(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 9 شهريور 1388- شماره 19450
 

تلاش «باهري» براي احراز پست در دانشگاه تهران

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




تلاش «باهري» براي احراز پست در دانشگاه تهران

دكتر باهري در ايران به عنوان يك كمونيست سابق كه در سالهاي 1940، حزب كمونيست را ترك كرده و از آن به بعد ضد كمونيست سرسخت شده است كاملاً مشهور مي باشد. وي هم اكنون معاون وزير دربار مي باشد. وي وزير دادگستري بود و براي مدتهاي طولاني نقش يك فرد پيشرو و در زمينأ مشكلات جوانان ايران را داشته است. وي در حال حاضر رئيس سازمان شاهنشاهي در امور ياري و حفاظت از دانش آموزان مي باشد. وي استاد حقوق و متخصص جرم شناسي در دانشگاه تهران است. مرتباً در مورد وي شايع مي شود كه يكي از كانديداهاي قوي براي تصدي سمت رياست دانشگاه در آينده خواهد بود.
وزارت دربار در حال حاضر مشغول فعاليت در زمينه هاي مختلف و جديد مي باشد كه بعضي از آنها در حوزأ كاري دكتر باهري قرار دارد. به نظر مي رسد اين وزارتخانه وظايفي بيش از يك وزارتخانأ دولتي براي اهداف تحقيق و بازرسي برعهده مي گيرد. بدين ترتيب ادارأ (دفتر) دكتر باهري در زمينه هاي تحقيقات اجتماعي و ارتقأ حقوق بشر دست به كار خواهد شد و اينها در حقيقت مواردي است كه دفتر وي براي انجام آن صلاحيت ندارد. وي در موارد متعددي علاقأ وزارتخانأ خود را به رفع و رجوع مشكل اعتبارنامه هاي دانشگاهي، به صورتي خاص بيان كرده است. ناظران آگاه معتقدند چنين كاري يك فاجعه مي باشد. پيشنهادات زير در رابطه با برنامه (سفر وي )، از تمايلات شخصي وي كه براي كارمند CAO بيان داشته، از تجزيه و تحليل فعاليت هاي احتمالي آتي وي در ايران، و از مروري بر نقاط ضعف و قوت طرح هاي دكتر باهري در رابطه با تحولات (توسعه) ايران، ناشي شده است. ما ترديد داريم كه مواجهه با شيوأ زندگي آمريكايي توسط برادر وي و همسر برادرش خانم دكتر باهري به خوبي و با موفقيت صورت پذيرد. اين پيشنهادات با هدف طراحي يك مسافرت مفيد و سازنده براي دكتر باهري صورت مي گيرد. مسافرتي كه نحوأ مشاركت وي در تحولات ايران و به دنبال آن روابط ايران و آمريكا را شكل مي دهد.
اولين زمينه اي كه دكتر باهري نسبت به آن ابراز علاقه نموده است، مديريت دانشگاه مي باشد. بسيار محتمل است كه دكتر باهري كه براي مدتها استاد حقوق بوده است، روزي رئيس دانشگاهي در ايران شود. البته اين احتمال و شايد اين خطر وجود دارد كه وي از اسلاف خود تبعيت نمايد و كار اعتبارنامه هاي دانشگاهي را به ادارأ فعلي خود بسپارد.
بنابراين پيشنهاد مي شود در برنامه، دكتر باهري از كالج ايالتي سان خوزه كه معرف يك مؤسسه عمومي در كاليفرنيا است و دانشگاه استانفورد كه معرف يك مؤسسأ خصوصي است و دفتر رياست بركلي وابسته به سيستم (آموزشي ) كاليفرنيا بازديد نمايد تا در آنجا با روش هماهنگي دانشگاههاي مختلف در ايالت كه غالباً به عنوان MASTER- PLAN معروف است، آشنا شود. توصيه مي شود كه به دليل نزديكي مكاني، تمركز بيشتري بر كالج ايالتي سان خوزه وجود داشته باشد. بخصوص تأكيد مي شود كه وي از ادارأ محلي اعتبارنامه هاي شمال كاليفرنيا، در هر جايي كه قرار دارد، بازديد نمايد و در صورت امكان مجاز باشد پيشرفت كاري يكي از اعتبارنامه ها را مشاهده كند يا حداقل دستورالعمل هايي كه براي اين كار مورد استفاده قرار مي گيرد را ارزيابي نمايد. اميدواريم كه دكتر باهري پيچيدگي هاي فرايند اعتبارنامه ها را آن قدر درك نمايد كه طرح خود را براي استفاده از اين سرويس حياتي در ايران دنبال نكند. بايستي براين حقيقت كه ارزيابي اعتبارنامه هاي دانشگاهي توسط سازمانهاي داوطلب صورت مي گيرد و يك امر مشاوره اي است و در هر حال يك وظيفأ اداري نمي باشد، به صورت خاصي تأكيد شود.
اگرچه در اين موقع از سال كار مشكلي خواهد بود، ولي اگر دكتر باهري بتواند با نظام مدارس عمومي نيز آشنا شود، مفيد خواهد بود. هر چند دكتر باهري خواستار برنامه اي براي آشنايي با مدارس متوسطه نيست، ولي بايستي در مورد مرتبه اي كه يك دانشگاه معتبر در زمينأ نظام آموزشي متوسطه قابل پيش بيني به آن وابسته است، آگاهي پيدا كند.
نياز دوم موردنظر در برنامأ (سفر - م) دكتر باهري از سوابق حقوقي وي ناشي شده است. وي به عنوان يك استاد حقوق كه در زمينأ جرم شناسي و كيفرشناسي متخصص است به نظام اداري دادگستري در ايالات متحده علاقمند مي باشد. وي مايل است شاهد يك محاكمأ حضوري، ترجيحاً يك محاكمأ جنايي باشد. وي مايل است نظام كيفري ما را شايد از طريق بازديد از يك زندان، ارزيابي نمايد. وي بسيار مشتاق است نظام آموزشي (بازآموزي ) و روش استخلاص زندانيان را كه خيلي عجيب مي پندارد، كاملاً درك نمايد. هيچ چيزي بيش از تصدي يك پست كليدي در دانشكدأ حقوق در دانشگاه تهران براي باهري ارزش ندارد و اين كه هيئت نمايندگي در طي ساليان متمادي با اجراي يك برنامأ صبورانه تلاش كرده است تا در افكار اين مؤسسأ آموزشي حقوقي كه داراي نظام فرانسوي مي باشد، روح تازه اي كه در ايده هاي آموزشي آنگلوساكسون وجود دارد، بدمد. از برخي جهات مي توان گفت كه دكتر باهري، فردي است كه تغيير جهت مي دهد و به همين لحاظ تعدادي از اعضاي جوانتر دانشكده به هر دليلي مايلند از وي تبعيت كنند. بسيار جالب توجه خواهد بود اگر بتوان در زمينأ روشهاي حقوقي عام، درسهاي مختصري براي وي ارائه كرد. در اين رابطه دكتر پيركانس، معاون مركز بين المللي حقوقي در نيويورك، احتمالاً مي تواند برنامأ آموزشي مناسبي را در زمينه هايي كه بتواند دكتر باهري را نيز پوشش دهد، ارائه نمايد. اطلاعات بيوگرافي وي ضميمه مي باشد. يك استعلام نيز در جريان است.
تاچر
پيوست: بيوگرافي دكتر باهري
بدون طبقه بندي: 853 - A
نام كامل: باهري، محمد
مكان و زمان تولد: شيراز 1917
تابعيت: ايراني
منزل يا آدرس دائمي: تهران - خيابان ويلا - خيابان بيرجند - پلاك 9
آموزشهاي دانشگاهي: داراي درجأ دكتراي حقوق از پاريس
شرح موقعيت فعلي: معاون وزير دربار، استاد حقوق دانشگاه تهران، رئيس سازمان شاهنشاهي مساعدت و حفاظت از دانش آموزان.
شرح پست هاي مهمي كه در گذشته داشته است: وزير دادگستري
عضويت در سازمانهاي حرفه اي: عضو نيست
تأليفات: حقوق كيفري عام (به زبان فارسي)، اتونومي خشونت (به زبان فرانسه)
مسافرت هاي خارجي: اروپاي غربي - قبلاً به آمريكا سفر نكرده است.
دامنأ آگاهي از زبانهاي خارجي: انگليسي متوسط، فرانسه خوب
باهري، محمد - 6
تاريخ: 12 فوريه 1970 - 2/12/18
سرّي - غيرقابل رؤيت براي بيگانگان
از: منبع كنترل شدأ آمريكايي (CAS)
به: بخش سياسي
موضوع: كشمكش بين وزيرآموزش عالي با معاون وزير در امور اجتماعي وزارت دربار
اطلاعات زير كه از يك منبع موثق كسب شده جهت اطلاع و استفاده شما مي باشد و نياز به ذكر CAS نيست.
يك كشمكش بالقوه بين مجيد رهنما، وزير آموزش عالي و پژوهش هاي علمي، و دكتر محمد باهري معاون امور اجتماعي وزارت دربار، وجود دارد، زيرا رهنما احساس مي كند كنترل رو به افزايش باهري به حيطأ مسئوليت هاي وزارتخانه اش كشيده شده است. ظاهراً با تصويب اسدالله علم، وزير دربار كه به طور ضمني موافقت شاه نيز در آن نشان داده شده است، باهري حدود 02 تن از فارغ التحصيلان جوان ايراني در خارج را استخدام كرده است تا دربارأ پژوهش هاي علمي و مشكل انتشارات در ايران، روشهاي بهبود آموزش معلمين تا سطح دانشگاهي، بازرسي از دانشگاههاي ايران و تجهيزات تحقيقاتي و ساير برنامه هاي مربوط به تحقيقات و آموزش عالي در ايران كار كنند. هنگامي كه باهري در تابستان 1969 از اقدامات سياسي خود در مورد طرحش مبني بر جايزه دادن به دانشجويان ممتازي كه به تأييد عمومي رسيده باشند، طرحي كه رهنما با موفقيت با آن مخالفت كرده بود، دست كشيد، رهنما بلافاصله براي بدست گيري اختيارات و اعتبار باهري اقدام نمود. اما اين تلاش ها يا شكست خورد و يا بسيار ناموفق بود، زيرا باهري ظاهراً خود را تحت حمايت شاه حفظ كرده است. يك نشانأ آشكار از چنين وضعي اين حقيقت است كه وي در واقع توانسته است بودجه كافي براي استخدام معاونين و كار اداري خود، اجارأ محل اضافي و پرداخت هزينه هاي گزاف مسافرت و حق مأموريت گروهش به دست آورد، در حالي كه ساير ادارات دولتي دچار كمبود بودجه هستند. رهنما تا حدي به دليل اينكه مي خواهد از شغل فعلي خود كناره گيري كند و تا حدي به دليل اينكه نمي داند كه آيا مي تواند تاخت و تاز باهري در عرصأ امتيازات وزارتخانأ خود را متوقف كند يا نه، هيچ تلاشي براي مداخله در حركت باهري در زمينأ تحقيقات و آموزش عالي انجام نمي دهد. با اين حال اگر وي در نظر داشته باشد در سمت فعلي خود باقي بماند و اگر بخواهد وزارتخانه اش كنترل مؤثري بر فعاليت هاي مندرج در شرح وظايفش داشته باشد، انجام چنين اقداماتي ضروري به نظر مي رسد.
باهري، محمد - 7
تاريخ: 23 اوت 1977 - 1/6/65
سرّي
1- ارتباطات قبلي محمد باهري، دبيركل حزب رستاخيز ملت ايران، با حزب توده كاملاً شناخته شده هستند. وقتي باهري دبيركل حزب شد، افراد كليدي در جرائد را به يك گردهمايي فراخواند و به آنان گفت كه الف) رستاخيز يك حزب سياسي واقعي نيست؛ ب) هيچ گونه حمايتي در بين توده مردم ندارد؛ و ج) هيچ تأثيري در راهي كه ايران مي پيمايد، ندارد. او گفت به هر حال اين خواستأ شاه است كه حزب حضور مهمتري داشته باشد و بنابراين او براي رسيدن به اين هدف كار خواهد نمود و بايد از همه خواهش كرد همكاري نمايند تا شاه عصباني نشود. باهري مردي خوش بيان، مهاجم و خطيب است و احتمالاً خواهد توانست آثار حيات را در رستاخيز نمايان سازد. در انجام آن، او بدون شك به آموزگار و شركت (احتمالاً شركت ملي نفت ايران ) حمله خواهد نمود. اگر وي با شاه برخوردي نداشته باشد، بدون ترديد به قدرت خواهد رسيد.
باهري، محمد - 8
تاريخ: 30 اوت 1977 - 8/6/56
خيلي محرمانه
از: سفارت آمريكا، تهران 4577
به: وزارت امورخارجه، واشنگتن
موضوع: باهري به دبيركلي رستاخيز ارتقأ يافت
شروع بخش بدون طبقه بندي
1- اخبار جديد و پشت جلد نشريات، خبر از فعاليت هاي محمد باهري، در نقش فعال تري به عنوان دبيركل حزب رستاخيز مي دهند. در 27 اوت در اولين سخنراني عمومي مهم خود به عنوان دبيركل حزب براي گروهي از مسئولين و اعضاي كابينه و حزب، باهري اهداف حزب رستاخيز ملت ايران را تشريح نمود. او گفت كه اهداف حزب رستاخيز در نهايت سياسي هستند نه اداري. مسئوليت هاي حزب رستاخيز ملت ايران عبارتند از: الف) خدمت به عنوان «وسيله اي دقيق، مورد اعتماد و سريع» براي ارائه و انعكاس خواسته هاي مردم به شاه؛ و ب) «درك مشكلات سياسي در اجراي اصول انقلاب و ساير برنامه هاي دولت و اقدام براين اساس» ؛ اعضاي حزب بايستي افزايش يابند و بخشهاي حزب بايد به عنوان مراكز بحث در مورد توسعأ ملي به كار گرفته شوند. مهمترين وظايف ايران عبارتند از صنعتي شدن، ايجاد تكنولوژي ملي و از بين بردن سوءاستفاده و فساد. واكنش نشريات در 92 اوت به نحوي قابل پيش بيني، ستودن اظهارات باهري بود.
2- گام بعدي باهري، كسب حمايت بازار تهران بود كه در 28 اوت اظهار داشت حزب مسائل بازار را مدنظر گرفته است و نقش مهم آن را در تجارت و ساير فعاليت هاي بازرگاني منظور مي دارد.
3- در 03 اوت باهري در صحنأ مجلس حضور يافت و به اصرار زياد از نمايندگان استانها خواست كه در بازگشت به محلهاي انتخاباتي خود در اين هفته، حمايت از حزب را تشويق كنند. پايان بخش بدون طبقه بندي.
آغاز بخش خيلي محرمانه
4- اظهارنظر: منبع موثقي گزارش داده است كه باهري به طور خصوصي در مورد توانائيهاي حزب رستاخيز ملت ايران مشكوك است، ولي تشخيص مي دهد كه شاه اولويت تشكيل پايگاه حزب سياسي را در اينجا تعيين كرده است. بدين دليل مي توان انتظار داشت كه او شديداً براي حزب رستاخيز ملت ايران مبارزه نمايد. شخصيت وي در سابق به عنوان فردي جاه طلب، فرصت طلب و وفادار به شاه توصيف شده است. اگر او موفق شود موتور حزب را روشن نمايد، او به قدرتي بيش از آنچه از ابتدا تصور مي رفت، خواهد رسيد.
سوليوان
باهري، محمد - 9
اداري - رسمي خيلي محرمانه
تاريخ: 30 مي 1978 - 9/3/75
آقاي ويليام چايدكل وزارت امورخارجه - INR/OIL/B - واشنگتن
بيل عزيز:
از نامأ مورخ 27 مارس شما متشكرم كه در آن سيستم اصلاح شدأ INR/OIL/B را تشريح كرده ايد.
پس از مشورت با اعضاي مختلف تيم كشوري توافق شد كه گزارشات تهيه شدأ INR، بايد حتي الامكان نام آموزگار را هجي درست منعكس كنند. شايد ما در اين فاصله بتوانيم هجي «غير استاندارد» را به كار بريم ولي بايد در جهت تصحيح آن حركت نماييم.
حق با شماست كه وزير دربار عضو كابينه نيست. اكنون كه آموزگار ، نخست وزير است، وزير مشاور در امور مجلس، هلاكو رامبد خواهد بود (خلاصأ بيوگرافي قبلاً ارسال شده است. ) در آغاز محل حزبي در داخل كابينه به گونه اي بود كه مشاغل بالاي كابينه به حزب داده مي شد. براي رئيس قبلي حزب، باهري، اطلاعات اخير ما اين است كه او بلندپروازيهاي خود را به مشاورت مخصوص وزير دربار محدود نموده است. اين شغل يك مهر درآمد است و او از انظار مردم دور نگه مي دارد. (در اين مقوله، نصير عصار شغل مشابهي به عنوان مشاور وزير امورخارجه دارد. هر دو مقام مزبور به واسطأ اظهارات عمومي، مشهور و برجسته شده بودند كه اين امر مغاير با سياست رسمي دولت ايران بوده است. )
ما در انتظار دريافت يك نسخه از بيوگرافي شخصيت هاي مهم، به محض آماده شدن، هستيم. اميدوارم مطالب مذكور مورد استفاده بيشتر در طرح باشد.
ارادتمند جوانا دبليو. مارتين مسئول هماهنگي بيوگرافي ها
بختيار، آقاخان - 1
تاريخ: 18 آوريل 1957 - 29/1/36
سرّي - فقط استفادأ رسمي، خيلي محرمانه
از: سفارت آمريكا، تهران - مرسلأ شماره 359
به: وزارت امورخارجه، واشنگتن
موضوع: بيوگرافي اعضاي كابينه جديد
آغاز بخش سرّي - سوابق شغلي اعضاي كابينأ جديد با يكديگر فرق دارند:
سه بانكدار، سه كارمند دولت، دو تيمسار و يك دكتر. به هر حال شواهدي موجود است كه بسياري از روش هاي آنها قبلاً رد شده است. در حال حاضر سه نفر آنها - تيمسار حسن اخوي، وزير كشاورزي ؛ مصطفي تجدد، وزير بازرگاني؛ و دكتر فتح الله جلالي، وزير كشور (داخله) برادران هم «لژ» منوچهر اقبال، نخست وزير، در لژ ماسيون كه يك سازمان فرانسوي تقريباً غيرفعال است، ولي گزارش شده كه سالهاي قبل توسط يكي از اعضاي سازمان اطلاعاتي انگلستان اداره مي شده است. علاوه بر اين اقبال، جلالي و دكتر عبدالحسين راجي، وزير بهداشت همگي تحت حمايت و دوستان نزديك نخست وزير سابق قوام بوده اند. گزارش شده است كه دو نفر نظامي يعني تيمسار اخوي و تيمسار علي اكبر ضرغام، وزير انحصارات و گمركات، هر دو پيرو تيمسار (بازنشسته) حسن ارفع هستند كه تصور مي شود از مدتها قبل، با تشويق انگليس، آرزوي نخست وزير شدن را دارد.
دو نفر بانكدار در كابينه جديد يعني تجدد و علي اصغر ناصر، وزير دارايي هر دو در هيئت مديرأ اتاق بازرگاني تهران باهم كار كرده اند. آنها در گذشته بر سر ادارأ بانك اختلاف داشته اند. چهار نفر از وزراي جديد، اخوي ، دكتر راجي، آقاخان بختيار، وزير كار، و جعفر شريف امامي، وزير صنايع و معادن در بين ايرانيان مشهور به طرفداري از انگلستان هستند. تجدد شهرت دارد كه طرفدار آلمان است (با وجود اين كه سفير آلمان اخيراً عدم علاقه خود را نسبت به او اظهار داشته است) و جلالي با آلماني ها معاملاتي را انجام داده است.
از بين اعضاي جديد كابينه، فقط يك عضو، شريف امامي، داراي تجربه در كابينأ قبلي است. او همچنين تنها عضوي است كه قبلاً سناتور بوده است. سه نفر از آنها قبلاً معاون وزير بوده اند، بختيار، تجدد و دكتر راجي. همه وزراي جديد نسبتاً جوان هستند و همگي بين 1901 تا 1911 متولد شده است. به استثناي دو نفر نظامي يعني اخوي و ضرغام، وزراي جديد در اروپا تحصيل كرده اند. بيشترين آنان انگليسي صحبت مي كنند.
پايان بخش سرّي.
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14