(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 18 اردیبهشت 1390- شماره 19920

بازخواني هشدارهاي ولي امر مسلمين به سران و دولت هاي عرب
عزاداري و ولايت مداري
سردار غلامرضا جلالي رئيس سازمان پدافند غيرعامل كشور تشريح كرد
جنگ همه جانبه آمريكا عليه ايران در حوزه اقتصاد
تكيه بر باد



بازخواني هشدارهاي ولي امر مسلمين به سران و دولت هاي عرب

همگام با خروش ملت هاي بيدار منطقه، پايگاه اطلاع رساني حضرت آيت الله خامنه اي در صفحه ويژه «بيداري اسلامي» كه از روز نهم ارديبهشت ماه امسال راه اندازي كرده به بازخواني هشدارهاي ولي امر مسلمين به سران و دولت هاي عرب در سال هاي اخير پرداخته كه گزيده آن در زير مي آيد:
¤ از سرنوشت صدام عبرت بگيريد
دنياي سياست جهاني، دنياي بي تقوائي است. بي تقوائي موجب شده است كه مستكبران عالم حتي به دوستان خودشان هم وفا نكنند. ديديد بر سر صدام ملعون روسياه چه آوردند؟ تا وقتي به او احتياج داشتند، او را تقويت كردند. همين آمريكايي ها در دوران جنگ تحميلي بر ما، آنچه توانستند به صدام حسين كمك كردند و پشتيباني دادند. از نقشه هوائي و اطلاعات جاسوسي تا كمك تسليحاتي، تا تقويت روحي، تا وادار كردن وابستگان به خود به پشتيباني مالي، همه جور، چون به او احتياج داشتند، اميدوار بودند او بتواند خدشه اي بر چهره پرقدرت و مغرور ملت ايران وارد كند. وقتي مأيوس شدند، تاريخ مصرفش تمام شد، به آن شكلي كه ديديد او را درآوردند، منافع خودشان را جور ديگري دنبال كردند؛ اين براي كساني كه حسن ظن و اميد به اين ابرقدرت هاي بي تقوا و ناپرهيزگار دارند، درس عبرت است. (12/2/1387)
¤ چه جوابي در برابر رسول الله داريد؟
مصيبت اين حادثه هولناك براي هر مسلمان بلكه براي هر انسان با وجدان و باشرف درهر نقطه جهان بسي گران و كوبنده است، ولي مصيبت بزرگ تر سكوت تشويق آميز برخي دولت هاي عربي و مدعي مسلماني است. چه مصيبتي از اين بالاتر كه دولت هاي مسلمان كه بايد در برابر رژيم غاصب و كافر و محارب، از مردم مظلوم غزه حمايت مي كردند، رفتاري پيشه كنند كه مقامات جنايتكار صهيونيست، گستاخانه آن ها را هماهنگ و موافق با اين فاجعه آفريني بزرگ معرفي كنند؟
سران اين كشورها چه جوابي در برابر رسول الله صلي الله عليه و آله خواهند داشت؟ چه جوابي به ملت هاي خود كه يقينا عزادار اين فاجعه اند خواهند داد؟ به يقين امروز دل مردم مصر و اردن و ساير كشورهاي اسلامي از اين كشتار، پس از آن محاصره طولاني غذايي و دارويي لبالب از خون است.
(پيام درباره قتل عام مردم مظلوم غزه 8/10/87)
¤ سرنوشت خيانتكاران عرب
خيانتكاران عرب هم بدانند كه سرنوشت آنان بهتر از يهوديان جنگ احزاب نخواهد بود كه خداوند فرمود: «و انزل الذين ظاهروهم من اهل الكتاب و من صياصيهم...» ملت ها با مردم و مجاهدان غزه اند. هر دولتي كه برخلاف اين عمل كند فاصله خود و ملتش را عميق تر مي كند و سرنوشت چنين دولت هايي معلوم است. آن ها نيز اگر به فكر زندگي و آبروي خودند بايد سخن اميرالمؤمنين عليه السلام را به ياد آورند كه فرمود: «الموت في حياتكم مقهورين و الحياه في موتكم قاهرين.» (پيام به اسماعيل هنيه نخست وزير دولت قانوني حماس 72/01/1387)
¤ عاقبت دولت هاي ذليل، مطيع و وابسته
هركس در دنياي اسلام، امروز قضيه غزه را يك قضيه منطقه اي و شخصي و محلي بداند، دچار همان خواب خرگوشي اي است كه پدر ملت ها را تا حالا درآورده است. نه، اين قضيه غزه، فقط قضيه غزه نيست؛ قضيه منطقه است. فعلا آنجا نقطه ضعيف تر است. تهاجم را از آنجا شروع كردند و اگر موفق شدند، دست از سر منطقه برنمي دارند. دولت هاي كشورهاي مسلماني كه حول و حوش آن منطقه هستند و كمكي كه بايد بكنند و مي توانند بكنند، نمي كنند، دارند اشتباه مي كنند؛ اشتباه مي كنند.هرچه دراين منطقه ميخ اسرائيل بيشتر فرو برود، تسلط استكبار بيشتر بشود، بدبختي اين دولت ها و ضعف و ذلت اين دولت ها بيشتر خواهد شد. چرا ملتفت نيستند؟ و دولت ها، ملت ها را هم دنبال خودشان به ذلت مي كشانند. يك دولت ذليل و مطيع و وابسته، يك ملت را مطيع و ذليل و وابسته مي كند. اين است كه ملت ها بايد به خود بيايند.
(بيانات در ديدار مردم قم
91/01/ 1387)
¤دولت هاي عرب امتحان بسيار بدي دادند
همه دولت ها در مقابل فلسطين مسئول هستند؛ چه دولت هاي مسلمان، چه دولت هاي غيرمسلمان، هر دولتي كه ادعاي طرفداري از انسانيت را دارد، مسئول است؛ منتها وظيفه مسلمان ها وظيفه سنگين تري است.
دولتهاي اسلامي موظفند و بايد به اين وظيفه عمل بكنند و هر دولتي كه به وظيفه خود در قضيه فلسطين عمل نكند، لطمه آن را خواهد ديد؛ چون ملت ها بيدار شدند و از دولت ها مطالبه مي كنند و دولت ها مجبورند نسبت به اين قضيه تن بدهند و تسليم بشوند...
بسياري از دولت هاي عرب، در قضيه غزه و قبل از او در قضاياي ديگر، امتحان بسيار بدي دادند. هر وقت صحبت مسئله فلسطين شد، هي گفتند مسئله فلسطين مسئله عربي است! آن وقتي كه وقت عمل آمد، مسئله فلسطين بكلي از همه معادلاتشان حذف شد و به جاي اينكه به فلسطين كمك كنند، به فلسطيني كمك كنند، به برادر عرب خودشان كمك كنند- اگر به اسلام هم عقيده ندارند، اقلا به عربيت خودشان پابند باشند- همه از ميدان عقب كشيدند! بسيار امتحان بدي دادند. اين ها هم در تاريخ خواهد ماند و اين سزاها و جزاها مربوط به آخرت فقط نيست، در دنيا هم اين جور است. همچناني كه نصرت خداوند نسبت به شماها كه داريد مبارزه مي كنيد، مال آنجا نيست. (بيانات در ديدار شركت كنندگان همايش غزه
8/21/1388)
¤آزمون دولت هاي عرب
دولتهاي عربي در معرض آزموني دشوار قرار گرفته اند. ملتهاي بيدار عرب از آنان اقدامي قاطع و جازم مطالبه مي كنند. كنفرانس اسلامي و اتحاديه عرب نبايد به كمتر از برداشتن كامل محاصره غزه و توقف كامل دست اندازي به خانه ها و سرزمينهاي فلسطيني در كرانه غربي و محاكمه جنايتكاراني چون نتانياهو و ايهود باراك، قانع شوند. (پيام در پي جنايت دريايي رژيم صهيونيستي در سواحل غزه
11/3/1389)
¤ دروازه آمريكا به روي شما بسته است!
آمريكائي ها به خاطر اين نوكري [به حسني مبارك] پاداش هم ندادند. امروز هم به او پاداش نمي دهند. امروز هم هر ساعتي كه او از مصر فرار كند و خارج بشود- به اميد خدا- مطمئن باشد كه اولين دروازه اي كه به روي او بسته خواهد بود، دروازه هاي آمريكاست؛ راهش نمي دهند؛ همچنان كه بن علي را راه ندادند، همچنان كه محمدرضا را راه ندادند. اين ها اين جوري اند. اين كساني كه دلشان براي دوستي آمريكا و رفاقت با آمريكا و اطاعت از آمريكا مي تپد، اين نمونه ها را ببينند. اين ها مثل شيطانند. در دعاي صحيفه سجاديه مي فرمايد شيطان وقتي كه من را دچار مي كند، بعد نگاه مي كند آن طرف- به تعبير بنده- به من مي خندد، به من پشت مي كند، اعتنائي نمي كند. اين ها اين جورند. آمريكائي ها به وسيله اين افراد حقير و ضعيف، دنبال منافع خودشانند. (بيانات در خطبه هاي نماز جمعه تهران 51/11/1389)
¤عاقبت ديكتاتورهاي تاريخ مصرف دار
آنچه كه تا امروز در مورد اين كشورها و ديگر كشورها همواره در رفتار آمريكائي ها ديده شده، پشتيباني از ديكتاتورها بوده است. از حسني مبارك تا آخرين لحظه اي كه مي شد دفاع كنند، دفاع كردند؛ بعد ديدند ديگر نمي شود، آن وقت انداختندش دور! اين هم يك درس عبرتي است براي سردمداران وابسته به آمريكا كه بدانند آن وقتي كه ديگر تاريخ مصرف خود را طي كنند و فايده شان را از دست بدهند، اين ها مثل يك پارچه كهنه اي آن ها را دور مي اندازند و به آن ها اعتنائي نمي كنند! اما اين ها تا آخرين لحظه از ديكتاتور دفاع و حمايت كردند. (بيانات در حرم مطهر رضوي 1/1/1390)
¤عاقبت اشتباه سعودي نفرت ملت منطقه است
به نظر ما دولت سعودي اشتباه كرد، نبايد اين كار را مي كرد؛ خودش را در منطقه منفور مي كند. خب، آمريكائي ها هزاران كيلومتر با اينجا فاصله دارند؛ اگر منفور هم بشوند، ممكن است برايشان آنقدر اهميت نداشته باشد؛ ليكن سعودي در اين منطقه دارد زندگي مي كند؛ ملت ها از او متنفر باشند، مبغوض ملت ها باشد، برايش خيلي خسارت سنگيني است. آن ها اشتباه كردند اين كار را كردند. هر كس ديگر هم اين كار را بكند، اشتباه كرده. (بيانات در حرم مطهر رضوي 1/1/1390)
¤با وحشي گري عقده هاي مردم را غليظ تر مي كنيد
ما نظرمان را صريح گفته ايم؛ ما از اخم قدرتهاي پوشالي دنيا هرگز نترسيديم، ملاحظه نكرديم و نخواهيم كرد. ما حرف حق و موضع حق را صريح بيان مي كنيم. موضع حق اين است كه مردم بحرين حق دارند؛ معترضند، اعتراضشان هم بجاست. با هر انسان صاحب بينشي در دنيا مي خواهيد اين را در ميان بگذاريد، وضعشان را بگوئيد، نوع حكومت كردن به اين مردم مظلوم را بگوييد، نوع كاري كه حكام آنجا در استفاده از اين كشور كوچك كردند، تشريح كنيد، تا ببينيد دستگاه حاكم را محكوم مي كنند يا محكوم نمي كنند. اشتباه مي كنند با مردم مواجه مي شوند؛ فايده اي ندارد. خب، ممكن است شما يك فشاري بياوريد، وحشيگري اي بكنيد، يك چند صباحي يك آتشي را خاموش كنيد؛ ليكن خاموش نخواهد شد، روزبه روز عقده هاي مردم را بيشتر و غيظ آن ها را شديدتر خواهيد كرد. يك وقت آنچنان زمام كار از دستتان در خواهد رفت كه ديگر هيچ جوري نشود بخيه زد. اشتباه مي كنند؛ هم آن ها اشتباه مي كنند، هم آن كساني كه از خارج از بحرين نيرو وارد مي كنند، بشدت در اشتباهند؛ خيال مي كنند با اين حرف ها مي شود حركت يك ملت را از بين برد. (بيانات در جمع مردم استان فارس3/2/1390)

 



عزاداري و ولايت مداري

كوثر طوسي
حضرت فاطمه زهرا(سلام الله عليها) شهيده راه ولايت است كه در دفاع از اميرالمومنين به اين مقام دست يافت. حيات وي بهترين الگو براي بسط دو فرهنگ تولي و تبري در عملكرد سياسي و اجتماعي تلقي مي شود، تبري و دوري جستن از دشمنان اسلام و مستكبرين و تولي نسبت به ولايت و امام زمان خويش.
از جمله ويژگي هاي بارز در زندگي حضرت زهرا(س) حمايت ايشان از ولايت و اصل امامت است كه حتي در اين مسيردر مقابل خطرات و هجمه هاي دشمنان خود را سپر ولايت قرار داد و از بذل جان خويش دريغ نكرد چرا كه دين و ولي خدا را از هر چيزي برتر و مهمتر مي دانست. دفاع جانانه وي در برابر جريان انحرافي سقيفه،اعتراض به بدعت حكميت و قيام تك نفره وي براي حفظ جان اميرالمونين با باز كردن درب، حضرت زهرا (س) را بعد از 1400 سال همچنان به عنوان بهترين الگو و اسوه ولايت پذيري در همه عصرها و زمان ها معرفي مي كند.
ولايت مداري زمان نمي شناسد و در اين راستا با وجود عزادار بودن حضرت زهرا(س) به دليل وفات پيامبر اكرم(ص)، وي با استفاده از مجلس عزاداري و برپايي آن به تبيين صحيح مفهوم ولايت و اعتراض به بدعت شكل گرفته در جامعه نبوي پرداخت.
تعظيم عزاداري فاطميه، تعظيم فرياد اعتراضي است بر كسوف شيطاني و سياسي عصر كه جريان خدا محور جامعه را دچار زاويه كردو كسي كه حتي با نحوه تشييع مخفيانه خود در اعتراض به وضعيت انحرافي صورت گرفته كوتاهي نكردو با قبر مخفي خود اشرافيت و تاخر جاهلي را كه منشأ شكل گيري سقيفه بود رسوا ساخت. لذا اهميت عزاداري براي حضرت زهراي مرضيه به دليل اهميت شناخت صحيح جريان هاي مختلفي است كه سعي در انصراف جامعه از جريان حق دارند.
عزاداري فاطميه تبلور دائمي حركت و قيام حضرت فاطمه(س) است و لبيكي به ايشان براي نشان دادن شناختن هدف و رويكرد سياسي وي. از اين جهت عزاداري براي حضرت زهرا در واقع سياسي ترين گريه است كه مظلوميت هميشگي تشيع را فرياد مي زند.
عزاداري يك نوع حركت، واكنش و اعتراض به عملكردها و رويه ها است، در اين مورد درباره ، عزاداري و مجلس تعظيم به پا داشتن،
امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد : «كسي كه قطره اشكي درباره ما بريزد، به خاطر خوني كه از ما ريخته شده و يا حقي كه از ما غصب شده است و يا آبرويي كه از ما هتك شده است و... خداوند در قبال اين اشك ساليان دراز او را در بهشت جاي مي هد»
مراسم عزاداري و روضه خواني در تقويت مذهب تشيع، گسترش و نفوذ آن نقش بسزايي داشته است چرا كه علاوه بر آنكه بستري براي انتقال فرهنگ و مباني اهل بيت(عليهم السلام) و اسلام بوده، هميشه جرقه زننده حركت هاي خودجوش عليه دشمنان و مستكبران نيز بوده است. حكومت هاي ضدشيعه تداوم يافته در بستر زمان از گذشته تا امروز عاملي مهم در مغفول ماندن عزاداري سياسي هستند زيرا اين حكومت ها عزاداري سياسي را به ضرر خويش ديده و اركان حاكميت ظالمانه خويش را در اثر تحقق آن متزلزل مي يايند.
امروزه تخريب مساجد و حسينيه ها در بحرين همزمان با ايام فاطميه در همين راستا صورت مي گيرد.
برگزاري مراسم عزاداري حضرت زهراي مرضيه جلوه هاي سياسي بسياري دارد از جمله؛
1. مهمترين فايده و ثمره بزرگداشت فاطميه، احياي تفكر شيعي است، زيرا حضرت زهراي مرضيه اولين رسواكننده جريان انحرافي شكل گرفته بعد از رحلت رسول الله(ص) است.
2. حضور مردم در اين عزاداري ها منجر به ايجاد وحدت و يكپارچگي بين مسلمانان و شناخت خطوط انحرافي شده و يك نوع بسيج اجتماعي و سياسي به منظور تداوم راه بانوي بزرگوار حضرت فاطمه زهرا(س) است.
3. عزاداري در ايام فاطميه يك حركت و موج است، يك مبارزه اجتماعي است. همين عزاداري ها سبب مي شود كه شور و عاطفه حسيني، از شعور و شناخت برخوردار گردد و ايمان را در ذهن جامعه هوادار، زنده نگه دارد. خون و شهادت و عزاداري احياي خط رساندن صداي مظلوميت اهلبيت عصمت و طهارت ـ عليهم السّلام ـ به گوش تاريخ است....
4. فاطميه دعوت به دين و آگاه شدن از حقايق آن و فراخواني مردم به صلاح و اصلاح و دوري از انحرافات است
مسئله مهم در عزاداري هاي فاطميه شناخت آسيبها و تلاش در رفع آن ها است.
آن چه در نگاه شرع مقدس اسلام و ائمه دين(ع) معتبر و ارزشمند است عزاداري براي بسيج اجتماعي و سياسي به منظور ادامه دادن راه حضرت زهرا و ائمه معصومين عليه السلام در همه عصرها و زمان ها و مبارزه با ظلم، جور و فساد نظام هاي مخالف با اسلام و سيره و روش ائمه دين(ع) است.
ولايت مداري حضرت فاطمه زهرا در دفاع از حريم رسالت و امامت وذكر اين نكته كه وي در اين راه تمام هستي و خود را فدا كرد به عنوان الگويي جهت فهم تولي نسبت به ولايت مداران و تبري از ولايت گريزان محسوب مي شود

 



سردار غلامرضا جلالي رئيس سازمان پدافند غيرعامل كشور تشريح كرد
جنگ همه جانبه آمريكا عليه ايران در حوزه اقتصاد

با تقويت بنيه دفاعي كشور و افزايش هزينه هاي درگيري نظامي مستقيم با ايران، آمريكا براي رويارويي با انقلاب اسلامي به شيوه ها و ابزار جديدي متوسل شده كه محور عمده آن اقتصادي است. راهبرد اصلي آمريكا در مقابله با ايران، تضعيف توان اقتصادي كشور است.
تشكيل مركزي براي جنگ اقتصادي آمريكا توسط وزارت خزانه داري، ايجاد محدوديت براي شبكه بانكي، تعيين سقف براي دريافت منابع فاينانس، كنترل تعاملات اقتصادي همسايگان ايران و توقيف شركتهايي كه با ايران مناسبات مالي و تجاري دارند نمونه هايي از جنگ اقتصادي واشنگتن عليه تهران است كه جمهوري اسلامي ايران با اتخاذ اقدامات پدافندي و احتياطي توانسته است به خوبي تهديدات را رفع و از ظرفيت هاي جديد اقتصادي استفاده كند.
¤ سابقه طولاني آمريكا در جنگ اقتصادي
آمريكا به طور رسمي وارد جنگ اقتصادي با ايران شده است و مقابله اقتصادي دشمنان با ايران به عنوان يك عنصر تهديدكننده مهم براي كشور به شمار مي رود.
مفهوم جنگ اقتصادي در مقايسه با گذشته تغيير كرده است. در گذشته حمله نيروهاي نظامي به زيرساختهاي اقتصادي، جنگ اقتصادي ناميده مي شد اما امروز، حمله با ابزار اقتصادي، فناوري و تكنولوژي به مؤلفه هاي اقتصادي كشوري ديگر جنگ اقتصادي ناميده مي شود.
امروزه دولت هاي متخاصم براي ضربه زدن به ساختار اقتصادي كشورهاي ديگر از شيوه ها و ابزارهاي جديدي استفاده مي كنند كه داراي اثرات فلج كننده اي است.
محاصره اقتصادي كوبا، كره شمالي و عراق نمونه هايي از سابقه طولاني جنگ اقتصادي واشنگتن عليه كشورهاي مخالف خود است.
محاصره اقتصادي عراق از سال 1991 شروع و تا زمان سقوط رژيم صدام ادامه يافت كه طي آن، بغداد با شرايط اقتصادي سختي مواجه شد و همه بخش هاي سياسي و اجتماعي عراق نيز از اين تحريم تأثير گرفت و دولت عراق به شدت تضعيف شد. يكي از دلايل مهم موفقيت آمريكا در تحريم عراق، موقعيت ژئوپلتيك اين كشور بود كه محاصره عراق را تسهيل مي كرد.
¤ جنگ اقتصادي محور اصلي تهديد آمريكا عليه ايران است
جنگ اقتصادي محور اصلي تهديد آمريكا عليه ايران را تشكيل مي دهد. تاكنون سه قطعنامه عليه ايران منتشر شده كه محتواي هشتاد درصد آنها اقتصادي است. تحريم تكنولوژي، تحريم بانكي، تحريم پولي، محاصره بنادر و بازرسي بنادر و كشتي ها همگي ماهيتي اقتصادي داشته و براي محاصره اقتصادي ايران انجام مي شود.
¤ تشكيل مركز جنگ اقتصادي آمريكا در وزارت خزانه داري
واشنگتن بخشي را در وزارت خزانه داري ايجاد كرده است كه وظيفه اجرا، كنترل، نظارت و مديريت تحريم هاي اقتصادي عليه ايران را برعهده دارد.
اين مجموعه، فعاليت هاي اقتصادي را رصد و اجراي مفاد قطعنامه هاي شوراي امنيت سازمان ملل عليه ايران را پيگيري مي كند و همچنين طراحي مدل هاي جديد و كامل تر تحريم اقتصادي ايران را نيز در دستور كار دارد. آمريكا مدل تحريم اقتصادي هوشمند عليه ايران را دنبال مي كند و سياستمداران آمريكايي نيز به اجراي اين سياست اذعان كرده اند. پيگيري هاي انجام شده نشان مي دهد كه منشاي طراحي مدلهاي تحريم ايران به وزارت خزانه داري آمريكا مي رسد.
البته بايد توجه داشت كه كارآمدي سياست تحريم اقتصادي در فضاي كنوني به دليل توسعه شركت هاي چند مليتي و ايجاد رقابت شديد بين شركت ها و دولتها، زير سؤال رفته است به طوري كه حتي خود مقامات غربي نيز در كارآمدي اين تحريم ها ترديد دارند.
¤ جنگ بانكي آمريكا با ايران
اولين بخشي كه واشنگتن به دنبال تحريم آن بوده نظام بانكي و مالي است كه طي آن، غرب بلوكه كردن بخشي از منابع مالي كشور ما را دنبال كرد كه خوشبختانه با تدابير هوشمندانه نظام بانكي كشور، اين توطئه شكست خورد.
آمريكا علاوه بر وضع تحريم مستقيم عليه بانك هاي ايراني، بانك هاي ساير كشورها را نيز تحت فشار قرار داده تا اين كشورها از ارايه خدمات بانكي به ايران خودداري كنند.
¤ جنگ اقتصادي آمريكا عليه ايران در دبي
واشنگتن در برخي از كشورهاي همسايه كه با ايران تعامل اقتصادي دارند اقدام به ايجاد مراكز و مجموعه هايي براي كنترل فعاليت هاي تجاري و مالي كرده است. در پي تصميم آمريكا براي وضع تحريم هاي سازمان ملل، دبي به عنوان يكي از مراكزي كه داراي تعاملات اقتصادي با ايران است، در كانون توجه آمريكا قرار گرفته و واشنگتن از طريق آن سعي در ايجاد محدوديت اقتصادي براي ايران دارد.
بيش از هشت هزار واحد تجاري ايراني در دبي استقرار دارند و از طريق مجموعه اي كه توسط وزارت خزانه داري آمريكا در دبي ايجاد شده همه فعاليت هاي مالي و تجاري كه در تقويت توان اقتصادي ايران مؤثر است رصد مي شود.
اين مركز با هدف ايجاد اخلال در فعاليت هاي اقتصادي ايران، فعاليت برخي شركتها در دبي را متوقف و برخي از شركت هاي بخش خصوصي را نيز بلوكه كرده است. در ماه هاي اخير تعدادي از شركت هاي ايراني در دبي بلوكه شده اند كه نشان مي دهد قرارگاه جنگ اقتصادي آمريكا در اين زمينه فعال است.
اقدام ديگر آمريكا در دبي تمركز بر روي فعاليتهاي مالي اتباع ايراني است به طوري كه مبادلات نقدي بيش از 500 دلار كنترل مي شود. غرب به دنبال آن است كه به منظور محاصره اقتصادي ايران ظرفيت هاي كشور ما براي مبادله تجاري و مالي با كشورهاي همسايه را محدود و كنترل كند. دامنه تلاش غرب براي محاصره اقتصادي ايران گسترده تر از كشورهاي همسايه است.
¤ تلاش براي محدودسازي استفاده از فاينانس در جنگ اقتصادي توسط آمريكا
ايجاد محدوديت در استفاده ايران از فاينانس و ساير منابع خارجي يكي ديگر از ابزارهاي آمريكا براي تكميل چرخه تحريم اقتصادي ايران است. كشيده شدن موضوع فاينانس و استفاده از منابع مالي خارجي به قطعنامه هاي شوراي امنيت سازمان ملل توسط آمريكا نشان داد كه غرب به اهميت فاينانس در اقتصاد ايران پي برده و در تلاش است كه براي تهران محدوديت هايي را در اين زمينه ايجاد كند كه البته با اقدامات خوبي كه در اين زمينه انجام شد توانستيم از ساير ظرفيت ها براي تامين منابع مالي استفاده كنيم.
آمريكا از حدود يك سال قبل، تلاش كرد با همراه كردن ساير كشورها و تعيين سقف براي مبلغ فاينانسي كه ايران از طريق منابع خارجي تامين مي كند پروژه تحريم اقتصادي تهران را تكميل كند. توجه آمريكا به فاينانس نشان داد كه جنگ اقتصادي واشنگتن با تهران جنگي همه جانبه بوده و با فراتر رفتن از بانك ها به فاينانس و استفاده از منابع مالي ساير كشورها نيز كشيده شده است.
اما سياست هاي آمريكا در اين خصوص بي نتيجه است. بيشتر كشورها با دنبال كردن منافع ملي خود، از همراهي با واشنگتن خودداري كرده و برقراري تعامل اقتصادي گسترده با ايران را دنبال مي كنند.
¤ اقدامات آمريكا در جنگ اقتصادي با ايران رصد مي شود.
اقدامات خصمانه آمريكا عليه ايران كه نوعي جنگ اقتصادي است رصد مي شود كه البته بايد دامنه آن گسترده تر شود. بررسي نقاط ضعف كشور گامي مهم در پدافند غيرعامل است. با بررسي تهديدات، تحريم ها، قطعنامه ها و اقدامات فراتر از قطعنامه اي كه انجام شده است نقاط ضعف و آسيب پذير كشور ما مشخص مي شود. پس از شناخت آسيب ها و رصد كامل تهديدات، كار گروه هاي مختلفي تشكيل مي شود تا متناسب با تهديد، اقدامات پدافندي انجام شود.
بايد همه حوزه هاي اقتصاد كلان و خرد را براساس تهديدات دشمن و توان كشور ارزيابي و اقدامات مناسب براي پاسخ گويي به تهديدات را اتخاذ كرد تا آسيب پذيري بخش هاي مختلف اقتصادي كاهش پيدا كند.
وظيفه شناسايي تهديد در دستگاه هاي اجرايي برعهده سازمان پدافند غيرعامل است كه آن را انجام داده و در مرحله بعد بايد دستگاه هاي اجرايي اقدامات لازم را براي مقابله انجام دهند.
ايمن سازي شبكه بانكي در مقابل تهديدات سايبري
باتوجه به گسترش روزافزون استفاده از اينترنت و سايبر در فعاليتهاي بانكي و افزايش رويكرد نظام مالي و اقتصادي به فناوري اطلاعات لازم است زيرساختهاي سايبري ايمن براي فعاليت اقتصادي فراهم شود تا چرخه اقتصاد در مقابل حملات، مختل نشود و به پايداري لازم برسد.
بايد يك همت جمعي در كشور ايجاد شده و همه دستگاه ها و سازمان هايي كه از حوزه سايبر مورد تهديد قرار مي گيرند با هدايت سازمان پدافند غيرعامل سرمايه گذاري لازم را براي ايمن سازي انجام دهند و نسبت به توليد نرم افزارهاي بومي اقدام كنند تا در آينده اي نزديك هيچ نگراني در اين خصوص وجود نداشته باشد. باتوجه به اينكه سازمان پدافند غيرعامل، وظيفه سياست گذاري، هدايت و نظارت را برعهده دارد، براي حفاظت سايبري از شبكه بانكي كشور اقدامات خوبي انجام شده است.
¤ توجه به پدافند غيرعامل در پروژه هاي اقتصادي
اقدامات پدافند غيرعامل براي مقابله با تهديدات اقتصادي شامل سه مرحله است. گام اول شامل تعريف، برآورد و ارزيابي تهديد است و در گام دوم، آسيب شناسي و شناخت نقاط ضعف انجام و در مرحله سوم اقدامات لازم براي رفع تهديدات اتخاذ مي شود.
براي مقابله با حملات نظامي به تاسيسات و زيرساخت هاي اقتصادي كشور، اقدامات پدافندي در اجراي همه پروژه هاي اقتصادي مورد توجه قرار مي گيرد. طبق روال عادي، براي همه پروژه هاي اقتصادي كشور در حوزه هاي نفت، پتروشيمي، برق، آب و ارتباطات سياست هاي پدافندي به اجرا گذاشته مي شود. در حوزه مالي و تجاري نيز توصيه ها و سياست هاي پدافندي براي اجرا به دستگاه هاي اجرايي ابلاغ شده است.
¤ تشكيل قرارگاه مقابله با تهديدات اقتصادي در وزارت اقتصاد
ضرورت دارد يك قرارگاه براي پدافند غيرعامل در حوزه اقتصاد در وزارت امور اقتصادي و دارايي تشكيل و مسايل مرتبط در آن، بررسي، پايش و مديريت شود. سازمان پدافند غيرعامل آمادگي كامل براي همكاري با دستگاه هاي اجرايي در اين خصوص را دارد.
منبع: ايرنا

 



تكيه بر باد

امير رفيعي
«دشمن آمريكا بودن ممكن است خطرناك باشد اما دوست آمريكا بودن مصيبت بار و مهلك است»
اين كنايه ظريف «هنري كيسينجر» پدر ديپلماسي و ستون 50 ساله سياست خارجي كاخ سفيد، وزير خارجه نيكسون و فورد، استراتژيست اصلي جنگ سرد و طراح سياست هاي مهار منطقه اي آمريكا مي باشد كه همين چند روز پيش و به دنبال حوادث اخير منطقه در باب خصومت و دوستي با آمريكا بيان كرد.
اين توصيف كيسينجر كه در ارتباط با تحولات منطقه اي بيان شده و با عملكرد چند ده ساله سياست خاورميانه اي ايالات متحده آمريكا مرتبط است، علاوه بر اينكه بار معنايي و كنايه اي ظريفي به همراه دارد از منظري كلان و در ارتباط با تحولات بين المللي قياس روشني از استراتژي هاي سياسي، نظامي، اقتصادي و فرهنگي اين كشور به دست مي دهد.
اشاره به اين نكته ضروري است كه از همان اوان استقلال آمريكا و تلاش هاي پدران بنيانگذار (foung fothers) اين كشور براي توسعه و پيشرفت آن، تكيه به منافع اساسي و حياتي ملي به عنوان اولويت عملكرد سياست خارجي آمريكا مطرح بوده و ساليان دراز تا به امروز، اين اولويت با شدت و جديت بيشتري ادامه يافته است.
بر همين اساس جرج واشنگتن اولين رئيس جمهور تاريخ آمريكا از منافع ملي به عنوان چراغ راهنماي سياست خارجي آمريكا ياد كرده و ضرورت تقدم و همچنين تلاش براي تأمين همه جانبه اين منافع و علائق ملي را حياتي توصيف كرد.
البته اين تعبير كيسينجر كه پس از سقوط پي درپي ديكتاتورهاي مورد حمايت آمريكا در منطقه اظهار شد، در چند هفته اخير از زبان اوباما نيز به گوش رسيد. اوباما به صراحت در اولين واكنش هاي خود به حوادث منطقه خاورميانه از منافع واشنگتن سخن به ميان آورده و تأكيد كرد كه منافع ما ايجاب مي كند سياست خارجي ما در چه جهتي حركت كند.
براساس همين منطق آمريكا با ادعاهاي دروغين حمايت از مردم منطقه در كشورهايي مانند ليبي دخالت نظامي كرده و براي تأمين منافع نفتي خود اين كشور را آماج حملات هوايي و موشكي قرار داد و از طرف ديگر در برابر كشتار و قتل عام بيرحمانه و وحشيانه مردم مظلوم بحرين سكوت كرده و عملا با پشتيباني از رژيم مستبد و غيرانساني آل خليفه اقدامات ضدبشري آنان را تأييد مي كند.
اين منطق آمريكا خيزش مردمي و ملي فراگير بحرين را حركاتي خشونت آميز، قوم گرايانه و غير دموكراتيك دانسته و فتنه انگيزي هاي اقليت هاي ناچيز وابسته به خود را مصداق عيني دموكراسي و جنبش هاي مردمي مي داند.
آمريكا بر اين اساس به اقتضاي منافع خود حتي به دوستان و متحدان استراتژيك خود رحم نكرده و زماني كه حمايت از اين مهره ها را به ضرر منافع خود قلمداد نمايد به مثابه عناصري بي خاصيت آنها را دور مي اندازد. اين منطق سياست خارجي آمريكا كه گويا از سوي حاكمان مستبد منطقه ناديده انگاشته شده يا درك نشده و يا در بهترين حالت جدي گرفته نشده پايه هاي حكومت سست آنان را فرو ريخت و ناباوري از واكنش ايالات متحده همراه با غافلگيري ناشي از طوفان هاي خروشان مردمي سرنوشت رقت انگيزي را براي آنان رقم زد.
البته ناگفته نماند كه ايالات متحده آمريكا به درستي درك كرده بود كه قيام هاي مردمي و مذهبي ملت هاي منطقه با فرضيات و آموزه هاي ليبرال دموكراسي همخواني ندارد و نمي تواند چتر ليبراليسم را بر سر جنبش هاي ملي و اسلامي منطقه بگستراند، لذا در وهله اول به صورت آشكار و پنهان به مقابله با اين جنبش هاي مردمي پرداخت و در وهله دوم به فرموده مقام معظم رهبري «تا جايي كه مي توانست از اين مهره ها استفاده نمود و سپس وقتي به آنها نيازي نداشت آنها را دور انداخت.»
حسني مبارك، بن علي، معمر قذافي، علي عبدالله صالح و در ساليان گذشته صدام از جمله مهم ترين متحدان منطقه اي آمريكا بودند كه سالياني به عنوان كارگزاران مستقيم منافع و اهداف اين كشور عمل كردند و آمريكا تا جايي كه مي توانست از اين مهره ها بهره برداري مي كرد ولي سرانجام چون نيازي به آنها نداشت و به عبارت بهتر بيش از اين نمي توانست از آنها استفاده كند، حمايت خود را قطع كرده و براي سقوط آنها وارد عمل شد.
مصر در زمان حسني مبارك بزرگ ترين دريافت كننده كمك هاي مالي واشنگتن به شمار مي رفت و سالانه ميلياردها دلار پاداش خوش خدمتي به آمريكائيان را دريافت مي كرد.
بن علي با بهره گيري از كمك هاي آمريكا، در طرح هاي اصلاحي دولت نسخه هاي ليبرال دموكراسي غرب را عينا پياده مي كرد و مواضع اسرائيلي و ضداسلامي او به عنوان جزئي از توافقات پنهاني با غربي ها براي پياده كردن دموكراسي آمريكايي در تونس و همچنين جبهه گيري عليه جريان مقاومت منطقه به شمار مي رفت.
قذافي در ساليان اخير ضمن برقراري روابط بسيار نزديك با مقامات آمريكايي برنامه هاي هسته اي خود را كنار گذاشته و به همين دليل از امتياز لغو تحريم هاي اين كشور و همچنين تحريم هاي بين المللي برخوردار شد.
علي عبدالله صالح كه اكنون از سوي آمريكا مطرود شناخته شده و مقامات آمريكايي دائما بر كناره گيري او اصرار مي ورزند تا قبل از اينكه سيل خروشان قيام هاي مردمي دامنگير او نيز شود يكي از نزديك ترين حكام منطقه به آمريكا محسوب مي شد كه با دريافت حجم عظيمي از كمك هاي ايالات متحده به تأمين اهداف و منافع منطقه اي اين كشور كمك شاياني مي كرد.
صدام حسين نيز كه به جيره خواري آمريكا معروف بوده و از كمك هاي نظامي و مالي اين كشور برخوردار بود تا موقعي كه در جهت منافع آمريكا حركت مي كرد مورد حمايت اين كشور بود ولي از زماني كه منافع آمريكا بركناري اين مهره را ايجاب مي كرد صدام حسين نيز از زمره دوستان آمريكا خارج شد.
يكي از بهترين نمونه ها در اين زمينه محمدرضا شاه پهلوي بود. او قريب به 30 سال مهم ترين متحد آمريكا در منطقه به حساب مي آمد و ساليان سال به انواع تسليحات نظامي براي پيشبرد اهداف آمريكا در منطقه تجهيز شده بود.
اين مهره محبوب آمريكايي ها نيز زماني كه مورد خشم و غضب ملت خود قرار گرفت و ادامه پشتيباني از او برخلاف منافع اين كشور بود، از زمره دوستان آمريكا بيرون آمد.
نمونه هايي از اين دست و بسياري نمونه هاي ديگر بين المللي كه در طول تاريخ سياست خارجي آمريكا گرفتار دام بازي منافع اين كشور شده اند به خوبي چهره عريان اين كشور را در كاربست آموزه هاي غير منعطف «رئاليسم» و انديشه هاي ضداخلاقي ماكياوليسم نشان مي دهد.
عرصه سياست بين الملل امروزي به صورت بسيار روشني گوياي وجهه سياست خارجي آمريكا است.
اين كشور امروزه مورد تنفر عميق مردم كشورهاي گوناگون نظام بين الملل مي باشد و سياست هاي آن مورد اعتراض و انتقاد مردم و نخبگان دولت هاي جهان قرار دارد.
به قول كيسينجر «دوستي با آمريكا مصيبت بار است» و دولتمرداني كه به بهاي از دست دادن پايگاه مردمي خويش به متحدان استراتژيك آمريكا تبديل شده اند، سرنوشت بسيار شومي در انتظارشان است.
سرنوشت حاكمان مستبد خاورميانه درس هاي بزرگي براي متحدان بين المللي آمريكا بود به طوري كه اين عدم حمايت آمريكا مورد انتقاد وسيع دوستان و متحدانش واقع شد و به همه آنان فهماند كه ايالات متحده تكيه گاه مطمئني نيست.
سياست هاي بين المللي آمريكا از جانب مردم كشورش نيز مقبول نبوده و محافل علمي و دانشگاهي آمريكا امروزه شديدترين انتقادها را عليه سياست ها و استراتژي هاي كشورشان دارند.
جوزف ناي تحليلگر برجسته سياست بين الملل و استاد دانشگاه هاي آمريكا در انتقاد از سياست خارجي آمريكا بيان مي دارد كه «در كميسيون دو حزبي قدرت هوشمند كه در سال 2007 ميلادي با حضور اعضاي كنگره، سفيران پيشين، فرماندهان بازنشسته و سران سازمان هاي غيرانتفاعي در مركز مطالعات استراتژيك واشنگتن برگزار شد، همگان بر اين باور بودند كه وجهه و قدرت تأثيرگذاري آمريكا در سال هاي اخير كاهش يافته است و آمريكا بايد به جاي صادرات ترس به جهان، اميد و خوش بيني را به جهانيان انتقال دهد.»

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14