(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 11 خرداد 1391 - شماره 20223

نگاهي به محوريت انديشه هاي امام(ره) در بيداري اسلامي (بخش دوم)
نداي بيداري اسلامي در مكتب مصلح بزرگ



نگاهي به محوريت انديشه هاي امام(ره) در بيداري اسلامي (بخش دوم)
نداي بيداري اسلامي در مكتب مصلح بزرگ

هنوز هم كه هنوز است، اسم امام(ره) كه مي آيد شجاعت در رگ هاي ملت مي جوشد. شجاعت رقم زدن غيرممكن ها و شدن آن چه كه محال به نظر مي رسد.
ما از امام(ره) خيلي درس ها آموختيم، از جاذبه و دافعه ايشان گرفته تا معجزه وحدت كلمه.
امام(ره) به تحول در انديشه ها و بيداري مردم اعتقاد راسخ داشتند. همان روزهاي اول وقتي گروهي از مبارزان التقاطي در نجف اشرف خدمت ايشان رسيدند و پيشنهاد مبارزه مسلحانه و ترورهاي گسترده را به ايشان دادند، امام(ره) اين گروه را از خود راندند. اين گروه بعدهابه طور كلي اعتقادات ضد اسلامي خود را آشكار كردند . پايه هاي انقلاب اسلامي براساس انقلاب فرهنگي بنا نهاده شد و امام(ره) در جايگاه مصلح بزرگ مي دانست زماني جوامع اصلاح خواهند شد كه روح انديشه سالم در كالبد يك جامعه دميده شود. رهبر كبير انقلاب اسلامي چون معيار و ميزانش در سنجش ها انديشه سازنده و تفكر برخاسته از معنويت و اخلاص بود، بنابراين مي توانستند با اين معيارها درستي و نادرستي هر حركتي را به موقع تشخيص دهند.
بسياري از پيش بيني هاي مصلح بزرگ اين گونه يكي پس از ديگري به وقوع مي پيوندند و يكي از اين پيش بيني ها بيداري مردم جهان اسلام بود.
مردم هميشه بهترين قضاوت كنندگان هستند. در حال حاضر مردم مسلمان خاورميانه و مردم آزاديخواه دنيا به استناد تجربه هاي تاريخي همچون پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي دريافته اند كه هيچ مكتب و ايدئولوژي به اندازه مكتب و ايدئولوژي امام(ره) نمي تواند رهايي بخش باشد.
تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ناسيوناليست ها، كمونيست ها و سوسياليست ها داعيه رقم زدن انقلاب ها را داشتند. كه البته اكثر اين انقلاب ها هم در نطفه خفه مي ماند. به نظر مي رسد تنها انقلاب هايي مي توانند هميشگي شوند كه برپايه مطالباتي جز خواسته هاي دنيوي متولد شوند. درست مثل انقلابي كه اسلام در زمان پيامبر(ص) خلق كرد و انقلاب اسلامي ايران توسط خميني كبير ادامه همان انقلاب بود. وقتي مي گوييم خلق يك انقلاب برپايه خواسته هايي جز خواسته هاي دنيوي، به اين معنا نيست كه دنياي مردم را ناديده گرفته باشيم، بلكه ما معتقديم هرگاه زيرساخت هاي يك حكومت معنوي شد، جامعه معناگرا خودبه خود فاكتور تلاش براي سازندگي همه جانبه را احيا خواهد كرد.
بنابراين اسلام گرايان مبارز همان گونه كه در مكتب امام(ره) آموخته اند، خواهان قطع وابستگي ها و تجلي توانمندي هاي ملت خود هستند.
از بيداري اسلامي تا انقلاب مهدي(عج)
«من اميدوارم كه همه ملت هاي اسلام كه به واسطه تبليغاتي كه فعاليت هايي كه از اجانب شد و اين ها را از هم متفرق كردند و مقابل هم قرار دادند، بيدار بشوند و همه با هم بشوند يك دولت بزرگ اسلامي. يك دولت زير پرچم «لااله الاالله» تشكيل بدهند و اين دولت بر همه دنيا غلبه بكند.»
آن چه در بالا آمد سخن صريح و قابل تأمل حضرت امام(ره) پيرامون اهميت و ضرورت وحدت كلمه مسلمين است.
احسان ياوري عضو سابق فعال دانشجويي و عضو هيئت علمي دانشگاه مي گويد: «گزاف نيست كه بگوييم مكتب امام(ره) بيشترين نقش و تأثيرگذاري را در حركت عظيم ملت ما داشته است. ديدگاه هاي حضرت امام(ره) مي تواند پيش روي هر ملت آزاده اي باشد كه مي خواهد زنجير استكبار را پاره كند. هر نگاه منصفي، هر فكر سليمي و هر تحليل گر بي حب و بغضي وقتي دامنه بيداري اسلامي را در كشورهاي مختلف مي بيند بر اين نكته صحه مي گذارد كه اين جريان از انقلاب اسلامي و از انديشه هاي امام(ره) نشأت گرفته است. كما اين كه اين تفكر و جريان توانست در ايران سي وچهار سال پيش در برابر ژاندارم منطقه رژيم وابسته پهلوي، پيروز ميدان باشد. تفكر امام(ره) چون برگرفته از تعاليم ديني بود توانست ناممكن ها را محقق كند. اگر اين انديشه به شكل زلال و ناب خود فراگير شود، چه بسا كشورهاي غيرمسلمان آزاديخواه نيز دچار تحولات عظيمي شوند.
سقوط استكبار هدف غايي اين جريان است، يعني همان هدفي كه محقق شدنش را قرآن وعده داده است. يك مرد الهي همچون امام عزيز نيز بارها در سخنراني هايشان به غلبه مستضعفين جهان بر مستكبرين تأكيد داشتند.»
اين تحليل گر مسائل سياسي ادامه مي دهد: «شدت پيروزي هاي برخاسته از مكتب امام(ره) در حركت بيداري اسلامي منطقه خاورميانه به حدي است كه حتي عقل مادي تحليل گر نيز مي تواند به خوبي لمسش كند. اگرچه ممكن است اين جريان در طول برهه هاي زماني مختلف كندي و شتاب داشته باشد، ولي يك جريان پايدار و مستمر خواهد بود كه تا فراگير شدن در جهان و انقلاب مهدي(عج) تداوم خواهد داشت.»
لزوم وحدت و همبستگي جهاني مسلمين
«بايد مسلمين بيدار بشوند. امروز روزي نيست كه مسلمان ها هر كدام يك گوشه اي تنهايي زندگي كنند و خودشان بين خودشان در هر كشوري يك زندگي خاص داشته باشند، نمي شود اين معنا. در يك همچو زماني كه سياست هاي ابرقدرت ها بلعيدن همه جاست، مسلمين بايد بيدار بشوند، ملت ها و دولت ها بايد بيدار بشوند. همه تحت لواي اسلام و تحت سيطره قرآن باشند. الحمدلله مسلمين هم عده شان قريب به يك ميليارد هست و هم ممالكشان يك ممالكي است غني، ثروتمند و هم افرادشان افراد لايق.»
با دقت در سخنان و رهنمودهاي امام(ره)، مي توان دريافت كه سرزمين هاي اسلامي، منابع و امكانات لازم براي رشد و سعادت همگاني را برخوردار هستند.
زينب صادق زاده كارشناس تاريخ اسلام و تحليل گر مسائل سياسي توضيح مي دهد: «اولين مسئله اي كه در بيداري اسلامي مطرح است، لزوم وحدت و همبستگي جهاني تمامي مسلمين است تا زمينه هاي پيگيري اهداف و آرمان هاي متعالي اسلام فراهم گردد. پيامبر اكرم(ص) بعد از گسترش اسلام در سرزمين عربستان با ارسال نامه هايي براي پادشاهان كشورهاي ديگر، سعي در جهاني نمودن اسلام و ايجاد حكومت جهاني داشتند تا زمينه هاي علمي و به اجرا گذاشتن احكام و اصول اسلام و سعادت تمامي مردم جهان فراهم شود. بسياري از اصول و قوانين اسلام از جمله برابري و برادري تمامي افراد و مسلمانان با يكديگر و رفع تبعيض نژادي نشانگر جهاني بودن آئين اسلام است.
خوشبختانه طي چند دهه اخير با ديدن عملكرد جمهوري اسلامي ايران كه برخاسته از تفكر اسلامي و برپايه انديشه هاي امام(ره) بنيان گذارده شده، جهانيان به اين مكتب علاقه خاصي پيدا كرده اند و حقايق تا حدود زيادي پيش روي آنها قرار داده شده است. آنها درك كرده اند كه حرف جمهوري اسلامي مثل توقعات بي جاي امپرياليسم نيست، چرا كه امپرياليسم تنها منافع مادي و دنيوي خود را مي بيند، اما جمهوري اسلامي ايران مي خواهد از سفره معنوي اين مكتب همگان برخوردار شوند و كشورهاي ضعيف نگه داشته شده به خود آمده و آينده خود را با توانايي هايشان رقم بزنند.»
وي ادامه مي دهد: «حضرت امام(ره) همواره غفلت و ناآگاهي را به عنوان خطر و زنگاري براي مردم مسلمان مي دانستند و در سخنان خود به آن اشاره مي كردند: اگر ملت اسلام بيدار نشوند و به وظايف خود آگاه نگردند، اگر علماي اسلام احساس مسئوليت نكنند و به پا نخيزند، اگر اسلام واقعي كه عامل وحدت و تحرك كليه فرق مسلمين در مقابل بيگانگان است و ضامن سيادت و استقلال ملل مسلمان و كشورهاي اسلامي مي باشد، به دست عوامل و ايادي اجانب بيفتد. در زير پرده سرنوشت سياه تر و نكبت بارتري براي جامعه اسلامي در پيش است.»
شعله هايي كه مي خواهند
ريشه استكبار بسوزد
گروهي از تحليل گران سياسي حركت بيداري اسلامي در ممالك مسلمان و غيرمسلمان دنيا را به چهار دوره تقسيم كرده اند: دور اول، تبلور بيداري اسلامي در كشورهاي افغانستان و عراق با سرنگوني حكومت هاي غيراسلامي و برپايي حاكميت اسلامي تا حدودي محقق شد.
دور دوم نيز در پنج كشور عربي، اسلامي بحرين، مصر، ليبي، تونس و يمن در حال شكل گيري بوده كه اميد مي رود حكومت اسلامي در اين كشورها هم برپا شود.
دور سوم بيداري اسلامي در ساير ممالك با تدابير انديشمندانه رهبر معظم انقلاب و فعاليت علماي شيعه و سني به زودي راه مي افتد و همگي ما مسلمانان جهان در انتظار دوره چهارم بيداري اسلامي هستيم كه قرآن كريم نويد آن را داده و روزي خواهد رسيد كه تمامي كشورهاي جهان به انديشه ها و رويكردهاي دين اسلام بپيوندند.
نوام چامسكي انديشمند آمريكايي در باب تحولات منطقه و نگاه ملت ها به ايران و دوري آن ها از آمريكا تاكيد كرده: «برخلاف پروژه ايران هراسي غرب ملت هاي عرب نه تنها ايران را دشمن خود نمي دانند، بلكه آن را الگويي براي رسيدن به آنچه تاكنون از دست داده بودند، مي دانند.»
اين تحليل گر سياسي آمريكا هشدار مي دهد كه ديگر آمريكا مثل گذشته در خاورميانه جايگاهي ندارد و نگاه ضدآمريكايي در منطقه روز به روز گسترده تر مي شود. از سوي ديگر تبليغات ضدجمهوري اسلامي ايران نيز آن طور كه بايد و شايد نتيجه نداده است. يك سوي اين تلاش ها بر اين محور بوده كه جمهوري اسلامي ايران را مخالف منافع كشورهاي منطقه نشان دهند.
به دنبال رويداد بزرگ پيروزي انقلاب اسلامي در بهمن 57 هم اكنون شاهد شكل گيري رويداد بزرگ ديگري تحت عنوان قيام ملت هاي عربي در منطقه خاورميانه كه جرقه اش از آذرماه 89 در تونس زده شده است، هستيم. هم اكنون اين جرقه ها به شعله هايي تبديل شده كه مي خواهند در خاك كشورهاي عربي منطقه خاورميانه ريشه استكبار را بسوزانند.
دلايل و ريشه هاي شكل گيري انقلاب
در كشورهاي عربي
در مورد دلايل شكل گيري انقلاب هاي منطقه خاورميانه مي توان ده ها دليل ريز و درشت را ليست كرد.
امير پازوكي تحليل گر مسائل خاورميانه در مورد پاره اي از اين دلايل توضيح مي دهد: «فساد گسترده در ساختار حاكم بر كشورها در ابعاد سياسي، اقتصادي و اخلاقي كه اضمحلال دروني حاكميت ها را آشكار مي سازد. رويكرد حاكمان بر ايجاد حكومتي انحصاري و موروثي بدون توجه به مطالبات و آراي مردمي كه عملا مغاير با اصول دمكراسي و مردم سالاري حاكم بر جهان است. حاكماني كه حتي انتخابات برگزار شده در كشورشان را به ابزاري براي سركوب مطالبات مردمي در رسيدن به حكومت مطلقه قرار دادند و حاضر به پذيرش هيچ نقشي براي جريان هاي سياسي و مردم نمي باشند.»
وي ادامه مي دهد : «بيكاري و فقر و مشكلات گسترده در عرصه اجتماعي كه زندگي روزمره را براي مردم سخت كرده است. بحران شديد اقتصادي موجب شده تا فضاي اجتماعي و سياسي منفي بر كشورهاي موصوف حاكم شده به ويژه اين كه مردم شاهد بودند كه درآمدهاي نفتي آنها به جاي هزينه شدن در امور كشورشان صرف خوش گذراني هاي شاهزادگان و يا خريد تسليحات و تأمين خواسته هاي غرب مي شود.»
وي ادامه مي دهد: «گسترش شبكه هاي اجتماعي و فضاي مجازي كه گسترش ارتباط هاي مردمي به ويژه جوانان را در پي داشته است. ارتباطي كه محور آن را دگرگوني در ساختار اجتماعي و ايجاد شرايط جديد بر كشورها تشكيل مي دهد.
سرخوردگي از عقب ماندگي كشور و عدم پيشرفت در دنيايي كه كشورها هر روز به پيشرفت هاي جديد دست مي يابند.
سرخوردگي از روابط ارباب و رعيتي حاكم بر روابط كشورشان با غرب كه اساس ملي گرايي و لزوم خروج از اين ذهنيت را ميان ملت هاي عرب به ويژه جوانان ايجاد كرد. در اين ميان مردم مصر زماني كه در دوره جمال عبدالناصر خود را سردمدار مقابله با نظام سلطه و غرب مي دانستند بيشترين ديدگاه منفي را در قبال ادامه روابط كشورشان با غرب داشتند.»
وي در تكميل صحبت هايش مي گويد: «دلسردي و سرافكندگي از روابط پنهان و آشكار كشورشان با رژيم صهيونيستي به عنوان اصلي ترين دشمن ملت هاي منطقه كه حتي بر اشغال سرزمين آنها پرداخته و تلاش دارد تا آنها را استثمار و منابع آنها را به سرقت ببرد، الگوي مقاومت كه بدون سازش توانست به پيروزي هاي ارزنده اي در برابر دشمن صهيونيستي دست يابد واهي بودن ادعاي سران عرب مبني بر لزوم روند سازش براي تحقق صلح و موفقيت در برابر رژيم اشغالگر را بيش از پيش آشكار ساخت.»
ساير دلايل بر شمرده براي شكل گيري انقلاب هاي كشورهاي منطقه را اين گونه مي توان تشريح كرد؛ «تزلزل جايگاه جهاني به رغم داشتن بيشتر منابع انرژي و جايگاه استراتژيك جهاني به دليل عدم استقلال در برابر غرب و عدم نقش آفريني مثبت در صحنه بين الملل. بهره گيري از الگوهاي منطقه اي نظير الگوي جمهوري اسلامي ايران كه توانسته به عنوان هدايتگر مهم در صحنه منطقه اي و بين المللي ايفاي نقش كند.
حركت دولت ها در مسير غير از آموزه هاي اسلامي و مغاير با ساختار فرهنگي و ديني حاكم بر كشورها كه محور آن را كاهش باورهاي ديني و حركت در مسير سكولاريسم و فرهنگ تزريقي غرب تشكيل مي داد. ملت هاي عرب نشان داده اند كه باورهاي اسلامي آنها ريشه دار بوده و به رغم حضور فعال غرب در اين كشورها نتوانسته تغيير چنداني در نگاه مذهبي و اعتقادي آنها ايجاد كند. نشان اين امر را در تشكيل احزاب اسلامي پس از سرنگوني حاكمان در كشورهاي تونس و مصر مي توان مشاهده كرد.»
گزارش روز

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14