(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 26 اسفند 1389- شماره 19890

فلسفه خلقت انسان
بي تاثير بودن ايام درثواب و عقاب
مقام صبر
تپش قلم
بهار، نماد رستاخيز انسانها
ديدگاه
ضرورت وحدت امت اسلام
از خانه تكاني تا دل تكاني



فلسفه خلقت انسان

قال الامام علي(ع): يقول الله تعالي: يا بن ادم، لم اخلقك لاربح عليك، انما خلقتك لتربح علي، فاتخذني بدلامن كل شي، فاني ناصرلك من كل شي.
امام علي(ع): خداوند متعال مي فرمايد: اي فرزند آدم! من تو را نيافريدم تا از تو سودي برم، بلكه آفريدمت تا تو از من سودي بري. پس، مرا به جاي هر چيزي برگزين، كه من، ياور تو به جاي هر چيزي باشم.1
ـــــــــــــــــــــــــــــ
1-شرح نهج البلاغه، ج20، ص 139

 



بي تاثير بودن ايام درثواب و عقاب

حسن بن مسعود گفت: خدمت امام هادي(ع) رسيدم، آن روز انگشتم ضربه ديده بود، با سواري تصادف كرده بودم، و به دوشم آسيب رسانده بود، در جنجال وازدحامي وارد شده بودم، و برخي لباس هايم را پاره كرده بودند، گفتم! خدا شر توروز را از سرمن كوتاه كند، چه روز شومي هستي! امام (ع) فرمود: حسن! تو و اين! با اينكه با ما رفت و آمدداري؟ گناه خود را به گردن بي گناهي مي افكني؟!
حسن مي گويد! (با شنيدن اين سخن) عقل برسرم بازگشت، و فهميدم اشتباه كرده ام، عرض كردم: سرورم! استغفرالله. امام هادي (ع) فرمود: حسن! گناه روزها چيست كه شما چون به كيفر اعمال خود مي رسيد به آنها دشنام مي دهيد؟ عرض كردم: اي فرزند رسول خدا! من براي هميشه استغفار مي كنم، و اين توبه من است. حضرت فرمود: سوگند به خدا! (اين ناسزاگويي ها) سودتان نبخشد، و خدا برمذمت بي گناهان كيفرتان دهد، حسن! آيا نمي داني كه ثواب و عقاب، و مكافات عمل در دنيا و آخرت به دست خداست؟ عرض كردم: چرا، سرورم! فرمود: ديگر تكرار نكن، و براي روزها نقشي درحكم خدا قائل نشو. عرض كردم: آري، سرورم!
ــــــــــــــــــــــــــــــ
1-تحف العقول، ص 361

 



مقام صبر

پرسش:
مقام صبر در رفتار فردي و اجتماعي انسان از چه جايگاهي برخوردار است و چه آثار و بركاتي را در سير تكاملي انسان به وجود مي آورد؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به اين سؤال ضمن تاكيد بر ارزش و جايگاه صبر به عنوان يكي از كل كمالات انساني به مفهوم صبر از نظر لغوي و اصطلاحي و ارزش صبر از منظر آيات قرآن پرداختيم. اينك در ادامه دنباله مطلب را پي مي گيريم.
استمداد از صبر
دو آيه از قرآن كريم مؤمنان را امر مي كند كه از «صبر» استمداد جسته و كمك بگيرند:
«واستعينوا بالصبر و الصلاه » از صبر و نماز ياري بجوييد
(بقره-54)
«يا ايهاالذين امنوا استعينوا بالصبر و الصلاه ان الله مع الصابرين» اي مؤمنان! از صبر و نماز ياري بجوييد كه خدا با صابران است. (بقره- 351)
سؤال اساسي در اينجا اين است كه چرا بايد از صبر استمداد كرد؟ استعانتي كه در اين دو آيه آمده به معناي طلب كمك است و اين كمك خواستن در جايي است كه انسان به تنهايي از عهده آن كار برنمي آيد. با توجه به اينكه در زندگي با مسئوليت هاي دشواري روبرو هستيم نياز به ياري داريم. برهمين اساس، قرآن ما را به دو چيز مهم (صبر و صلوه ) راهنمايي كرده است، اما چرا اين دو را با هم بيان كرده است؟
مرحوم علامه طباطبايي (در الميزان، ج1، ص822) مي فرمايد: اينكه فرمود: «از صبر و نماز براي مهمات و حوادث خود كمك بگيريد» براي اين است كه در حقيقت ياوري به جز خداي سبحان نيست. در مهمات، ياور انسان مقاومت و خويشتن داري آدمي است. به اينكه استقامت به خرج داده، ارتباط خود را با خدا وصل نموده، از صميم دل متوجه او شود و به سوي او روي آورد و اين همان صبر و نماز است و اين دو بهترين وسيله براي پيروزي است، چون صبر هر بلا يا حادثه عظيمي را كوچك و ناچيز مي كند و نماز كه اقبال به خدا و استجابت به اوست، روح ايمان را زنده مي سازد و به آدمي مي فهماند كه به جايي تكيه دارد كه انهدام پذيرنيست.»

 



تپش قلم

عباسعلي كامرانيان
& دوستي با احمق، دشمني در حق خويش است، دوستي با احمق را بايد به احمق ها سپـرد.
¤¤¤
& هر كس قدر دوستان خود را نداند، شكار حيله ي دشمنان مي شود!
¤¤¤
در ميدان سياست بازان، آنكه سرطاني رشد مي كند در معرض انواع «سرطانهاي سياسي» واقع است!
¤¤¤
& هر رابطه، دو چهره دارد، هرگاه يكي از آنها مخدوش شود، ديگري در معرض فنا است!
¤¤¤
& هر كجا «روابط» زمام امور «ضابطه ها» را قبضه كنند، ارتباط منطقي مردم با هم قفل مي شود.
¤¤¤
& تظاهر اعمال رياكاران، نسبت مستقيم با فقر دروني آنها دارد به همين علت، جاهل تران، پرصدا ترند!
¤¤¤
& مردم ما را آن طور كه هستيم مي بينند، وقتي سعي مي كنيم خود را چنانكه مي خواهيم به آنها بنمايانيم، روي بر مي گردانند!
¤¤¤
& كسي كه قبل از اصلاح خود دعوي اصلاح ديگران را دارد، خويش را سبك و ديگران رانسبت به مقصود، بي اعتماد مي گرداند.
¤¤¤
& مهم ترين ويژگي «كفر مركب» قبول جزيي از دين و رد بقيه اجزاي آن در حرف و عمل است!
¤¤¤
& اگر اطرافيان رؤسا كوچك تر از معمول نباشند، «مديران كوچك» خود را بزرگتر از معمول نمي پندارند.
¤¤¤
& رؤسايي كه بفكر فقرايي كه سطح زندگي شان زيرخط فقر است نيستند، جريده ايمانشان خط خطي است!

 



بهار، نماد رستاخيز انسانها

عليرضا شعاعي
زمان يكي از ابعاد ماده است. به اين معنا كه آدمي در مدت عمر خويش در دنيا با زمان سر و كار دارد. البته براي كساني كه گام هاي بلند خدايي شدن را برداشته و متأله شده اند، زمان و مكان مانند طي السجل براي آنان پيچيده مي شود و همانند خداوند محيط بر زمان و مكان مي شوند. لذا رستاخيز و قيامت ايشان در همين دنيا بروز و ظهور مي يابد، ولي بيشتر مردم، چنان هستند كه زمان بر ايشان احاطه دارد. براي اين افراد، گذشت زمان و فصول، معناي خاصي دارد.خداوند براي اين كه حقايق و ملكوت هستي را براي اغلب مردم آشكار كند، از گذر زمان و فصول بهره مي گيرد و با اشاره به فصول از جمله بهار و رويش گياهان، رستاخيز انسان ها را به يادشان مي آورد. نويسنده در اين نوشتار با مراجعه به آيات قرآني، نقش بهار و رويش گياهان را در تفكر و تدبر آدمي تبيين كرده و بهار را فصل تدبر و تفكر در رستاخيز و معاد دانسته و به اين جنبه بهار توجه داده است. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
رستاخيزي شايسته تذكر دايمي
آموزه هاي قرآني بر نقش محوري اموري چند توجه خاص دارد؛ زيرا هريك از اين امور مي تواند زندگي انسان را دگرگون سازد و مسير شدن هاي انساني را تعيين و مشخص نمايد. از جمله امور كليدي در آموزه هاي قرآن مسئله رستاخيز و معاد است؛ زيرا باور به اين حقيقت، به معناي پذيرش اموري چون هدفمندي آفرينش، حساب و كتاب، زندگي دوباره در جهاني ديگر و مانند آن است. هريك از اين امور به تنهايي مي تواند نگرش آدمي را نسبت به خود و خدا و هستي دگرگون كند و رفتارها و كردارهاي او را متحول سازد.
انساني كه به هدفمندي آفرينش از جمله آفرينش انسان ايمان داشته باشد، هرگز چيزي را در زندگي اش، بيهوده و لغو و لعب نمي شمارد و چنان عمر كوتاه خويش را سامان مي دهد كه به دور از هرگونه لهو و لغو و لعب باشد. در حوزه شناختي بر آن است تا بفهمد كه چه اهدافي در پس آفرينش هستي و انسان وجود دارد تا براساس اين اهداف، زندگي خويش را تنظيم كند و در حوزه رفتاري نيز مي كوشد تا به گونه اي عمل كند كه مطابق با اهداف آفرينش باشد. از اين رو فلسفه به معناي عام آن براي او معنايي ديگر مي يابد و بخش اعظمي از دغدغه هاي فكري او را شناخت اهداف هستي و آفرينش دربرمي گيرد. براين اساس، تنها اشتغال به اموري چون خورد و خواب پيدا نمي كند و خورد و خواب به يك معنا بر او حرام مي شود؛ زيرا مي خواهد بداند از كجا آمده، به كجا مي رود و به چه هدفي آمده و چگونه بايد زيست كند و برود؟ پرسش هاي اساسي كه پاسخ گويي آن در حوزه فلسفه عقلاني است و در بسياري از جهات به سبب ناتواني ابتدايي عقل، به امور ديگر چون خيال چنگ مي زند تا ترسيم درستي از موقعيت خود و آينده بيابد.
البته فضل الهي همواره نصيب انسان شده و رحمت رحماني و رحيمي خداوند انسان را پوشش داده است؛ چرا كه خداوند بر انسان منت نهاده و وحي و پيامبران را واسطه هدايت بشر قرار داده است تا به اين پرسش هاي فلسفي پاسخ هاي كامل و تمامي بدهد. در حقيقت وحي، به كمك عقل آمده تا به مهمترين پرسش هاي فلسفي انسان از چرايي و چگونگي پاسخ دهد.
وحي درپاسخ به پرسش هاي فلسفي آدمي به اموري چون فلسفه آفرينش و هدفمندي آن پرداخته و مسير انسان را ازخاك تا عرش افلاك تببين نموده است. درپاسخ هاي وحياني به متاله و در نهايت رباني شدن انسان به عنوان هدف نهايي متوجه شده است. طريقه رسيدن به اين حقيقت، عبوديت مبتني بر شريعت دانسته شده است تا انسان دربهترين، كوتاه ترين، آسان ترين و كامل ترين راه به هدف آفرينش دست يابد.
دراين پاسخ وحياني به پرسش هاي فلسفي بشر، معاد و رستاخيز درجهاني ديگر، يك اصل محوري و اساسي است.پذيرش اين اصل به انسان كمك مي كند تا پرسش هاي ديگري چون چگونگي رسيدن به اين سرا دربهترين و زيباترين را مطرح كند. وحي نيز درپاسخ به اين پرسش اموري را به عنوان شريعت مطرح مي كند تا به انسان بياموزد كه بهترين و زيباترين شكل رسيدن به سراي ديگر و رستاخيز چيست.
به سخن ديگر، پذيرش معاد و رستاخيز، شيوه زندگي انسان را تحت تاثير جدي خود قرا مي دهد.
و او را وا مي دارد تا از خود بپرسد چه نوع زيستي در دنيا مي تواند او را در بهترين شكل درآخرت قرار دهد؟ پاسخ هاي قرآني درشكل حسن فاعلي و حسن فعلي درحقيقت پاسخ به چگونگي زيستن در دنيا براي رسيدن به مطلوب درآخرت است. ازاين رو آموزه هاي قرآني بر تذكر و يادآوري دايمي قيامت و رستاخيز، و معاد تاكيد مي كند، زيرا اين يادآوري دايمي نقش مستقيم و تاثير استثنايي در شيوه زندگي بشر در دنيا به جا مي گذارد و آدمي را وا مي دارد تا براي دست يابي به اهداف آفرينش به جست وجو بپردازد و براي هماهنگي با اهداف آفرينش، نوع انديشه و كردار خويش را براساس اهداف آفرينش سامان دهد. به اين معنا پذيرش و باور به هدفمندي آفرينش و پذيرش رستاخيز و معاد، او را وادار مي سازد تا در انديشه هماهنگي با اهداف آفرينش بيفتد و نوع و شيوه زندگي خود را بر اساس آن سامان دهد.
رويش گياهان، رويش رستاخيز انسان ها
براي بيشتر مردم درك رستاخيز و معاد سخت و دشوار است. حتي بسياري از فلاسفه و خردمندان وخردورزان درفهم و درك درست رستاخيز ناتوان شده و براي اين ناتواني و درماندگي خويش اقرار كردند. فيلسوفاني چون بوعلي سينا وحتي ملاصدرا به يك معنا در فهم و درك درست رستاخيز به درماندگي خويش اقراركرده اند و در نهايت به اين نكته توجه داده اند كه كلام وحي چون مي تواند درمقدمات حجت و قياس قرارگيرد، براساس همان كلام وحياني اقرار به معاد و چگونگي آن مي كنند.
از آن جايي كه خداوند براساس فرمول هاي ساده، هستي را آفريده است و اين همه پيچيدگي و تنوع، ريشه در فرمول هاي بسيار ساده دارد، درتبيين معارف نيز از روش هاي ساده بهره مي گيرد تا همه مخاطبان وحي درهمه سطوح فكري و فهم و ادراك بتوانند حقيقت را درحد و اندازه خويش دريابند؛ لذا آيات تكويني و كتبي خداوند بسيار ساده و آسان ياب و به دور از هر گونه تعقيد و پيچيدگي است.
خداوند در تبيين حقيقت معاد و رستاخيز وچگونگي تحقق آن، ازعناصر و ابزارهايي استفاده كرده كه همگان مي توانند آن را بفهمند.
از جمله راه هايي كه خداوند در تبيين مساله رستاخيز، حقيقت و چگونگي آن، از آن بهره گرفته، مساله رويش گياهان است. گياهان از جمله موجودات دنيوي است كه در همه جا مي توان آن را يافت؛ حتي در بيابان ها يا قعر درياها برمي خوريم.
اين فراواني و تنوع گياهان، به انسان اجازه مي دهد تا محور تبيين و آموزش مفاهيم و حقايق در اختيار همگان باشد. به اين معنا كه همه انسان ها با گياهان در ارتباط روزانه هستند و كسي را نمي توان يافت كه از چگونگي رويش و زيست و مرگ گياه آگاه نباشد و آن را نشناسد.
خداوند در آيه 45 سوره كهف و 20 سوره حديد به زندگي انسان و گياه توجه مي دهد و نسبت آن را با يكديگر مي سنجد. هدف از اين كار اين است كه انسان متوجه شود همانند گياه است، زيرا همانند گياه داراي رشد و نمو مي باشد.
گياه را مي توان به عنوان نماد زندگي و حيات دانست. از اين رو بر سر هر سفره هفت سيني در نوروز، سبزه به عنوان نماد زندگي و حيات قرار مي گيرد.
زندگي ناپايدار دنيا
از نظر خداوند، حيات و زندگي گياه و سبزه، نشانه اي از امر ديگري نيز مي باشد كه هر انساني به عنوان موجود خردمند و عاقل بايد بدان توجه كند و در آن تدبر و تفكر نمايد؛ زيرا گياهان از عنصر ناپايداري رنج مي برند و بسياري از گياهان چند هفته يا چند ماهي بيش تر حيات ندارند و از سبزي و طراوات و زندگي بهره اي نمي برند. به اين معنا كه بيشتر تنوع گياهان از آن گياهاني است كه از ناپايداري رنج مي برند و به سرعت حيات و زندگي خويش را از دست مي دهند. از نظر خداوند، زندگي دنيا نسبت به زندگي آخرت اين گونه است. به اين معنا كه حيات و زندگي دنيوي همانند گياهان ناپايدار و در معرض زوال و نيستي است، لذا انسان ها مي بايست در اصالت زندگي دنيوي شك و ترديد روا دارند و به آن دل نبندند؛ زيرا دلبستگي به چيزي كه ناپايدار است و به سرعت زوال مي يابد، كار لغو و بيهوده اي است. (حديد، آيه 20)
خداوند در آيه 22 سوره يونس با تشبيه زندگاني و حيات بشري در دنيا به حيات و زندگي گياهان ناپايدار بر آن است تا زندگي دنيوي را از ارزش دلبستگي بيندازد و انسان خردورز را به هوشياري و بيداري وا دارد.
وقتي انسان به حيات كوتاه گياه مي نگرد و زندگي خود را تشبيه به آن مي كند، برايش اين پرسش مطرح مي شود كه اين زندگي كوتاه چه ارزشي دارد؟ اگر زندگي ما نيز همانند زندگي اين گياه كوتاه است، چرا بايد تلاش كرد و براي چه منظور خود را به رنج افكند؟ پس مرگ بهتر از اين زندگي است كه پايان آن چنين نزديك است.
اما اين، همه ماجرا نيست و خداوند پس از يادآوري زندگي كوتاه دنيا و تشبيه آن به زندگي ناپايدار و كوتاه گياهان، انسان را به اين مطلب اساسي و مهم توجه مي دهد كه اين زندگي دنيوي، همه زندگي بشر نيست، بلكه تنها مقدمه اي براي زندگي ابدي و جاودانه اوست كه در جهان ديگر رقم مي خورد. اين گونه است كه باز از همين زندگي گياه كمك مي گيرد تا حقيقت ديگري را براي انسان روشن سازد و او را از بيهوده انگاري زندگي دنيوي برهاند.
درحقيقت خداوند، يك بار از زندگي كوتاه و ناپايدار گياه كمك مي گيرد تا كم ارزشي و غيراصيل بودن زندگي دنيا را بفهماند و گاه ديگر از گياه كمك مي گيرد تا حقيقت رستاخيز و زندگي جاودان و ابدي را تبيين نمايد. اين جاست كه با اشاره به رويش گياهان پس از بارش باران اشاره مي كند و مي گويد شما در رستاخيز همانند گياهان سراز خاك بر مي داريد و دوباره زنده مي شويد.
خداوند در آيه 17 سوره نوح به صراحت مي فرمايد: والله انبتكم من الارض نباتا؛ و خداست كه شما را مانند گياهي از زمين رويانيد. البته از ظاهر اين آيه و نيز آيه 37 سوره آل عمران بر مي آيد كه انسان نيز خود نبات و گياهي است كه رشد و نمو دارد. خداوند درباره مادر حضرت مريم(س) مي فرمايد: فتقبلها ربها بقبول حسن و انبتها نباتا حسنا و كفلها زكريا كلما دخل عليها زكريا المحراب وجد عندها رزقا قال يا مريم اني لك هذا قالت هو من عندالله ان الله يرزق من يشاء بغيرحساب؛ پس پروردگارش وي (مريم) را با حسن قبول پذيرا شد و او را گياهي نيكو رويانيد و بار آورد، و زكريا را سرپرست وي قرار دارد. زكريا هر بار كه در محراب بر او وارد مي شد، نزد او نوعي خوراكي مي يافت. مي گفت: «اي مريم، اين از كجا براي تو آمده است؟ او در پاسخ مي گفت: «اين از جانب خداست كه خدا به هر كس بخواهد، بي شمار روزي مي دهد.»
شباهت بي نظير انسان و گياه كه در اين آيات بر آن تاكيد شده، براي اين است كه انسان ها بتوانند با نگاه به زندگي گياهان، زندگي خويش را تبيين و تفسير كنند.
به سخن ديگر، اگر انسان بداند كه زندگي او همانند زندگي گياهان است، مي تواند درك درستي از زندگي خود به دست آورد. زندگي گياه در دنيا كوتاه و ناپايدار است، چنان كه زندگي انسان كوتاه و ناپايدار است. ديگر آن كه گياه دوباره با باراني از خاك برمي آيد، انسان نيز در رستاخيزش اين گونه چون گياه از زير خاك برمي آيد و چون گياه دوباره سرسبزتر از گذشته مي رويد.
خداوند به صراحت در آياتي چند ارتباط تنگاتنگ زندگي بشر وگياه در موضوع رستاخيز را تبيين كرده است. از جمله مي فرمايد: «و اوست كه بادها را پيشاپيش باران رحمتش مژده رسان مي فرستد، تا آن گاه كه ابرهاي گرانبار را بردارند، آن را به سوي سرزميني مرده برانيم، و از آن، باران فرود آوريم و از هر گونه ميوه اي از خاك برآوريم. بدينسان مردگان را نيز از قبرها خارج مي سازيم، باشد كه شما متذكر شويد.»(اعراف، آيه 57)
زنده شدن گياهان، نماد زنده شدن مردگان
بنابراين همان گونه كه خداوند باآب باران، زمين مرده و گياهان مرده را زنده مي كند و به آن ها جان مي بخشد، همچنين انسان هاي مرده را در رستاخيز زنده مي كند و چون گياه از خاك برمي انگيزاند. همين معنا نيز در آيه 5 سوره ق بيان شده است. خداوند در اين آيه نيز مي فرمايد: رزقا للعباد و احيينا به بلده ميتا كذلك الخروج؛ اينها همه براي روزي بندگان من است و با آن آب، سرزمين مرده اي را زنده گردانيديم، رستاخيز نيز چنين است.
در آيات 49 و 59 سوره انعام و 5 و 7 سوره حج و 05 سوره روم و 93 سوره فصلت و 7 تا 11 سوره ق و 71 و 81 سوره نوح، به شباهت رستاخيز انسان ها و زنده شدن آنان پس از مرگ در قيامت، با رويش گياهان در زمين پس از ريزش باران اشاره مي كند و آن را شايسته تدبر و تذكر مي داند و مي فرمايد كه انسان ها مي بايست به اين شباهت توجه داشته باشند و قيامت و رستاخيز انسان ها را اينگونه بشناسد و منكر آن نشويد.
به اين معنا كه شباهت انسان و گياه در اين دو مطلب به انسان كمك مي كند تا حقيقت زندگي دنيوي در ناپايداري و رستاخير دوباره انسان را بشناسند و به آن باور و ايمان پيدا كنند.
در حقيقت، هر كسي به سادگي با اندكي تدبر و تفكر در زندگي گياه و مرگ و رويش آن مي تواند حقيقت زندگي دنيا و رستاخيز انسان ها را در قيامت بشناسد. به اين معنا كه تفكر و مطالعه در رويش گياهان بر اثر باران، برطرف كننده شك و ترديد در مورد قيامت و رستاخيز و برانگيختن مردگان است. (حج، آيه 5 تا 7)
كساني كه در آيات رويش گياهان و بهار طبيعت تفكر و تدبر مي كنند، مي توانند به آساني به حقيقت توحيد (نحل، آيات 01 و 11 حج، آيات 26 و 36) و قدرت خداوند (حج، آيات 5 و 6 و نيز فرقان، آيات 84 و 94) برسند و تقدير الهي و نظام احسن خداوندي را درك كنند (حجر، آيات 91 و 12)
از نظر قرآن، رويش گياهان و فصل بهار به عنوان فصل رويش ها و رستاخيزها، بيانگر قدرت، تدبير، تقدير، علم همه جانبه، ظرافت و لطافت و مانند آن است.(حج، آيه 36 و آيات پيش گفته)
تاكيد خداوند در آيه 36 سوره حج بر دو اسم لطيف و خبير بيانگر اين معناست كه رستاخيز انسان همانند رستاخيز گياهان با تمام دقت، لطافت، زيبايي و آگاهي بر جزئيات انجام مي شود. بنابراين، هيچ چيز در رستاخيز، بيرون از علم و احاطه كامل خداوندي و به دور از زيبايي، لطافت و دقت نخواهد بود.
به هر حال، گياه و سبزه بر سر هر سفره هفت سين و در هر سرزميني بايد انسان را به ياد دو امر مهم و اساسي در زندگي بيندازد: نخست ناپايداري زندگي دنيا، دوم رستاخيز و معاد بنابراين نبايد انسان به زندگي كوتاه و ناپايدار دنيا دل ببندد و آن را اصيل بداند و ديگر اين كه دچار عبث و بيهودگي نشود و گمان نكند كه زندگي، پوچ و هيچ است، بلكه همانند گياهي كه پس از خشكي و نابودي دوباره با باران رحمت الهي مي رويد، انسان دو باره به باران رحمت الهي سبز مي شود و زيباتر و با طراوت تر از گذشته جلوه گري خواهد كرد.
بي گمان درك اين معنا به عيد نوروز معنايي ديگر و جلوه اي زيباتر و فلسفي تر مي بخشد و آدمي را چنان به اوج شادي و سرور مي برد كه هيچ پادشاهي در اوج قدرت و شكوه آن را تجربه نكرده است.
با نگاهي به سفره هفت سين و سبزه و ماهي مي بايست معرفت را از آيات آفاق به آيات انفس برد و سرور و شادي حقيقي را از ظاهر به باطن كشاند و شاهانه خنديد و تبسم حقيقت زندگي را به ديگران ارزاني داشت. اين گونه است كه ديد و بازديد معنايي ديگر مي يابد و هر ديد و بازديدي همانند رستاخيز گياه و انسان معنا مي شود و صله رحم واقعي جلوه مي كند؛ زيرا انسان با درك اين حقيقت، خود را به رحم حقيقي خويش يعني خداوند و رستاخيز پيوند مي دهد و رجعت و بازگشت را معنايي ديگر مي بخشد.
همچنين انسان عنصر عشق را در پيچش و گره هاي سبز زندگي با الوهيت و درك حقيقت بهار و رستاخيز گياه و انسان در سبزه زار سيزده بدر در ميانه طبيعت تجربه ديگري مي كند و حقيقت پيچك عشق را ميان جان و تن در مي يابد و روان را به سوي آب روان مي برد تا در جاري زمان از عنصر مكان بگذرد و با عشق حقيقي و متاله شدن درآميزد. از اين رو طبيعت و سبزه و گياه و آب و ماهي در آموزه هاي عرفاني قرآن، معناي ديگري مي يابد و انسان را با حقيقت و ملكوت اشياء آشنا مي سازد.

 



ديدگاه
ضرورت وحدت امت اسلام

آيت الله مكارم شيرازي:
امروز بيش از هر زماني امت اسلام به وحدت و همدلي نياز دارد... امروز مسلمانان در مقابل حكومت هاي ظالم بپا خاسته اند و اگر وحدت خود را حفظ نكنند دشمنان انقلابشان را مصادره خواهند كرد1.
لزوم متولي خاص در مسايل فرهنگي
متاسفانه امروز مسائل فرهنگي بدون متولي باقي مانده و هيچ ارگان و نهادي خود را در اين مساله، مسئول نمي داند... رسانه ملي نقش بسزايي در فرهنگ سازي جامعه دارد و بايد خود را در اين خصوص بيشتر مسئول بداند؛ زيرا آنچه انجام مي شود، كافي نيست... مسائل فرهنگي براي ما يك امر حياتي و سياسي است كه نظم و استقلال كشور وابسته به آن است... نبايد در مسائل فرهنگي تنها شعاري برخورد كنيم، بايد برنامه ريزي دقيق انجام داد و براي مسائل فرهنگي متولي خاصي يافت، تا اين گونه دچار آسيب نشويم2.
لزوم تطابق محتواي جشنواره ها با ارزش هاي اسلامي
آيت الله صافي گلپايگاني:
اين جشنواره ها با ارزش هاي مقدس نظام جمهوري اسلامي صد درصد مخالفت دارد و ترويج اسلام زدايي و ترويج افكار غيراسلامي مي باشد و وزارت ارشاد مسئول است و بايد در پيشگاه خداوند و صاحب شريعت مقدس پاسخگو باشد3.
وظيفه رسانه ملي ترويج مكتب اسلام و اهل بيت(ع)
برنامه سازان و تهيه كنندگان رسانه ملي بايد به دنبال توليداتي بروند كه مكتب اسلام و اهل بيت عليهم السلام را تبليغ كنند و مبلغي براي دين باشند و براي تربيت جوانان اسلامي گام بردارند؛ در حقيقت رسانه ملي بايد بلندگوي قرآن و دين باشد... صدا و سيما بايد خط اصلي را كه استقلال و دفاع از اسلام و دين است، حفظ كند و از ساير نهادها تبعيت نداشته باشد؛ مديران و برنامه سازان اين رسانه بايد مستقل فكر كنند و تنها حمايت از دين و اهداف انقلاب اسلامي را داشته باشند و اين را براي هميشه حفظ كنند4.
تاثير فهم باطن دنيا و وجود حقيقت
آيت الله جوادي آملي:
اگر كسي آن نور ملكوتي را از آيت الكرسي و آيات الهي پيدا كرد، باطن دنيا را مي فهمد و وقتي باطن دنيا را فهميد، متوجه مي شود كه حقيقتي وجود دارد و خودش يك موجود حقيقي است و لذا كمالش را با اين حقيقت تنظيم مي كند.
اولويت فعاليت هاي فرهنگي
در فرهنگ قرآن و روايات اهم و مهم داريم كه فعاليت هاي فرهنگي همچون تبليغ، تاليف كتاب، اهم است و در مرحله بعدي، جنگ و جهاد قرار دارد5.
تاثير تربيتي محيط شغلي
آيت الله شيخ مجتبي تهراني:
تو در اتاقي كه نشسته اي ببين چه كساني در آنجا هستند؟ چه مي گويند؟ چه قيافه هايي دارند؟ ما گفتيم: ابعاد تربيتي، ديداري، گفتاري و رفتاري است. هر روز كه مي روم آنجا چشمم به صورت چه كسي مي افتد؟ حرف هايي كه مي زند به گوشم مي خورد چيست؟ ممكن است كسي به او مراجعه كند و با من كاري نداشته باشد، ولي من كه برخورد او با مراجعه كننده را مي بينم و حرف هايش را مي شنوم؛ پس بايد در اين دقت كنم. بايد حواسم باشد كه همكارم با مردم به چه سبكي عمل مي كند؟ اينها خواه ناخواه اثرگذار است، يعني خواه ناخواه از او روش مي گيرم6.
لزوم حمايت بيشتر روحانيت از نظام اسلامي
آيت الله نوري همداني:
اگر در نظام نقص و اشكالي است، اين مساله تقصير ما است كه از ابتدا به خوبي نظام را حمايت نكرده ايم. اگر از ابتدا حامي و پشتيبان نظام اسلامي بوديم همه چيز درست شده بود، آن وقت مي آييم و گلايه مي كنيم كه اين طور و آن طور است.
... از قديم دشمنان به گونه اي دسيسه و توطئه كردند كه حوزه و روحانيت به مسائل اسلام نپردازد و تنها رساله عمليه را ببيند.
... علماي بزرگ و شهدا در تقويت نظام اسلامي بسيار زحمت كشيده اند و ما نيز امروز بايد رسالت خود را در برابر انقلاب و ولايت فقيه انجام دهيم و لحظه اي نسبت به اين امر ترديد نكنيم7.
ترك سلايق و منافع شخصي با محوريت منافع اسلام و انقلاب
امروز با درك فرهنگ انقلاب اسلامي و حساسيت زمان ما نبايد اختلاف داشته باشيم، بلكه بايد سلايق و منافع شخصي را كنار گذاشته و به منافع اسلام و انقلاب توجه كنيم.
... امروز نظام اسلامي به الگوي ساير ملت ها تبديل شده است و دشمنان مي خواهند با بزرگنمايي نقاط ضعف و مشكلات اين الگو بودن را خدشه دار كنند8.
حذف روحانيت از صحنه سياسي خيانت به نظام و اسلام
آيت الله سبحاني:
حذف روحانيت از صحنه سياسي و يا تلاش براي تحقق آن، قطعا به كشور ضربه خواهد زد؛ از اين رو بايد نقش روحانيت در انقلاب محفوظ بماند... كساني كه بخواهند در راستاي حذف روحانيت گام برداشته و يا اين كه نسبت به دغدغه هاي آنها بي توجهي كنند، به اسلام خيانت كرده اند9.
لزوم مقابله طلاب با فرهنگ هاي وارداتي
حجه الاسلام حسين انصاريان:
طلاب با فعاليت هاي خود، مردم را از فرهنگ هاي وارداتي كه صدا و تصويرش تا اتاق هاي مردم نيز آمده است، نجات دهند... يك طلبه اگر جايگاه خود را بشناسد، اعتماد مردم را جلب مي كند و با جلب اعتماد مي تواند به تبليغ دين بپردازد و فقط و فقط با خداي متعال معامله كند. 01
چرايي واجب تر بودن حفظ نظام از نماز
حجه الاسلام قرائتي:
اگر عمري نماز بخواني ولي رهبرت رهبر حق نباشد هيچ كدام از نمازهايت قبول نيست... وقتي امام فرمودند «حفظ نظام از نماز واجب تر است» من با خود مي گفتم مبناي اين حرف امام(ره) چيست؟ اما وقتي آيه آخر سوره جمعه را ديدم بدين مضمون كه رها كردن رهبر بدتر از رها كردن نماز است متوجه شدم كه حرف امام(ره) چه ريشه مستحكمي داشته است.11
ــــــــــــــــــــــــــ
پي نوشت ها
1-خبرگزاري فارس، 18/12/98
2-خبرگزاري حوزه، 10/12/98
3-همان
4-خبرگزاري رسا، 18/12/98
5-همان، 41 و 15/12/98
6-سايت معظم له، 11/12/98
7-خبرگزاري رسا، 18/12/98
8- همان، 14/12/98
9-خبرگزاري حوزه، 9/12/98
01-همان، 15/12/98
11-خبرگزاري ابنا، 16/12/98

 



از خانه تكاني تا دل تكاني

خليل كريمي
بهار، زمان رويش فطرت هاست. خاك زمان نشسته بر جان و تن، به باران عشق شسته مي شود و گل فطرت دوباره غنچه مي شود و فرصتي دوباره به مردگان داده مي شود. هر ساله زمين، رستاخيز را به ياد انسان مي آورد و فرصت مكرري را به آدمي مي بخشد تا خود را بتكاند از هرچه خاك زمانه بر دل وي نشانده است.
انسان در دنيا نيازمند تغيير دايمي است؛ چرا كه شرايط زيست دنيوي به گونه اي است كه حركت به سوي كمال و كدح بي پايان لازم است وگرنه همانند بركه اي بي موج مي شود كه مي گندد و فضا را همچون خود آلوده مي سازد.
زنگارهاي روح
بسياري از مردم تنها به چشم ظاهر خويش اعتماد دارند. از اين رو با نگاهي تند و گذرا، كوچك ترين گرد و غباري را روي ميز و اشياء خانه مي بينند و به عيب جويي از كدبانوي خانه مي پردازند؛ اما كمتر كسي است كه غبار و زنگار نشسته بر جان و روانش را ببيند. اين در حالي است كه روان آدمي همانند تن آدمي در يك فرآيندي اندك اندك، غبار مي گيرد و زنگار سياهي، آينه صاف وجودش را به تيرگي مي كشاند. اين گونه است كه ديگر، حقايق را چنان كه هست بازتاب نمي دهد. خداوند در آياتي از جمله آيات 2 تا 15 سوره حجر و 32 تا 44 سوره طور و آيات 1 تا 6 سوره قمر، به غبار زندگي بر جان و روان آدمي اشاره مي كند كه شخص را چنان تيره و تار مي گرداند كه حقايق عيني و محسوس و ملموس را نمي بيند و به انكار شق القمر و يا هر معجزه آشكار ديگري كه در برابر ديدگانش رخ مي دهد، مي پردازد.
خداوند به صراحت از زنگار قلوب و دل ها، در آياتي از جمله 14 سوره مطففين اشاره مي كند و مي گويد كه لجاجت و بهانه جويي بسياري از مردم به سبب همين زنگار دل هاست. اين گونه است كه در يك فرآيندي چنان دل ها تيره و زنگار گرفته مي شود كه حتي خورشيد را در نيمه روز منكر مي شود و تكذيب مي كند.
از اين رو، همان گونه كه جسم، هرازگاهي نيازمند شست وشو است تا چرك زدايي شود، لازم است تا روان نيز زنگارروبي شود. چه بسيارند كساني كه هفته اي چند بار تن خويش به آب پاك مي شويند و ماهي يا سالي خانه تكاني كامل انجام مي دهند و هر خار و خاشاك و غبار و زشتي را از خانه بيرون مي ريزند و چنان به اين كار اهتمام مي ورزند كه گويي خانه را مي تكانند، در حالي كه سالي يك بار خانه د ل هايشان را به آب صفا و صميمت نمي شويند و غبار و زنگار از آينه دل به ايمان و تقوا پاك نمي كنند. اين در حالي است كه خانه دل بيشتر نيازمند خانه تكاني و غبارروبي است.
بهار زمان رستاخيز زميني
خداوند، فصل بهار را زمان رستاخيز زمين مي داند و در آياتي از جمله 9 تا 11 سوره ق، آن را همانند رستاخيز انسان مي شمارد. انسان مي بايست از اين رستاخيز زمين عبرت گيرد و همان طور كه تن و خانه از غبار ايام مي زدايد و به پالايش آلايش ها مي پردازد، جان و روان خويش را نيز از غبار كينه ها و زشتي ها بپالايد و خود را به خوبي ها و زيبايي ها بيارايد.از اين رو تزكيه به معناي پاكسازي و خودسازي، يك برنامه اصلي در برنامه هدايتي وحي معرفي شده است و خواهان خانه تكاني و تخليه براي تحليه مي شود و از انسان مي خواهد تا زشتي ها را از تن و روان بزدايد و به تحليه و آراستن آن بشتابد و دمي در اين كار سستي نورزد.هر كدبانويي مي داند كه برخي از وسايل و اثاث خانه را بايد بشويد، يا بتكاند، يا گردوغبارروبي كند يا برخي ديگر را اصلاح و تعمير كند و يا برخي را به عنوان آشغال از خانه بيرون ريزد. هر انساني بايد بداند كه اگر خانه و يا تن به شست وشو و خانه تكاني به اين معنا نياز دارد، روان و جانش نيز اين گونه نيازمند توجه است. پس بايد دل را به برخي از خصوصيات و فضايل اخلاقي بيارايد و برخي از زشتي ها و رذايل را از خانه دل بيرون راند و برخي از خصلت ها را اصلاح كند و برخي را به آب محبت و مودت آبياري كند.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14