(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 9 بهمن 1390- شماره 20130

قيم مآبان و انتخابات نهم
حقيقت هميشه زنده



قيم مآبان و انتخابات نهم

مهدي سعيدي
با كليدخوردن سناريوي «خط تحريم»، اصحاب اردوگاه فتنه و ضدانقلاب با همه توان وارد ميدان شده اندتا براي تحقق اهداف خود تلاش نمايند. بازي در اين سناريو براي ضدانقلاب به بازي برد - باختي تبديل شده كه شكست در آن به برچيده شدن تاريخي اين اردوگاه خواهد انجاميد. فتنه گران فراري كه در انتخابات پيشين مدعي پيشتازي!؟ و پيروزي در انتخابات رياست جمهوري را داشتند اينك مدعي اند كه هواداران خود را در خانه نگه خواهند داشت! و با نياوردن آنها به صحنه، مشروعيت انتخابات پيش رو و نظام اسلامي را با كاهش شديد آراء مواجه خواهند ساخت.
فتنه گران با اتخاذ شيوه اي قيم مآبانه و انحصارگرايانه و بهره برداري از شيوه هاي جنگ رواني از قبيل تهديد و برچسب زني، وارد ميدان شده و همه كساني كه نظري متفاوت داشته و منتقد خط تحريم بودند را مورد همجمه قرار دهند. قيم مآبان در آستانه آغازثبت نام داوطلبان در بيانيه اي اعلام داشته بودند: «امروز گرم كردن تنور اين انتخابات به هر شكل و باي نحو كان، كمك به استبداد و در تقابل با آرمان محوري استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي و نيز در تقابل با تحقق دمكراسي و تضمين حقوق بشر در كشور عزيزمان ايران است.» ادبيات تهديدگونه اين بيانيه به خوبي نشان مي دهدكه مدعيان روشنفكري و ليبراليسم تا چه اندازه براي ملت حق انتخاب قائلند كه هرگونه تفاوت تحليل و نظر را به استبداد و خيانت ورزي متهم مي سازند.
اين افراد نه تنها انحصارگري و قيم مآبي را نسبت به توده هاي ملت اعمال مي دارند، بلكه قصد دارند تا حتي نخبگان و فعالان سياسي را نيز با اجبار تحت سيطره خود در آورده و آنان را به تغيير رويه وادار نمايند. اين انحصارگري و تمامت خواهي را مي توان در فشارهايي كه بر آن بخش از اصلاح طلبان كه رويكرد متفاوتي را اتخاذ كرده و از خط تحريم استقبال نكرده اند، مشاهده نمود.
انحصارگرايان در تلاش بودند تا در اولين گام، تجلي همراهي ملت با «خط تحريم» را در عدم ثبت نام قابل توجه داوطلبان انتخابات عيان سازند، كه در همان ابتداي كار با ناكامي سهمگيني مواجه گرديدند. علي رغم تبليغات گسترده و فحاشي هايي مكرر اين جريان، شاهد آن بوديم كه قريب به 5400 نفر در اين دوره از انتخابات ثبت نام كردند و با توجه به اين نكته كه طبق قانون جديد حداقل مدرك تحصيلي براي ثبت نام داوطلبان، از ليسانس به فوق ليسانس ارتقاء يافته، اين آمار به خوبي نشان داد كه نه تنها از داوطلبان كاسته نشده بلكه بر حضور مردمي در انتخابات در مرحله ثبت نام نيز افزوده شده است.
از سويي ديگر شاهد آن بوديم كه «سياست تحريم» حتي توسط دوستان ديروز اين جريان نيز مورد اعتنا قرار نگرفته و بيش از دوسوم نمايندگان اقليت مجلس هشتم و چهره هاي شاخص آن چون كواكبيان، تابش، قنبري، پزشكيان و ... در انتخابات دور نهم مجلس ثبت نام كردند. همچنين اعضاي خانه كارگر و افرادي چون محجوب و جلودارزاده نيز به خيل ثبت نام كنندگان پيوستند.
اين اقدام خشم انحصارگرايان را به همراه داشته و هجمه تبليغاتي وسيعي براي تخريب ثبت نام كنندگان آغاز شد تا به نحوي آنان را مجبور به انصراف نمايند. به عنوان نمونه به تازگي متني منسوب به جمعي از مجرمين سياسي آزاد شده در واكنش به ثبت نام محمدرضا تابش رييس فراكسيون اقليت مجلس و تعدادي ديگر از نمايندگان اقليت براي نامزدي مجلس آينده نوشته شده و توسط سايت ضدانقلابي جرس انتشار يافته است. اين نوشته در تلاش است تا با ادبيات خاص خود اعضاي فراكسيون اقليت را تحت فشار تبليغاتي قرار داده و از داوطلبي در مجلس آتي منصرف سازد!
در خبر ديگر آمده بود كه عليرضا نوري زاده مامور سازمان سيا با حمله به اصلاح طلباني كه به فعاليت سياسي خود در چارچوب نظام اسلامي ادامه مي دهند، گفته است: «يك عده اي مثل كواكبيان امروز خودشان را با اسم و عنوان اصلاح طلب نامزد مي كنند. كواكبيان اسب تراواي حاكميت در بين اصلاح طلبان است. اين ها بزرگ ترين ضربه را زدند».
محافل نزديك به سيدمحمد خاتمي در تهران نيز به سايت جرس خبر داده بودند كه وي از ثبت نام خواهرزاده اش محمدرضا تابش در انتخابات مجلس در جلسه خصوصي با حضور وي از او انتقاد كرده است. همچنين بايد منتظر واكنشهاي شديد به اظهارات جديد تابش نيز باشيم كه به نسيم آنلاين گفته است: «علت اينكه ما مجددا خود را در معرض انتخاب مردم قرار داده ايم به دليل عمل به پيام رهبر معظم انقلاب براي افزايش مشاركت مردمي بوده است و فكر مي كنيم بهترين كاري كه در راستاي درك پيام رهبري مي توانستيم انجام دهيم همين اقدام بود».
واقعيت آن است كه «قيم مآبي» و «انحصارگرايي» در طول سه دهه اخير انقلاب اسلامي، به يكي از شاخصه هاي اصلي جريان هاي انحرافي و ضدانقلاب تبديل شده است. اين جريان ها در طول اين سالها، همواره از زبان ملت سخن رانده و مدعي اند كه سخن ايشان سخن اكثريت ملت ايران است! حتي حضور ميليوني ملت ايران در مراسم راهپيمايي 22 بهمن، روز قدس و مشاركت حداكثري در بيش از 30 انتخابات در 33 ساله گذشته نيز منجر به آن نشد تا ضدانقلاب از فضاي توهمي خود خارج شود و از زبان ملت سخن نگويد!
سال ها پيش حضرت روح الله(ره) خطاب به برخي جريان هاي سياسي كه تلاش داشتند با موضعي دست بالا مردم را به انتخاب گزينه و فهرستي خاص متقاعد نمايند، و معتقد بودند مردم بايد به افرادي كه جناح هاي سياسي(به عنوان نخبگان و خبرگان سياسي!) معرفي مي كنند راي دهند، چنين فرمودند: «همان طور كه بارها گفته ام، مردم در انتخابات آزادند و احتياج به قيم ندارند و هيچ فرد و يا گروه و دسته اي حق تحميل فرد يا افرادي را به مردم ندارند. جامعه اسلامي ايران كه با درايت و رشد سياسي خود جمهوري اسلامي و ارزش هاي والاي آن و حاكميت قوانين خدا را پذيرفته اند و به بيعت و اين پيمان بزرگ وفادار مانده اند، مسلم قدرت تشخيص و انتخاب كانديداي اصلح را دارند.»(11/1/67)
امروز نيز ما خطاب به اين جريانهاي تمامت خواه گوشزد مي كنيم، همان طور كه در طول اين سه دهه گذشته «خط تحريم» در داخل كشور خريداري نداشته، امروز نيز ملت غيور ايران به اظهارات اين بازيگران سوخته فراري توجهي نخواهند داشت و با خلق حماسه اي ديگر در 12 اسفند 90، طراحان و بازي خوردگان خط تحريم را براي هميشه به زباله دان تاريخ خواهند انداخت.

 



حقيقت هميشه زنده

مصطفي انصافي
مطبوعات جهان درباره امام (ره) نوشتند؛ امام خميني (ره) شرق را شگفت زده كرد، غرب را لرزاند، عرب را در تنگنا قرار داد و خود بدل به مسئله روز جهان گشت.
ساليان سال فضاي كشور را سياهي و تباهي و ظلم و استبداد فرا گرفته بود و جوّ رعب و وحشت در همه جا سايه گسترده بود، هيچ صداي آزادي به گوش نمي رسيد و هر صداي مخالفي را طاغوت در نطفه خفه مي كرد و آزادگان در بند و زير شكنجه هاي سخت شهيد مي شدند. حكومت غاصب پهلوي با حمايت نيروي هاي استعمارگر خارجي به ويژه آمريكا و رژيم صهيونيستي بر سرنوشت كشور مسلط شده بود. از منابع ملي و منابع عظيم نفتي به خاطر حمايت آنها از رژيم منحوس چشم مي پوشيد و اين منابع ذي قيمت را به رايگان دراختيار آنان مي گذاشت. فضاي كشور ماتم زده بود، كشور هيچ ابر و باران رحمتي را در افق ديد خود تصور نمي كرد ، فضا، فضاي ناا ميدي بود ولي مومنين در راز و نياز شبانه خود از خداوند رحمان تقاضاي باران رحمت الهي مي نمودند و اميد به رحمت بي منتهاي خداوند منان بسته بودند، چرا كه خداوند خود وعده نصرت و پيروزي به بندگان خالص را داده است. سرانجام در سال 1320 هجري قمري همزمان با سالروز تولد بانوي بزرگوار اسلام حضرت فاطمه زهرا (س)، امام خميني كه به حق موسي زمان بود در خانواده اي روحاني و مجاهد در شهر خمين چشم به جهان گشود و در آنجا رشد يافت و در سال 1337 در سن هفده سالگي جهت تحصيل علوم ديني به حوزه اراك رفت و از محضر آيت الله العظمي حائري استفاده كرد، وقتي آيت الله حائري از اراك به قم جهت تاسيس حوزه علميه قم عزيمت نمودند امام نيز به دنبال ايشان به شهر مقدس قم مهاجرت كردند و از محضر اساتيدي هچون حائري؛ شاه آبادي و بروجردي كسب فيض نمودند تا خود به درجه استادي مبرّز و توانا نائل آمدند. امام (ره) در درسهايش از محكوم كردن ظلم و استبداد رژيم ا با نداشتند. رفته رفته صداي ضديت ايشان با حكومت منحوس پهلوي همه جا پيچيد و آزادگان از روحانيون گرفته تا ديگر اقشار جامعه را متوجه خود ساخت و همه گرد آن وجود عزيز جمع شدند. امام به مبارزه خود با رژيم طاغوت در اشكال مختلف مثل سخنراني، اعلاميه و كتاب ادامه دادند. اعتراضات امام زماني به اوج رسيد كه در لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي سوگند به قرآن را از شرايط نمايندگي خارج نمودند. در اين نقطه بود كه خشم و غضب مردم نيز بالا گرفت و موج اعتراضات و اظهار خشم و نفرت به حد اعلا رسيد و مخالفت ها با رژيم از منزل امام شروع شد و توسط ديگر روحانيون به ساير اقشار جامعه تسري يافت. شاه ملعون به مطالبات بحق مردم وقعي نمي نهاد و آنها را مخل امنيت رژيم خود و مانعي در راه سياست هاي ضد اسلامي خود مي پنداشت و سعي خود را در خفه كردن صداي مردم و حركت نمودن در مسير اهداف امپرياليسم و صهيونيسم دو چندان نمود، و با طرح انقلاب سفيد قصد انحراف اذهان عمومي را داشت، ليكن براي ملت خدعه و نيرنگ رژيم كارساز نبود و امت همانند آتشفشان به خروش آمد وهيچ قدرتي توان مقابله با سيل ويرانگر ملتي ستمديده بر عليه استبداد و الحاد را نداشت. اقداماتي چند از سوي رژيم براي متوقف كردن نهضت صورت گرفت، اقداماتي چون كشتار مدرسه فيضيه كه صرفاً شعله هاي اين خشم را تند و تيز تر كرد . امام در واكنش به اين كشتارهاي خشم خود را مستقيماً متوجه شخص شاه نموده و هدف را سرنگوني او و رژيمش شناسايي و تعريف كردند. رژ يم براي مقابله با اين سيل توفنده امام را تبعيد كرد به اين خيال كه نهضت در نبود قطب آن فرو مي پاشد. امام (ره) 14 سال را در عراق گذراندند و در اين مدت چشم بر هم نمي گذاشت مگر با اين هدف كه ظلم و استبداد را ريشه كن كند. امام راحل پس از ممانعت رژيم بعث از ادامه فعاليت هاي ايشان در رهبري مبارزات اسلامي براي هدايت نهضت راهي كويت شدند ولي وضعيت منطقه اجازه اقامت را به امام نداد و ناچاراً امام راحل راهي پاريس شدند. در پاريس فشارهاي وارد شده نيز نتوانست سد راه رهبري امام شود، ايشان از امكانات رسانه اي غرب با هوشياري تمام حداكثر استفاده را در جهت افشاي ظلم و استبداد رژيم و نشان دادن چهره زشت نظام حاكم به جهانيان، نمودند و با اعلاميه ها و پيام هايي كه از طريق نوار كاست تهيه مي شد توانستند مردم منتظر و انقلابي را به حركت درآورند، تظاهرات ميليوني مردم در سال 57 به راه افتاده بود و رژيم با حربه تغيير دولتها سعي داشت تا تقصير را به دوش دولتها بيندازد و با تغيير نخست وزير هاي مختلف شخصيت واقعي خود را مخفي نگه دارد. ولي مردم عامل اصلي سيه روزي هاي خود را شاه مي دانستند و بر شعار سرنگوني رژيم سلطنت و محاكمه شاه خائن ايستادند و از شعارهايي خود كوتاه نيامدند تا اينكه وي ناچاراً از كشور گريخت به اين اميد كه دوباره آمريكا به كمك عوامل داخلي بتواند همچون سال 1332 با يك كودتا، قيام مردمي را تباه سازد و بتواند به كشور بازگردد. با فرار كردن شاه، مردم اميد و انگيزه بيشتري براي مقاومت پيدا كردند و ته دل طرفداران رژيم خالي شد امام كه نمي توانستند نسبت به سرنوشت قيام مردم بي تفاوت بمانند فرصت راغنيمت شمرده و تصميم به بازگشت به ايران را گرفتند.
22 بهمن سال 57، ورود امام (ره) به ايران همچون بازگشتن خون به رگ هاي منجمد يكايك مردم مشتاق ايران بود كه سالها در آرزوي حكومتي اسلامي بودند كه تحت لواي يك فقيه الهي اداره شود. ورود امام به كشور نويد بخش دوره اي تازه از رونق و شكوفايي معنوي و مادي بود و همچنين پاياني بود بر ناكامي ها و سرخوردگي ها. ايشان غرور ملي و عزت اسلامي را به كشور بازگرداندند، امام آمد و همراه خود نداي مبارك رهايي و بانگ خوش آهنگ استقلال و آزادي و زنده باد اسلام را زنده كرد، او سوار يكه تاز و پيشاهنگ و بيدارگر اسلام ناب محمدي (ص) در قرن بيستم بود، او تجسم همه آرمانها و آرزوهاي ديرينه امت، بلكه همه مستضعفين جهان بود. روز 12 بهمن امام بر زميني گام نهاد كه از خون جوانان دلاورش هزاران لاله روييده بود و ميليون ها مرد و زن عاشق اسلام و ايران از كودك و جوان و پير با هر قوميت و زباني آمدند تا از ميدان آزادي تا بهشت زهرا (س) آغوش خود را براي استقبال از موسي زمان بازكنند ومشتاقانه براي ديدن مردي كه خاطره رنج طاقت فرساي يك ملت را به دوش مي كشيد و رهايي همه ملتها از رنج جباران عالم را فرياد مي زد، لحظه شماري مي كردند.
اي امام و پيشواي ما، دشمن سعي كردتا تو را از امت جدا كند و تبعيد نمايد تا بلكه نام بلند آوازه تو را از لابلاي كتاب ها، روزنامه ها و منبرها پاك كند تا شايد نام تو از اذهان امت پاك شود. اما آنها نمي دانستند كه اگر خدا بخواهد مقام و منزلت بنده اي را ارتقاء دهد، كيست كه مانع كار شود. آري، حضور نام تو اي خميني كبير هر روز در دلهاي ما عزيز تر گرديد. آنهايي كه حتي تو را و حتي عكس تو را نديده بودند، شيفته راه تو شدند چرا كه در روايات ديني شنيده بودند كه روزي مردي از اهل قم براي احياء اسلام به پا خواهد خاست ( رجل م ن اهل قم، بحار الانوار، جلد 60، ص 216) و مردم را به حق فرا مي خواند، گروهي با او همراهي مي كنند كه چونان قطعه هاي از آهن محكم باشند، تند بادها آنان را تكان ندهد و از جنگ به ستوه نيايند و از چيزي ترسي به دل راه ندهند و با توكل بر خداوند به پيش مي تازند و همواره پيروزي نهايي از آن پرهيزگاران است.
امام آمد و با حمايت ملت رژيم شاهنشاهي را برچيد و نظام مقدس اسلامي را بر پا كرد و مردم سالاري ديني را پايه گذاري كرد و طي ده سال با همه دشمني ها و كارشكني هاي استكبار جهاني و تحميل جنگ هشت ساله، انقلاب اسلامي را با رهبري پيامبر گونه خود توانست به سر منزل مقصود برساند ولي دريغ و صد افسوس كه زود از ميان ما رفت، اما خداي را شكر كه خلف صالح او حضرت آيت الله خامنه اي بيست و دو سال با همان صلابت و اقتدار راه انقلاب را با انرژي بيشتري به پيش بردند. امروز انقلاب اسلامي به مراتب قوي تر و شكوفا تر از گذشته به راه خود ادامه مي دهد تا زمينه ساز ظهور حضرت قائم (عج) و حكومت عدل جهاني بر پا شود.
ابعاد گسترده شخصيت امام خميني (ره) چنان والا و ناشناخته است كه هر چه زمان مي گذرد، پرده از اسرار ناشناخته آن خورشيد آسمان تشيع برداشته مي شود و اگر چه هنوز ما در شعاع تابش آن نور ناب فرصت انديشيدن به عمق وجود او را نيافته ايم اما با مطالعه نظرات ديگران راجع به امام راحل مي توانيم پي به شخصيت عظيم او ببريم.
مقام معظم رهبري، حضرت آيت الله خامنه اي، در مورد شخصيت امام معتقدند كه، او ما را زنده كرد و به حركت درآورد و ما توانستيم به كمك وجود او به ارزش جغرافيايي وتاريخي كشورمان و به حقيقت فرهنگ گذشته، قرآن و ملت خود پي ببريم. امام به اسلام عزت بخشيد و پرچم قرآن را در جهان به اهتزاز در آورد. الحق شخصيت آن عزيز يگانه، شخصيتي است دست نيافتني و جايگاهش دور از تصور و اساطير گونه بود.
امام خميني (ره) يك حقيقت هميشه زنده است، راه او، راه ما، هدف او، هدف ما و رهنمود او، مشعل فروزنده ي ما است. امام خميني (ره) علي الظاهر مدرسي بودند و در مسجد سلماسي تدريس مي فرمودند، اما اخلاص، صفاي باطن و رابطه معنوي و پيوند مستحكم ميان ايشان و خداي مقلب القلوب موجب شد كه ايشان دستي نيرومند براي برافكندن بنياد ارزشهاي مادي شود.
رهبر معظم انقلاب مي فرمايند، من ده ساله اول انقلاب را به خاطر حضور امام در آن، يك دوران استثنائي مي دانم. او نعمت بسيار بزرگي بود و افسوس كه از نزد ما رفت. اگر چه جاي خالي امام براي ما سخت و تلخ است، اما ميراث گرانبهاي معمار بزرگ انقلاب، امام خميني (ره) حفظ خواهد شد.
آيت الله العظمي گلپايگاني بعد از فوت امام (ره) بيان داشتند كه، شخصيتي دعوت حق را لبيك اجابت گفت كه با مجاهدت بزرگ و فداكاري ها و رهبري هاي قاطع و محكم خود، اسلام را در عالم معاصر زنده كرد و نداي تكبير و توحيد را به گوش جهانيان رسانيد و مجد و عظمت مسلمانان را به آنان باز گرداند و فرياد كوبنده اش دلهاي مستكبران ابر قدرت را به لرزه در آورد.
آيت الله العظمي اراكي نيز بيان داشتند كه، كارهاي اين مرد ( امام خميني) فقط و فقط براي خداست، اين مرد از آن كساني است كه اگر در روز عاشورا بود، هفتاد و دو تن، هفتاد و سه تن مي شدند. روزنامه تشرين ( چاپ دمشق) بعد از وفات امام در مقاله اي چنين نگاشت، جهان اسلام شخصيتي را از دست داد، كه تاريخ نظير او را كمتر به خود ديده است. امام خميني با روح بلند و با درك عميق مسئوليت خود در برابر تاريخ، انقلاب بزرگي را عليه شاه، كه هم پيمان با امپرياليزم و صهيونيسم بين المللي بود بر قرار ساخت. او كاروان انقلاب اسلامي را با درايت و تدبير از ميان طوفان ها، شنزارها و صحراهاي مخوف جهان متلاطم امروز به سوي نور، هدايت كرد. امروز امام در ميان امت خود نيست، اما او خطي را ترسيم كرد، كه به عنوان منشور ابدي و جاودانه انقلاب باقي خواهد ماند و اين منشور مبارزه مستمر با ظلم، نژاد پرستي، استعمار و صهيونيسم است.
عظمت شخصيت امام به حدي بود كه حتي رسانه هاي غربي نيز نتوانستند از كنار او به راحتي عبور كنند و بعد از وفات امام بسياري از اين رسانه ها به بزرگي شخصيت امام معترف گشتند. تلويزيون بي بي سي بعد از وفات امام بيان داشت كه در طول تاريخ معاصر تنها مردان معدودي بودند كه توانستند در مدتي كوتاه اين چنين گسترده بر سير حوادث تاثير گذارند.
هفته نامه آبزرور چاپ لندن رمز توفيق امام خميني را خلوص عقيده و تقابل عقيدتي با ولنگاري هاي غرب مي داند كه همين رمز توفيق ايشان و احساس اقتدار پيروان است.
روزنامه ال پائيس چاپ مادريد نيز بعد از فوت امام نوشت، امام خميني شخصيتي هميشه پيروز بود. راز پيروزي امام خميني در شخصيت و خميره او بود، همان خميره اي كه تمام شخصيت هاي بزرگ مذهبي بايد داشته باشند. و آن مقاله اين چنين ادامه يافت كه، امام خميني (ره) فوت كرد، اما راه آن خدا شناس اهل قم ادامه خواهد داشت. امروز تاثيرات پيام امام در الجزاير، تونس، مصر، فلسطين حتي آنها كه داري اكثريت سني مذهب هستند به چشم مي خورد. مجله اشپيگل نيز چنين نوشت كه، فقط امام خميني بوده است كه به اعتراف حتي دشمنانش در تمامي عمرش يك زندگي همراه با تواضع و محقر و دور از هر گونه تمايلات و تجملات دنيوي داشته است و كوچك ترين لكه سياهي در شرح حال زندگيش ديده نمي شود.
توصيفات و تعاريف شخصيت ها و نشريه ها و رسانه هاي شرقي و غربي در باب امام خميني (ره) بسيار است ولي قدر و قيمت يافتن امام به دليل اين توصيفات و تمجيد ها نيست. امام راه انبياء و اولياء خداوند سبحان را رفت و زندگي خود را در اين راه وقف نمود و از اين رو بود كه باري تعالي نام و ياد و راهش را جاودانه ساخت. به حق امام يك حقيقت هميشه زنده بوده و هست و راهش در ايران اسلامي به فضل خداوند ادامه خواهد يافت.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14