(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


يكشنبه 17 مرداد 1389- شماره 19711

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
متحدان ايران اسرائيل را محاصره كرده اند
جوابيه معاونت امور سينمايي وزارت ارشاد و توضيح كيهان
رئيس جمهور در اجلاس روساي آموزش و پرورش مناطق مختلف كشور :
مدرسه بايد به كانون اصلي مديريت محله اي تبديل شود
آقاي مشايي ! باز هم انكار مي كنيد ؟! اسناد جديد در كيهان امروز
عضو هيات رئيسه مجلس: زمينه بروز بي حجابي در دوران سازندگي و اصلاحات فراهم شد
تازه ترين اظهارات مشايي و پاسخ كيهان
محمد نبي حبيبي: حزب موتلفه بناي خود را بر پشتيباني دولت اصولگرا گذاشته است
لغو همكاري فني و نظامي با ايران13 ميليارددلار خسارت را به روسيه تحميل مي كند



گزارش رويترز از بيت المقدس
متحدان ايران اسرائيل را محاصره كرده اند

سرويس سياسي-
يك خبرگزاري غربي در گزارشي با اشاره به قدرت و جايگاه جمهوري اسلامي ايران درخاورميانه و تاثيرگذاري اين كشور بر جريان مقاومت در منطقه اعلام كرد كه متحدان ايران ، اسرائيل را محاصره كرده اند.
خبرگزاري رويترز در اين گزارش كه به قلم« داگلاس هميلتون »نوشته شده ، آورده است : اسرائيل در شمال دشمنان لبناني خود را مي بيند كه تحت حمايت ايران هستند و در جنوب نيز دشمنان خود را در غزه پيش روي خود دارد .به تصور تل آويو سواحل غربي اسرائيل در درياي مديترانه امن است، با اين حال اگر ايران دامنه نفوذ خود را به كشور عراق توسعه دهد مرزهاي شرقي آن نيز احتمالا تهديد خواهد شد.
بر اساس اين گزارش هرچند تحليلگران اسرائيلي درباره ريسك محاصره توسط نيروهاي متحد ايران، ميزان پايبندي گروه حزب الله لبنان و حماس به درخواست هاي ايران و نيز احتمال افزايش اهرم ايران در بغداد از طريق ارتباطات شيعي اختلاف نظر دارند اما آنها با اين حال توافق دارند كه به رغم جنگ سال 2006 در لبنان و حمله سال 2009به غزه، ايران متحدان قدرتمندي در اطراف اسرائيل دارد كه از اين ميان جنبش حزب الله لبنان در مقايسه با حماس در غزه تهديد جدي تري براي اسرائيل به شمار مي رود.
ايهود باراك وزير جنگ اسرائيل پس از حملات راكتي هفته گذشته به جنوب اسرائيل از سوي حماس و نيز درگيري مرگبار با ارتش لبنان در شمال ابرازاميدواري كرد كه اسراييل تابستان آرامي داشته باشد و اوضاع به مسير خودبازگردد، هيچ نشانه اي از حوادث مرتبط به اين دو ناآرامي مشاهده نشده است با اين حال پيش بيني هايي كه دراين باره صورت گرفته است به سختي قابل ارزيابي است.
در بخش ديگري از اين گزارش آمده است : اصلي ترين نگراني اسراييل درباره ايران به طور حتم توقف برنامه هسته اي اين كشور است. با اين حال ريسك درگيري مرزي بسيار بيشتر است. «افرايم كام» تحليلگر موسسه مطالعات ملي اسرائيل مي گويد پيش بيني اينكه اين درگيري چه زماني صورت خواهد گرفت غير ممكن است وي مي گويد اوضاع بسيار بي ثبات است و هر آن امكان بروز خشونت وجود دارد.
در ادامه اين گزارش با اشاره به تجاوز نيروهاي نظامي رژيم صهيونيستي به جنوب لبنان كه با پاسخ قاطع ارتش اين كشور مواجه شد آمده است : در روز سه شنبه هفته گذشته در شمال اسرائيل يك تك تيرانداز ارتش لبنان دو افسراسراييلي را كه از مرز تحت نظارت سازمان ملل تجاوز كرده بودند به ضرب گلوله از پا درآورد. ارتش لبنان اعلام كرد كه نخست براي هشدار به نيروهاي اسراييلي تيرهاي هوايي شليك كرده است و پس از آنكه اسراييلي ها به طرف سربازان لبناني تيراندازي كردند آنها نيز مجبور شدند نظاميان اسراييلي را هدف قراردهند. در پي اين تيراندازي يك سرهنگ اسراييلي كشته شد. سپس توپخانه اسراييل به سمت لبنان تيراندازي كرد كه در پي آن دو سرباز لبناني و يك خبرنگار كشته شدند هر دو طرف پس از آن تلاش كردند بر روي اين حادثه سرپوش بگذارندبا اين حال اين حادثه شديد ترين مورد درگيري طي چهارسال گذشته ميان دوطرف به شمار مي رود .
«اوزي دايان» مدير سابق شوراي امنيت ملي اسرائيل نيز در باره نفوذ ايران در منطقه مي گويد: عدم توانايي عراق در تشكيل دولت در فاصله هفت سال از سرنگوني صدام ديكتاتور سابق عراق و نيز خروج نيروهاي نظامي آمريكا از اين كشور تاپايان ماه اوت تحولاتي نيستند كه موجب دلگرمي اسراييل شوند با اين حال لزوما به معناي سود بردن ايران از اين شرايط نيز نخواهد بود.
وي مي افزايد : البته نفوذ ايران در عراق در حال افزايش است، با اين حال نمي توانيم بگوييم در صورت خروج آمريكاييها از عراق ايران وارد خواهد شد. در حال حاضر وزنه نگراني به سمت لبنان است جايي كه به گفته يك منبع نظامي اسراييل برخي از واحد هاي ارتش لبنان اخيرا بسيار تهاجمي بوده اند و نيروهاي اسراييلي را به صورت شفاهي و تلويحي تهديد كرده اند و حتي اسلحه هايشان را نيز به طرف آنها گرفته اند.در حالي كه اسراييل لبنان را مسئول درگيري مي داند اين مسئله بيانگر آن نيست كه فرماندهان ارتش لبنان آن را طراحي كرده اند و يا حزب الله ارتش را تحريك به اين اقدام كرده است .
در همين رابطه جمعي از كارشناسان و مقامات سابق اطلاعاتي آمريكا با ارسال نامه اي به باراك اوباما هشدار دادند كه هرگونه حمله اي از سوي تل آويو به ايران نابودي كامل اسرائيل را در پي خواهد داشت.
به گزارش شبكه تلويزيوني راشا تودي مسئولان امنيتي آمريكايي در اين نامه با نام «جنگ با ايران» تصريح كردند كه ادعاهاي تل آويو درباره برنامه هسته اي ايران «مبالغه آميز» است.
پايگاه خبري المحيط نيز با بيان اينكه اين هيئت كارشناسي كه نام خود را «مسئولان امنيتي براي عقلانيت» ناميده اند، تصريح كرد: اين كارشناسان در نامه خود به اوباما اعلام كردند كه «جنگي كه اسرائيل ممكن است به دليل برنامه هسته اي، عليه ايران به راه بيندازد، به جنگي فراگير كشيده مي شود كه ممكن است در نهايت به نابودي كامل اسرائيل منتهي شود».
اين كارشناسان امنيتي آمريكايي در ادامه افزودند: اگر آمريكا ]در اين جنگ احتمالي[ دچار زيان هاي بزرگ شود، آمريكايي ها آنگاه درخواهند يافت كه اين زيان ها همه به دليل ادعاهاي مبالغه آميز اسرائيل درباره برنامه هسته اي ايران است و در اين هنگام ممكن است كه اسرائيل بخش بزرگي از جايگاه خود را در آمريكا از دست بدهد.

 



جوابيه معاونت امور سينمايي وزارت ارشاد و توضيح كيهان

در پي انتشار يادداشت انتقادي روزنامه كيهان با عنوان «سريال سفارشي CIA در شبكه ويدئويي» كه در آن عملكرد شبكه رسانه هاي تصويري و ويدئويي كشور در ارائه محصولات سينمايي و تلويزيوني اروپايي و آمريكايي مستندا نقد شده بود، روابط عمومي معاونت محترم امور سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي جوابيه اي به كيهان ارسال كرده است كه متن كامل آن و توضيحات كيهان در پي مي آيد.
نويسنده يادداشتي كه پيش از اين نيز در 19ارديبهشت ماه جاري از طريق تله پاتي! گفتگوها و اظهارات اعضاي شوراي نمايش خانگي را بازخواني كرده بود و به نقد ديدگاه ها اگر نگوييم محاكمه غيابي آنها پرداخته بود، بار ديگر در كسوت منتقدي كه فقط استعداد عجيبي در كشف و مشاهده به زعم خود غفلت ها و كاستي ها دارد شبكه ويدئويي كشور و انبوه فيلم هاي عرضه شده در آن را مورد تشكيك قرارداده است.
نويسنده با غفلت از تلاش هاي گسترده اي كه طي سه دهه گذشته در سينما، تلويزيون و شبكه ويدئويي توسط مترجمين، مديران دوبلاژ و كارشناسان سياسي و سينمايي در پالايش آثار خارجي مصروف مي شود و بعضاً به نوعي آنها را مصادره به مطلوب كرده و نسخه نسبتاً سالم تري را به دست مخاطبان مي رسانند با اتكا به نسخه اصلي فيلم ها معتقد است اين عمل به نوعي ترويج و تأييد كليت محتوايي آثار خارجي است و خدمتي به اشاعه انديشه هاي جعلي و صهيونيستي محسوب مي گردد. نويسنده يادداشت در ادامه با ذكر مصاديقي از فيلم هايي كه درگذشته و حال از تلويزيون و يا شبكه ويدئويي عرضه شده اند، مخالفت صريح خود را ابراز مي دارد.
ابراز مخالفت ايشان و طرفداران اين تفكر، منعي ندارد و اشكالي به آن وارد نيست، اما چنانچه صاحبان اين نظريه بخواهند لباس حقانيت را فقط برازنده خود بدانند و ديگران را نفي و معتقد به مقابله با جنگ نرم نظام سلطه ندانند، منطقي و پذيرفتني نيست.
اين كه نويسنده يادداشت، بخش مهمي از نهادهاي مرتبط با فرهنگ از معاونت سينمايي گرفته تا رسانه ملي و اداره كتاب را يكسره غافل نشان داده، ناشي از اشكالي است كه در تفكر وي قابل رديابي است.
وي هيچ تفاوتي ميان رسانه هايي مانند كتاب، تلويزيون، سينما و شبكه نمايش خانگي قائل نيست و به صورت فله اي همه را به يك چوب رانده است.
همچنين كارشناسان و اعضاي شوراهاي مختلف نظارتي عرصه كتاب، تلويزيون، سينما و شبكه نمايش خانگي را كساني دانسته كه «خواسته يا ناخواسته تبليغات صهيونيستي» را «به خانه هاي مردم» مي برند! اين كه اين قضاوت تا چه حد مغاير ارزشهاي اخلاقي است، موضوع اين پاسخ نيست، نكته در خود شيفتگي نويسنده اي است كه گويي يك تنه خود را سپر بلاي جنگ نرم دشمن فرض كرده و تمامي كارشناسان و دلسوزان نظام را ناآگاه به آن چه در عرصه فرهنگ جهان مي گذرد، دانسته است.
ادعاي نويسنده مبني براينكه «برخي دوستان حاضر در شوراي بررسي فيلم هاي ويدئويي وزارت ارشاد، اين مشابهت دو ليست شبكه رسمي ويدئويي كشور و شبكه قاچاق را براي خود يك موفقيت به شمار آورده اند» يك دروغ محض است. مگر آنكه منبع اين اظهارات روشن گردد. براستي با هجمه اي كه از سوي دشمن به خصوص در عرصه فيلم و سينما آن هم در همه ابعاد در حال اتفاق است، چه بايد كرد؟ آيا نبايد براي كم كردن آسيب هاي اين تهاجم چاره اي انديشيد؟ نبايد ميدان مخاطبان خودي را مديريت كرد به شكلي كه خانواده ها (به عنوان هدف اصلي تهاجم فرهنگي) لااقل كمترين آسيب را ببينند؟ آيا از همان روشي كه ايشان مي فرمايند و بر آن تأكيد مي ورزند، بايد اجازه داد انديشه و فكر مردم و به خصوص جوانان ما مورد تهاجم بيگانگان قرار گيرد و هر روز شاهد استحاله و تغيير نگرش و رفتار آنها باشيم؟ كاش نويسنده به جاي كوبيدن و متهم كردن ديگران كمي هم به اين آسيب ها فكر مي كرد و راهي براي درمان آن ارائه مي داد.
زهي انصاف! واقعا فيلم هاي عرضه شده در شبكه ويدئويي همان فيلم هاي غيرمجاز و زيرزميني و قاچاق است؟ بدون هيچ تغييري؟! تنها به صورت رسمي؟!! براي اين كه مخاطبان به دردسر نيفتند؟!! به اين علت كه فروشندگان غيرمجاز اين فيلم ها ديگر از برخوردهاي قانوني نيروي انتظامي نهراسند؟!! نويسنده حتي پا را از دايره انصاف تا آنجا بيرون مي گذارد كه با ايراد اتهام مدعي مي شود با صدور مجوز براي اين فيلم ها به كانون هايي كه از آن سوي آبها با صرف ميلياردها دلار، اين فيلم ها را با زيرنويس فارسي و در اسرع وقت به دست مخاطب ايراني مي رسانند، كمك مي كنند؟!! غافل از آنكه پيشرفت تكنولوژي انجام همين كار متخلفانه را در داخل براي عده اي سودجو و در عرصه اي نسبتا گسترده فراهم كرده است.
نويسنده يادداشت بايد بداند با توجه به مقاومتي كه از سوي مخاطبان شرقي به خصوص مسلمانان در برابر فيلم هاي غيراخلاقي شكل گرفته است، دشمن مهاجم از اصرار بر شيوه هاي نخ نما شده دست برداشته است. دشمن مهاجم وقتي مي بيند مخاطبانش با آگاهي و احيانا نگرشي مسبوق به سابقه در مقابل فيلم ها و صحنه هاي غيراخلاقي مقاومت مي كنند و گاهي ممكن است به خاطر يك صحنه غيراخلاقي كل فيلم را كنار بگذارند، به طور طبيعي روشي را به كار مي گيرد كه از صحنه هاي غيراخلاقي فيلم ها كم كند تا از اين راه طيف مخاطبانش را افزايش دهد. با اين حال متأسفانه بسياري در عرصه فرهنگي همچنان اصرار بر ادامه مسير پرهزينه و كم نتيجه يعني پاك كردن صورت مسأله دارند.
در خصوص سريال 24 و امثال آن، اين توضيح ضروري است كه پاره اي از صاحبنظران و استراتژيست هاي رسانه اي كه اگر حق استادي بر گردن نويسنده يادداشت نداشته باشند، قطعا عمق اطلاعات، سواد رسانه اي، تدين و روحيه انقلابي شان از وي كمتر نيست، بر اين عقيده اند كه عناويني از اين دست حتما بايد با نقد و بررسي و رمزگشايي از درونمايه سريال ها به مخاطبان عرضه شوند و اجازه نداد به مدد برداشته شدن ديوارها و موانع ارتباطي، اقشار مردم بويژه جوانان در برابر نسخه اصلي آثار منفعل و مرعوب گردند. در همين راستا اين اقدام به صورت آزمايشي به اجرا گذاشته مي شود و در صورت اطمينان از بازخورد مثبت و حصول نتايج پيش بيني شده، انتشار قسمت هاي بعدي سريال مزبور ادامه خواهد يافت.
و كلام آخر اصرار بر روش هاي ناكارآمد تنها نتيجه اي كه در بردارد، وسعت دادن به شعاع عمل جنگ افروزان در عرصه نبرد نرم است.
توضيح كيهان:
1- جاي تعجب دارد كه شما نقد و هشدارهاي خيرخواهانه ما را حمل بر محاكمه غيابي كرده ايد!
2- دريافت استدلالات و احتجاجات شما، نيازي به «تله پاتي» ندارد، چرا كه متأسفانه چنين دلائل و توجيهاتي براي نخستين بار نيست كه از جانب گروهي از دست اندركاران امور فرهنگي و هنري ارائه مي شود، بلكه روندي رايج و شايع بوده كه همواره در توجيه كارنامه هاي پرتسامح و تساهل عرضه شده و مشاهده غفلت ها و كاستي ها هم «استعداد عجيبي» نمي طلبد، بلكه هركسي در اين باب دغدغه دارد، تنها با نگاهي اجمالي مي تواند به آنچه ماحصل عملكردتان بوده، برسد.
3- آيا شما واقعاً بر اين باوريد كه با عرضه رسمي فيلم هاي مخرب و مفسده انگيز هاليوود و به قول خودتان با پالايش آنها توسط مترجمين و مديران دوبلاژ و كارشناسان سياسي و سينمايي، اين توليدات منحرف كننده را «مصادره به مطلوب» نموده و جريان هجمه سيستماتيك و برنامه ريزي شده اين گونه آثار از سوي كانون هاي صهيوني را «مديريت فرهنگي» كرده ايد؟
مثلا اين «پالايش»، چگونه محتواي ماسوني و داستان آمريكوفيل فيلم «گنجينه ملي» را كه قهرمان آن، به گونه اي همه تاريخ تشكيل ايالات متحده را طي يك فرآيند فراماسونري در مقابل مخاطب مرور كرده و آن را تنها راه نجات بشريت معرفي مي نمايد، تغيير داده است؟ آيا همه آن نمادهاي ماسوني/ صهيوني را هم كه در سراسر تصاوير فيلم گسترده است با همان «پالايش» محو و نابود كرده ايد؟!
«پالايش» شما، چه بر سر قصه جادو و جادوگري «هري پاتر» آورده است؟ آيا همه آن ماجراهاي شرك آميز «هري پاتر» را هم به همين روش، «مصادره به مطلوب» نموده ايد؟!!
با محتواي آخرالزماني صهيوني آثاري همچون «9»، «بابل پس از ميلاد» و... چه كرديد؟ آيا تمامي آن صحنه هاي پايان جهان و به ميدان آمدن منجي موعود اوانجليست ها يا مسيحيان صهيونيست (كه قطعاً نمي توان با هيچگونه «پالايشي» آن را به آخرالزمان و موعود مقدس ما شيعيان ربط داد) را با همان «پالايش كارشناسانه» تغيير داده ايد؟!! نسخه «نسبتاً سالم تر» شما، چگونه فضاي آخرالزماني و آرماگدوني فيلم هاي ياد شده را غيرصهيوني كرده است؟!!!
آيا القائات و تفكرات مخرب صهيوني و ماسوني آثار ياد شده هم با «نقد و بررسي و رمزگشايي» (آن گونه كه صاحب نظران و استراتژيست هاي رسانه اي شما گفته اند) به مخاطبان عرضه شد؟ آيا به نظر شما اساساً اين گونه «نقد و بررسي هاي رمزگشايانه» چند درصد از مخاطبي را جلب مي كند كه CD اين فيلم را همراه ماست و پنير و شير از بقالي و فروشگاه لبنيات تهيه كرده است؟ مخاطبي كه حتي حال و حوصله ديدن تبليغات و تيزر و آنونس هاي پيش از فيلم اصلي را هم نداشته و با دور تند از اين قسمت ها عبور مي كند. آيا با اين روش، «نسخه هاي نسبتاً سالم تر» فيلم هاي هاليوودي را به دست خانواده هاي ايراني مي رسانيد؟ خانواده هايي كه حقيقتا مي خواستند به آن فيلم هايي كه شما به عنوان كارشناسان امين فرهنگي نظام جمهوري اسلامي، مجوز توزيع در شبكه رسمي ويدئويي كشور مي دهيد، اعتماد كنند ولي متأسفانه...
4- به راستي با كدام «نقد و بررسي و رمزگشايي»، شخصيت آن مادر تروريست ايراني در سريال «24» را عوض كرده ايد؟ آن هم شخصيتي كه نقشش را بازيگر بهايي ايراني تبار ايفا كرده و در مجموعه اي كه، هموطنان ايراني را تروريست دانسته است؟! ضمن اينكه اساساً كليت سريال «24» در جهت توجيه سياست هاي ميلتاريستي ايالات متحده به بهانه تروريسمي است كه آن را به كشورهاي شرقي ازجمله ايران نسبت مي دهد. آيا واقعاً با «رمزگشايي و نقد بررسي» مي توان اين فضا و محتوا را عوض كرد؟
لابد به شيوه عرضه اخيري محصولات فرهنگي در فروشگاهها و بقالي ها و خرازي ها، همين فردا پس فرداست كه پوستر سريال«24» را همراه تصوير بزرگ همان خانم بهايي كه بيش از 30 سال است با بازي درچند فيلم ضد اسلامي، ايراني درخارج كشور عليه انقلاب و نظام جمهوري اسلامي فعاليت داشته، درهر كوچه و خيابان و بر سر هر چهار راه شاهد باشيم؟ آيا اين همان«مديريت فرهنگي» مورد نظر آقايان است؟! آيا واقعا نظر شما، اين گونه خانواده هاي ايراني (كه حتي خودتان اذعان داشته ايد هدف اصلي تهاجم فرهنگي دشمن هستند) دچار كمترين آسيب مي شوند؟!!
5-قطعا هيچ كس نمي تواند تلاش گسترده 3 دهه گذشته درعرصه فرهنگ و هنر اين كشور را ناديده بگيرد اما دفاع از كليت كارنامه حداقل دو دهه اخير نهادهاي مختلف فرهنگي مانند سينما و بازار نشر كتاب تحت عنوان عملكرد، «دلسوزان نظام»، نه عاقلانه است و نه درجهت پاسداشت دستاوردهاي نظام جمهوري اسلامي. چرا كه حتي بعضي از اشغالگران پست هاي كليدي فرهنگي در دوران موسوم به اصلاحات كه از قضا خود را هم در مقابل توصيه ها و اعتراضات، «دلسوز نظام» معرفي مي كردند (و بعضا امروزنيز چنين مي كنند) خودشان هم ديگر حاضر به دفاع از آن عملكرد نبوده و از همين رو فرار را بر قرار ترجيح داده و اينك دركنج محافل و موسسات وابسته به صهيونيست ها درخارج از كشورپناه گرفته اند.
6-دوستان عزيز، كتاب «نيروي اهريمني اش» نوشته فيليپ پولمن(كه فيلم «قطب نماي طلايي» براساس آن ساخته شده و شما همين مورد را دليل حمله به اداره كتاب دانسته ايد) در زمان وزارت ارشاد دولت به اصطلاح اصلاحات، بررسي و مجوز چاپ وانتشار گرفت. يعني درهمان دوراني كه خيل كتاب هاي عرفان هاي انحرافي و فرقه هاي نوظهور مجوز نشر مي گرفت و انواع و اقسام كتب نويسندگان صهيونيست و حتي مربوط به فرقه هاي ضاله اي همچون بهاييت و سازمان هاي فراماسونري منتشر مي گرديد،آيا صادركنندگان مجوز چاپ و نشر اين كتاب ها نيز از «دلسوزان و كارشناسان نظام» بودند؟! درحالي كه آنها هم بعضا مدعي بودند كه با ترجمه و نشر اين گونه كتب، «نسخه هاي نسبتا سالم تري» را به دست مخاطبان مي رسانند و به اصطلاح تهاجم صهيويستي فرقه هاي ياد شده را مديريت فرهنگي مي كنند!
ولي امروز در برابر همه آن جوانان ساده دلي كه با اين گونه كتاب ها جذب فرقه هاي انحرافي شدند، چه پاسخي دارند؟
راستي درمورد تهاجم كه درهمين وزارت ارشاد درسالهاي نه چندان دور مجوز چاپ و انتشار روزنامه هايي را دادند كه به فرموده مقام معظم رهبري پايگاه دشمن شدند، چه مي گوييد؟
آنها هم درآن زمان مدعي بودند كه بايستي آنچنان از طريق روزنامه ها و رسانه هاي داخلي، اخبار و گزارشات مورد نظر محافل خارجي را به خورد مردم بدهيم كه ديگر نيازي براي مراجعه به رسانه هاي بيگانه نداشته باشند! شايد آنها هم قصد داشتند جنگ رواني شديدي را كه از سوي دشمن عليه كشور ما در جريان بود (مثل امروز كه فيلم ها و سريال هايشان به اين سوي مرز سرازير است) كنترل و به اصطلاح «مديريت فرهنگي»كنند!!!
وزير ارشاد دوران اصلاحات كه اينك لندن نشين شده درآن روزها با تساهل و تسامح معروفش مي گفت كه به اين ترتيب بايستي معاند را به مخالف و مخالف را به هوادار نظام تبديل كنيم ولي متاسفانه آنكه در اين ميان، استحاله يافت، خودش بود و دوستان و هم پالكي هايش!! آيا خودشيفتگي شايسته اطلاق به كساني مانند آن وزير تسامح و تساهل است كه به دنبال نفس خود، هرگونه بازي با سرنوشت فرهنگي جامعه انجام داده و مي دهند يا نويسندگان بي ادعايي كه در گوشه اي از مطبوعات اين مملكت، بدون چشمداشت مالي،تنها و تنها دغدغه جواناني را دارند كه به قول نويسنده محترم درمقابل تهاجم بيگانگان هر روز، دردمندانه شاهد «استحاله و تغيير نگرش و رفتار» آنها هستند؟
7- متاسفانه لحن و بيان نوشتار شما، از ادبيات آشنايي برخوردار است كه حداقل در طول يك سال اخير مكرر از سوي افرادي به گوش رسيد كه خود را اتفاقاً «دلسوزان نظام» مي خواندند ولي مقام معظم رهبري بارها و بارها آنها را، بي بصيرت خواند كه بدون شناخت دشمن، درزمين او بازي مي كنند و جبهه خودي را نشانه گرفته اند. افرادي كه موضع گيري هاي رئيس جمهور محترم در سياست خارجي را «پرهزينه و كم نتيجه و ناكارآمد» قلمداد كردند و بهانه دادن به دست جنگ افروزان خارجي دانستند. همان ها كه افشاگري هاي رئيس جمهور درباره تسامح و تساهل مسئولين قبلي را «غفلت از تلاش گسترده 3 دهه گذشته مسئولين و مديران دلسوز» معرفي كردند.
8-خوشحاليم كه شما همچنان به جنگ نرم دشمن عليه اين سرزمين و نظام اسلامي اش باور داريد. پس بياييد مصاديق آن را هم جدي تر بگيريم و باور كنيم آنها ديري است كه براي «مديريت فرهنگي» ما برنامه هاي مفصل و دراز مدت ريخته اند. پس در زمين و با طراحي آنها، بازي نكنيم.
والسلام

 



رئيس جمهور در اجلاس روساي آموزش و پرورش مناطق مختلف كشور :
مدرسه بايد به كانون اصلي مديريت محله اي تبديل شود

رئيس جمهور در جمع روساي آموزش و پرورش مناطق كشور گفت: مسئولان آموزش و پرورش بايد طوري برنامه ريزي كنند كه ارتباط اوليا با مدارس به صورت مستمر باشد و مدرسه بايد به يك كانون اصلي مديريت محله اي تبديل شود.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني دولت محمود احمدي نژاد صبح ديروز در بيست و هفتمين اجلاس روساي آموزش و پرورش مناطق مختلف كشور طي سخناني اظهار داشت.
نظام آموزشي بايد به گونه اي طراحي شود كه دانش آموزان در هر مقطع تحصيلي كه از نظام آموزشي خارج مي شوند طوري تربيت يابند كه آگاه، عالم و شجاع باشند.
وي به ويژگي بعدي دانش آموزان اشاره كرد و گفت دومين ويژگي كه دانش آموزان بايد داشته باشند اين است كه مطالبه كننده ارزش ها و آرمان هاي الهي باشند و در گام بعدي خود را شريك و مسئول در آرمان ها و ارزش هاي الهي بدانند.
رئيس جمهور در ادامه ويژگي بعدي دانش آموزان را عاشق ايران زمين بودن دانست و افزود البته عشق به ايران زمين نشان دهنده ملي گرايي و حس ناسيوناليستي نيست بلكه ايران يك عشق به ايران عشق به مكتب فرهنگ آزادگي و راه نجات بشريت است.
احمدي نژاد در ادامه ويژگي بعدي دانش آموزان را حرفه آموزشي عنوان كرد و گفت بايد در آموزش و پرورش دانش آموزان حرفه بياموزند زيرا تنها هدف آموزش و پرورش تربيت استاد دانشگاه نيست بلكه جامعه به تمام مشاغل و حرفه ها نياز دارد.
وي در ادامه اظهار داشت از نگاه ما كرامت انسان ها به داشتن مدرك تحصيلي نيست بلكه كرامت انسان در تجليت دروني او ظهور مي كند. دانش آموز بايد توانمند باشد و بسياري از فنون مورد نياز زندگي در نظام تعليم و تربيت آموزش ببيند.
احمدي نژاد خاطر نشان كرد: در آموزش و پرورش طوري بايد برنامه ريزي شود كه ارتباط اوليا با مدارس به صورت مستمر باشد و اولياي دانش آموز در تربيت فرزندانشان مشاركت داشته باشند. مدرسه بايد يك كانون اصلي مديريت محله اي باشد و بخش قابل توجهي از برنامه ريزي هاي آموزشي بايد بر روي خانواده معطوف شود.
وي به آمادگي دولت و مجلس براي كمك در اين زمينه اشاره كرد و افزود بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه نبايد رابطه تربيتي بين معلم و دانش آموز با آموزش هاي مجازي تضعيف شود زيرا انساني مي تواند خود را باور كند كه عفت و كرامت و خلاقيت در او شكوفا شود.
حميدرضا حاجي بابايي، وزير آموزش و پرورش نيز در ادامه اين همايش طي سخناني اظهار داشت:
در سال 83، ميزان دريافتي بيش از 50 درصد بازنشستگان و شاغلان فرهنگي حدود 220 هزار تومان بوده است؛ در حالي كه امروز ميانگين دريافتي آنان به بيشتر از 600 هزار تومان رسيده است.
وزير آموزش و پرورش درخصوص اقدامات انجام شده در زمينه فضاهاي آموزشي اظهار داشت: از مجموع يك صد هزار فضاي آموزشي كشور، 85هزار واحد آموزشي بعد از انقلاب ساخته شده است كه از اين تعداد 21 هزار و 600مدرسه معادل 25 درصد نياز كشور با فضاهايي متفاوت از گذشته در دولت نهم تا به امروز ساخته شده است.
وي ادامه داد: از مجموع 50 ميليون مترمربع زيربناي آموزشي كشور، 43 ميليون مترمربع بعد از انقلاب ساخته شده است كه 2/15 ميليون مترمربع معادل 23 درصد آن در طول پنج سال گذشته ساخته شده است.
حاجي بابايي افزود: از مجموع 460 هزار كلاس درس موجود در كشور، 400 هزار كلاس درس بعد از انقلاب ساخته شده كه از اين تعداد، يك صد هزار كلاس درس در دولت نهم و دهم ساخته شده است.
وي با اشاره به اقدامات و تحولات صورت گرفته در زمينه معيشت فرهنگيان گفت: در حدود سال 83 ميزان دريافتي بيش از 50 درصد بازنشستگان و شاغلان فرهنگي با مابه التفاوت حداقل حقوق 220 هزار تومان بوده است؛ در حالي كه امروز ميانگين دريافتي آنان به بيشتر از 600 هزار تومان رسيده است؛ اگرچه با توجه به عنايت رياست جمهوري نسبت به مسائل فرهنگيان در صورتي كه موقعيت بهتري وجود داشته باشد بدون شك اقدامات در زمينه معيشت فرهنگيان، بيش از پيش بهبود خواهد يافت.
وزير آموزش و پرورش ادامه داد: اقدامات انجام شده در اين رابطه، موجب شد تا چاه هاي عميق بي عدالتي كه از قبل در زمينه معيشت فرهنگيان وجود داشت تا حد قابل توجهي رفع شود.

 



آقاي مشايي ! باز هم انكار مي كنيد ؟!
اسناد جديد در كيهان امروز

در پي انتشار متن دعوتنامه شوراي عالي ايرانيان مقيم خارج كشور از هوشنگ اميراحمدي براي شركت در دومين همايش اين شورا كه نشان مي داد ادعاي آقاي مشايي مبني بر اين كه نامبرده به همايش دعوت نشده كذب محض است، روابط عمومي شوراي ياد شده جوابيه اي براي كيهان ارسال كرده و كوشيده است دعوت از عنصر ضد انقلاب ياد شده را انكار كند، متن كامل جوابيه شوراي عالي ايرانيان مقيم خارج از كشور و توضيحات كيهان از نظرتان مي گذرد.
جناب آقاي حسين شريعتمداري
مديرمسئول محترم روزنامه كيهان
با سلام
با عنايت به مطلب مندرج در آن روزنامه به تاريخ 14/5/89 با عنوان «مشايي: اميراحمدي را دعوت نكرده ايم، متن دعوت نامه در كيهان امروز»، مستند به تصوير يك سند جعلي، بدينوسيله پاسخ مربوط ايفاد مي گردد. شايسته است براي تنوير افكار عمومي و حسب قانون مطبوعات، نسبت به چاپ در نخستين شماره آن روزنامه دستور اقدام فرمايند:
1- كليه مدعوين محترم همايش بزرگ ايرانيان خارج از كشور كارت دعوت (تصوير پيوست1) راكه با امضاي دبيركل محترم شوراي عالي امور ايرانيان خارج از كشور و رئيس همايش صادر شده است دريافت نموده اند، بنابراين هرگونه دعوتنامه ديگري براي شركت در اين همايش سنديت ندارد. ضمن آنكه ميهمانان محترم كارت رسمي و تأييد شده حضور در همايش را نيز اخذ نموده اند (تصوير پيوست2)، لذا براساس قاعده فقهي «البينه علي المدعي» ارايه اسناد مربوطه براي اثبات مدعاي آن روزنامه و صحت سند منتشره ضرورت دارد.
2- حضور نامبرده در هتل استقلال براساس اقدام شخصي بوده است كه در اين خصوص توجه مخاطبان محترم را به نامه شماره 2601/101 مورخ 14/5/89 مديريت محترم هتل مزبور (تصوير پيوست3) در پاسخ به استعلام اين شورا جلب مي نمايد. ضمن آنكه در فهرست اعلام شده به هتل استقلال جهت رزرو اتاق ميهمانان همايش نامي از شخص مورد نظر وجود ندارد.
3- كليه برنامه هاي همايش، اعم از افتتاحيه، سخنراني ها، پنل هاي تخصصي، اختتاميه و... با پوشش تصويري مدعوين و حضار محترم، همراه بوده و اسناد صوتي- تصويري آنها موجود است كه در روز پايان همايش در يك لوح فشرده به حاضران تقديم شده است. اين اسناد، مدعاي آن روزنامه را در خصوص حضور فرد موصوف در همايش مردود مي داند. چنانچه آن روزنامه محترم سند ديگري در اثبات مدعاي خود در اختيار دارد، در اسرع وقت نسبت به انتشار آن مبادرت ورزد.
4- مخاطبان محترم در قبال ادعاي حضور فرد مورد نظر در همايش بزرگ ايرانيان مقيم خارج از كشور كه با قيد «قابل انكار نبودن» بدان اشاره شده، به طور منطقي خواهان ارايه اسناد در اين خصوص هستند كه با عنايت به قطعيت عدم شركت نامبرده در اين همايش، ادعاي روزنامه كيهان كذب محض است. در همين راستا ارايه اسناد مربوطه براي تنوير افكار عمومي از سوي آن روزنامه موكداً مورد تقاضاست.
در پايان ضمن يادآوري اهميت و نتايج پربار و غيرقابل انكار همايش بزرگ ايرانيان مقيم خارج از كشور در تامين منافع ملي، رعايت اخلاق اسلامي و حرفه اي در انتشار مطالبي از اين دست كه از مصاديق بارز نشر اكاذيب منجر به تشويش اذهان عمومي است، توصيه مي شود.
حسن بوشهريان
سرپرست اداره كل روابط عمومي
كيهان: اگر چه اصرار آقاي مشايي بر تكرار يك دروغ بزرگ سؤال برانگيز است و البته با اسنادي كه در اختيار داريم، نگراني ايشان براي ما قابل درك است ولي بايد از ارسال جوابيه شوراي عالي امور ايرانيان خارج از كشور - بخوانيد آقاي مشايي- تشكر كنيم چرا كه اين جوابيه فرصتي براي بازگو كردن برخي ديگر از ابعاد ماجرا در اختيارمان مي گذارد و اميدواريم چنانچه همتي در ميان مسئولان و مراكز مربوطه وجود داشته باشد- كه به يقين وجود دارد- از تكرار موارد مشابه جلوگيري شود.
و اما درباره جوابيه شوراي ياد شده اگر چه گفتني هاي بسياري هست ولي تنها به چند نمونه از آن بسيارها اشاره مي كنيم؛
1- ادعا كرده اند سند دعوت از هوشنگ اميراحمدي كه در كيهان منتشر شده است، «جعلي»! است و توضيح نداده اند كه چرا؟! اين سند متن دقيق و بي كم و كاست «ايميل» شوراي ايرانيان خارج از كشور است كه خطاب به هوشنگ اميراحمدي ارسال شده و از وي براي شركت در دومين همايش ايرانيان خارج از كشور دعوت به عمل آمده است. در جوابيه نوشته اند «كليه مدعوين محترم همايش بزرگ ايرانيان خارج از كشور كارت دعوت را كه با امضاي دبيركل محترم شورا و رئيس همايش صادر شده است دريافت نموده اند» كه در آن ترديدي نيست ولي آقايان عمداً توضيح نداده اند كه كارت مورد اشاره در تهران به شركت كنندگان داده مي شود و تمامي آنها ابتدا از طريق «ايميل» به همايش دعوت مي شوند و بعد از انجام امور مقدماتي نظير تهيه بليط، رزرو هتل، تعيين تاريخ پرواز و... وارد كشور شده و به محض ورود كارت شركت در همايش را دريافت مي كنند. و سند منتشر شده در كيهان نشان مي دهد كه «ايميل» مورد اشاره براي هوشنگ اميراحمدي نيز ارسال شده است. گفتني است كه ساير دعوت شدگان نيز ابتدا ايميلي دقيقا با همان متن را دريافت كرده اند و سپس مقدمات ورود آنها انجام پذيرفته است. بنابراين آقاي مشايي چگونه ايميل ياد شده را جعلي! مي نامد و مسير مورد اشاره براي دعوت از ميهمانان همايش را دروغ!! معرفي مي كند؟!
2- تعداد ديگري از ميهمانان دعوت شده نيز كه نسبت به هويت ضد انقلابي شماري از دعوت شدگان و مواردي از فساد پيراموني همايش اعتراض جدي داشته اند، ايميل هاي دعوت خود را در اختيار كيهان قرار داده اند و نكته درخور توجه كه تيم آقاي مشايي از آن غفلت كرده اند اين كه «IP» همه ايميل ها يكسان است و نشان مي دهد از يك سيستم كامپيوتري واحد براي ميهمانان ارسال شده است.
3- در جوابيه با بهره گيري ناشيانه از قاعده فقهي «البينه علي المدعي» يعني ارائه دليل برعهده ادعاكننده است، از كيهان خواسته اند براي اثبات ادعاي خود دليل و سند ارائه كند كه بايد گفت؛ كيهان متن سند خود- يعني ايميل دعوت از اميراحمدي- را ارائه كرده و اسناد ديگري نيز در همين آورده است و مطابق قاعده فقهي ياد شده، آقاي مشايي كه ادعا مي كند اين سند جعلي است بايد براي ادعاي خود دليل و سند ارائه كند. به بيان ديگر كيهان سند ارائه مي كند و آقاي مشايي فقط به حرف خود استناد مي كند!
ما در اين زمينه به آقاي مشايي كمك مي كنيم و راه كار نشان مي دهيم. ايشان براي اثبات ادعاي خود مبني بر جعلي بودن سند كيهان مي تواند- البته اگر جرأت داشته باشد- متن چند ايميل ديگر كه براي ساير دعوت شدگان ارسال كرده است را منتشر كند تا مردم با مقايسه آن ايميل ها و ايميل منتشر شده در كيهان دروغگو را بشناسند.
خوانندگان عزيز نگران نباشند كه مبادا شوراي ياد شده ايميل هاي جعلي منتشر كند، چرا كه كيهان متن چند ايميل ديگر را در اختيار دارد و جعل احتمالي ايميل از جانب آنها شبيه جعل اسكناس 32 توماني خواهد بود! كه به آساني قابل تشخيص است.
4- اگر آقاي مشايي هنوز هم اصرار دارد كه از هوشنگ اميراحمدي دعوت نكرده است مي تواند به «ايميل» زير كه اميراحمدي در همان روز دعوت از وي براي مسئولان همايش ارسال نموده و در آن ثبت نام خود را تاييد كرده است توجه كند؛
«ضمن سلام و تشكر از پذيرش درخواست بنده براي شركت در همايش بزرگ ايرانيان خارج از كشور، اطلاعات داده شده در فرم ثبت نام صحيح مي باشد. اينجانب بليط خود را شخصا خريداري نموده ام و اطلاعات آن را هم به پيوست اين ايميل دوباره مي فرستم. برابر مقررات شما هزينه بليط را در ايران دريافت خواهم كرد.
ارادتمند
هوشنگ اميراحمدي»
5- و اما، علاوه بر موارد ياد شده، تصوير «فرم ثبت نام متقاضيان شركت در همايش» كه هوشنگ اميراحمدي بعد از دريافت ايميل دعوتنامه، آن را پر كرده و براي مسئولان همايش ارسال كرده است نيز در دست است كه كليشه آن را در همين صفحه ملاحظه مي فرمائيد. نام، مشخصات، عكس، شماره پرواز، شركت هواپيمايي، تاريخ و ساعت ورود به فرودگاه امام خميني و....
اكنون بايد از آقاي مشايي پرسيد؛ باز هم دعوت از اين عنصر ضد انقلاب را انكار مي فرمائيد؟!
6- ادعا كرده اند كه براي هوشنگ اميراحمدي در هتل استقلال يعني محل اسكان ميهمانان جا رزرو نشده است! كه بايد گفت؛ ايشان در هتل استقلال ساكن بوده و بعد از انتشار يادداشت كيهان با عنوان «آنجا چه خبر است؟!» كه روز دوشنبه 11 مرداد ماه، همزمان با آغاز همايش منتشر شده بود، از ايشان خواسته مي شود در همايش آفتابي نشود كه البته مي شود و پس از اين توصيه با عصبانيت اعلام مي كند اگر دعوت از وي را انكار كنند، متن دعوتنامه را منتشر خواهد كرد. وي با خبرنگار يكي از خبرگزاري ها در لابي هتل استقلال مصاحبه مي كند كه ضبط و دوربين خبرنگار مصاحبه كننده را توقيف مي كنند. ولي مصاحبه ديگري از سوي يك خبرنگار ديگر انجام شده كه متن آن موجود است و البته كيهان با توجه به اسناد غيرقابل انكاري كه در اختيار دارد از استناد به اين مصاحبه بي نياز است.
ضمناً گفتني است كه هوشنگ اميراحمدي در ضيافت باشگاه وزارت امور خارجه كشورمان كه به افتخار ايرانيان دعوت شده برپا شده بود، حضور داشته است و...
7- آقاي مشايي نمي تواند دعوت از هوشنگ اميراحمدي را انكار كند و نهايتاً اين كه مي تواند اعتراف كند كه بعد از دعوت وي به اين نتيجه رسيده است كه حضور آشكار او در همايش با توجه به هويت شناخته شده نامبرده مي تواند برخي از اهداف اين همايش را زير سوال ببرد و به اين علت دعوت علني از وي را پس گرفته و به حضور غيرعلني وي بسنده كرده اند. اين نكته اگرچه از ناپسندي و زشتي دعوت وي نمي كاهد ولي دستكم نشان مي دهد كه دست اندركاران همايش هنوز براي روح بلند مردم ايران اندك احترامي قائل هستند. اما چرا چنين نمي كنند؟! شايد به اين علت كه ماجراي همايش و برخي از موارد سوال برانگيز آن منحصر به دعوت از هوشنگ اميراحمدي نيست ... بخوانيد.
8- در اين همايش از برخي چهره هاي ايراني و خارجي كه مرتكب جرايم قابل پيگيري قضايي شده و به محض ورود بايستي بازداشت و تحت پيگرد قرار مي گرفتند نيز دعوت شده است كه معلوم نيست مراكز اطلاعاتي و امنيتي كشور چگونه و با كدام توصيه احتمالي از انجام وظيفه قانوني خود درباره آنها سر باز زده اند؟!
در اين باره اگرچه گفتني هايي هست ولي فقط به عنوان مثال بايد پرسيد، چرا از آقاي «وحيد-گ» كه در سال 88 تظاهرات عوامل ضد انقلاب در مقابل سفارت ايران در استراليا را به حمايت از سران فتنه سازماندهي كرده بود براي شركت در همايش دعوت شده و يا «محمد-پ»، «عباس-ع» و... با چه انگيزه اي دعوت شده اند؟! و...
9- سوال اساسي تر آن كه چرا بايد در شرايط كنوني با هزينه نجومي و هنگفتي بالغ بر 80 ميليارد ايرانيان خارج از كشور را براي شنيدن سخنان شرك آلود آقاي مشايي گردهم آورد؟! و اين اظهارات شرم آور و ضد انقلابي را در پوشش ديدگاه جمهوري اسلامي ايران به خورد آنان داد؟! چه كسي به آقاي مشايي اجازه داده است كه 80 و چند ميليارد پول بي زبان بيت المال را از حلقوم محرومان و مستضعفان بيرون بكشد و براي سخنان آمريكا و اسرائيل پسند خود مستمع جمع كند؟! راستي! وزارت اطلاعات، وزارت امور خارجه، دستگاه قضايي، نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و مخصوصا شخص رياست محترم جمهوري چه پاسخي براي اين پلشتي آشكار دارند؟!
درباره سخنراني آقاي مشايي در همايش ياد شده گفتني هاي جداگانه اي هست كه به آن خواهيم پرداخت ولي فقط در اين اظهارنظرها دقت كنيد؛
«از مكتب اسلام دريافت هاي متنوعي وجود دارد و من بر مكتب ايران اصرار دارم»! آيا اين، همان ديدگاهي نيست كه طي 32 سال گذشته آمريكا و اسرائيل براي قبولاندن آن همه توان خود را به كار گرفته اند؟ تقابل ايران و اسلام!، دست كشيدن از اسلام در پوشش رويكرد به مكتب ايران! اساسا چرا نفي اسلام؟! و عجيب آن كه در قالب ايران دوستي مطرح مي شود!
و يا اين كه «انديشه آقاي احمدي نژاد حذف رژيم صهيونيستي از نقشه جغرافيايي نيست، بلكه ما معتقديم آمدن اسرائيل مبنا ندارد، اين رژيم زوركي آمده و موقت است»... آيا اين دقيقا همان شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران»! نيست؟! يعني اسرائيل خودش رفتني است و نبايد در پي مقابله با آن بود! صهيونيست ها مگر چه مي خواهند؟! آيا آقاي احمدي نژاد با محو اسرائيل كه ديدگاه قطعي امام راحل(ره) است مخالفند؟! به يقين پاسخ منفي است. پس ادعاي آقاي مشايي چيست؟!
10- و بالاخره؛ آقاي مشايي اصرار دارد كه خود را ترجمان آقاي احمدي نژاد معرفي كند و با اين ترفند انتقاد و اعتراض به خود را نشانه مخالفت با رياست محترم جمهوري قلمداد كند! ايشان بارها اين ترفند را به كار گرفته و از جمله انتقادات كيهان به خود را نشانه مخالفت با رياست محترم جمهوري جا زده است و حال آن كه كيهان بيشترين حمايت ها را به حق از آقاي دكتر احمدي نژاد داشته است و در بسياري از موارد كه رسانه هاي وابسته به دولت از حمايت ايشان دريغ كرده اند يك تنه به مقابله با بدخواهان و حمايت از دولت شتافته است و البته، انتقادها را نيز در جاي خود مطرح كرده است. سران و عوامل فتنه از اين ترفند باخبرند ولي دوستان خودي بايد به اين نكته توجه داشته باشند و فريب اين ترفندها را كه براي بدنام كردن رئيس جمهور تدارك شده است، نخورند.

 



عضو هيات رئيسه مجلس: زمينه بروز بي حجابي در دوران سازندگي و اصلاحات فراهم شد

عضو هيات رئيسه مجلس شوراي اسلامي با انتقاد از سياست تسامح و تساهل مسئولان در قبال ترويج فرهنگ بي حجابي در كشور گفت: زمينه بروز فرهنگ بي حجابي در كشور در دوران اصلاحات و سازندگي فراهم شد.
محمد دهقان نماينده طرقبه و چناران در گفت وگو با فارس اظهار داشت: بعد از جنگ، سياست تسامح و تساهل كه در اواخر عمر دوران سازندگي و به ويژه در دوره اصلاحات صورت گرفت متاسفانه زمينه را براي بروز بي حجابي و فرهنگ غربي در كشور فراهم كرد و از سال 71 به بعد يك برنامه ريزي جدي در خارج كشور براي ترويج فيلم هاي مبتذل و تصاوير مستهجن در كشور به وجود آمد تا زمينه بي حجابي در كشور ايجاد شود.
اين نماينده مجلس هشتم با بيان اينكه در اين مقطع از زمان، عملاً زنان ما در معرض يك تهاجم فرهنگي قرار گرفتند، گفت: اين وضعيت به ويژه در دوره اصلاحات گسترش يافت و مردم متدين جامعه از اين وضع ابراز نگراني كردند.
وي افزود: در اوايل دولت نهم به نظر مي رسيد فضاي جامعه از نظر رواني در بحث عفاف و حجاب بهتر شد.
احمدي نژاد براي مبارزه
با بدحجابي كاري نكرد
دهقان با اشاره به اينكه احمدي نژاد در دولت نهم كاري در زمينه مبارزه با بدحجابي انجام نداد، گفت: ولي با توجه به اينكه وي به عنوان فردي حزب الهي بر سر كارآمد، خود به خود اشاعه فرهنگ بي حجابي در كشور كنترل شد.
وي افزود: در حال حاضر جداي از هجوم غربي ها براي از بين بردن فرهنگ عفاف و حجاب، در داخل كشور هم جرياني به نام كار فرهنگي به فعاليت هاي غيرفرهنگي دست مي زنند و با تسامح و تساهلي كه درگذشته بود به روند بي حجابي و غربي در كشور شتاب مي دهند.
عضو هيئت رئيسه مجلس هشتم در ادامه گفت: بر اين اساس مدتي مراجع ديني و تقليد و دلسوزان كشور و متدينين كه مي دانستند فساد فرهنگي با اين روند دامنگير همه خواهد شد و جامعه دچار اختلال مي شود؛ مدام در اين مدت به دولت و مسئولين هشدار مي دادند.
ترويج عفاف و حجاب
نيازمند هماهنگي در كشور است
دهقان برخي اقدامات نيروي انتظامي در راستاي ترويج عفاف و حجاب و جامعه را موثر دانست و يادآور شد: براي مبارزه با برهنگي و مفاسد اجتماعي و ترويج عفاف و حجاب در كشور بايد يك همدلي و هماهنگي وجود داشته باشد كه متاسفانه در اين خصوص دولت به عنوان مسئول اداره كشور همراهي لازم را نداشته است.
دولت براي ترويج حجاب اراده اي ندارد
نماينده طرقبه در مجلس تصريح كرد: افراد بي حجاب خود را در معرض طمع گروه هاي طمعكار قرار مي دهند لذا حجاب براي خانم ها نوعي مصونيت محسوب مي شود.
وي ادامه داد: با توجه به مسائل اعتقادي و ديني و مصونيت جامعه از برخي اقدامات خطرساز و جلوگيري از انحطاط اخلاقي جامعه بايد با بي حجابي مبارزه معقول صورت گيرد اما در عين حال جنس اين مبارزه با جنس مبارزه با ديگر مفاسد اجتماعي بايد متفاوت باشد.
دهقان يادآور شد: دولت به عنوان مسئول اداره جامعه در بحث عفاف و حجاب مسئول است ولي متاسفانه در اين خصوص اراده اي از سوي دولت ديده نمي شود بلكه حتي برخي مواقع اراده اي معكوس ديده مي شود.
وي با بيان اينكه دولت گاهي در برخورد با بي حجابي نظر مثبت ندارد گفت: اين موضوع مراجع و علماي ديني را نگران كرده است.
جشنواره هاي سوال برانگيز
عضو هيئت رئيسه مجلس به برگزاري برخي جشنواره ها از سوي عناصر بلندپايه دولت اشاره كرد و گفت: در اين جشنواره به موضوع عفت عمومي و حجاب توجه نمي شود و عملاً گاهي ترويج بي حجابي هم صورت مي گيرد. متاسفانه در اين جشنواره ها فرهنگ ايراني اسلامي رعايت نمي شود و برخي از مسئولين فرهنگي كشور براي خوشايند عده اي بودجه كشور را به بي حجابي اختصاص مي دهند.
وي افزود: وقتي وزارت ارشاد با پول بيت المال فيلم هايي را توليد مي كنند كه 90 درصد آنها از تلويزيون جمهوري اسلامي قابل پخش نيست لذا در اين زمينه اراده اي از سوي دولت براي تغيير و تحول و فيلمسازي به سمت راه درست ديده نمي شود.
دولت مسئول برقراري
عفاف و حجاب است
وي نقش دولت را در بحث گسترش عفاف و حجاب موثر دانست و گفت: طبق موازين اخلاقي و ديني، حكومت مسئول برقراري عفاف و حجاب در جامعه است.
نماينده طرقبه و چناران ادامه داد: دولت خود را زيربار اين مسئوليت قرار نداده است و يكي از انتقادات به بحث فرهنگي دولت همين موضوع است.
اين نماينده مجلس هشتم با بيان اينكه عفاف و حجاب نيازمند يك برنامه عملي و اجرايي در درون دولت است، خاطر نشان كرد: مجلس در زمينه عفاف و حجاب مدام به دولت تذكر مي دهد و تا به حال براي روشن كردن موضع خود نامه هايي با بيش از 200 امضا در مجلس منتشر كرده و از دولت خواسته بحث عفاف و حجاب را جدي بگيرد.
وي افزود: رهبر معظم انقلاب از سال هاي قبل بر فرهنگ عفاف و حجاب تاكيد كرده اند و اين موضوع را به شوراي عالي انقلاب فرهنگي ارجاع دادند و در آنجا مصوباتي زير نظر رهبري به تصويب رسيده و اگر اين موارد ابلاغ و اجرا شود وضعيت ما خيلي بهتر خواهد شد.

 



تازه ترين اظهارات مشايي و پاسخ كيهان

سرويس سياسي-
اسفنديار مشايي با لحني عصباني تلاش كرد آلودگي هاي فراوان موجود در همايش ايرانيان مقيم خارج را بپوشاند.
مشايي كه چند روز پس از آغاز انتقادات روزنامه كيهان از اين همايش و با لحني كاملاً پريشان و عصباني در جمع خبرنگاران سخن مي گفت، با متهم كردن كيهان به دروغ گويي، دعوت از هوشنگ اميراحمدي به همايش ايرانيان مقيم خارج را تكذيب كرد. مشايي گفت: «اگر اميراحمدي، به اين همايش دعوت شده بود حتماً در آن شركت مي كرد. دعوت نامه اي كه در روزنامه كيهان منتشر شد جعل و دروغ بزرگ است. اين روزنامه قبلاً هم به من اتهامي زده بود و حالا به زور مي خواهد اتهام قبلي خود را تاييد كند. اين روزنامه تا حالا اگر جمع بزنيم حدود 30 دروغ آشكار به من نسبت داده كه البته اهميتي ندارد و ما توجهي به آن نمي كنيم.»
مشايي ادامه داد: همه مردم مي دانند من به اندازه كافي شجاع هستم. من وقتي بخواهم اثبات كنم كه بار قبل هم او را دعوت نكرده ام و حتي عليه روزنامه كيهان شكايت كرده ام آيا اين بار از اميراحمدي دعوت مي كنم تا شكايت خود را نقض كنم؟ مشايي با بيان اين كه مسئولان كيهان بدون فكر كردن حرف مي زنند افزود: اگر من قبلاً آقاي اميراحمدي را دعوت كرده بودم ديگر از روزنامه كيهان شكايت نمي كردم و حال كه شكايت كرده ايم مي گويم كه كيهان به من دروغ بسته است.
مشايي با بيان اين كه كسي اين حرف ها را از روزنامه كيهان باور نمي كند تصريح كرد: متن دعوت نامه اي كه روزنامه كيهان منتشر كرد واقعيت ندارد زيرا فرمت دعوت نامه اين همايش چيز ديگري بود و اين كه بخواهيم عنواني را تايپ و متن را به عنوان دعوت نامه جا بزنيم صحيح نيست.
مشايي با بيان اينكه اگر اميراحمدي به اين همايش دعوت شده بود پس چرا در جلسات آن شركت نكرد؟ گفت: من افسوس مي خورم كه در كشور ما كساني هستند كه هنوز به ظرفيت هاي ايرانيان عزيز ما آگاه نيستند.
اگر چه ادامه بحث با مردي چون مشايي خصوصاً بعد از اظهارات گهربارشان در تجليل از اوباما و جايگزين كردن مكتب ايران با مكتب اسلام براي كيهان هيچ جذابيتي ندارد و همه آنها كه بايد حقيقت موضوع را دريابند مدت هاست به نتيجه رسيده اند ليكن فقط از باب روشن شدن اين موضوع كه «آدم وقتي عصباني است نبايد حرف بزند» چند نكته را به اطلاع خوانندگان محترم مي رسانيم:
1- مشايي خود خوب مي داند كه ايميلي شبيه آنچه كيهان به عنوان دعوت نامه اوليه مشايي منتشر كرده براي تمامي ميهمانان همايش قبل از ورود به ايران ارسال شده و اصل انجام چنين اقدامي مطلقاً قابل انكار نيست. چند تن از مهمانان همايش كه شديداً از تركيب دعوت شدگان و اقدامات ضد اخلاقي صورت گرفته از جانب آنها در مدت حضور در ايران گله مند بوده اند و آن را «باور نكردني»توصيف مي كردند ايميل هاي دريافتي خود را در اختيار كيهان گذاشته اند. مهم تر از اين، IP كامپيوترهايي در تهران كه اين ايميل ها از آن ارسال شده موجود است و يك مقايسه ساده نشان مي دهد ايميل ارسالي به اميراحمدي از همان كامپيوترهايي است كه بقيه ايميل ها از آن ارسال شده است.
2- آقاي مشايي در حين افشاي دروغ هاي كيهان- بدون ترديد سهواً(!!)- يك موضوع ساده را فراموش كرده اند و آن هم اين است كه كيهان از شكايت قبلي وي در مورد باز كردن راه ورود هوشنگ اميراحمدي به كشور تبرئه شد و در حالي كه وي قبلاً اعلام كرده بود مسلماني خود را در گرو اين موضوع مي گذارد و گفته بود اگر كيهان را محكوم نكنم مسلمان نيستم!! و البته همان هنگام نيز نظر كيهان اين بود كه ايشان نبايد مسلماني خود را در گرو محكوميت كيهان بگذارد!
3- درباره حضور اميراحمدي در تهران هم اگر ضرورت پيدا كند كيهان اطلاعات جزئي ارائه خواهد كرد كه وي چگونه صبح روز اول همايش جلوي درب هتل استقلال حضور داشت و در حالي كه بقيه ميهمانان با اتوبوس به محل همايش منتقل شدند، يك زانتياي مشكي به سراغ او آمد و... چيزهايي هم مي توان گفت درباره شركاي تجاري آقاي اميراحمدي در كيش و خواندني است اظهاراتي كه خود او در اين باره داشته و... كه فعلاً بماند تا بعد.
4- مهم ترين نكته اما اين است كه مشايي اصرار دارد خطاها و مشكلات عجيب و غريب همايش ايرانيان را در موضوع خاص هوشنگ اميراحمدي خلاصه كند در حالي كه حقيقت مسئله بسيار فراتر از اينهاست. كيهان در اين زمينه چند درخواست ساده از آقاي مشايي دارد كه اگر اجابت شود بسياري چيزها روشن خواهد شد.
اولاً خوب است آقاي مشايي ليست كامل ميهمانان همايش را منتشر كند تا مردم خود قضاوت كنند كه خانم پ- س همسر يك بهايي شناخته شده، آقاي ر-د متهم به جاسوسي يا فلان مقام مسئول رژيم پهلوي و... در ميان آنها چه مي كرده اند؟ ثانياً آقاي مشايي خوب است توضيحي در اين باره بدهد كه چگونه به وزارت اطلاعات و بقيه نهادهاي مسئول اجازه نداد حتي گذرنامه اين افراد را كه پس از 30سال به ايران مي آمدند نگاه كند؟! ثالثاً آقاي مشايي اين را هم خوب است به مردم بفرمايند كه كل هزينه اين مراسم- كه ظاهراً جز دو سخنراني ايشان هدف ديگري نداشته- چقدر بوده است؟ فقط يك عدد به مردم بگويند، چيز ديگري لازم نيست! و رابعاً اين هم موضوع مهمي است كه اعلام شود افرادي كه در همايش دو سال قبل به ايران آمدند و به طور ميلياردي از آنها پذيرايي شد، چند دلار در ايران سرمايه گذاري كردند، چقدر از ايران در جامعه جهاني دفاع نمودند و تا چه حد چهره ايران را بهبود بخشيدند؟!
5- فقط براي احترام به وقت خوانندگان ادامه اين بحث و خصوصاً پرداختن به اين نكته را كه اساساً تيم منحرف اسفنديار مشايي نهايتاً در پي چه اهدافي است را به زماني ديگر وا مي نهيم.

 



محمد نبي حبيبي: حزب موتلفه بناي خود را بر پشتيباني دولت اصولگرا گذاشته است

دبيركل حزب موتلفه اسلامي تاكيد كرد كه تشكل متبوعش بناي خود را بر پشتيباني دولت اصول گرا گذاشته است
محمدنبي حبيبي طي سخناني در آستانه روز خبرنگار ضمن اين كه به خبرنگاران توصيه كرد با عينك بدبيني به مسائل نگاه نكنند، گفت : بايد قبول كنيم كه قرار بوده است برخي توطئه ها در كشور به وسيله رسانه ها عملي شود.
وي در ادامه به جلسه برخي از اعضاي شوراي مركزي حزب موتلفه اسلامي با موسوي در جريان انتخابات اشاره و اظهار كرد: وقتي كه آقاي موسوي بحث تقلب در انتخابات را مطرح كردند آقاي عسگراولادي به همراه مهندس باهنر و آقاي آل اسحاق و كوهكن طي يك تصميم جمعي به ملاقات آقاي موسوي رفتند و اين ملاقات هفته دوم بعد از انتخابات انجام شد.
وي ادامه داد: دوستان به آقاي موسوي گفتند شما اگر واقعا به انتخابات ايرادي داريد بگذاريد كه مسير قانوني طي شود و شوراي نگهبان به بازشماري آراء بپردازد. ولي آقاي موسوي گفتند كه من نه شوراي نگهبان و نه دولت را قبول دارم، اين در حالي است كه در قانون آ مده اگر نامزدي به شمارش يك يا تعدادي از صندوق ها اشكال داشت مي تواند شماره آن صندوق را اعلام كند تا آن صندوق با حضور خود و يا نماينده اش بازشماري شود.
حبيبي افزود: ما بعد از ملاقات فهميديم كه ايشان اين موضوع را پذيرفتند اما بعد از ملاقات ما اعضاي مجاهدين و مشاركت با ايشان ملاقات مي كنند و آقاي موسوي را به علت پذيرفتن اين موضوع مذمت مي كنند. بنابراين وقتي ما انتظار داشتيم كه آقاي موسوي در اطلاعيه بعدي شان بر قبول موضوع تاكيد كنند كه اطلاعيه ايشان چيز ديگري است و تا اين تاريخ ايشان و آقاي كروبي حاضر به بازشماري آراء نشدند.
حبيبي گفت: حال با اين تفاسير چرا برخي از رسانه ها و خبرنگاران نسبت به بحث بازشماري، پافشاري نداشتند و اجازه دادند موضوع دروغ و شيطنت آميز تقلب در انتخابات جا بيفتد، بنابراين مي توان گفت آن دسته از خبرنگاراني كه در اين مسير كوتاهي كرده اند، مقصرند. حال ما حق نداريم از اين خبرنگاران و روزنامه نگاراني كه يك دروغ مسلم تاريخي را جا انداختند انتقاد كنيم؟
دبير كل حزب موتلفه اسلامي همچنين درباره نوع تعامل حزب موتلفه اسلامي با دولت آقاي احمدي نژاد كه مورد سوال برخي از خبرنگاران حاضر در اين مراسم بود، اظهار كرد: گروه ها به چهار صورت مي توانند با دولت آقاي احمدي نژاد ارتباط داشته باشند، يكي از آ نها پشتيباني بي چون و چرا از دولت است كه طي آن جز خوبي چيزي از دولت نمي بينند. گروه دوم نيز دولت را مطلقا تخطئه مي كنند خوب آن را نيز بد مي بينند. گروه سوم نيز بي طرف و بي اعتنا هستند.
حبيبي در ادامه اظهار كرد: با چنين تقسيم بندي مي توانم بگويم حزب موتلفه اسلامي جزء هيچ كدام از اين سه گروه نيست، بناي خود را بر پشتيباني دولت اصول گرا گذاشته و به آن كمك مي كند و آ رزو دارد كه دولت اصول گرا موفق باشد.
همچنين در اين جلسه حبيب الله عسگراولادي ، دبير كل جبهه پيروان خط امام و رهبري ، محمد كاظم انبارلويي و حميد رضا ترقي نيز به ايراد سخنراني پرداختند.

 



سايت روسي ارمز اكسپو:
لغو همكاري فني و نظامي با ايران13 ميليارددلار خسارت را به روسيه تحميل مي كند

سرويس سياسي-
يك پايگاه اينترنتي روسيه تصريح كرد كه اين كشور در صورت خودداري از همكاري نظامي و فني با ايران متحمل خسارت 13 ميليارد دلاري خواهد شد.
پايگاه اينترنتي روسي ارمز اكسپو در گزارشي نوشت: كل حجم خسارتي كه روسيه در صورت لغو همكاري هاي فني و نظامي با ايران متحمل مي شود بين دوازده تا سيزده ميليارد دلار خواهد بود در حالي كه اين احتمال وجود دارد كه ايران در صورت امضاي برخي از اين قراردادها، در جمع سه واردكننده اصلي تسليحات روسي قرار گيرد. طبق اين گزارش، ايگور كارتچنكو، «مدير مركز تجزيه و تحليل هاي تجارت جهاني سلاح» اين مبلغ را هم شامل قراردادهاي امضا شده و هم سود از دست رفته به خاطر توقف برنامه هاي آينده دار مي داند.
براساس داده هاي مركز تجزيه و تحليل هاي تجارت جهاني سلاح، تهران از سال 2001 اجراي برنامه 25 ساله تجديد تسليحات نيروهاي مسلح خود را آغاز كرده كه پيش از هرچيز به دنبال خريد تجهيزات و تسليحات روسي به مبلغ 25 ميليارد دلار است.
پايگاه اينترنتي ارمز اكسپو در تشريح جزئيات اين قراردادها و خسارت هاي ناشي از لغو آنها نوشت: يكي از آينده دارترين بخش هاي همكاري هاي نظامي و فني روسيه، سامانه ضد هوايي است. اواخر سال 2007 قراردادي براي تحويل پنج فروند موشك اس-300 به مبلغ 800 ميليون دلار بين دو طرف امضا شد كه در صورت لغو آن مسكو بايد جريمه اي به ميزان 10 درصد كل مبلغ قرارداد را به تهران بپردازد، به اين ترتيب كل خسارتي كه روسيه در صورت لغو اين قرارداد متحمل مي شود 900 ميليون دلار خواهد بود.
از سوي ديگر ايران سفارش دهنده احتمالي موشك هاي برد متوسط «بوكام ذواي» هم محسوب مي شود و ممكن است 18 تا 36 فروند از اين موشك ها را به منظور تكميل سامانه ضدهوايي خود سفارش دهد ميزان خسارتي كه روسيه در اين زمينه متحمل مي شود بين 250 تا 500 ميليون دلار خواهد بود.
اين پايگاه روسي اضافه كرد: در زمينه تجهيزات نظامي و دريايي، ايران خريدار بالقوه ناوچه هاي گشتي و موشك دار و كشتيهاي «زوبر و مورنا» محسوب مي شود كه ارزش قراردادهاي مربوط به آنها را مي توان حدود يك ميليارد دلار برآورد كرد.
پس از پايان تعمير نخستين زيردريايي برقي الكتريكي گفتگوهايي درخصوص مدرنيزه سازي دو دستگاه ديگر از اين زيردرياييها در كارخانه هاي كشتي سازي روسيه انجام شد كه به طور غيرمستقيم از استقرار موشك هاي كلاباس روي آنها حكايت داشت اين نكته منتفي نيست كه زيردريايي اول هم به اين موشك مجهز شده باشد ارزش اين برنامه هم حدود 200 ميليون دلار تخمين زده شده است.
براساس اين گزارش بيشترين نياز ايران به هواپيماهاي جنگي مربوط مي شود در اين رابطه روسيه اين كشور را سفارش دهنده بالقوه 24 فروند جنگنده جديد «سوسي ام ك» به ارزش يك ميليارددلار و 50 فروند جنگنده «ميگ 29 اس ام» به ارزش يك و نيم ميليارد دلار به حساب مي آورد، در نتيجه ميزان خسارت ناشي از لغو اين قراردادهاي آينده دار دو و نيم ميليارد دلار خواهد بود.
همچنين طبق گزارش مركز تجزيه و تحليل هاي تجارت جهاني سلاح، قرارداد مدرنيزه سازي هواپيماهاي «سو24» به ارزش 300 ميليون دلار، جزيي از توافقنامه يك ميليارد و 400 ميليون دلاري امضا شده در سال 2005 بوده كه حجم اصلي كارهاي مربوط به آن قرار بود كه طي سال هاي 2009 تا 2010 انجام شود و تصور مي شود تا امسال 50 درصد اين برنامه عملي شده باشد. در صورت صحت اين فرضيه، توقف برنامه با احتساب مبلغ جريمه 160 تا 180 ميليون دلار براي روسيه خسارت دربر خواهد داشت.
ارمز اكسپو در ادامه تاكيد كرد: در كل حجم سودي كه روسيه در صورت لغو قراردادهاي آينده دار در زمينه صنعت هوايي با ايران از دست مي دهد بين 3 ميليارد و 400 تا 3 ميليارد و 700 ميليارد دلار خواهد بود.
اين پايگاه روسي همچنين يادآور شد: ايران به 700 تا يك هزار دستگاه تانك «بام پذو» به ارزش 140 تا 200 ميليون دلار هم نياز دارد و ممكن است در آينده تانك هاي «بام پسه» و «بام پسه اف» به ارزش 200 ميليون دلار هم به اين كشور تحويل داده شوند. تحويل چند سيستم توپخانه اي از جمله «نوناك» به ارزش 50 تا 80 ميليون دلار هم يكي از جنبه هاي آينده دار همكاري هاي دو طرف در اين زمينه به شمار مي رود.
طرف ايراني از تمايل خود به خريد موشك هاي ضدهوايي «ايسكاندارا» به ارزش 300 ميليون دلار هم خبر داده است.
براساس اين گزارش قرار بود قراردادهاي بزرگي در زمينه تحويل بالگردهاي جديد بين دو طرف عملي شود، علاوه بر اين تهران خواهان دريافت بالگردهاي تهاجمي است و پيش بيني مي شود 12 فروند بالگرد «مي35ام» و «مي38ان» به ارزش 200 ميليون دلار را از روسيه خريداري كند.
همچنين بنابراين گزارش لغو همكاري با ايران در زمينه ساخت سيستم هاي ارتباطي فضايي و تجهيزات نظارت بر سطح زمين 200 ميليون دلار به مسكو خسارت خواهد زد.

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14