(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


سه شنبه 21  آذر  1391 - شماره 20378

هزينه نوسازي بافت هاي فرسوده قبل و بعد از زلزله
 تفاوت از كجا تا كجا؟!

 


هزينه نوسازي بافت هاي فرسوده قبل و بعد از زلزله

تفاوت از كجا تا كجا؟!

رحيم چوخاچي زاده مقدم
اشاره:
از چاپ گزارش هاي مربوط به بافت هاي فرسوده تهران بويژه منطقه اتابك مينايي چندين ماه مي گذرد و با توجه به استقبال و مصاحبه هايي كه در آن شرايط در خصوص پي گيري اين موضوع از جانب مسئولان رده بالاي قواي سه گانه و مردم و معتمدين آن ها در بافت هاي فرسوده صورت گرفت ، انتظار اين بود كه تحول چشمگيري درشوراي شهر، شهرداري و ديگر مسئولين شهري در جهت پيشگيري از بحراني صورت پذيرد كه هرلحظه ممكن است با وقوع زلزله اي 7 ريشتري به اذعان همين مسئولان و كارشناسان پيش آيد، اما متاسفانه نه تنها اين اتفاق نيفتاد بلكه زلزله هاي اخير آذربايجان و چند روز پيش در خراسان جنوبي كه بافت هاي فرسوده روستائيان را برسرساكنين آن آوار و كل كشور را عزادار كرد نتوانست آينه عبرتي باشد براي مسئولان شهري تهران . آنچه در زير مي خوانيد نگاهي است به اين موضوع از زاويه ديگر. يك نگاه مقايسه اي به هزينه هايي است كه معمولا براي بازسازي مناطق زلزله زده مثل آذربايجان صرف مي شود و پاسخ به اين سوال كه اگر همين بازسازي قبل از حادثه ودر موقع خودش انجام مي شد چقدر هزينه برمي داشت؟. آنچه در زير مي خوانيد گفت وگو با مهندس حسن بيادي نايب رئيس شوراي اسلامي شهر تهران است. لازم به ذكر مي دانيم كه قرار بود در كنار اين مصاحبه اظهارات مهندس مهدي چمران رياست محترم شورا و همچنين خسرو دانشجو سخنگوي محترم اين شورا نيز چاپ شود اما به خاطر تعطيلات چند روز گذشته و قطعي نشدن زمان مصاحبه موفق به انعكاس نظرات كارشناسي و مسئوليتي اين بزرگواران نشديم اگر چه تلاش مي كنيم كه اين دو گفت و گو نيز ميسر شود:
¤ مي خواستم با توجه به تجربه اي كه در خصوص بافت هاي فرسوده داريد بفرماييد چه برآوردي از هزينه هاي بازسازي و مقاوم سازي بافت هاي فرسوده در پيش و بعد از حادثه داريد؟.
بيادي: من در عدد و رقم نمي توانم زياد وارد شوم. آمار و ارقامي هم كه دارم مربوط به گذشته است و مربوط به زماني است كه ارزش دلار 300 تومان بود ولي الآن دلار به 3000 تومان رسيده است بنابراين بايد اين آمار و ارقام را با ضرب و تقسيم هاي لازم، به روز كنم تا هزينه ها نزديك به واقعيت امروز شود، چون معتقدم، ما مهندس ها حرف مفتي زياد مي زنيم لااقل حرف مفت نزنيم. بنابراين ترجيح مي دهم بيشتر با زبان تحليل صحبت كنم اگرچه استفاده از عدد و رقم در بيان تحليل هم غير قابل اجتناب است. اما عجالتا بايد عرض كنم كه آنچه مسلم است هزينه بازسازي اماكن فرسوده كشور از جمله تهران قبل از حادثه يك است به 10 بعد از وقوع حادثه و اگر اغراق نكنم يك به هزار هم ضرر روحي، رواني و جسمي در برخواهد داشت.
¤ منظورتان از تحليل چيست؟.
بيادي: منظورم اين است كه شايد نتوانم در اين مصاحبه ريزآمار و ارقام را به شما ارائه بكنم اما مي توانم با اشاره به نشانه ها تحليلي ارائه بدهم كه مخاطب و به ويژه مسئولان شهري را نسبت به اهميت موضوع قانع كند.
از همين ابتدا عرض كنم كه ما در امر مقاوم سازي و نوسازي بافت هاي فرسوده كه در واقع مربوط به دوران پيش از وقوع بحران و به معناي ديگر مربوط به پيشگيري از بحراني تر شدن اوضاع در بعد از حادثه مي باشد موفق نبوده ايم، اما اين موفق نبودنمان نسبي است. چرا كه با ارائه تسهيلات از سوي مسئولان شهري و با تلاش خود مردم، كارهاي زيادي را عملي كرديم مستنداتمان هم 36 هزار خانه بازسازي شده در سه سال گذشته است كه همگي توسط خود مردم و البته به كمك بسته هاي تشويقي كه در اختيارشان گذاشته شده صورت گرفته است. اين نشان مي دهد كه پارامترها و ظرفيت هاي ديگري هم وجود دارد كه اگر به كمك هم بيايند خيلي كارهاي ديگر نيز براي كل تهران مي توان انجام داد. ما در تمام تهران گسل هايي داريم كه بيشترآن ها و خطرناك ترين شان در شمال پايتخت قرار دارند و با يك تكان خوردن كل تهران را به لرزه در مي آورند بنابراين براي كاهش خسارت ها نياز به عزم عمومي مسئولان و مردم دارد.
¤ گسل هاي شمال تهران چه ارتباطي به جنوب آن دارد؟.
بيادي: شك نكنيد، هركجاي تهران زلزله بيايد اولين جايي كه خسارت جدي خواهد ديد جنوب تهران است. نمي شود يك زلزله اي مثلا بالاي 7 ريشتري در شمال تهران بيايد اما جنوب آن را نلرزاند؟. جنوب تهراني كه بسياري از خانه هايش به خاطر فرسودگي حتي به يك ترمز تريلي بند است و با كوچك ترين تكاني فرو مي ريزد. به راحتي مي شود پيش بيني كرد كه اگر چنين زلزله اي رخ دهد و خداي نكرده زمان وقوع آن نيز شب باشد فقط نزديك به يك الي 5/1 ميليون نفر تلفات جاني خواهيم داشت. اين رقم به غير از تعداد بسيار زياد مجروحين است كه خود معضلي براي امدادگران در جريان حادثه خواهد بود. خسارات مالي اش هم كه «لا تعد و لا تحصي» و غيرقابل محاسبه دقيق در شرايط فعلي است اگرچه مي توان با يك ضرب و تقسيم هاي معمول تا حدودي آن را تخمين زد.
¤ ميزان تخريب زلزله در شمال تهران تا چه اندازه قابل پيش بيني است؟.
بيادي: تنها دلگرمي ما بناهاي ساخته شده در بخش هايي از شمال پايتخت است كه به خاطر اصولي ساخته شدن برخي بناها تا اندازه اي مطمئن هستيم كه با اين زلزله ها آسيبي نخواهند ديد مثل برخي از برج ها ( فقط برخي از آن ها!) و برخي از خانه هايي كه شخصي ساز و روي اصول ساخته شده اند، اما ساختمان هاي زيادي هم هستندكه بدون نظارت و بدون رعايت اصول مهندسي ساخته شده اند و در طراحي ها و محاسبات و اجرا از مصالحي استفاده شده است كه استاندارد نبوده اند و قطعا تخريب خواهند شد. البته مقصرين آن ها هم معلوم است چه كساني هستند. اين ها مقوله هايي است كه درصد ميزان خطر بحران را بعد از هرحادثه اي بالا خواهد برد.
¤ اين طور مواقع اماكن عمومي مثل مساجد بهترين مكان براي رسيدگي به آسيب ديدگان و بازماندگان مي تواند باشد. مساجد ما در تهران براي اين منظور تا چه اندازه قابل اعتماد هستند؟.
بيادي: بله حتما همين طور است، اما صحت اين فرض شما مشروط براين است كه خود مساجد مقاوم سازي شده باشند يا مساجد نو از روي اصول و با نظارت واقعي ساخته شده باشند. در صورتي كه در همين تهران نزديك به 2500 مسجد وجود دارد كه متاسفانه بيش از 1500 باب آن فرسوده هستند و اگر قرار است اين گونه اماكن پناهگاه خوبي براي مردم باشند بايد نوسازي يا مقاوم سازي شوند. متاسفانه برخي مساجد نوسازي شده هم با استانداردهاي لازم ساخته نشده اند. پس در اين رابطه نيز نياز به رسيدگي جدي و فوري داريم. البته به مثالي كه زديد بايد بيمارستان ها و مدارس را هم اضافه كنيد.
¤ تمام مشكلات پايتخت در همين ها خلاصه مي شود؟.
بيادي: نه خير، اين ها تنها بخش مهمي از مشكلات هستند. ما براي كاهش تخريب ها و مهارخسارات در حين و بعد از حادثه متاسفانه در آموزش هاي لازم همه پايتخت نشين ها در اين رابطه موفق نبوديم. حتي خود مسئولين هم آموزش هاي لازم را نديده اند. يكي از مسئولان ژاپني پي گير سونامي زلزله كه براي بازديد از مناطق زلزله خيز ايران به تهران آمده بود در همين دفتر كارمان كه مهندس چمران هم حضور داشت نقل به مضمون مي گفت: « ما يكي ازدستاوردهايمان از زلزله هاي كشورمان و يكي از ده ها عبرتي كه از اين سونامي گرفته ايم اين بود كه متوجه شديم ما درآموزش مسئولين مان براي شرايط بحران موفق نبوده ايم به طوري كه مردم ژاپن آماده تر از مسئولين آن بودند». اين يك نكته بسيار كليدي و مهمي است كه بايد ما نيز آويزه گوشمان كنيم.
¤ پس با اين حساب هيچ كدام از ابزارهاي لازم براي مهار خسارت هاي روزهاي بحران به طور كامل آماده نيست؟.
بيادي: قطعا اينطوراست. به همين خاطر است كه همه براين عقيده هستند كه پيشگيري بهتراز هركاري مثل تداركات براي بعد از بحران است، اگرچه آن هم خيلي مهم است اما اولويت اصلي ما تلاش براي به حداقل رساندن خسارت ها بايد باشد. اما متاسفانه همه آن كساني كه براين عقيده هستند براي انجام آنچه كه ادعا مي كنند يكدل نيستند نه اينكه كاري صورت نداده اند يا كاري انجام نمي دهند بلكه روندشان خيلي كند است، در صورتي كه همه مي دانيم زلزله هيچ موقع زمان آمدنش را اعلام نمي كند پس بايد طوري عمل كنيم كه انگارهمين الان امكان وقوع زلزله مي رود. بنده در نوع عملكرد هيچ كدام از مسئولان شهري چنين شتابي و تحركي نمي بينم به همين خاطر است كه معتقدم اين كار به تنهايي از عهده شهرداري ها برنمي آيد بلكه بايد همه ارگان ها تحت يك مديريت يكپارچه با هم و همزمان وارد عمل شوند و براي پيش بردن هرچه سريع تر اين امر مهم بايد «يد واحده» شوند.
¤ فكر نمي كنيد ستادهاي بحران براي همين منظور راه اندازي شده اند؟.
بيادي: با ستادهاي بحراني كه الان وجود دارد كاري از پيش نخواهيم برد، چرا كه اين ستادها بيشتر به ستادهاي اداري شبيه است تا ستادهاي عملياتي. همين حادثه آبگرفتگي كه اخيرا در تهران اتفاق افتاد يك امتحان بزرگي بود براي ميزان كارايي اين ستادها. اين ستادها بيشتر به درد مانور مي خورند تا يك عمليات واقعي. يكي از افتخارات شوراي دوم اين است كه طرحي را به تصويب رساند كه براساس آن سازماني موسوم به سازمان بحران تشكيل شد. اين طرح به دولت وقت ارائه و به تصويب نهايي رسيد و از طريق سازمان برنامه و بودجه به همه استان ها ابلاغ شد.
¤ به نظر شما به صرف مصوبه و ابلاغ آن به سراسر كشوركارها درست مي شود و قطعا اين سازمان هم بعد از مدتي تبديل مي شود به چيزي شبيه ستاد بحران و...؟.
بيادي: نه خير، در واقع مي خواهم بگويم كه، همه چيز براي كاركردن آماده است. فقط همدلي مي خواهد...
¤ درك اين مطلب كه در باره نبود همدلي ميان مسئولان بيان كرديد براي بنده كه به عنوان يك خبرنگار در خدمتتان هستم خيلي مشكل است چه برسد براي مردم. اما درك اين واقعيت كه هزينه و خسارت هاي بعد از بحران به مراتب خيلي خيلي بيشتر از قبل از بحران است، هم براي بنده روشن است و قطعا همه مردم هم آن را قبول دارند چون بي شك مردم تحمل مصيبت هاي عزيزان از دست رفته خود را ندارند حتي اگر بعد از حادثه خانه اي از طلا برايشان ساخته شود؟!.
بيادي: بله، همان طور كه گفتيد فاصله ميان هزينه پيشگيري از بحران و هزينه بازسازي پس از بحران واقعا خيلي زياد است، اما بزرگي و وحشتناك بودن اين خسارت ها وقتي بيشتر مشخص مي شود كه خسارت هاي معنوي، انساني و روحي و رواني كه برحادثه ديدگان وارد مي شود را هم به آن ها اضافه كنيد. ولي از لحاظ معادل ريالي اين تفاوت در اميدواركننده ترين حالت، يك به ده است يعني اگر قبل از بحران بايد يك ميليون هزينه مي كرديم تا در اثر زلزله خسارت نبينيم بعد از بحران بايد 10 ميليون هزينه كنيم.
¤ بالاخره علت نبود همدلي ميان مسئولان شهري را چطور مي توان توجيه كرد؟
بيادي: اين را شايد يك بار ديگر گفته باشم نبود همدلي بيشتر ناشي از نوع تفكر نسبت به مديريت است. ما در بحث هاي مربوط به بحران دو نوع مديريت تعريف شده داريم. يكي «مديريت ريسك» است و ديگري «مديريت بحران» كه متاسفانه در كشور ما معمولا مديريت نوع دوم بيشتر مورد توجه قرار دارد!. حال آنكه اين نوع مديريت، سرشار از موازي كاري است. با پايين بودن كيفيت و بهره وري همراه است. بالا بودن خسارت ها و چند برابر شدن قيمت ها و هزينه ها هم در آن وجود دارد. همه اين ها به علاوه پايين بودن كيفيت كه به دليل عجله اي شدن كارها رخ مي دهد، وجود دارد. در چنين مواقعي چون معمولا حساب و كتابي در كار نيست به جاي خوش حسابي «دولاپهنا» حساب كردن هم هست، سوء استفاده هاي مالي هست، مسائل قضايي هم پيش مي آيد، مسائل غير شرعي پيش مي آيد همه اين ها هست و نتيجه اين مي شود كه به غير از چند گروه اقتصادي كه سود سرشار مي برند بقيه متضرر مي شوند. اما در مديريت ريسك اين طور نيست. هزينه اين نوع مديريت اولا قطعا به اندازه زمان بحران نيست و دوم اينكه بعد از مدتي كليه اين هزينه ها به جاي خود برمي گردد، درست برعكس مديريت قبلي.
¤ درواقع از اين توضيح شما مي توان اين برداشت را هم كرد كه مديريت ريسك، به صندوق پس اندازي مي ماند براي مسئولان شهري در دوران مديريت بحران؟.
بيادي: بله در واقع همين طور است. يكي از مصاديق بارز آن همين زلزله اخير آذربايجان است. همه شاهد بوديد، مدارسي كه به صورت اصولي مقاوم سازي يا نوسازي شده بودند نه تنها خسارت نديدند بلكه همين مدارس پناهگاه و درمانگاهي شدند براي بازماندگان و مجروحين اين حادثه. يعني اگر تمام مدارس مان، تمام بيمارستان هايمان و مساجدمان اين طور بودند نه نيازي به بيمارستان هاي صحرايي داشتيم، نه نيازي به سوله و چادرهاي اسكان موقت بود و نه ...
من اين را بارها گفته ام كه اگر زلزله اي بيايد و جان 100 دانش آموز يك مدرسه فرسوده 200 نفره را بگيرد، فقط 200 ميليون تومان هزينه برنامه هاي ختمشان خواهد شد . مديريت ريسك مي گويد 50 ميليون تومان از اين 200 ميليون تومان را هزينه مقاوم سازي اين مدرسه بكنيد شايد 100 سال ديگر هم زلزله نيايد، اما مي ارزد كه اين50 ميليون تومان را هزينه مقاوم سازي اين مدرسه بكنيم چون لااقل مطمئن هستيم كه اين مدرسه و از همه مهم تر دانش آموزان آن واقعا بيمه هستند. شما وقتي ماشين تان را بيمه مي كنيد مگر مطمئن هستيد كه تصادف خواهيدكرد؟ ما كساني را مي شناسيم كه 20 سال است تصادف نكرده اند، ولي ماشين شان هميشه بيمه است و پول بيمه را هم هرسال مي دهند، به اين كار مي گويند مديريت ريسك. يعني ريسك مي كند يك پولي را مي دهد اما سودش را جاي ديگر مي برد. همين مثال و تحليل را براي بيمارستان ها و حتي مساجد هم مي توان مطرح كرد ...
¤اين ها تازه تلفات مالي است و ...
بيادي: بله، تلفات جاني و روحي و رواني غير از اين هاست. تلفات جاني و مسائل روحي رواني از جمله خساراتي است كه با هيچ چيز قابل جبران نيست. اصلا قابل قياس با خسارت هاي ريالي نيست. شايد بهتر باشد وارد اين بخش از خسارت ها نشويم چون اگر قرار باشد پاي حساب و كتاب بنشينيم، بايد حساب كنيم كه براي يك دانش آموز ديپلمه فوت شده در زلزله چقدر هزينه كرده ايم تا اينكه به اينجا رسيده است؟ چقدر براي لباسش خرج كرده ايم و چقدر براي غذايش ؟. چقدر خرج فرهنگش و آموزشش كرده ايم و... اين ها تازه باز بعد مادي اش است. خسارت هاي روحي رواني كه براي عموم مردم و علي الخصوص براي خانواده متوفي دارد اصلا قابل محاسبه نيست.
¤چه تحليلي از بازسازي مناطق زلزله زده آذربايجان داريد؟.
بيادي: بالاخره دولت در حد امكاناتي كه دراختيار دارد كارخودش را مي كند و بايد هم اين كار را بكند اما بنده فكر نمي كنم در هيچ جاي قانون آمده باشد كه وقتي زلزله مي آيد همه كارها را بايد دولت بكند و مردم بنشينند كنار و نظاره گر باشند. منطقي هم نيست. به همين دليل در تمام دنيا دولت ها در اين گونه مواقع فقط كمك مي كنند و باز اين مردم هستند كه صحنه گردان اصلي مي شوند.
متاسفانه مشابه همين اتفاق در بازسازي بافت هاي فرسوده تهران در حال رخ دادن است. درمورد آن كوتاهي مي شود. ما هم هر كاري مي كنيم و هرچه مي گوييم كسي توجه نمي كند، نه نماينده هاي مجلس به اين مسأله توجه دارند نه سازمان هاي مختلف دولتي و اگر هم چيزي مي گويند درحد شعار است. اما ما در اين رابطه هرچه گفتيم عملي كرديم استنادمان هم به 36 هزار خانه بازسازي شده در سه سال گذشته است كه همگي توسط خود مردم و البته به كمك بسته هاي تشويقي صورت گرفت كه در اختيارشان گذاشته شده بود، اما اين تعداد بازسازي قطعا كفايت نمي كند و از طر ف ديگر ما ديگر پولي يا درآمدي نداريم تا بتوانيم اين روند را ادامه بدهيم با اينكه مطمئن هستيم اين روش باصرفه ترين روش است. اينجاست كه مسئله همدلي كه مي گفتم مطرح مي شود. تمامي دستگاه هاي اجرايي و مسئولين شهري بايد جمع شوند، با هم همدل شوند تا تحت يك مديريت يكپارچه بافت هاي فرسوده را بسازند. دراين صورت قطعا هزينه ها هم پايين مي آيد و با تمهيداتي كه مي توانيم به خرج دهيم حتي مي توانيم خوب بسازيم، بهينه بسازيم، طوري بسازيم كه هم از بهره وري بالا برخوردار باشند و هم خطرات و خسارت هاي احتمالي آينده را با درصد بسيار بالايي كاهش دهند.
¤ آقاي بيادي! همان طور كه خودتان هم شاهد بوديد، روزنامه كيهان در باره بافت هاي فرسوده تهران شش گزارش تمام صفحه چاپ كرد همه را پاي كار آورد و پاسخگوي سوالات مردم منطقه و كارشناسان كرد اما مسئولين اصلي اين غائله يعني شهردار و استاندار تن به پاسخگويي ندادند و آن هايي هم كه پاسخگويي كردند به پاي وعده هايشان ننشستند و عملا ما نتوانستيم نتيجه قابل انتظاري بگيريم حتي خود شماها هم به عنوان شوراي شهر كه از اين اقدام روزنامه كيهان استقبال كرديد در پي گيري اظهارات قبلي تان در شوراي شهر بازمانديد. چرا؟!.
بيادي: چه چيز را بايد اجرا مي كرديم كه نكرديم؟.
¤ شما در شوراي شهر مي توانستيد اين موضوع را با شدت بيشتري پي گيري كنيد و شهرداري و ديگر مسئولين شهري را بيشتر از گذشته مورد سوال و آن ها را در منگنه قراربدهيد.
بيادي: چه كار بايد مي كرديم مثلا؟ منگنه بگذاريم كه چه كار كنيم؟
¤ پرونده ندانم كاري هاي ديروز و كم كاري هاي امروز مسئولين شهري را دوباره از نو در شورا مطرح مي كرديد. مثلا به آقاي شهردار مي گفتيد كه؛ ما آن موقع اشتباه كرديم كه فقط به استيضاح معاون نوسازي شما اكتفا كرديم و كنارش گذاشتيم. بايد همان موقع از شما مي خواستيم كه خسارت كم كاري ها و بريز و بپاش ها را هم بپردازي؟. فكر نمي كنيد كه اگر آن موقع محكم و با قاطعيت با موضوع برخورد مي شد امروز اصل موضوع به فراموشي سپرده نمي شد؟.
بيادي: من كه گفتم سازمان نوسازي اصلا توانايي چنين كاري را نداشت و از همان ابتدا نبايد وارد كار اجرايي مي شد. فكر مي كرد مي تواند يك حركت توفنده داشته باشد و حال آنكه نه دانشش را داشت و نه ظرفيتش را و متاسفانه همين آدم ها يك سري از منابع و از همه مهم تر فرصت ها را هم ازبين بردند .
¤ خوب است بدانيد كه درگفت وگوي صريحي هم كه در تاريخ 17 مرداد 91 با آقاي كوثري نماينده مردم تهران در مجلس داشتيم ايشان قول دادند كه از هفته آينده موضوع بافت هاي فرسوده تهران را در دستور كار مجمع نمايندگان قرار خواهيم داد و با شوراي شهر جلسه خواهيم گذاشت، اما متاسفانه چندين ماه از اين قول و قرارها مي گذرد ولي ايشان حتي يك گزارش كوتاه در اين رابطه به مردم نداده است؟!.
بيادي: از اعضاي همين مجمع بپرسيد كه خداوكيلي چند درصد از وقت و كار روزانه تان را براي شهر تهران مي گذاريد؟
¤ تا به حال هيچ جلسه اي با شوراي شهر در اين رابطه نگذاشته اند؟
بيادي: خير، حتي يك جلسه.
¤ آقاي پور محمدي رئيس سازمان بازرسي كل كشور هم همان موقع با صراحت تمام قول دادند كه بزودي گزارش 600 صفحه اي اين سازمان درباره عملكرد سازمان نوسازي شهرداري تهران را منتشر و متخلفين را به قوه قضائيه معرفي خواهند كرد، حتي اين صراحت بيان ايشان را تيتر كرديم اما متاسفانه ايشان هم...؟.
بيادي: بله، خودما اطلاعات زيادي به سازمان بازرسي داديم. تحقيق كردند به نتيجه هم رسيدند ولي هيچ كاري نكردند .
¤ اما ايشان معتقد بودند كه وظيفه شوراي شهر كه اعضاي آن با راي مردم بالا آمده اند در صيانت از حقوق موكلين خود در اين رابطه وارد عمل مي شد؟.
بيادي: نه خير، بازرسي كل كشور خودش قادر به پي گيري بود و نيازي به ما نبود. مگر اين سازمان در بازرسي از جاهاي ديگر و معرفي متخلفين به قضا را منتظر مي شود تا ديگران از اين سازمان درخواست كنند؟!. مثلا وقتي بازرسي كل كشور بررسي مي كند كه فلان كس دوشغله است آيا كسي درخواست يا شكايت مي كند و بعد اين ها مي روند و اين كار را مي كنند؟!.
¤ تذكر دادن به شهرداري كه از وظايف شوراي شهراست. بعد از زلزله آذربايجان چند بار در شوراي شهر خطاب به مسئولين شهري در خصوص بافت هاي فرسوده تهران تذكر داده ايد؟.
بيادي: چرا، حداقل بنده داده ام. همين دو هفته پيش در جلسه غيرعلني شورا كه آقاي قاليباف هم حضور داشت در مورد بافت هاي فرسوده تهران به ايشان تذكردادم و گفتم كه تاكنون در زمينه بافت هاي فرسوده موفق نبوده ايم و متاسفانه كاري هم انجام نمي دهيم.
¤ شايد بخشي از اين عدم موفقيت در گذشته مربوط به عملكرد نادرست سازمان نوسازي در همان شرايطي باشد كه خودتان هم به آن اذعان داريد ولي قصور پس از بركناري عوامل متخلف و ناكارآمد اصلا قابل توجيه نيست. به نظر شما هست؟.
بيادي: ببينيد! اين كه آن موقع يك سري دلال هايي بودند كه مي رفتند با سرعت بافت هاي فرسوده اهالي را مي خريدند و يك شبه ميليادر مي شدند شكي در آن نيست اما همه اين ها را تا متوجه شديم جمع كرديم. به شهرداري هم ربط نداشت. اما نكته اش اين بود كه همان ها پس از خريد بافت از مالكين مي آمدند و اين بار براي گرفتن تراكم با شهرداري طرف مي شدند. يعني از دوطرف سود مي بردند، هم از طرف شهرداري هم از طرف مردم. و خيلي از آن چك هايي هم كه شما مطرح كرديد برگشت مي خورند مربوط به همين شركت ها مي شود. مثلا كارگزار چك بي محل را در قبال تخليه بافت به مالك يعني مردم مي دهد و به اسم شهرداري تمام مي شود.
¤ ببينيد! شهرداري يا خودش بايد وارد معامله با مردم شود يا اگر باواسطه مي خواهد اين كار را بكند بايد براي حفظ حقوق مردم و حفظ اعتبار خودش نظارت برامور داشته باشد چون در هر دو حالت از نظر مردم شهرداري به نحوي پاي كار است و مردم مجبورند به او اعتماد داشته باشند. غير اين است؟.
بيادي: وقتي قرار مي شود بافت هاي فرسوده اي مثل تهران با ده هزار واحد بازسازي شود شهرداري نمي تواند ده هزار واحد را تملك كند، خودش توانايي اين كار را ندارد. سخت هم هست. همين مسئله تفاوت ديدگاه ها را به وجود مي آورد. به هرحال مردم بايد مراقبت كنند سرشان كلاه نرود. به نظر من از لحاظ قضايي بايد كساني كه در بافت هاي فرسوده كوتاهي كرده اند و مي كنند بايد محاكمه شوند حتي من.
 

(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10