعي قابل بررسي است. در بعد فردي، علاوه بر اينكه شخص خاطي، در هر دو جهان مورد لعن و غضب خداوند متعال قرار مي گيرد، در زندگي دنيوي نيز از آسيب هاي ناشي از اين عمل ناپسند مصون نخواهد بود.
1- شخص رشوه خوار نمي تواند از اموالي كه از طريق رشوه كسب كرده، در راه خدا انفاق كند چرا كه تنها از متقين پذيرفته مي شود.
2- بركت از مال رشوه خوار برداشته مي شود. امام كاظم(ع) در اين زمينه مي فرمايد «مال حرام زياد نمي شود و اگر بيفزايد، براي صاحبش مبارك نمي گردد و در هر راهي آن مال را صرف كند اجري به او نمي رسد.» (كافي، كليني، ج5، ص125)
3- طبق حديثي از پيامبر اكرم(ص) «عبادات او قبول نمي شود و دعاهايش به اجابت نمي رسد.» (سفينه البحار، شيخ عباس قمي، ج1، ص24)
4- و در حديثي از امام صادق(ع) مي خوانيم: «اثر كسب هاي حرام، در فرزندان به مرحله بروز و ظهور مي رسد.» (كافي، كليني، ج1، ص363)
5- همچنين رشوه خوار از امنيت رواني و آرامش خاطر برخوردار نيست. پيامبر(ص) فرمود: «هيچ گروهي گرفتار رشوه نشدند مگر آنكه گرفتار ترس و اضطراب و نگراني شدند.» (نهج الفصاحه، ح 2693)
جنبه ديگر رشوه كه به مراتب اهميت فزونتري داريد، بعد اجتماعي آن است.
6- رشوه، پايه هاي عدالت اجتماعي را سست و متزلزل مي سازد و از آنجا كه پايداري و پويايي هر جامعه اي براساس عدل استوار است، به هر ميزان كه از عدالت كاسته شود، ظلم و جور، جامعه را فرا مي گيرد.
7- بديهي است كه اگر باب رشوه گشوده شود، قوانين كه قاعدتاً بايد حافظ منافع طبقات ضعيف باشد، به نفع طبقات قدرتمند بكار مي افتد. طبعاً در چنين فضاي ناعادلانه اي، ضعفا از هيئت حاكمه و نظام اجرايي و اداري كشور مأيوس و دلسرد مي شوند و همين امر به تدريج باعث سلب اعتماد عمومي در ميان اقشار مختلف جامعه خواهد شد.
8- رشوه خواري عملي نيست كه تنها به پرداخت پول، كالا و يا امتيازي منتهي شود بلكه به تدريج به نظامي پيچيده مبدل مي شود كه در آن شبكه هاي خاصي از روابط و همدستي ها عمل مي كنند و ره آورد آن، كسب ثروت هاي يك شبه، نائل شدن به منصب هاي مختلف سياسي، تجاري و... خواهد بود. بنابراين امكانات و دارايي هاي يك كشور در اختيار عده اي محدود قرار مي گيرد كه به راحتي قادر به عبور از قوانين وتضييع و پايمال ساختن حقوق ديگران خواهند بود.
9- كند شدن چرخ هاي سازندگي و توسعه. شيوع رشوه خواري در جامعه، علاوه بر از بين بردن امنيت اقتصادي، حقوقي و اخلاقي، مانع بزرگي است بر سر راه سازندگي و توسعه. چرا كه وجود رشوه در يك نهاد اداري، با كارآيي و بازدهي آن، رابطه عكس دارد و اگر كارگزاران و متوليان امر به جاي ابتكار، خلاقيت و ارائه برنامه هاي مفيد، به رشوه خواري روي آورند، موتور توليد و توسعه از حركت باز ايستاده و جامعه به سمت ركود اقتصادي كشيده مي شود.
راهكارهاي مبارزه با رشوه خواري
هر چند شواهد نشان مي دهد كه هرگز نمي توان پديده شوم رشوه را در هيچ كشوري بطور كامل ريشه كن كرد، اما اين امكان وجود دارد كه بتوان آن را با ساز و كارهاي بازدارنده، تا حدودي مهار كرد.
در وهله اول، مهمترين وظيفه مبارزه با رشوه خواري برعهده دولتها و متوليان امر است كه با تصويب قوانين مربوطه و اهتمام جدي در اجراي آن، به كاهش مفاسد و زيانهاي ناشي از اين معضل اجتماعي كمك كنند. در اين راستا نقش دولتها در اين رابطه بسيار تعيين كننده است.
اما از آنجا كه رشوه در ادارات و نهادهاي دولتي بيشتر بروز و ظهور دارد، مديران مربوطه مي توانند با ارائه راهكارهايي از قبيل: دقت در انتخاب كارمندان مؤمن و متعهد، تبليغ فرهنگي و بالا بردن سطح آگاهي كاركنان نسبت به عوارض رشوه خواري، استفاده از كادر بازرسي و ناظر در بخشهاي مختلف، حذف تشريفات زائد اداري با هدف جلوگيري از سرگرداني مردم در راهروهاي عريض و طويل ادارات، پرداخت به موقع حقوق و مزاياي كارمندان و... رشوه خواري را به حداقل برسانند. امام علي(ع) در اين باره مي فرمايد: «همانا ملتهاي پيش از شما به هلاكت رسيدند بدان جهت كه حق مردم را نپرداختند. پس دنيا را با رشوه دادن بدست آوردند و مردم را به راه باطل بردند و آنان اطاعت كردند.» (نهج البلاغه، نامه 79)

 



معضل اشرافيت در اجراي قانون

رضا كبيري
عدالت بدون تبعيض در سيره نبوي
در دين اسلام، اجراي عدالت در جامعه به شدت مورد تأكيد قرار گرفته است. از اين رو، اسلام همه افراد جامعه را در برابر قانون برابر مي داند و هيچ گونه تبعيضي را در اجراي قانون بر افراد روا نمي شمارد و هرگونه تبعيض در اجراي قانون را به هر دليل و عنواني كه باشد، موجب سقوط و هلاكت جامعه مي داند.
به نظر مي رسد كه داستان قوم بني اسرائيل طابق النعل بالنعل، در امت محمد(ص) تكرار مي شود و در دوره اي زندگي مي كنيم كه اشرافيت بني اسرائيلي با قدرت هاي سياسي و اقتصادي خويش مي كوشند تا شهروندان درجه يكي را بيافرينند كه بيرون از دايره قانون باشند. اين در حالي است كه سيره معصومان(ع) از جمله پيامبر(ص) و اميرمومنان علي(ع) پرهيز از هرگونه تبعيض در اجراي قانون اسلام بوده است.
در سيره عملي رسول گرامي(ص) نيز عدالت به دور از هرگونه تبعيض و نابرابري در اجراي قانون به بهترين وجه انعكاس يافته است. از نظر آن حضرت (ص) شهروندان امت اسلام در يك سطح برابر نسبت به قانون قرار مي گيرند و هيچ شهروندي نسبت به قانون برتري ندارد. لذا قانون را نسبت به همه يكسان اجرا مي كند، چنان كه قانون اساسي دولت جمهوري اسلامي ايران نيز بر اين معنا تاكيد مي كند و تبعيضي ميان شهروندان قائل نمي شود.
در روايت است كه «در فتح مكه، زني از قبيله بني مخزوم مرتكب سرقت شد و از نظر قضايي جرمش محرز گرديد. خويشاوندان آن زن كه هنوز رسوبات نظام طبقاتي دوران جاهليت در مغزشان مانده بود، اجراي مجازات يعني حد سرقت را نسبت به آن زن، ننگ خانواده اشرافي خود مي دانستند. به همين دليل، براي متوقف ساختن اجراي حد سرقت، به تلاش افتادند و به همين منظور، اسامه بن زيد را كه مانند پدرش زيد نزد پيامبر محبوبيت داشت، وادار به شفاعت كردند. اما همين كه اسامه زبان به شفاعت گشود، پيامبر(ص) خشمگين شدند و با عتاب فرمودند: «چه جاي شفاعت است؟ مگر مي توان حدود و قانون خدا را بدون اجرا گذاشت؟» و فورا دستور مجازات صادر كردند. اسامه متوجه لغزش خود شد و عذرخواهي كرد. (ابن عبدالبر، ابوعمر يوسف بن عبدالله بن محمد، الاستيعاب في معرفه الاصحاب، تحقيق علي محمد البجاوي، بي جا، بي نا، چاپ ال، 1992م، ج 4، ص .1892 ميرزا حسين نوري، مستدرك الوسائل، چ دوم، بيروت، مؤسسه آل البيت، 1409، ج 81، ص 7).
به دنبال اين قضيه، پيامبر(ص) خطبه اي خواند و فرمود: «فانما هلك الذين من قبلكم انهم كانوا اذا سرق فيهم الشريف تركوه و اذا سرق فيهم الضعيف اقاموا عليه الحد و اني والذي نفسي بيده، لو ان فاطمه بنت محمد سرق، فقطعت يدها؛ همانا پيشينيان هلاك شدند؛ زيرا اگر فردي بزرگ از ايشان دزدي مي كردند، رهايش مي كردند و اگر فردي ضعيف دزدي مي كرد، بر وي حد جاري مي كردند. سوگند به آن كه جانم در دست اوست؛ اگر فاطمه دختر محمد نيز دزدي كرده بود، دست او را مي بريدم؛ آن گاه قانون را درباره آن زن بني مخزوم اجرا كرد.(دلال النبوه، تحقيق عبدالمعطي قلعجي، بيروت، چاپ اول، 1405 ق، ج5، ص 88)
تبعيض در اجراي قانون
پيامبر(ص) براي اينكه فكر تبعيض در اجراي قانون را از ذهن مردم بيرون كنند، عصر همان روز به ايراد خطبه پرداختند و به مسئله عدالت در اجراي قانون اشاره كرده فرمودند: «اقوام و ملل پيشين دچار سقوط و انقراض شدند؛ بدين سبب كه در قانون، تبعيض روا مي داشتند؛ هرگاه يكي از طبقات بالا مرتكب جرم مي شد، او را از مجازات معاف مي كردند و اگر كسي از زيردستان به جرم مشابه آن مبادرت مي ورزيد، او را مجازات مي كردند. قسم به خدايي كه جانم در قبضه اوست، در اجراي عدل درباره هيچ كس فرو گذاري و سستي نمي كنم، اگرچه مجرم از نزديكان من باشد.» (ابن شعبه حراني، تحف العقول عن آل الرسول، ج پنجم، بيروت، مؤسسه اعلمي، 1394، ص 92)
چنان كه ملاحظه مي شود، رسول گرامي در اجراي قوانين كيفري اسلام (حدود الهي)، هيچ گونه تبعيضي روا نمي داشتند، شفاعت احدي را نمي پذيرفتند و تحت تأثير گروه هاي فشار قرار نمي گرفتند. آن حضرت به شدت، مسلمانان را از تعطيل شدن حدود الهي نهي مي كردند: «انه نهي عن تعطيل الحدود و قال: «انما هلك بنو اسرائيل لانهم كانوا يقيمون الحدود علي الوضيع دون الشريف» بني اسرائيل نابود شدند از آن رو كه حدود الهي را بر زيردستان اجرا مي كردند، نه بر اشراف و بزرگان. (تميمي مغربي، نعمان بن محمد؛ دعائم الاسلام، مصر، دارالمعارف، 1385 ق،ج 2، ص 442)

 



ضرورت مخاطب شناسي

حسين اكبرزاده
حركت در سايه
شايد بارها براي شما اتفاق افتاده باشد كه كسي از آن سوي خط، اطلاعاتي از شما مي خواهد ولي شما در بيان آن ترديد روا مي داريد و حاضر به پاسخ گويي نيستيد و با اما و اگرهاي چندي، پاسخ هاي گاه نامناسب مي دهيد؛ زيرا شخص آن سوي خط را به جا نمي آوريد و شخص نيز خودش را معرفي نكرده است ولي به ادامه گفت وگو علاقه مند است و پرسش هاي متفاوتي را پياپي مطرح مي كند. در اين موارد به هر شكلي مي خواهيد بفهميد كه مخاطب كيست؟ مي كوشيد تا از طريق لهجه و صدا و مانند آن، شخص را به جا آوريد، ولي نمي توانيد و در نهايت مي پرسيد: ببخشيد! جناب عالي را به جا نمي آورم. مي شود خودتان را معرفي كنيد.
در ادامه، اگر شخص نيز به همان باقي ماندن در سايه، پافشاري كرد و خودش را معرفي نكرد، شما چه واكنشي از خود نشان مي دهيد؟ آيا واقعا به پرسش هايي كه مطرح مي كند، پاسخ هايي درست، واقعي، كامل و از روي صداقت مي دهيد؟ يا آن كه مي گويد: ببخشيد! شما را به جا نياوردم، بنابر اين اگر پاسخ مناسبي دريافت نكرديد بعدها گلايه مند نشويد، يا آن كه شما هم به بازي با شخص ادامه مي دهيد تا به هر شكلي وي را از سايه بيرون آوريد و با فشار به مخيله خويش صدا را با صداهاي آشنايي كه در خاطر داريد تطبيق كنيد و هر طور شده از عرق شرم به جا نياوردن شخص آن سوي خط بيرون آييد؟
اصولا حركت در سايه، حكايت از شخصيتي پيچيده دارد و همين پيچيدگي است كه شما را با ترديد مواجه مي كند و گاه حتي تا مرز دروغ شما را با خود مي برد؛ زيرا ترديد از اين كه پرسش ها به چه نيتي صورت مي گيرد و آن سوي خط به چه نيتي در سايه حركت مي كند، شما را وا مي دارد كه در پاسخ هاي خود صداقت نداشته باشيد و اگر هم دروغ نگوييد دست كم حقيقت يا تمامي آن را بر زبان نرانيد.
بر اين اساس، كسي كه در سايه قرار دارد و يا مي كوشد در سايه حركت كند، مخاطب خوبي نيست و نمي توان به چنين شخصي اطمينان كرد و هم حقيقت را بر او عرضه كرد، زيرا چه بسا دشمني باشد كه به قصد تخريب آمده و يا ناتواني كه كلام بلندي را به فهم ناقص خود، برداشت نادرستي مي كند و از دين بيرون مي رود. بنابر اين، اگر ابوذر آن چه را كه سلمان محمدي از پيامبر (ص) و علي (ع) آموخته بود، مي دانست، بي گمان كافر مي شد و از دين بيرون مي رفت، در حالي كه ابوذر كسي است كه پيامبر (ص) صداقت و راستگويي اش را تصديق مي كند و مي فرمايد: آسمان بر راستگوتر از ابوذر سايه نيفكنده است.
اهميت شناخت مخاطب
اين بدان معناست مخاطب شناسي در عرصه پيام بسيار مهم است و كساني كه در سايه قرار مي گيرند و يا حركت مي كنند و از آفتاب مي هراسند، مي بايست از ايشان برحذر بود و در همان سطح بسيار نازل به ايشان پاسخ داد و تنها از دروغ پرهيز نمود و حقيقتي را در كف دستشان نگذاشت، زيرا كسي كه در سايه حركت مي كند يا با حقيقت بيگانه است و يا از حقيقت مي گريزد و يا با دروغ هم پيمان است و دست كم صداقت ندارد.
ضرورت رجال شناسي
درعلوم حديث شناسي، اموري چون رجال شناسي از موقعيت بسيار مهمي برخوردار است برخي گمان كرده اند كه مراد از رجال شناسي تنها آگاهي از توثيق و وثاقت شخص يا عدم آن است. از اين رو گفته اند با توجه به اثبات كساني كه اهل وثاقت بوده اند ديگر نيازي به علم رجال شناسي نيست. در حالي كه استاد نگارنده آيت الله فاضل لنكراني بسيار بر اين نكته تاكيد داشتند كه ما به جهاتي ديگر به رجال شناسي نيازمند هستيم. اگر بخواهيم محتواي حديثي را بررسي كنيم و سطح علمي آن را به دست آوريم نيازمنديم تا اشخاصي را بشناسيم كه پرسش ها را مطرح و پاسخ ها را دريافت كرده اند. در ميان راويان حديث همه گونه آدم داريم. از بقال و تمار و صراف گرفته تا عارف و فاضل و دانشمنداني كه در علوم مختلف داراي نظريه و اختراع و ابتكار بوده اند. برخي چون زراره در فقه متبحر بودند و برخي ديگر چون هشام بن سالم در علم كلام و آن ديگري در علم مجادله و ديگري در مناظره و آن ديگري چون خود، امير الحاج بود درمسايل حج و آن ديگري در امور صرافي و معاملات.
اگر هر چه بيش تر مخاطب پيام ها را بشناسيم بهتر مي توانيم تحليل كنيم،زيرا كه سيره وروش عملي پيامبران و امامان (ع) بود، آنان به سطح فكري و ايماني و امور ديگر مخاطبان توجه داشته و بر اساس آن پاسخ مي داند و حديث معروف: «نحن معاشر الانبياء نكلم الناس بقدر عقولهم، يك فرمول كليدي در پيام بوده است.
قدر هر كس به قدر خود اوست
مخاطب دعاي معروف و بلند حضرت خضر پيامبر (ع) كه اميرمومنان علي (ع) خود از او آموخته بود، كميلي عارف است نه مالك اشتري فرمانده رزمي. با اين همه اميرمومنان (ع) حتي امارات شهري كوچك را به كميل نمي سپارد، زيرا عرصه عرفان و مديريت را دو مقوله جدا مي داند و اين بدان معنا نيست كه قدر كميل را كم داشته باشد، بلكه به قدر او قدرش داشته است.
كم هستند كساني كه در همه عرصه ها، كامل باشند و به حكم الهي، در رديف «اسوه كامله» قرار گيرند؛ زيرا هر پيامبري حتي پيامبر اولوالعزمي چون حضرت ابراهيم (ع) نتوانسته است تا به كمال مطلقي دست يابد كه اسوه كامل قرار گيرد و خداوند الگوبرداري از وي را محدود به اموري كرده است. بنابر اين، از هر كسي مي بايست به مقدار منزلت خودش توقع داشت و اگر كسي در عرصه اي موفقيت يافت به معناي آن نيست كه در همه عرصه ها الگو است بايد از او پيروي كرد.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14