معرفی کتاب
آشنایی با یک آشنای قدیمی |
|
دلنوشت یک ناشر: حوزه نشر و دغدغههای کنونی |
|
اربعین عاشقان... |
|
دمیدن بر تنور« ممیزی» و نشانیِ غلط وزیر ارشاد |
|
|
|
|
کتاب «تا همیشه آشنا» با خاطراتی از امام خمینی(ره) توسط انتشارات روزانه به چاپ رسید.
«تا همیشه آشنا» شامل بیش از 300 خاطره از حضرت امام خمینی(ره) است که محتوای آن نیز توسط مرکز تنظیم و نشر آثار امام خمینی مورد بررسی و تائید قرار گرفته است.
این کتاب دارای چهار بخش کلی انقلاب، جمهوری اسلامی، جنگ تحمیلی و رحلت است که در هر یک از این بخشها به بیان خاطرات کوتاه از شخصیت امام خمینی(ره) پرداخته شده است.
انتخاب خاطرات منتشر شده در کتاب «تاهمیشه آشنا» در جهت معرفی بهتر وجوه مختلف شخصیتی رهبر کبیر انقلاب اسلامی صورت گرفته و زبان انتخاب شده در روایت نیز کاملا امروزی و مناسب با سلیقه نسل جوان است.
در صفحه 209 این کتاب میخوانیم؛
برای مشورت رفته بودیم پیشش. لازم بود یک کار سیاسی پنهانی کنیم.
دلایلمان را گفتیم. آقا گفت: «کاری نکنید که نتوانید به مردم توضیح دهید» «تا همیشه آشنا» به شمارگان 3 هزار نسخه در 320 صفحه توسط انتشارات روزانه به چاپ رسیده است.
|
|
|
عبدالله مومن
آنچه ما را بر آن داشت تا این مختصر را برحسب وظیفه و تکلیف بنگاریم اظهاراتی است که معاون محترم امور فرهنگی در مورخ 29 آبان در نشست به اصطلاح هماندیشی اصحاب نشر به عنوان جمعبندی تامل و تعامل 40 روز خود در معاونت مطرح کردهاند. ایشان قبل از آن که به مشکلات حوزه نشر بپردازند، ابتدا محورهای نگاه و رویکرد خود را در دوره جدید دولت برشمردند.
گفتمانهای متکثر و متنوع در چارچوب قوانین کشور، زدایش نگاه امنیتی از نشر و ناشران، فعالسازی نهادهای صنفی عرصه نشر، شفافیت در خرید کتاب، بازخوانی و اصلاح ممیزی کتاب از طریق اصلاح قانون، از جمله محورهای نگاه ایشان بود که عمدتا چتری از سیاهنمایی اقدامات دولتهای نهم و دهم را نیز بر سر خود داشت.
چون قصد ما، بررسی مشکلاتی است که معاون محترم در شش گروه ارائه کردهاند، لذا تنها نگاهی کوتاه به این رویکرد و محورهای مطرح شده میکنیم و بررسی مبسوط را به وقت دیگر و مناسب میگذاریم.
مثلی است معروف که: هر که تنها به قاضی برود راضی بازمیگردد؛ این مثل در اینجا کاملا صدق میکند. چون امکان حضور و پاسخگویی متقابل برای کسانی که هشت سال در مقام فرهنگ در دولتهای قبل کار کردهاند وجود ندارد. اگر فرصت بحث و بررسی مشترک مسئولین قبلی و فعلی فراهم میشد قطعا اعتدال و تدبیر و انصاف در رویکردهای جدید از حد شعار فراتر رفته و مصداق عینی پیدا میکرد و از تجربههای انباشت این سالها نیز استفاده میشد، لیکن گویا قرار نیست این اتفاق بیفتد. ما که تجربه بیش از دو دهه حضور در عرصه نشر کشور را داریم، رویکرد و عملکرد دولتهای باصطلاح سازندگی و اصلاحات را از نزدیک دیدهایم و میدانیم این ایرادهای امروزین، نه مصداق عملی قابل توجه دارند و نه وعدهها و شعارهای مطرح شده، رنگ و بوی فرهنگ و اصلاح واقعی و بدور از سیاستزدگی و مقابله به مثل را دارند، بلکه خلاف این شعارها عمل میشد و یک سویهنگری و بیعدالتی در فرهنگ موج میزد.
یادمان نمیرود که در ابتدای دوره دولت نهم و وزارت جناب آقای هرندی، ایشان گفتند: بیش از 13 میلیارد تومان کتاب در انبارهای ارشاد وجود دارد که نمیدانیم با آنها چه کنیم؟ چرا که از لحاظ موضوع و محتوا قابل توزیع در کتابخانههای عمومی نیستند، ضمن آن که چندین نوبت چاپ از یک کتاب از ناشران مشخص در میان این کتابها، زیاد دیده میشود!! مثلا کتابی 10 نوبت چاپ خورده و هر 10 نوبت خریداری شده و در انبار ارشاد انباشته شده است!!
و این در حالی بود که ما در حسرت این بودیم که تعداد معدودی از چاپ اول یک کتاب را از ما خریداری کنند!! از این نوع برخوردها و قصهها فراوان است.
خوب بود معاون محترم جدید، مصداقهای نگاه امنیتی به نشر و ناشران را مطرح کنند تا ما و دیگر اهالی نشر مستندات رویکردشان را بدانیم. ما که در دولتهای به اصطلاح اصلاحات، مغضوب بودیم و در حسرت و تنگنا؛ نگاه و رفتار غضبآلود آنان را با حوزه دین و انقلاب به خوبی به یاد داریم. بنظر میرسد وزرای پیشین و معاونین آنها به این ادعاها باید پاسخ بدهند و ما به این نکته بسنده میکنیم که لغو امتیاز یک یا چند نشر یا رد مجوز چند کتاب که البته با استناد به قوانین جاری انجام شده و حتما قانونگرایی را همه لازم میشمارند نه نگاه امنیتی است و نه قابل مقایسه با آنهمه امتیازهای داده شده و مجوزهای صادر شده و رشد عناوین و شمارگان. ما به رویکرد و عملکرد فرهنگی دو دولت به اصطلاح اصولگرا هم انتقادهایی داشتیم و به انحاء مختلف مطرح نمودیم، حتی چندین کتاب خود ما موفق به اخذ مجوز نشد، با وجود این رویکرد آن را فرهنگیتر، منصفانهتر و همسوتر با انقلاب از دولتهای اصلاحات دیدهایم. کسانی که تلاش میکنند تا برخی نارساییها و مشکلات موجود را به عنوان دغدغههای اصلی اهالی نشر جلوه دهند و اموری همچون غیرمجاز اعلام شدن چند اثر یا لغو امتیاز یک ناشر را به صورت معضل بزرگ که دغدغههای اصلی را تحتالشعاع قرار دهد درآورند، راه به ترکستان میبرند و گرهی بر گره مشکلات میافزایند، چه بدانند و چه ندانند. طرح ادعای غلط و بیمصداق «ممنوعالقلم» هم اقدامی شتابزده و دارای اهداف ناپخته است.
در مورد تشکلهای صنفی نشر و جهتگیری آنها به این مسئله بسنده میکنیم که به اذعان ناشران، بعضی از این تشکلها آلوده و غیرمطمئن بوده و تلاشهای عناصر مسلمان برای تطهیر آن هنوز جواب کامل نداده است. اتکاء بدون دقت و شرایط لازم به اینگونه تشکلها، فرصتسوزی و بیسرانجام است. کارنامه بعضی اعتمادها در این سالها، این مسئله را بهخوبی روشن مینماید.
در مورد گفتمان تکثرگرایی همین بس که در دو دولت اصلاحات، ارزشی از ارزشهای دینی و انقلابی نماند که مورد تعرض غیرعلمی و غیرمنطقی و هجوگونه قرار نگرفته باشد که یادآوری آنها ملالآور و شاید مصداق اشاعه منکر باشد و جالب آن که متولیان آن روز، همه این جسارتها را طبق قوانین کشور میدانستند!! یعنی قوانین را طوری تفسیر میکردند که بشود به مقدسات اهانت کرد!! ما یقین داریم که معاون جدید امور فرهنگی چنین قصد و برداشتی را نداشتهاند، اما باید در به کار بردن الفاظ و در عمل دقت و مراقبت بیشتری داشت.
به مسئله اصلی این نوشتار، یعنی دغدغههای حوزه نشر و آنچه معاون محترم به عنوان مشکلات نشر دستهبندی و طرح نمودهاند، بپردازیم. جناب آقای صالحی مشکلات ششگانه را اینگونه مطرح کردند:
مشکلات حقوقی، مشکلات توزیع کتاب و نمایشگاهها، تسهیلات حمایتی از ناشران، خرید کتاب از ناشران، تکریم ناشران و تسریع امور نشر، دانش نشر و استفاده از تکنولوژی جدید.
گمان نداریم ناشری چه باسابقه و چه کمسابقه پیدا شود که این مشکلات را نشناسد و حل آنها را به نفع حوزه نشر نداند. آنچه لازم است معاون محترم بدان توجه کنند این است که این مشکلات، زاییده دغدغههای مهمتر و اساسیتر حوزه نشر هستند و به همین جهت است که در طول سالیان دراز عمر این وزارتخانه در همه دولت های گذشته، با وجود تلاشها و اقدامات انجام شده در راستای هر نگاه و رویکردی که بوده باشد نتوانسته اند همین مشکلات برشماری شده را حل کنند. ما در این نوشته سعی خواهیم کرد این دغدغههای اصلی که حوزه نشر را به طور کلی تحت تأثیر قرار داده و موجب این مشکلات یا مانع حل آنها میشوند را طرح کنیم و نگاه و رویکرد مسئولین فرهنگی دولت جدید را به این موارد توجه دهیم.
1- مهم ترین دغدغه حوزه نشر، نبود نقشه راه و طرح جامع «نشر کشور» است. به چند کارکرد نقشه راه اشاره میکنیم تا معلوم شود بسیاری از کاستیها و مشکلات و حتی انحرافات و تغییر مسیرها و دیدگاهها در سطح مسئولین و دستگاه رسمی متولی فرهنگ کشور، از این دغدغه بسیار مهم ناشی میشود:
1/1 مشخص شدن مسیر حرکت فرهنگی کشور و منازلی که باید عبور کند تا به هدف برسد و اینکه هدف هم از لحاظ کمی و هم از نظر کیفی چه شاخصههایی را دارد.
1/2 جلوگیری از اعمال سلیقهها و برداشتهای شخصی و گروهی و همچنین سیاستزدگی و سیاسیکاری جناحی و حزبی در فرهنگ کشور.
1/3 هماهنگ سازی و هم پوشانی فعالیتهای عموم متولیان نشر و کتابخوانی کشور در بخشهای دولتی و خصوصی هم در دیدگاهها و هم در اقدامات با یکدیگر و همافزایی توان تولید، توزیع و حمایت از نشر.
1/4 مشخص شدن کمبودها و نارسائیهای حقوقی، قانونی و مقرراتی و بازنگری و تهیه قوانین لازم برای حرکت در نقشه راه تعیین شده حوزه نشر در کشور.
1/5 به وجود آمدن شاخصها و مجموعهای از ملاکها و معیارهایی که ارزیابی و قضاوت رویکرد و عملکرد مسئولین برای بالادستیها و نیز ناشران و مؤلفان و دیگر تولیدکنندگان حوزه نشر را ممکن و از افراط و تفریط، خودبینی و خودرأییها، حب و بغضها، تهمتها و افتراها، جلوگیری مینماید.
2- از دغدغههای اصلی و مهم دیگر ناشران در حوزه نشر، عدم تناسب بین ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی با تولید و توزیع کتب است. در واقع عرضه کتاب در حال حاضر بیتوجه به تقاضا انجام میشود. مخاطبان اصلی کتاب در دست چند وزارتخانه و سازمان و نهاد قرار دارند که ارتباط خاصی بین آنان و تولیدکنندگان کتاب یعنی مؤلفان و ناشران وجود ندارد. بیش از 14 میلیون دانشآموز و چهار میلیون دانشجو در سراسر کشور، مهمترین پایگاه تقاضا و مصرف تولیدات نشر هستند که باید در چرخه مطالعه و کتابخوانی غیردرسی قرار بگیرند. سازمان بسیج مستضعفین نهاد دیگری است با خیل عظیمی از بسیجیان که در این حوزه باید به طور فعال قرار بگیرد. بیش از 60 هزار مسجد در سراسر کشور با مأمومینی که حداقل دو وعده ظهر و مغرب در مسجد گرد میآیند و طبعا قرار گرفتن آنان در سیکل مطالعه مفید و هدفمند، فرهنگ کتابخوانی را گسترش خواهد داد. باید ارتباط بین حوزه نشر و این اقشار را متولیان فرهنگ برقرار کنند و این مهم تنها با برگزاری نمایشگاههای کتاب محقق نخواهد شد که نشده است.
ناشران به یقین دریافتهاند که اگر فرهنگ کتابخوانی در کشور و در بین این قشرها که اشاره شد، رواج متناسب با جایگاه کتاب در اسلام و فرهنگ ملی را بیابد، بسیاری از مشکلات برشماری شده و نشده برطرف خواهد شد. اقتصاد نشر پایدار و زودبازده در گرو افزایش سرانه مطالعه مفید در کشور است. سرانه مطالعهای که از کتاب تغذیه کند. این دغدغه، علیرغم وضوح آن و تأکید فراوان رهبر معظم انقلاب اسلامی، هنوز مورد غفلت قرار میگیرد و اقدامات خاص و مستمر و برنامهریزی شده برای تحقق آن انجام نمیشود. این درد بزرگ ناشران و نشر کشور است. خرید کتاب و حمایتهایی که مثل صدقه گاه با منت و بزرگنمایی، و کم و زیادشدن، و گاه با توقف و به هم ریختن همه محاسبات ناشر، انجام میشود گامهای مسکن هستند که معلوم نیست تا کی ادامه خواهد یافت؟ راهحل اساسی، ترویج و ارتقاء و رشد و افزایش کمیت و کیفیت مطالعه کتاب است که از آن غفلت تعجبآوری شده و میشود.
تهیه سیر مطالعاتی برای اقشار مختلف و حوزههای مختلف مطالعه، نیز امر بسیار مهمی است که فرهنگکتابخوانی را هدفمند و هوشمند میسازد و به طور طبیعی در افراد شوق به مطالعه و انگیزه کتابخوانی مستمر را افزون میسازد و خود پشتوانه بزرگی برای ارتقاء فرهنگ کتابخوانی خواهد شد. این مسئله هم بارها مورد تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی بوده که در محاق غفلت قرار گرفته است.
3- یکی دیگر از دغدغههای بزرگ اهالی نشر، که تاثیر بسیاری در نابسامانی فرهنگی کشور داشته است، آمد و شد مسئولین مختلف در رأس مهمترین وزارتخانه دولت که متولی اصلی فرهنگ کشور است، میباشد.
این دغدغه از دو جهت قابل طرح و بررسی است، یکی چرایی این تغییرات است و دیگری شرایط حداقلی برای تعیین مسئولین ردههای مختلف امور فرهنگی است.
1/3- به نظر اهالی نشر، چرا بایستی با تغییر هر دولت، متولی فرهنگ کشور تغییر کند و این تغییرات با چرخش 180 درجه نسبت به حرکت قبلی باشد؟ آیا فرهنگ امری است مانند اقتصاد که میتوان به آزمون و خطا روی آورد؟ آیا فرهنگ که امری رفتاری و بینشی و باوری است، در یک نظام ثابت، میتواند متغیر باشد؟ آیا در کشورهای مدعی دموکراسی یعنی آمریکا و غرب و دنبالهروهای آنان در شرق، نسبت به مبانی فرهنگی و رفتاری جامعه این گونه رفتار میشود که در ایران چنین میکنند؟
ما که اهالی نشریم و طبعا بایستی به این موضوعها اشراف نسبی داشته باشیم، متحیریم و توجیه نشدهایم که چرا کسانی میآیند وکسانی میروند، آن هم در عرصه فرهنگ و در حوزه نشر کشور؟ آنکه رفت و به دنبالش بقیه رفتند چه عملکردی داشت و چه نقاط ضعف و قوتی، و دیگری که به جای او تعیین شده بقیه را میآورد، با چه هدف و عملکرد و نقاط قوت افزونتر و نقاط ضعف کمتر میآید؟ اگر ریلگذاری یعنی همان نقشه راه، انجام شده بود، باز دلمان خوش بود که این تغییرات خیلی در حوزه فرهنگ و نشر، اثرگذار نخواهد بود، اما انگشت به دندان میشویم که این نقشه و ریل را هم تعبیه و تهیه نکردهایم و هرکس به فهم و استعداد وخط و رسم خودش حرکت میکند و فرهنگ و نشر را دنبال خود میکشاند!! بخصوص که اغلب اینان با نفی کامل گذشته و ادعاهای جدید مشغول به کار میشوند! وقتی مسئولین کشوری، به ویژه در حوزه فرهنگ و نشر، خود را از پاسخگویی به افکار عمومی، خاصه اهالی و نخبگان آن حوزه، مستغنی میدانند و تعاملات را در حد تایید نظرات و برنامههای خود میپسندند و انتخاب میکنند، این جا به جاییها، هرگز محمل و توجیه خود را پیدا نمیکند و به سردرگمیها و آشفتگیها و مشکلات میافزاید.
حال و روز فرهنگ و نشر کشور مؤید این نکته است که تغییرات متولیان فرهنگ با نبود نقشه راه، فرهنگ کشور را که تجلی آن در آداب و رسوم و رفتارهاست، ارتقاء نمیدهد و اگر باورهای دینی نهادینه شده در مردم مانند فرهنگ عاشورا و اهل بیت علیهمالسلام وحضور ولیفقیه و برکات این هدیه الهی و حوزههای علمیه نبود، قطعا نشانه مثبتی از فرهنگ بارور و بالنده و انسانی، نه حیوانی، در این کشور دیده نمیشد.
2/3- به نظر اهالی نشر، برای تعیین مسئولین و متولیان رسمی فرهنگ کشور بویژه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونتهای آن، خاصه در حوزه معاونت فرهنگی که تولیت نشر کشور را برعهده دارد، بایستی شرایط لازم و ضروری را تدوین و رعایت کرد.حتی در صورتی که نشر کشور دارای ریل و نقشه راه هم باشد، مسئولین بایستی شرایط لازم را هر چه بیشتر دارا باشند. تقوا، علم، تخصص، درایت، توانمندی، ولایتپذیری به عنوان ستون خیمه اسلام، تقید به باورها و فرهنگ و رفتار اسلامی ملی از جمله این شرایط است. به آنها، باید فهم درست از فرهنگ و شناخت صحیح و جامع حوزهکاری را افزود. ما در این سه دهه دیدهایم مسئولینی را که حتی حداقل این شرایط را نداشتهاند و بعضا با خلقیات خود معاونت را اداره کردهاند. یکی با بدبینی و بسته بودن، دیگری با بازبودن و خوشبینی، یکی خودرأی و غیرمعتقد به کار جمعی، یکی واداده و بدون استقلال رأی، یکی بدون اطلاعات لازم از حوزه نشر و سابقه کار در آن، یکی خودکفا و دلبسته به سابقه و آشنایی قبلی خود!!
خب، عوارض این مسئله مهم را همگان دیدهایم و دودش به چشم مردم و فرهنگ کشور و اهالی نشر رفته است. شما وضعیت متولیان این وزارتخانه را در طول بعد از انقلاب مخصوصا بعد از اتمام جنگ تحمیلی مشاهده کنید؛ چه میبینید؟
یکی از وزراء، شده است رأس فتنه و هنوز هم بر تنور فتنه میدمد و از فرهنگ دینی و ملی این ملت، فاصلهای عمیق گرفته است، و به همین خاطر، ملت از او و همدستانش، بارها و به ویژه در 9 دی سال 88 برائت و بیزاری جستهاند.
یکی از وزراء، همکار و همپالگی دشمنان قسمخورده انقلاب مخصوصا انگلیس کثیف و خبیث شده است و تا کمر مقابل شاه عربستان که دلارها و مزدورانش، مسلمانان بیگناه را با قساوت میکشند خم میشود و به افتخار دستبوسی نائل میشود تا چیزی از دلارهای خونآلود آنان به او هم برسد! و نقشی در ضدیت با نظام اسلامی پیدا کند!
یکی از معاونان فرهنگی، لباس روحانیت از تن خارج کرده و در غرب، به شهوترانی و شکمپرستی مشغول شده است! همانی که روزی میخواست حوزه نشر و دیگر امور فرهنگی را حرکت و رشد دهد و ادعاها داشت که مرور آن هم انسان را آزار میدهد!
چرا نباید این شرایط، مدون شده و مکانیسم ارزیابی و احراز آن در افراد، مشخص شودتا رؤسای دولتها نتوانند هر کسی را معرفی کنند و مجلس شورای اسلامی موظف باشد، براساس این شرایط و احراز آن، رأی اعتماد بدهد؟
یادمان باشد که امام عزیزمان، خمینی بتشکن، تصدی مسئولین فاقد شرایط لازم را جایز نمیدانستند، چنان که نپذیرفتن افراد واجد صلاحیت را نیز غیرمجاز میدانستند.
آیا این شرایط که صلاحیت یا عدم صلاحیت فردی را برای وزارت فرهنگ یا معاونت امور فرهنگی و متصدیان دیگر حوزه نشر مشخص میکنند، مهمتر از مشکل توزیع و... برای نشر کشور نیست؟
جمعبندی:
برای پرهیز از اطاله کلام، دیگر دغدغههای مهمتر از مشکلات بر شماری شده را به وقت دیگر موکول و خلاصه میکنیم که: درنشر کشور مشکلات عدیدهای وجود دارد که مسئولین ذیربط به ویژه امور فرهنگی باید ظرفیتهای مادی و انسانی خود و ناشران را برای برنامهریزی دقیق بسیج کنند و آنها را حل نمایند، اما دو شرط اساسی و مقدم و مهم وجود دارد که بدون آنها این زحمتها به بار نخواهد نشست و «اصلها ثابت و فرعها فیالسماء» نخواهد شد.
یکی: پرهیز از شتابزدگی، سیاسی کاری، جناحگرایی و مقابله کاری است تا خدای ناکرده نگرانیها و دغدغههای بدلی و فرعی، اصلی نشوند و فرصتکاری محدود مسئولین صرف هموارسازی راه برای برخی کجروان و دنیاگرایان و دل و چشم به غرب دوخته و گریزان از فرهنگ اسلامی نشود. فعالیتها به مفهوم واقعی فرهنگی و در خدمت اهداف و ارزشهای متعالی اسلامی نظام باشد تا مشروعیت پیدا کند.
دومی: اهتمام جدی به پیگیری و حل حداقل سه دغدغه اصلی که متذکر شدیم؛ یعنی تعیین نقشه راه جامع نشر کشور که همه اجزاء و موجودی صنعت نشر و تولید کتاب در آن دیده و هدفگذاری و مسیر حرکت و همپوشانی و رشد آنها مشخص شده باشد؛ تلاش جدی در ترویج فرهنگ کتابخوانی و هماهنگی با مراکز آموزشی و تربیتی و بسیج و مساجد برای به خط کردن مخاطبان نشر کشور در مسیر مطالعه و اساسی کردن کتاب در سبد خانوادهها؛ و تعیین شرایط مکفی و لازم برای مسئولیتهای فرهنگی کشور و اهتمام به رعایت آنها در عزل و نصبها.ما امیدواریم متولیان جدید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موفق شوند مشکلات نشر کشور را به طور ریشهای حل کنند و از خود یادگار ماندگار و باقیات الصالحات برجای گذارند. افق دید، آینده فرهنگ کشور باشدو حل مشکلات دیگر که حتما بایستی حل شوند مانع از کار اصلی درازمدت نشود. انشاءالله
|
|
|
اکبر خوردچشم
خونین جگران به نینوا برگشتند
جان بر لبشان رسید تا برگشتند
فردا،اربعین حسینی است، باورمان نمی شود چهل روز، چهل ماه، هزار و چهارصد سال از واقعه ی کربلا گذشته باشد. انگار همین دیروز و حتی ساعاتی قبل بود که در صحرایی گرم و سوزان سپاه جور و ستم بر سپاه اندک امام مظلومان تاختن گرفت تا به خیال خام خود برای همیشه خورشید حقیقت را به خاموشی تبدیل کند.غافل از این که حسین(ع) برای همیشه چون خورشید فروزان بوده و هست و خواهد بود و یاران پاک باخته اش هم چون ستارگانی گرداگرد او را گرفته اند.پس این خورشید روز به روز منورتر می شود که جوانمردان عالم به پرتو افشانی این خورشید نیازمندند.
خوب که چشم بچرخانیم، همه جا بوی عاشورا می دهد؛ یاد عزادارانی که همه ساله به عشق آقا و مولایشان عزاداری می کنند،یاد و عظمت نگاه های پر اشک پیرمرد سقایی که به عشق مولایش، حضرت عباس(ع) مشک را بر تن رنجور خود حمل کرده و آن را میچرخاند و کاسه ای آب به همراه مقداری اشک تحویل عزاداران می دهد،این روزها خیلی چیزها بهیاد می آید، مثلاً مظلوم حسین(ع) گفتن آن کودک را در ذهن تداعی می کند که به عشق امامش به خیابان آمده بود تا به همگان بگوید او نیز با آن سن و سال کم خود، همچنان آتش معرفت و محبت حسین(ع) را در دل دارد. راستی هنوز بر در و دیوار شهر رخت عزای حسین(ع) و یارانش خودنمایی می کند. هنوز خاک این زمین، بوی کربلا می دهد و هنوز خیابان ها و کوچه های شهرها و روستاها، هوای نینوا دارد. خوب گوش بدهیم؛ این صدا آشناست،صدای یاحسین(ع) یاحسین(ع)گفتنی که از همه جا شنیده می شود؛ گویی بهجای صدای تپش قلب، این واژه ی مقدس یاحسین(ع) است که جای ضربان قلب را گرفته است؛ به راستی راز این ماندگاری درچیست؟
عاشورا، عاشورا؛ این روز بزرگ و سرنوشت ساز که هیچ گاه از خاطر بشریت محو نخواهد شد. در آن روز گرم که از آسمان آتش می بارید و لشگر اشقیا آب را بر حسین(ع) و یاران و کودکانش بسته بودند تا به خیال شوم خود، این بزرگان را تسلیم خود کنند، در آخرین لحظات، این امام مظلومان ندا برآورد؛ هل من ناصرینصرنی؟ آیا کسی هست که یاریگر من باشد؟ به ظاهر حسین(ع) تنها بود و کسی جوابش را نمی داد، ولی نه، این تاریخ بود که جوابش را آرام زیر لب زمزمه می کرد و چهل روز بعد، چون کاروانیان داخل کربلا شدند و خاک قبور مبارک آن حضرت و دیگر شهدا را توتیای چشمان خود قرار کردند، به راستی معلوم شد به این کلام حسین(ع) همه ی جوانمردان که خون غیرت و همت در رگ هایشان جاری است،خواهند گفت:
« لبیک یا حسین... لبیک یا حسین»
می شنوید؟ آری، می شنوید؟ این صدای زنگ کاروان است؛ کاروان عشق که در صحرای معرفت به پیش می رود نه آن که نور را جست و جو کند که خود نور است و روشنایی، بلکه نورافشانی می کند. باید شتاب کرد. باید خود را رساند به این کاروان و همراه آن به سوی مقصد واقعی و متعالی رهسپار شد.
فردا اربعین حسینی است و باز کوچه ها و خیابان ها مملو از جمعیت عزادار خواهد شد. باز از همه جا صدای مظلوم حسین(ع) شنیده خواهد شد و باز همگان برخود خواهند بالید پیرو امامی هستند که در برابر ستم و ستمگران تسلیم نشد و فرمود:
« هیهات منّا الذله!»
فردا؛ آری فردا مثل همیشه، همه و همه خواهند گفت:
«این حسین(ع) نوری است که هیچ گاه خاموش نخواهد شد.»
|
|
|
محمدصادق علیزاده
حوزه نشر، خدوم و کم حاشیه است ولی در عین این نجابت، حق بزرگی بر گردن جامعه دارد.آن قدر بزرگ که از فرط عظیم بودن، عادی شده و دیده هم نشود. اهالی نشر در این سالها، مانند دیگر اقشار اجتماعی و صنفی وضعیت مطلوبی نداشتهاند.
با این حال، شکوه و گلهای هم اگر بوده، صنفی و به دور از اغراض سیاسی مطرح شده است. هرچند جریاناتی هم بودهاند که در جایگاه مدعیالعموم، در پی جابه جایی اولویتها و فرستادن مسائل خاص خود به خانههای بالای جدول مشکلات بودهاند. اکثریت قریب به اتفاق بدنه نشر اما ضمن هوشیاری، از ورود به این هیاهوهای آلوده به اغراض غیرصنفی و بعضا سیاسی خودداری کرده و ترجیح دادهاند بدون حاشیهآفرینی و صرفا از محافل صنفی، منویات خود را اعلام کنند ولو آنکه گوش شنوایی هم نباشد.
شاید دیدار اخیر معاون فرهنگی ارشاد با فعالان حوزه نشر نمونه مناسبی باشد اگر خواسته باشیم اطلس جامعی از مسائل مهم حوزه نشر داشته باشیم. در این دیدار که شامگاه سهشنبه، 28 آبان و به مناسبت بیست و یکمین دوره هفته کتاب برگزار شد، نمایندگان جریانها و انجمنهای مختلف نشر، صریح و مستقیم و چهره به چهره با معاون فرهنگی ارشاد به بیان دیدگاههای خود پرداختند. تحلیل محتوای کیفی این نشست از آن جهت معنادار است که منظومهای کلی از مشکلات مختلفِ گریبانگیر حوزه نشر را نشان میدهد و منظومهای که نه از واسطههای مختلف بلکه به طور مستقیم از سینه دردمند ناشران عنوان شده است.
متن صحبتها در خبرگزاریهای مختلف قابل رجوع است. با این حال با غور اجمالی بر مسائل مطرح شده در این نشست میتوان به این لیست به عنوان مهمترین مشکلات حوزه نشر رسید: اجرایی نشدن معافیت مالیاتی ناشران و بلاتکلیف بودن همین بحث در مورد کتابفروشان، معضل جدی در شبکه توزیع کتاب، افزایش تعرفههای خدماتی از قبیل پست، بیمه و انرژی، ساماندهی آموزش در حوزه صنعت نشر، تفویض کارهای اجرایی این حوزه به تشکلهای غیردولتی، شفافسازی بحث خرید کتاب از جانب ارشاد، تجدید نظر نسبت به ارائه یارانه کتاب در حوزههای مختلف نشر، نظارت جدی بر بازار کاغذ، نامشخص و مبهم بودن ضوابط نشر در حوزه ممیزی، عدم حضور جدی در نمایشگاههای بینالمللی، ترجمه نشدن آثار فاخر فارسی به دیگر زبانها، طولانی شدن پروسه صدور مجوز، ساماندهی اداری و قضایی و قانونی نشر الکترونیک، بیتوجهی به بخشهای حمایتی ضوابط شورای عالی انقلاب فرهنگی و تاکید بر بخشهای تنبیهی، افزایش کیفیت برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران.
در این میان اشارههای مختصر و کوتاهی هم به بحث ممیزی آن هم در قالب مبهم بودن ضوابط آن شده که البته نه زیرسوال بردن اصل قضیه بلکه نقد به حوزه اجرا محسوب میشود. نکته دیگر اینکه این موضوع در کنار انبوه دیگر مشکلات حوزه نشر و در عرض آنها مطرح شده نه اینکه خود به عنوان فصلالخطاب و مساله اول حوزه نشر قرار بگیرد که به مدد دمهای گاه و بیگاه برخی جریانات آلوده به اغراض سیاسی و رسانهها و حتی جمله شخص وزیر ارشاد، آن قدر بزرگ شود که انبوه دیگر مسائل مهمتر و کلانتر به چشم نیایند. محل تعجب است موضوعی که از جانب فعالان این حوزه نه در ردیف اول مشکلات بلکه در کنار دیگر موضوعات و حتی در اولویتهای درجه بعدی مطرح میشود، طی سه ماه اخیر از جانب وزیر ارشاد تبدیل به بحران اول حوزه نشر شده است.
وقتی ناشران، مشکلات عمده خود را افزایش هزینه جانبی تولید و انرژی و تخصیص اشتباه یارانههای کتاب و ضعف شبکه توزیع و امثالهم معرفی میکنند، محل تامل است که وزیر ارشاد مداوم بر تنور ممیزی دمیده و به آن دامن میزند. این موضوع وقتی قابل تاملتر میشود که در نظر داشته باشیم تنفس مصنوعی دادن به موضوعی چهاردرصدی و داغ نگه داشتن مداوم آن به عنوان مساله اصلی حوزه نشر،بعضا از جانب افراد و گروههایی صورت میگیرد که هیچ اعتقادی به ممیزی نداشته و این اصل مسلم حاکمیتی را ناقض حقوق اولیه بشری میدانند. دیدگاهی که دقیقا در نقطه مقابل دیدگاههای شخص وزیر قرار دارد.
دامن زدن به این موضوع توسط برخی جریانات و رسانهها و البته مدد گاه و بیگاه وزیر ارشاد به آن، اولویتهای اصلی را جابجا کرده و با راندن مشکلات عمده و اصلی ناشران به قعر جدول، مسئلهای فرعی را در صدر قرار میدهد. به نظر میرسد وزیر محترم در صف افراد و جریاناتی قرار گرفته که حداقل با دیدگاههای رسمی ایشان در موضوع ممیزی قرابتی ندارند.
فیالمثل معنادار است که بخش کتاب و ادبیات رسانهای مانند بیبیسی فارسی با نادیده گرفتن بسیاری از رویدادهای این حوزه در محدوده جغرافیایی ایران، 14مورد از 23 مطلبی که از بعد از رای اعتماد وزیر تا 30 آبان در حوزه جغرافیایی ایران منتشر کرده، به طور مستقیم به بحث ممیزی، ضوابط نشر و نقد آن مربوط میشود.
مرور تیترهای برخی از این مطالب خود به اندازه کافی گویاست که چه دیدگاهی در هیاهوهای اخیر صاحب منفعت شده است: «نامه نویسندگان به وزیر ارشاد: سانسور را بردارید، خودمان پاسخگو میشویم»، «وزیر ارشاد: قرآن هم اگر وحی منزل نبود، ممیزان آن را رد میکردند»، «چگونه از ممیزی کتاب عبور کنیم؛ توصیههایی به وزیر ارشاد»، «انگور، شراب، خوک؛ دولت روحانی با سانسور کتاب چه کند؟»، «مخالفت با سپردن سانسور کتاب به خود ناشران در ایران»، «وزیر ارشاد: ممیزی یک اصل حاکمیتی است که به عهده دولت است»، «وزارت ارشاد: ناشران تعلیقی وکتابهای توقیفی دردولتهای قبل، بررسی میشود»، «خودتنظیمی ناشران ایرانی به جای سانسور وزارت ارشاد؛ نظرات شما»...
نگارنده به خود اجازه نمیدهد وزیر را متهم به همراهی با چنین جریاناتی کند. فردی که ممیزی را از اصول حاکمیتی دانسته و با قاطعیت از آن دفاع میکند، برچسب همراهی با بیگانه، هرگز به او نمیچسبد. بحث آنجاست که سیره آقای جنتی و ضریب دادن بیش از اندازه ایشان به این مورد، سایر مشکلات این حوزه را به حاشیه رانده و رودخانهای جاری کرده که آب آن قطعا به آسیاب حاکمیت نمیریزدکه ایشان آن را در برابر خوراک فکری جامعه مسئول میداند که اگر مجموعه دولت را نفعی از این جریان بود، این موضوع طی سه ماه اخیر در حجمی که توصیفش در بند قبل رفت، مورد استقبال بیگانه قرار نمیگرفت.
|
|
|