(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 8 اردیبهشت 1390- شماره 19913

تضاد پول پرستي با تبليغ دين
جايگاه كارگر
تاثير مال و مقام در آخرت
عباسعلي كامرانيان
باز خواني برخي خاطرات ياران استاد شهيد مرتضي مطهري ( ره)
بر بال خاطره
نقش جهاد اقتصادي در ايجاد تمدن اسلامي



تضاد پول پرستي با تبليغ دين

قال الامام علي(ع): قال عيسي بن مريم(ع): الدنيا رداء الدين، والعالم طبيب الدين، فاذا رأيتم الطبيب يجرالداء الي نفسه قاتهموه، واعملوا انه غير ناصح لغيره.
امام علي(ع) از قول عيسي بن مريم(ع) فرمود: پول پرستي و دنياطلبي، براي دين بيماري است، و عالم و دانشمند طبيب دين است؛ هرگاه ديدي كه طبيب، درد -پول پرستي و دنياطلبي- را به سوي خود مي كشد، او را متهم نماييد- و به او اعتماد نكنيد- و بدانيد چنين عالم و طبيبي نمي تواند- معالجه كننده و نصيحت كننده ديگران باشد.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالانوار، ج2، ص107

 



جايگاه كارگر

پيامبر(ص) زماني كه از غزوه تبوك بازگشت، سعد انصاري از ايشان استقبال نمود. پيامبر(ص) با او مصافحه كرد. دست هاي پينه بسته سعد، توجه پيامبر را جلب نمود، پرسيد: «ما هذا الذي اكنب يديك؟» اين درشتي و پينه دستانت چيست؟ سعد گفت: من با طناب و بيل به كار مشغولم و درآمدي كه از اين راه به دست مي آورم به مصرف خانواده ام مي رسانم. پيامبر(ص) دست سعد را بوسيد و فرمود: هذا لاتمسهاالنار ابداً» اين دستي است كه آتش جهنم به آن هرگز نخواهد رسيد.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــ
1- اسدالغابه، ج2، ص269

 



تاثير مال و مقام در آخرت

پرسش: آيا مال و ثروت و مقام دنيوي در آخرت مي تواند مايه نجات و سربلندي انسان گردد؟
پاسخ: خداي متعال در آيات 25-29 سوره «حاقه» مي فرمايد: «اما كسي كه نامه عملش به دست چپش داده شده، مي گويد: اي كاش! هرگز نامه اعمالم به من داده نمي شد»! (واما من اوتي كتابه بشماله فيقول يا ليتني لم اوت كتابيه). «و اي كاش از حساب خود هرگز خبردار نمي شدم»! (ولم ادر ما حسابيه). «و اي كاش مرگ من فرا مي رسيد و به اين زندگي حسرت بار پايان مي داد»! (يا ليتها كانت القاضيه).
آري، در آن دادگاه بزرگ، در آن «يوم البروز» و «يوم الظهور»، هنگامي كه تمام قبايح اعمال خود را برملا مي بيند، فريادش بلند مي شود، و پي درپي آه سوزان از دل مي كشد، آهي حسرت بار، و ناله اي شرربار دارد، آرزو مي كند: با گذشته اش به كلي قطع رابطه كند، آرزوي مرگ از خدا و نابودي و نجات از آن رسوائي بزرگ مي نمايد، همان گونه كه در آيه 40 سوره «نبأ» نيز آمده است: و يقول الكافر يا ليتني كنت ترابا: «كافر در آن روز مي گويد: اي كاش خاك بودم و هرگز انسان نمي شدم.» سپس مي افزايد: اين مجرم گنهكار، زبان به اعتراف گشوده، مي گويد: «مال و ثروتم هرگز مرا بي نياز نكرد، و به درد امروز كه روز بيچارگي من است نخورد» (ما اغني عني ماليه). نه تنها اموالم مرا بي نياز نكرد و حل مشكلي از من ننمود «كه قدرت و سلطه من نيز نابود شد و از دست رفت»! (هلك عني سلطانيه).
خلاصه، نه مال به كار آمد، و نه مقام، و امروز با دست تهي، و در نهايت ذلت و شرمساري، در دادگاه عدل الهي حاضرم. همه اسباب نجات قطع شده، قدرتم برباد رفته، اميدم از همه جا بريده است.
در اين جا سرگذشت هارون الرشيد كه تأكيدي است بر محتواي آيات فوق، و درس عبرتي است براي آنها كه تكيه بر مال و مقام كرده، سرتا پا آلوده غرور و غفلت و گناهند را، در خاتمه بحث مي آوريم:
در «سفينه البحار» از كتاب «نصائح» چنين نقل شده: «هنگامي كه بيماري هارون الرشيد در خراسان شديد شد، دستور داد: طبيبي از طوس حاضر كنند، و سفارش كرد: ادرار او را با ادرار جمع ديگري از بيماران و از افراد سالم، بر طبيب عرضه كنند، طبيب، شيشه ها را يكي بعد از ديگري وارسي مي كرد تا به شيشه هارون رسيد، و بي آن كه بداند مال كيست، گفت: به صاحب اين شيشه بگوئيد: وصيتش را بكند؛ چرا كه نيرويش مضمحل شده و بنيه اش فرو ريخته است!
هارون از شنيدن اين سخن از حيات خود مأيوس شده و شروع به خواندن اين اشعار كرد:
«طبيب با طبابت و داروي خود قدرت ندارد در برابر مرگي كه فرارسيده دفاع كند» «اگر قدرت دارد پس چرا خودش با همان بيماري مي ميرد كه سابقاً آن را درمان مي كرد»؟!
در اين هنگام، به او خبر دادند: مردم شايعه مرگ او را پخش كرده اند، براي اين كه اين شايعه برچيده شود، دستور داد: چهارپايي آوردند، گفت: مرا بر آن سوار كنيد، ناگهان زانوي حيوان سست شد.
گفت: مرا پياده كنيد كه شايعه پراكنان راست مي گويند! سپس سفارش كرد: كفن هائي براي او بياورند، از ميان آنها يكي را پسنديد و انتخاب كرد، و گفت: در كنار همين بسترم قبري براي من آماده كنيد. سپس نگاهي در قبر كرد و اين آيات را تلاوت نمود: (ما اغني عني ماليه¤ هلك عني سلطانيه) و در همان روز از دنيا رفت.»(1)
1- تفسير نمونه، جلد 42، صفحه 466

 



عباسعلي كامرانيان

تپش قلم
& تشنه قدرت، جوياي سراب است، سير نمي شود مگر با جرعه اي از مرگ!
¤¤¤
& اشك، چكه دل است.
¤¤¤
& شمشير مؤمن دو لبه دارد: يكي براي نبرد درون و ديگري براي دفاع برون!
¤¤¤
& هنرمند حقگو، سوپاپ اطمينان حكومت هاي مردمي و دشمن شماره يك حكام جور است!
¤¤¤
& همه مشركان در طول تاريخ، در پناه بتها، «خودپرستي» كرده اند!
¤¤¤
& هيچ كس به تبسم محتاج تر از فرد اخمو نيست، لبخند خود را به اخموها بيشتر هديه كنيد!
¤¤¤
& دنيا و روزگار نامرد نيست اما متأسفانه نامردها دنيا را تصاحب كرده اند!
¤¤¤
& شيعيان بايد علت عدم حضور امام زمان(عج) را در پرونده اعمال خودشان جست و جو كنند!
¤¤¤
& اگر حوصله كنيد و سر مشكلات را برداريد، بقيه آن «شكلات» شيرين شيرين است!
¤¤¤
& در محكمه اي كه مجرم تبرئه شود، «قاضي عادل» غايب بوده است!
¤¤¤
& كساني كه در بازار سود و ارزش، سود را انتخاب مي كنند، ارزش ندارند!
¤¤¤
& شخصيت مؤمن وزين تر از آن است كه بتوان با آن، شخصيت مؤمنان را درهم كوبيد!
¤¤¤
&هيچ هنرمند مسئولي به بهانه خنداندن، پوچي در جيب حواس مردم نمي ريزد!

 



باز خواني برخي خاطرات ياران استاد شهيد مرتضي مطهري ( ره)
بر بال خاطره

آنچه در پي مي آيد خاطراتي است از ياران استاد شهيد مرتضي مطهري(ره) كه توسط بنياد علمي و فرهنگي شهيد مطهري در اختيار روزنامه قرار گرفته است. اينك ضمن تشكر از مسئولين اين بنياد، به مناسبت سالگرد شهادت شهيد مطهري اين خاطرات را با هم از نظر مي گذرانيم.
اگر ماهي صد تومان داشتم، در قم مي ماندم
آيت الله مهدوي كني: يادم مي آيد مرحوم شهيد مطهري- رضوان الله تعالي عليه- كه شهريه ايشان بعد از تاهل حدود پنجاه تومان بود، زندگي برايشان مشكل بود. خود ايشان مي فرمودند: اگر من ماهي صدتومان داشتم پنجاه تومانش را اجاره مي دادم و با پنجاه تومان بقيه زندگي را اداره مي كردم و در قم مي ماندم. اما اين پنجاه توماني كه آقا- مرحوم آيت الله بروجردي- مي دهند فقط پول كرايه خانه ماست و واقعا اين طور زندگي براي طلبه ها سخت بود و اين مقدار هم شهريه اي بود كه طلاب مي گرفتند1.
ارتباط مستمر با جمعي از روشنفكران
استاد محمدرضا حكيمي: رابطه دوستانه اينجانب با شهيد مطهري عميق و استوار بود. يك بار ايشان به من گفت: با اين كه من از شما چند سال زودتر به تهران آمده ام، ليكن به اندازه شما با طيف هاي مختلف روشنفكري تماس نيافته ام. مي خواهم تماسم را با برخي از روشنفكران بيشتر كنم. شما براي اين كار اقدام كنيد.
من به رعايت تناسب، نخست مرحوم دكتر حميد عنايت را در نظر گرفتم و موضوع را با ايشان در ميان گذاشتم. دكتر عنايت از اين امر استقبال كرد و چند تن را شبي در منزل خويش به شام دعوت كرد. من و شهيد مطهري هم رفتيم و ايشان و حاضران با هم آشنا شدند. من ديگر فرصت حضور در آن جلسات به خصوص را پيدا نكردم. بعدها روزي دكتر عنايت گفت: آقاي مطهري حدود يك سال در جلسات ما حاضر شدند. حاضران از ايشان درباره فلسفه اسلامي (از جمله مطالب شرح منظومه سبزواري) سوال و استفاده مي كردند و ايشان مباحثي از فلسفه غرب را با ما در ميان مي گذاشتند. از جمله مهمانان آن شب كه يادم مانده است، مرحوم منوچهر بزرگمهر بود2.
شيوه برخورد با مستخدمين دانشكده
وحيدي؛ يكي از كارمندان دانشكده الهيات: از حدود هجده سال قبل يعني از سال 1337 به بعد در خدمت استاد مطهري بودم. استاد مطهري اتاقي در كنار اتاق شوراي دانشكده داشت. اساتيد دانشكده وقتي جلسه اي داشتند و يا اوراق امتحاني را تصحيح مي كردند، تا ساعت سه بعدازظهر در همان اتاق مي ماندند و از سوي دانشكده براي آنها ناهار و نوشابه و ميوه مي آوردند. اما استاد مطهري وقتي ظهر مي شد، به اتاق خودشان تشريف مي بردند. هميشه مقيد بودند اول نماز بخوانند، سپس ناهار مختصري كه معمولا نان و پنير و يا نان و انگور بود و از منزل همراه مي آوردند، صرف كنند.
اساتيد و مسئولين دانشكده اصرار مي كردند كه استاد مطهري در اتاق شورا برود و از ناهار دانشكده كه مثلا چلوكباب برگ و غيره بود صرف كنند، اما استاد قبول نمي كردند و عذر مي آوردند كه غذاي من غذاي مخصوصي است و غذاي دانشكده براي من سازگار نيست؛ اما اظهار نمي كردند كه چرا از غذاي اساتيد نمي خورند. من علتش را مي دانستم و استاد نيز گاهي مي فرمودند كه اين ناهارها حق شماهاست و اساتيد حقوق خوبي دارند، خودشان بروند از بازار بخرند و بخورند، و اين ناهار مال خدمتگزاران است و مال بيت المال است كه بايد به ضعفا بدهند. رفتار استاد مطهري با من مثل رفتار يك پدر با فرزندش بود، نسبت به من خيلي مهربان بود و هيچ تبعيضي قائل نمي شدند.
استاد مطهري يك قوري داشت كه روي بخاري نفتي با آن چاي درست مي كرد. وقتي خودش بود، هيچ گاه حاضر نمي شد كه ما برويم قوري و استكان نعلبكي و ظرف غذايش را بشوييم؛ مي فرمود: من خودم اين كارها را انجام مي دهم3.
بدون وضو وارد كلاس درس نمي شد
دكتر مهدي زاده؛ رئيس وقت دانشكده الهيات: عجيب اين است كه ايشان به يكي از دانشجويان فرموده بودند كه من هيچ وقت بدون وضو وارد كلاس نمي شوم و آن بار علمي را كه به دانشجو عرضه مي كردند نيز در سطح بسيار عالي قرار داشت و از صفات خاص ايشان اين بود كه هيچ وقت بدون مطالعه تدريس نمي كردند. يك بار وارد كلاس شدند و بعد فوري از كلاس بيرون آمدند و به دانشجويان فرمودند كه درس فردا برگزار مي شود چون يادداشت هايي كه تهيه كرده بودم، فراموش شده است (كه همراه بياورم)4
براي احقاق حق هم دروغ نگوييد!
دكتر محمد اسدي گرمارودي: مرحوم استاد مطهري از كساني بودند كه در دفاع از جناح مذهبي، حكم سردسته و پيشوا را داشتند و با كمال قدرت مي ايستادند و فرياد مي زدند. يادم مي آيد كه يكي از دانشجويان درباره حمله آريانپور به من و مجروح شدنم و همچنين شكايت آريانپور به مسئولان دانشگاه به اين عنوان كه من دانشجويي شرورم و خواسته ام دانشكده را به شلوغي بكشانم، به استاد مطهري گفت: من حمله آريانپور را به فلاني نديدم، ولي مي دانم كه دروغ نمي گويد. مي خواهم شهادت بدهم كه ديدم آريانپور به فلاني حمله كرد.
با اينكه شرايط بسيار حساس و حاد بود، استاد گفتند: من اصلا راضي نمي شوم كه در وادي احقاق حق، كلمه اي دروغ به ميان آيد. ما آنچه را كه حق است مي گوييم اگر توانستيم احقاق حق كنيم كه هيچ، اگر نتوانستيم، به باطل نمي گرويم. چون دروغ گفتن خلاف است؛ حتي اگر براي پيش بردن احكام ما موثر باشد. نه، اين دروغ را نگوييد5.
توزيع رساله هاي امام در فريمان
هادي جوان، خواهرزاده استاد: استاد رساله هاي امام را به فريمان مي فرستادند. اين رساله ها توسط آقاي موحدي ساوجي به فريمان مي رسيد. يادم مي آيد كه درسال 46 كسي جرأت نداشت اسم امام را ببرد، وقتي از ايشان مي پرسيديم: از چه كسي تقليد كنيم؟ مي گفتند: در درجه اول آقاي خميني، به نظرمن در بودن آقاي خميني، بي انصافي است كه از كس ديگري تقليد كنيد. مي گفتيم: ما به ايشان دسترسي نداريم. مي گفتند: رساله ايشان را بخوانيد. يك بار يك سري كارتن آورده بودند كه رويش نوشته بود: «خاطرات زندگي من، نوشته محمدعلي كلي». من با خودم گفتم: محمدعلي كلي، به چه درد ما مي خورد؟ بعد ديدم كتاب كلي دكور بوده است و زير آن رساله امام بود.
بعد ازقيام قم، ايشان به فريمان تشريف آوردند.چون تصميم داشتند كه نوارهاي قم تكثير شود، به من گفتند: هادي! نوارهاي قيام قم را بياور فريمان، تكثيركن و به مردم بده. گفتم من كه درمشهد كسي را نمي شناسم، كسي را معرفي كنيد كه بروم و نوارها را از او بگيرم. گفتند: هركسي را كه مي شناسي بگو تا تو را به او معرفي كنم. عرض كردم: مرا به آقاي كامياب معرفي كنيد، گفتند بسيار خوب! آقاي كامياب، آدم خوبي است. يادداشتي براي آقاي كامياب نوشتند و مرا معرفي كردند. 6
پايين كشيدن آرم سازمان مجاهدين خلق( منافقين )
دكترعلي مطهري: ايشان در هر فرصتي كه اقدام عملي را لازم وموثر مي ديدند با قاطعيت وارد عمل مي شدند. در راهپيمايي روز تاسوعاي سال 57 ايشان وقتي مشاهده كردند يكي از وابستگان به سازمان منافقين بر روي يك ماشين درصدد تشريح آرم سازمان است، فورا دستور دادند تا اين فرد و آن آرم را پايين بكشند. بعضي به ايشان گفتند كه آقا اين كار به صلاح نيست و راهپيمايي را به هم مي ريزد اما ايشان به هيچ وجه زيربار نرفتند و گفتند: به هرقيمت بايد جلوي اين كار را بگيرند و هركس هم كه درجريان اين كار كشته شود، شهيد است.
شبيه اين جريان هم يك بار در بهشت زهرا اتفاق افتاد. ظاهرا در مراسمي كه ازسوي جامعه روحانيت مبارز در بهشت زهرا برگزارشد، ايشان متوجه شدند كه در قسمت خانم ها كسي آرم منافقين را بالا گرفته است. من از نظر مكاني با ايشان فاصله داشتم اما از دور ديدم كه ايشان به سمت خانم ها رفتند و با ناراحتي آرم را از دست آن فرد گرفتند و لوله كردند و برگشتند7.
قاطعيت استاد براي جلوگيري از اداره مراسم استقبال توسط مجاهدين خلق
حجت الاسلام ناطق نوري: در نوفل لوشاتو برنامه ريزي كرده بودند كه اداره مراسم [استقبال از امام] به دست مجاهدين خلق باشد و آنها تريبون دار باشند و مادر رضايي و پدر ناصر صادق و حنيف نژاد نيز به امام خيرمقدم بگويند و صحبت كنند. وقتي از اين برنامه خبردار شديم، در تلفن خانه مدرسه رفاه، آقاي مطهري و كروبي و انواري و معاديخواه و بنده جمع شديم. همه عصباني بوديم كه اگر فردا اينها بهشت زهرا بيايند و تريبون به دست اينها بيفتد چه مي شود؟ آقاي كروبي تلفن زد به احمدآقا در پاريس و با احمدآقا با عصبانيت صحبت كرد و نسبت به اين كار اعتراض كرد و تلفن را با عصبانيت پرت كرد و قهر كرد. سپس آقاي معاديخواه گوشي تلفن را برداشت و با حاج احمد آقا صحبت كرد. ايشان هم عصباني شد و گوشي را زمين زد. بين اينها تنها كسي كه عصباني نمي شد، بنده بودم. گوشي را برداشتم و يك خرده صحبت كردم كه اگر اينها بخواهند با آن سوابق و اعلان مواضع داخل زندانشان، اداره امور را بگيرند، ديگر نمي شود جلوي آنها را گرفت. درهمين لحظه، آقاي مطهري فرمود: تلفن را به من بده. ايشان تلفن راگرفت و با عصبانيت (علامت عصبانيت مرحوم مطهري حركت زياد سر ايشان بود.) به حاج احمد آقا گفت: آقاي حاج احمد آقا اين كه من مي گويم ضبط كن و ببر به آقا بده. احمد آقا گويا به ايشان گفته بود ما داريم حركت مي كنيم؛ امام هم راه افتاده و سوار ماشين شده است. مرحوم مطهري گفت: من نمي دانم؛اين جمله اي را كه من مي گويم به امام بگو.احمد آقا گفت: چيست؟ گفت: به امام بگو مطهري مي گويد: اگر فردا شما بياييد و تريبون بهشت زهرا دست مجاهدين خلق باشد، من ديگر با شما كاري نخواهم داشت تا اين جملات را شهيد مطهري گفت، حاج احمد آقا جا خورد و ايشان خطاب به مرحوم مطهري گفت: آقا هر كاري شما كرديد، قبول است. فردا تريبون را خود شما اداره كنيد.
بعد از اين ماجرا تمام بساط مجاهدين خلق را به هم ريختيم و تريبون را از دست آنان گرفتيم و آقاي بادامچيان و معاديخواه جزء گردانندگان تريبون شدند و آقاي مرتضايي فر هم قرار شد شعار بدهد. 8
ميل به رياضت و عبادت و عرفان
مقام معظم رهبري:ايشان هنگامي كه به مشهد مي آمدند، گاهي اوقات به منزل ما وارد مي شدند. البته ايشان درمشهد آشنا داشتند و جا و مكان هم داشتند، منتهي به خاطر علاقه اي كه من به ايشان داشتم و خودشان هم اين علاقه من را مي دانستند، مستقيماً به منزل ما مي آمدند. اتاقي كه ايشان شب ها مي خوابيدند، با يك درفاصله داشت با اتاقي كه من مي خوابيدم. ايشان هميشه وقت خواب مقيد بودند به خواندن قرآن. نيمه شب صداي ايشان را مي شنيدم كه در هنگام تهجد و خواندن نماز شب گريه مي كردند. البته نماز شب خوان زياد داريم، اما نماز شب خواني كه درآن نيمه شب با آن حال اشك بريزد و گريه كند، كم داريم. بعدها از دوستان قديمي ايشان مثل آقاي منتظري و ديگران شنيديم كه اين بزرگوار از همان زمان طلبگي هم نماز شب مي خوانده و اهل تهجد بوده.
اين بزرگوار هر شب مقيد بود كه قبل از خواب قرآن بخواند، عادت ديريني بود كه آن را ترك نمي كرد. اهل نافله و اهل توجه درحال نماز بود. يك وقت درحالت دل گرفتگي، به من و يكي از دوستانمان كه در منزل ايشان بوديم و صحبت مي كرديم، گفت: من دوست دارم كه بروم قم و مشغول رياضت و عبادت وعرفان بشوم، اين كشش روحي او بود9.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1-خاطرات آيت الله مهدوي كني، ص .46
2- سپيده باوران، ص 102، .101
3- همان، ص 473-.471
4- همان، ص .470
5- پاره اي از خورشيد، ص .212
6- رواق انديشه، شماره 40، ص 52، .51
7- روزنامه كيهان ، 25ارديبهشت 1381، ص 3.
8- خاطرات حجت الاسلام والمسلمين ناطق نوري، ص 149، .148
9-همان، ص 320، .316

 



نقش جهاد اقتصادي در ايجاد تمدن اسلامي

باقر حميدي
در مقاله حاضر نويسنده با اشاره به نامگذاري سال جديد به جهاد اقتصادي، وجود اقتصاد مبتني بر عدالت و قسط و تلاش اقتصادي جهادگونه را زمينه ساز شكل گيري جامعه مدني واقعي و مدنيت اسلامي برمي شمارد و به لوازم و مستلزمات جهاد اقتصادي اشاره مي كند. با هم آن را از نظر مي گذرانيم.
عدالت، لازمه ايجاد تمدن
برنامه اسلام، برنامه تمدن سازي با محوريت توحيد و عدالت است. البته در آيات قرآني اين معنا در اشكال گوناگون تعريف و تبيين شده است كه در اصطلاح قرآني از آن به تصريف آلايات ياد مي شود. تصريف الايات همانند تصريف يك كلمه است كه در اشكال گوناگون و صيغه هاي متفاوت بيان مي شود. در حقيقت محوريت واژه و معناي آن در همه اين تصريفات به خوبي ديده مي شود.
حقيقت آن است كه اسلام از نظر اعتقادي، ايمان توحيدي و در مقام عمل و رفتار، تقوا، عدالت، هنجارهاي اخلاقي و كمالات انساني را مي خواهد. از اين رو با كفر و فجور به مبارزه بر مي خيزد(نوح، آيه 29) و بي عدالتي و ظلم را ناپسند مي شمارد و قيام براي عدالت را وظيفه همه انسان ها مي داند و روشنگري و آگاه سازي توده هاي مردم را جدا از دين و مذهب و نژاد و عقيده را ماموريت پيامبران مي داند تا اين توده ها عليه ظلم قيام كرده و عدالت را برپا دارند. (حديد، آيه 25)
دست يابي به عدالت در همه جوامع بشري، به معناي مدنيت و تمدن سازي موردنظر اسلام است كه فلسفه بعثت و هدف پيامبران(ع) دانسته شده است. اگر انسان ها بخواهند جامعه مدني واقعي و مدنيت و تمدن را تجربه كنند مي بايست عدالت را در جامعه انساني و جهاني تحقق بخشند.
جامعه اسلامي ايران به عنوان نمونه زنده جامعه قرآني مورد توجه و تاكيد همه رهبران اسلامي است. اگر تجربه جمهوري اسلامي در ايران با موفقيت كامل و جامع همراه شود، اميد در دل هاي مظلومان و مستضعفان جهان زنده خواهد شد و ملت ها و توده هاي مردم در سرتاسر جهان خواهان تحقق عدالت خواهند شد. همين مساله دشمنان بيدار را هوشيارتر كرده است و به جنگ مكتب اسلام در ايران كشانده است؛ زيرا نظام اسلامي مي تواند به عنوان آلترناتيو و جايگزين نظام ظالمانه سرمايه داري و دموكراسي دروغين مطرح شود و پايان تاريخ غربي را با چالش جدي مواجه سازد.
همه سياست هاي خرد و كلان جمهوري اسلامي با محوريت رهبري و اسلام در انديشه تحقق بخشي به نظريه جامعه عدالت محور اسلامي است. اين خطر بزرگي است كه دشمنان به خوبي آن را درك كرده و نقشه راهي براي مبارزه با آن ترسيم كرده اند.
مقام معظم رهبري در مقام امامت امت بر آن است تا با ارايه نظري و عملي، جامعه الگو و نمونه شاهدي براي همه ملت ها و توده هاي مردم فراهم آورد و در سايه تمدن سازي امكان تحقق عدالت جهاني را به نمايش گذارد. از اين رو به هدف تمدن سازي چارچوب هاي رفتاري امت و دولت را مشخص مي كند و با نام گذاري و غرقه سازي امت و دولت مي كوشد تا فضا را براي تحقق تمدن اسلامي عدالت محور و حق جو فراهم آورد و سيماي امت شاهد را در زمانه كنوني به نمايش جهاني گذارد.
دهه پيشرفت و عدالت
ايشان درسخنراني نوروزي خويش به مناسبت تحويل سال نو خورشيدي، بر دهه پيشرفت و عدالت تاكيد مي كند؛ زيرا درشرايط حساس كنوني لازم است تا دريك مدت زماني مشخص، چهره اي از اسلام در حوزه هاي گوناگون بويژه چالش برانگيز به نمايش گذاشته شود و ظرفيت و توانايي اسلام و امت درتحقق بخشي به عدالت به چشم ديگران ديده شود.
دراين برنامه مشخص مي بايست پيشرفت درمسير تمدن سازي و درچارچوب اصول كلي عدالت انجام گيرد. از اين رو عدالت همواره نقطه پرگار قرارمي گيرد تا همه چيز دراين قطب به گردش درآيد؛ چرا كه از نظر اسلام هرگونه پيشرفت و توسعه اي به دور از عدالت معنا و ارزشي ندارد.
ايشان با توجه به حركت امت اسلام در ام القراي امروز جهان اسلام يعني ايران مي فرمايد گام هاي بلندي در راه پيشرفت و عدالت برداشته شده است، ولي اين حركت ها و گام ها مي بايست استوارتر و قوي تر باشد تا حقيقت تمدن اسلامي، خود را به نمايش گذارد. ايشان مي فرمايد: البته هم در زمينه پيشرفت و هم تا حدود زيادي درزمينه عدالت كارهاي خوبي انجام گرفته است، ليكن حركت ما بايد به نحوي باشد كه بتوانيم اين دهه را به معناي حقيقي كلمه مظهر پيشرفت و مظهر استقرار عدالت دركشورمان قراربدهيم. خوشبختانه با اين حركتي كه دردنياي اسلام به وجود آمده است،انسان احساس مي كند كه اين دهه به توفيق پروردگار براي منطقه هم دهه پيشرفت و دهه عدالت خواهد بود.
عيد، بازگشت به اصول و ارزيابي گذشته
ازآنجايي كه انسان دردنيا گرفتار مكان و زمان است، مي بايست درچارچوب اين شرايط و مقتضيات، زندگي خويش را سامان بخشد. هر سال زمين با رستاخيز دوباره به انسان آموزش و درس هايي مي دهد كه مي بايست از آن به خوبي بهره برد. انسان درآغاز هرسال مي تواند به آن چه انجام داده بنگرد و نتيجه تلاش ها و كوشش هاي خويش را ارزيابي كند و موقعيت خود را نسبت به هدف و آن چه انجام گرفته و يا انجام نگرفته بسنجد و به نقد و ارزيابي خود بپردازد. از اين رو عيد را زمان درنگ و تفكر و تدبر دانسته اند؛ چرا كه از بلندي زمان نوروز مي تواند موقعيت كنوني خويش را نسبت به آن چه رفته و آن چه درپيش است، بسنجد و ارزيابي كند.
مقام معظم رهبري درباره جايگاه عيد مي فرمايد: عيد نشانه حركت طبيعي انسان در طول سال و ماه و روز شب است و چون اين حركت بايد به سمت كمال و تعالي باشد، هر عيدي يك مقطعي است براي اينكه انسان بتواند يك مرحله جديدي را آغاز كند. ما ملت ايران به توفيق الهي و به فضل پروردگار درسال 89 توانستيم كارهاي بزرگي را انجام دهيم. ما سال 89 را به نام «سال همت مضاعف و كارمضاعف» نام گذاري كرديم. خوشبختانه درسرتاسر سال، اين شعار تحقق عملي پيدا كرد. مي توانم ادعا كنم كه يكي از شعارهايي كه در طول اين سالها بيشترين بهره را از توجه مردم و مسئولان و عمل آنها و انطباق وضعيت كشور با خود دارا بود وبرد، همين شعار «همت مضاعف و كار مضاعف» بود، كه واقعا ملت و دولت خوشبختانه دراين كار، دراين حركت ساليانه، همت مضاعف و كار مضاعف را نشان دادند. ما در زمينه هاي اقتصادي، در زمينه سياسي، در زمينه حضور عظيم و پرشكوه مردم درعرصه هاي مختلف سياسي و انقلابي، درعرصه علم و فناوري و درعرصه سياست خارجي، در بخش هاي مختلف، خوشبختانه كارهاي بزرگي را شاهد بوديم كه هم مسئولين كشور، قوه مجريه، قوه مقننه و قوه قضاييه انجام دادند؛ بخصوص قوه مجريه دراين دوران يكساله كارهاي بزرگي را انجام دادند كه از جمله آنها همين مسئله حساس و بزرگ هدفمندي يارانه هاست، كه اين كار بزرگ را شروع كردند و اميدواريم ان شاءالله با موفقيت كامل اين كار به انجام برسد. (پيام نوروزي مقام معظم رهبري در سال 90 خورشيدي)
بنابراين، از نظر ايشان، عيد زمان خوبي براي بازگشت به ظرفيت ها و شناخت آن و ارزيابي فعاليت ها و كارهاي انجام شده و نشده است تا برنامه اي براي آينده براساس ظرفيت ها و نيازها و اهداف تهيه و تدوين شده و در طول سال آينده به انجام رسد.
غرقه سازي و محوريت بخشي
با نگاهي به آموزه هاي قرآني و روش شناختي الگوهاي جامعه سازي پيامبران(ع) به خوبي مي توان دريافت كه غرقه سازي از جمله اصول بنيادين حركت هاي پيامبران بوده و هست. غرقه سازي به اين معناست كه همه افكار و انديشه ها و ظرفيت ها و توش و توان مردم در يك كار متمركز و سامان يابد.
غرقه سازي برخلاف غوغاسالاري همراه با تبيين شفاف مواضع، ظرفيت ها، حقوق و تكاليف و مانند آن است. در عمل غرقه سازي استدلال ومنطق و عقل نقش كليدي را ايفا مي كند، درحالي كه در غوغاسالاري، افكارسازي و تحميق ملت ها اصالت مي يابد؛ زيرا هدف در غوغاسالاري، گرفتن ماهي از آب گل آلود است؛ درحالي كه در غرقه سازي، تحريك عواطف و احساسات و هيجانات درمسير عقل و منطق و اهداف اصلي انجام مي گيرد.
به عنوان نمونه همه پيامبران(ع) مأموريت دارند تا جوامع بشري را نسبت به توحيد و عدالت غرقه سازي كنند و همه ابزارها را براي رسيدن به اين مقصد و مقصود به كار گيرند.
حتي به نظر مي رسد كه در بخش دنيوي اهداف پيامبران(ع)، توحيد نقش كليدي را ايفا نمي كند؛ زيرا چنان كه از آيه 25 سوره حديد به دست مي آيد آگاه سازي پيامبران و حتي دستيابي به قدرت از سوي آنان به اين منظور است كه توده هاي مردم جدا از دين و مذهب و نژاد و رنگ و مانند آن، نسبت به حقوق طبيعي و انساني خود آگاه شوند و خواهان عدالت قسطي و اقتصادي مشهود و ملموس و مانند آن شوند. براين اساس، غرقه سازي در دستور كار قرارمي گيرد تا همگان به دور از مذهب و دين و عقيده و اعتقاد براي حقوق طبيعي و انساني خويش از جمله عزت و شرافت و كرامت انساني قيام كنند و حق و حقوق خود را به عنوان عدالت بخواهند و به مبارزه با ستمگران برخيزند.
در جهان امروز، غرقه سازي نقش كليدي در بسيج امكانات و ظرفيت ها و ايجاد شرايط مناسب و بسترها دارد. از اين رو نقش رسانه ها در جهان امروز يك نقش اساسي و بنيادين است. حضرت امام خامنه اي نيز به اين نكته براي رسيدن به هدف تمدن سازي و عدالت خواهي جهان تأكيد دارد. وي در سخنراني نوروزي خويش درمشهد مقدس در سال 90 مي فرمايد: رسانه ها و بويژه راديو و تلويزيون، نقش مهمي دراين زمينه يعني دادن اطلاعات به مردم در زمينه اقتصادي و توانمندسازي آنان براي مشاركت مستقيم در اقتصاد دارند.
البته غرقه سازي گاهي به غوغاسالاري يا دكان سازي تبديل مي شود و برخي ها از موقعيت ها سوءاستفاده مي كنند و به جاي غرقه سازي امت در محور ماموريت، به سرگرم سازي و بده و بستان هاي مالي از طريق همايش ها و ستادها و مانند آن اقدام مي كنند. از اين رو امام خامنه اي نسبت به اين انحراف بزرگ در غرقه سازي حساسيت نشان مي دهد و مي فرمايد: در برخي مواقع نامگذاري ها و شعارهاي سال به صورت انبوه و با هزينه زياد در تهران و شهرهاي ديگر بر روي تابلوها و در خيابانها نصب مي شوند، در حالي كه اين كار بي فايده و داراي اشكال، و خلاف هدف اصلي از نامگذاري هر سال است. ايشان تاكيد كردند: هدف از نامگذاري براي هر سال انجام اقداماتي عملي است و نه نصب آن شعار و ياعكس هاي مربوط به آن بر روي تابلوها. (سخنراني نوروزي در مشهد مقدس، سال 90)
تمدن سازي با محوريت اقتصاد عدالت محور
از تمام سخنان مقام معظم رهبري كه در سالهاي اخير بيان شده مي توان اصول اسلامي حركت تمدن سازي اسلامي را ردگيري و شناسايي كرد. ايشان با محوريت آموزه هاي اسلامي، در انديشه ايجاد الگويي ازجامعه اسلامي براي جهانيان است تا شرايط براي جهاني شدن اسلام به عنوان يك پروژه دركنار پروسه طبيعي الهي فراهم آيد.
از آن جايي كه امور مادي در ايجاد بسترهاي معنوي و روحي نقش اساسي دارد، توجه به امور اقتصادي به عنوان ابزار كارآمد مورد تاكيد اسلام و نظريه هاي اسلامي است. از اين رو اقتصاد به عنوان يكي از محورهاي تمدن سازي خود را نشان مي دهد.
البته همواره اسلام هر چيزي را در دايره عدالت تبيين و تعريف مي كند و آن را اصل حاكم بر تمامي قوانين و آموزه هاي دستوري خود قرار مي دهد. بر اين اساس اقتصاد اسلامي همواره بر محور عدالت مي چرخد و تمدن اسلامي در سايه اقتصاد عدالت محور تحقق مي يابد.
نقشه راه تمدن سازي
اگر تمدن سازي و معرفي مدنيت اسلامي به جهان و جهانيان يك ماموريت و وظيفه دولت و امام و امت است، چاره اي نيست مگر اين كه نقشه راهي با توجه به محدوديت هاي جامعه و جهان مادي تهيه وارايه شود. در اين نقشه راه، لازم است تا مقتضيات و شرايط زماني و مكاني مورد ملاحظه قرار گيرد. لذا نقش امام و رهبري به عنوان تبيين كننده نقشه راه برجسته مي شود.
امام به سبب بصيرت برخاسته از تقوا و عصمت علمي مي تواند درك درستي از موقعيت جامعه و جهان داشته باشد و از اين درك درست براي تبيين نقشه راه امت خويش بهره جويد. هر چند رهبري در عصر غيبت بيرون از حضور عيني و ملموس اهل عصمت و طهارت (ع) است، ولي رهبراني كه ماموريت هدايت و مديريت جامعه به ايشان واگذار شده از كساني هستند كه مي بايست از عصمت تقوايي برخوردار باشند و همين عصمت تقوايي به ايشان بصيرت خاصي مي بخشد كه از آن به امدادهاي غيبي و عنايت هاي صاحب الزماني (عج) تعبير مي شود؛ چرا كه امام معصوم (ع) هر چند در پـرده غيب هستند، ولي به اشكال گوناگون جامعه جهاني از جمله جامعه مومنان را مديريت مي كند. اين مديريت نسبت به جامعه ايماني مستقيم و قوي تر و مشهودتر است.
رهبري در عصر غيبت موظف است تا نقشه راهي را فراهم آورد تا جامعه اي با چارچوب هاي عدالت ايجاد شود و انگيزه براي رهبري جهاني فراهم آيد؛ زيرا ملت ها و امت ها مي بايست نمونه هايي از جامعه عدالت محور هرچند ناقص و ناتمام را تجربه كرده باشند، تا انگيزه براي جامعه عدالت محور جهاني و كامل در ايشان ايجاد و تقويت شود. در حقيقت انتظار در مفهوم اسلامي به معناي اعتراض به وضعيت ستمگرانه و ظالمانه موجود و برپايي عدالت است. از آن جايي كه انسان نمي تواند علاقه مند به ناشناخته ها باشد، مي بايست نمونه هاي هرچند ناقصي را داشته باشد تا علاقه و انگيزه براي كمال و تمام آن در وي برانگيخته شود.
رهبري اسلام در زمان كنوني از ام القراي اسلام يعني ايران مي خواهد الگويي را ارايه دهد كه جايگزين نظام هاي ستمگرانه باشد. اين نقشه راه با توجه به شرايط كنوني ام القرا تعريف، تبيين و تعيين مي شود. مقام عظماي ولايت خود در اين باره مي فرمايد: اگرچه در كشور كارهاي اساسي و ضروري بايد انجام شود، اما صاحب نظران معتقدند يكي از مسائل داراي فوريت و اهميت بيشتر در اين برهه از زمان، مسائل اقتصادي و حركت جهادگونه در اين عرصه است؛ زيرا اگر نظام اسلامي توانايي خود را در حل مشكلات اقتصادي به دنيا و همه ملتها نشان دهد، اين موضوع در پيشرفت كشور و عزت ملت ايران تاثير بسيار زيادي خواهد داشت. (پيام نوروزي سال 90)
ايشان به اين نتيجه رسيده اند كه شرايط كنوني براي ايجاد الگوسازي و معرفي تمدن اسلامي و جايگزين مدل هاي ديگر، توجه به ابعاد اقتصادي است. از اين رو در نقشه راه تمدن سازي به جهاد اقتصادي در يك برهه زماني توجه ويژه اي مبذول مي دارد تا با غرقه سازي تمامي امكانات و بسيج امت و ملت در اين مسير، هدف عالي و نهايي را تحقق بخشد. ايشان در اين باره مي فرمايد: آنچه كه در عرصه مجموعه مسائل كشور انسان مشاهده مي كنم كه در سال 90 بايد ما آن را وجهه همت خودمان قرار بدهيم، اين است كه از جمله اساسي ترين كارهاي دشمنان ملت ما و كشور ما در مقابله با كشور ما، مسائل اقتصادي است. (پيام نوروزي سال 90)
بنابراين، تمدن سازي و ارايه جامعه شاهد و نمونه به جهان و جهانيان مستلزم تقويت اقتصادي و شكوفايي آن مي باشد. به نظر ايشان، ارايه چنين الگويي به جهانيان در زمان ما، نيازمند جهاد اقتصادي است؛ زيرا روش هاي معمولي نمي تواند پاسخ گوي حجم بزرگ نيازها و نيز فشارهاي بيروني و دروني باشد.
لوازم و مستلزمات جهاد اقتصادي
جهاد اقتصادي به سبب اين كه جنبه عبادي يافته است و تنها يك حركت مادي و صرفاً دنيوي نيست بلكه امر ارزشي مي باشد كه به هدف تمدن سازي و ارايه نمونه برتر جامعه انساني صورت مي گيرد، مي بايست همانند هر عمل عبادي با اخلاص همراه باشد. از اين رو اخلاص در جهاد اقتصادي يك اصل اساسي دانسته مي شود.
البته تحقق جهاد اقتصادي، مستلزم امور ديگري نيز است كه بايد به آن ها توجه داشت. از آن جايي كه جهاد اقتصادي در چارچوب تمدن سازي اسلامي و ارايه نمونه برتر جامعه عدالت محور قرآني انجام مي شود، مي بايست پازل هاي ديگر اين طرح جامعه مدني اسلامي به خوبي ديده شود.
در نقشه راهي كه مقام معظم رهبري براي ايجاد و ارايه نمونه برتر جامعه قرآني بيان مي كند، اصولي چون وحدت ملي و انسجام اسلامي، توليد علم، نهضت نرم افزاري، كار مضاعف و همت مضاعف و مانند آن نقش اساسي را ايفا مي كنند. ايشان با اشاره به مسئله تجاري سازي توليد علم و توليد ثروت ملي به عنوان يكي از لوازم جهاد اقتصادي براي ارايه جامعه برتر و نمونه به جهان و جهانيان مي فرمايد: اگر زنجيره توليد دانش، تبدل دانش به فناوري، توليد محصول و در نهايت تجاري سازي علم تكميل شود، مسير توليد علم، به توليد ثروت ملي كشور و پاسخگويي به نيازهاي ملت منتهي خواهد شد. (سخنراني نوروزي در مشهد مقدس، سال 90)
براي تحقق شعار همت مضاعف و كار مضاعف، لازم بود تا امت ارزش كار بويژه كار اقتصادي و توليدي را دريابد و صرفه جويي را براي مهار سرمايه و مديريت آن تجربه كند. گردش سالم اقتصادي و توزيع عادلانه ثروت ملي را بشناسد و آن را بپذيرد و عدالت قسطي و مشهود را با گوشت و خون و روان خود احساس كند.
رهبر معظم انقلاب از جمله اهداف هدفمندسازي يارانه ها را، توزيع عادلانه يارانه ها و گام بلند براي تحقق عدالت اجتماعي برشمردند و درباره نقش و اهداف برنامه هدفمندسازي يارانه ها افزودند: از ديگر اهداف اين موضوع، مديريت مصرف انرژي و اصلاح واقعي الگوي مصرف و اصلاح ساختار اقتصادي كشور است. (سخنراني نوروزي در مشهدمقدس، سال 90)
اگر بخواهيم تمدن اسلامي را در سايه سار اقتصاد عدالت محور اسلامي تجربه كنيم مي بايست لوازم و مستلزمات آن را نيز فراهم آوريم كه از نظر مقام معظم رهبري برخي از آن ها مي تواند اموري چون: «كاهش نرخ بيكاري و افزايش اشتغال، افزايش سرمايه گذاري بخش خصوصي و توانمندسازي بخش خصوصي با ايجاد تعاوني ها، آماده سازي زيرساخت هاي حقوقي و قانوني، حمايت از شكوفايي كار، ايجاد زمينه هاي لازم براي صرفه جويي در مواد اساسي بويژه آب مصرفي در بخش كشاورزي و مشاركت مستقيم مردم در «اقتصاد» باشد. (سخنراني نوروزي در مشهدمقدس، سال 90)
به نظر رهبر فرزانه انقلاب : «انجام جهاد اقتصادي نيازمند روحيه جهادي، استحكام معنويت و تدين در جامعه بويژه در ميان جوانان، پرهيز از مسائل حاشيه اي و حاشيه سازي ها در كشور و حفظ اتحاد و انسجام ملي در ميان مردم و مسئولان است.» (سخنراني نوروزي در مشهد مقدس، سال 90)
بنابراين، نمي توان از تمدن سازي و ارايه نمونه برتر جامعه ايماني و قرآني مبتني بر عدالت سخن گفت در حالي كه همچون عصر امامان(ع) به عنوان قاعدين از صف جهاد بيرون رفت و يا حتي در كنار معاويه و يزيد ايستاد و عليه عدالت علوي شمشير كشيد.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14