(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 14 مهر 1390- شماره 20041

ضرورت بررسي تحول در نظام آموزش و پرورش - بخش پاياني
نيازهاي روز جامعه در تحول بنيادين نظام آموزشي



ضرورت بررسي تحول در نظام آموزش و پرورش - بخش پاياني
نيازهاي روز جامعه در تحول بنيادين نظام آموزشي

گاليا توانگر
شايد فرصت تحول بنيادين در آموزش و پرورش آخرين فرصت به اثبات رساندن قاطعيت اجرايي مصوبات ارتقاي كمي و كيفي آموزش و پرورش باشد. اگر چه مسئولان در تلاشند كه اين بار با جديت مسئله را پيگيري كنند، ولي بي اعتنايي مردم به موج جديد تحول بنيادين، لبخند زدن و شانه بالا انداختن ها همگي گواه اين است كه هنوز اعتماد عمومي نسبت به اجراي قرص و محكم مصوبات در حيطه نظام آموزش و پرورش ايجاد نشده و بسته ملي سند تحول بنيادين اعتبارش به اين است كه تا چه حد اجرايي شود؟
اجراي سيستم 6، 3، 3 در نظام آموزش پيشاني و ويترين تحولات خواهد بود. شش سال ابتدايي به دو دوره سه ساله و شش سال متوسطه نيز به دو دوره سه ساله اول و سه ساله دوم تقسيم مي شود. روي تابلو وايت برد سيستم 6، 3، 3 مرا به ياد سيستم هاي تهاجمي فوتبال مي اندازد. آيا اين بار توپ تحول بنيادين به دروازه موفقيت خواهد نشست؟
خيلي از نيروهاي تحصيل كرده و جوان بودند كه در آموزش و پرورش با كمترين توقعات بيشترين ساعات تدريس را به عهده داشتند. بحث ساماندهي نيروي انساني كه پيش آمد، جمع كثيري خانه نشين شدند. آموزش و پرورش ابتدا بايد براي نيروي انساني خود فكري داشته باشد. در حال حاضر با حذف حق التدريسي ها، ساعات تدريس معلمان رسمي افزايش پيدا كرده و فرصتي براي تحصيل و مطالعه ندارند. از آن سو تا چند سال آينده كه نيروهاي رسمي به مرز بازنشستگي مي رسند، كدام نيروي جوان تربيت يافته اي بايد جايگزين آنها شود؟
بحث نيروي انساني در آموزش و پرورش از كليدي ترين بحث هاست، چرا كه يك معلم خلاق و آموزش ديده مي تواند شيوه هاي تدريس را متحول كرده و دانش آموزان خلاق پرورش دهد.
اين كه با نام ساماندهي عرصه ورود جوانان تحصيل كرده و عاشقان عرصه معلمي را محدود كنيم، شايسته نيست. اگر چه كارشناسان آموزش و پرورش قول داده اند با اجرايي شدن سند تحول بنيادين وضعيت ورود نيرو به سيستم كاملا آكادميك و قانونمند خواهد شد.
كانال جذب نيروي انساني در آموزش و پرورش بازسازي مي شود
بنده امسال در مقطع كارداني به كارشناسي قبول شده ام و با مشكلات بسياري ثبت نام كرده ام. در سنوات قبل، آموزش و پرورش كساني را كه مايل به ادامه تحصيل بودند، مأمور به تحصيل مي كرد و معلمين عزيز كه شرايط ادامه تحصيل را داشتند با فراغ بال بيشتري به دور از دغدغه كلاس هاي فشرده مدرسه و تدريس و... به ادامه تحصيل مشغول مي شدند. چند سالي است كه هيچ كس را مأمور به تحصيل نمي كنند، علاوه بر اين كه قبل از ثبت نام در دانشگاه جهت ادامه تحصيل اول از ما تعهد خدمتي محضري 10 سال خدمت براي آموزش و پرورش گرفته مي شود. سؤال من از مسئولين اين است كه چگونه مي شود سطح آموزش و پرورش را متحول كرد و ارتقا داد، در شرايطي كه وزارتخانه متبوع هيچ گونه تسهيلاتي را براي معلماني كه مي خواهند ادامه تحصيل دهند و با دست پرتري براي آن وزارتخانه فعاليت كنند، قائل نمي شود؟!
آن چه در بالا آمده خلاصه نامه يكي از فرهنگيان مشتاق ادامه تحصيل است. به راستي در تحول بنيادين براي ارتقاي سطح كمي و كيفي نيروي انساني در آموزش و پرورش چه تدابيري انديشيده اند؟
رحيم زماني، مديركل آموزش و پرورش شهرستان هاي استان تهران اساس تحول بنيادين را بر پايه چهار محور نيروي انساني، توليد محتوا، بومي سازي در راستاي اهداف انقلاب و توسعه مدل و ساختارهاي فيزيكي فضاهاي آموزشي عنوان كرده و پيرامون وضعيت نيروي انساني در آموزش و پرورش مي گويد: «اين يك حقيقت است كه نيروي انساني ما در آموزش و پرورش در خيلي از شاخه ها مازاد نياز بود، لذا طي دو مرحله تحليل نيرو صورت گرفت، مرحله اول 15درصد و مرحله دوم 10درصد. در نظام آموزش و پرورش ما در حيطه جذب نيرو همواره فراز و نشيب هاي زيادي داشته ايم. يك دوره مراكز تربيت معلم فعال بودند و يك دوره بر عكس. يك دوره جذب از طريق آزمون و حتي مراكز تربيت معلم صورت مي گرفت، يك دوره نيرو به صورت آزاد از بيرون هم گرفته مي شد. بالاخره به اين نتيجه رسيديم كه اگر مي خواهيم نظام آموزش و پرورش تغييرات كليدي و استراتژيك داشته باشد، ناگزيريم براي كانال جذب نيرو فكري اساسي داشته باشيم.»
وي ادامه مي دهد: «در حال حاضر نيروي انساني زن به حد نياز وجود دارد، ولي با كمبود نيروي انساني مرد مواجه هستيم. يكي از قدم هاي مؤثر در مسير ساماندهي كانال جذب نيرو افتتاح دانشگاه ويژه آموزش و پرورش است كه احتمالا در بهمن ماه امسال صورت مي گيرد. در اين دانشگاه ابتدا كار تربيت معلم از مقطع كارشناسي شروع شده و تا مقطع دكتري توسعه پيدا خواهد كرد. يك معلم بايد از نظر علمي شرايط لازم را داشته باشد، بيانش خوب باشد، بايد در مراكز دانشگاهي آموزش ببيند كه در سر كلاس چطور رفتار كند؟ به هر جهت لازم است شرايط ورود به كلاس را احراز كند. اين ضرورت دارد كه يك معلم در ارتباط با كلاس داري واحدهايي را بگذراند، اين درست نيست كه يك فردي به صرف داشتن ليسانس و فوق ليسانس روانه كلاس درس شود. حساسيت زماني افزايش پيدا مي كند كه معمولا از چنين معلماني در پايه اول و پايه هاي دوره ابتدايي فراوان استفاده مي شود، در حالي كه ثابت شده دوره ابتدايي حساسيتش از دوران دبيرستان و دانشگاه نيز بيشتر است. در همه كشورها براي دوران ابتدايي از كساني استفاده مي كنند كه مدرك دكتري دارند.»
زماني براي ارتقاي كيفيت به كارگيري نيروي انساني در سيستم آموزشي به ارائه پيشنهاداتي مي پردازد و مي گويد: «معلم كلاس اول بايد هنرمند باشد. در سن شش، هفت سالگي با ورود دانش آموز به مدرسه، تضاد بين خانه، مدرسه و خيابان آغاز مي شود، پس معلم بايد دانش آموزش را كاملا بشناسد و به رفع چالش هاي ذهني او بپردازد. حتي به نظر مي رسد بايد براي هر دانش آموز ابتدايي يك پرونده شخصيتي تشكيل دهيم و اين پرونده شخصيتي در كنار پرونده تحصيلي دانش آموز قرار بگيرد. در اين پرونده بايد وضعيت خانوادگي و فرهنگ خانوادگي دانش آموز نيز منعكس شود.
يكي از پيشنهادات ديگر من اين است كه چه اشكالي دارد يك معلم از پايه اول ابتدايي تا سال آخر ابتدايي پايه به پايه با دانش آموزانش بالا برود؟ معلم بايد كاملا دانش آموز را شناخته و همچون والدين دركش كند.
مورد سوم اين است كه بايد معلم بومي هر منطقه را بر سركلاس هاي آن شهر و ديار بفرستيم. لازم است جابه جايي نيروي انساني در بين شهرها به حداقل برسد.»
ثمره اجراي تحول بنيادين
چه خواهد بود؟
مهندس مهدي نويد مرد شماره يك تحول بنيادين برايمان توضيح مي دهد كه مهم ترين دستاوردهاي اجراي تحول بنيادين در نظام آموزش و پرورش چه خواهد بود؟
وي مي گويد: «اين سندي كه تهيه شده، يك سند مادر است. در ذيل اين سند بايد براي خرده نظام ها و مؤلفه هايي چون محتواي كتب، تربيت معلم، چگونگي ايجاد فضاي تحقيق و پژوهش در مدرسه، تجهيزات و... برنامه هايي درازمدت تدوين شود. لازم است هر استان به اقتضاي شرايط استاني خود، آسايش سرزمين، تركيب جنسيتي، شرايط اقتصادي و اجتماعي و... يك سند تحول آموزش و پرورش استاني تدوين كند. به بيان ديگر از امروز به بعد بايد تمام سياستگذاري ها، تصميم گيري ها و برنامه ريزي ها در سطح خرد و كلان همسو با مباني نظري سند ملي و منطبق با مفاد سند تحول راهبردي باشد تا زمينه تحول بنيادين در آموزش و پرورش فراهم آيد.»
وي اصلي ترين دستاوردهاي اجراي تحول بنيادين را اين گونه بيان مي كند: «كاركرد آموزش و پرورش از يك نهاد آموزشي به نهاد فرهنگي، اجتماعي تغيير خواهد كرد.
يعني برخلاف شرايط حاضر كه همه تلاش ها بر اين است كه دانش آموز را براي حضور در دانشگاه و بازار كار آماده كنيم، براساس اين سند وظيفه خواهيم داشت علاوه بر اين دو ماموريت دانش آموز را براي دست يابي به يك زندگي مطلوب فردي و اجتماعي تربيت كنيم كه ما در سند از آن به عنوان حيات طيبه نام برده ايم.
به بيان ديگر تربيت در همه ساحت ها و ابعاد وجودي انسان مد نظر است و منحصر به تربيت علمي يا تربيت حرفه اي نخواهد شد، بلكه تربيت هنري، سياسي، اجتماعي، اقتصادي و نظاير آن هم مورد توجه قرار مي گيرد و آموزش و پرورش به يك نهاد توليدكننده سرمايه اجتماعي تبديل مي شود.»
وي ادامه مي دهد: «از حافظه گرايي افراطي كه بزرگ ترين مشكل فعلي آموزش و پرورش ماست، دور شده و به سوي خلاقيت، پرسشگري و تعميق يافته ها پيش مي رويم. به اين ترتيب دانش آموزاني فعال، فكور، كارآفرين و خلاق تربيت مي كنيم. خانواده ها نيز نقش جدي در برنامه ريزي و تصميم گيري آموزش و پرورش ايفا خواهند كرد و تنها كمك كننده مالي به آموزش و پرورش نخواهند بود.»
يادگيري دائمي، حفظ ارزش ها
و يادگيري هاي تخصصي
توسعه سنواتي به معناي توسعه كمي آموزش هاي تخصصي متناسب با نيازهاي اجتماعي، فرهنگي و جغرافيايي يكي از اهداف تحول بنيادين است. دستيابي به جايگاه اول اقتصادي، علمي و فناوري يكي ديگر از اهداف بزرگ اجراي تحول بنيادين خواهد بود. وقتي نظام آموزشي بهينه باشد، در نسل هاي بعدي نسبت درآمد و اشتغال زايي نيز به سطوح بالاتر ارتقا پيدا مي كند و از همه مهم تر تحقق هدف تعميق باورهاي ديني در بطن نسل هاي آينده است.
مهندس عليرضا گلزاري معاون آموزش اداره كل آموزش و پرورش شهرستان هاي استان تهران مي گويد: «ابتدا بايد يادگيري هاي دائمي دانش آموز را تقويت كنيم و او را با مسائل روز آشنايي دهيم تا به مسائل پيرامون خودش واقف شود. در گام ديگر بايد دانش آموز را با ارزش هاي ديني و ملي خودش آشنا كنيم و اين امر ميسر نخواهد بود، مگر از طريق ارتقاي كيفي تدريس تاريخ و ادبيات در مدارس. اين درست منطبق بر رسالتي است كه يونسكو براي آموزش و پرورش دنيا تعريف كرده است.
يادگيري دائمي، حفظ ارزش ها و يادگيري هاي تخصصي سه محور اصلي رسالت آموزش و پرورش در هر نقطه دنيا است. يادگيري هاي تخصصي بايد منطبق با نياز روز هر جامعه اي صورت بگيرد و حتي نيازهاي كلي دنيا را نيز بايد مد نظر قرار داد.»
معاون آموزش اداره كل آموزش و پرورش شهرستان هاي استان تهران با اشاره به اين كه در آغازين روزهاي برنامه پنجم قرار داريم، مي گويد: «وقتي مي گوييم در برنامه پنجم بايد جذب 50 درصدي به سوي رشته هاي فني و حرفه اي داشته باشيم، يعني نيازهاي روز جامعه را مد نظر قرار داده ايم. البته اين به آن معنا نيست كه هنر و ساير رشته ها را ناديده بگيريم.
هنر نياز انسان است و مي توان در همين شاخه فني و حرفه اي هم جايگاهي برايش قرار داد. ما چه بخواهيم و چه نخواهيم بايد بپذيريم كه امروز به تكنيسين هاي فني و كار كشته بيشتر از عناوين دكتر و مهندس نياز داريم. همه جاي دنيا اين نياز احساس مي شود و تنها مختص جامعه ما نيست. رشته هاي فني بايد توسعه پيدا كنند و ايران اسلامي به سمت بازار توليد سوق پيدا كند.»
ساخت 32 مجتمع آموزشي
در زمين هاي ده هزار متري
يكي ديگر از شاخصه هاي تحول توجه به محتواي كتب درسي است. در حقيقت دو بال به كارگيري نيروي انساني آموزش ديده و نيز محتواي كتب درسي بايد با هم عمل كنند تا اهداف آموزشي اوج بگيرد. در زمينه تغيير محتواي كتب كارهايي صورت گرفته، ولي همچنان سرعت تحول كند است. براي مثال تازه امسال براي اولين بار كل محتواي كتاب هاي پايه اول ابتدايي را تغيير داده اند.
رحيم زماني مدير كل آموزش و پرورش شهرستان هاي استان تهران شاخصه سوم تحول بنيادين را تغيير در فضاي آموزشي عنوان كرده و مي گويد: «ميزان علاقه مندي به محيط آموزشي در دانش آموزان ما كم است. براي مثال وقتي ساعت يك بعدازظهر مدرسه تعطيل مي شود، دانش آموز ما با اشتياق به سمت خانه مي رود، در حالي كه همه جاي دنيا كاري كرده اند كه دانش آموز بعد از تعطيلي مدرسه هم شوق داشته باشد كه در محيط مدرسه بماند و فعاليت هاي درسي و يا فوق برنامه اش را پيگيري كند. الان صحبت از ساخت مجتمع هاي فرهنگي است.
اين گونه چندين مدرسه در مقاطع مختلف در يك نقطه از شهر يا روستا ساخته مي شوند كه اگرچه هر يك مدير خود را دارند، اما در كل زير نظر يك مدير ارشد سازماندهي مي شوند. حتي در تخصيص اعتبارات و گرفتن امكانات و تجهيزات نيز مديران ارشد مجتمع ها آزادي عمل بيشتري دارند. اين مجتمع ها در زمين هاي ده هزار متري ساخته مي شوند. زمين ورزش، كتابخانه، پژوهشگاه، آزمايشگاه و... از امكانات ويژه مجتمع هاي آموزشي خواهد بود. در سال 90 با هماهنگي هايي كه با فرمانداري و استانداري داشته ايم قرار بر اين شد كه در شهريار و شهر قدس كلنگ ساخت مجتمع هاي آموزشي زده شود. در كل كشور 32 مجتمع آموزشي اينچنيني احداث خواهد شد.»
وي در تكميل صحبت هايش مي گويد:«روشن است كه در يك زنگ تفريح يك ربعه نمي توان كار پرورشي آنچناني انجام داد، ولي در اين مجتمع ها مي توان چنين كارهايي را با وسعت محقق كرد.»
واقعيت ديگر در آموزش و پرورش شهرستان هاي استان تهران اين است كه برخلاف آمار كل كشور امسال 20 هزار دانش آموز به آمار دانش آموزان اين اداره كل افزوده شده است و اين تفاوت ناشي از مهاجرپذيري شهرهاي اطراف تهران بزرگ است.
زماني گلايه مندانه مي گويد: «در ساخت و سازهاي جديد حتي در نوع مسكن مهر نسبت به ايجاد فضاهاي آموزشي سهل انگاري هايي صورت گرفته است. در بازديدي كه همين اواخر از شهر پرند داشتيم متوجه شديم كه به ازاي هر 100 تا 110 هزار مسكن مهر تعداد انگشت شماري مدرسه ساخته شده است. براي رفع چنين كاستي هايي مطمئناً نيازمند توجه خيرين به مدرسه سازي به ويژه در مناطق مورد نياز هستيم.»
وقتي چالش هاي متعدد آموزش و پرورش پيش رويمان رديف مي شود، حقيقتاً از فاصله بين حقايق موجود و آرمان گرايي ها هراسي به دلمان مي افتد. آيا تحول بنيادين اين بار زخم ها را درمان خواهد كرد ؟ چاره اي جز انتظار نيست.
گزارش روز

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14