پروین مقدم رجايي تا پايان مردادماه فهرست وزيران كابينه را براي تصويب رئيس
جمهور آماده كرد. براساس قانون، ابتدا بايستي وزيران به تأييد و تصويب رئيس جمهور
برسد و پس از آن براي كسب رأي اعتماد نمايندگان به مجلس شوراي اسلامي معرفي شوند.
رئيس جمهور يك روز مانده از وقت قانوني، حكم نخستوزيري رجايي را صادر و بلافاصله
به سفر داخلي رفت و رجايي نيز در پايان دهمين روز مهلت قاوني با توجه به عدم حضور
رئيس جمهور موفق به معرفي وزيران كابينهاش نشد و منتظر بازگشت رئيس جمهور ماند.
تحليلگران اين برخورد بنيصدر را نيز يك كار تعمدي و نشانه اعتراض او به انتخاب
رجايي تلقي كردهاند. رجايي در اول شهريور با امام خميني(ره) نيز ديدار و در
مورد اعضاي كابينه با ايشان به مشورت پرداخت و در پايان اين ديدار طي يك مصاحبه
اختصاصي با خبرگزاري پارس گفت كه اعضاي كابينه نزديك به هم هستند و ميتوان كلمه
«يك دست» را براي آنها بهكار برد. او افزود: «اين كابينه مورد اطمينان و
اميدواري من است و هرگز نااميد نخواهم شد و تنها گلوله ميتواند مرا از كاري كه
شروع كردهام باز دارد... يك سري توقعات كاذب در جامعه درست شده و ملت در انتظار
است. بايد اين حركت را هر چه زودتر به حركت ايدئولوژيك برگردانيم، حال آنكه جامعه
به سرعت منتظر است كه مسائل رفاهي را مطرح كنيم. من اين را خط صحيح نميدانم ما آن
قدر كه نگران مكتب هستيم نگران كم و زيادي پرتقال و انگور نيستيم. اين كابينه،
كابينه افراد نيست، بلكه كابينه مردم است.» پس از بازگشت بنيصدر از سفر داخل
كشور، رجايي در اول شهريور اسامي وزيران پيشنهاديش را به او تقديم كرد و با رئيس
جمهور در مورد وزيران به بحث و تبادلنظر پرداخت. بنيصدر در سوم شهريور 1359 نامه
زير را در مورد وزيران پيشنهادي به رجايي نوشت: «آقاي محمدعلي رجايي،
نخستوزير با وزرايي كه فهرست آنها را براي اينجانب آوردهايد، همان طور كه روز
اول گفتم، كاري ندارم، خود ميدانيد. درباره وزراي دفاع و كشور به لحاظ حساسيت
وضع كشور تصويب خود را لازم ديدهام. ابوالحسن بنيصدر ـ 3/6/1359» اما
بنيصدر در همان روز با تجديدنظر در تصميم قبلياش، نامه ديگري به رجايي نوشت، كه
با نامه قبلي تفاوت داشت: «آقاي محمدعلي رجايي، برادر عزيزم از وقتي كه
فهرست وزرا در اختيارم قرار گفت تا اين لحظه از اين فكر بيرون نرفتهام كه با
اوضاعي كه داريم و خطراتي كه ما را احاطه كردهاند، سرنوشت انقلاب و ايران چه
ميشود؟ از شما پنهان نميكنم كه وقتي اول بار فهرست را خواندم، اين فكر به ذهنم
رسيد كه خوب شد، اين تركيب بزودي به همه معلوم خواهد كرد حق به جانب رئيس جمهوري
بوده است كه گروهي كوشيدند با ايجاد جو، حقوق قانوني او و در نتيجه مردم كشور را از
او بگيرند، اما بلافاصله و تا امروز خود را سرزنش ميكنم; چرا اين فكر بايد به ذهن
من خطور كند. چرا نبايد از فاجعه قبل از وقوع جلوگيري كنم. اين است كه ديروز نظر
خود را با صراحت به شما گفتم. از سؤالهايي كه شما مطرح كرديد، دوباره به اين فكر
افتادم بلكه اگر از پس امروز فردايي باشد، از نو مقصر بشوم كه چرا در موقع خود
ايستادگي و استقامت لازم را به خرج ندادهام، اين است كه مينويسم: 1- شما را
داراي اين عيب ميدانستم كه اهل شور نيستيد و همان ميكنيد كه خود ميخواهيد و چه
دليل بهتر از اين كه قرآن به صراحت ما را به شور ميخواند و رئيس جمهوري نه تنها
مقام تصويب كننده است بلكه به همين دليل مقام ذيصلاحيتي است كه شما بايد[با] او در
انتخاب وزيران شور ميكرديد. فرض كنيد حق تصويب هم نميداشتم، چه ضرري ممكن بود
شما از شور كردن ببريد؟ از خود بپرسيد چطور ميتوانيد اعتماد و حسن ظن رئيس جمهور
را برانگيزید وقتي او آخرين كسي است كه از اسم وزيران شما آگاه ميشود؟ آيا شما
اطمينان نميداديد كه ظن من نادرست است و شما اهل شور هستيد؟ شما حتي وقتي بعد از
سانحه به ديدار من آمديد جز چند كلمه راجع به نامزد وزارت دفاع، حرفي از دولت خود
نزديد، سالي كه نكوست از بهارش پيداست. قدر مسلم دولتي كه تصويب به كنار، وزرايش
بدون شور رئيس جمهوري انتخاب شدهاند، بهطور قطع بدون شورا هم امور كشور را اداره
خواهند كرد و از شما ميپرسم اين به سود انقلاب و كشور است؟ آيا يك مسلمان معتقد
اينطور عمل ميكند؟ مقصود امام(ره) از مكتبي اين است؟ 2- ديروز هم گفتم،
من نميتوانم بگويم به خاطر مصلحت عمومي انقلاب، سكوت كردم، اما شما بهانه نداريد
و وزراي شما كمتر از شما بهانه دارند. در امتحان مكتبي عمل كردن و وفاداري به قانون
اساسي، شما و كساني كه شما را نخستوزير ساختهاند، رد و رفوزه شديد، شما خوب
ميدانيد كه من شما را نامزد نخستوزيري نكردهام، و حالا در رفتار روزمره اينطور
عمل ميكنيد و... 3- اگر شور ميكرديد به شما ميگفتم يك نخستوزير موفق زير
بار ضابطه «مخالفت با رئيس جمهور» براي انتخاب وزير نميرود. اينها كه شما وزير
كردهايد و من ميشناسم، نماينده نهادهاي انقلابي نيستند، بلكه نماينده همانهايي
هستند كه ميخواهند با اين تركيب حكومتي، جمهوري اسلامي را ساقط كنند. تحقيقات
من در نقاط مختلف كشور نشان ميدهد كه يك جريان قوي ميخواهد نهادهاي انقلابي را يا
در دست بگيرد و يا خنثي و فلج كند. آن جريان قوي همان است كه در نظام اجتماعي فعلي
حاكميت دارد. در شهرهايي موفق شده و در بيشتر جاها ناموفق بوده و در نتيجه در داخل
اين نهاد دودستگي بهوجود آورده است. يك اقليت كوچك كادر اداري اين نهادها يك طرف
و يك اكثريت عظيم كادر عملياتي در طرف ديگر واقع شدهاند. وزيران منتخب شما نماينده
ديوانسالاري اين نهادها هستند و همان خطر را كه از ابتدا از آن ميترسيدم امروز
روشنتر ميبينم. اگر نظام اجتماعي ايران به راستي دگرگون نشود و با بهوجود آمدن
بنبست آن قدر در بيعملي بمانيم تا ديگر خطر تغيير نظام اجتماعي رفع بشود، نوبت
جارو كردن همه ما فرا ميرسد. برادر عزيز، متأسفانه زمان، لازم نشد تا
پيشبيني من تحقق پيدا كند. اين وزرا با ضوابط مكتب انتخاب نشدهاند زيرا كه:
1- دستور قرآني اين است كه مسلمانها اشداء عليالكفار، رحماءبينهم باشند; برخي از
اين وزرا اشدأ با رئيس جمهور هستند و شما ميگفتيد كه بايد بر اشتراكات تكيه كرد و
اطمينان ميداديد كه حرفهايي كه شنيدهام در عمل و تجربه خواهم ديد كه خلافش درست
است. 2- در انتخاب به تعبير قرآني، رويه ملوك اتخاذ شده است، حال آنكه بايد
بهترين استعدادها عهدهدار امور ميشدند. 3- قرآن بعد از اعتقاد، بسط در علم و
جسم و ضابطه قرار داده است و اغلب اين وزيران نه علم متناسب با كار خود را دارند و
نه تجربه آن را. 4- رابطه هم جاي ضابطه را لااقل درباره بعضي از وزرا گرفته
است... 5- وزير بازرگاني در شرايط محاصره مهم ترين كار را بر عهده دارد،
كمترين بيتجربگي فاجعهآميز است. و... با توجه به شرايط «مكتبي» كه چند شرط
قرآني آن را آوردهام، علاوه بر مسئوليت قانوني، احساس مسئوليت شرعي شديد نيز
ميكنم و به نظرم ميرسد كه نتوانم مسئوليت حتي سكوت را هم بپذيرم. به نظر ميرسد
اين مطالب را با امام(ره) در ميان بگذاريد، اگر ايشان مرا از اين مسئوليت معاف
كرد، البته شما بهكار با دولت خودمشغول شويد. خداوند شاهد باشد كه جز عقيده و
مسئوليت محرك ندارم و از لحاظ شخصي شايد اين بهترين تركيب باشد. خداوند همه را به
راه خود بخواند انشاءلله. ابوالحسن بنيصدر ـ 3/6/1359» رجايي نيز در پاسخ طي
نامهاي در پنجم شهريور ماه به موارد ايراد بنيصدر پاسخ گفت كه به نوعي ميتوان
ديدگاههاي او نيز به حساب آورد: «بسمالله الرحمن الرحيم برادر عزيز ـ آقاي
دكتر سيدابوالحسن بنيصدر رياست محترم جمهوري سلام عليكم نامه چهار
صفحهاي مورخ سوم شهريور 59[13] جنابعالي را به دقت خواندم. از مقدمه آن چنين
برميآيد كه آقاي رئيس جمهور در مذاكره با هيئت همكاري مجلس با رئيس جمهور در تعيين
صلاحيت رئيس دولت كه در نتيجه به تعيين و معرفي نخستوزير از طرف جنابعالي منجر شد
نوعي عقبنشيني مصلحتي كردهاند و اينك پشيمان شده و تصميم به ايستادگي گرفتهاند و
در نتيجه تشكيل دولت و معرفي آن به مجلس را به تأخير انداختهاند... تقصير ملت
منتظر چيست؟ با توجه به سخنرانيهايي كه شما بلافاصله بعد از توافق سكوت در
حضور هيئت سه نفره داشتيد و با توجه به اين كه تا آخرين ساعت مهلت مشهور ده روزه
ابلاغ نخستوزيري اينجانب را صادر نفرموده بوديد و نيز با توجه به جمله معهود
خودتان كه «من با وزرأ كاري ندارم، جز دفاع و كشور» و بالأخره با توجه به مسافرت
كرمان، طبس كه صبح روز صدور ابلاغ شروع شد، من بعد از مراجعت بلافاصله صورت را
خدمت شما آوردم معلوم ميشود; چرا با شما مشورت نكردهام. متأسفم كه شما را در
حالت مبارزه با عدهاي ميبينم كه در نهايت مردم و نخستوزير قرباني اين مبارزه
ميشوند. لطفاً به جمله ضابطه مخالفت با رئيس جمهوري (قسمت سوم) در صفحه دوم
نامهتان توجه فرماييد تا ريشه نابساماني و موانع تمام نهادهاي جمهوري اسلامي ايران
برايتان معلوم شود. تهمتهايي كه در نامه و مذاكرات حضوري نسبت به وزراي انتخابي
روا داشتهايد براي يك مسلمان متعهد قابل تحمل نيست و من شما را از اينكه اين چنين
برخوردهايي داشته و خود را داراي خط توحيدي ميدانيد، برحذر ميدارم. آري من در
عمل روي اشتراكات تكيه ميكنم و در مواجهه با مردم از آنچه با شما اختلاف دارم صحبت
نكردهام; زيرا به نظر من مردم قهرمان و نگران انقلاب بيش از اين مستحق آزار
نيستند، حرفها و نوشتههاي من و شما را مردم ديدهاند و تاريخ ثبت كرده و قضاوت
نهايي با خداوند است كه او احكمالحاكمين است. و اما ضابطه انتخاب: خدا ميداند
كه من در انتخاب در خط همهجانبه بودن امام(ره) را ضابطه قرار دادهام يا دشمني
با رئيس جمهور را؟ جنابعالي دكتراي اقتصاد را بيتجربه و كاركشته در كار و كسب، و
اهل مطالعه و مطلع در امور اقتصادي داخل كشور را (به خاطر نداشتن مدرك) بيعلم
ميخوانيد. يكي را از اصحاب برادر آقاي هاشمي و ديگري را دشنامگوي و... به اعتقاد
من شما در دريافت از آيات بسط در علم و جسم دچار اشتباه شدهايد... و اما حقيقت
قضيه: مجلس منتخب مردم و نخستوزير منتخب قاطع مجلس در خط كامل امام(ره) امت
خواهان استقرار نظم اسلامي در جامعه بوده و در اين جهت حركت ميكند. برادرمان رئيس
جمهور با گفتن «من سكوت ميكنم» و بخصوص «با وزراي تو كار ندارم» احساس ميكنند
شايد از اين پس بايد بقيه دوران رياست جمهوري را طبق قانون اساسي به كارهاي خاصي
بپردازند; زيرا مجلس ناظر بر اعمال وزراست و مردم از طريق مجلس شوراي اسلامي با
وزرا ارتباط قانوني پيدا ميكنند. آقاي رئيس جمهوري ناگزير بايد به اصول 122 تا 129
و آنگاه به اصل 121 توجه فرمايند. نخستوزير نيز به اصول 2 و 21 و 28 و 29 و 30 و
31 و 49 و 52 فكر خواهد كرد و مجلس و قوه قضائيه نيز به اصول مربوط و همه به اصل 57
گردن خواهيم نهاد. خداوند شاهد باشد كه اين بنده كوچك به آنچه براي تداوم
انقلاب اسلامي و جلوگيري از اعوجاج حركت انقلابي مردم قهرمان مسلمان ايران لازم بود
اقدام كردهام. اللهم وفقنا لما تحب و ترضي محمدعلي رجايي ـ 5/6/1359»
پاورقی
|