(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


سه شنبه 15 مرداد 1392 - شماره 20560

آنان که رفتنشان آغازی برای دیگران است
   


سید محمد مشکوه الممالک
وقتی عزیزی را از دست می دهیم هر چند فکر کردن راجع به اهدای اعضای او سخت است اما نفس عمل کاری بس با عظمت است،زندگی دوباره دادن به بیمارانی است که لحظه به لحظه انتظار می کشند ، شاید امروز یا فردا کسی باشد که زندگی آن ها را نجات دهد و به آغوش خانواده شان برگرداند. عشق به همنوع در وجود همه ما ایرانیان شعله ور است.این بخشش هم کمتر از جهاد نیست،ایثاری است که خدای متعال نیز خواهان آن است ؛چرا که در سوره ی مائده آیه 32 می فرماید:هرکه نفسی را حیات بخشد مانند آن است که همه مردم را حیات بخشیده است. این بدن فانی پس از در خاک آرمیدن کم کم از بین می رود چقدر زیباست که ما با مرگ خود حیاتی دوباره به زندگی افراد ببخشیم و خانواده هایی را شاد کنیم. آنان که رفتنشان آغازی برای دیگران شد ، شایسته تقدیرند.
در آستانه ماه مبارک رمضان،ماه خیر ، برکت و کمک به همنوع به بیمارستان مسیح دانشوری و واحد پیوند اعضاء دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی رفتیم و با خانم دکتر نجفی زاده رئیس واحد فراهم آوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی درباره فعالیت های این مرکز به گفت وگو نشستیم.
*دکتر نجفی زاده درتوضیح مرگ مغزی می گوید:
اگر به هر قسمت از بدن ضربه ای وارد شود، جای اتصال دارد و آن عضو ورم می کند،اما اگردرجمجمه به هر دلیل فشاربالا رود، چون مغز جای اتصال ندارد‌،در نتیجه جمجمه تحت فشار قرار می گیرد، ورم می‌کند و روی چهار رگی که از گردن به آن خون رسانی می‌کنند فشار می آورد ، این منجر به بسته شدن عروق شده ،خون رسانی قطع می شود و تمام سلول‌های مغزوساقه مغز باهم تخریب شده واز بین می‌روند‌.ما در معاینات می بینیم که مغز افرادِ مرگ مغزی از لابه‌لای شکاف‌های جمجه بیرون زده است و قوام معمولِ سفت و نیمه جامد خود را ندارد که گاهی اوقات همکاران ما به خاطر نشت مغز حتی نمی‌توانند نوار مغزی بگیرند.وقتی مغز تخریب می شود مرکزتنفسی که در مغز است تخریب شده درنتیجه آن فرد در واقع تنفس نخواهد داشت،به محض اینکه مرگ مغزی اتفاق می اُفتد تنفس قطع می شود، باطری اتوماتیک قلب 6تا8دقیقه تپش ایجاد می کند تا اینکه اکسیژن برسد و تپشش را ادامه دهد اگر در عرض این 6تا8دقیقه اکسیژن رسانی انجام نشود تپش هم متوقف شده ودر نتیجه ایست قلبی اتفاق می افتد و دیگر هیچ کاری برای آن فرد نمی توان کرد، اما اگر در عرض این 6تا8 دقیقه لوله تنفسی گذاشته و تنفس مصنوعی برقرار شود در واقع باطری اتوماتیک قلب آن فرد گول می خورد و به خاطر اینکه اکسیژن به آن می رسد ضربانش را ادامه می دهد و این علت تپش قلب فردی است که مرگ مغزی شده است.شاید در این جا این سؤال پیش آید که چرا این تپش قلب برای اَبد ادامه پیدا نمی کند و فردی که مرگ مغزی شده را حداکثر تا 14 روز می‌توان نگه داشت؟
دلیل این موضوع این است که بسیار شنیده اید که مثلا فردی در حادثه ای پایش قانقاریا شده و می‌گویند باید از این قسمت قطع شود وگرنه عفونت به خونش می زند ، قانقاری در واقع همان تخریب و سیاه شدن پا،دست و هرجایی از بدن است که سلول های آن مُرده اند. وقتی قسمتی از سلول های بدن می میرند از آن سلول های مرده موادی آزاد می شود که در بدن حرکت کرده و بقیه اعضا را از کار می اندازد، یک فردِ مرگ مغزی ،مغزش پُر است از موادی که برای بدن مضر است و اینها در مدت زمانی به بقیه قسمت های بدن وارد می شوند و باعث اختلال عملکرد یکی یکی اعضای بدن و ازبین رفتن آن می شوند، ازطرفی مغر به عنوان فرمانده بدن فرمان تنظیم همه فعالیت های بدن را می دهد وقتی که خودش از بین می رود همه‌ی فعالیت های بدن به هم می ریزد، نتیجه اینکه فردی که مرگ مغزی شده را حداکثر تا 14روز می توان نگه داشت درواقع او انسان مُرده ای با اعضایی که هنوز فاسد نشده است.ما می توانیم تنفس مصنوعی را از او جدا کنیم تا قلبش نیز ازحرکت بایستد واو را مانند دیگر مُردگان به خاک بسپاریم یا می توانیم اعضا را از فساد نجات داده و با آن اعضا جان بیماران دیگری را نجات بخشیم . در واقع اهدای عضو به این معنی است؛در آوردن اعضای فاسد نشده یک بدن مُرده برای استفاده در بدن انسان دیگری که نارسایی اعضای بدنش به حدی رسیده است که دیگر درمان دارویی جواب نمی دهد و تنها راه اُمیدش پیوند عضو است.
* برای تشخیص مرگ مغزی چه آزمایش هایی انجام می شود؟
تأیید مرگ مغزی بستگی به معاینه کامل دوازده عصب مغزی دارد باید ثابت کنیم که دوازده عصب مرگ مغزی کاملاً از کار اُفتاده و کار نمی کنند .این خود معاینات ویژه ای دارد. به عنوان مثال وقتی نور به مردُمک مُرده بتابانیم مردمک تنگ نمی شود،یا اگر قرنیه آن را تحریک کنیم پلک نمی زند یا وقتی ساک‌شِن می کنیم سرفه نمی کند. در کنار معاینات اعصاب دوازده گانه مغزی تست های تکمیلی به ما بسیار کمک کننده هستند. برای مثال مریض را از دستگاه جدا می کنند ،بررسی می کنند که آیا خودش تنفس پیدا می کند یا نه ،وقتی از دستگاه جدا می‌شود فقط به فرد با لوله اکسیژن می رسانند ، اگر کسی مرگ مغزی نباشد به محض اینکه دی اکسد کربن در بدن تجمع پیدا می کند مرکز تنفس او تحریک شده و تنفسش برمی گردد، اما اگر مرگ مغزی باشد به هیچ عنوان تنفس فرد بر نمی گردد.مرکز پاراسنپاتیک در مغز قرار دارد، اگر به فردی که مرگ مغزی شده داروی آتروپین بزنیم نبضش اصلاً تغییر نمی کند،درحالی که اگر به فرد عادی بزنیم نبضش به شدت بالا می رود. در کنار همه این ها تست آپنه ، ایست تنفسی و نوار مغزی انجام می دهیم وهمه ی این ها را کنار هم می‌گذاریم و نتیجه می گیریم که مریض مرگ مغزی شده است.البته هرکسی نمی تواند چنین تشخیصی بدهد و باید کسی باشد که از طرف وزیر حکم تائید کننده مرگ مغزی را دارد ،هر متخصص مغزو اعصابی اجازه چنین کاری ندارد.وزیر بهداشت ودرمان هم به هر متخصصی این حکم را نمی دهد بلکه این ها هم از نظر علمی و هم از لحاظ اخلاق و وجدان تأیید شده هستند و نهایت دقت را در مورد مرگ مغزی دارند که اشتباهی پیش نیاید.برای تأیید مرگ مغزی هر بیمار 4متخصص واجد الشرایط او را معاینه می کنند، اگر یکی از این چهار نفربرای تأیید مرگ مغزی نظری مخالف بقیه داشته باشد،کل پروسه متوقف شده،حدود شش ساعت مهلت داده می شود،دوباره هر چهار نفر معاینات دقیق را انجام می دهند و هنگامی که نظر آنها به صورت اجماع بر تأیید مرگ مغزی بود ، یک متخصص پزشک قانونی به عنوان نماینده قوه قضائیه می آید و نظر چهار متخصص را بررسی می کند که مورد غیر قانونی وجود نداشته باشد سپس تأیید کرده ودرجلسه ای با خانواده بیماربرای اهدای عضو و رضایت صحبت می کنند. رضایتی که بیمارستان ابتدا از خانواده می گیرد،رضایت انتقال بیماراست و رضایت اهدای عضو نیست ،خانواده می تواند پس از همه ی این تأییدات رضایت ندهد که معمولاً این طور نیست خانوادها درک بسیار بالایی دارند و وقتی بیمارشان را برای تأیید می‌فرستند ،خودشان منطقی فکر کرده و می بیینند راه چاره ای نیست و از نظر قانونی تأیید شده ،مخالفتی نداشته و اهدای عضو را انجام می دهند.
* تاکنون چه تعداد از افراد اهدای عضو انجام داده اند؟
ابتدا باید آمارهایی را خدمتتان عرض کنم،طبق برآورد وزارت بهداشت سالی 3 تا6هزار نفر مرگ مغزی می شوند، آمار رسمی وزارت بهداشت می گوید قبلاً سالی حدود 140 اهدا داشتیم ،سال گذشته افزایش یافته و به رقم 400 نفر اهدا کننده رسیده است.البته این تعداد نسبت به 3تا6هزارنفر خیلی کم است.در این زمینه یک معیاری به نام pmp داریم که میزان اهدای عضو در یک میلیون نفرجمعیت را می سنجد و بعد به کل جمعیت کشور تعمیم داده و آمار کلی به دست می آید.مثلاً در اسپانیا این آمار 3/34 دریک میلیون نفر است اگر این کشور فرضاً 10میلیون نفرجمعیت داشته باشد،10 در 34 ضرب شده و آمار آن در حدود340 نفر می شود. میزان pmp در ایران خیلی پایین بوده یعنی ازحدود 2/0شروع و تا حالا به 7/5 درمیلیون رسیده است ،در کشور ما 70میلیون نفر جمعیت داریم که در نتیجه همان حدود 400 اهدا می شود. دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی pmp خود را بسیار بالا برده به حدی که رتبه ی سوم جهان را گرفته است ،این درحالی است که رتبه ما در حال حاضر ازآمریکا نیز بالاتر است.
در مرکز ما در ماه حدود 20تا30اهدای عضو داریم، سال گذشته نزدیک به 300اهدای عضو را داشتیم. هراهدا کننده معمولاً می تواند حداقل 3عضو خود را اهدا کند شامل کبد و2 کلیه ، تعداد کمتری برای اهدای قلب و ریه مناسب هستند،به خصوص ریه چون ریه عضوی است که خیلی زود آلوده ،عفونی و غیر قابل استفاده می شود.گاهی ممکن است خانواده ی یک فرد مرگ مغزی آن قدر دیر تصمیم رضایت به اهدای عضو بدهد که دیگر اعضا فاسد شده و مفید نباشد.
* در ایران چه نوع پیوندهایی انجام می شود و بیشترین پیوند مربوط به چه عضوی است؟
خوشبختانه در ایران امکان انواع واقسام پیوندها وجود دارد،هم عضو و هم نسج،منظورازنسوج یعنی قرنیه،دریچه قلب ،استخوان، پوست،تاندوم، غضروف و...همه این ها می توانند اهدا شوند.
بیشترین پیوند مربوط به کلیه است. ما در ایران سالی حدود 2هزار تا2 هزار و سیصد پیوند کلیه داریم که طبق آمار جدید33 درصد آن از بیماران مرگ مغزی تامین می شود. قبلاً همه ی اهدا توسط زنده‌ها صورت می گرفت به طوری که یک فرد زنده کلیه اش را در قبال هدیه ای اهدا می کرده است .دوسال قبل 26درصد آن از مرگ مغزی اهدا شد و سال گذشته 33درصد، ان شاءلله آمار به سمتی رود که همه ی پیوندها ازبیماران مرگ مغزی تامین شود. یعنی اگر 20درصد آن 3تا6 هزار مرگ مغزی که عرض کردم اهدا کنند نیازی نیست که هیچ آدم زنده ای بخواهد کلیه اش را هدیه کرده یا بفروشد.در این صورت است که هیچ مریض کاندید پیوندی در لیست انتظار پیوند ازبین نمی رود .متاسفانه آمار از بین رفته های لیست انتظار در دنیا اینطور است که معمولاً 25درصد کسانی که در لیست انتظار هستند پیوند می شوند و 10درصد می میرند، اما در کشور ما در لیست انتظار پیوند ریه 4درصد پیوند شده و 25درصد به علت نبود عضو یا دیر رسیدن عضو پیوندی در لیست انتظار فوت می کنند .
* افرادی که در لیست انتظار پیوند قرار دارند چگونه انتخاب می شوند؟
در وزارتخانه قسمتی در اداره پیوند وبیماری های خاص است که" الوکیشن "در آنجا قرار دارد،الوکیشن یعنی تخصیص عضو که وزارت بهداشت بر آن نظارت دارد.در واقع هرمرکزی که پیوند انجام می دهد لیست انتظارش را به وزارت بهداشت می فرستد ، وزارت بهداشت همه ی بیمارستان ها را کنار هم قرار داده و برحسب تاریخ الویت بندی می کند به این صورت کسی که در اولویت است و زودتر وارد لیست شده انتخاب می شود البته دریافت کننده پس از اولویت از لحاظ گروه خونی و سایز بررسی می شود.به عنوان مثال بچه ای امروز اینجا است که گیرنده در سایز خود ندارد در نتیجه عضوش هدر می رود. مسئله ای که در راس همه این اولویت ها قرار دارد بدحالی مریض است. گاهی اوقات مریضی آن قدر بد حال می شود که طاقت ماندن در لیست را ندارد و در چنین شرایطی سعی می کنند که به طور اورژانس برای اوعضو فراهم کنند.در این زمینه ما یک درجه بندی به نام meld داریم که هرچه بالاتر باشد وضعیت بیمار اورژانسی تر است.مثلاً آقای داوود نژاد که نارسایی کبدی اش به قدری بود که من وقتی از تیم پیوند شیراز پرسیدم گفتند تا به حال مریضی نداشتیم که این حد meld بالایی داشته باشد.در صورتی که عده ای از این مطالب بی خبر بوده و فکر می کردند به خاطر پارتی بازی این پیوند انجام گرفته است در حالی که همزمان با آقای داوود نژاد اشخاص دیگری هم بودند که اورژانسی پیوند های دیگری را دریافت کردند اما چون شناخته شده نیستند مطرح نمی شوند. بنابراین این طور نیست و مراکز لیست مریض های اورژانس را به وزارت خانه اعلام می کنند و آنها عضو را سریع تر پیدا کرده و پیوند انجام می شود.
* آیا پایگاه اطلاع رسانی شامل لیست افراد نیاز به پیوند وجود دارد؟
لیست این افراد فقط در اختیار وزارت بهداشت است . حتی وقتی ما اهدا می کنیم نمی دانیم که گیرنده چه کسی است،چون قانون این است که تیم اهدا از تیم پیوند خبری نداشته باشد و از هم کاملاً جدا باشند.چنین بانک اطلاعاتی وجود دارد ولی فقط در اختیار وزارت بهداشت و درمان است.
* آیا افراد برای پیوند فقط باید به این بیمارستان مراجعه کنند ؟
خیر برای پیوند عضو مراکز مختلفی وجود دارد. پیوند کبد در شیراز ، وبیمارستان های امام خمینی(ره) و طالقانی تهران انجام می شود، پیوند قلب در بیمارستان های شریعتی،امام خمینی ،مسیح دانشوری، بقیة الله تهران وشهرهای مشهد، یزد و اصفهان انجام می شود.پیوند ریه درتهران در دومرکز مسیح دانشوری وامام خمینی (ره) انجام می شود،برای پیوند کلیه هم خوشبختانه بیش از 40 مرکز در کشور در شهرهای مختلف وحتی دور افتاده در حال کار هستند.پیوند کبد هم مرکز خوبی که در حال حاضر شروع به فعالیت کرده و عملکرد خوبی هم دارد کرمان است .
* چه کارهای فرهنگی ای برای راغب ساختن مردم به اهدای عضو انجام شده است؟
یکی از کارهای فرهنگی ما،ایجاد کارت هایی برای اهدای عضو است که به صورت رایگان با ثبت نام در سایت اهدا به افراد مشتاق داده می شود البته کارت اهدای عضو به معنی این است که آن فرد تمایل قلبی خود را برای اهدا اعلام کرده است و خانواده نظر او را می دانند و بیشتر جنبه اطلاع رسانی و فرهنگ سازی دارد وجنبه ی قانونی ندارد ،چون حتی اگر فردی کارت اهدای عضو هم داشته باشد باز نظر ولی دم شرط است . بنابراین بهتراست این فرهنگ سازی در کشور ما انجام گیرد تا مردم عزیزما بدانند که اهدای عضو به چه معناست. فرهنگ سازی نقش مهمی دارد و این فرهنگ را رسانه ها باید بسازند.در این زمینه با صداو سیما رایزنی های مختلفی شده برای اینکه در این فرهنگ سازی عمومی شرکت کنند. ما در گذشته به ارگان های مختلف رفته و از آنها کمک می خواستیم، می گفتیم یک عده هستند که بنا بر تقدیر الهی مرگ مغزی شده اند و عده ای که اعضایی از بدنشان را از دست داده و در انتظار پیوند،ما واسط میان آن ها هستیم واعضای قابل استفاده مرگ مغزی را به بیماران نیازمند پیوند می زنیم. در واقع ماواسط اهداکننده و عضو گیرنده هستیم .حال این کار نیاز به کمک و فرهنگ سازی دارد شما چه طور می توانید ما را در این مهم یاری کنید تا موضوع اهدای عضو روشن‌تر بیان شود.هر کس باید به نوبه خود در این امر خطیر کمک کند مثلاً چند سال پیش اقای دکتر محبیان، مسئول اداره پست صحبت کردیم و ایشان شانزده آیتم را نام بردند که اصلاً در تصور ما نبود. یکی از آن آیتم‌ها درست کردن تمر یادگاری عکس اهدا‌کننده ها بود.یا سازمان بهشت زهرا قطعه نام آوران را برای اهدا کننده‌های مرگ مغزی در نظر می گیرد.چرا که نباید چنین کار بزرگ و بخششی را نادیده گرفت جامعه به خانواده‌هایی که اهدای عضو کرده اند مدیون است‌،آن‌ها در واقع با گذشتن از جسم مریض خود به دیگران زندگی داده اند.مانند خانواده‌هایی که برای امنیت و آرامش دیگران فرزند خود را به جبهه فرستادند با آن تفاوت که اگر کسی فرزندش رابه جبهه می فرستاد امید برگشتن او را داشت ولی مادری که امضا می کند که فرزندش را ازدستگاه جدا کنیم و اعضای بدنش را به دیگران بدهیم خیلی کار با عظمتی می کند که با هیچ چیز نمی توان مقایسه کرد.ارگان های مختلف باید دست به دست هم داده تا این فرهنگ سازی صورت بگیرد.مثلاً از صداوسیما آمده باما مشورت وتعامل کرده وبا هزینه خود مستندهایی در این رابطه ساخته اند.
گاهی سعی براین داریم که حتماً اطلاعاتی که به مردم داده می شود صحیح باشد و در این زمینه با وزارت فرهنگ وارشاد تعامل داریم که نکند فیلمی ساخته شود که در آن اطلاعات کاملاً غلط بوده و تأثیرات منفی بر اذهان عمومی بگذارد. مثلاً اینکه فیلمی در تلویزیون نشان دهد یک نفر اهدای عضو کرده و بعد زنده شده یا در فیلمی که گفته شده بود مرگ مغزی بود اما دوباره زنده شد، این کاملاً اشتباه است ،با سازنده صحبت شد که این قسمت از فیلم حذف شود ولی او به خاطر اینکه مبلغی را برای تهیه سی دی خانگی این فیلم هزینه کرده بود حاضر به این کار نشد و بالاخره همکاری وزارت ارشاد سبب جمع شدن این فیلم شد.دوستان خیلی باید دراین زمینه دقیق باشند ؛ چرا که این ورطه اصلا ًجای شوخی و اشتباه نیست .در حال حاضر وزارت ارشاد تفاهم نامه‌ای با ما دارد که تمام فیلمنامه ها و فیلم هایی که موضوع اهدای عضو و پیوند عضو داشته باشد حتماً برای تأیید ما می فرستد و بعد به آن مجوز می‌دهد. بزرگ ترین حرکت فرهنگی ما جشن نفس است یعنی مراسم بزرگداشت پیوند اعضاست که از همه‌ی خانواده‌های اهدا کننده و تمام گیرنده های کلیه، کبد،قلب ،ریه، پانکراس،نسوج و..دعوت می شود و از آن طرف بیمارهای نیازمند ،هنرمندان و ورزشکاران هم هستند ،مقامات و مسئولین هم به این جشن می‌آیند هدف از این جشن تقدیر ازاین خانواده ها است و جشن نفس جشن دیدنی است که 24و25مرداد ماه امسال ان شاءالله برگزار خواهد شد.
* از خاطرات خودتان در این مدت بگویید
در اینجا خاطرات ما تلخ و شیرین است مثلاً دیروز که جلسه داشتیم راجع به جشن نفس صحبت می کردیم بچه ها شاهد بودند که چند بار چشمانمان پر از اشک شد. برای اینکه درباره کارهایی که قرار بود در جشن انجام داد صحبت می کردیم که چه کار کنیم که برای خانواده ی مرگ مغزی بیشترین ارزش و احترام گذاشته شود. اینجا سوژه های بسیاری وجود دارد ودر حال حاضرهم سه ماه است که گروهی با ما هستند هر کار که می کنیم فیلم می گیرند ایده‌های قشنگی را شکار می کنند تا مستندی بسازند که مطمئنم همتا ندارد ، درِ اینجا به روی همه باز است‌. اینجا هر روز خبرهای تلخ و شیرین است چند روز پیش مریض پیوند ریه ما مرخص شده بود مریضی که نمی توانست نفس بکشد با پای خود شاد و خوشحال با گل و شیرینی به بیمارستان آمده بود و می پرسید چطور می توانم از تیم پیوند تشکر کنم .من در کل به همه مریض ها می گویم نیازی نیست چیزی مادی برای تشکر بخرید چون هیچ چیز نیست که ارزش کار این تیم را داشته باشد تیم جراحی 12ساعت داخل اتاق عمل است و استرس زیادی را تحمل می کند واقعاً کار بسیار سختی است به خصوص پیوند ریه ، کار این تیم ارزش مادی ندارد ، ارزش معنوی دارد می گویم تو مراقب خودت باش وقتی تو سالمی و بدون اکسیژن راه می روی برای ما کافی است. توصیف دیدن مریض پیوند شده خیلی لذت بخش است. بچه ها را که می آورند برای من خیلی سخت است و تحمل دیدنشان را ندارم بچه ی 6 ساله ای بود که به اتاق عمل برای شست وشوی ریه بردند که عارضه پیدا می کند ودر حالی که چندین بار این کار انجام شده ونسبتاً موفق بوده اما این آخرین بار عارضه پیدا می کند و مرگ مغزی می شود.من وقتی رفتم، پدرومادر این بچه را دیدم که تعادل روانی خود را از دست داده بودند ، همه پرسنل در حال گریه کردن بودند .خیلی روز سختی بود.ما اینجا روزی را نداریم که اتفاق خاصی نیفتد. ضمن اینکه درحال حاضردر واحد پیوند ما،برای اهدای عضو حدود 3/96درصد خانواده ها رضایت می دهند علت هم این است که ما سیستم خود را تغییر داده و تخصصی کردیم‌،هرکسی اجازه صحبت با خانواده ها را ندارد. تیم خود را آموزش دادیم ،یکی از همکاران ما برای آموزش به اسپانیا رفت اصول ها را فرا گرفته و با فرهنگ خود تغییر دادیم واین شخص آموزش دیده یک هفته در میان برای تمام رضایت گیرها جلسه می گذارد وبه آنها آموزش می دهد.همین فعالیت ها سبب بالا رفتن آمار مرکز ما شد چرا که اگر مردم رضایت نمی دهند آن ها مشکلی ندارند، مشکل ما هستیم که بلد نیستیم چطور با آنها صحبت کنیم.
*خانم دکتر به نظر شما چرا برخی از خانواده ها تمایلی به اهدای عضو ندارند؟
به دلیل باورهای غلطی که بین مردم وجود دارد، مثلاً فکر می کنند که شاید مرگ مغزی نباشد و اشتباهی تشخیص داده باشند،که بنده در این خصوص که امکان اشتباه وجود ندارد. توضیحات کامل را عرض کردم . برای تأیید مرگ مغزی مراحل بسیارپیچیده و محکمی وجود دارد وتا تأیید هرچهار نفر تایید کننده ی مرگ مغزی و در نهایت متخصص پزشکی قانونی نباشد اصلاً اهدای عضوی صورت نمی‌گیرد بنابراین به هیچ وجه ممکن نیست مرگ مغزی به زندگی برگردد. گاهی به ما می گویند مگر شما به معجزه اعتقاد ندارید شاید معجزه ای رخ دهد، بله ممکن است،اما زنده شدن مرگ مغزی مساوی است با زنده شدن مُرده ای که می خواهیم دفنش کنیم .آیا ما مُرده های خود را به خاک نمی سپاریم و منتظر معجزه می مانیم؟معجزه زمانی است که مرگ انسان به زیباترین نحو ممکن تبدیل شود ، یک پرستاری تا از تاکسی پیاده شد ، جرثقیلی روی تاکسی افتاد همه ی آنهایی که داخل تاکسی بودند در جا مُردند اما این پرستار مرگ مغزی شد، مادرش هم پرستار بود واعضای بدن فرزندش را اهدا کرد من به دوستانم گفتم دوست داشتید جای پرستار باشید یا افراد داخل ماشین؟ در واقع خدا فرصتی به آن پرستار داد تا مرگش زیبا و نجات بخش باشد.بنابراین معجزه این است که از مرگ انسان چندین زندگی ایجاد می شود.این زیبا است که یک مریض پیوند ریه را از دستگاه جدا می کنیم و دو روز بعد از عمل خودش نفس می کشد و دیگر تنگی نفس ندارد،یا مریض پیوند قلب چهار روز بعد از عمل بدون تنگی نفس راه می رود.
گاهی مردم فکر می کنند که ممکن است جسد بیمار بدشکل شود در حالی که اصلاً اینطور نیست بعداز اهدای عضو جای عمل روی قفسه سینه و شکم یک خط است که به خوبی هم دوخته شده است ضمناً به جای اعضایی که برداشته شده پروتز می‌گذارند حتی نسوج و از بیرون مشخص نمی شود جای نگرانی نیست،چون حقیقتاً جسد بد شکل نخواهد شد.خانم عسل بدیعی یکی از معدود مریض‌هایی بود که خانواده اش پوست هم اهدا کردند و همان پوست برای مریضی که سوختگی شدید داشت استفاده شد و نجات پیدا کرد. معجزه این است که اعضاء و نسوج ما زندگی ببخشد. گاهی ممکن است فکر کنند به خانواده اهدا کننده پولی داده می شود که این هم اصلاً درست نیست و همکاران ما در مراسم ختم لوح ها را پشت بلند گو می خوانند و توضیح می دهند که این فقط یک اهدا است و هیچ گونه پولی به این خانواده داده نشده و از خانواده تشکر می کنند .بنده مطمئن هستم درک مردم عزیز ماآن قدر بالاست که اگر سوء تفاهم ها برای مردم برطرف شود معمولاً بهترین و صحیح ترین تصمیم را می گیرند.
*درباره اهدای عضو و قوانین و مقررات نظر خاصی ندارید؟
اهدای عضو در کشور به سازماندهی قوی ومحکمی نیاز دارد قانون پیوند اعضاء در سال 81 به مرحله ی اجرا در آمد و سیستم پایه گذاری شده در کشور سراسری شد .ازآن زمان تا حالا هیچ وقت پیگیری درستی برای تکمیل آن صورت نگرفته است‌.قانونی که آن زمان نوشته شده حتماً باید دوباره بررسی وتکمیل شود .برای مثال چند سال قبل یک بخشنامه ای برای ما آمد که اعضای بدن اتباع بیگانه را در صورت مرگ مغزی نمی توانید به فرد ایرانی اهدا کنید و از فرد ایرانی هم نمی توانید به آنها بدهید،در حالی که قانون «یونوس» در آمریکا اعضا را بین ایالات مختلف،در اروپا بین کشورهای مختلف به اشتراک می‌گذارند و قانونی وجود دارد که بین پنج تا ده درصد اجازه دارند به بیگانه بدهند و از بیگانه بگیرند هر ساله هم آمار را بررسی می کنندکه این تعادل به هم نخورد و ظلمی به مردم آن کشور نشده باشد. ما در حال حاضر خیلی از شهروندان افغانی را داریم ،به خاطر اینکه اکثراً کارگر هستند و حادثه برایشان پیش می آید ما فقط می توانیم به افغانی اهدا کنیم،گیرنده افغانی هم فقط کلیه است در نتیجه قلب ،ریه و بقیه اعضا هدر می رود آن هم فقط به خاطر وجود چنین قانونی که تصحیح نشده‌، وزارتخانه از ما مدرک خواستند ، متاسفانه حدود یک سال است مدارک را دادیم و کاری نکرده اند‌. باید یک سیستم نظارتی دقیق باشد، هیچ کنترل کیفیتی وجود ندارد برای مثال ما 15-16واحد فراهم آوری مثل مرکز خودمان داریم که وظیفه دارند روی مرگ مغزی‌ها کار کنند اما وقتی یک واحدی در ماه 25-30تا اهدای عضو دارد و واحد دیگری در ماه دو اهدای عضو دارد کسی نظارتی ندارد که از مرکزی که کمتر داشته بپرسد چرا؟ این به معنی آن است که متاسفانه سیستم نظارت وبازرسی دقیقی وجود ندارد . بررسی مجدد قانون ،تکمیل قانون ،بررسی تعرفه ها مسائل مهم و قابل پیگیری است. به ازای هر اهدای عضوی وزارت خانه مبلغ مختصری را به بیمارستان ها می دهد،وقتی ما مبالغ را حساب کردیم هراهدای عضوی برای بیمارستان از نظر مالی به شدت ضرراست ،جایی که دوتا اهدای عضو می‌کند آن دوتا را بیمارستان تامین می کند ولی جایی که 25-30تا اهدا را انجام می دهد چطور می خواهد تامین کند گاهی ما بین 150تا 180 میلیون ضرر می دهیم که فقط اهدای عضو داشته باشیم واین به خاطر وجدان مسئولین بیمارستان است که سبب می‌شود این مسئله ادامه پیدا کند،جالب این جاست که وقتی به وزارتخانه اعتراض می کنیم که تعرفه ها را زیاد کنید وبین مراکزوتعداد اهدای آن ها تفاوتی قائل شوید می گویند ما اشتباه کردیم باید محدودیتی بگذاریم وبگوییم هرمرکز بیشتر از این تعداد نمی تواند اهدای عضو داشته باشد، این که راه حل نشد پس مریض ها چه کار کنند....
مشکل دیگر این است که در ایران بیمه ها اصلاً پیوند را قبول ندارند فقط پیوند کلیه تحت پوشش بیماری های خاص است مگر پیوندهای دیگر چه فرقی با این پیوند دارد؟ما اعتراض کرده و ازمجلس خواستیم که همه پیوندها جزء بیماریهای خاص باشند اماجواب این بود که نمی توانند جزء بیماری خاص باشند بلکه می شود آن ها را از بیماری های صعب‌العلاج دانست و در آن صورت هزینه اش از 10درصد یارانه تأمین می شود،اما هیچ وفت انجام نشد و هنوزهم به مرحله اجرا نرسیده است.باید تدابیری اندیشیده شود چرا که اکثراً مریض پیوند به شدت مشکل مالی دارد و نمی تواند پول داروهای خود را تأمین کند. در واحد ما مددکارهای خیلی قوی حضور دارند و برای مشکلات مریض ها از خیرین کمک می گیرند .خصوصیت خوبی که واحد ما دارد این است که شفاف کار می کنیم ،یعنی اگر کسی کمکی می کند برای همان نیتی که داشته صرف شده واصل فاکتور برایش ارسال می شود وآن شخص می‌داند پولی که داده کجا خرج شده است‌،به خاطر همین خصوصیت اعتماد زیادی هم جلب کرده‌ایم،در حال حاضر نیاز مالی ما تجهیزات است چون تجهیزات اتاق عمل ما هنوز کامل نیست،به طوری که وقتی مریض برای پیوند می آید مجبور است برخی تجهیزات را تهیه کند و ازطرفی مریض هم تحت فشار قرار می‌گیرد. اگر مثل طرح اکرام یک عده می آمدند و بعضی مریض ها را از قبل تا بعد پیوند تحت پوشش قرار می دادند و در خرید داروها و.. کمک می کردند خیلی طرح خوبی می شد و ما هم چیز دیگری از آنها نمی خواستیم.
*خانم دکتر از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار داده وبا سعه صدر به سؤالات ما پاسخ دادید بی نهایت سپاسگزارم اگر صحبتی در پایان دارید بفرمایید؟
بنده هم از شما متشکرم، ان شاءلله هیچ کس مرگ مغزی نشود ولی اگر شد اعضای خود را به زیر خاک نبرد.

(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10