(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 27 تیر 1390- شماره 19976

نگاهي به وضعيت درمان در شهرستان ها و مناطق محروم- بخش نخست
درمان ، مشكلات بيماران و توضيح مسئولان



نگاهي به وضعيت درمان در شهرستان ها و مناطق محروم- بخش نخست
درمان ، مشكلات بيماران و توضيح مسئولان

پريسا جلالي
- شما را به خدا بستري اش كنيد.
- تخت خالي نداريم.
- ديابت داره. دكتر گفته اگه زودتر بهش رسيدگي نشه ممكنه كليه اش رو از دست بده.
- تخت نمي خواهيم. روي زمين پتو بيندازند همين جا توي راهرو.
- خانم محترم نميشه. اگه ببينن بيمار اضافه قبول كرديم براي ما مسئوليت داره. امروز كه جواب آزمايش رو گرفتين برين پس فردا صبح اينجا باشين تا آزمايش بعدي رو انجام بده. زمان عمل هم يك هفته ديگه است.
- من كه هر روز نمي تونم شوهر نابينام رو تا شمال ببرم و بيارم. اينجا هم نه آشنا و فاميلي داريم و نه پولي كه ببريمش بيمارستان خصوصي.
- بهتر بود تو شهر خودتون مداوايش مي كرديد.
- نه پزشك متخصص داره و نه امكانات و تجهيزات!
حكايت تلخ كمبود امكانات درماني و بيمارستاني در برخي شهرستان ها و روستا و مناطق محروم قصه عجيب از سرنوشت اهالي اين مناطق است كه مجبورند براي مداواي بيماري كيلومترها تا مركز استان و يا اغلب تا شهر تهران طي كنند.
بيمارستان امام خميني تهران، بيمارستان تامين اجتماعي فياض بخش و بيمارستان ميلاد تا بيمارستان هاي خصوصي، همه و همه پذيراي مسافراني اند از شهرهاي دور.
تخت خالي نداريم
با مراجعه اي گذرا به بيمارستان هاي تهران بيشتر از اينكه بيماران پايتخت نشين را ببينيم شاهد مسافراني هستيم كه در كنار بيماري از بسياري مشكلات مثل بي سرپناهي و سرگرداني همراهان بيمار رنج مي برند و اميدوارند هرچه زودتر با بهبود بيماري به شهر و ديارشان برگردند.
«خدا هيچ بني بشري را گرفتار بيمارستان و غربتش نكند.»
لباس هاي نامرتب و سر و صورت سياه شده اش زير نور آفتاب تابستان و موهاي نامرتبش نشان مي دهد چند روزي است روي آينه نديده است.
حسين مقدمي است از روستاهاي اطراف اراك كه وقتي مي فهمد براي مصاحبه به سراغش رفته ايم سر حرف را باز مي كند و مي گويد: دو هفته است كه خانه و زندگي ام را رها كرده ام و با مادر سرطاني ام آمديم تهران تا معالجه شود. روزهاي اول مشكلات خودش را داشت و روزهاي بعد مشكلات ديگري به آنها اضافه شد.
او در ادامه حرفهايش به خبرنگار سرويس گزارش كيهان مي گويد: روزهاي اول دغدغه ما اين بود كه بستري شود و تخت خالي برايش پيدا كنيم. مادرم سه روز در اورژانس معطل بود تا وارد بخش شود. دو روز هم منتظر بوديم تا دكتر بياد و بتوانند نمونه برداري كنند. بعد كه خيالمون راحت شد و اين كارها را انجام داديم هزينه اي كه براي درمان مقرر شده آن قدر سنگين است كه از عهده من كشاورز برنمي آيد.
مقدمي اضافه مي كند: من هم روزها و شب ها روي يك صندلي كنار تخت مي گذرانم و گاهي اوقات كه نيازي به تهيه دارو از بيرون نيست و ديگر لازم نيست به انواع و اقسام داروخانه هاي تهران سربزنم تا نسخه ها رابپيچم به حياط مي آيم و زير سايه درختان بيمارستان مي نشينم. اما مشكل فقط همين ها نيست. پولي كه با خودم آورده ام تمام شده و تلفن كردم يك مقدار ديگر برايم واريز كنند.
اگر به تهران نمي آمديم...
فقدان امكانات درماني و تجهيزات بيمارستاني مهم ترين مسئله اي است كه بيماران را از نقاط دور به سمت شهر تهران سوق مي دهد به اين اميد كه از بهترين مزاياي درماني برخوردار شوند. هر چند اين تصور بيراه نيست و واقعيت دارد اما همين برداشت ذهني موجب مي شود افراد نسبت به توانايي پزشكان و پرسنل درماني ترديد كنند و سختي سفر و بي خانماني را به جان بخرند تا بيمارشان را به هر ترتيبي در بيمارستان هاي اين شهر بستري كنند.
در حالي كه اغلب شهرهاي بزرگ و مراكز استان طي سال هاي اخير مجهز به كادر پزشكي زبده و امكانات درماني مناسب است و مي تواند همه مراجعان استان را پاسخگو باشد.
سرور خسروجردي، مادري كه سه فرزندش را نزد اقوامش در شهرستان گذاشته و براي درمان به تهران آمده است مشكلاتي كه اين روزها داشته را بيشتر از درد و رنج بيماري اش مي داند.
او در پاسخ به اين كه بهتر نبود به همان بيمارستان هاي شهرشان رضايت مي داد و به تهران نمي آمد، مي گويد: سال پيش كه قسمتي از سينه ام درد داشت در همان شهرستان خودمان رفتم دكتر اما با چند تا قرص مسكن خوب نشدم و بعد از تمام شدن داروها حالم بدتر شد. اگر دكتر خوبي بود كه متوجه مي شد سرطان دارم و همان وقت پيشگيري مي كرد. دختر همسايه مان هم مشكل منو داشت و سال گذشته زير دست همين دكترها مرد.
مقدمي كه حرف هاي مادرش را اغراق مي داند و معتقد است پزشكان خوبي در شهرشان هست مي گويد: پزشكان خوبي آنجا هستند اما مشكل اينه كه امكانات درماني كم است و دستگاه هاي مجهزي نيست و همين باعث شده مردم نسبت به دكترها هم بدبين شوند.
علي اصغر هادي زاده بيمار بخش عفوني است، همسرش مي گويد سومين روز از بستري اش مي گذرد اما هنوز كسي به وضعيتش رسيدگي نكرده است.
خانم هادي زاده هم از كم كاري پرستاران مي گويد و نگراني از آخر و عاقبت حال بيمارش را بدترين تجربه بودن در تهران ذكر مي كند.
او هم درددلش را با ما اين طور مطرح مي كند: سه روز است شوهرم را بستري كرده ايم. ديابتي است و زخم پا باعث شده انگشتش سياه شود و قرار است انگشت پايش را قطع كنند. قبل از اين سه روز همه تلاشمان اين بود كه هر طور شده بستري شود اما تخت خالي نداشتند و نگران بوديم بقيه انگشتانش سياه شود و بيماري اش بدتر شود.
اين خانم 43 ساله ادامه مي دهد: شوهرم نصف روز را روي صندلي ويلچر گذراند و بعد دو روز در اورژانس بيمارستان بود و بعدا به بخش منتقل شد. در صورتي كه پزشك برايش نوشته بود جواب آزمايش فورا آماده شود هنوز جوابي به ما نداده اند و گفته اند فردا اگر نتيجه آزمايش هايش آماده شد براي عمل مي برند.
وي اضافه مي كند: كادر بيمارستان كم كاري مي كنند و كسي به حرف هايمان گوش نمي دهد. اينجا همه سرشان شلوغ است و دكتر هم وقتي مي آيد چند دقيقه بيشتر وقت نمي گذارد. درست است كه در شهرستان خودمان امكانات نيست اما حداقل بيمارستان ها خلوت ترند و پرستاران بهتر به بيماران رسيدگي مي كنند. البته در شهرستان خودمان مي توانستند مشكل شوهرم را حل كنند اما خودمان تصميم گرفتيم به تهران بياييم چون به پزشكان بيمارستان هاي تهران بيشتر اعتماد داريم!
وقتي از او مي پرسيم چرا با وجود مطلوب بودن شرايط درماني به تهران آمده است و رنج سفر سخت و طاقت فرسا را براي خود و همسرش فراهم كرده مي گويد: به تهران آمديم تا خيالمان براي درمان راحت باشد چون همه دكترهاي باتجربه اينجا هستند و اگر مشكلي پيش آمد بيمارستان ها امكانات خوبي دارند و مي توانند رسيدگي كنند.
اعتماد به پزشكان شهرستاني
گاهي تجربه هاي تلخ از دست دادن عزيزان بيمار طي سال هاي دور به علت نبود امكانات درماني تلخي هاي آوردن بيمار به تهران را كم مي كند.
البته نمي شود از امكانات ناچيز درمان در برخي از شهرستان ها هم غافل شد.
مثلا شهرستان شهريار در مجاورت پايتخت و با مهاجرت بي رويه و نرخ رشد 7/8 درصدي با كمبود شديد مراكز درماني و بيمارستاني مواجه است.
كمبود كادر درماني و پرستاري و پزشك متخصص و عمومي و تجهيزات بيمارستاني اين مشكلات را دوچندان كرده است و با اين اوضاع و احوال، مردم منطقه كه اكثرا كارگر هستند، مجبورند براي امور درماني با قبول مسافت طولاني، خطرات جاده، ترافيك و هزينه بالاتر و مشكلات ديگر به شهر تهران يا كرج مراجعه كنند.
و يا شهر ياسوج كه به گفته رئيس دانشگاه علوم پزشكي اش هرچند در سفر دوم هيئت دولت به كهگيلويه و بويراحمد احداث 84 خانه بهداشت به تصويب رسيد اما متاسفانه بودجه آن تحقق نيافت و تنها 30 خانه بهداشت ساخته شده است.
كمبود و حتي نبود پزشك متخصص در برخي رشته ها از جمله چشم پزشك و جراح قلب هم از عمده ترين گلايه هاي شهروندان قايني است كه مجبورند مسير درمان را تا مشهد و گاهي تهران طولاني كنند و به همين شكل ديگر شهرستان ها و روستاها و مناطق محروم كه از امكانات درماني كامل محرومند و يا در صورت مجهز بودن هنوز نتوانسته اند اعتماد مردم را به خود جلب كنند.
شهروند كاشاني كه در تهران با او ملاقات مي كنيم به نبود جراح قلب اشاره مي كند و مي گويد: به دليل نبود جراح قلب بيماران بايد پس از تشخيص پزشك مربوطه براي درمان به مناطق ديگري بروند كه اين رفت وآمدها علاوه بر تحميل هزينه هاي زياد مشكلاتي هم براي آنان به دنبال دارد. گاهي پزشكان توصيه مي كنند براي درمان و استفاده از بيمارستان به تهران برويد و از امكانات آنجا استفاده كنيد.
محمدعلي زارع كارمند در ادامه گفت و گويش به خبرنگار سرويس گزارش كيهان مي گويد: بسياري از پزشكان متخصص در اين شهر پس از گذراندن دوره هاي آموزشي به ديگر مناطق يا شهرهاي بزرگ منتقل مي شوند. خب اين موضوع براي بيماراني كه اعتمادشان به پزشك جلب شده و از عملكرد او راضي هستند جالب نيست. اين وظيفه مسئولان است تا زمينه ماندگاري و جلب رضايت پزشكان مورد اعتماد شهروندان را فراهم كنند.
او ادامه مي دهد: حتي كمبود پزشك متخصص زنان باعث مي شود زنان براي معالجه بيماري هرچند كوچك خود مجبور شوند به مناطق دور بروند تا پزشك خانم پيدا كنند. در صورتي كه مي شود با ايجاد امكانات محدود براي دانشجويان پزشكي آنها را اينجا نگه داشت و مشكل مردم را هم حل كرد.
عدالت در سلامت دغدغه اي جدي
رقم پايين تجهيزات پزشكي و درماني مناسب زنگ خطري است كه بايد به صدا درآيد و دست اندركاران و متوليان بهداشت و درمان كشور آن راجدي بگيرند تا مردم مناطق محروم و روستاها بيش از اين دچار خسارت هاي مالي و روحي قرار نگيرند.
نبود امكانات بهداشتي و درماني در برخي مناطق محروم و شهرستان ها موضوعي كه اكبر رنجبرزاده عضو كميسيون بهداشت و درمان مجلس بدان اذعان دارد و در اين مورد به گزارشگر كيهان مي گويد: دغدغه نمايندگان مجلس و كميسيون بهداشت و درمان عدالت در سلامت براي همه اقشار مردم به ويژه در مناطق محروم است.
وي در ادامه تاكيد مي كند: لازمه عدالت در سلامت اجرايي كردن اين هدف به كمك امكانات و تجهيزات مورد نياز در تمام سطوح جامعه به صورت مساوي و در روال منطقي است تا پزشكان زبده در مناطق محروم و روستاها مستقر شوند و منابع انساني مورد نياز را بتوانيم براي اين شهروندان فراهم كنيم. مجلس هم قوانين لازم را وضع كرده است كه همه منابع مالي براي تقويت حقوق و دستمزد پزشكان و تامين تجهيزات فراهم شود.
وي ضمن اشاره به اضافه حقوق پرداختي به پزشكان مناطق محروم تصريح مي كند: سال گذشته 50 ميليارد تومان تصويب شد و امسال اين رقم به 100 ميليارد تومان رسيد تا وزارت بهداشت بتواند پزشكان را به مناطق محروم كشور سوق دهد و در آنجا نگه دارد.
نماينده مردم اسدآباد به اعتبارات خاص در بودجه سال 90 هم اشاره مي كند كه تا 3 هزار و 300 ميليارد تومان به سهم وزارت بهداشت افزوده شده تا در كنار استقرار پزشكان متخصص، پزشك خانواده را با اعزام كادر پزشكي آموزش ديده اجرايي كند و با اعزام آنها به مناطق دوردست از مشكلات درماني بكاهد.
اين نماينده مجلس كه معتقد است هنوز به نقطه مطلوب درمان در كشور نرسيده ايم مي گويد: قطعا وضعيت حاضر رضايت بخش نيست و تا رسيدن به نقطه مطلوب طبق فرمايش رهبر معظم انقلاب كه بيماران جز درد و رنج بيماري نبايد رنج ديگري متحمل شوند فاصله داريم كه با ايفاي وظيفه از سوي وزارت بهداشت و نظارت مجلس اين هدف محقق خواهد شد.
گزارش روز

 

(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14