(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


چهارشنبه 15  آذر  1391 - شماره 20373

تحريم در انديشه عبدالحسين لاري
غدير نقشه راه است

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir


تحريم در انديشه عبدالحسين لاري

دكتر موسي نجفي
فصل چهارم
انديشه تحريم در رسائل سياسي
(از قيام تحريم تنباكو تا نيم قرن بعد از آن)
انديشه تحريم و ماهيت شيعي آن، از لحاظ كمّي و كيفي، جهت و نحوه عمل مقاومت منفي در ايران را ترسيم نمود و اين نحوه اثر، عميق تر از آن بوده است كه بتوان فقط آن را در راستاي انحطاط اقتصادي جامعه ايران محدود نمود. تحريم داراي ابعاد فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي دامنه داري بوده است. تداوم فكري و عملي آن را مي توان در اسناد و متون تاريخي ايران رهگيري نمود. در بخش قبلي به جنبه هاي عملي و نظري آن در اسناد و مدارك و فتاوي تاريخي اشاره كرديم. و در اين قسمت به انديشه تحريم در كتب و رساله هاي سياسي كه غالباً از سوي علماي ديني نوشته شده است، مي پردازيم. برهه زماني كه مي توان انديشه تحريم را در كتب و رسائل سياسي تحقيق كرد، از بعد از قيام دخانيه شروع شده تا اواخر قاجاريه نيز رگه ها و اشاراتي از آن را مي توان يافت. اين نكته را هم بايد اضافه كرد كه برخي از نويسندگان اين كتب و رسائل از شاگردان بلاواسطه مرحوم ميرزاي شيرازي بوده اند و برخي نيز با واسطه تحت تأثير وي قرار داشته اند.
انديشه تحريم در كتاب هدايت الطالبين
كتاب هدايت الطالبين از جمله كتب سياسي است كه به دست يكي از شاگردان ميرزاي شيرازي يعني مرحوم سيد عبدالحسين لاري نوشته شده است و در آن نسبت به نفوذ اقتصادي خارجيان در ايران هشدار داده شده است. قسمتهايي از اين كتاب را، كتاب «ولايت فقيه زير بناي فكري مشروطه مشروعه» نقل به مضمون اين گونه آورده است:
سيد عبدالحسين، پيوسته در طول زندگي خود، مسلمين را از استعمال چاي و قند و ادويه و خوراك و پوشاكهايي كه از كشورهاي خارجي، به ويژه روس و انگليس وارد ايران و ساير كشورهاي اسلامي مي شدند، نهي مي نمود. وي استعمال اشياء خارجي را كه در آن زمان بسياري معمول بود، تحريم كرد و معتقد بود كه آنچه ارز از كشور اسلامي براي خريد اشياء به خارج مي رود به تقويت دشمنان دين انجاميده و بر شوكت استعمارگران مي افزايد و سبب ريخته شدن خون مسلمانان، به وسيله آنان مي شود و موجبات بيچارگي ملت را فراهم كرده، وابستگي اقتصادي و به دنبال آن وابستگي سياسي را به همراه خواهد داشت و اين عمل هم از نظر سياسي و هم از نظر ديني حرام مي باشد. او حتي حاجياني را كه در بازگشت از سفر حج، قرآن هاي عثماني را وارد مي كردند سرزنش و نكوهش مي نمود. در آن زمان قرآن هاي عثماني در كشور آلمان به چاپ مي رسيدند و همه ساله از اين راه وجوه فراواني به آلمان سرازير مي شد. سيد پيروانش را به استعمال اشياء داخلي تشويق مي كرد و خود نيز لباس وطني مي پوشيد و از خوردن قند و چاي هم خودداري مي نمود. در آن روزگار، قند مصرفي جامعه، معمولاً از روسيه وارد مي شد و سيد بدان خاطر كه دولت روس محارب با مسلمين است و انگليس نيز به تجاوز به سرزمينهاي اسلامي مبادرت ورزيده است به ويژه بر اين موضوع تأكيد داشت. از سوي ديگر، سيد، ملت مسلمان را ترغيب و تشويق مي نمود كه به قطع وابستگي اقتصادي كشور همت گمارند و اين مهم را واجب شرعي مي دانست. وي معتقد بود كه بايد وسائل قطع وابستگي به بيگانگان را فراهم نمود. او حتي يكي از مصارف عمده بيت المال مسلمين را آموزش علوم و حرفه ها و صنايع و ساير چيزهايي مي دانست كه مسلمين بدان نيازمندند به حدي كه به حد خود كفايي برسند و به تعبير خود او، از شر وابستگي به كفار خارجي بي نياز گردند و در اين موضوع بسيار جدي و قاطع بود. ديدگاه روشن او را مي توان از جواب استفتايي كه در اين مورد از وي پرسيده شده است به خوبي دريافت:
بسم الله الرحمن الرحيم
سؤال: استعمال مطعومات و مشروبات و ملبوسات و مصنوعات مجلوبه از بلاد كفره كه جميع يا اغلب اهالي آنها كفارند ومنتشر در بلاد اسلاميه شده، چه صورت دارد بيّ نواتو جروا1
جواب: علاوه بر صريح كريمه « ا نّما المشر كون نجأ»2و اجماع «كلّ سؤر طاه أ ا لاّ سؤر الكلب والخنزي ر و الكاف ر »3 و مفهوم «ما غلب عليه المسل مون فلابأس»4. و علاوه بر نهي صريح «لاتعاونوا علي الا ثم والعدوان5 » امروز آنچه پول از بلاد اسلاميه به بلاد خارجي مي رود اعانت به اعداء دين و استعداد كفار است براي ريختن خون اسلام و مسلمين، [پس] حرام است استعمال آنها سياسهًً و ديانهًً ح فظاً ل لاسلام و المسلمين مگر در صورت اضطراب و عدم وجود اشياء وطني اسلامي به هيچ وجه من الوجوه آن هم پس از عدم علم به نجاست، كه با علم به نجاست چنانچه الان علم عادي موجود است واجب است اجتناب و احتراز اكلاً و شرباً و لبساً في الصّلاه و الطّواف خصوص جلود ولحوم و شحوم كه اصل در آنها عدم تزكيه است و پس از حصول علم عادي چشم بر هم گذاردن، قاطع عذر و رافع تكليف نيست و اصالت طهارت در مورد شك است نه علم و عسر و حرج در مواردش از باب رخصت است نه عزيمت و اعتبار بدو سوق منوط به غلبه صحت و اسلاميت است نه غلبه فساد و كفر، پس حرام است استعمال آنها واجب است بر جميع مسلمانان استعمال مطعومات و ملبوسات و مصنوعات بلاد اسلاميه و قطع علائق احتياج از كفره خارجه، و فراهم نمودن وسائل قطع روابط احتياجات از كفار، چنانچه مرحمت پناه آقاي حجهً الاسلام الحاج ميرزا محمد حسن شيرازي اعلي الله مقامه ايماء به مراتب مزبوره فرموده اند در جواب از اين سؤال6.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بيان كنيد كه مأجور هستيد.
2. سوره توبه (9): 28. مشركان نجس هستند.
3. هرگونه پس مانده و پس خورده خوراكي پاكيزه است جز خورده سگ و خوك و كافر.
4. آنچه در بازار مسلمانان رواج و غلبه يافته اشكالي ندارد.
5. سوره مائده (5): 2. بر پايه گناه و دشمني همكاري نكنيد.
6- سيد عبدالحسن لاري. هدايت الطالبين. به نقل از كتاب ولايت فقيه زير بناي فكري مشروطه مشروعه. سيد محمدتقي آيت اللهي. تهران، اميركبير، 1363. بخش ضمائم، صص 173- 174.
پاورقي
 


غدير نقشه راه است

آن بعدي كه مورد نظر من است ـ بعد بين المللي اسلامي و بين الف رق اسلامي كه مخصوص شيعه نيست ـ اين است كه اگر فرض كنيم كه پيغمبر در اين اعلان، كه حتماً اين اعلان انجام گرفته و اين جمله از زبان پيغمبر صادر شده، اگر فرض كنيم نمي خواست رسول خدا حكومت بلافصل اميرالمؤمنين را بيان كند، حداقل اين بود كه مي خواست موالات و پيوند و رابطه عميق مسلمين با اميرالمؤمنين و با عترت خود را در اين بيان استقرار ببخشد و تثبيت كند. علت اينكه پيغمبر عترت را در كنار قرآن مي گذارد،هم در سخنراني مني و در حديث ثقلين ـ كه حديث ثقلين ظاهراً بارهاهم از پيغمبر صادر شده ـ و هم در حديث غدير و در واقعه غدير ـ تكيه روي اميرالمؤمنين و شخص او ـ علت اينكه اين رابطه را برقرار مي كند، از جمله اين است كه مردم در طول زمان اولاً يك نمونه هاي كامل از انسان طراز اسلام، از انسان مقبول و مورد پذيرش اسلام را ارائه بدهد به مردم و به همه نسل هاي آينده. نمونه كامل انسان را به صورت مجسّم و عيني با حالات واضح و غيرقابل ترديد در اختيارهمه انسان ها بگذارد، بگويد تربيت اسلامي بايد به اين سمت حركت كند و شخصيت انسان مسلمان، آن شخصيتي است كه غايت و نمونه كاملش اينهايند. انسان هايي كه طهارتشان، علمشان، تقوايشان، درست كاري شان، عبوديتشان درمقابل خدا، احاطه شان به مسائل اسلامي، فداكاري شجاعانه شان براي تحقق آرمان هاي اسلامي و ازخودگذشتگي شان براي همه آشكار و واضح است. اميرالمؤمنين را به عنوان يك نمونه معرفي مي كند كه مردم ـ چه مردم آن زمان، چه مردم نسل هاي ديگر ـ با او پيوند برقرار كنند، رابطه داشته باشند. حالا گيرم به عنوان خليفه بلافصل بعد از پيغمبرهم، عملاً نشد و بعد از گذشت بيست وپنج سال جانشين شد، بالاخره كه خليفه پيغمبر شد، بالاخره كه مقام امامت او تثبيت شد، بالاخره كه همه مسلمان ها او را به عنوان آن فردي كه پيشواي جامعه است قبول كردند. اين خصوصيت، اين پيوند، اين رابطه،همه مسلمان ها را نسبت به شخصيتي كه همه قبول دارند كه خليفه پيغمبر است ـ منتها بعضي مي گويند خليفه بلافصل پيغمبر، بعضي معتقدند نه، خليفه بعد از بيست وپنج سال ـ اين شخصيتي كه همه مسلمان ها او را به عنوان جانشيني پيغمبر قبول دارند بايد براي همه مسلمان ها به عنوان يك الگو، يك مسطوره1 كامل از انسان اسلامي، جاودانه بماند. و پيوند ميان او و ميان مسلمان ها بايد تا ابد به عنوان يك رابطه فكري، رابطه اعتقادي، رابطه عاطفي، رابطه عملي باقي بماند.
اميرالمؤمنين با اين ديدگاه ديگر فقط متعلق به شيعيان نيست متعلق به همه مسلمان هاست. و مخصوص اميرالمؤمنين هم نيست، بلكه عترت و خاندان پيغمبر و ائمه شيعه كه اولاد اميرالمؤمنين هستند آنهاهم، چون كه مشمول عترت هستند، آنهاهم همواره به عنوان نمونه كامل انسان اسلامي در ديدگاه مسلمان ها بايد باقي بمانند، اين يك نكته. ثانياً با تعيين عترت در كنار قرآن و با اعلام لزوم پيوند ميان مسلمين و ميان عترت، درحقيقت رسول اكرم تكليف تحريف ها در قرآن و انحراف از مفاهيم اصلي قرآن راهم روشن كرده. آنجايي كه دستگاه هاي زر و زور براي مصالح خودشان مفاهيم اسلامي را منحرف مي كنند، قرآن را بد معنا مي كنند، مسلمان ها را گمراه مي كنند، از فهم آئين اسلامي مردم را محروم مي كنند، آن مرجعي، آن محوري و قطبي كه بايد مردم را آگاه كند كه حقيقت چيست، مفهوم و معرفت درست كدام است و مردم را از گمراهي نجات بدهد، و مردم بايد حرف او را گوش كنند، او عترت است.
و اين همان چيزي است كه امروز براي دنياي اسلام يك ضرورت و يك امر لازم است. امروزهمه مسلمان ها احتياج دارند كه از معارف اسلامي كه از طريق اهل بيت پيغمبر مي رسد استفاده كنند، فرق نمي كند كه معتقد باشند به امامت بلافصل اميرالمؤمنين و امامت اولاد او يا معتقد نباشند. البته شيعه عقيده حق و مستفاد قطعي از اين حديث را خلافت بلافصل مي داند و به او معتقد و پايبند است. آنهايي هم كه به اين عقيده پايبند نيستند ـ يعني برادران اهل سنت ـ ارتباط و پيوند فكري و عقلاني و اعتقادي و عاطفي خودشان را از خاندان پيغمبر و از اميرالمؤمنين بايد قطع نكنند. لذا مسئله غدير از اين بعد دوم كه بعد ايجاد پيوند ميان علي بن ابي طالب عليه السلام و عترت پيغمبر با آحاد مسلمان هاست، مال همه مسلمان هاست.
23/5/1366
مسئله غدير يك مسئله تاريخي صرف نيست؛ نشانه اي از جامعيت اسلام است . اگر نبي مكرم كه در طول ده سال، يك جامعه بدوي آلوده به تعصبات و خرافات را با آن مجاهدت هاي عظيمي كه آن بزرگوار انجام داد و به كمك اصحاب باوفايش به يك جامعه مترقّي اسلامي تبديل كرد ، براي بعد از اين ده سال فكري نكرده بود و نقشه اي در اختيار امت نگذاشته بود، اين كار، ناتمام بود . رسوبات تعصبات جاهلي به قدري عميق بود كه شايد براي زدودن آنها سال هاي بسيار طولاني نياز بود. ظواهر، خوب بود؛ ايمان مردم، ايمان خوبي بود . البته همه در يك سطح نبودند، بعضي در زمان وفات پيغمبر اكرم يك سال بود، شش ماه بود، دو سال بود كه اسلام آورده بودند؛ آن هم هيمنه قدرت نظامي پيغمبر همراه با جاذبه هاي اسلام، اينها را به اسلام كشانده بود . همه كه جزو آن مسلمانان عميق دوران اول نبودند . براي پاك كردن رسوبات جاهلي از اعماق اين جامعه و مستقيم نگه داشتن خط ّ هدايت اسلامي بعد از ده سال زمان پيغمبر، يك تدبيري لازم بود. اگر اين تدبير انجام نمي شد، كار ناتمام بود . اينكه در آيه مباركه سوره مائده مي فرمايد : »اليوم أكملت لكم دينكم و أتممت عليكم ن عمتي2 »، تصريح به همين معناست كه اين نعمت ـ نعمت اسلام، نعمت هدايت، نعمت نشان دادن صراط مستقيم به جامعه بشريت ـ آن وقتي تمام و كامل مي شد كه نقشه راه، براي بعد از پيغمبر هم معين باشد؛ اين يك امر طبيعي است . اين كار را پيغمبر در غدير انجام دادند؛ اميرالمؤمنين را كه از لحاظ شخصيت ـ چه شخصيت ايماني، چه شخصيت اخلاقي، چه شخصيت انقلابي و نظامي، چه شخصيت رفتاري با قشرهاي مختلف افراد ـ يك فرد ممتاز و منحصربه فردي بود، منصوب كردند و مردم را به تبعيت از او موظف كردند.
اين هم فكر پيغمبر نبود، اين هدايت الهي بود، دستور الهي بود، نصب الهي بود؛ مثل بقيه سخنان و هدايت هاي نبي مكرم كه همه، الهام الهي بود . اين دستور صريح پروردگار به پيغمبر اكرم بود، پيغمبر اكرم هم اين دستور را عمل كردند . مسئله غدير اين است؛ يعني نشان دهنده جامعيت اسلام و نگاه به آينده و آن چيزي كه در هدايت و زعامت 3 امت اسلامي شرط است . آن چيست؟ همان چيزهايي كه شخصيت اميرالمؤمنين، مظهر آنهاست، يعني تقوا، تديّن، پايبندي مطلق به دين، ملاحظه غير خدا و غير راه حق را نكردن، بي پروا در راه خدا حركت كردن، برخورداري از علم، برخورداري از عقل و تدبير، برخورداري از قدرت عزم و اراده . اين يك عمل واقعي و درعين حال نمادين است . اميرالمؤمنين را با همين خصوصيات نصب كردند، درعين حال اين نماد زعامت امت اسلامي در طول عمر اسلام ـ هرچه كه بشود ـ همين عمل است؛ يعني نماد زعامت و رهبري اسلامي در طول زمان همين است، همان چيزي كه در انتخاب الهي اميرالمؤمنين تحقق پيدا كرد . غدير، يك چنين حقيقتي است. 18/10/1385
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. (سطر) نمونه
2. سوره مباركه مائده / آيه 3 ، «امروز دين شمارا براي شما كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم.»
3. (زعم) پيشوايي، رياست
پاورقي
 

(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10