(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


یکشنبه 19  آذر  1391 - شماره 20376

به مناسبت 25 محرم سالروز شهادت امام سجاد(ع) به روايتي
صحيفه سجاديه تفسير قرآن كريم
سنت نيكو و سنت گذاران


به مناسبت 25 محرم سالروز شهادت امام سجاد(ع) به روايتي

 صحيفه سجاديه تفسير قرآن كريم

آيت الله جوادي آملي
شخصيت ممتاز » امام سجاد (ع) » و نقش بي بديل و ماندگار آن حضرت در حفظ و ابقاي حماسه كربلا نيازمند تحليلي جامع در ايام سوگواري ماه محرّم است تا نهضت حسيني از گزند گزافه گويي ها مصون و نور حقيقي آن در زواياي مختلف جامعه متبلور شود.
مكتب حياتبخش امام زين العابدين (ع) در حريم قدسي دعا، ميراثي جاودان و ذخيره اي تمام نشدني است كه ضرورت مراجعه هميشگي به « صحيفه سجاديه » را همواره در اذهان تابناك اهل معرفت گوشزد مي كند.
چگونگي استمرار معارف ناب كربلا در ساحت امامت حضرت سيّد السّاجدين (ع) و آموزه هاي حيات بخش آن مشعل هدايت در صحيفه سجاديه، از زبان علامه فرزانه « حضرت آيت الله جوادي آملي » مورد بررسي قرار گرفته كه تقديم خوانندگان عزيز مي شود.
استمرار حماسه كربلا در پرتو امامت امام سجاد (ع)
وجود مبارك امام چهارم، زين العابدين (ع) از بهترين پيام آوران نهضت حسيني (ع) بوده است و گراميداشت امام سجاد بدون تحليل نهضت كربلا ميسور نيست و در زيارت أربعين حسيني هدف نهضت نجات جامعه از جهالت و ضلالت است؛ بايد ببينيم امام سجاد (ع) چگونه اين پيام را منتقل كرده است.
وجود مبارك زين العابدين (ع) رسالتش بعد از شهادت حسين بن علي (ع) شروع شد. رهبري اينها از كربلا تا شام و از شام تا مدينه به عهده آن حضرت بود. سخنراني هاي سياسي ـ عبادي امام سجاد زبانزد است. استدلال هائي كه ايشان در بالاي منبر مسجد شام كرده و جوّ را منقلب كرده است، آنها هم روشن است؛ امّا در بخش هاي ديگر بايد ديد وقتي حضرت به مدينه آمد، چگونه اين نهضت را پياده كرد.
هدف قيام حسيني، رفع ( جهالت ) و ( ضلالت ) از جامعه
در زيارت أربعين مي خوانيم: سالار شهيدان براي اينكه مردم را عالم بكند، اوّلاً؛ و عاقل بكند، ثانياً؛ شربت شهادت نوشيد: و بذل مهجته ف يك ل يستنق ذ ع بادك م ن الجهاله و ح يره الضّلاله (1). اين كلمه « ا ستنقاذ » درباره نجات غريق و مانند آن به كار مي رود، يعني ( جهالت ) خطر غرق دارد، خطر سقوط دارد؛ ( ضلالت ) خطر غرق دارد، خطر سقوط دارد؛ اينها خطرناك است ! اين هيأت نجات غريق را مي گويند: استنقاذ كرده، يعني از مرگ و هلاكت نجات داده. اينها كه در لبه سقوط يا غرق شدن بودند؛ سالار شهيدان اينها را نجات داده. آنچه كه منشأ هلاكت است؛ يا جهل علمي است يا جهالت عملي. يعني يا انسان نمي داند و ندانسته به هلاكت مي افتد يا مي داند و عالم بي عمل است؛ چون عاقل نيست، به هلاكت مي افتد. يكي « جهالت » است و يكي « ضلالت ».
شيوه امام سجاد (ع) براي رفع جهالت و ضلالت از جامعه
وجود مبارك امام سجاد (ع) اين دو هدف را كه هدف نهضت حسيني است، در طي ساليان متمادي پياده كرد، و پيام را رساند. تأسيس حوزه علميّه براي امام سجاد مقدور نبود، مبارزات علني مقدور نبود؛ به همان دليل كه براي علي بن أبيطالب 25 سال مقدور نبود، به همان دليل كه براي حسين بن علي (ع) 20 سال مقدور نبود ! حسين بن علي 10 سال در زمان امام مجتبي ساكت بود، 10 سال هم بعد از شهادت امام مجتبي(ع) ساكت بود. تا فرصت مناسبي فرا رسيد و نهضت را آغاز كرد. امام سجاد هم در تمام اين مدت فرصت مناسبي براي مبارزه سياسي وتأسيس حوزه علميّه نظير عصر امام باقر و امام صادق (ع) نيافت؛ فقط مي توانست از رهگذر دعا و نيايش مردم را روشن كند. امام سجاد از اين فرصت زرّين حداكثر بهره را برد.
« صحيفه سجاديه »، تفسيري بر كتاب و سنّت
امّا دعاهاي امام سجاد تقريباً درس قرآن است، تفسير قرآن و تفسير سنّت نبوي است. كمتر جمله اي را شما در صحيفه نوراني امام سجاد مي بينيد كه اين مستقيماً ناظر به يك آيه قرآن نباشد، يا ناظر به حديث نبوي و علوي و فاطمي و حسني و حسيني (عليهم السّلام) نباشد. يا دارد آيه را معنا مي كند يا دارد حديث را معنا مي كند. روش صحيفه سجاديه عبارت از اين است كه: آنچه را كه در قرآن و سنّت اهل بيت تا عصر امام سجاد (ع) آمده است به عنوان ارزش يا به عنوان وصف مؤمنان، وجود مبارك امام سجاد اين را باز كرد اوّلاً؛ و مورد تقاضاي داعي قرار داد ثانياً؛ و به ما دستور داد با خدا سخن بگوييد و اين مطالب را بخواهيم ثالثاً. يك چيزي جداي از قرآن و سنّت در اين صحيفه نوراني نمي يابيد؛ اين نگاه به صحيفه از دور !
تفسير آيات جهاد در صحيفه سجاديه
امّا وقتي وارد مي شويد، مي بينيد خداي سبحان اوصاف مردان مجاهد و رزمنده را كه ذكر مي كند، مي فرمايد: شما جنگ بكنيد، دفاع بكنيد، مجاهدت بكنيد؛ براي اينكه مراكز مذهب آباد بشود، براي اينكه كلمه حق احياء بشود، براي اينكه باطل از بين برود و مانند آن. تنها سخن از كشورداري و كشور گشائي و آب و خاك نيست؛ كل مه الله ه ي العل يا (2) بشود،ان يحق الحق ب كل مات ه و يقطع داب ر الكاف رين(3) باشد و مانند آن. وجود مبارك امام سجاد همين معنا را در جريان دعائي كه براي رزمندگان و مجاهدان نستوه دارد، باز كرد.
فرمود: شما اين دعاها را درباره مجاهدانتان بخوانيد، بگوييد: خدايا ! اين مجاهدان نستوه ما را در جبهه هاي جنگ موفق بدار، اينها پيروز بشوند، برگردند به شهرشان كه حق را زنده كنند، عبادت كنند، با تو مناجات كنند، وقت فارغ داشته باشند با تو گفت وگو كنند: و فرّ غهم عن محاربت ه م ل يعبدوك و عن منابذت ه م ل لخلوه ب ك (4).
اين دعاهاي امام سجاد در حقيقت تفسير آن بخش قرآن كريم است. در قرآن كريم فرمود: شما تنش ايجاد نكنيد، مزاحم كسي نباشيد؛ اگر خواستند مزاحم شما بشوند، شما دمار آنها را در بياوريد. فرمودند: اوّل طوري زندگي كنيد كه: و ليج دوا ف يكم غ لظهً (5)، در شما ستبري و استقامت و استواري و جلال و شكوه ببينند؛ هيچ كس طمع حمله به شما را در سر نپروراند. اين و ليج دوا ف يكم غ لظهً غير از جاه د الكفّار و المناف قين و اغلظ عليه م(6) است ! فرمود: در شما عظمت ببينند، جلال ببينند، شكوه ببينند، مقاومت ببينند: تره بون ب ه عدوّ الله و عدوّكم (7) همين است. شما وقتي مسلّح بوديد در امور علمي و عملي، هرگز بيگانه طمع نمي كند. مي بينيد بيگانه هرگز كلنگ نمي گيرد كه سلسله جبال البرز را بكند؛ چون با كوه دماوند چگونه مي تواند در بيفتد؟ با يك كلنگ درباره قلّه دماوند ستبر نمي شود مقاومت كرد !
فرمود: شما اينچنين باشيد كه بيگانه هرگز طمع نكند: و ليج دوا ف يكم غ لظه. امّا اگر يك كسي خواست حمله بكند، از آن به بعد جاه د الكفّار و المناف قين و اغلظ عليه م؛ شما هم آنجا حمله بكنيد، با غلظت او را سركوب بكنيد. ايران اينطور بود؛ در انقلاب اينطور بود، در دفاع مقدّس اينطور بود، در بحث هاي ديگر اينطور است، الآن هم همين طور است كه اگر خداي ناكرده بيگانه طمع خام بكند، جريان و اغلظ عليه م است.
تبيين آثار » جهاد » در صحيفه سجاديه
پس بنابراين ما دو مطلب داريم در جريان مجاهده؛ يكي اينكه در حال عادي مثل سلسله جبال البرز ستبرباشيم تا كسي در ما طمع نكند، نبايد هم طمع بكند ! اين همان ا نّ الله يح بّ الّذ ين يقات لون ف ي سبيل ه صفّاً كانّهم بنيانأ مرصوص (8) است؛ يك بناي مستحكم سربي كه پايه هايش سرب است، ديوارهايش سرب است، سقفش سرب است، درش سرب است، پنجره اش سرب است، كسي طمع نمي كند با كلنگ با آن مبارزه كند ! فرمود: بنيان رصاصي، سربي اينطور است، شما هم سرب باشيد.
بخش ديگر اين است كه اگر خداي ناكرده كسي حمله كرد، از آن به بعد ديگر و اغلظ عليه م؛ شما هم بدون ملاحظه اين را سركوب كنيد و از كشورتان بيرون كنيد. حالا اين كارها را كرديد، اين كارها را مي خواهيد بكنيد؛ با چه نامي مي خواهيد انجام بدهيد؟ اوّلاً يادتان باشد كه در ميدان جنگ هم به نام خدا و ياد خدا باشيد: ا ذا لقيتم ف ئهً فاثبتوا و اذكروا الله كثيراً (9). خيلي به ياد خدا باشيد، تنها چيزي كه شما را مطمئن و آرام مي كند، نام خدا و ياد خداست. بعد غنيمتي كه شما از اين جبهه جنگ مي بريد، چيست؟ اين همان كل مه الله ه ي العل يا است، و جعل كل مه الًّذ ين كفروا ه ي السّفلي (10). شما براي اينكه نام خدا، ياد خدا را چه در دلهايتان، چه در دلهاي ديگران احياء كنيد، داريد مبارزه مي كنيد. پس بعد از فراغت از ميدان جنگ، غنيمتي كه مي بريد؛ همان انس با خداست، مناجات با خداست، حشر با خداست كه و فرّ غهم عن محاربت ه م ل يعبدوك وعن منابذت ه م ل لخلوه ب ك، تا پيشاني كسي در برابر بيگانه و غير خدا به خاك ماليده نشود ! اينكه مي گوييم: نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي؛ اينكه مي گوييم: در عين حال كه تنش ايجاد نمي كنيم، سلطه هم تحميل نمي كنيم، سلطه پذير هم نيستيم؛ اين است ! اين مال زمان جنگ و بعد از فراغ از جنگ.
امكان نيل به حيات ابدي
حالا كه آمديم در جامعه مان، داريم زندگي مي كنيم، با چه وضعي زندگي بكنيم؟ بالأخره جامعه بدون نظام ارزشي نخواهد بود ! آنچه كه به عنوان اصول ارزشي در جامعه حكومت مي كند و ما برابر با آن مي گرديم و جامعه را مي گردانيم، آنها چيست؟ براي ما چه ارزش دارد و چه ارزش ندارد؟ بخش هاي فراواني از قرآن كريم به ما فرمود: مال دنيا ابزار است؛ دنيا اوّلاً اندك است، كم است، زود گذر است و ثانياً ابزار است، نه هدف و معيار ارزش هم اينچنين نيست: ما ع ندكم ينفد و ما ع ند الله باق (11)، به دنبال تكاثر نرويد، به دنبال كوثر برويد؛ اين تكاثر مي رود و شما را هم مي برد؛ كوثر مي ماند و شما را هم نگه مي دارد.
حيف است انسان در تاريخ دفن بشود ! به ما گفتند: اگر توانستيد نامدار بشويد، ( اولوا بق يّه ) بشويد. مرگ چيز بسيار بدي است ! آدم بخواهد بميرد و نابود بشود، خيلي بد است ! امّا بزرگان به ما گفتند: اي زنده مرده ! بكوش تا مرده زنده شوي. بعضي الآن هم يك جنازه عمودي اند، اينها خيال مي كنند زنده اند؛ منتها شناسنامه اينها مهر باطل نخورده وگرنه اينها مرده اند در فرهنگ قرآن ! امّا يك عدّه بعد از مرگ هم زنده اند، مثل شهدا.
اگر انسان مي تواند نامدار بشود، و به تعبير قرآن كريم اولوا بق يّه بشود (12)؛ چرا نشود؟! تعبير اولوا الالباب در قرآن كريم كم نيست ! امّا « اولوا بق يّه » يك جاست؛ اولوا بق يّه مثل اولوا الالباب يعني صاحبان بقاء؛ بقاء مال اينهاست، ماندن مال اينهاست، اينها وليّ بقايند، والي بقايند. گفتند: علماء اينچنين اند، شهداء اينچنين اند.
تبيين تفاوت » كوثر » با تكاثر در صحيفه سجاديه
وجود مبارك امام سجاد (ع) نظام ارزشي را از قرآن استنباط كرده كه چه مي ماند و نگه مي دارد؛ چه فاني است و از بين مي برد؟ فرمود: كوثر ماندني است و نگهدار هم هست؛ كه ازآن به عنوان ( آب حيات ) ياد مي كنند، امّا تكاثر،هم از بين رفتني است و هم باعث هلاكت موجودات ديگر است. اگر طبق بيان نوراني امير المؤمنين (ع) كه فرمود: هلك خزّان الاموال و هم احياء و العلماء باقون ما بق ي الدّهر(13)؛ براي اينكه اينها، يعني عالمان دين از «كوثر » بهره بردند و سرمايه دارها از تكاثر!
وجود مبارك حضرت امام سجاد (ع) مي خواهد جهل علمي و ضلالت عملي را با اين بر طرف كند. در مراحل دعا به ما آموخت كه به خداي سبحان عرض بكنيم: خدايا ! آن توفيق را به ما بده كه ما در تشخيص مسائل ارزشي اشتباه نكنيم، تكاثر را با كوثر اشتباه نكنيم، دنيا را با آخرت اشتباه نكنيم، مال را با كمال اشتباه نكنيم: و اعص من ي م ن ان اظنّ ب ذ ي عدم خساسه و ب صاح ب ثروه فضلاً، فا نّ الشّريف من شرّفته طاعتك و العزيز من اعزّته ع بادتك (14). عرض مي كند: خدايا ! آن توفيق را به من بده، من را حفظ بكن كه من در درك مسائل ارزشي بيراهه نروم، خيال نكنم آن كسي كه دارد، عزيز و شريف است؛ و آن كسي كه وضع مالي اش مناسب نيست، عزيز و شريف نيست،براي اينكه شرف در عبادت توست، عزّت در اطاعت توست؛ خدايا ! مرا از كوثر برخوردار كن، از تكاثر ب رهان: متّ عنا ب ثروه لا تنفد(15)، آن ثروتي كه لا تنفد است، ما ع ندكم ينفد و ما ع ند الله باق؛ آنچه را كه ع ند اللّهي است، يعني كوثر است باقي است، آنچه كه ع ند النّاس است از بين مي رود. اگر مردم بدانند كه باقي اند و هرگز از بين نمي روند، و بدانند كه دوران عمر يك لحظه اي است نسبت به ابديتي كه ما در پيش داريم و بدانند تكاثر، هم هال ك است، هم مهلك، امّا كوثر هم حيّ است هم محيي؛ در آن صورت نظام ارزشي شان عوض مي شود، در اين دعاها همان آيات را تفسير مي كنند و پياده مي كنند.
وظيفه مسلمانان در اختلافات داخلي و خارجي
از نظر بحث هاي سياسي و اختلافات داخلي ببينيم فرهنگ قرآن چيست و چگونه آن فرهنگ در بيانات نوراني امام سجاد (ع) آمده. قرآن كريم كه به ما فرمود: و ليج دوا ف يكم غ لظ ه، يا جاه د الكفّار و المناف قين و اغلظ عليه م، به ما فرمود: اگر بيگانه اي به شما حمله كرده است، شما كاملاً او را سر جايش بنشانيد و هرگز نگذريد و اجازه ندهيد او به ميهن اسلامي تان رخنه كند؛ اين را درباره بيگانه ها فرمود.
امّا درباره آشنايان، دوستان، خودي ها فرمود: اگر يك اختلافي بين شما رخنه كرده است، به اين فكر نباشيد كه رقيبتان را از پا در بياوريد؛ به اين فكر باشيد كه رقابت را از پا در بياوريد، نه رقيب را ! به اين فكر باشيد كه دشمني را از بين ببريد، نه دشمن را ! شما داخلي و خارجي، خودي و ناخودي را خلط نكنيد !آنجا كه بيرون مرزتان بيگانه حمله كرده است، اين بيان نوراني حضرت امير (ع) است كه شرّ را با خود شرّ برگردانيد، ردوا الحجر ح يث جآء؛ سنگ را از هر آنجا كه آمد، برگردانيد. اين از كلمات نوراني حضرت امير (ع) است كه اگر سنگ ستمي به كشورتان پرت شد، اين را فوراً به بيرون پرت كنيد: فا نّ الشّر لا يدفعه لا الشّر(16)، كه دفاع مقدّس 8 ساله مردم ايران اينچنين بود.
امّا اگر در داخل نظام، در خودي ها يك اختلافي رخنه كرده است، به اين فكر نباشيد كه رقيب را از پا در بياوريد؛ به اين فكر باشيد كه رقابت و دشمني را از پا در بياوريد. در چند جاي قرآن اين مضمون آمده كه يدروون ب الحسنه السّي ئ ه (17)، مردان الهي كساني اند كه در بين خودي ها اگر يك اختلافي پيش آمد، سيّئه اي پيش آمد، دشمني اي رخنه كرد؛ با حسنه جلوي سيّئه را مي گيرند، با خوبي، بدي را دفن مي كنند، با نثار و ايثار كينه را بر طرف مي كنند، با دوستي دشمني را مي زدايند، نه اينكه در قبال دشمني، دشمني كنند؛ در قبال كينه، كينه اعمال كنند ! يدروون ب الحسنه السّي ئ ه يك بخش، ا دفع ب الّت ي ه ي احسن فا ذا الّذ ي ب ينك و ب ينه عداوأ انّه ول يأ حميم(18) بخش ديگر.
اين 3 ـ 4 آيه در اين فضا نازل شده كه شما در بين خودي ها اختلاف را با اتحاد از بين ببريد، كينه را با دوستي از بين ببريد؛ او شيعه است، پيرو اهل بيت است، حالا غفلت كرده ! حالا يا تشخيصش صحيح نبود يا بعد از تشخيص عمداً كجراهه رفته؛ شما در صدد انتقام نباشيد، در صدد براندازي او نباشيد، در صدد كينه توزي نباشيد، كينه را با مهر درمان كنيد، نه كينه را با كينه ! بيرون مرز را با درون مرز فرق بگذاريد.البته يك وقت است دشمن داخلي به تعبير بعضي از سياست مداران ما، سرباز پياده نظام بيگانه است؛ اين گرچه از نظر اقليم در داخل زندگي مي كند، ولي از نظر فكر خارجي است؛ لكن اگر در داخل خود ما خودي با ما اختلاف داشته است، راهش اين است؛ اين پيام قرآن كريم است.
هماهنگي تعاليم صحيفه سجاديه با قرآن كريم در رفع اختلاف
وجود مبارك امام سجاد (ع) اين معاني قرآني را تحليل كرد، باز كرد، در فرازهاي گوناگون به صورت دعا در آورد و به ما آموخت كه اينها را با خدا در ميان بگذاريد و اينها را بخواهيد و از ذات أقدس له مسألت كنيد بعد از درود بر اهل بيت عصمت و طهارت، بگوييد:خدايا ! تسديد كن، تأييد كن، من را محكم نگه بدار كه من هرگز در برابر خودي ها اگر نسبت به من بد كردند، بيراهه نروم ! توفيقي به من بده كه اگر كسي نسبت به من بد كرده، كينه اي نسبت به من داشته، جفائي نسبت به من كرده؛ من جفاي او را با وفا ترميم بكنم، ظلمي كرده است من با عدل ترميم بكنم، بي مهري كرده با مهر ترميم بكنم. توفيقي به من بده كه ان اجز ي ب الب رّ من هجرن ي، و ب الصّ له من قطعن ي و ب البذل من حرمن ي و ان اخال ف من اغتابن ي ا لي حسن الذّ كر(19). خدايا ! آن توفيق را به من بده كه اگر كسي در پشت سر من بد گفت، من با خوب گوئي راه دوستي را باز كنم؛ اگر او هدم كرد، قهر كرد، من را تنها گذاشت، من بپيوندم؛ او اگر صله رحم نكرد، من وصل كنم؛ او اگر من را محروم كرد، من بذل كنم؛ اگر او غيبت كرد، من با حسن ذكر ترميم بكنم. اينها باز كردن يدروون ب الحسنه السّي ئه است. مصاديق حسنه را شرح مي دهد، مصاديق سيّئه را شرح مي دهد، آنچه در قرآن به عنوان جمله خبريّه آمده، در دعاي امام سجاد به صورت جمله انشائيه ذكر مي شود؛ آنچه متن است اينجا شرح مي شود، آنجا مختصر است اينجا مفصّل مي شود؛ تا مي شود نفسير قرآن، تحليل قرآن، تحرير قرآن؛ منتها اين را به صورت كارآمد ذكر مي كند كه شما از ذات أقدس له اين مسائل را مسألت كنيد تا جامعه تان به سمت وفاق برود؛ بد كسي را نخواهيد، نسبت به كسي هم بدگوئي نكنيد !
چنين جامعه اي هم از جهل مي رهد، هم از ضلالت مي رهد. اگر ما در زيارت أربعين مي خوانيم: سالار شهيدان، حسين بن علي بن أبي طالب خون قلبش را، پاره تنش را داد: و بذل مهجته ف يك ل يستنق ذ ع بادك م ن الجهاله و ح يره الضّلاله، جامعه را از جهالت برهاند، از ضلالت برهاند، امام سجاد (ع) با تحليل نظام ارزشي، كيفيّت رهائي از جهالت و ضلالت را مشخص كرده است. به عنوان هدف پيروزي، جامعه را از جهالت و حيرت ضلالت نجات داده است. با تحليل اصول ارزشي و برقراري صلح و وفاق، جامعه را از جهالت و حيرت ضلالت نجات داده است.
نقش « دعا » در رفع جهالت و ضلالت و تحقّق پيوند قلب ها
همه ما در صدد تحصيل وفاقيم، امّا وفاق قلبي است، نه تفاهمي ! شما مي بينيد يك كشور بيگانه اي وارد يك كشور ديگر مي شود، نماينده هاي اينها يك امضائي مي كنند، توافق، تفاهم كه هم كاري بكنند؛ امّا اين برابر قرارداد است. امّا اين در داخله حوزه اسلامي قلب، بايد نسبت به يكديگر گرايش داشته باشد، نه گفتار قرنطينه اي يا بندري يا گمركي و مانند آن ! اين امضاهاي تفاهم در حدّ كارهاي اجرائي است، امّا آن وفاقي كه مؤثر است در حدّ گرايش هاي قلبي است كه در غياب يكديگر براي يكديگر از ذات أقدس له حسنات دنيا و آخرت طلب بكنيم ! اين كار قلبي با كارهاي عادي خيلي فرق مي كند، اين با دعاها حل مي شود؛ و اين وفاق، سرمايه ماست ! اگرهمه با هم باشند؛ نه مشكل شهري داريم، نه مشكل استاني داريم، نه مشكل كشوري داريم. بدانند كه اينها امانت هاي الهي است، چهار روز دست اين آقاست، چهار روز دست آن آقاست؛ در مسائل ديگر هم همين طور است، در جريان هاي ديگر هم همين طور است؛ اين مي شود ل يستنق ذ ع بادك م ن الجهاله و ح يره الضّلاله !
علل پيروزي و شكست بني اسرائيل از نظر قرآن كريم
شما ببينيد اين بيانات نوراني قرآن كريم چگونه در صحيفه سجاديه متبلور شده است؛ در قرآن كريم دارد: موسائي بود و فرعوني بود و مبارزاتي بود و مردمي قيام كردند و حرف موسي (ع) را گوش دادند؛ آنجا كه حرف موسي را گوش مي دهند، اينها يك شبه ره صد ساله مي روند. مگر نفرمود: شما اين عصا را به دريا بزن؛ آن آب هاي رفته به سرعت مي رود، آب هاي نيآمده پشت هم سد گونه مي ماند، اين بستر خاكي در اختيار شماست؛ از وسط دريا بگذريد. بالأخره آنكه آب آفريد، فرمانروائي و فرماندهي آب را به عهده دارد. وجود مبارك موساي كليم كه عصا زد؛ آب هاي رفته رفتند، آب هاي نيآمده نيامدند، يك بستر خاكي شد. اوّلاً اينجا جاي عبور نبود، بر فرض هم اگر عبور مي كردند، صد سال هم زحمت مي كشيدند، نمي توانستند عبور كنند ! حالا يك شبه ره صد ساله را رفتند؛ همين مردم مادامي كه تابع رهبر بودند، مادامي كه متدّين بودند، مادامي كه حرف پيامبرشان را گوش مي دادند؛ يك شبه ره صد ساله رفتند، انقلابي كردند، فرعون را ساقط كردند، به مقصد رسيدند.
امّا وقتي به مقصد رسيدند، طبق بيان نوراني قرآن كريم و دعاي امام سجاد به هدف آشنا نشدند؛ اينها از دريا گذشتند، از دشمن گذشتند؛ امّا از نفس امّاره نگذشتند، به آن وفاق ملّي نرسيدند، كل مه الله ه ي العليا نبودند؛ بعد به فكر منّ و سلوي و كم كم از آنجا به فكر سير و پياز و اينها افتادند؛ ذات أقدس له مشاهده كرد، موساي كليم مشاهده كرد اين ملّتي كه از خطر فرعون نجات پيدا كرده، الآن به فكر سير و سيب زميني و پياز است، اينها حالا راه يك شبه را صد سال بايد متحيّر باشند؛ يتيهون ف ي الأرض أربعين سنه (20) مال همين مردم است ! آن كه يك شبه ره صد ساله مي رود، چطور 40 سال در يك بيابان سرگردان است؟! اگر كسي به فكر سيب زميني و پياز باشد، انقلابش را به اينها بفروشد؛ يتيهون ف ي الأرض أربعين سنه ! اين درباره همين بني اسرائيل است. مگر آن بيابان، بيابان نامتناهي بود؟ يا پر شيار و درّه و سلسله جبال خطرناك بود؟ چه خبر بود كه اينها 40 سال سرگردان شدند؟! بيابان شفاف و صاف بود. اگر دريك بيابان صافي انسان 40 سال سرگردان باشد و يك دريائي را يك شبه ره صد ساله برود؛ معلوم مي شود كه راه به دست ديگري است، راهنما به دست ديگري است، هدف چيز ديگر است !
نقش » دعا » در نجات جامعه از جهالت و ضلالت
اگر ن شآء الله همان حال و هواي اوّل انقلاب و دفاع مقدّس باشد، امام راحل (ره)كه آن راهنمائي هارا داشتند، انسان ره صد ساله را يك شبه مي رود؛ الآن هم به لطف الهي مقام معظّم رهبري همان راه را دارند، اين علماي بزرگي كه نسبت به همه ما حق داشتند و دارند؛ در انقلاب زحمت كشيدند، الآن هم همان فرمايش را دارند؛ نه اينها عوض شدند، نه رهبر عوض شد، نه اصول كلّي عوض شد ! اگر كسي خداي ناكرده به دنبال منّ و سلوي باشد اوّلاً، بعد به دنبال عسل و عدس وپياز و امثال اينها باشد؛ يتيهون ف ي الأرض أربعين سنه، 40 سال هم سرگردان است، بالأخره راه به جائي نمي برد ! اين خطري كه در شرق ما بود به نام افغانستان، در غرب ما پديد آمد به نام عراق، در فلسطين هر روز هست، اين خطر همه ما را تهديد مي كند.
تنها چيزي كه مي تواند ما را نجات بدهد، اعتماد به خدا و اطاعت فرمايش خدا و اطاعت از قرآن و عترت است كه به وسيله مقام رهبري، روحانيّت، مراجع تقليد براي همه ما روشن شده است. اين راه را ن شآء الله با دعا از خدا بخواهيم؛ يعني ضمن اينكه مسائل سياسي ما محفوظ است، بايد بدانيم اين دل به دست ديگري است، اين را كس ديگري راهنمايي مي كند ! وجود مبارك امام سجاد خودش در متن سياست بود ! يك وقتي كنگره بزرگداشتي براي وجود مبارك امام سجاد در باره مسائل صحيفه سجاديه در دمشق برگزار كردند. آنجا مسيحي، سنّي، شيعه حضور داشت، علماي بزرگ و مسئولاني هم از ايران درآن كنگره شركت كردند و همايش وزيني هم بود. دفعتاً يكي از مهمانان هاي محترم آنجاكه مسيحي بود؛ وقتي از عظمت صحيفه سجاديه و امام سجاد و كربلا شنيد، اجازه خواست؛ مهمان رسمي نبود، برنامه اي هم نداشت، نوبت هم نگرفت، از وسط جمعيّت از هيأت رئيسه اجازه خواست كه من يك مطلبي درباره امام سجاد دارم؛ سپس شعر بلندي درباره فضيلت امام سجاد خواند كه ما را منقلب كرد.
همين شامي كه وجود مبارك امام سجاد را درآن با زنجير در گردنش مي آورند؛ درهمين شام يك مسيحي اجازه مي خواهد با جلال و شكوه در مدح امام سجاد شعر بگويد ! اين نجات دادن جامعه است، اين تأثير سخنان امام سجاد به بركت خون كربلاست !اين جور جامعه را از جهالت و ضلالت نجات مي دهند. اگر خداي ناكرده اين گونه از نجات ها نباشد، همان يتيهون ف ي الأرض خواهد بود؛ حالا چرا ما گرفتار يتيهون ف ي الأرض بشويم، چرا و جاوزنا ب بن ي ا سرائيل البحر(21) نصيب ما نشود؟ اين همان خداست كه دريا را شكافت،همان خدا براي حسين بن علي و اهل بيت عصمت و طهارت بالاتراز آن را مي تواند انجام بدهد.
اين دعاها سهم تعيين كننده دارد؛ ترجمه هاي اين دعا را آشنا بشويد و اين دعا در حقيقت تفسير قرآن است. يك وقتي انسان دعا مي كند خدايا ! من را بيامرز، من توبه كردم، پدران ومادران مرا بيامرز؛ آن دعاها هم خوب است، آن دعاها را هم گفته اند ! امّا شما صحيفه سجاديه را با دعاهاي عادي يكسان نبينيد ! آن در حقيقت تفسير قرآن است، تحليل قرآن است. يادم نيست كه وجود مبارك امام سجاد يك مطلبي را بفرمايد وريشه اش در قرآن كريم يا سنّت نبوي و علوي و فاطمي و حسني و حسيني (عليهم السّلام) نباشد !
بيانات معظم له در ديدار با لشكر 25 پياده كربلاي مازندران به مناسبت سالروز شهادت حضرت امام سجاد (ع)،مصلاي شهرستان ساري ـ 4/ 12/ 1383
(1) تهذيب الأحكام/ 6/ 113 ـ
( ز ياره الأربعين )
(2) توبه/ 40
(3) مائده/ 64
(4) صحيفه سجاديه/ دعاي 27
(5) توبه/ 123
(6) توبه/ 73
(7) انفال/ 60
(8) صف/ 4
(9) انفال/ 45
(10) توبه/ 40
(11) نحل/ 96
(12) اشاره به: هود/ 116
(13) نهج البلاغه/ حكمت 147
/ بند 6
(14و15) صحيفه سجاديه/ دعاي 25
(16) نهج البلاغه/ حكمت 314
(17) رعد/ 22
(18) فصّلت/ 34
(19) صحيفه سجاديه/ دعاي 20
(20) مائده/ 26 ـ با اندكي اختلاف
(21) اعراف/ 138
 


سنت نيكو و سنت گذاران

مجيد حيدري
جامعه موجودي زنده و پوياست و در باطن از يك شخصيت پايدار و ثابتي هم برخوردار است. در حقيقت مي توان جامعه را همانند فرد انساني دانست كه با حفظ هويت از كودكي تا پيري در حال تغيير و تحول است ولي ثبات هويتي و شخصيتي يا همان «من» را داراست.
پويايي و زنده واربودن جامعه بدان معناست كه هر روز مقتضيات و شرايط تازه اي كه تجربه مي كند كه با شرايط و مقتضيات ديروز تفاوت دارد. از اين رو گفته اند هر انساني بايد فرد زمانه خودش باشد و با شناخت از شرايط زيستي خودش، رفتارهاي زيستي خودش را سامان دهد.
اين پويايي و زنده بودن جامعه و شرايط متغير سبب مي شود تا سنت هاي تازه اي پديد آيد كه پيشينه اي براي آن نبوده است. به عنوان مثال شرايط زيستي و سنت هاي اجتماعي دوره حمل و نقل با چارپايان با عصر اتومبيل فرق مي كند. با اختراع تلفن، تلفن همراه، تلفن هاي تصويري، رايانه و اينترنت و مانند آن نوع ارتباط نيز متفاوت شده است. هريك از اين ابزارها سنت هايي را مي طلبد.
در اينجاست كه انتخاب يك سنت و سيره عقلاني و عقلايي مي تواند به بهبود ترابري و حمل و نقل و نيز ارتباطات اجتماعي بينجامد. اگر در گذشته سنت حمل و نقل با چارپايان، در بهترين حالت مقتضي اين بود كه زنان مثلا در كجاوه بنشينند، امروز در عصر اتومبيل نيز مي بايست با بهره گيري از ابزارهاي مناسب نوعي امنيت اخلاقي و حجاب براي زنان فراهم آيد تا كمتر در معرض ديد باشند. چنين سنتي مثلا با تيره كردن برخي از شيشه هاي اطراف امكان پذير مي شود.
در مسئله عبور از چهارراه ها و ميادين نيز قوانين و سنت هاي عقلايي ابداع شده كه مرتبط به رانندگي است. يكي از سنت هاي خوب عقلايي، چراغ راهنمايي و رانندگي يا خط كشي ممتد و غيرممتد براي مكان هايي است كه احتمال برخورد و تصادف از رو به رو وجود دارد و سبقت در آن نقطه، خطرناك يا بي خطر است.
وجود ابزارهاي ارتباطي نيز شرايط و مقتضيات خودش را دارد كه اگر به خوبي در چارچوب سنت هاي عقل و عقلاء و شريعت عمل شود، موجب بهبود زندگي و كاهش مشكلات رواني و اجتماعي جامعه مي شود. اين ابزارهاي ارتباطي مي تواند سنت حسنه و نيك صله رحم را تقويت كند و ارتباط خانوادگي را در شرايط بسيار متفاوت و سخت حتي بهبود بخشد.
اما اگر در جرياني برخلاف عقل و شرع و عقلاء، اين سنت ها سامان داده شود نه تنها اين ابزارها مفيد نخواهدبود بلكه زيانباربوده و مي تواند موجب مثلا فروپاشي اخلاقي يا خانوادگي شود و جامعه را با بحران هاي متعدد و نابهنجاري هاي خطرناك بسياري مواجه سازد. سوءاستفاده از سرعت اتومبيل و عبور از چراغ قرمز و ايجاد سنت هاي زشت و ناروا در حوزه رانندگي يا استفاده از ابزارهاي ارتباطي و گسترش فرهنگ برهنگي و دريدگي و پرده دري و مانند آن سنت هاي بدي است كه مي تواند جامعه را با مشكلات عديده اي مواجه سازد.
به سخن ديگر، هر اختراع و ابزاري كه وارد جامعه مي شود مي تواند همراه با فرهنگ درست و سنت هاي اخلاقي و عقلايي و شرعي باشد؛ چنان كه مي تواند همراه با فرهنگ نادرست ضداخلاقي باشد. برخي از انسان ها به سبب تقواي عقلاني حتي اگر از تقواي هدايت وحياني بي بهره باشند و از اهل كتاب و دين نباشند، دنبال سنت هاي خوب هستند و نيكوترين شيوه بهره برداري از ابزارها را ايجاد و يا تقويت مي كنند، اما برخي ديگر به سبب بي تقوايي فقط دنبال بدترين ها هستند و شيوه هاي زشت و ناپسندي را ابداع مي كنند.
سوءاستفاده از فضاي اينترنت و ورود به حريم خصوصي افراد و سركشي از چون و چراي روابط زناشويي و مانند آن، برخي از سنت هايي است كه بيماران در فضاي مجازي در پيش گرفته اند كه آثار آن تنها در همان فضاي مجازي باقي نمي ماند بلكه به فضاي زندگي واقعي كشيده شده و همين نيز عامل بسياري از بيماري هاي روحي و رواني و نيز مشكلات خانوادگي و مانند آن در جوامع بشري مي شود.
بهره مندي سنت گذاران از آثار خوب و بد عمل خود
از نظر اسلام هر كسي در زمان عمر كوتاه خود در دنيا مي تواند سنت هاي نيك يا بدي را به جا گذارد كه ديگران نيز از آن پيروي مي كنند. اين سنت ها اگر نيك و خوب باشد، آثار آن نه تنها در دنيا بلكه در آخرت نيز براي شخص باقي خواهد ماند ولي اگر سنت ها زشتي را در جامعه پايه گذاري كند و نابهنجاري ها و بي تقوايي را موجب شود، چنين شخصي نه تنها بايد پاسخگوي مستقيم خيانت خود به انسانيت باشد، بلكه بايد پاسخگوي اعمال زشت ديگراني باشد كه براساس سنت او عمل كرده و رويه و شيوه او را در فضاهاي زيستي جديد در پيش گرفته اند.
پيامبر(ص) در اين باره به سنت گذاران هشدار مي دهد و مي فرمايد: من سن سنه حسنه فله أجر من عمل بها الي يوم القيامه من غير أن ينقص من اجورهم شيء؛ هر كس سنت نيكويي را بنا نهد، اجري برابر اجر همه عمل كنندگان به آن عمل تا روز قيامت براي اوست، بدون اينكه از اجر آنان كم گردد. (كافي، ج 5، ص 9)
در حقيقت سنت گذاران، هر سنت خوب و بدي را كه از خود در جامعه به يادگار مي گذارند، از آثار و پيامدهاي آن تا زماني كه آن سنت خوب يا بد رواج دارد، بهره مي برند و در روز قيامت خود را با انبوهي از كارهاي خوب يا بد مواجه مي بينند و ممكن است كه نسبت به انبوه گناهاني كه به نام ايشان ثبت و ضبط شده، اعتراض كنند كه اين كارها را ما انجام نداده ايم، ولي به سبب آنكه بنيانگذار سنتي بد و زشت بودند، بايد پاسخگوي اعمال ديگران باشند.
بنابراين، مواظب باشيم كه سنتي بد و زشت از خود به جا نگذاريم بلكه بايد بنيانگذار سنت هاي نيك و خوبي در فضاهاي جديد باشيم و از شرايط جديدي كه فراهم آمده به بهترين وجه براي خوب كردن زندگي خود و ديگران بهره گيريم.
 

(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10