(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 23 مهر 1390- شماره 20048

شعرنوجوان
بركنكوري ها چه گذشت؟
باران مي آيد...
قصه هاي زندگي(23)
گل
دنياي ورزش
دست گيري واژه ها، به وسيله مأموران انديشه!
منشور پنجم
كارگاه نقد ـ 15
باور دروغ



شعرنوجوان

شعري تقديم به پدر مهربانم كه يار وفادار »مياندره » است
عزيز بابا
عزيز بابا ! چشماتو غم نگيره
بگو بابا دلت كجا اسيره ؟
چرا تو دل نمي كني از اون ده؟
كيه به تو مي گه بابا بمون ده؟
زمستوناي سرد و تنها موندي
ميون دره هاي ده جا موندي
«مياندره »چراغ نداشت تو بودي
گل و گياه و باغ نداشت تو بودي
تو موندي و پرنده ها رسيدند
مسافرا با خنده ها رسيدند
تويي كه آشناي كوه و دشتي
به عشق مسجد از خودت گذشتي
هزار حرف كهنه را شنيدي
ولي مگر تو پا عقب كشيدي؟
نه ! استوار تر شدي شكفتي
به گوش سنگ و خاك ها چه گفتي؟
- مياندره ! تو شاهدي زكارم
تو شاهدي كه من چه بي قرارم!
مياندره ! نگاه كن به دستم
ببين چگونه سنگ را شكستم؟
اگر چه پيرم و شكسته بالم
ولي زدست غصه ها ننالم
هزار زخم كهنه دارم اي دوست
تمام زخم دل ، نه زخمي از پوست
نشسته خار غصه ها به جانم
طبيب دل به جز خدا ندانم
¤ ¤ ¤
عزيز بابا ! چرا دلت گرفته ؟
دلت مگه براي ما گرفته ؟
غصه نخور ، خدا خودش كريمه
خداي خوب ما خودش رحيمه
غصه نخور ، دلت بازم شاد مي شه
مياندره دوباره آباد مي شه
همه با هم رفيق مي شن با شادي
ميان با هم به مسجد آبادي
قصه ي پر غصه ي آب حل مي شه
بيابونا دوباره جنگل مي شه
گله ها مون مي رن چرا هميشه
ني چوپون بازم شنيده مي شه
تنورا گرم كار مي شن نون داغ !
جانمي جان ! برام بيار توي باغ
ما توي باغ داريم گيلاس مي چينيم
سبد سبد گلاي ياس مي چينيم
باز چشمه ها قل قل و راه مي ندازند
دامناي پر گل و راه مي ندازند
باز غروبا «خرمن يري1»شلوغه
اونجا كه نه هرجا بري شلوغه
گله ي گوسفند مي رسه ، هوگورها 2
چوپون با لبخند مي رسه هوگورها
تو گردو خاك » قارا قوزوم هاردادو؟
بيلمي رم او تپه ده يا داغدادو3 »
مشد ننه نشسته چشم به راهش
نيومده بزغاله ي سياهش
تو كوچه مردامون كنار ديوار
بازم مي گن : « حاجو كيم يوخدو كيم وار؟4»
همه خندون ، همه مثل برادر
« تعريف ايله جانوم دايو نه خبر ؟ 5»
- صابا سو كيمين نوبتي دي حاجو
منه وره سو ايچمييبدي راجو 6
آخشام اولوبدو گنه يل اسيري
بيوك بابام چيرپي لري كسيري 7
ميانداران ، آخشام لارو قشنگدي
كوچه ، اولري ، داملارو قشنگدي 8
ميانداران سني من ايستيرم چوخ
سنين تكين ايستملي تورپاق يوخ 9
¤ ¤ ¤
مرا ببخشيد كانالم عوض شد
راستش را بخواهيد حالم عوض شد
يهو دلم پريد و از اينجا رفت
از اين آپارتمان سوي روستا رفت
بازم دلم مي خواد از ده بخونم
برم مياندره اونجا بمونم
غصه نخور گلم نسيم غمخوار
« بيرگون اولار كنديميز آباد اولار ...10»
محمد عزيزي (نسيم)
سروده شد در ماه مبارك رمضان (تابستان 90)

1- خرمن جا
2- هوگورها: اصطلاحي محلي براي جدا كردن گوسفندان تازه رسيده از چرا
و هدايت آنها به سمت آغل خودشان
3- بزغاله سياهم كجاست؟ نمي دانم او در تپه يا كوه است.
4- حاجي ! كي هست و كي نيست؟
5 - تعريف كن جانم ! ديگه چه خبر ؟
6 - فردا آب نوبت كيه حاجي ؟ تا به من بدهد . درخت راجي ام (تبريزي) آب نخورده است.
7 - غروب شده باز باد مي وزد . پدر بزرگم دارد شاخه هاي پر برگ را - براي گوسفندان - مي چيند.
8 - غروب هاي مياندره قشنگ است . كوچه ، خانه ها و بام هايش قشنگ است.
9 - مياندره ! من تو را زياد دوست دارم. مثل تو خاكي دوست داشتني نيست.
10 - يك روز مي آيد كه ده ما آباد مي شود.

 



بركنكوري ها چه گذشت؟

قسمت سوم
هر فردي در مقابل كنكور بايد در مراحل سه گانه زير با درايت، تلاش و استفاده از فناوري هاي جديد عرصه را با موفقيت پشت سربگذارند.
اين مراحل به ترتيب عبارتند از: قبل از كنكور- حين كنكور- بعد از كنكور.
تأثير و نقش هر كدام از اهرم هاي قيد شده (مدرسه و خانواده و دانش آموز) در كنار اين مراحل، در موفقيت تأثيرگذار است.
عوامل تأثيرگذار
1- خانواده و كنكور
2- مدرسه و كنكور
3- دانش آموز و كنكور
اما از زيرمجموعه هاي عوامل تأثيرگذار نقش خانواده و كنكور مي توان به محورهاي زير اشاره كرد:
- در واقع برخورد خانواده با اين مسئله چگونه است؟
1- شرايط اجتماعي و اقتصادي و عاطفي حاكم در خانواده
2- توقعات و انتظارات خانواده
3- ميزان حمايت خانواده
4- سطح تحصيلات و فرهنگ خانواده
5- حاكم بودن ارزش هاي مادي خانواده
6- ميزان اشتغال مادران و پدران
7- ساير مسئوليت هاي دانش آموز
8- عوامل فيزيكي خانواده و تعداد افراد خانواده
- مدرسه چگونه با مسئله كنكور روبرو مي شود؟
1- نظم و نشاط فضاي مدرسه
2- تقويم و ساعات آموزشي حساب شده
3- مهارت معلمان
4- روابط حاكم با دانش آموز در مدرسه
5- تهيه جزوات و كتاب هاي كمك آموزشي مناسب
6- برنامه ريزي لحظه به لحظه توسط مشاور
7- اطلاع رساني به موقع تصميمات جديد سازمان سنجش
8- دريافت يك معدل دل چسب
9- ثبات برنامه مدرسه و معلمان
10- تسهيلات و امكانات مدرسه
11- شركت دادن دانش آموزان در انتخاب بهترين گزينه آزمون هاي آزمايشي مؤسسات معتبر
12- ايجاد رقابت و انگيزه سالم در بين همكلاسي ها
و بالاخره نقش خود دانش آموز و كنكور؟
1- هدف و تصميم
2- خودباوري و خودشناسي
3- علاقه و انگيزه
4- مثبت انديشي يا منفي انديشي (شكست يا پيروزي)
5- برنامه ريزي لحظه به لحظه
6- روش و ميزان مطالعه
7- پشتكار و تلاش مستمر
8- توجه و تمركز و دقت
9- هماهنگ بودن با مدرسه
10- هوش و سلامتي جسم و روان
و سرانجام اين شايستگي ها و لياقت ها، يا عدم توانايي فردي است كه باعث بروز اتفاقات خوشايند و ناخوشايند مي شود. اميد است با تكيه بر اصول عنوان شده، خانواده در كنار مدرسه، بتوانند ارزش هاي واقعي و آرماني انساني را پيدا كنند و در مسير راهنمايي مناسب، بكوشند.
الله وردي كارشناس مشاور تحصيل مدرسه دانشجوي ارشد برنامه ريزي آموزشي

 



باران مي آيد...

باران مي آيد باز هم بوي خاك فضا را پر مي كند...
باران مي آيد درخت ها و گل ها و جانوران جان مي گيرند...
باران مي آيد صداي خوردن قطره هاي باران بر روي شيرواني چه سر و صدايي به راه انداخته يا صداي خوردن آن بر روي حوض كوچك خانه ...
باران مي آيد هوا سرخ سرخ شده است به رنگ عقيق انگشتري پدرم...
باران مي آيد پنجره هاي خانه را مي شويد و جلا مي دهد...
باران مي آيد و گنجشككي سرش را داخل چاله ي كوچك آب كرده و آب مي نوشد و بال و پرش را در آن شست و شو مي دهد...
باران مي آيد دمپايي هايم را درمي آورم و درون چاله ي كوچك آب مي گذارم دستانم و سرم را بالا مي گيرم باران صورت من را مي شويد و دستان خالي ام را پر از آب مي كند...
باران مي آيد جيرجيرك كوچك گوشه اي آرام گرفته انگار او هم با آمدن باران آرامش مي گيرد...
باران مي آيد پدرم براي وضو گرفتن به حياط مي آيد و مي گويد باران مي آيد...
باران مي آيد مادرم به زيرباران مي آيد و خدا را شكر مي كند...
باران مي آيد مادر بزرگم روي صندلي اش نشسته و ذكر مي گويد... باران مي آيد خواهر كوچكم از صداي باران بيدار شده و كنار پنجره ي اتاقش ايستاده و حياط را نظاره مي كند...
باران مي آيد ميوه هاي حياط چه طنازي مي كنند در زير درخشش قطرات...
باران مي آيد خاك، درخت،گل، جانور، سقف شيرواني، حوض، آسمان سرخ، پنجره هاي رنگي اتاق، گنجشك، من، جيرجيرك، پدرم، مادرم، مادر بزرگم، خواهر كوچكم، ميوه هاي حياط و...
همه با هم مي گويند باران مي آيد. من خدا را به خاطر نعمت خوبش شكر مي كنم.
باران مي آيد...
مريم عسگري (ترمه)
(16ساله تهران)

 



قصه هاي زندگي(23)
گل

همه مردم دنيا عاشق گل هستند. اما نمي دانم چرا پدر من از گل بيزار است! او حتي از كساني كه بوي گل مي دهند بدش مي آيد! اصلا مي خواهد سر به تنشان نباشد! او وقتي مي شنود مردم از ديدن گل هيجان زده مي شوند حسابي حرص مي خورد! البته از بد روزگار پدرم شغلي دارد كه در اطرافش گل مي رويد و دائما بايد گل بخورد! او از هر چه گل زن و آقاي گل بيزار است! چون پدر من گلر است!
مهدي احمد پور

 



دنياي ورزش

امروزه ديگر، دفاع از ورزش كردن و لزوم به تمرينات جسماني براي حفظ سلامت بدن كار مشكلي نيست. زيراامروز همه مردم در اثر توصيه هاي رسانه هاي همگاني، مانند راديو و تلويزيون دريافته اند كه روزي لااقل ده دقيقه «ورزش» چه خدمت بزرگي به انسان در نگهداري سلامت اوست. البته مي دانيم كه (ورزش) هم بصورت غيرحرفه اي و تنها براي كمك به بهداشت جان و روان آدمي معمول است و هم بصورت قهرمان پروري و زمينه سازي براي شركت ورزشكاران هر كشور در ميدان هاي مسابقات كشوري و جهاني. در مورد دوم معتقدم كه هر كشور به موازات پيشرفت هاي عمومي در زمينه هاي گوناگون علمي و فرهنگي دراين رشته نيز بايد درميان ملت هاي ديگر جهان به اندازه توانايي خويش اظهار وجود كند و پرچم ملي را در ورزشگاههاي بزرگ جهان به اهتزاز درآورد. ولي بيشتر منظورم در مورد اول است.
يعني: بكارگيري روش هايي كه ورزش را در كشور همگاني كند. بصورتي كه هر فرد ايراني لااقل هر صبح روزي ده، بيست دقيقه به تمرينات بدني بپردازد.
اين كار او را از رخوت خواب دوشين درمي آورد. انرژي و نشاط مي بخشد و براي يك روز كار تازه، آماده اش مي سازد.
سلامتش تأمين مي شود، تن پرور نمي ماند؛ فعال و پرتلاش است و به سبب دفع سموم و زوائد بدن، كمتر بيمار مي گردد و از اجتماع چنين افرادي جامعه بانشاط و پرفعاليت، آماده سازندگي و پيشرفت مي گردد.
نادر توكلي از تهران
14 ساله

 



دست گيري واژه ها، به وسيله مأموران انديشه!

جواد نعيمي
¤ به نظر مي رسد سازمان ملل بودجه كافي براي پرداخت حقوق بشر را در اختيار ندارد!
¤«خار»، اجازه نداد بازي كن؛ «گل» را بزند!
¤ برخي بيماري ها را «قارچ»ها به وجود مي آورند، با اين همه بسياري از مردم به خوردن «قارچ»ها علاقه نشان مي دهند!
¤ اگر «پاك كن» نباشد، غلط هاي «مداد» مايه آبروريزي اش مي شود!
¤ بعضي ها علي رغم سوگندهاي زيادي كه مي خورند، هرگز احساس سيري نمي كنند!
¤ تصوير وارونه دنياي معاصر، تصوير بسيار زيبايي است!
¤ دستم از مچ« در» رفته و از آرنج، «پنجره»!
¤ بعضي ها آن قدر اقتصاددان هستند كه هيچ وقت گوش شان به كسي بدهكار نيست!
¤ اگر تيمارستان وجود نمي داشت، ديوانه ها از شر عاقل ها در امان نبودند!
¤ وقتي بچه ها زمين مي خورند، والدين آن ها بسيار نگران مي شوند. اما همين بچه ها بزرگ كه مي شوند به راحتي زمين خواري مي كنند و كسي هم براي آنان اظهار نگراني نمي كند!
¤ در جاده زندگي، رانندگي با چراغ «مهرشكن» ممنوع است!
¤ تقويم ها، وقت شناس ترين كتاب هاي جهانند!
¤ وقتي اندوه در دلم «چنگ» مي زند، من هم برايش «ني» مي نوازم!
¤ يكي از عمل هاي مهم و ضروري، عمل كردن غده «وعده» است!
¤ آدم اخمو، با زبان بي زباني اقرار مي كند كه لبخند زدن را ياد نگرفته است!

 



منشور پنجم
كارگاه نقد ـ 15

مديرمسئول: محمد جعفري
سردبير: فرحناز اميني مقدم
ماه نامه فرهنگي، اجتماعي كانون فرهنگي، هنري امام محمدباقر عليه السلام (نشريه داخلي)
كانون فرهنگي، هنري امام محمد باقر(ع) قاسم آباد خراسان رضوي
سايت اطلاع رساني
WWW.Bagher- Masjed.ir
«منشور پنجم» از مشهدالرضا عليه السلام مي آيد. هر چقدر نشريات ديگر در هيئت تحريريه نفر كم داشتند اينجا ماشاءالله يك لشگر نفر دارند. بعضي از نام ها هم در كشور سرشناسند مثل استاد جواد نعيمي كه ما در دهه 06 كتاب هاي مذهبي اش را مي خوانديم.
ايشان دبير سرويس ادبي منشور پنجم هستند.
صفحه آرايي قابل قبول وچاپ چهار رنگ جلد و دو رنگ داخل، نشريه منشور پنجم را يك نشريه خوب معرفي مي كند.
هر چند من دلم مي خواهد از راز منشور پنجم سر دربياورم. به راستي «منشور پنجم» يعني چه؟ دل نوشته هاي صميمي اين نشريه خواندني است.
الو... سلام خداجون... مي تونم چند لحظه وقت تونو بگيرم... بخشي از قطعه «ضامن» نوشته خانم راحله ندافي.
افراد تحريريه مي توانند در بخش خبر، مصاحبه و گزارش هم نشريه را ياري دهند. مطالب گوناگون منشور پنجم بايد با هم هماهنگي داشته باشد نوع ادبيات حاكم بر نشريه را سردبير مشخص مي كند. به نظر من اگر صميميت نشريه بيشتر شود بهتر است. با يك مجله اتو كشيده و رسمي نمي توان به راحتي انس گرفت. به كارگيري خلاقانه مطالب و تصاوير مي تواند نشريه را دوست داشتني تر كند. از ترام هايي كه چشم را اذيت مي كند استفاده نكنيد ترام هاي خطي و نقطه اي درشت.
براي موفقيت شما دعا مي كنم و زيرلب زمزمه ام اين است:
كبوتران حرم! خوشا به حال شما! صلوات

 



باور دروغ

سر كلاس درس معلم به يكي از دانش آموزان مي گويد: برو دفتر مدرسه چند تا گچ بيار. دانش آموز از كلاس خارج مي شود و در اين اثنا معلم بر روي تخته سه خط مي كشد. يك خط بزرگ، يكي متوسط و ديگري كوچك كه پايين دو خط ديگر بود. معلم به بچه ها مي گويد: هر وقت كه دانش آموز آمد من از هر كدام از شما كه سؤال كردم كه از نظر علمي كدام خط بزرگ تر است شما در پاسخ بگوييد خط پائيني يعني خط كوچك.
وقتي كه دانش آموز وارد كلاس شد و سرجايش نشست معلم از همه كلاس به غير از آن دانش آموز سؤال را پرسيد و همه گفتند خط پايين. يعني همان خط كوچك. و در آخر از دانش آموزي كه گچ آورده بود اين سؤال را پرسيد و او هم گفت:
- خط پايين.
معلم گفت: ببينيد بچه ها وقتي در يك فضايي همه يك حقيقت را انكار مي كنند و آن را به دروغ واقعيت نشان مي دهند امكان دارد كه افراد زيادي آن دروغ را باور كنند. پس به خاطر همين است كه مي گويند دروغ گو دشمن خداست. پس يكي از علل بدي ماهواره هم به همين خاطر است كه اخبار دروغ را دائما تبليغ مي كنند و روي آن قضيه دروغ بسيار مانور مي دهند.
محمود تاجيك خاوه - ورامين

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14