(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 26 اسفند 1389- شماره 19890

گزارش روز كيهان در سالي كه گذشت
مشق عشق در سنگر روشنگري - بخش پاياني



گزارش روز كيهان در سالي كه گذشت
مشق عشق در سنگر روشنگري - بخش پاياني

گاليا توانگر
بوي بهار كه در كوچه پس كوچه هاي ذهن مي پيچد، روح بيدار مي شود و انسان هوس ورق زدن كارنامه يكساله اش را مي كند. بين اين حسابرسي و احساس بهار رابطه اي تنگاتنگ وجود دارد. هرچه كارنامه پربارتر پيوستن به كاروان بهار آسانتر خواهد بود.
طي 280شماره گزارش روز همه تلاشمان براين بود كه جانب حقيقت و عدالت را گرفته و با عشق به مردم قلم بزنيم. مطمئناً قصورهايي هم بوده، ولي با وجود چنين نيت خالصانه اي اميدواريم كاستي ها به ديد اغماض نگريسته شود و تشويق هاي هميشگي مخاطبين خوب كيهان چراغ پيش رويمان در سال آتي قرار گيرد.
اينجا در اين نقطه از كيهان سربازان گمنامي هستند كه قلبشان براي ايران اسلامي مي تپد و خيلي چيزها را وقف دلدادگي و دفاع از قداست قلم كرده اند.
روزهاي ما در تحريريه با شنيدن صداي شما مردم عزيز و پيگيري دغدغه هايتان آغاز مي شود.
براي روزنامه نگاري و كارگزارشگري بايد نگاهي تيزبين، روحي صبور، گوشي شنوا و همتي مضاعف داشت. در روزهاي سخت دلگرم رضايت خدا و مردم بوديم و در روزهاي پيروزي شاكر فتح.
عشق درا ين مسير ياريگر بي نظيري است. ما همچون تحليل گران رسانه هاي بيگانه حقيقت را به نفع خودمان تعريف نكرديم و لااقل سربلنديم كه واقعيت را همان گونه كه بود، در آينه و سينه سفيد كاغذ پيش چشمان مخاطبين قرار داديم. اينجا در اين نقطه كيهان و در تحريريه همه ما به بهانه ها و مطالبات خودمان پشت كرده و انصافاً از دل و جان براي شما عزيزان نوشتيم.
به راستي اگر عشق به ملت و حقيقت متن اصلي حرفه روزنامه نگاري نباشد، از قلم بي هويت چه چيز مي تراود؟! براي راهي كه پيش رو داريم دعاهاي شما هموطنان عزيز بهترين توشه خواهد بود.
بوي شهدا در گلستان تحريريه
گاليا توانگر با 70شماره گزارش پيرامون موضوعات اقتصادي، سياسي، فرهنگي و حتي علمي و محيط زيست در خدمت سرويس گزارش روز بوده است:
گاه با قلم تحليلي از موارد اقتصادي، سياسي و فرهنگي مباحثي را ارائه دادم و گاه به دل طبيعت رفتم و مهم ترين مسائل زيست محيطي را به چالش كشيدم . همواره سعي كرده ام بين آنچه در دانشگاه ياد گرفته ام و آنچه در بستر تجربه از دانشگاه كيهان آموخته ام پلي بزنم. ماحصل اين رويكرد چندين شماره گزارش در باب موضوعات زيست محيطي از آلودگي هوا گرفته تا پرداختن به وضعيت بغرنج ببر سيبري در باغ وحش ارم بود.
سوژه هايي كه پيرامون معماري و نيز ايمن سازي قبل از زلزله تهيه شد، همچنين مبحث گرم شدن زمين و از بين رفتن لايه ازن از جمله سوژه هايي بودند كه با علم زمين شناسي و رشته تحصيلي ام همخواني تنگاتنگي داشتند. گزارش ببر سيبري از بازتاب خوبي برخوردار بود.»
باهم تكه اي از گزارش «پيوند با طبيعت تضمين حيات روبه رشد ملت» مورخه 13/8/89 را مرور مي كنيم: «باد پاييزي لابه لاي سرشاخه هاي درختان «بنه» مي پيچد و رنگ هاي زرد و نارنجي به دامنه هاي پوشيده از «بنه» زيبايي تابلوهاي نقاشي را مي بخشد. ارس ها (سروهاي كوهي) و سرو خمره اي نيز نمونه هايي از سروهاي ايراني هستند كه چنانچه منطقه اي را بپوشانند دست كم سه هزار سال آن منطقه سرسبزي اش را حفظ خواهد كرد.
در يك گردش آخر هفته وقتي به دامنه هاي خارج شهر پناه مي بريم، چرا با دستان مهربان خود گيسوان طبيعت را نوازش نكنيم و با كاشت نهالي به اين سفر بركت نبخشيم؟ براي بعضي ها حتي توصيه به چنين حركت هايي، فانتزي و دور از ذهن به نظر مي رسد! درحالي كه هفته هاست بر سر اين كه در باغچه سه در چهار حياط آپارتمان شان چه چيز بكارند با همسايه هاي طبقات مختلف بحث دارند! آخر سر هم باغچه پر از گل و لاي و باير رها مي شود.
اين ها دلمردگاني هستند كه در گردش آخر هفته هم از سرشاخه درختان آويزان مي شوند تا با بي رحمي سرانگشتان درخت را قطع كرده و آتشي مهيا كنند.
افسوس و صدافسوس كه روح سبز طبيعت را از زندگي روزمره خود منفك كرده ايم و به گوشه تاريك افسردگي و انواع مختلف بيماري هاي روحي و جسمي خزيده ايم!»
توانگر در ابتداي سال 89 با حركتي خودجوش و سفر به سرزمين حماسه ها (خرمشهر) چهار شماره پيرامون اين شهر آسماني گزارش ارائه كرد كه با سه شماره پاياني سال در باب «راهيان نور» پيوند خورد و بوي شهدا را به گلستان تحريريه آورد: «چيزي در خاك خرمشهر هست كه قلبم را به سمت خود مي كشاند. در ايستگاه قطار انديمشك شكوفه هاي صورتي گل هاي كاغذي از سر ديوار سرك مي كشند. گويي اين مسير، اين قطار، اين مردم، اين همه آرامش و صبوري هزاران حرف نگفته دارد؛ «خدايا! يعني محمد جهان آرا و رزمندگان هم همين راه را آمده بودند!؟» با خودم مي گويم: «چه قدر دير رسيده ام به اين كاروان!»
باد كه صدايش در كوپه مي پيچد، چيزي در دلم «هري» فرو مي ريزد. انگار كه اين قطار از مسيري مي رود كه قبل تر همه مسافران بهشت را به مقصد رسانده و حالا جامانده هاي راه را با تأخيري طولاني عبور مي دهد.
در ابتداي راه دلتنگم. نه دلتنگ شهرم و نه دلتنگ آن چه پشت سر گذاشته ام. حس غريبي است كه در اين هجرت ريشه دارد. دلتنگ آن چه كه بايد در منزلگاه قبل مي ساخته ام و نساخته ام و آن چه از شهر پيش رو مي شناخته ام و نشناخته ام. دلتنگي را حتي اين كوپه پرصدا فرياد مي زند. كاش مي توانستم جهان آرا و بچه هاي سپاه خرمشهر را ببينم. كاش آن روزها بودم و لااقل عكس هايي مي گرفتم و يادداشت هايي از سر درك حقيقت مي نوشتم نه از سنگيني دلتنگي!
براي علي حسيني فاتحه اي خواندم. برادر رشيد خانم حسيني در كتاب پرآوازه «دا». وقتي از سوي سپاه براي «علي» حقوقي تعيين شد، آن را بين مردم خرمشهر تقسيم كرد. پسركي از اهالي روستاهاي اطراف ايستگاه انديمشك بي خيال سنگلاخ هاي زير پايش درپي دام ها به سمت علف زارهاي آن سوتر مي دود. اين نسل برخاسته از رشادت ها هنوز هم به مرداني چون علي حسيني نيازمندند تا معبر بهشت را لبريز عدالت و بالندگي از خوزستان تا قلب ايران امتداد دهند.»
رضايت خاطر مردم و شادي دل هاي ما
پريسا جلالي را بيشتر با گزارش هاي سياسي اش مي شناسيم. وي در عرصه شبيخون فرهنگي نيز به روشنگري هاي خوبي رسيده است. همان طور كه در بخش نخست گزارش پايان سال اشاره شد، وي در گزارش وهابيت مورخه 22 و 23 تيرماه و نيز در گزارش شيطان پرستي مورخه 12 و 13 تيرماه 89 اطلاعات خوبي به جوانان ارائه داد.
در ليد گزارش شيطان پرستي اين طور آمده است: «احداث كعبه و عرفات در بيابان هاي اطراف تهران، تغيير عبارات و آيات قرآن و توليد توصيفات من درآوردي براي نماز، شيطان پرستي، پرستش اعضاي بدن، ادعاي منجي بودن و غيره واقعيت جديدي نيست.
نمونه هاي تاريخي رواج بهائيت و بابيت، ترويج انواع خرافه در مراسم و مناسك مولودي و عزاداري و غيره نشانگر آن است كه حتي پيش از وقوع انقلاب اسلامي نيز اسلام تهديد مي شد و حال اين معجزات نوظهور ماهيت جديدي يافته و دست اندازي به اعتقادات جوانان را به شكل ديگري دنبال مي كند؛ ماحصل تازه غرب گسترش عرفان هاي كاذب با بيش از 4000 فرقه با تغذيه مالي و فكري سرويس هاي سيا و موساد است.
يكي از راهبردهايي كه دشمنان نظام اسلامي در شرايط كنوني براي مقابله و جلوگيري از نفوذ آثار و بركات انقلاب اسلامي براي ملت هاي جهان به كار گرفته اند، راهبرد انحراف روحيه معنويت خواهي و دينداري در قالب نحله هاي مختلف عرفاني است.
اين موضوع واقعيت آشكاري است كه احياي دين و ارزش هاي معنوي اسلام را به عنوان ماحصل انقلاب اسلامي ايران در زمان حاكميت ارزش هاي مادي لائيسم، سكولاريسم، كمونيسم و اومانيسم برنمي تابد بنابراين دين را سدي مقابل اهداف تماميت خواه خود مي داند.
همين بهانه اي است تا دين مورد هجمه آثار مكاتب، فرقه ها و ارزش هاي معنوي دست ساز غربي قرار گيرد.
اختصاص ميليون ها دلار براي جنگ نرم عليه ايران و هشت ميليون دلار براي تبليغ فرقه هاي شيطان پرستي را مي توان بخشي از حمايت هاي مالي و مادي آمريكا برشمرد.
متاسفانه كشورهاي غربي، به ويژه آمريكا دربحث تهاجم به ارزش هاي اسلامي با فرقه سازي، عرضه مدل هاي رنگارنگ و تبليغ آنها در هزاران سايت اينترنتي و شبكه هاي ماهواره اي به دنبال كمرنگ نشان دادن ارزش هاي اسلامي و هجوم به آن هستند.»
وي كار در سرويس گزارش كيهان را فرصت سبزي براي كسب تجربه مي داند و از اين كه سريعا بازخوردهاي مردمي را پيرامون نوشته هايش دريافت مي كند، بسيار رضايت خاطر دارد.
وي مي گويد: «گزارش روز كيهان پل ارتباطي بين مردم و مسئولان است. ما بسياري از سوژه ها را از ميان مطالبات مردم مي گيريم و چون در راستاي خواسته هاي مردم قلم مي زنيم، احساس رضايت خاطر دوچندان مي شود.»
سختي هاي كار هم شيرينند
صديقه توانا حدودا دوسالي مي شود كه به سرويس گزارش روز پيوسته است. خود درحالي كه به نقطه اي در آسمان پنجره تحريريه خيره شده زيرلب زمزمه مي كند: «چه قدر زود گذشت!»
وي پيرامون سختي هاي ارتباط گيري با برخي از سازمان ها جهت گرفتن گزارش مي گويد: «فعاليت و خدمت در سرويس گزارش روز كيهان، آرزوي قلبي ام بود. حال كه دراين سرويس فعال و پويا و در كنار همكاران خوب و پرانرژي مشغول به خدمت هستم و وقتي همه با هم از سنگ اندازي و سخت گيري برخي از مسئولان براي تهيه مصاحبه و گزارش صحبت مي كنيم، به واقع سختي كار هم شيرين مي شود و مهمتر از همه اينكه دراين سرويس از پشتوانه فكري و حمايتي دبير محترم سرويس گزارش روز آقاي نظافتي برخورداريم.و علي رغم تمام زحماتي كه به ايشان مي دهم بازهم با صبر و حوصله گزارش ها را مي خوانند و با دقت و ظرافت خاصي اشكالات را برطرف مي كنند و به واقع اگر دقت نظر و حسن نيت آنها در كنار گزارش هايم نبود، بخوبي نمي توانستم انجام وظيفه كنم و از اين بابت واقعا از ايشان كمال تشكر و قدرداني را دارم و مديون زحمات بي شائبه ايشان هستم. و اميدوارم درسال جديد بتوانم با سوژه هاي بهتر و نگاهي نو به دنياي پيرامون درامر اطلاع رساني وخدمت به هموطنانم، اداي دين نمايم و انجام وظيفه كنم.»
وي در ليد گزارش اقتصادي خود پيرامون بازار طلا چاپ شده در تاريخ هيجدهم خردادماه با تكيه بر خاطرات چنين آورده است: در روزگاران قديم هنگامي كه مادر و مادربزرگ هاي ما به فكر تهيه جهيزيه براي فرزندان دختر خود بودند، از همان بدو تولد چاره انديشي مي كردند و قطعه هايي ريز و درشت از طلا و يا جواهرات خريداري مي كردند، آن را در صندوقچه مخملي قرمز و در پستو، نگهداري مي نمودند و هنگامي كه پاي اولين خواستگار به خانه باز مي شد، در صندوقچه اسرار هم باز مي شد و مشكل پدر براي خريد لوازم جهيزيه براحتي حل مي گرديد و كليد حل اين معماي بزرگ در دستان با تدبير و دورانديش مادراني بود كه هميشه مي گفتند طلا سرمايه است و براي روز مبادا به فكر چاره بودند، طلا مي خريدند و پس انداز مي كردند، اما گويا امروز ديگر تاريخ مصرف اين راز موفقيت تمام شده است، چون رئيس اتحاديه كشوري فروشندگان طلا و جواهر به مردم توصيه ديگري كرده است و مي گويد: «مردم ديگر نبايد به طلا به عنوان يك راه براي سرمايه گذاري پشتوانه مالي و پس انداز نگاه كنند، بلكه بايد نگاه به طلا به عنوان يك كالاي لوكس و تزئيني باشد.»
سخن آخر در امتداد كاروان بهار
درمسير تهيه گزارش و آماده سازي صفحه تنها تيم 5 نفري گزارش روز فعاليت ندارند، بلكه زحمتكشاني در قسمت هاي مختلف روزنامه از جمله مديرمسئول محترم كيهان حاج آقاي شريعتمداري كه بسيار پرشور و نشاط هستند و شوراي محترم سردبيري بخش مهمي از زحمات ما را به دوش مي كشند و در شكل گيري يك گزارش خوب نقش دارند.
همچنين عزيزان ديگري در واحد آرشيو و صفحه بندي، عكاسي، حروفچيني و حتي نيروهاي خدماتي پابه پاي ما در سنگر فرهنگ سازي عرق كار بر چين هاي پيشاني شان مي نشيند تا سرنوشت ملت در آينه حقيقت رقم بخورد.
بگذاريد پايان اين گزارش شورانگيزي نوشته حسن آقايي خوش بنشيند:
«ايده آل ترين فكر و قصدمان درسال نود خورشيدي را بدون هيچ تعلل به واگن ويژه قطار زندگي خود متصل كنيم.مسافري نباشيم كه تنها نظاره گر عبور اين قطار پرايستگاه و پرشور و شعف است.
درسال نو انديشه مان را از غبار ترديدها بزداييم. ميدان پرتنوع زندگي، مناسب ترين و عالي ترين جايگاه پردازش ايده هاي هريك از ما انسان هاست. ما چقدر همت خرج مي كنيم در چارديواري اختياري اين ميدان، نهال ايده آل ترين برنامه خود درسال جديد را بارور كنيم؟
به جولان و خراميدن درآمد سروبستاني
تو نيز اي سرو روحاني بكن يك بار جولاني
درسال نو اشتهاي تحول در روح و انديشه و زندگي را مثل يك موهبت پربها و گرانسنگ و چون نگين پرتلالو در متن كار و تحصيل و داد و ستدها بارور كنيم و از همين نخستين روزهاي با طراوت و نشاط انگيز، قوه تصور خود را در تقويم خويشتن علامت گذاري كنيم. ايده عالي مان را به همت و شخصيت خود گره بزنيم و قرار ملاقات و دستيافت آن را به تاراج موانع جانبي، لغو نكنيم. خودمان را درهر موقعيت باشيم، باور كنيم. اعتماد به نفس داشتن دروازه عظيم ورود به همه خواست ها و تحقق هر آن چيزي است كه به نيكي و به مصلحت ماست.
در انتها از همه عزيزان زحمتكش آقايان رسول و ناصر قابچي، سعيد موسويان، محمد شيخ زاده، سيدحسين هاشمي، رحمان محمدي، وحيد بهادري، داريوش عسگري، مهدي قدرتي، علي اكبر هدايتي، خانم طاهره شكريان، هوشنگ زماني ، حسين كريمان، كامران طاهري، حسن خامنه، حسن صادقي خرقاني، حميد عبادي فرد، محمدحسن شهرياري، اكبر آقاجانپور، مرتضي مددپور، خسرو گودرزي، عليرضا همداني، بهروز داودي، رضا جماليان، واحدهاي حروفچيني، تصحيح، اتاق فرمان و بويژه آرشيو آقاي احمد مشفقي خانم ها مرضيه بهاري و فاطمه آسيايي و نيز همراهان خستگي ناپذير ما آقايان جلالي، اسماعيلي، موسي زاده و ناصريان كمال تشكر را داريم.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14