(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 14 مهر 1390- شماره 20041

توصيه ها و اقدامات مصلحانه آقانجفي
مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
آيينه عبرت

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




توصيه ها و اقدامات مصلحانه آقانجفي

توصيه هاي ايشان عبارت بود از:
اولاً تكميل اتحاد و مراتب برادري حقيقي بين مسلمانان و رفع اختلافات در شرايطي كه ابواب خدعه و مكر خارجي ها مفتوح شده بود؛
ثانياً حركت دسته جمعي و تلاش مالي و جاني در حمايت از اسلام و راه حق؛
ثالثا ً ترتيب دادن مراكز آموزشي و كسب اطلاعات از اطراف و اكناف مملكت و تضعيف نفوذ بيگانگان (اصلاحاتي كه اميركبير پيشگام آن بود) كه همگي منوط به تحصيل علم جنگ است و بر همه لازم است هركسي به قدر وسع خود براي يادگيري آن بكوشد تا بتوانند به اسلام ياري كنند؛
رابعاً مقاومت منفي در برابر بيگانگان و ترويج معاملات در لباس هاي اسلامي و امتعه ي ايراني (ترك معامله ي امتعه و البسه ي خارجي)؛
خامساً سعي كامل همه ي ايرانيان در امنيت بلاد و خيرخواهي يكديگر جهت پيشگيري از باز شدن راه مداخله ي خارجي ها؛
سادساً پرهيز از شايعات و ايراد كذب و افتراء و تهمت استبدادگرايي و دشمني با مجلس شوراي ملي و انجمن هاي ولايات و ايالات به مسلمانان و يافتن و مجازات كردن قاطعانه ي تهمت زنندگان تا فضاي شايعه پراكني و ترور شخصيت از بين برود؛
سابعاً لزوم كسب تكليف و موافقت و همراهي و پرهيز از اختلاف انجمن هاي مركزي و ساير انجمن هاي سطح ايران نسبت به امناي مجلس شوراي ملي، تا همه در كمال نظم و انتظام باشند؛
و بالاخره اين كه اكنون مهم ترين چيز، سعي در سدّ مرزهاي مسلمين و حفظ و حراست سر حدات است كه اسباب حفظ موازين اسلامي و مسلمانان مي باشد.8
بين سياستمداران در طول تاريخ مرسوم بود و هنوز هست كه براي حل بحران هاي داخلي، يكي از گزينه هاي بسيار مؤثر ايشان، انتقال بحران از داخل به خارج (جنگ با دشمن خارجي در مرزها و انجام فتوحات يا مداخله در سرزمين هاي ديگر) و تخليه ي پتانسيل داخلي در جهت مبارزه با دشمن جعلي يا واقعي خارجي و در نتيجه حصول آرامش و رفع بحران در داخل است و اين شرايط خوبي را براي قلع و قمع فتنه گران داخلي و وابستگان به اجانب فراهم مي كند و آقا نجفي به فراست اين را دريافته و به عنوان هشتمين و مهم ترين خواسته ي خود مطرح كرده است.
4- مركزيت حوزوي و كثرت طلبه (ده هزار نفر) در اصفهان به خودي خود،موجب ايجاد فضايي ديني و افزايش اطلاعات مذهبي در آن شهر و امتناع از پذيرش تبليغات عوام فريبانه ي بابي ها و بهائي ها مي شد و اقتدار مرجعيّت علمي آن شهر را چه در همان منطقه و چه در مناطق مجاور و كلّ ايران افزايش مي داد. به همين نسبت هم نفرت سران بابيّه و بهائيّه از آقا نجفي و خاندانش بيشتر و عميق تر مي گرديد. به خصوص كه آقا نجفي به خلاف اشخاص پست كه براي صاحب منصبان و متنفّذان خاضع و ذليلند و براي مردم زير دست، متكبر و جبار و ظالمند، نسبت به عامه ي مردم و طلاب و دينداران متواضع و مهربان بود و به علماء فوق العاده احترام مي نمود و نسبت به شاه و صدر اعظم و ظل السلطان و نمايندگان بيگانگان، جسور و بي اعتنا و با ابهت و شجاع و بعضاً پرخاشگر بود و اين موجب ايجاد نفوذ و محبت در دل عامه ي مردم و علماء و رعب و احترام در دل خواصّ دولتي و قدرتمندان محلي مي شد.9
5- تيزهوشي فوق العاده و درك موقعيت و عكس العمل مناسب،چه در سخن (حاضر جوابي) و چه در عمل موجب شد كه برخي از سياستمداران انگليسي او را در رديف بزرگ ترين سياستمداران، و سيد جمال الدين اسد آبادي او را بالاتر از بيسمارك (صدر اعظم آهنين فرانسه در نيمه ي دوم قرن 19م.) بدانند10 و ما چنين ساختار ذهني و شخصيتي را در فرد مؤثر ديگري در عهد قاجار سراغ داريم: ميرزا تقي خان اميركبير. آقا نجفي با چنين شخصيتي در مسائلي كه پيش مي آمد، معمولاً ابتكار عمل را به دست مي گرفت. از جمله:
در مورد يك يهودي حكم به مفسد في الارض بودن (به دليل تبديل منزل خود به محل فساد) و تنبيه و حبس او و منع اعمال نفوذ و مداخله ي خارجي ها در موازين عدليه و حكومت (داوري و قضاوت) شرعي و عرفي ايران داد11؛
همچنين مساجدي را كه در محله ي جويباره بعد از عهد صفويه متروك مانده بود و يهودي ها آن ها را تصرف نموده و تغيير كاربري داده بودند، به محض اطلاع،دستور به تصرف و تجديد بناي مساجد داد و براي آن ها امام جماعت هم تعيين نمود12؛
همچنين با اطلاع از تبليغات و پخش كتب ضالّه ي دعوت به مسيحيت توسط شخصي نصراني به نام آوانس در محله ي جويباره، خواستار ممنوعيت مراوده با او و تنبيه كسي كه منزلش را به او اجاره داده و حفظ مردم مسلمان از سرايت فساد فكري او گرديد.13اما اين رفتار سلبي،الگوي هميشگي ايشان نبود و به تناسب شرايط پيرامون، پاسخ وي متفاوت مي شد. چنان كه در مقابل حضور گروهي مبلغ مسيحي اروپايي كه از هند به فارس و اصفهان آمده و در محله ي مسيحي نشين جلفا ساكن شده و علماي مسلمان را به مناظره دعوت و كتاب ينابيع الاسلام را در رد اسلام منتشر كردند، اولاً با مشورت برادرش و ركن الملك شيرازي، يكي از محصلين درس خارج فقه و اصول خود به نام آقاي داعي الاسلام (كه داراي حافظه اي نيرومند و توانايي پاسخ گويي سريع و مناسب بود) براي مناظره با آن ها تعيين كردند تا با خواندن كتب عهد جديد و قديم و ردود اسلام عليه مسيحيت و بالعكس و نيز آموزش زبان ع بري، خود را آماده ي مناظره با آن ها و شكستن آن ها نمايد كه بسيار موفقيت آميز هم بود؛ ثانياً تأسيس مجله ي الاسلام براي چاپ مناظرات و انتشار آن در داخل و خارج از ايران و به خصوص هند كه شهرت و استقبال بسيار خوبي كسب كرد و منجر به مناظرات و مجله ي مشابهي در هند توسط آقاي داعي الاسلام و به خواست مسلمانان هند شد؛ ثالثاً انجمن صفا خانه در محله ي مسيحي نشين جلفا تأسيس شد كه به منزله ي نفوذ فيزيكي علماء شيعه در جامعه ي مسيحي اصفهان بود و در مجموع،موجب معكوس شدن اثر مكر تبشيري استعمار انگليس شد.14
نمونه ي ديگر اين سرعت و صحت عكس العمل و در دست داشتن ابتكار عمل (در حدّ وسع)، ماجراي اولتيماتوم روسيه به ايران در1329هـ.ق بود كه وي را به تبيين شرايط وجوب جهاد براي دفع دشمنان دين و كفار از سلطه و حاكميت بر مسلمانان و حفظ اساس اسلام و نحوه ي تأمين مشروع نيرو و امكانات و اموال براي جهاد برانگيخت و از جهت ديگر، حضور پررنگ در تلگرافخانه يافته و به همه ي ولايات اطلاع داد كه آماده ي حركت معترضانه به طرف قم است و از جهت سوم نيز دائماً به نائب السلطنه و هيأت دولت تلگراف زده و آن ها را تحت فشار مي گذاشت تا اولتيماتوم را رد يا پذيرش آن را لغو كنند و حداقل اثر اقداماتش هم تبيين دلايل ديني ردّ اولتيماتوم بود. هرچند بر اثر شدت نفوذ انگليس و روسيه ي تزاري عملاً به مقصود خويش نرسيد. ولي با اظهار برائت و نهي از منكر قلبي و زباني و عملي، تكليف خود را به موقع انجام داد15و نيروهاي اسلامي را در حد توان بر عليه آن برانگيخت.از همه مهم تر اين كه نگذاشت سنّت حسنه ي«مقاومت»از بين برود.
عكس العمل و نقشي هم كه در مبارزه با امتياز انحصار توتون و تنباكو (رژي) داشت و حتي پيش از وصول فتواي مرحوم ميرزاي شيرازي، استعمال آن محصولات را رسماً و علناً در اصفهان تحريم نمود و در نتيجه، ظل السلطان براي ايشان و حاج آقا نورالله حكم تبعيد صادر كرد16، حاكي از درك سريع تحريكات محيط و پاسخ سريع به آن است.
در همين راستا، تصور صحيحي كه ايشان از ميزان تأثير نفوذ اقتصادي بيگانگان در افزايش دخالت ها و فتنه انگيزي هاي آنها پيدا كرد، موجب شد تا مقدمات تأسيس شركت اسلاميّه براي تأمين البسه و امتعه ي مردم مسلمان توسط خودشان و ترك استعمال امتعه و البسه ي خارجي مخصوصاً روسي را فراهم و به نوعي آنها را تحريم كنند كه اين اقدام،بسيار مؤثر واقع و موجب وحشت اروپائي ها شد.17اين دقيقاً با روش مرحوم اميركبير تشابه دارد و هردو به ترويج خودكفايي و تقويت اقتصاد بومي ايرانيان به عنوان يكي از اساسي ترين شروط استقلال نظر داشتند.
متقابلاً توجهي كه ايشان به اتحاد مسلمانان با يكديگر و پاسخ مناسبي كه در برابر سياست اتحاد اسلامي سلطان عثماني داشت18(و شايد اطلاع رساني مرحوم سيد جمال الدين اسد آبادي هم در آن نقش آفريني كرده باشد)، به خوبي حاكي از اين است كه اولاً ايشان ملي گرا نبود و بيگانه ستيزي وي در اصل همان كفر ستيزي و عمل به وظيفه ي شرعي نفي سبيل كفار بر مسلمين،به عنوان يكي از زعماي شيعه بود و از اتحاد و مراوده ي اقتصادي و سياسي و فرهنگي با امپراتوري مسلمان عثماني ابايي نداشت؛ ثانياً مي خواست از شرايط سياست اتحاد اسلامي براي تقويت جبهه ي مقاومت شيعي عليه استعمار خارجي واستبداد داخلي استفاده كند. زيرا اين مبارزه چه در دفاع از مردم ستمديده و چه در دفاع از دين و شريعت محمدي(ص) در زندگي روزمره ي مرحوم آقا نجفي به طور مشهودي جاري بود.19
سرانجام اين كه آن پيشينه و اين شخصيت (ساختار ذهن، تفكر، رفتار و...) و چنان موقعيت والاي اجتماعي و علمي (فقهي-اصولي) و آگاهي هاي سياسي و اجتماعي وي موجب درگيري هاي جدّي و عكس العمل هاي قاطع و شجاعانه و بعضاً خونباري عليه حضور و تثبيت و رشد بابيّه و بهائيه در اصفهان گرديد كه در آينده توضيح مي دهيم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
8 . ر-ك: همان، ص ص205-202 (اعلاميه ي هشت ماده اي آقا نجفي).
9 . در اين رابطه حكاياتي در صفحات216تا222 همان كتاب آمده است.
10 . ر-ك: همان، ص110.
11 . همان، ص111.
12 . ر-ك: همان، ص ص227-226.
13 . ر-ك: همان، ص215.
14 . ر-ك: همان، ص ص108-105.
15 . ر-ك: همان، ص ص102-93.
16 . ر-ك: همان، ص ص67-47.
17 . ر-ك: همان، ص ص92-81.
18 . ر-ك: همان، ص ص125-121.
19 . ر-ك: همان، ص ص164-127.
پاورقي

 



مروري بر ديدگاه هاي رهبرمعظم انقلاب اسلامي درباره انقلاب اسلامي
آيينه عبرت

ايستادگي امام در برابر فشار دشمنان
خطر بزرگي كه انقلاب ها و اصالت ملّت ها را تهديد مي كند، اين خطر است. خطر بزرگي كه صاحبان فكر و انديشه را در كشورها تهديد مي كند، اين خطر است. امام، در مقابل اين خطر، مثل كوه استوار ايستاد؛ «كالجبل لا تحركه العواصف»69. از ساعت اوّل، از نام نظام جمهوري اسلامي بگيريد، تا بقيه قضايا. آن روزها معمول بود كه كلمه «دموكراتيك» را در كنار نام جمهوري بياورند؛ يعني يك كلمه غربي، داراي محتواي دوگانه. هم غربي ها ادّعا مي كردند كه ما دموكراتيك هستيم، هم كشورهاي سوسياليستي و شرقي آن روز مي گفتند ما دموكراتيكيم! در دنيا مد بود كه اسم كشورها و نظام هاي سياسي را دولت دموكراتيك فلان جا بگذارند. اصرار داشتند كه اين كلمه را بر كلمه جمهوري اسلامي اضافه كنند. البته صرف اضافه كردن يك كلمه نبود؛ دنباله اين اضافه كردن، خيلي از حرف ها و مسائل وجود داشت كه امام با آن ديد تيزبين خود ديد.
امام از اوّل اعلام كرد: «جمهوري اسلامي؛ نه يك كلمه كم، نه يك كلمه زياد». جمهوري اسلامي، همان است كه انسان از قرآن مي گيرد. در هر مرحله اي، بخصوص در سال هاي اوّل كه هنوز قاطعيت امام بزرگوار براي تصميم گيرندگان جهاني در داخل دولت هاي استكباري، درست معلوم نشده بود، از اين فشارها زياد مي آوردند؛ ولي البته بعدها مأيوس شدند. اين، آن نكته اي است كه همه بايد توجّه داشته باشند.
بيانات در اجتماع با شكوه زائران مرقد مطهر
حضرت امام خميني ( ره ) ـ 14/3/76
رژيم پهلوي و حفظ منافع بيگانگان در توسعه ي كشور
شايد در طول دوران رژيم گذشته، حتّي بخشي از آنچه در اين چند سال در بازسازي اين كشور انجام گرفت، انجام نگرفته بود؛ چون كار را با كيفيّت و كميّت ـ هر دو ـ بايد ديد. آنها اگر كاري هم براي كشور مي كردند ـ كه از لحاظ كميّت هم نسبت به آنچه در اين دوره كوتاه انجام گرفته است، حقيقتاً كم است ـ از لحاظ كيفيت، مخدوش بود؛ زيرا در آن، استقلال اين ملت ملاحظه نشده بود. اساس سياست آن رژيم، بر وابستگي بود. چند نفر دولتمرد نسبتاً شجاع يك روز در زمان رضاخان پيدا شدند و يك قرار داد نفتي را نوشتند كه منافع ملّت ايران، تا حدودي در آن ملاحظه شده بود. به خاطر انگليسي ها، رضاخان با چكمه هايش وارد اتاق هيأت دولت شد و نوشته هاي آنها ـ پرونده نفت ـ را گرفت، در آتش بخاري انداخت و جلو چشم آنها سوزاند! اين، چيزي است كه خود آنها نوشته اند. امثال تقي زاده و ديگران اين ماجرا را نوشته اند.
سياست، سياست وابسته بود. راه آهن هم كه مي كشيدند، بيش از آن كه براي ايران و تجارت ايران باشد، به نفع اتّصال دو جبهه متّفقين بود كه آن روز بايستي عليه آلمان مي جنگيدند. راه آهن سراسري اين است! (راه آهن شمال و جنوب براي اين بود كه شوروي آن روز را به جنوب، در خليج فارس كه محلّ استقرار انگليسي ها بود وصل كنند تا بتوانند سلاح منتقل نمايند، و جبهه هاي جنگ متّفقين عليه متّحدين ـ آلمان و همكارانش ـ همواره قادر به دفاع باشد. راه آهن هم براي اين كشيده مي شد. طرفداران رژيم منحوس و تفاله هاي رژيم گذشته، بعد از گذشت پنجاه سال، هنوز كه هنوز است، صحبت راه آهن شمال و جنوب را مي كنند؛ راه آهني كه براساس طرحي خائنانه و بي توجّهي به استقلال اين ملّت به وجود آمد و در آن، آبرو و شأن اين ملّت رعايت نشد.
بيانات در مراسم تنفيذ حكم رياست جمهوري ـ 12/5/76
خاطره اي از 17 شهريور 1357
نكته قابل توجّهي هم به مناسبت هفدهم شهريور عرض كنم، كه اين روزها، روزهاي ماندگاري در تاريخ ماست. من از روز هفدهم شهريور سال 1357 خاطره اي در ذهن دارم. قبل از آن كه اين حادثه خونبار در تهران اتّفاق بيفتد، سياست رژيم ستمشاهي به دنبال اين بود كه مبارزان و به تبع آن ملّت ايران را، به تندرو و كندرو، افراطي و معتدل تقسيم كند. اين، نكته خيلي قابل توجّهي است كه امروز مثل آيينه اي، همه عبرت ها را به ما درس مي دهد. كسي كه روزنامه هاي آن وقت و اظهارات مسئولان رژيم ستمشاهي را مطالعه مي كرد، مي فهميد كه اينها مي خواهند كساني را كه در مقابل آنها هستند و مبارزه مي كنند، از هم جدا كنند. عدّه اي را كه طرفداران و علاقه مندان مخلص امام بودند و راه امام را علناً اظهار مي كردند، به عنوان تندرو و افراطي و متعصّب معرفي مي كردند. در مقابل اينها هم، بعضي از كساني را كه علاقه مند به مبارزه بودند، ولي خيلي جدّي در آن راه نبودند، يا جدّي بودند، ولي دستگاه آن طور خيال مي كرد اينها جديّتي ندارند، به عنوان افرادي كه معتدلند و با اينها مي شود مذاكره و صحبت كرد، معرفي مي كردند. من در آن روز اين احساس خطر را كردم. آن زمان من در جيرفت تبعيد بودم. شايد روز چهاردهم يا پانزدهم شهريور بود. به يكي از آقايان معروف كه در قم بود، نامه اي نوشتم و اين سياست رژيم را براي آن آقا تشريح كردم و گفتم اينها با اين تدبير خباثت آميز مي خواهند بهانه اي براي سختگيري بر مخلصان و عشّاق امام بزرگوار به دست آورند و شما را بدون اين كه خودتان بخواهيد، در مقابل آنها قرار دهند. اين نامه را نوشته بودم؛ اما هنوز نفرستاده بودم. روز شنبه هجدهم شهريور بود كه راديو و روزنامه ها، خبر كشتار هفده شهريور را پخش كردند. فرداي آن روز، ما در جيرفت از اين قضيه مطّلع شديم. من برداشتم در حاشيه آن نامه براي آن آقا نوشتم كه: «باش تا صبح دولتش بدمد، كاين هنوز از نتايج سحر است». آن نامه را به وسيله مسافر، براي آن آقاي محترم فرستادم. آنها شروع كردند سختگيري ها را عليه مبارزان و انقلابيون حقيقي راه انداختند كه نمونه اش كشتار هفدهم شهريور بود.
بيانات در ديدار پرستاران و جانبازان به مناسبت روز پرستار ـ 19/6/76
اهميت نقش امام در افشاي كاپيتولاسيون
امام بزرگوار ما، سخنراني تاريخي و تعيين كننده ي خودشان را درباره ي مصونيت قضايي مستشاران و عناصر امريكايي در ايران، ابتدا در ميان يك جمع جوان ايراد كردند و جوانان بودند كه ابتدائاً در حوزه ي علميه ي قم و سپس در همه ي كشور، اين پيام را منتشر كردند و به گوش همه رساندند و در طول سال هاي متمادي، بتدريج آن را به صورت يك مسأله ي اصلي در مبارزه ي بزرگ ملّت ايران درآوردند، والاّ مردم از قضيه ي مصونيت قضايي مستشاران امريكايي در ايران اطّلاعي نداشتند؛ اهميت اين مسأله را هم كه در فرهنگ سياسي رايج روز به آن «كاپيتولاسيون» گفته مي شود، نمي دانستند چقدر است و براي حيثيت ملي چقدر بزرگ و مضرّ است. امام اين را مطرح كردند و جوانان حوزه ي علميه آن را منتشر نمودند؛ بعد در سراسر كشور و در محافل عناصر مؤمن و مبارز، به صورت يك مسأله ي اصلي و به شكل يك فرهنگ درآمد.
اگر چه به خاطر اين قضيه امام را تبعيد كردند، ولي فكر در ميان مردم باقي ماند و رشد كرد و ريشه دار شد، تا اين كه در سيزدهم آبان سال 1357 يك عدّه جوان دانش آموز، به مناسبت سالروز دستگيري و تبعيد امام، آن تظاهرات پرشور را به راه انداختند و ده ها نفر از آنها به شهادت رسيدند. باز قضيه روي دوش جوانان پيش رفت و شدّت و كيفيّت پيدا كرد. باز در سال بعد از آن ـ يعني در آبان 1358، سال اوّل پيروزي انقلاب ـ مجدداً جوانان بودند كه نقطه ي اساسي حضور امريكاييها را در محلّي كه به نام سفارت معرفي شده بود؛ اما در حقيقت كانون توطئه و سازماندهي ضدّ انقلاب در تهران محسوب مي شد، به درستي شناختند، به آن حمله كردند و آن محل را تسخير نمودند.
بيانات در ديدار دانش آموزان و دانشجويان به مناسبت يوم الله سيزده آبان ـ 14/8/76
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14