(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 14 مهر 1390- شماره 20041

روشني، من، گل، آب
كار فرهنگي يا بي فرهنگي كار؟
موسي بيدج: تنوع حضور كشورها ويژگي بارز همايش شاعران ايران و جهان است
به سراغ من اگر مي آييد...
نشست رسانه اي نهمين جشنواره ملي شعر و داستان جوان «مهد پايداري»
اميرحسين فردي : نيازمند چهره هاي جديد در ادبيات هستيم
بهترين كتاب هاي شعر دفاع مقدس معرفي مي شود
همايش دو روزه حافظ برگزار مي شود



روشني، من، گل، آب

زنده ياد سهراب سپهري
ابري نيست
بادي نيست
مي نشينم لب حوض:
گردش ماهي ها، روشني، من، گل، آب .
پاكي خوشه زيست .
¤¤¤
مادرم ريحان مي چيند .
نان و ريحان و پنير، آسماني بي ابر، اطلسي هايي تر.
رستگاري نزديك : لاي گل هاي حياط .
نور در كاسه مس، چه نوازش ها مي ريزد !
نردبان از سر ديوار بلند، صبح را روي زمين مي آرد .
پشت لبخندي پنهان هر چيز.
روزني دارد ديوار زمان، كه از آن، چهره من پيداست .
چيزهايي هست، كه نمي دانم .
مي دانم، سبزه اي را بكنم خواهم مرد .
مي روم بالا تااوج، من پر از بال و پرم .
راه مي بينم در ظلمت، من پر از فانوسم .
من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت .
¤¤¤
پرم از راه، ازپل، از رود، از موج
پرم از سايه برگي در آب :
چه درونم تنهاست

 



كار فرهنگي يا بي فرهنگي كار؟

مهدي محمدي
بچه كه بودم هميشه در فهميدن اصطلاحاتي كه ميان مردم رايج بود دچار مشكل بودم و مجبور بودم كلي به پدرم التماس كنم تا اينها را برايم توضيح بدهد. مثلا اصطلاح «بز خري». هيچ وقت نفهميدم منظور از اين اصطلاح چيست؟ تا همين چندي پيش هم نمي فهميدم، تا اينكه گذرم به خيابان انقلاب افتاد. آنجا كه به قلب تپنده كتاب ايران مشهور است و از اين بابت به خود مي نازد. اين بار قصد خريد هيچ كتابي نداشتم و فقط مي خواستم طول خيابان را طي كنم. پياده رو پر از عابراني بود كه درباره كتاب هايي كه خريده و مي خواستند بخرند سخن مي گفتند. ناگهان نوجواني لاغر اندام كه چند تايي كتاب كهنه و دست دوم بساط كرده بود، توجهم را جلب كرد. نزديك تر رفتم و جوري كه مزاحم كارش نباشم گوشه اي ايستادم. ساعت از ظهر گذشته بود و گرماي دمنده شهريور ماه كسلش كرده بود و چندان خيال براي فروش كتاب و توجهي به عابراني كه تك و توك بالاي بساطش توقف مي كردند و كتاب هايش را ديد مي زدند، نداشت. سوالات زيادي بود كه دوست داشتم ازش بپرسم. بعد از كمي اين پا و آن پا كردن جلوتر رفتم و خودم را معرفي كردم. پسر جوان بدون اينكه نگاهي به من بيندازد، آهي كشيد و دوباره ساكت شد. ولي يك باره سرش را بالا آورد و با صدايي از ته گلو گفت: «تا حالا اسم بز خري به گوشت خورده؟» با تعجب سرم را به نشانه بله تكان دادم، اما از تعجبم بو برد كه زياد چيزي در اين باره نمي دانم. براي همين هم خودش شروع كرد اين اصطلاح را توضيح دادن. منتها با اين تفاوت كه اين بار بز خري در كتاب را برايم شرح داد. سرا پا گوش شده بودم. اين گونه توضيح داد كه: «بعضي كتاب ها را من چند سال پيش خريدم، مثلا خريدم 500 تومان. الان همين كتاب را در بازار چهار تا پنج هزار تومان مي فروشند.» و باز ادامه مي دهد: «اگر چاپ كتاب هم متعلق به مدت ها قبل باشد قيمت آن بستگي به كمياب بودن يا ميزان تقاضاي آن از سوي خريداران دارد، به همين دليل است كه هر مغازه داري يك قيمت مي گذارد. در كل قيمت گذاري ها قاعده و چارچوب مشخصي ندارد. به طور مثال قيمت كتاب «ارابه هاي خدايان» كه تقريباً در همه كهنه فروشي ها وجود دارد بين چهار تا شش هزار تومان است.» مرد جوان چانه اش گرم شده و باتوجه به اشتياق من، هر چه را كه مي دانست به من ارزاني داشت. هر چند او هم نمي دانست كه اين كتاب ها از كجا مي آيند و كجا چاپ مي شوند و عرضه مي شود. او گفت: «من دقيقاً نمي دانم چه كساني اين كتاب ها را چاپ مي كنند. اين وسط واسطه ها زيادند. بسته به علاقه مندي مخاطبان، ممكن است يك كتاب را چندين واسطه عرضه كنند. بعضي وقت ها هم اتفاقاتي از قبيل جلوگيري ارشاد از چاپ دوباره يك كتاب باعث مي شود اين روند شدت يابد و بازار سياه به وجود بيايد.»
چند متر آن طرف تر، فروشنده ديگري بساط پهن كرده و نگاه هاي جست وجوگر خريداران را ارزيابي مي كند. تا نزديكش مي شوم و مي بيند خيال خريد كتاب ندارم، اخم مي كند و مي گويد: «لطف كن اگه نمي خواي بخري سد معبر نكن.» خنده ام مي گيرد. از خنده ام تعجب مي كند و من قبل از اينكه او خلقش تنگ شود خودم را معرفي مي كنم. اين را كه مي گويم كمي اخم هاي صورتش را باز مي كند. دوباره نگاهي به فهرست كتاب هايش مي كنم، هر چيزي كه بخواهي، مي تواني پيدا مي كني، از «هري پاتر»، «جك و لوبياي سحرآميز» گرفته تا كتاب هايي مثل «...».
او مي گويد: «وقتي همه دانشجويان در به در به دنبال پايان نامه هاي مختلف هستند، بازار فروش پايان نامه راه مي افتد، كتاب هاي ممنوعه هم همين طور هستند، مردم براي خريد كپي، حتي كپي نامرغوبي كه به سختي خوانده مي شود، مي آيند.»
يكي ديگر از فروشندگان بساط كتاب در ميدان انقلاب مي گويد: «دوست من همين جا بساطي كتاب داشت، الان به انگلستان رفته و در منچستر همين شغل را دارد، البته آنجا براي اين كار مجوز صادر مي شود.»
مدير كتابفروشي ايران كتاب در اين باره كه فعاليت دست فروشي هاي خيابان انقلاب به فروش آنها ضربه نمي زند، مي گويد: چرا ضربه نزند، ما چند بار هم به شهرداري اعتراض كرديم، ولي تنها كاري كه شهرداري كرده اين است كه ماموران شهرداري روزي سه، چهار بار به محدوده خيابان انقلاب سر مي زنند ولي همين كه مي روند دست فروش ها دوباره بساط مي كنند.
وي درباره اينكه برخي ناشران با اينها كتاب رد و بدل مي كنند، مي گويد: من در جريان اينكه با كدام كتابفروشي ها در ارتباط هستند و به آنها كتاب مي دهند نيستم.
اما در آن سو مدير كتابفروشي بيدگل مي گويد: سنت فروش كتاب هاي دست دوم از قديم در خيابان انقلاب بوده، الان هم ماموران شهرداري با اينها برخورد مي كنند و تنها روزهاي تعطيل كه مي شود اينها بساط مي كنند.
وي مي افزايد: بيشتر هم كتاب هايي كه مجوز نمي گيرند را زيراكس مي زنند و كنار خيابان مي فروشند.
اينكه شهرداري در اين باره چه كرده هم قصه درازي دارد. شهردار ناحيه 1 منطقه 11 درباره برخورد شهرداري با فروشندگان كتاب خيابان انقلاب مي گويد: «آن طرف خيابان به ما مربوط نيست و در محدوده شهرداري منطقه شش قرار دارد.» و اضافه مي كند: «ما كاري به حريم شهرداري منطقه شش نداريم. وظيفه ما ارائه خدمات شهري است نه اينكه در خريد و فروش كتاب دخالت كنيم.» البته او توضيح بيشتري نمي دهد كه با اين حساب وظيفه كيست كه با اين ها برخورد كند.
واقعيت اين است كه عدم برخورد قانوني با كتاب فروشي هاي بساطي، سبب شده كه ميزان فعاليت هاي غيرقانوني در اين صنف روزبه روز بيشتر شود و شاهد اين مسئله باشيم كه كتاب هايي كه هيچ مجوزي از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي دريافت نكرده اند به وسيله افرادي زيراكس مي شود و به مخاطبان جوان عرضه مي شود. البته بر اين نكته هم بايد تاكيد كرد كه برخي كتاب فروشي هاي معتبر هم براي بهره بردن از اين بازار وارد گود شده اند و خود در پشتيباني و تهيه كتاب به خصوص كپي از برخي كتاب هاي خاص نقش دارند. خريد مفت و مجاني يا همان بز خري كتاب ها نيز در گوشه و كنار، بازار خاص خود را دارد. آگهي خريد كتابخانه هاي قديمي روزبه روز روي در و ديوارهاي تهران بيشتر خودنمايي مي كنند.

 



موسي بيدج: تنوع حضور كشورها ويژگي بارز همايش شاعران ايران و جهان است

موسي بيدج -دبير همايش شاعران ايران و جهان- در
گفت وگو با ستاد خبري دومين همايش شاعران ايران و جهان با اشاره به ويژگي هاي اين دوره از همايش گفت: در اين دوره از همايش تعداد شاعران نسبت به سال گذشته بيشتر شده است و تنوع شعري نيز نسبت به سال گذشته از كيفيت بهتري برخوردار است.
وي در ادامه افزود: در اين دوره حضور شاعران از كشورهاي همسايه، جهان اسلام و قاره آسيا بيشتر بوده و از كشورهاي اروپا و آمريكا نيز شاعراني دراين همايش حضور خواهند داشت. در اين دوره تنوع كشورها ديده شده است.
بيدج در ادامه خاطرنشان كرد: امسال برخلاف سال گذشته در يك مكان به صورت متمركز شعرخواني ندارند و در اين دوره شاعران در مكان هاي مختلف به شعرخواني مي پردازند.
دبير اين دوره از همايش شاعران ايران و جهان گفت: يكي از اهداف ما از برگزاري اين همايش شناخت هر چه بهتر و بيشتر ايران توسط كشورهاي ديگر است كه در اين همايش با شعرخواني و آشنايي شاعران با زبان و ادبيات فارسي مي توانيم فرهنگ ايرانيان را به جهانيان بشناسانيم.
وي تصريح كرد: دومين همايش شاعران ايران و جهان از 16 مهر ماه به مدت سه روز در تهران و دو روز در شيراز برگزار مي شود. طي اين روزها 43 شاعر به شعر خواني مي پردازند كه در كنار مراسم شاعران مدعو به تماشاي مكان هاي تاريخي و باستاني نيز خواهند پرداخت.

 



به سراغ من اگر مي آييد...

علي خوشه چرخ آراني
بزرگ بود و از اهالي امروز بود و با تمام افق هاي باز نسبت داشت و لحن آب و زمين را مي فهميد.
هشت كتاب/ 398
پانزدهم مهرماه مقارن با هشتاد و دومين سالگرد تولد سهراب سپهري، شاعر و نقاش معاصر است؛ كه تنها پنج دهه زندگي كرد و در همين مدت كوتاه نيز آثاري از خود به جاي گذاشت كه هنوز هم مورد توجه خوانندگان خاص و عام است. او شعر را هم جهت با شاعران معاصر خود آغاز كرد اما پس از چندي سهرابي شد كه همگان مي شناسيمش به طوري كه با ديگر شاعران هم دوره اش گوناگون است. سهراب، نقاش و شاعر معاصر در پانزدهم مهرماه 1307 در شهر كاشان ديده به جهان گشود، محل تولد و رشد و پرورش او، تكيه گاهي مطمئن براي ساختن شخصيت فردي و اجتماعي بود. او در خانواده اي رشد و نمو يافت كه همگي به نوعي داراي ذوق و هنر و تكاپو و جست وجو بودند و جاي شگفتي نيست كه سهراب به لسان اسلاف خود راهي به سوي هنر و تكامل بجويد و راه نياكان را بپيمايد.
سهراب از چهره هاي مطرح و مقبول شعر معاصر است كه از مهم ترين ويژگي هاي چشمگير شعر او پذيرش شعرش بين همگان است به گونه اي كه در هر كوي و برزن ابياتي از او مي بينيم و استفاده وافر از شعر او در اشعار، داستان ها، فيلم ها و هم چنين تكيه كلام هاي مردم مبين اين مقبوليت است.
بارها اين اشعار به گوش مان خورده است كه: آب را گل نكنيم، تا شقايق هست زندگي بايد كرد و... او از كودكي به طبيعت علاقه مندي خاصي داشت، آرامش، شادي و طراوت واقعي را در كوه و دشت و صحرا جست و جو مي كرد. در آغاز جواني انديشه هاي عرفاني در سرداشت. در شعرش از كلماتي ساده و روزمره استفاده مي كرد، گاهي براي رساندن پيام خود به مخاطب به كلمات عاميانه و حتي كوچه بازاري روي مي آورد، اما كاربرد اين گونه واژه ها به معناي پيش پا افتاده بودن و يا كم ارزش بودن پيام شاعر نيست بلكه صاحب نظران بر اين باورند كه سهراب سپهري شيوه خاصي را در شعر دنبال مي كند، او ساختمان فكري منسجمي دارد كه براي پي بردن به مقصود ذهني اش بايد به بررسي كليد واژه هاي شعر او پرداخت آن سان كه براي درك غزل حافظ ابتدا بايد به رازگشايي برخي از نمادها پرداخت.
سپهري در شعرش تشبيهاتي بديع و نوين خلق مي كند، تشبيهاتي كه تا آن زمان سابقه نداشته است. «رهگذر شاخه نوري كه به لب داشت به تاريكي شن ها بخشيد.»
برخي از تشبيهات و تركيبات سپهري براي مخاطب چنان ديرياب و دور از ذهن به نظر مي رسد كه مخاطب احساس مي كند او با زبان ديگري سخن گفته است، زباني كه بسيار ملموس نيست. خواننده عادي گاهي فكر مي كند كه سهراب گروهي از كلمات را بدون برقراري ارتباط معنايي فقط در كنار هم قرار داده است اما چه راز و رمزي در اين هم نشيني كلمات نهفته است كه براي كساني كه با كلام او آشنا هستند تا اين حد دل نشين به نظر مي آيد. گويي سهراب در اطراف خود چيزهايي را مي بيند كه ديگران نمي بينند، چيزهايي را حس مي كند كه ديگران حس نمي كنند، شايد در جهان ديگري سير مي كند، جهاني كه به گفته خودش در آن: من نمازم را وقتي مي خوانم كه اذانش را باد گفته باشد سر گلدسته سرو/ من نمازم را پي تكبيره الاحرام علف مي خوانم/ پي قد قامت موج/
(صداي پاي آب)
سهراب سعي دارد كه ساده و روان سخن بگويد اما اگر در كلام او پيچيدگي و ابهامي يافت مي شود به خاطر اين نيست كه او قصد تكلف پردازي دارد بلكه ذهن خلاق و نوگراي او به طور ناخواسته كلامش را مبهم جلوه مي دهد. سهراب در شيوه شاعري خود شعر نمي سازد بلكه شعر بر او الهام مي شود. «در غروب ميان حضور خسته اشيا، نگاه منتظري حجم وقت را مي ديد و روي ميز هياهوي چند ميوه نوبر به سمت مبهم ادراك مرگ جاري بود و بوي باغچه را باد روي فرش فراغت نثار حاشيه صاف زندگي مي كرد.» نگاهي به عبارات ذكرشده مؤيد اين است كه هيچ يك از اين كلمات براي ما غريب و دور از ذهن نيست ولي سپهري به گونه اي به كار برده كه درك آن براي بسياري از ما اندكي مشكل به نظر مي رسد از اين رو اگر ابهام و يا ابهامي در كلام او ديده مي شود به دليل نحوه نگرش جديد و چينش نوين كلمات است.
دلبستگي و وابستگي به طبيعت ديگر ويژگي شعر سهراب است. «نزد سهراب طبيعت مقدس و نيكونهاد است و بايد در تك تك اجزاي آن به دقت نگريست و در آن غرق شد و دراين غوطه خوردن و همراهي با امواج متلاطم هوشياري هدف را يافت و راهي به حقيقت برد.» (دورترين مرغ جهان مي خواند- علي اكبر قنداني آراني)
درخت، گل، سبزه، علف، آب، چشمه و... همه نمايندگان طبيعت اند كه در شعر سهراب بسيار حاضرند و نشان دهنده پيوند عميق او با طبيعت است و هيچ شعري را در هشت كتاب او نمي توان يافت كه در آن مظاهر طبيعت مطرح نشده باشد.
از ديدگاه سپهري هرآنچه در طبيعت وجود دارد لازمه زندگي و مظهر وجود خداي يگانه است و بنابراين انساني كه به طبيعت نزديك است، به خداوند نزديك است. سهراب حتي براي نماز خود از مهمترين شاخصه يك مسلمان وظيفه شناس و زيباترين نغمه عاشقانه براي سخن گفتن با خداست معيارها و مقدماتي طبيعي دارد. «قبله اش يك گل سرخ، جانمازش چشمه، سجاده اش دشت بي كران است. او چنان طبيعت را حس مي كند كه صداي جوانه زدن گياه را مي شنود و آب خوردن ريشه در خاك را مي بيند، او با طبيعت زنده است و آن را چون آبي مي خورد تا تشنگي اش برطرف شود. وقت براي او سقفي است و لحظه ها كوچك و خرد.
در گشودم؛ قسمتي از آسمان افتاد در ليوان آب من/ آب را با آسمان خوردم/ لحظه هاي كوچك من خواب هاي نقره اي مي ديدند/ من كتابم را گشودم زير سقف ناپديد وقت/
سهراب طبيعت گرا، با تفكر عارفانه و بينش شاعرانه جهان بيني و ديدگاهش را در مورد طبيعت چنين بيان مي كند:
من دراين خانه به گم نامي نمناك علف نزديكم/ من صداي نفس باغچه را مي شنوم/ و صداي ظلمت را وقتي از برگي مي ريزد. (صداي پاي آب)
من به آغاز زمين نزديكم/ نبض گل ها را مي گيرم/ آشنا هستم با سرنوشت تر آب، عادت سبز درخت (صداي پاي آب)
سهراب از جامعه مصرف زده و مصرف گراي امروزي كه عرصه پاك طبيعت را جولانگاه اميال و آرزوهاي خودخواهانه و زودگذر دنيوي خويش تبديل كرده به شدت بيزار است و عاجزانه از ما مي خواهد با حربه تمدن و پيشرفت و افكار ترقي خواهانه، طبيعت را فداي آرامش و آسايش زودگذر دنيايي خود نكنيم. (دورترين مرغ جهان مي خواند- علي اكبر قنداني آراني)
حنجره جوي آب را/ قوطي كنسرو خالي/ زخمي مي كرد. (نزديك دورها)
حمله لشكر پروانه به برنامه «دفع آفات»/ حمله دسته سنجاقك، به صف كارگر «لوله كش» (صداي پاي آب)
ديگر ويژگي سهراب و شعر او «عرفان گرايي» است. هرچند سهراب تنها يك بار واژه عرفان را در هشت كتاب به كار مي برد اما در جاي جاي اشعارش عرفان را به تصوير مي كشد، عرفاني كه به نوعي مبتني بر ادراك و اشراق است و آراي او به افكار بزرگاني همچون ابوسعيد و مولانا شبيه است.
بهره مندي و بهره گيري از آيات نوراني قرآن كريم و احاديث پيامبراكرم(ص) و ائمه معصومين(ع) نيز ديگر ويژگي سهراب و شعر اوست. نگاهي اجمالي و كوتاه به اشعار موجود در هشت كتاب و ژرف انديشي در آنها مصدق اين موضوع است كه سهراب به اشكال مختلف تحت تأثير آيات قرآن و روايات است.
و خدايي كه در اين نزديكي است: لاي اين شب بوها/ پاي آن كاج بلند/ روي آگاهي آب/ روي قانون گياه/
به خوبي نمايان گر بهره مندي ايشان از آيه «فاينما تولوا فثم وجه الله» «بقره/115» و آيه «نحن اقرب عليه من حبل الوريد» ق/61) است و يا عبارت: نمي خندم اگر فلسفه اي/ ماه را نصف كند/ (صداي پاي آب)
تلميحي صريح به آيه «اقتربت الساعه وانشق القمر» (قمر، آيه1) است.
درپايان بايد گفت اگرچه ويژگي هاي شعر سهراب كه بسيار نيز هدف توجه عام و خاص قرارگرفته و شامل محتواي خاص شعر او به دليل ستايش طبيعت، انسان دوستي، تبليغ صلح و آشتي، كاربرد زبان رايج مردم عصر خود، وزن هاي راحت شعري، وجود واژه ها و اصطلاحات مذهبي و ديني و... است اما به جهت پرهيز از طولاني شدن كلام بررسي و پژوهش درباب هريك از موارد ذكرشده شاعر نقاش را به اهل پژوهش وامي گذاريم.

 



نشست رسانه اي نهمين جشنواره ملي شعر و داستان جوان «مهد پايداري»
اميرحسين فردي : نيازمند چهره هاي جديد در ادبيات هستيم

نشست رسانه اي نهمين جشنواره ملي شعر و داستان جوان (مهد پايداري) دوشنبه 11 مهردر تالار انديشه حوزه هنري با حضور اميرحسين فردي مدير مركز آفرينش هاي ادبي حوزه هنري و كمال شفيعي دبير علمي اين جشنواره برگزار شد.
اميرحسين فردي در ابتداي اين نشست خبري با اشاره به جشنواره شعر و داستان جوان گفت: بخش عمده اي از شاعران و نويسندگان جوان ما در استان ها هستند و آنچه در تهران است اقليتي از كل كشور است و عمده استعدادهاي كشور قطعا در زمينه شعر و داستان در استان ها پراكنده است.
وي با اشاره به نقش حوزه هنري در كشف اين استعدادها ابراز داشت: حوزه هنري قطعا نمي تواند نسبت به اين استعدادها بي تفاوت باشد چرا كه شاعران و نويسندگان منحصر به تهران و پايتخت نبوده و متعلق به همه ايران هستند. از اين رو بايد نگاه تمركزگرايي تغيير يافته و به كل نگري برسيم تا با جوانان در استان ها و شهرستان ها كه به لحاظ استعداد كمتر از جوانان مقيم پايتخت نيستند، به تعامل رسيده و با نگاهي عميق به آنها توجه كنيم.
مدير مركز آفرينش هاي ادبي حوزه هنري ، برگزاري جشنواره شعر و داستان جوان را
بزرگ ترين اتفاق ادبي حوزه هنري در سطح ايران دانست و افزود: اميدواريم بعد از اختتاميه جشنواره با چهره هاي جديد در ادبيات كشور آشنا شويم و آنها را به جامعه بشناسانيم.
امير حسين فردي با اشاره به مهم ترين فلسفه برگزاري اين جشنواره يادآور شد: مهم ترين هدف جشنواره شعر و داستان جوان « مهد پايداري» كشف استعدادهاست تا بتوانيم از اين طريق استعداديابي كرده و محفلي را براي شناخت استعدادهاي استاني و شهرستاني فراهم كنيم، تا پس از اين شناخت، چتر حمايتي بر سر اين استعدادها باز شود و شروع به كار اساسي كنيم.
وي ادامه داد: اين مهم اساسي ترين هدف جشنواره شعر و داستان جوان است كه شاهد برپايي نهمين دوره آن در استان ايلام در روزهاي هفدهم و هجدهم ماه زيباي مهر خواهيم بود.
فردي در خاتمه سخنان خود در مورد برگزيدگان اين جشنواره ملي و حمايت از آنها گفت: تلاش و هزينه براي هر جشنواره اي بدون حمايت عبث و بيهوده خواهد بود، چرا كه جشنواره آغاز راه است و بايد ادامه يابد از اين رو به شدت نيازمند چهره هاي جديد در عرصه ادبيات هستيم كه اين افراد از طريق برگزاري اين جشنواره ها شناخته
مي شوند و شيرين ترين حمايت از يك نويسنده چاپ وزين و شكيل آثار وي است.
در ادامه اين نشست كمال شفيعي -دبير جشنواره شعر و داستان جوان ،مهد پايداري- با بيان اين كه اولين دوره جشنواره در استان همدان با عنوان« زير آسمان الوند» شروع به كار كرده است، اظهار كرد: نام ايلام مهد پايداري به دليل هشت سال استقامت مردم ايلام در برابر تهاجم دشمن براي نهمين دوره جشنواره شعر و داستان جوان انتخاب شد و اين شهر نيز به اين دليل براي برگزاري جشنواره انتخاب شد كه تاريخ ادبيات ايلام داراي جايگاه با شكوهي است.
كمال شفيعي در مورد حمايت از برگزيدگان گفت: در دوره اي متاسفانه برخي از اهالي قلم دچار جشنواره زدگي شدند، اما در مركز آفرينش هاي ادبي حوزه هنري براي برگزاري جشنواره شعر و داستان جوان خط سير اساسي و اصولي تعيين شده است و پس از اختتاميه جشنواره، آثار برتر به چاپ مي رسد و برگزيدگان توسط مراكز حوزه هنري در استان ها جذب مي شوند.
شفيعي همچنين درباره مزايايي كه برگزاري جشنواره در شهرستان ها دارد، گفت: برگزاري جشنواره از لحاظ گردشگري و حضور نويسندگان و شعراي مطرح كشور در يك استان براي آن استان سود آور است و به طور كلي جشنواره بسته اي است با عنوان آورده هاي فرهنگي و بسته اي با عنوان آورده هاي مالي براي استاني كه جشنواره را برگزار مي كند.
دبير جشنواره مهد پايداري درباره برنامه هاي اين جشنواره گفت: جشنواره شعر و داستان جوان 17 مهر ماه در استان ايلام كار خود را آغاز مي كند و از ساعت 9:30 دقيقه صبح افتتاحيه جشنواره برگزار مي شود كه در آن از جليل صفر بيگي،
حبيب الله بخشوده و بهروز سپيدنامه از شاعران مطرح ايلامي تقدير مي شود و پس از اين مراسم نيز كارگاه هاي تخصصي با حضور پيشكسوتان و اساتيد ادبيات برگزار مي شود.
وي ادامه داد: در روز دوم جشنواره نيز كارگاه تخصصي با حضور نويسندگاني مانند فيروز زنوزي جلالي، راضيه تجار و غيره برگزار خواهد شد و مراسم اختتاميه در شب ميلاد امام رضا (ع) برگزار مي شود.
كمال شفيعي گفت: به نفرات اول اين جشنواره تنديس جشنواره به همراه يك ميليون و 700 هزار تومان اهدا مي شود ، به نفرات دوم يك ميليون و 300 هزار تومان و به نفرات سوم 800هزار تومان اهدا مي شود و دو نفر نيز شايسته تقدير در هر بخش به مبلغ 200 هزار تومان اهدا مي شود.
دبير جشنواره با بيان اين كه 27 استان آثارشان را به جشنواره ارسال كرده اند، گفت: بيشترين آثار به ترتيب از استان هاي تهران، سمنان، لرستان و همدان به دستمان رسيد و در مجموع حدود 1300 اثر كدگذاري شد و 600 اثر نيز به دليل نقص در مدارك پذيرفته نشد و ميانگين سني شركت كنندگان نيز بين 14 تا 30 سال بوده است.
دبير جشنواره شعر و داستان جوان -مهد پايداري- درباره انتخاب داوران جشنواره گفت: 70 در صد داوران جشنواره امسال از شهرستان ها بودند و اين تنوع داورها باعث ايجاد تنوع در مضامين و موضوعات آثار برگزيده شد.
جشنواره شعر و داستان جوان -ايلام،
مهد پايداري- با موضوع آزاد و موضوع ويژه بيداري اسلامي در روزهاي 17 و 18 مهر ماه در استان ايلام برگزار مي شود.

 



بهترين كتاب هاي شعر دفاع مقدس معرفي مي شود

بهترين كتاب هاي شعر دفاع مقدس به انتخاب هيات داوران پانزدهمين جشنواره كتاب سال دفاع مقدس معرفي و از برگزيدگان آن تقدير مي شود.
به گزارش ستاد خبري پانزدهمين جشنواره كتاب دفاع مقدس، در بخش شعر اين دوره از جايزه آثاري ارزيابي مي شوند كه در سال 1389 منتشر شده اند. هيات داوران با بررسي 31 اثر رسيده به دبيرخانه ، بهترين ها را در روز اختتاميه جشنواره معرفي مي كنند.
پانزدهمين جشنواره انتخاب بهترين كتاب دفاع مقدس به همت معاونت ادبيات و انتشارات بنياد حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس روز شنبه 14 آبان ماه سال جاري در تالار وحدت برگزار مي شود.

 



همايش دو روزه حافظ برگزار مي شود

مركز فرهنگي شهركتاب با همكاري دانشگاه حافظ شيراز و موسسه دانش نامه فارس و به مناسبت ياد روز حافظ، همايش «هم زمان و در زمان با حافظ» را در روزهاي 18و 19 مهر با حضور اصحاب انديشه، ادب و هنر برگزار مي كند.
در اين همايش، به چگونگي شناخت حافظ در زمانه خود و اين كه در زمانه ما حافظ چگونه شناخته مي شود بررسي تطبيقي صورت مي گيرد. در روز نخست اين همايش، دكتر رضا داوري اردكاني درباره « تثليث زبان، هنر و انديشه در شعر حافظ» ، غلامحسين ابراهيمي ديناني درباره «حافظ به روايت حافظ»، دكتر سعيد حميديان درباره «سخني درباره ي سمبوليسم حافظ » و دكتر حسن بلخاري در باب « عكس رخ يار» سخن مي گويند.
روز دوم همايش با سخنان ضياء موحد درباره «زبان حافظ» آغاز مي شود و آن گاه دكتر فرزان سجودي درباب « نقش رمزگان مكان در پويايي معنايي غزليات حافظ »، مريم حسيني درباره «مارپيچ عرفاني در سلوك حافظ»، حميدرضا شايگان فر درباره «بررسي ساختاري اولين غزل حافظ» و اعظم حيدري درباره «آشنايي زدايي در شعر حافظ » سخن مي گويند.
روز چهارشنبه 20 مهر كه به درس گفتارهايي درباره عطار اختصاص دارد، نسرين فقيه ملك مرزبان درباره «عشق در غزليات عطار و حافظ» سخن مي گويد. علاقه مندان براي حضور در اين برنامه مي توانند به مركز فرهنگي شهركتاب واقع در خيابان شهيد بهشتي، خيابان شهيد احمد قصير، نبش كوچه سوم مراجعه كنند.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14